بخشی از مقاله

چکیده

اهمیت اسب از دیرباز در سفر و حضر، جنگ و صلح در بین همه ی ملت ها و همه ی ادیان، خصوصا اسلام، مورد تاکید قرار گرفته و در قرآن مجید به صراحت از آن یاد شده است. در سوره ی »انفال« آیه ی 60 به آیین مرزبانی و مرزداری و تهیه ی اسبان رهوار اشاره شده و در سوره ی »ص« آیات 31و32و33 به رژه ی نظامی اسبان حضرت سلیمان اشاره گردیده و در ابتدای سوره ی »العادیات« به سم اسبان جنگنده اشاره شده است.

با نگاهی به چکیده ی تاریخ نبردهای اسلام، اهمیت اسب را در این جنگ ها در می یابیم که بسیاری از این فتوحات مدیون وجود اسب در لشکر اسلام است. سیر تشکیل سواره نظام و توانمندی روزافزون مسلمانان را می توان با تخمین اسبانی سنجید که حضرت محمد - ص - برای شرکت در جنگ ها مهیا می کردند. به بیانی دیگر، می توان گفت: شروع تشکیل سواره نظام در لشکر اسلام با خریدن اسب ها از نجد و شام شروع شده است. پس از رحلت پیامبر نیز این روند افزایشی وجود داشت.

مقدمه

بنا به گفته ی ابن مسکوبه در تجارب الامم: »در روز گشودن تیسفون، سپاهیان همگی از سواران بودند و پیادهای با ایشان نبود؛ اسبان یدک همراه داشتند. بنابر نوشتهی ابن اعثم کوفی، قشون ایران در جنگ قادسیه به سرداری رستم فرخ زاد 120000 سوار و پیاده و لشکر اعراب به سرداری سعد بن ابی وقاص دارای 60000 سوار و پیاده بود. بنا به گفتهی مؤلف مذکور، در فتح شوشتر 17 - ق - که هرمز، سردار ایرانی، با ابوموسی اشعری میجنگید، یکی از شاهزادگان اهواز 10000 سوار داشت که اسبان آنان زره پوش کامل بودند.

»در پیش او ملکی بود از ملوک اهواز، نام او خورشید بن بهرام با 10000 سوار که جز سم اسبان ایشان برهنه بود.« با همهی اینها ایرانیان شکست خوردند و به قلعه پناه بردند. سرانجام یکی از پارسیان قلعه را نشان داد و هرمزان را اسیر کرد. در جنگ قادسیه، یکی از اسلحههای ایرانی »مهره های خاردار آهنین« بود که در میدان جنگ ریخته میشد و در سم اسبها فرو میرفت و آنها را از راه رفتن باز میداشت و یورش دشمن را کند میکرد. عربها از آن خارها به ستوه میآمدند، میدان را از آنها پاک و راه یورش را هموار میکردند.

بحث

جدول جنگها

امکان دارد تعداد اسبهای مسلمانان در جدول کمتر یا بیشتر از آمار گفته شده باشد؛ اما بنا بر دلایل ذیل، تعداد کمتری در جنگها مورد استفاده قرار میگرفتند:

- 1 تعدادی از اسبها، مادیان آبستن و یا کره بودند و توانایی و امکان شرکت در جنگ را نداشتند.

- 2تعدادی از اسبها در جنگ مجروح یا کشته میشدند و از بین میرفتند.

- 3در بعضی از جنگها میدان جنگ آن قدر وسعت نداشت که بتوانند از تمام نیروهای سواره نظام استفاده کنند و تعداد بیش از حد اسبها کنترل لشکر را از دست فرماندهان خارج میکرد.

- 4 در بعضی از مواقع بنا بر شرایط جنگ، اسب به کار نمیرفته است مانند: جنگ خندق و بنی نضیر. آیهی 6 سوره ی حشر دربارهی جنگ بنی نضیر نازل شده است که خداوند میفرماید:؛ »و آنچه را خدا به رسولش از آنها - یهود - باز گرداند، چیزی است که شما برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدید؛ اسبی نتاختید و نه شتری ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط میسازد و خدا بر هر چیزی قادر است.« این آیه گویای این مطلب است که در این جنگ از اسب استفاده نشده است.

اسب و امتیاز تقسیم غنائم

غنیمت؛ یعنی، آنچه مسلمانان با جنگ به دست میآوردند و آن بر چهار قسم بود: یک قسمت آن اموال منقول مانند چارپایان است که ابتدا برای آن مقرراتی نبود و حضرت رسول - ص - مطابق نظر خودشان تقسیم میفرمودند. چنان که در سال دوم هجری پس از پیروزی در جنگ بدر، حضرت رسول - ص - غنیمت ها را به طور مساوی میان مهاجر و انصار تقسیم فرمودند و خود نیز مانند یک فرد عادی سهم گرفتند. پس این آیهی شریفه نازل شد: »هر وقت غنیمتی به دست آورید، به پنج قسمت تقسیم کنید: چهار قسمت آن مخصوص امور جنگی است و یک قسمت آن پنج قسمت میشود و میان پیغمبر و کسان او و یتیمان و مسکینان و آوارگان تقسیم میشود.«

پیامبر اسلام، که به اهمیت اسب در لشکرکشیها و پیشبرد کار مسلمانان واقف بودند، علاوه بر توصیههایی که در مورد پرورش این حیوان داشتند، سهم عمدهی غنایم را برای اسب در نظر میگرفتند. در جنگ بنی قریظه تعداد اسب های مسلمانان 36 اسب ذکر شده است و به فرمان پیامبر از غنایم به کسی که اسب داشت، سه سهم میدادند که یک سهم آن مربوط به خود او و دو سهم دیگر برای اسبش بود. این نخستین غنیمتی بود که خمس آن بیرون و به نسبت سهام تقسیم شد.

سپس روش همین غزوه و آنچه رسول خدا در آن عمل فرمود، در غزوات اسلامی سنت شد و غنایم را به همین ترتیب، تقسیم میکردند. سپس رسول خدا، سعدبن زید انصاری را با اسیرانی از بنی قریظه به نجد فرستاد تا آنها را بفروشد و در مقابل، برای مسلمانان اسب و اسلحه خریداری کند. نکتهی مهم این است که دو سهم ویژهی اسب در مورد هیچ یک از حیوانات دیگر وجود ندارد؛مثلاً، حتی اگر سربازی بر پشت فیل جهاد میکرد، چنین امتیازی را نداشت. در این اعداد نسبت 1 به 3 بین کسانی که بدون اسب و کسانی که با اسب میجنگند، به وضوح مشخص است.

سهم غنیمت، ویژهی خود جنگجو و مالک اسب است. پس به غاصب اسب سهمی نمیرسد.شیخ طوسی میگوید: »فرقی بین اسب عرب و غیرعرب و اسب مقرف یا هجین نیست.« لیکن اوزاعی برای اسب عرب، دو سهم و برای اسب عجم، یک سهم و برای اسب مقرف و هجین یک سهم قائل شده است و امام حنبل نیز برای اسب عرب، دو سهم و غیر آن را یک سهم معین کرده است. اسبی که اجاره شده باشد، سهم غنیمتش را به اجاره کننده میدهند.

دربارهی اسب عاریهای که سهم آن را به مستعیر می دهند، نه صاحب اسب.« شیخ بهایی مینویسد: »صاحب یک اسب، دو سهم و زیاده بر یک اسب، سه سهم و پیاده، یک سهم و جماعتی که یک اسب دارند و به نوبت سوار شدهاند، هر یک را سهمی به علاوه یک سهم که بین همهی آنان تقسیم میشود و اسبی که پیش از تقسیم غنایم یا پیش از پایان جنگ بمیرد یا کشته شود، سهم ندارد و جنگجویی که پس از جمع غنیمت بمیرد، سهم او به ورثه اش تعلق دارد..«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید