بخشی از مقاله

چکیده:

شهریارنامه منظومهای حماسی درباره شهریار پسر برزو و یکی از ده متن حماسی شاخص فارسی است که عدم ورود آن در نسخ شاهنامه و عدم معرفی آن در تذکرههای فارسی باعث گمنامی آن تا سده اخیر بوده است. اول بار فهرستنویسان کتابخانههای بریتانیا - ریو - و بانکیپور - عبدالمقتدر - متن را با دو شاعر مختلف معرفی کردند. ریو آن را به مختاری غزنوی و عبدالمقتدر به فرّخی سیستانی نسبت داد؛ انتسابهایی که به دلایل سبکی و متنی هر دو رد شد، ولی عدم بررسی نسخ متن توسط پژوهشگران باعث شد، در این زمینه فرضیاتی طرح شود که فقط به ابهامها دامن بزند.

نویسنده این جستار، برای نخستین بار، به چهار نسخه این متن دست یافته است و ضمن مرور سیر نظریات پژوهشگران بر مبنای نسخ موجود و نقد آنها، نشان داده است که این نسخ متعلق به یک متن بوده است که دو ورایانت متفاوت از آن خلق شده است که واریانت اول به شاهی به نام محمود و دومی به فرزند او، مسعود، تقدیم شده است.  شهریارنامه منظومهای است حماسی، درباره شهریار پسر برزو و نوه سهراب و یکی از ده متن حماسی شاخص فارسی که در ژانر حماسه ملی ایران و در نظایر اثر حکیم طوس، پس از شاهنامه فردوسی و برزونامه جدید و شاهنامه اسدی، طولانیترین متن منظوم حماسی فارسی به شمار میرود. اولین معرفی علمی حماسههای فارسی پس از فردوسی را، مصحح فرانسوی شاهنامه، ژول مول 1800-1876 - م. - ، در مقدمهای که بر تصحیح خود از شاهنامه نگاشت، انجام داد.

اما به سه علت- ناشناخته بودن کامل متن و عدم معرفی آن در هیچ تاریخ یا تذکرهای، عدم ورود هیچ بخشی شهریارنامه در نسخ شاهنامه فردوسی، به عنوان یک روایت الحاقی - بر خلاف متونی چون برزونامه، سامنامه، بهمننامه، گرشاسپنامه و... - و عدم معرفی تکنسخه باقیمانده از این متن در کتابخانه بریتانیا تا زمان نگارش اثر مول- او در دیباچه کتاب خود، نامی از شهریارنامه ذکر نکرد - ر.ک: مول، . - 393 -375 :1953 نخستین بار، فهرستنویس کتابخانه بریتانیا، چارلز ریو1820-1902 - 2 م. - بود که در »فهرست نسخ فارسی موزه بریتانیا«به معرّفی نسخه ناقصی از شهریارنامه، با شناسه Add.24095 پرداخت و این متن را به ادبیات جهان معرفی کرد.

او برپایه ابیات صفحه پایانی این دستنویس که البته به علت عدم وجود صفحات پیشین ارتباطش با بخش داستانی منظومه گسسته شده بود، گوینده متن را بر مبنای تخلص ذکر شده از زبان خود او، »مختاری« معرفی کرده بود. با توجه به این که این شاعر اثرش را به پادشاهی مسعود نام تقدیم کرده بود، ریو وی را سراجالدّین عثمان بن محمّد مختاری غزنوی - متولد 469 یا / 458 متوفی 512 یا 548 ه.ق - ، شاعر شاخص قرن پنجم و ششم و از شعرای معاصر غزنویان هند دانست. - ر.ک: ریو، . - 3-542/3 :1881 نسخه فوقالذکر نسخه کامل و باارزشی بوده است که خط نستعلیق خوش، صفحات حاوی چلیپانگاری، و تصاویر زیبایی با سبک نقاشی مینیاتور هندی دارد و محتملاً در سده سیزدهم هجری در هند استنساخ شده است، اما به دست یکی دلّالان کم سواد نسخ شرقی افتاده، به طمع فروش تصاویر گرانبهای آن،صفحات مصوّر نسخه با صفحات پیرامونش بریده و جدا شده، بقیه متن نیز نابود شده است.

از این نسخه تنها 16 برگ 32 - صفحه - باقی مانده است که 925 بیت از بخشهای مختلف منظومه را به طور گسسته از یکدیگر دارد. ریو نام شهریارنامه را پیش از این در جایی ندیده بود و احتمالاً بر مبنای آخرین صفحه این متن ناقص که در آن، سراینده، متن خود را »نامه شهریار« خوانده است، و سنت نامهای متون حماسی فارسی مختوم به برنام -» نامه« که این برنام را در بخش دوم خود و بعد از نام پهلوان شاخص متن دارند - مثل فرامرزنامه، برزونامه و... - ، این عنوان را به »شهریارنامه« مقلوب کرده است:

به سر شد کنون نامه شهریار     به توفیق یزدان پروردگار

- شهریارنامه، نسخه بریتانیا، برگ 28آ - در ادامه نیز، بر مبنای صفحه پایان این نسخه ناقص، شاعر ابتدا به خواست شاه در مأمور کردن شاعر به سرایش این متن و رنج سه ساله خود در انجام این مهم اشاره دارد:    
                
شها، شهریارا، سرا، سرورا!        نگه دار تخت و جهانداورا
                
چو فرمودیاَم داستانی بگوی        گفتم به اقبالِ فرهنگجوی
                
سه سال اندر این رنج برداشتم        سخن آنچه بُد، هیچ نگذاشتم

همان -

شاعر سپس تصریح می کند که ممدوحش، مسعودشاه، پسر محمود شاه، بوده است و خود را »مختاری« خطاب کرده، به سنت کهن حسن سؤال قصیده، توقع صله خود را نیز به یاد سلطان آورده، شهادت میدهد که اگر دستش

از پاداش تهی بماند، نیز زبانش آلوده هجو نمیشود:    
                
        ه نظم آوریدم به اقبالِ شاه        هِ شهریاران ]و[ ظِلّ اله
                
        که تاجت فروزنده چون هور باد!        تیغت جهان جمله پُرنور باد!
                
        لِ باغ و بُستان محمودشاه        جهانجویِ بخشنده، مسعودشاه
                
        چو »مختاری«، آن بارور داستان        ه نامِ توگفت، ای شهِ راستان!
                
        گرم هدیه بخشی در این بارگاه        ه پیش بزرگانِ با عزّ و جاه،
                
        شوم شاد و افزون شود، جاهِ تو        همان مدح گویم به درگاه تو

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید