بخشی از مقاله

چکیده

ساختار سرمایه به عنوان یکی از مهمترین پارامترهای موثر بر ارزشگذاری و جهت گیری شرکت ها در بازارهای سرمایه مطرح گردیده است. فرصت طلبی به معنی منفعت طلبی شخصی است و فرصت طلبی از دیدگاه مدیران، منفعت طلبی مدیران در راستای اهداف شرکت می باشد. با توجه به اهمیت ساختار سرمایه و اثر تصمیمات مالی مدیران بر ارزش شرکت، در این پژوهش رابطه استراتژی های فرصت طلبانه شرکت ها با نوع تأمین مالی از طریق بدهی، افزایش سرمایه و یا روش دوگانه در ساختار سرمایه شرکت ها بررسی شده است.

در راستای هدف پژوهش، یک فرضیه اصلی و هفت فرضیه فرعی تدوین شده است که بر این اساس تاثیر هر یک از متغیر های فرصت طلبی بر تعیین ساختار سرمایه مورد سنجش قرار گرفته است. بدین منظور تعداد 90 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در قلمرو زمانی1384 الی1389، به عنوان نمونه انتخاب گردیده است و برای سنجش میزان ارتباط متغیرهای وابسته و مستقل مورد نظر، با استفاده از مدل رگرسیون لوجیت به برآورد مدل، تجزیه و تحلیل و تفسیر ضرایب پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در هر سه روش تأمین مالی، بین استراتژی فرصت طلبانه شرکتها و تعیین ساختار سرمایه رابطه معناداری وجود دارد.

.1مقدمه

یکی از مهمترین مسائل پیش روی مدیران واحد های تجاری اتخاذ استراتژی های به موقع و کارآمدی است که در بالا بردن رتبه شرکت و افزایش سودآوری تاثیر به سزایی خواهد داشت. پرسش هایی چون» چه فاکتورهایی در تعیین ساختار سرمایه شرکت ها تاثیر گذار است؟ و ساختار سرمایه بهینه چگونه محقق می شود؟ « سالهاست که ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول کرده است.

بر همین اساس تعدادی از فرضیات و تئوری های مختلف به منظور پاسخ به این پرسشها مطرح شده است. و هنوز تئوری جامعی در این زمینه ارائه نشده است. اما راهکارها و استراتژی هایی وجود دارد که با اتکاء به آن می توان در حد مطلوبی به ساختار بهیینه و ارتقای رتبه شرکت و نیز انتخاب روش انتشار سهام و اوراق بهادار جهت تامین مالی شرکتها دست یافت. امروزه، ساختار سرمایه به عنوان مهم ترین پارامتر موثر بر ارزشگذاری و جهت گیری شرکت ها در بازار های سرمایه مطرح گردیده است.

محیط متحول و متغیر کنونی و همچنین فرصت ها و تهدیدات در بازار سرمایه، درجه بندی شرکت ها را از لحاظ اعتباری تا حدودی به ساختار سرمایه آنان مرتبط ساخته است. این موضوع برنامه ریزی استراتژیک شرکتها را به انتخاب موثر منابع و فرصت طلبی در جهت حداکثر سازی ثروت سهامداران ملزم کرده است. این تحقیق بدنبال آن است که به روش علمی ثابت کند که آیا در بازار بورس ایران نیز استفاده از فرصتها در تعیین ساختار سرمایه با توجه به استراتژی شرکت، آنچنان که در بازار های خارج از کشور اهمیت دارد مهم است؟

به عبارت دیگر آیا مدیران مالی شرکتها، از فرصتها با توجه به استراتژی های خاص شرکت استفاده می کنند یا خیر؟ یکی از مهمترین عوامل محرک که نقش تسریع کننده را در دستیابی کشورها به مرحله توسعه یافتگی دارد، مقوله تأمین مالی و بهینه سازی ساختار سرمایه شرکت ها است. برای تأمین سرمایه مورد نیاز، راههای متفاوتی وجود دارد ولی آنچه که از اهمیت بالایی برخوردار است، این است که هر شرکت از کدام منبع تأمین مالی و به چه اندازه - در شرایط مختلف بازار - استفاده نماید، چراکه روشهای مختلف تأمین مالی، ریسک و بازده متفاوتی دارد و متغیرهای مختلف اقتصادی، حسابداری، عملکردی، نقدینگی و سودآوری شرکت تحت تاثیر روشهای مختلف تأمین مالی، دچار تغییرات محسوسی میگردند

ساختار سرمایه هر شرکت، هشدار اولیه ای در ارتباط با میزان فشار مالی بر شرکت است و لازم است تعیین عوامل مؤثر بر کارایی تأمین مالی شرکت ها در برنامه ریزی استراتژیک آنها مورد توجه جدی قرار گیرد. بنابراین تصمیمات و استراتژی های مربوط به ساختار سرمایه، نقش موثری در کارایی و اعتبار شرکت نزد موسسات تأمین سرمایه خواهد داشت که این موضوع به نوبه خود می تواند منجر به استفاده مطلوب شرکتها و مدیران از تصمیمات و فرصتهای رشد در بازار سرمایه شود.

از باورهای مشترک مدیران موفق و فرصت طلب توجه به این که تنها راه به دست آوردن نتیجه مثبت ازآنچه که در ظاهر شکل نتیجه منفی دارد، این است که مسأله را به فرصت تبدیل کنیم. ازنظر صاحبنظران مدیریت، رمز موفقیت مدیر در استفاده بهینه از فرصتها است. بنابراین مدیریت سازمان نباید تنها به بودجه و برنامه اجرایی تکیه کند.

بنابراین می توان استراتژی فرصت طلبانه را یک برنامه واحد، همه جانبه و تلفیقی تعریف کرد که محاسن یا نقاط قوت شرکت را با عوامل و تغییرات محیط مربوط می سازد و به گونه ای طراحی می شود که با اجرای صحیح آن از دستیابی به اهداف اصلی شرکت - بیشینه سازی ثروت سهامداران - اطمینان حاصل شود، به عبارت دیگر ساختار سرمایه بهینه، ترکیبی از منابع داخلی و خارجی تامین مالی است که بتواند ارزش شرکت را به حداکثر ممکن برساند، که بطور کلی شامل بدهی و حقوق صاحبان سهام است

بنابراین ملاحظه می گردد که به لحاظ تئوریک و بر اساس نظریه های معتبر ساختار سرمایه نظیر: تئوری نمایندگی، جایگزینی، سلسله مراتبی و ...؛ انتخاب ساختار سرمایه در شرکت ها، تابع مقتضیات و فاکتورهای درونی و بیرونی است. یکی از عوامل مهم در این زمینه، استراتژی ها و رفتار فرصت طلبانه شرکت ها می باشد که در واقع پاسخ تئوریک وکاربردی به این سوال است که آیا ساختار سرمایه شرکتها تابعی از استراتژی فرصت طلبانه آنها می باشد؟

که پاسخ به این سوال مسئله و موضوع اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. فرضیه استراتژی و رفتار فرصت طلبانه اخیراً مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و ارتباط آن با عوامل و متغیرهای مهم مالی و حسابداری - مدیریت سود، روش حسابداری موجودی کالا، ریسک های مختلف و ... - مورد تحقیق قرار گرفته است. لذا در این تحقیق با عنوان" تاثیر استراتژی فرصت طلبانه شرکت ها بر تعیین ساختار سرمایه" درصدد بررسی نقش و جایگاه استراتژی فرصت طلبانه در تعیین مطلوب و بهینه ساختار سرمایه و تامین بهینه مالی شرکت ها خواهیم پرداخت.

.2ضرورت تحقیق

بازارهای سرمایه در اقتصاد جهانی نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. این بازارها شامل بازارهای ارز، سهام، کالا و اوراق بهادار هستند . بی شک در این دوران، اهمیت استراتژی فرصت طلبانه سرمایهگذاری پا به عرصه وجود میگذارد و دائماً اهمیت آن پررنگتر میشود. این استراتژی در بازارهای سرمایه به یافتن صنایع برتر، تحلیل تکنیکال و استراتژیهای معاملاتی، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، بررسی شاخصهای اقتصادی و کاربرد آنها در بازارهای سرمایه میپردازد.

توانایی شرکت در مشخص ساختن منابع مالی بالقوه اعم از منابع داخلی و خارجی برای تهیه سرمایه جهت سرمایه گذاری و تهیه برنامه های مناسب، از عوامل اصلی رشد وپیشرفت هر شرکت محسوب می شود. برای بهینه سازی ساختار سرمایه، استفاده از فرصتها برای شناخت منابع تأمین مالی مختلف و هزینه های آن جهت تصمیم گیری مدیران که با توجه به آینده نگری اتخاذ می شوند و حداکثرسازی ارزش شرکت اهمیت ویژه ای دارد. در بهینه سازی ساختار سرمایه، این مساله مطرح می شود که شرکت ها چگونه اقدام به تأمین منابع مالی نمایند تا بر سود شرکت و بازده سهامداران حداکثر تاثیر مثبت را بگذارند؟ عوامل متعددی از جمله ماهیت فعالیت، داراییها و نوع صنعت بر تأمین مالی شرکت تاثیر می گذارند

یکی از عوامل مهم در تعیین ساختار بهینه، مکانیزم های مربوط به استراتژی ها و رفتار فرصت طلبانه شرکت ها است. بنابراین آگاهی از وجود ارتباط یا عدم وجود ارتباط بین این مقولات، بر بهینه سازی ساختار سرمایه و بهبود سطح کارائی و سودآوری شرکت ها تاثیر بسزایی دارد که به دلیل اهمیت آن، موضوع این تحقیق است. مدیران فرصت طلب، مدیرانی هستند که گوش به زنگ بودن و کنجکاوی عمیق را تمرین می کنند. بنابراین می توانند نشانه های فرصت یا تهدید را بسیار سریع و به موقع شناسایی کنند و بر آن تاثیر بگذارند.

در دنیای پیچیده امروزکه محیط پیرامون هر لحظه در حال تغییر است، هوشیار بودن و پیش بینی حوادث قبل از اینکه روی دهند از ویژگی های مهم رهبری نوین و فرصت طلب است. اگرتصمیمات مربوط به تأمین مالی به گونه ای اتخاذ گردد که هماهنگ با استراتژی سرمایه گذاری شرکت باشد و نه عکس آن، می تواند به سودآوری بیشتر منجر گردد .

مباحث تئوری در خصوص ساختار سرمایه در پی رسیدن به حدی از تعادل بین دو منبع اصلی تأمین مالی یعنی بدهی و حقوق صاحبان سهام است، تا بتواند در آن نقطه ارزش سهام شرکت را به حداکثر رسانیده و در مقابل هزینه تأمین منابع مالی را نیز به حداقل ممکن کاهش دهد. تصمیمات ساختار سرمایه در دنیای واقعی معمولاً با توجه به عوامل متعدد و بنابر شرایط گوناگون گرفته می شود و اغلب مبتنی بر قضاوت و دیدگاه مدیران است. تئوری های مالی نیز در این رابطه شناسایی عوامل موثر بر ارزش شرکت و منطقی کردن تصمیم گیری ها در تعیین ساختار سرمایه کمک فراوان می کند

انجام این تحقیق، کمک شایانی به بسط مبانی تئوریک موضوع ساختار سرمایه بهینه از بعد رفتاری و مدیریتی نیز می نماید و این مقوله نیز از دیگر موارد اهمیت و ضرورت انجام تحقیق می باشد. در نهایت، می توان گفت وسعت عملکرد، سودآوری، امکانات رشد، اندازه و نوع فعالیت و در نهایت استفاده از فرصتها در بازار سرمایه، تعیین کننده ی نیاز مالی متنوع شرکت ها خواهد بود. در این میان منابع حاصل از بدهی ضمن افزایش هزینه ثابت، موجب افزایش اهرم و درنیتجه ریسک سیستماتیک آنان خواهد شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید