بخشی از مقاله

چکیده

در بررسی و تحقیق در شرح احوال و زندگینامه باباطاهر عریان پی میبریم، که وي شاعري عارف، پیري وارسته و درویشی فروتن بود که دل به حقیقت بسته و صفاي عشق به معبود را با خلوت دل در هم آمیخته است. آنچنانکه در خور سالکان حقیقی است از جنبه خودبینی و خویشگرایی دور ساخته و موجب شده که او هیچگاه در صدد تظاهر و خودستایی بر نیاید.

وي شاعر بلند پایهاي است که دوبیتیهایش عرفانی و داراي فلسفه والا و حکمتی ارزنده است که با لهجه لري و به سبک اشعار دوازده هجایی دورة ساسانی سروده است.

مقدمه

شرح احوال و زندگینامه باباطاهر اطلاعات دقیق و موثقی وجود ندارد، در کل همه آنچه دربارة باباطاهر میدانیم، این است که شاعري صوفیمنش و از حوالی همدان بوده است. آنچه بیشتر بر ابهام شخصیت باباطاهر میافزاید، نخست منش درویشانه و خصلت انزواطلبانه و در نتیجه گمنام زیستن اوست و دیگر، حکایات افسانهوار و کرامات و کرامت گونههایی است که اغلب از سوي ارادتمندانش، به وي نسبت دادهاند. و تنها روایات و داستانهایی از مقام علمی و عرفانی این شاعر وجود دارد که موجب میشود خواننده با خواندن اشعار و دوبیتیهاي وي به شخصیت و روحیات بابا پی ببرد، در این مقاله سعی میشود اشاراتی به شرح احوالات، زندگینامه، ویژگی سخن و معرفی آثار و چند نمونه حکایت و داستانهایی که دیگران از وي نقل کردهاند و تا حدودي احوال وي را نمایانتر میکند، پرداخته شود.

زندگینامه

باباطاهر یا باباطاهر عریان - باباطاهر لغتنامه دهخدا، نوامبر - 2014 عارف، شاعر ایرانیتبار و دوبیتی سراي اواخر سدة چهارم و اواسط سدة پنجم هجري - سده 11م - ایران است - دانشنامه ایرانیکا، . - 1347 وي از عرفا و اولیاء جبال میباشد که در سیر تکاملی عرفان و تصوف اسلامی نقش موثري داشته است. بعضی به دلیل ملاقات بابا طاهر با طغرل سلجوقی تولدش را در اواخر قرن چهارم میدانند و میگویند وي در دوران حکومت دیلمیان می زیسته است. تاریخ تولد و وفات باباطاهر مورد اختلاف است که این به دلیل عزلت و گوشه گیري درویشانه او میباشد.
از خاندان، تحصیلات و زندگی باباطاهر اطلاعات صحیحی در دسترس نیست اما بنا به نوشته راوندي در راحهالصدور، باباطاهر در سال 447 هجري با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام وي نیز قرار گرفتهاست. در یکی از دوبیتیهاي مشهورش

"مو آن بحرم که در ظرف آمدستم  //  مو آن نقطه که در حرف آمدستم

به هر اَلفی اَلِف قَدّي برآیه  //    اَلِف قَدّم که در اَلف آمدستم"

سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدي خان کوکب به سال 326 هجري رسیده است.

اما رشید یاسمی با استناد به همان دوبیتی و اشاره به اهمیت عدد 1000 نزد اغلب ملل برآن رفتهاست که مقصود باباطاهر از واژة الف سال 1000م بوده و در نتیجه مقارن سالهاي 390 و 391 - برابر با 1000 میلادي - زاده شدهاست. او پس از 85 سال زندگی، در همدان - دانشنامه بریکتانیا، اکتبر - 2014 وفات یافتهاست. برخی با استنباط از رباعیات او نام پدرش را فریدون دانسته آنچنانکه در این رباعی گفته:
"نصیحت بشنو از پور فریدون   //  که شعله از تنور سرد نایو"

و همچنین گفته شده که باباطاهر فرزندي به نام فریدون داشته که در زمان حیات او از دنیا رفته است و در سوگواري فرزند از دست رفته اش سراییده است:

"فریدون عزیزم رفته از دست  //   بوره کز نو فریدونی بسازیم"

که معناي آن این است که فریدون عزیزم از دست رفته و از خدا فرزندي دیگر بطلبیم.

القاب باباطاهر

لفظ »بابا« در تمام منابع قدیم و متأخر، اعم از کتب تاریخ و تذکرهنامهها به عنوان پیشنام وي آورده شده است. این لقب بیگمان از باب تفخیم و تعظیم است. و در واقع این لقب به پیرانِ کامل و مرشدان مکمل اطلاق میشده است.

