بخشی از مقاله
چکیده
دوبیتیها و ترانهها که به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شدهاند، گنجینه ارزشمند و گرانبهاي هر ملتی هستند که اصیلترین احساسات بشري را در خود جاي دادهاند. پیشینه دوبیتی با ریشههایی که بسیاري از محققان معاصر براي آن متصورند به فهلویات - عامیانههاي ایران قدیم که توسط رامشگران خوانده می شد - برمی گردد که برخی از ادیبان، باباطاهر عریان را سرآمد فهلوي سرایان میدانند. دوبیتی قالب مناسبی براي بیان درد و دلها، اندیشهها و دغدغههاي انسانهایی بوده که اگرچه از هنر شاعري مهارت چندانی نداشتهاند، ولی به هر حال شعر چنان با عمق جانشان پیوند خورده که به سرودن دوبیتی دست زدهاند. این اشعار نمایانگر احساسات ساده و بیپیرایه انسانهایی است که از دل برآمدهاند و بر دل مینشینند. از این رو دوبیتیها پس از گذشت صدها سال جاودانهاند.
در این پژوهش، پس از معرفی قالب دوبیتی و معرفی مختصر باباطاهر همدانی به عنوان شاخصترین دوبیتیسراي ادب فارسی، به نقش و تاثیر وي در پیدایش نوع جدید دوبیتی: دوبیتی پیوسته خواهیم پرداخت.
کلیدواژهها :
دوبیتی، فهلویات، دوبیتی پیوسته، باباطاهر.
-1بیان مسئله
ترانه یا دوبیتی یکی از کهنترین قالبهاي شعر پارسی است که هنوز پس از گذشت صدها سال از پیدایش آنها، در گوشه و کنار ایران و در روستاهاي دور و نزدیک این سرزمین رواج فراوانی دارد. پیشینه پارهاي از این دوبیتیها را میتوان در دورههاي پیش از اسلام جستجو کرد. بیهوده نیست که شمسقیس رازي سخنور نامدارسدة هفتم، ترانهها را فهلویات نامیدهاست؛ فهلویات جمع فهلوي و صورت تازي شدة پهلوياست. دوبیتیها به غیر از اینکه حائز مقاماول در بین قالبهاي شعري هستند، براي مخاطبانعام وضع شده و سرشار از مفاهیم فرهنگی، حکمت، تمایلات و اندیشههاي کهن بشرياند که به دلیل سادگی به عنوان پند و اندرز نیز مورد استفادهقرار میگیرند.
دوبیتی را میتوان آیینه تمامنماي احساسات ناب بشري دانست که توجه آنها به مسائل محسوس و ملموس است.
مفاهیم و مضامین دوبیتیها طبیعی و قابلدرك است. در دوبیتیها از سخنان پیچیده، ناآشنا، غریب و..خبري نیست.
هرچههست سخن از عشق و احساسات اصیل و آشناست؛ زبان آن زبانی روشن، هموار و بیآلایش است. همچنین کاربرد فراوان واژههاي اصیل فارسی و پرهیز از کاربرد افراطی لغات عربی و ترکی، در این دوبیتیها بسیار گوشنواز است و این ویژگی مهم، سبب شدهاست که این نوع شعر در میان گونههاي مختلف شعر فارسی از ارزش فوقالعادهاي برخوردار باشد.
وزن دوبیتی - مفاعیلن، مفاعیلن، فعولن - از روانترین و دلاویزترین وزنهاي شعر فارسیاست و به کار بردن آن در ادوار مختلف شعري میتواند گویاي دیرینگی این وزن در شعر فارسی باشد.
دوبیتیها با گویشها و لهجههاي خاص در اغلب نقاط ایران متداولاند. در فهلویات، دوبیتیها و ترانههاي اصیل سادگی،صراحت و لطف طبیعت آشکار است. مانند دوبیتیهاي باباطاهر که از مشهورترین دوبیتیها هستند.
دوبیتیها و ترانههایی که سینه به سینه و به صورت شفاهی نقل شدهاند گنجینه گرانبها و ارزشمند هر ملتی هستند که اصیلترین و زلالترین احساسات بشري را در خودجاي دادهاند و نمایانگر احساسات ساده و بی پیرایهاي هستند که از دل برآمده و بر دل مینشینند و این راز جاودانگی دوبیتیهاست.
در این تحقیق پس از معرفی قالب دوبیتی و ویژگی هاي خاص آن و معرفی باباطاهر همدانی به عنوان شاخص ترین دوبیتی سراي ادب فارسی ؛ به نقش وي در پیدایش نوعی دوبیتی جدید به نام دوبیتی پیوسته اشاره می شود.
-2هدف پژوهش
بررسی نقش باباطاهر همدانی در پیدایش دوبیتی هاي پیوسته
-3سوالات تحقیق
برخی از مهمترین پرسشهایی که در این پژوهش تلاش شد به آنها پاسخ داده شود به شرح زیر است:
-باباطاهر همدانی به عنوان سرآمد فهلوي سرایان و دوبیتی گویان ، چه تاثیري در پیدایش دوبیتی پیوسته دارد؟
-.مهمترین علل پیدایش دوبیتی هاي پیوسته چیست؟
-4روش تحقیق
روش پژوهش کتابخانه اي و ابزار گردآوري مطالب، برگه ي تحقیق - فیش - بوده و روش تدوین مطالب نیز به روش تجزیه و تحلیل توصیفی –تحلیلی است.
-5پیشینه پژوهش
متاسفانه به این فالب اصیل شعر فارسی چنانکه باید توجهی جدي و بایسته نشدهاست. در ادبیات فارسی جاي تحقیقاتی درباره ي انواع دوبیتی، سبک شناسی دوبیتی ها، تحلیل موضوعی دوبیتی ها و.... خالی است؛ تنها اهل ادب و محققان در اندیشه گردآوري دوبیتیها و ترانهها ي محلی بودهاند و کوششهاي مفیدي نیز در این راه صورت گرفته و آثار گرانبهایی از تلاش آن بزرگواران براي ما به یادگار ماندهاست. بطور مثال مرحوم کوهیکرمانی، سالها پیش هفتصد ترانه روستایی را گردآوري و به چاپ رساند و در آن تلاش کرد دوبیتیهاي محلی را از نقاط مختلف ایران، گردآوري و نقل کند.
همچنین عیسی نیکوکار در مجموعه ترانههاي نیمروز دوبیتیها، ترانهها و تصنیفهاي محلی سیستانی را گردآوري و به چاپ رساند.
-6تعریف دوبیتی
دوبیتی شعري است به یکی از لهجه ها و گویش هاي محلی ف متشکل از دوبیت به وزن هزج مثمن محذوف - مفاعیلن مفاعیلن فعولن - که مصرعهاي اول، دوم و چهارم آن هم قافیه است.زبان این قالب زبان رسمی نیست.جلال الدین همایی در تعریف دوبیتی می نویسد:" رباعی - چهارگانی - که آن را ترانه و دوبیتی نیز میگویند، دو بیت است که قافیه در هر دو مصراع بیت اول و مصراع چهارم رعایت شده و بر وزن مخصوص لا حول و لا قوّه الّا باللّه باشد و آوردن قافیه در مصراع سوم اختیاري است. - همایی، 151: 1367 - همایی در این تعریف رباعی و دوبیتی را به یک معنا به کار برده است در حالی که این تعریف تنها براي قالب رباعی صدق می کند و شامل قالب دوبیتی که وزن مخصوصی دارد ، نمی شود؛ به سخن دیگر تفاوت اصلی این قالب با رباعی مربوط به وزن آن است.جلال الدین همایی در ادامه می نویسد: کلمه دو بیتی را علاوه بر اینکه در مورد رباعی بکار بردهاند در معنی دیگري نیز اصطلاح کردهاند و این معنی عبارت است از دو بیت که در قافیه بندي با رباعی یکی ، اما دروزن با آن مختلف باشد. مانند :
دل عاشق به پیغامی بسازد خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافی است ریاضت کش به بادامی بسازد - همایی، - 154 : 1367
از بررسی منابع کهن مانند المعجم شمس قیس رازي و معیار الاشعار خواجه نصیر الدین طوسی درباره ي دوبیتی چنین بر می اید که مهمترین عنصر در تعریف قالب دوبیتی، عامل وزن بوده است.
بیت،دوبیت، دوبیتی،چهاربیتی،ترانه،ترانک،فهلویات،کلّه فریاد،چهارپاره،چهاردانه،چهارگانی،چهارقاچ وازه هایی هستند که در مناطق و ادوار مختلف براي نامیدن یکی از رایج ترین قالب هاي شعري عامه که امروزه غالبا بهان دوبیتی گفته می شود به کار می رفته است. - پناهی، - 51: 1376
-7فهلویات
درباره ي ریشه ي این واژه نظرات مختلفی وجود دارد؛برخی معتقدند" کلمه ي فهلوي عربی گون شده ي کلمه ي پهلوي است و وجهی است از کلمه ي "پرتوي" یا " پارتی" که بنا بر معروف اسم قوم و سلاله ي پادشاهی اشکانیان می باشد. -
بهار، - 66/ 4 :1342ملک الشعراي بهار درباره ي فهلویات می نویسد: " دوبیتی هاي هزج یا مشاکل در قدیم ترین ماخذ مانند تاریخ قم، المعجم فی معاییر الاشعار العجم، راحه الصدور راوندي، به نام فهلوي و جمع آن فهلویات ضبط شده و نمی دانیم که این نام قدیم است یا از اختراعات نویسندگان اسلامی است. - بهار، - 839: 1316 تعابیري مانند "بانگ پهلوي" و " بیت پهلوانی" و " سماع" که در اشعار کهن فارسی آمده ؛ نغمه ها یا آهنگ هایی بوده که توام با این گونه ي شعري خوانده می شده است. - عبدلی، - 28 :1368