بخشی از مقاله
چکیده
اگر از روی واقعیت علمی به شعر درباری دورههای غزنوی و سلجوقی بنگریم به نیکی در مییابیم که شعر درباری این دو دوره مشحون از نکات و کارکردهای مثبت است . شاعران با استفاده از ابزار شعر توانستهاند ضمن ستایش سلاطین و امرا در مواقع مقتضی اندیشه و افکار ایرانی را نیز نضج و ترویج دهند و به موازات آن با بیان نکات اخلاقی و انسانی بر رفتار و شیوهی عمل امرا وشاهان نیز مؤثر واقع شوند.
زبان شاعرانه به شاعران درباری این دورهها فرصت داده تا با کمترین تعارض از قدرت متمرکز دربار جهت صیانت آثار علمی ، فرهنگی و ادبی استفاده برند و فرمانروایان و امرا را جهت پذیرش میراث عظیم ملی نیز مجاب سازند. البته عمل به چنین شیوهیی مستلزم حذاقت و موقعیتشناسی بوده که شاعران بهخوبی از عهدهی آن برآمدهاند.
پس این مقاله از طریق روش مطالعهی کتابخانه-یی با استفاده از دو قراءت اکتشافی و پسکنشانه نمودهایی از کارکردهای مثبت شعر درباری تنی چند از شاعران نامبردار دورههای غزنوی و سلجوقی را برای شناخت علمی بیشتر و تعقیب این فرضیه که شعر درباری مقولهیی اندیشیده شده با درک موقعیت شناسانه به نظر می رسد مورد خوانش قرار داده است.
-1مقدّمه
عیب آنان مکن که پیش ملوک پشت خم میکنند و بالا راست هر که را بر سماط بنشستی واجب آمد به خدمتش برخاست چو مکافات فضل نتوان کرد عذر بیچارگان بباید خواست
"سعدی" آنگاه که میخواهیم درباره ی موضوع و یا اثری سخنی بگوییم ، مطلوب آن است که خواست ذوقی و فردیمان را چندان مدّ نظر نداشته باشیم و از روی وجدان علمی قضاوت کنیم . چرا که دخالت و تحمیل هرگونه سلیقه نسبت به کل و یا بخشی از یک اثر ، اصولاًستیزی نابرابر با گوینده و نویسندهیی خواهد بود که او محکوم به عدم حضور است. به دلیل درکاهمیّت افق فکری و غرض آثاردبی،ا بُعد مطلق انگاری ویا مطلق نگری امری ناصواب و قضاوتی نسخته تلقی میگرددقدر. مسلّم ، بهترین و متعادلترین شیوهی ارزیابی و داوری دربارهی آثار ادبی و هنری نسبیگرایی است .
پس آثار ادبی را که شعر درباری نیز نوعی از آن محسوب میشود ، با توجه به ظرفیت و هستهی معناییشان نمیتوان با قراءتی سطحی و شناختی اندک دقیقاً دریافت و به خاستگاه و ژرفای اندیشه شعر و شاعر نیز پی برد . یقیناً ادراک موقعیت و شرایط حدوث شعر خود مستلزم یافتههایی خاص و دانشهایی متناسب با آن مکان ، زمان و حالتها خواهد بود . قطعاً بی اهمّیّت تلقیکردن این اصول ، نقد و ارزیابی نادرستی را بر اثر و صاحب آن تحمیل خواهدکرد . حال اگر قدری در مورد بیتهای آغازین این جستار بیندیشیم میتوانیم به دو نکتهی دقیق دست یابیم :
الف- خوی و خصلت فرهنگی و مردم شناختی؛
ب- استفاده از موقعیت دربار و ابزار شعر.
اما چون غالباً عادتکردهایم که تمنای زبانی و فکریمان را بر سخنان و نوشتههای دیگران واردسازیم و از زوایا و خبایای سخنشان حرف و حدیثی بیرونکشیم و قلم فرسایی نماییم ، سعدی از روی حذاقت تاریخی و علمی پیشاپیش عذر خود و دیگر همانندان خودش را خواسته است. او بهخوبی دریافته که استیلای نظامها و تشکیلات متمادی غیر ایرانی چندان جوهرهی فرهنگی و نگرش ایرانیرا دگرگون ساخته که تقریباً نمیتواند از همعصرانش و حتی نسلهای پس از آن، آن جهانبینی و درست پنداری را متوقع باشد . به همین خاطر او و دیگر شاعران درباری به نیکی دانستهاند که در روند تاریخ و هنگام نبودشان کسانی از سر ذوق شخصی و بیتوجه به شرایط مکانی و زمانی سروده هایشان را مورد سنجش و ارزیابی قرار خواهند داد و برایشان سخنانی ناسخته خواهند تراشید .
به هر روی ، وظیفهی ما در چنین روند و رویکردی " نه عشق ورزیدن به گذشتگان است تا گروهی را از این کار خشنود کنیم و نه تباه و باطل ساختن آن، تا جمعی دیگر را خرسند سازیم . آن چه بر دوش همهی اهل ادب است داوری درست همراه با بیطرفی است . زیرا گذشتگان در برابر دادگاه زمان خویش حاضر گشتهاند و نمیتوان آنان را دو مرتبه محکوم و یا تبرئه کرد "
البتّه غرض واقعی از درستاندیشی و بیطرفی آن است، آن چه از شاعران و ادیبان پیشین به ما رسیده با درکی همهجانبه و کُنهیاب ، نکتهها و نهفتههای علمی را که بنا بهادلّه یی در قضاوتها مغفول و از قلم میافتد برجسته کنیم و پیش روی علاقهمندان بگشاییم . از جانبی باید دانست که شاعران درباری را نباید با " معیارها و ملاکهای عصر خود مورد سنجش و قضاوت قرار دهیم و انتظار داشته باشیم که چرا چون ما و نسل کنونی نیندیشیده و نزیسته اند "
لزوما بر این اساس، بر آنشدیم تا این مقاله صرفاً به دورههای غزنوی و سلجوقی مقصور گردد تا از رهگذر شعر درباری این دوران، نگاه و کارکرد شاعرانی از جمله فرخی ، نوچهریم ،عنصری ، امیر معزّی و انوری را به عنوان نمونه به جریانات فرهنگی ، اجتماعی و مطلقاً وضعیت دربار و فرمانروایان به میزان مجال مورد واکاوی و تامل قرار دهیم