بخشی از مقاله
چکیده
همزمان با احساس نیاز در حال افزایش به یک مجموعه استاندارد از اهداف و راهنماهای آموزشی ملی و امکان محاسبه موفقیت و پیشرفت یا پسرفت دانشآموزان، برنامههای آموزشی همواره با سنتهای گزینشی، کشمکش ها و تنشهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی سروکار داشتهاست. در یک جامعه محافظهکار دسترسی به منابع یک جامعه، بیشتر به توانایی مالی شخص در هزینه کردن بستگی دارد، با این وجود محافظه گرایی در اتحاد و پیوستگی، فراتر از این دیدگاه عمل می کند؛ این نگرش ماهیت بشر را به تنزل می کشاند و تمامی مردم را مجبور می کند تا با آنچه که در ابتدا به نظر درست می آید، اتفاق نظر داشته باشند. برنامههای آموزشی ضد تبعیض جنسیتی، چندفرهنگی و ضد نژادپرستی، برنامه های گروه نیورایت »نمایندگان جناح راست« را که بر حفظ مرتبه بندی های موجود در حوزه دانش رسمی و ارزش های سنت غربی تأکید دارد و برنامه هایشان موماًع مذکرگرایانه است، را با چالش جدی رو به رو کرده است. از طرفی در زمانی که منابع کافی در دسترس، - هم انسانی و هم مادی - کمیاب است، حتی با وجود یک سیستم برنامه آموزشی و آزمون سازی ملی و مکمل با خط مشی ها و رویکردهای تجارتمحور در آموزش و پرورش، صرفاً تقسیمات نژادی، طبقهای و جنسیتی تشدید خواهد شد.
واژههای کلیدی:برنامه های درسی، سیاست های رسمی، محافظه گرایی، مایکل اپل.
مقدمه
مایکل اپل، پروفسور برنامه درسی و آموزش در دانشگاه ویسکانسین آمریکا است. وی متولد 20 آگوست 1942 است. در سال 1968 کارشناسی ارشد و در سال 1970 درجه دکترای خود را در رشته مطالعات برنامه درسی از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. او سابقه تدریس در مدارس را هم دارد و با مربیان، گروه ها و اتحادیه های جهانی تعامل و ارتباط داشته است. وی در آثار خود به نظریه بازتولید پرداخته است. اپل را می توان در زمره صاحبنظران پیشرو در معرفی برنامه درسی به عنوان متنی سیاسی و یکی از بزرگترین اندیشمندان جدید در حوزه نظریه پردازی انتقادی و تفسیر برنامه های درسی در بستر سیاسی به شمار آورد.
نظریه پردازی انتقادی، قسمتی از جنبش پسامدرن است که پرسشهای نقادانه ای مانند اینکه چه کسی یا کسانی مدرسه را کنترل یا سیاست هایی را بر آن وضع می کنند، را مطرح می کند. شهرت جهانی اپل به سببانتشار آثار تأثیرگذارش در زمینه هایی همچون نظریه و پژوهش، آموزش و پرورش و قدرت و توسعه تفکر انتقادی بوده است. وی می گوید زمانیکه ما با بحران مالی و کمبود امکانات و مشکلات دیگر مواجهیم، با این همه اگر تصور کنیم آزمون سازی و برنامه آموزشی ملی استاندارد، - برای استقرار عدالت - راه چاره و پاسخ است، صرفاً یک توهم بی اساسی است. با توجه به خرابی زیرساخت اقتصادی شهرها به واسطه فرار سرمایه، بیکاری 75 درصدی جوانان در بعضی از شهرها، نبود مراقبت های بهداشتی، سیستم برنامه آموزشی ملی و آزمون سازی ملی نمی تواند کمکی جز تأیید و تشدید تفاوت های جنسیتی، نژادی و طبقه ای - در نبود منابع کافی انسانی و مادی - انجام دهد.
او در حقیقت یکی از افرادی است که دیدگاه های مهمی را در آموزش و پرورش پیشرفت گرای معاصر و با تأسی از اصول نئومارکسیست1 ارائه کرده است. اپل استدلال می کند که سرمایه داری در پی استفاده از اهرم های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است تا چرخ صنعت را به کار انداخته و نیز مصرف کنندگان را تأمین کند.اپل، برنامه آموزش ملی را مکانیسمی برای کنترل سیاسی دانش دانسته است. متن حاضر ترجمه مقاله ای در زمینه سیاست های دانش رسمی، نوشته مایکل اپل می باشد. این مقاله تصویری دقیق از دیدگاه های نویسنده در زمینه برنامه آموزشی ملی را ارائه می نماید.
پرسش یک برنامه درسی ملی
آن دسته از ما که خود را بخشی از سنت در حال پیشرفت به حساب می آوریم، در ارتباط با الزام برای یک برنامه درسی ملی، باید در کجای این برنامه و سیستم قرار داشته باشیم؟ قصد اپل روشن سازی است و خود او می گوید من در اصل با برنامه درسی ملی و کشوری مخالف نیستم؛ همچنین با ایده یا محل آزمون سازی مخالف نیستم، بیشتر قصد دارم مجموعه ای پیوسته تر و مرتبط تر از مباحث را فراهم نمایم؛ مجموعه ای که مبتنی بر این ادعاست که هم اکنون خطراتی بسیار جدی- با میزان متعادلی از قدرت های اجتماعی- وجود دارد که بایستی کاملاً از آنها آگاه باشیم. اپل خود را به تنها به موارد منفی محدود نمی کند. وی می گوید وظیفه من ساده است: یعنی مطرح کردن سؤالات جدی برای وادار کردن به توقف و تفکر درباره مفاهیم حرکت در مسیر موفقیت گرایی محافظه کارانه.
اپل معتقد است که ایالات متحده تنها کشوری نیست که در آن یک ائتلاف کاملاً جناح راستی اصولی را در دستور کار آموزش قرار داده است. وی می گوید در انگلستان هم یک برنامه آموزشی و درسی وجود دارد که در ابتدا توسط دولت تاچر2 معرفی شد. این برنامه شامل موضوعات درسی از قبیل ریاضیات، علوم، فناوری، تاریخ، هنر، موسیقی، تربیت بدنی و یک زبان خارجی مدرن - عنوان زبان دوم - می باشد.مایکل اپل معتقد است که در بسیاری موارد فرض بر این است که آمریکا باید از کشورهایی با برنامه آموزشی و درسی و آزمون سازی ملی تقلید کند - خصوصاً از انگلستان و ژاپن - و گرنه عقب می ماند. او می گوید هنوز این نکته مشخص است که ما می دانیم قبلاً یک برنامه درسی ملی داشته ایم، اما این برنامه برنامه ای است که با سلسه پیچیده ای از سیاست های اتخاذ کتاب درسی و همچنین بازار نشر کتاب تعیین می شود.
-1 در نتیجهی ظهور رویکردهای درونگفتمانی منتقد، نسبت به سوسیالیسم و کمونیسم در نیمهی دوم قرن بیستم، جریان چپ نو یا نئومارکسیسم به وجود آمد. با مشاهدهی خشونتهایی که از سوی کمونیست صورت گرفت، کمونیستهای جوان در راستای ارائهی تفسیری نوین با توجه به دموکراسی، از سوسیالیسم برآمدند.بنابراین باید پرسید که آیا یک برنامه درسی ملی که بدون شک با سیستمی از اهداف ملی و ابزارهای به لحاظ ملی استاندارد شده برای ارزیابی بهتر از یک برنامه درسی ملی است که به طور معادل گسترده، اما به نوعی کمتر مشخص و آشکار است و با انتخاب کتب درسی ایالتی در ایالت هایی مانند کالیفرنیا و تگزاس که این ایالت ها20 تا30 درصد بازار کتب درسی را تحت کنترل خود دارند، به وجود می آید.
خواه ناخواه چنین رنامهب درسی ملی ای قبلاً به گونه ای پنهانی وجود داشته است، اگر چه این احساس نیاز در حال افزایش وجود دارد که یک مجموعه استاندارد از اهداف و راهنماهای برنامه درسی ملی به منظور افزایش و بالا بردن استانداردها و متحمل شدن امکان محاسبه موفقیت و پیشرفت یا عدم پیشرفت دانش آموزان مدارس ضروری است.بسیاری افراد با آرایشی از موقعیت های آموزشی و سیاسی، با درخواست ها برای استانداردهای بالاتر برنامه درسی سخت در سطح ملی و سیستم آزمون سازی درگیرند و با آن در تماس هستند. همیشه بایستی این سوال را بپرسیم چه گروهی رهبری این تلاش ها برای اصلاح را بر عهده دارد؟ البته این سؤال منجر به مطرح شدن یک سوال بزرگتر می شود. با پاسخ دادن به سؤال مذکور، این سؤال پیش می آید که در نتیجه این کار چه کسی سود می کند و چه کسی ضرر خواهد کرد؟
اپل معتقد است که متأسفانه گروه های جناح راستی در واقع در حال وارد کردن دستور کار سیاسی در حوزه آموزشی هستند که در کل یک الگوی یکسان از سودها - بهره وری ها - که تقریباً تمامی زمینه های سیاست اجتماعی - که در آن 20 درصد بالایی جمعیت 80 درصدسودها را تصاحب می کند - را تعین می کند، در اینجا رواج و رونق می گیرد.به اعتقاد اپل بایستی درباره استدلال های غلط ژنتیکی، یعنی این فرض که چون یک سیاست یا یک عمل از یک وضعیت ناخوشایند نشأت می گیرد، پس اساساً در تمام جنبه هایش به وسیله منشأ آن در آن وضعیت مشخص می گردد، بسیار محتاط باشیم. این مورد تنها به کسانی که با پروژه جناح راستی شناختی می شوند و درباره یک برنامه درسی ملی مباحثه می کنند مربوط نمی شود. افراد دیگری که به لحاظ تاریخی با یکدستور جلسه آزادانه تر شناسایی می شوند نیز برای ایجاد یک مورد تلاش کرده اند.
برنامه آموزشی، آزمون سازی و فرهنگ مشترک
اپل می گوید: همان طور که ویتی1 به ما یادآوری می کند آنچه که در مورد سیاست های ائتلاف گروه راست به ذهن خطور می کند، توانایی آن در ایجاد ارتباط میان پافشاری بر دانش سنتی و ارزش ها، صلاحیت، استانداردها و هویت ملی گروه محافظه کار نوین و تأکید بر توسعه دادن اصول بازاری و تجاری به تمامی زمینه ها در جامعه که مورد حمایت لیبرالیسم یا آزاد اندیشی نوین است، می باشد. بنابراین یک برنامه آموزشی و درسی ملی- همراه با استانداردهای ملی دقیق و یک سیستم آزمون سازی عملکرد محور قادر است در یک زمان و به طور همزمان به اهدافی چون مدرنیزاسیون برنامه آموزشی، تولید کارآمد در حوزه "سرمایه انسانی" بهتر و نشان دادن اشتیاق نوستالژیک نسبت به یک گذشته رمانتیک دست یابد. چنین سیستم ملی از استانداردها، آزمون سازی و برنامه درسی در صورتیکه با برنامه ای از سیاست های تجارت محور از قبیل سند حسابداری - دفتر هزینه - و طرح ها و نقشه های انتخاب وصل شود - در حالیکه شاید به لحاظ درونی متناقض باشد - یک سازش ایده آل در درون ائتلاف جناح راستی به حساب می آید.