بخشی از مقاله

چکیده

هنر پدیده ای برای بیان احساسات و هیجانات انسان است و از گذشته تا کنون زینت بخش زندگی بشر بوده است و امروزه در مدارس و آموزشگاه های مختلف هنر را با شیوه مختلف آموزش می دهند. در کنار هنر آکادمیک، هنر شهودی و خودپرورده ای وجود دارد که بدون بهره گیری از حضور استاد ومحیط آموزشی مستقل، به وجود می آید. یکی از این هنرمندان خودپرورده خانم خاتوزین صالحی از سفالگران خطه کردستان بوده که پیکره سازی سفالی با اشکال و فرم هایی نمادین آفریده اند که امروزه زینت بخش موزه ها و سازمان های مختلف کشور هستند.

برخی از اشکال و فرم های نمادین در بین تمام انسان ها در تمام دوران مشترک اند. از نظر کارل گوستاو یونگ این مفاهیم مشترک بین انسان های زاده ناخودآگاه جمعی بشر است و کهن الگو نامیده می شود. در بسیاری موارد یک انگاره یا نمایه از ناخودآگاه به خودآگاه راه می یابد و هنرمند آنچه به خودآگاهش راه یافته را در قالب یک ار هنری نمادین ارائه می دهد.

در هنگام تحلیل چنین آثاری است که آگاهی از کهن الگو و ناخودآگاه جمعی مورد نظر یونگ مفید واقع می گردد. نگارنده با تکیه برچنین دیدگاهی پیکره های نمادین خانم خاتوزین را بررسی می کند و سعی بر شناسایی مفاهیم محفوظ در آثارایشان است. این پژوهش از نوع تحلیلی وبا رویکرد کیفی است که اطلاعات آن با حضور در میدان تحقیق و استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است.

مقدمه

به عقیده بسیاری از پژوهشگران، »سفالگری« اختراع زنان بوده است و آنها میراثدار این هنر به صورت سنتی و دستساز بودهاند و شیوهی ساخت آن را از گذشتههای دور به امروز رسانیدهاند. در برخی نقاط، این سنت همچنان پابرجا مانده و هنوز زنان، هنرمندانه به این کار مشغولند. سفالینههای مناطق مختلف با توجه به خاصیت خاک اولیه، نحوه ی تبدیل شدن به گِل، شیوه شکلدهی و نیز ابزارهای مورد استفاده و پخت اثر، با یکدیگر متفاوت بوده و حامل نگرشهای متفاوتی نیز هستند. امروزه زنان سفالگر در بیشتر نقاط جهان مشغول به کارند و درکتابها، مقالات و سایتهای مختلف، مطالب و تصاویر متعددی در مورد آنها وجود دارد، ولی در مورد سفال زنان ایران به ویژه سفال بومی کردستان، نوشتههای بسیار کمی به رشته تحریر در آمده است.

استان کردستان از مناطق باستانی ایران است که سفالگری در آن از گذشتههای دور تا به امروز رواج داشته، هرچند در دورههای مختلفی با پیشرفت این فن همراه بوده است - سفالهای لعابدار مکشوفه از تپه باستانی زیویه - ؛ اما امروزه شاهد سفالینههایی هستیم که به شیوهای بسیار ساده و بدوی و با حداقل امکانات، مشابه با سفالهای ماقبل تاریخ، توسط زنان تولید میشوند. در این پژوهش منظور از سفالبومی، سفالهای ساختهشده توسط زنان، در دوره معاصر این منطقه است. حضور مداوم سفالگری سنتی از گذشته تاکنون، باعث شده کاربردهای مختلفی برای آثار سفالی تعریف شود و آنها را به اشیاء فرهنگی در میان این قوم تبدیل کرده است.

هنر ساده سفالگری بومی در اوج سادگی خود می تواند دیدگاه نو و خلاقه ای به هنرمندان سفالگر بدهد و هنرمندان را در رسیدن به سفالگری ایرانی و بومی کمک کند. از هر یک از ویژگیهای آن، همچون شیوه ساخت،شیوه پخت، مواد اولیه،اشکال، نقوش، کاربردها و ... می توان استفاده های زیادی برد. بررسی انواع سفال های دست ساز و بخصوص پیکره های سفالی ساخته زنان سفالگر ، کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است.

می توان گفت مرتبط ترین کتاب در مورد موضوع سفال بومی و زنانه، کتاب زنان سفالگر نوشته خانم مویرا وین سینتیلی است که اطلاعات مفیدی در خصوص ارتباط زن و سفال را ارائه کرده است و به طور خاص به مناطق مختلف جهان که هم اکنون در حال ساخت امر سفالگری به شیوه سنتی اند، پرداخته است اما درمورد زنان پیکره ساز سنتی اطلاعاتی به دست نمی دهد.

در مورد استفاده از نظریات یونگ برای بازشناسی مفاهیم آثار هنری می توان به مقاله خانم منیره حجتی به نام نمادشناسی حاکمیت عنصر بیگانه بر قوم ایرانی تکیه بر آرائ یونگ، اشاره کرد که با نظریات یونگ به بازشناسی چند نگاره از شاهنامه شه طهماسب پرداخته و نقش پرنگ هویت جمعی ایرانی را بر عناصر بیگانه ثابت کرده است. 

بادر تحقیق در مورد پیکره های خانم خاتوزین سوالاتی مطرح می شدند: پیکره های سفالی خاتوزین چه نقش هایی دارند؟ این پیکره ها چه شکل هایی دارند؟ منابع الهام خاتوزین چه چیزهایی بوده است؟ این مقاله برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد صنایع دستی نگارنده بوده و برای انجام آن محقق با حضور درمیدان تحقیق به جمه آوری اطلاعات بصری پرداخته و با روش کتابخانه ای آن را تکمیل کرده است. پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و با رویکرد کیفی است.

بستر فرهنگی و اجتماعی هنرمند

برای شناخت بیشتر و عمیقتر دست ساخته های این زن هنرمند لازم است به شرح فرهنگ عامیانه آن منطقه اشاره شود زیرا که سفالگری بومی در این خطه، جزئی از دستاوردهای فرهنگ عامه محسوب می شود و سازندگان آن از مردم عادی و عامه ای هستند که میراث دار فرهنگ این منطقه اند. هنر قومی عبارت است از فعالیت های شعری، موسیقایی، مجسمه سازی و دیگر هنرهای دستی و بصری در هر قوم که از روش های زندگی، اعتقادات و باورهای آن قوم نشأت می گیرد و در برخی از رشته های هنری، تمایز، هویّت و ویژگی ای را برای قوم مورد نظر همراه دارد.

آرنولد هاوزر ضمن تعریف از هنر قومی تأکید می کند که: در این هنر، تولید کننده گان و مصرف کننده گان را به سختی می توان از همدیگر باز شناخت و مرز میان ایشان همواره  در تغییر است - کاظمی، 1389، . - 16 هنر بومی، هنری آزاد و به دور از قید و بند هنر رسمی است و رعایت مصالح و احتیاط به جهت پیش داوری های دیگران است، بنابراین هنری است بی تکلف و ساده که به وسیله مردم عادی و عامی برای رفع نیازی از نیازهای جامعه ساخته و پرداخته می شود و چون به طرح واقعیت می پردازد، لاجرم زیبا است.

این هنر در عین حال از مکتب هنر بومی خود پیروی می کند و رمزها و استعارات اعتقادی را در قالب صورت و معنا پیوند عمیق، برقرار میسازد. در اغلب موارد به طور ذهنی نیز ساخته می شود و منجر به ابداع و خلاقیت و نوآوری می گردد - برزنجی، 1384، . - 38 هنر عامه در بند نیست و سبکی را رحجان نمی دهد. گاهی طبیعت گرا ست، زمانی واقعگرا و گاه دیگر به تمثیل و استعاره و رمز و اشاره مقصود خود رابیان می کند - سینا، 1380، . - 66

جهان غرب مدت ها هنر قومی و بومی را پدیده ای پست می شمرد، هنری نا پرورد و در خور شیوه زندگی مردم پیش از تاریخ یا مردم روستایی امروز، هنری که همیشه در حاشیه زندگی آنان است. زیرا آنان فراغتی برای آفرینش هنری سازمان یافته ندارند و به بیانی ساده و بی تکلف اکتفا کرده و از پیچیدگی بیش از اندازه و آشفتگی هنرهای درباری دوری می کردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید