بخشی از مقاله
چکیده
سیستمهای سنجش عملکرد - PMS - در طی 20 سال گذشته محبوبیت پیدا کردهاند و ادبیات مدیریت عملیات سرشار از مباحث سیستمهای سنجش عملکرد و معیارهای سنجش عملکرد میباشد. مروری بر ادبیات مدیریت عملیات و مدیریت زنجیره تامین نشان دهنده غنی بودن پژوهشهای موجود در مورد سنجش عملکرد، سیستم سنجش عملکرد و چارچوبهای سنجش استراتژیها و عملکرد عملیاتی در سطح کارخانه و زنجیره تامین میباشد. با این وجود هنوز تحقیقات اندکی در خصوص ارتباط بین انواع کاربردهای سیستمهای سنجش عملکرد و قابلیتهای سازمانی از جمله قابلیت مدیریت راهبردی و عملکرد سازمانی وجود دارد و علاوه بر آن نیز شواهد تجربی اندکی، تاثیر سیستمهای سنجش عملکرد بر عملکرد سازمانی را تصدیق میکنند.
در این مقاله خلاصهای از مهمترین مطالعات و پژوهشهای انجام شده در ادبیات و پیشینه تاریخی سیستمهای PM و قابلیت مدیریت راهبردی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار میگیرد. در دیدگاه اول با بررسی مراحل رشد و تکامل سیستمهای PM و تاثیر آنها بر عملکرد سازمان، نقش قابلیت مدیریت راهبردی به عنوان یکی از متغیرهای میانجی جهت بررسی تاثیر این سیستمها بر عملکرد سازمان بررسی میشود و در دیدگاه دوم با مرور ادبیات موضوعی قابلیت مدیریت راهبردی چگونگی همنواسازی منابع توسط سیستمهای PM بر اساس نظریه منابع - RBT - و تئوری پردازش اطلاعات سازمانی - OIPT - مرور میشود.
-1 مقدمه
سیستمهای سنجش عملکرد از فرایندهای هماهنگ کننده سازمان جدا نبوده و بیش از سه دهه است که سازمانها مقدار زیادی از زمان ، پول و فعالیتهای خود را جهت اجرا و توسعه این سیستمها سرمایهگذاری کردهاند.کاپلان و نورتون - 2008 - اهمیت سیستمهای PM را به این صورت بیان کردهاند "ما معتقدیم که اگر پیشرفت به سمت یک هدف را اندازهگیری نکنید، نمیتوانید آن را مدیریت کرده و بهبود دهید". از دیدگاه RBT و OIPT سازمانهایی که سیستم مدیریت عملکردشان را عملیاتی کردهاند بایستی بتوانند قابلیتهایی را شکل دهند که به اهداف عملکردیخود برسند و یا از آن فراتر روند و مسلماً تحقق اهداف عملکردی موجب بهتر شدن عملکرد سازمان میگردد.
- کوفتروس و همکاران، . - 2014 افزایش گرایش به سمت بکارگیری سیستمهای PM شاهدی بر این ادعاست که سازمانهای دارای سیستم PM از رقبای خود که این سیستمها را ندارند پیشروتر هستند - دیویس و آلبرایت، 2004؛ کرابتری و دیباسک، . - 2008 متأسفانه این ادعا تا حدی مورد انتقاد است چراکه تنها مطالعات و پژوهشهای محدودی منتشر شدهاند که این ادعا را بررسی و اثبات مینماید - آن، 2001 ؛ چنهال و لنگفیلد- اسمیت، 1998 ؛ هنری،2006 ؛ هوک و جیمز، 2000 ؛ ایتنر و لارکر، 1998 ؛ چنهال،2005 ؛ ویدنر . - 2007 همچنین به دلیل ادبیات گسترده موضوعی نتایج ترکیبی و در هم ریختهای از تاثیر کاربرد سیستمهای PM بر عملکرد سازمانی گزارش شده و همچنین نتایج محدودی در خصوص ارتباط آنها با قابلیت مدیریت راهبردی وجود دارد.
هنری - 2006 - بیان میکند که کارهای گذشته نقش سیستمهای PM در راستای پیادهسازی استراتژی و فرمولی کردن استراتژیها را آزمایش کردهاند امّا شواهد عملی محدودی مبنی بر اثبات ارزش ادعا شده این سیستمها وجود دارد. همچنین او معتقد است که ارتباط خاص بین سیستمهای PM و استراتژی مبهم بوده و در طول زمان تناقضات و مشخصههایی مبهم منجر به وجود تفاوتها در تعاریف و عملیاتیسازی متغیرها شده است. بنابر این لازم است که با مرور ادبیات و پیشینه تحقیق در خصوص سیستمهای PM و قابلیتهای ایجاد شده توسط آنها به خصوص قابلیت مدیریت راهبردی به عنوان یکی از مهمترین اهداف سیستمهای PM ، مطالعات و پژوهشهای مختلف ادبیات موضوعی جمع بندی گردد.
در این مقاله ادبیات و پیشینه تاریخی سیستمهای PM و قابلیت مدیریت راهبردی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار میگیرد. در دیدگاه اول با بررسی مراحل رشد و تکامل سیستمهای PM و تاثیر آنها بر عملکرد سازمان، نقش قابلیت مدیریت راهبردی به عنوان یکی از متغیرهای میانجی جهت بررسی تاثیر این سیستمها بر عملکرد سازمان بررسی میشود و در دیدگاه دوم با مرور ادبیات موضوعی قابلیت مدیریت راهبردی چگونگی همنواسازی منابع توسط سیستمهای PM بر اساس نظریه منابع - RBT - و تئوری پردازش اطلاعات سازمانی - OIPT - مورد بررسی قرار میگیرد.
-2 نقش سنجش عملکرد در انطباق استراتژیها و عملیات سازمان
سنجش عملکرد در سازمانها و شرکتهای مختلف را میتوان به ستون فقرات انسان تشبیه کرد. دقیقاً مانند عملکرد ستون فقرات در بدن انسان، سیستم سنجش عملکرد، اطلاعات را به مرکز تصمیمگیری و عمل در مغز سازمان فرستاده و تصمیمات اتخاذ شده را از آنجا به تمام سازمان میفرستد و از این رو بخش حیاتی هر سازمان محسوب میشود. ستون فقرات سالم که وظیفه خود را دقیق انجام دهد، این امکان را به مغز میدهد تا با تمام ورودیهای حساس که در دسترس است دائماً در تماس باشد. سازمانها هم دقیقاً همین حالت را دارند - علیرضا علینژاد و همکاران ،1392، . - 40 همانند بسیاری از مفاهیم پیچیده امروزی، هیچ تعریف واحد مورد قبولی در مورد سنجش عملکرد وجود ندارد.
بروز مشکل در تعریف جامع و واحد از مفهوم سنجش عملکرد ناشی از گستره وسیع کاربرد این مفهوم و پوشش موضوعات گوناگون تحت عنوان سنجش عملکرد است - حسینزاده، یعقوب و حسینزاده، وحید، 1390، . - 30 نیلی و همکارانش - 2002 - معتقدند که موضوع سنجش عملکرد اغلب مورد بحث قرار گرفته، اما کمتر به تعریف آن پرداخته شده است. در این تعریف، اصطلاح سنجش با کمیسازی و اصطلاح عملکرد با فعالیت متناظر است. بنابر نظر این افراد سطح عملکردی یک کسب و کار تابعی است از سطح اثربخشی و کارایی آن پس سنجش عملکرد را میتوان، فرایند کمی کردن کارایی و اثربخشی فعالیتها تعریف کرد.
یک شاخص عملکرد را میتوان به عنوان معیاری برای کمی کردن کارایی و اثربخشی یک فعالیت تعریف نمود. با این توصیف، یک سیستم سنجش عملکرد، مجموعهای از معیارهای مورد استفاده برای کمی کردن کارایی و اثربخشی فعالیتها است. مدیریت عملکرد عبارتست از به کارگیری اطلاعات سنجش عملکرد برای ایجاد تغییرات مثبت در فرهنگ، سیستم و فرایندهای سازمانی، که تمامی اینها از طریق ایجاد اهداف عملکردی مورد قبول، تخصیص و اولویتبندی منابع، آگاهیدهی به مدیران جهت تأیید و یا تغییر برنامههای جاری در راستای دستیابی به اهداف عملکردی و به اشتراکگذاری نتایج عملکرد برای نیل به آن اهداف، تحقق مییابد - حسینزاده، یعقوب و حسینزاده، وحید، ،32،. - 1390 از تعاریف بالا میتوان اینگونه نتیجه گرفت که سنجش مفهوم مهمی در مدیریت عملکرد میباشد.
سنجش پایهای برای ایجاد بازخورد بوده و نشان میدهد که کجاها کارهای خوب پیش میرود تا پایهای برای ساختن موفقیت بیشتر فراهم آید و یا مشخص شود که کجاها کارها خوب پیش نمیرود تا در مورد آنها اقدام اصلاحی صورت گیرد - علیرضا علینژاد و همکاران ،1392 ، . - 42 همچنین زئیری - - 1994 سنجش را نخستین گام در کنترل و بهبود هر سازمانی میداند و معتقد است در تمامی سازمانها منابع محدود و کمیاب میباشند، سنجش عملکرد به مدیریت این فرصت را میدهد که منابع را به درستی اختصاص دهد و اولویتها را به درستی برای بهبود سازمانی تعیین کند. شیمن و لینگل - 2005 - معتقد بودند که سنجههای عملکرد پیوند دهنده استراتژی با فعالیتهای اجرایی هستند و در نتیجه سنجش عملکرد را چنین تعریف کردهاند : »سنجش عملکرد رویکردی است راهبردی و یکپارچه که با استفاده از بهبود عملکرد، موفقیت مستمر و پایدار را به سازمان اعطا میکند.«
امروزه سازمان ها در محیط های پیچیدهای رقابت میکنند تا به درکی دقیق از اهداف خود و روشهای دستیابی به این اهداف نائل شوند. - کاپلان و نورتون . - 1992 سنجش عملکرد ساز و کاری برای ارتباط دادن سیاستهای بهبود محصول یا فرایند توسط مدیریت ارشد با فعالیتها در یک سطح محلی سازمانی ایجاد میکند - باند . - 1999 این نقل قولها نشان میدهند که انطباق عملیات با استراتژیها و اهداف سازمانها، یک پیش شرط حیاتی برای بقاء است. سنجش عملکرد به ما امکان میدهد این انطباق را مورد آزمایش قرار داده و تغییرات لازم را اعمال کنیم.
سنجش عملکرد طراحی شده است تا سازمانها را آگاه سازد که در مقایسه با اهداف تعیین شده چگونه عمل کردهاند - سیپفا . - 1998 اطلاعات عملکرد به ما نشان میدهد که یک سازمان تا چه حد در مقایسه با اهداف تعیین شده خود، خوب عمل کرده است. - خزانه داری سلطنتی بریتانیا . - 2001 هر دوی این نقل قولها به رابطه بین استراتژی و عملیات اشاره دارند. از همین رابطه مشخص میشود که فرایند سنجش به توسعه استراتژیهای آینده کمک میکند. در نتیجه یک هدف کلیدی سنجش عملکرد اطمینان از انطباق استراتژی و عملیات است.
-3 بررسی ادبیات و پیشینه تحقیق
ادبیات مدیریت عملکرد برای مدتی طرفدار سرسخت سیستمهای سنجش عملکرد و معیارهای مربوط به آن بوده است. تغییرات در باب سنجش عملکرد دارای سه مرحله میباشد. در مرحله نخست که به سال 1980 و قبل از آن ختم میگردد، مرکز توجه سنجش عملکرد بر معیارهای مالی ایجاد شده توسط نظام حسابداری مدیریت بود. در این مقطع، شرکتها به طور کلی از مفاهیمی مالی مانند سود و گردش سرمایه به عنوان معیارهایی برای ارزیابی فعالیت خود استفاده میکردند. هرچند معیارهای مالی اهمیت زیادی داشتند، اما در پارهای موارد، استفاده از آنها به تنهایی میتوانست آسیبهایی جدی برای سازمان در پیداشته باشد. به عنوان مثال، این معیارها معمولاً دورههای کوتاهی مانند دورههای سالانه داشتند.
بنابراین، مدیریت سازمان ناچار میشد به جای در نظر گرفتن افق زمانی بلند مدت به سوی افقهای کوتاه مدت برنامهریزی و سوق پیدا کند که هدف عمده در این دورهها، کسب سود مالی بیشتر در کوتاه مدت بود. همچنین تمرکز اصلی بر روی بهبود کارایی افراد سازمان قرار داشت، یعنی سعی میشد رفتار افراد تا حد ممکن بهینه سازی شود تا با کمترین هزینه، بیشترین میزان سود حاصل گردد. - حسینزاده، یعقوب و حسینزاده، وحید، ،6،. - 1390
مرحله دوم که به دهههای 1980 و 1990 میلادی مربوط میشود، با آشکار شدن محدودیتهای روشهای سنتی سنجش عملکرد آغاز شد. در این مرحله پژوهشگران شروع به بحث و گفتگو درباره معرفی سنجههای عملکرد نوین در سازمان شدند. به عنوان مثال، از این شاخصهای نوپدید میتوان به ارزش سهامداران، سود اقتصادی، رضایت مشتری، عملکرد عملیات داخلی، سرمایههای فکری و داراییهای پنهان اشاره کرد.