کلمه بابا دراول اسم او، عنوان طریقتی اواست و در فارسی به معناي پدر ریش سفید و بزرگ میباشد، چنانکه عارفان دیگري نیز ملقب به بابا بودهاند - نظیر بابا افضل، باباکوهی - در کشف المحجوب نیز آمده است که به درویشان و مشایخ بزرگ فرغانه »باب« کوتاه شده بابا میگفتهاند

به علاوه شاعر در 3 غزل که به وزن دوبیتی است، طاهر و در یک غزل باباطاهر تخلص کرده است و در همدان نیز او را بابا مینامیدند - آزادهمدانی، - 1356 و بعضی میگویند: بابا از عناوین ممتاز سلسه ي بکتا شیعه بوده است. اما لقب »عریان« در هیچیک از منابع کهن، دستکم تا اواسط سده 9ق، به همراه نام وي دیده نمیشود. در جُنگ خطی مورخ 848ق موزه قونیه، نیز از وي با عنوان » قدوهُ العارفین باباطاهر همدانی علیهالرحمه« نام برده شده است

به احتمال بسیار، صفت عریان بیانگر دوري جستن بابا از علایق دنیوي اوست. با این حال، این لقب مایه پدید آمدن پندارهایی همچون سر و پا برهنه بودن باباو برهنه گشتن وي در معابر عمومی شده است؛ اگرچه روحیه درویشانه و منش قلندرانه و در نتیجه رفتار گاه متفاوت و غیر متعارف باباطاهر، در پیدایی چنان داوریهایی بیتأثیر نبوده است 

در برخی مĤخذ از بابا با صفاتی چون شیفته گونه، دیوانه و دیوانه فرزانه یاد شده است - نک: راوندي، 99؛ حمداالله، 71؛ آذر، 263؛ هدایت، ریاض، - 167 و این میرساند که وي از جمله عقلاي مجانین بوده است. اما لُر یا لُري یا لرستانی و یا از قوم لر به شمار آمدن وي، به گواهی پارهاي منابع - نک: مجتبی مینوي، - 1355، امري است که بیگمان، معلول لهجه لري بعضی از اشعار اوست و به قولی باباطاهرعریان همدانی بوده و مسلک درویشی و فروتنی او که شیوة عارفان است سبب شد تا وي گوشه گیر گشته و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد

بابا طاهر اهل همدان و مورد احترام و تکریم عموم مردم بوده است. تنها گزارش شبه تاریخی که از بابا طاهر وجود داشت، داستان دیدار طغرل بیگ سلجوقی با بابا طاهر در سال 447 بوده است که نجمالدین محمد بن علی راوندي در راحه الصدور و آیه السرور در تاریخ آلسلجوق نقل کرده است. مطابق این داستان، وقتی طغرل به همدان آمد از اولیا سه پیر بودند: بابا طاهر و بابا جعفر و شیخ حمشاد. طغرل با آنها دیدار و با باباطاهر گفتوگویی کوتاهی کرد. در میان این سه نفر بخت و اقبال باباطاهر بلندتر از باباجعفر و شیخ حمشاد بوده است، چرا که از او دستکم چند افسانه باقی مانده بود و قبر او نیز در همدان معروف بود. ولی از باباجعفر و شیخ حمشاد جز نام چیز دیگري در دست ما نبود.

باباي سوته دل همواره ساده و بی تکلف می زیسته و گوشه گیر و عزلت نشین بوده است و سخت خواهان آن بوده است که گمنام باقی بماند و از تظاهر جاه و مقام دوري می جسته است بدین لحاظ است که چیز زیادي از شرح حال و زندگی وي بجاي نمانده است.

بیشتر شهرت بابا طاهر به واسطه دوبیتیهاي شیرین و موثر عارفانه اوست. از خصوصیات این رباعی ها آن است که با وزن معمول رباعی کمی فرق داشته و به زبان لري سروده شده اند. در تمامی دوبیتیها باباطاهر از وحدت جهان، دورافتادگی انسان از پریشانی، تنهایی، ناچیزي و بی چیزي خود یاد کرده و از هجران شکایت نموده همچنین حس اشتیاق معنوي خود را نشان داده است

بنا به گفته خود به سن پیري رسیده که در بیتی میگوید:

"شدستم پیرو و برنایی نمانده  //  بتن توش و توانایی نمانده"

اما چون سال تولدش بتحقیق معلوم نیست سن او را بطور قطع نمیتوان گفت که او در چند سالگی از دنیا رفته است ولی مسلم است که وفات او در سال 410هجري قمري یا 1019میلادي بوده است.

مقبرة او که در غرب شهر همدان بالاي تپه مرتفعی مقابل بقعه امامزاده حارث بن علی واقع است همواره مورد توجه و زیارت پیروان، صاحب دلان و اهل معرفت حتی مردم عادي بوده است

بناي مقبرة باباطاهر در ادوار گذشته چندین بار بازسازي شده است. در قرن ششم هجري، برجی آجري و هشت ضلعی بوده است، احداث بناي جدید در سال 1344 خورشیدي صورت گرفت و به جاي بناي آجري هشت ضلعی قبل بناي هشت ضلعی جدیدي ساخته شد که در جریان این بازسازي لوح کاشی فیروزهاي رنگی مربوط به سدة هفتم هجري به دست آمده که داراي کتیبه اي به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن مجید بر آن حک شده است و هم اکنون در موزه ایران باستان نگهداري میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید