بخشی از مقاله
چکیده
باباطاهر عریان همدانی، یکی از شاعران اواسط قرن 5 هجري قمري است که ولادت او اواخر قرن چهارم میباشد. دربارة زندگانی این شاعر عارف، اطلاعات دقیقی در دست نیست. تنها روایتها و داستانهایی از مقام علمی و عرفانی این شاعر وجود دارد. گفتهاند که به این دلیل به او عریان میگفتند؛ چون از علایق دنیا دست کشیده بود. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وي از تعلقات دنیوي بوده است. باباطاهر عریان، همدانی بوده و مسلک درویشی و فروتنی او که شیوة عارفان است، سبب شد تا وي گوشهگیر گشته و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد.
سبک زندگی عارفانه، عاشقانه و زاهدانه باباطاهر به گونهاي است که انسان را مجذوب خود مینماید. در بسیاري از گفتارها و کلامهایی که از روي بی انصافی و بدون توجه به هدف خلقت انسان - و ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون - عرفان باباطاهر را کاذب و به فرق غیر اسلامی متصل مینمایند، که اگر ابیات - خوشا آنانکه دائم در نمازند - را بخوانند، آیا تعبیري غیر از عبودیت از آن برداشت میکنند؟ در این مقاله بر آن شدیم تا سبک زندگی اسلامی باباطاهر را مورد توجه قرار دهیم.
-1 مقدمه
سبک زندگی راهی است براي تعریف ارزشها، نگرشها و رفتارهاي افراد که اهمیت آن براي تحلیلهاي اجتماعی روز به روز افزایش مییابد - محمدي ري شهري، . - 1381 از این رو موضوع سبک زندگی به دلیل گسترة نفوذ تحلیلش درباره عقاید، عادات، انتخابهاي مردم از یک سو، و قدرت هنجارآفرینیاش از سوي دیگر، اهمیت زیادي دارد، و از جهتی دیگر، ادیان الهی دربارة اکثر اشیاء یا اشخاصی که اطراف آدمی را پر کردهاند و بسیاري از رفتارهاي وي، احکام، دستورالعمل و تقسیمبنديهاي درست یا غلط، خیر یا شر را در پی خواهد داشت، نگاه هنجاري دین به سبک زندگی را با اهمیتتر میکند و اهمیت فهم نگرش هنجارشناختی به سبک زندگی را تبیین مینماید که سه اصل هنجارسازي میتوانند تحلیلگر مؤثري براي فهم زندگی افراد در جامعه دینی باشد. -1 قناعت -2 پرهیز از مسیر لهوي در زندگی -3 باورداشت نظام حق و باطل.
بیان مسأله و هدف و ضرورت
»انسان نیازهایی دارد و این نیازها را به گونهاي برآورده میسازد که به آسایش و آرامش نسبی دست یابد. البته در نگاه دینی که مبتنی بر شناخت آسمانی است، دنیا گذرگاهی آزمودنی و رنج آلود هست« - مقام معظم رهبري، . - 1391/7/23 منظور از این، تحقق عوامل متعدد و گستردهاي در سبک زندگی اسلامی وجود دارد که در رفتارهاي گوناگون متجلی میگردد. که ضرورت دارد نسبت به واکاوي، و دلالتهاي آن بر برنامه زندگی اسلامی و نیز مقولهبندي و تبیین مؤلفههاي آن اقدام نمود و این سؤال کلی در ذهن خطور مینماید که »سبک زندگی اسلامی در آینه آیات و روایات با توجه به سبک زندگی عارفانه باباطاهر عریان همدانی چگونه است؟.«
مقام معظم رهبري » : - 1391 - رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیرهاي ما از زندگی است. هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما براي زندگی معین کنیم، براي خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعی متناسب باخود، یک سبک زندگی به ما پیشنهاد میشود.« سبک زندگی با توجه به زندگی افراد و ابعاد مختلف آن، چه در سطح آکادمیک و چه در سطح روانشناسی و جامعهشناسی و نیز از دیدگاه دینی و حوزههاي علمیه و از نظر زندگی تودة مردم، میتواند مرتبط و منشاء اثر باشد.
معظم له فرمودند: »یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی، عبارت است از سبک زندگی، رفتار اجتماعی، شیوههاي زیستی. اینها عبارت اخراي یکدیگر است، این یک بعد مهم است؛ یعنی ضرورت پرداختن به مقوله »سبک زندگی اسلامی.« باید توجه داشت آنچه که میتوان دربارة زندگی اسلامی سخن به میان آورد، برگرفته از آیات و روایات و سنتهاي پیامبر اکرم - ص - و ائمه اطهار - علیهم السلام - میباشد.
یعنی رجوع به این موضوع که این بزرگواران در مسائل مختلف زندگی خویش همانند؛ برخوردهاي اجتماعی، نحوة تعاملات و حتی خوردن، خوابیدن و سایر موارد چگونه عمل میکردهاند. این مسأله بهترین و مهمترین موضوع در باب کشف نحوه صحیح زندگی کردن میباشد. از همین رو علما و عرفا نیز از آنجائیکه سعی در تربیت نفس خویش داشته و خود را مقید به انجام دستورات دینی و اسلامی میکردهاند، لذا میتوانند الگوهاي عملی نزدیک و به عینه در زمان ما باشند. عارف سالک باباطاهر همدانی با وجود اینکه شرح زیادي از زندگینامه این بزرگوار در دست نیست، اما از اشعار و دوبیتیهاي زیباي وي میتوان برداشتهاي زیبایی در باب مقاله موجود نمود.
-2 زندگینامه باباطاهر
از خاندان، تحصیلات و زندگی باباطاهر اطلاعات صحیحی در دسترس نیست، اما بنا به نوشته راوندي در راحه الصدور، باباطاهر در سال 447 هجري با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام وي نیز قرار گرفته است. در یکی از دوبیتیهاي مشهورش:
مو آن نقطه که در حرف آمدستم مو آن بحرم که در ظرف آمدستم
اَلِف قَدّم که در اَلف آمدستم به هر اَلفی اَلِف قَدّي برآیه
سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدي خان کوکب به سال 326 هجري رسیدهاست. اما رشید یاسمی با استناد به همان دوبیتی و اشاره به اهمیت عدد 1000 نزد اغلب ملل برآن رفتهاست که مقصود باباطاهر از واژه الف سال 1000م بوده و در نتیجه مقارن سالهاي 390 و 391 - برابر با 1000 میلادي - زاده شدهاست او پس از 85 سال زندگی، در همدان وفات یافتهاست - دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 10، مدخل باباطاهر، سال تولد باباطاهر - .
-3 چرا باباطاهر و چرا عریان؟
براي بررسی عقاید و باور باباطاهر همدانی بهتر است ابتدا سخن را از بررسی نام و القاب او آغاز کنیم. بهخصوص بدین سبب که ممکن است براي علاقمندانِ این شاعر شوریده این سؤال پیش آید که چرا او را باباطاهر نامیدهاند؟ وي خود در مورد نامش در آخر یکی از قصیدههایی که از او برجاي مانده است، چنین میگوید: »من از روز ازل طاهر بزادم ازین رو نام باباطاهرستم« شاید بدانید که در قدیم، اگر کسی از خانوادهاي بزرگ بود، یا بزرگ خاندان یا طایفهاي به شمار میآمد، یا شیخ و پیشواي فرقهاي بود، به او لقب بابا میدادند. گاهی نیز برخی اشخاص فرد محبوبشان را بابا خطاب میکردند.
نظیر بابا شیخ، بابا رسول. پس این لقب میتواند بیانگر این نکته باشد که وي در میان مردم فردي مقبول و پذیرفته شده بوده و به عنوان عارفی مورد احترام شناخته شده، لذا لقب بابا به اول نامش اضافه شده است - صفی زاده،3 :1361و. - 4 در بسیاري از منابع نیز بابا را اسم تفخیم و براي بزرگداشت افراد در میان صوفیه دانستهاند: »بابا اسم تفخیم است، مانند شیخ و پیر و استاد و مانند اینها که در خصوص اولیا، زاهدان و عارفان از سوي مردمان به نام اصلی ایشان افزوده میگردیده و غالبا به همان اشتهار یافتهاند. هم چنین بابا عنوان احترامی براي صوفیان و عارفان و حکیمان در فارسی و ترکی متداول بوده است. و ظاهرا از قرن پنجم و از دوران سلجوقیان در ایران براي عرفا و اهل تصوف به کار می رفته است« - فخرایی،7،. - 1384
با توجه به این توضیحات؛ به نظر میرسد باباطاهر نیز به همین دلیل بدین نام ملقب شده باشد. در مورد لقب عریان نیز اظهار نظرها و حکایتهاي افسانه آمیزي وجود دارد. نظیر این که گفتهاند به خاطر شدت و جدّ و حرارتِ دل، حتی در زمستان هم لباس نمیپوشیده است. چنانکه رضاقلیخان هدایت نیز در تذکرة »ریاض العارفین« دربارة بابا چنین روایت میکند: »او در زمان حیات در ولایت همدان به دیوانگی مشهور و اغلب اوقات در بیغولهها و غار مسکن داشته است. با آنکه برودت هواي همدان مشهور است در فصل زمستان در کوه »الوند« در میان برف لخت و عور مینشست و از گرمی هوا شکایت میکرد و به قدر بیست گز اطراف وي برف گداخته و آب میگردید«