بخشی از مقاله

چکیده:

روان شناسی اجتماعی مطالعه علمی روش هایی است که طبق آن افکار، احساسات و رفتار مردم تحت تاثیر حضور واقعی یا خیالی دیگران قرار می گیرد و بیشتر روان شناسان اجتماعی،اساساً بر تکلیف درک اینکه چگونه و چرا افراد در موقعیت های اجتماعی آن گونه که می بینیم رفتار، اندیشه و احساس می کنند، متمرکز شده اند. موضوع اصلی روان شناسی اجتماعی، شناخت و رفتار است.

شناخت در زندگی عملی و در برخورد انسان با دنیای خارج حاصل می شود و شناخت اجتماعی، اندیشیدن درباره جهان واقعی و یکی از راه هایی است که ما اطلاعات مربوط به جهان اجتماعی را تفسیر، تحلیل و استفاده می کنیم. موضوع شناخت اجتماعی انسان و امور انسانی است و یکی از مولفه های بنیادین آن طرحواره ها هستندکه از طریق سه فرآیند توجه، رمزگردانی و بازیابی بر شناخت اجتماعی اثر دارند. رشد شناخت اجتماعی پیرامون سه جنبه مهم تفکر درباره خود، تفکر درباره انسان و روابط بین انسان ها سازمان داده می شود و سه سازه اصلی آن ادراک شخصی، مهارت پذیرش نقش و نظریه ذهن می باشد. اما اندیشه اجتماعی همیشه کاملاً معقول نیست و در معرض تمایلات و تحریف هایی قرار می گیرد.

مقدمه:

روان شناسی اجتماعی مطالعه علمی روش هایی است که طبق آنها افکار، احساسات و رفتارهای مردم تحت تاثیر حضور واقعی یا خیالی دیگران قرار می گیرد. در واقع، روان شناسان اجتماعی دارای گستره علایق وسیعی هستند، اما علی رغم این واقعیت بیشتر روان شناسان اجتماعیاساساً بر تکلیف درک اینکه چگونه و چرا افراد در موقعیت ای اجتماعی یعنی در موقعیت هایی که شامل حضور واقعی یا تصوری افراد دیگر است، آن گونه که می بینیم رفتار، اندیشه و احساس می کنند، متمرکز شده اند. روان شناسی اجتماعی به صورت حوزه ای علمی ای که در جست و جوی درک ماهیت و علل رفتار و افکار فرد در موقعیت های اجتماعی است، تعریف می شود

روان شناسی اجتماعیماهیتاً علمی است و اصطلاح علمصرفاً به پیروی از مجموعه ای از روش های پایهمثلاً دقت و عینیت و کاربرد مجموعه ای از روش های پایه که می توان آن ها را در موردتقریباً هر جنبه ای از جهان اطرافمان از جمله جنبه اجتماعی زندگی به کار برد، اطلاق می شود و به عنوان یک رشته علمیعمیقاً به ارزش های علمی - دقت- عینیت-دیرباوری و گشاده رویی - متعهد است و آن ها را در تلاش برای درک ماهیت رفتار و اندیشه اجتماعی به کار می برد. علم روان شناسی اجتماعی به عنوان معنی یابی از عقل سلیم مشخص شده است - همان منبع - اعمال به وسیله افراد و اندیشه ها در ذهن افراد صورت می گیرد و به خاطر این واقعیت تمرکز روان شناسی اجتماعیقویاً بر افراد است. البته روان شناسی اجتماعی درک می کند که ما در انزوا و جدا از عوامل موثر اجتماعی و فرهنگی وجود نداریم

روان شناسان اجتماعی علاقه مند به درک و فهم عوامل و شرایط بسیاری هستند که رفتار اجتماعی و اندیشه های اجتماعی افراد را شکل می دهند و در این میان از روش علمی استفاده می کنند. روان شناسی اجتماعی نیز مانند همه شاخه های علوم شامل ساختن نظریه یعنی چهارچوبی برای تبیین رویدادها و فرآیندهای مختلف است

موضوع اصلی روان شناسی اجتماعی شناخت و رفتار است. در گذشته روان شناسان اجتماعی را میشد به دو دسته متمایز تقسیم کرد:-کسانی کهاساساً علاقه مند به رفتار اجتماعی بودند و آن هایی کهاساساً به اندیشه اجتماعی علاقه داشتند. این دسته بندی در حال حاضرعمدتاً منسوخ شده است.

در روان شناسی اجتماعی نوین، رفتار و شناخت در پیوند نزدیک و مداوم با یکدیگر دیده می شوند، ما نمی توانیم امیدی به درک این مطلب داشته باشیم که چرا مردم در موقعیت های اجتماعی به شیوه هایی معین رفتار می کنند بدون آنکه اندیشه ها؛ خاطرات؛ نگرش ها و باورهای آنان را مورد نظر قرار داده باشیم و به همین ترتیب ما نمی توانیم درک کاملی از چگونگی اندیشه مردم درباره جهان اجتماعی داشته باشیم بدون آنکه در نظر بگیریم چگونه بین شناخت اجتماعی رفتار و روابط آن ها را با دیگران تحت تاثیر قرار می دهد، بین اندیشه اجتماعی و رفتار اجتماعی تاثیر و تاثر پیچیده و مداومی وجود دارد

» شناخت« در زندگی عملی و برخورد انسان با دنیای خارج حاصل می شود، به عبارتی، انسان در فرایند تعامل و روابط دائم با جهان خارج تحت تاثیر عوامل گوناگون قرار گرفته و این تاثرات در مغز بازتاب می یابد. بازتاب جهان خارج در مغز، ذهن را شکل می دهد، که شناخت را بوجود می آورد و شناخت اجتماعی، اندیشیدن درباره جهان واقعی و یکی از راه هایی است که ما اطلاعات مربوط به جهان اجتماعی را تفسیر، تحلیل، ضبط و استفاده می کنیم. به عبارت دیگر اینکه ما درباره مردم دیگر، روابط خود با آن ها و محیط های اجتماعی که در آن ها زندگی می کنیم چگونه می اندیشیم

شناخت اجتماعی یعنی اینکه افراد چگونه دیدگاه ها، احساس ها، افکار، و انگیزش های خود و دیگران را در می یابند و درباره روابط اجتماعی چطور فکر می کنند

شناخت اجتماعی به پردازش، ذخیره سازی و کاربرد اطلاعات اجتماعی اشاره دارد و یک توانایی کلیدی است که ما برای موفقیت در تعاملات اجتماعی در زندگی روزمره نیازمند آن می باشیم. موضوع شناخت اجتماعی؛ انسان ها و امور انسانی است و به معنای شناخت مردم و اعمال آنهاست و بیشتر بر روی طرح واره ها متمرکز است و به طور کلی یکی از مولفه های بنیادین اندیشه اجتماعی طرح واره ها هستند

این طرح واره ها چارجوب های ذهنی هستند که به ما امکان می دهند تا مقادیر زیادی از اطلاعات را به شیوه ای کارآمد سازماندهی کنیم. این ساختارهای ذهنی به ما در سازماندهی اطلاعات اجتماعی کمک می کنند و فرایند پردازش چنین اطلاعاتی را هدایت می کند، آن ها یکی از وجوه مهم شناخت اجتماعی و تلاش های ما برای درک معنی از جهان اجتماعی اطراف ما هستند - همان منبع - . این چارچوب ها وقتی شکل می گیرند اثراتی نیرومند بر اندیشه اجتماعی خواهند داشت، اثراتی که از نقطه نظر دقت و درستی همیشه سودمند نیستند.

طرح واره ها از طریق سه فرآیند پایه ای بر شناخت اجتماعی اثر دارند: توجه، رمزگردانی و بازیابی. توجه به اینکه ما چه اطلاعاتی را مد نظر قرار می دهیم اطلاق می شود. در مورد توجه، طرح واره ها اغلب به عنوان نوعی فیلتر عمل می کنند و اطلاعاتی که با طرح واره ها همخوان هستند بیشتر احتمال دارد که مورد توجه قرار گیرند و وارد ضمیر هوشیار ما شوند. رمزگردانی به فرآیندهایی اطلاق می شود که از طریق آن ها اطلاعاتی که به آن ها توجه کرده ایم در حافظه ذخیره می شود، این یک واقعیت بنیادین است که اطلاعاتی که در مرکز توجه قرار می گیرند به احتمال بیشتری در حافظه دراز مدت ذخیره می شوند.

اطلاعاتی که با طرح واره های ما همخوان هستند مجدا رمزگردانی می شوند اما اطلاعاتی که به شدت با طرح واره های ما ناهمخوان هستند ممکن است گاهی اوقات در ناحیه خاصی از حافظه و با خوردن برچسب هایی رمزگردانی شوند. بازیابی به فرآیندی گفته می شود که از طریق آن اطلاعات ذخیره شده را از حافظه فرا می خوانیم تا آن ها را به شیوه ی خاصی مورد استفاده قرار دهیم، افراد اطلاعاتی را که با طرح واره های آنان همخوان باشد را بیشتر از اطلاعاتی که ناهمخوان باشد، به یاد می آورند و به کار می گیرند. اما این وضعیت می تواند ناشی از تفاوت هایی در حافظه و یا ناشی از تمایلات پاسخی ساده باشد.

به عبارت دیگر اطلاعات ناهمخوان با طرحواره ها ممکن است با همان قوت اطلاعات همخوان با طرح واره ها و حتی قوی تر از آن در حافظه وجود داشته باشد، اما افراد بیشتر تمایل دارند اطلاعاتی را گزارش کنند که با طرح واره های آنان همخوان است. وقتی طرح واره ها فعال شدند ممکن است، اثرات خودکار بر رفتار اعمال کنند؛ به عبارت دیگر مردم اغلب به شیوه ای عمل می کنند که با این طرح واره ها همخوان است حتی اگر قصد چنین کاری را هم نداشته باشند و آگاه نباشند که آن ها تحت تاثیر طرح واره هایشان بوده است. اگر چه طرح واره ها مبتنی بر تجربیات گذشته ما هستند و اغلب برای ما سودمندند، با وجود این زیان هایی هم دارند؛ طرحواره هایی را که با تحت تاثیر قرار دادن چیزهایی که به آن ها توجه می کنیم، وارد حافظه می کنیم وبعداً آن ها را به خاطر می آوریم می توانند در فهم ما از جهان اجتماعی تحریف ایجاد کنند

رشد شناخت اجتماعی پیرامون سه جنبه مهم سازمان داده می شود:

الف - تفکر درباره خود

ب - تفکر درباره انسان ها

ج - تفکر درباره روابط بین انسان ها.

شناخت اجتماعی سه سازه دارد که عبارتند از:

الف - ادراک شخص 

ب - مهارت های پذیرش نقش 

ج - نظریه ذهن

نظریه ذهن چیست: "نظریه ذهن” به عنوان درک افراد از

حالات ذهنی - تفکرات، باورها، آرزوها - ، تعریف شده است. به طور کلی فرض شده است این توانایی بین سنین سه تا چهارسالگی رشد می کند و درک خود و دیگران برای داشتن تعاملات اجتماعی موثر ضروری است. نظریه ذهن در عمل به کودک ابزار قدرتمندی می دهد تا با آن به اکتشاف، پیش بینی و تغییر رفتار دیگران دست بزند. به وسیله نظریه ذهن ما می توانیم حالات ذهنی - باورها، تمایلات، تخیلات، عواطف و - … که علت اعمال هستند تفسیر کنیم. نظریه ذهن پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و لازمه درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز می باشد.

ظرفیت ذهن برای اسناد حالات ذهنی مانند، باورها، آرزوها و تمایلات به فرد و دیگران در احساس و پیش بینی رفتار کمک می کند و اینها نیز به انتقال مفاهیم رفتار اجتماعی منتهی می شوند. پژوهش های موجود در زمینه نظریه ذهن، حاکی از آن است که کودکان پیش دبستانی نظرات و حالت های ذهنی - دیدگاه های - دیگران را درک می کنند و خودمیان بین نیستند. فهمیدن افکار و احساسات دیگران به عنوان ذهنی سازی، ذهن خوانی و نظریه ذهن شناخته می شود. در مورد این توانایی در کودکان دو دیدگاه وجود دارد:

دیدگاه اول معتقد است که درک باور غلط از سوی کودک به منزله اکتساب نظریه ذهن است و معمولاً در حول و حوش چهار و پنج سالگی یک تغییر کیفی در این توانایی رخ می دهد و در این مرحله است که کودک متوجه می شود که دیگر افراد می توانند باورهایی داشته باشند که غلط بوده یا با باور او متضاد باشند ؛که این دیدگاه به دیدگاه سنتی معروف است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید