بخشی از مقاله
چکیده :
خوانش تصویر دستبافته های غرب مازندران به ویژه هنر قلاب بافی و میل بافی بر نقش های نمادین طبیعی و غیرطبیعی استوار بوده، که نقش های غیرطبیعی شامل نقوش هندسی و انتزاعی است. غالب نقش مایه های به کار رفته در این دستبافته ها بر ساده کردن آنها با توجه به جنبه نمادین بودن نقش ها تأکید دارند.
این پژوهش - که به روش توصیفی و تحلیلی و با گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی، همراه با مشاهده فرآیند تولید، انجام گردید – می کوشد تا ضمن دسته بندی نقش مایه های نمادین به کار رفته در دستبافته های غرب مازندران، تأثیر باورها و اعتقادات بومی و آیینی مردم بر خلق و شکل گیری آنها را مورد بررسی قرار دهد.
دراین راستا پرسشی مطرح است: آن اینکه، نقش و نگارهای قلاب بافی و میل بافی منطقه غرب مازندران از چه ویژگی های نمادین برخوردار است؟ از اهداف اساسی مقاله، شناسایی و دسته بندی نقوش نمادین با توجه به باورهای و تأثیر آیین های مردمان این دیار است.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که با توجه به باورها و اعتقادات بومی، نقش های دستبافته های منطقه غرب مازندران جنبه نمادین داشته که میان شکل و رنگ نقش مایه ها یک رابطه معنادار وجود دارد و هنرمند بافنده درصدد نمایش آمال و آرزوها و اعتقادات بومی و مذهبی و آیینی بوده است.
مقدمه
سابقه قلاب بافی و میل بافی به اولین بافته های بشری بر می گردد. بافته های که احتیاج روزمره آدمی را شکل می داده است. جوراب، لباس پشمی،کلاه و غیره. شکل زندگی آدمها و تغییر فرآیند آن از روستا نشینی به شهر نشینی موجب تغییر و دگرگونی در تولید و مصرف این بافته ها شده است بافته هایی که با دست زنان وبعضاً مردان بافته می شوند. نقش های به کار رفته در این گونه بافته ها، نشان از عامیانه بودن این هنر دارد. در قلاب بافی و میل بافی مناطق غرب مازندران که شامل روچراغی، رومیزی، کلاه، دستکش، روصندقی، جاسوزنی، روسری، پیراهن، جوراب، جای دستمال کاغذی، دستگیره، کیف، لیف حمام، رو سماوری، روپشتی و...می باشد. کهعموماً زنان روستایی آنها را بافته و در زمانهای مختلف در بازارها به فروش می رساندند، یا اینکه برای خود و اطرافیان خود می بافتند.
نقش های به کار رفته در این نوع بافته ها عمواًم بدون طرح الگوِ - - ترسیم می شده است.معمولاً با تاثیر پذیری از محیط اجتماعی و فرهنگی و باورهای کهن الگویی خود، بافته های مناطق همجوار و سایر نقاط، همچنین بافته های دیگر هنرهای صناعی کهمعمولاً جنبه کاربردی و مصرفی داشته، بهره می گرفتند. از مشخصه اصلی نقش های به کار رفته در این گونه دستبافته ها تکرار است. اتصال نقش ها بصورت زنجیره به هم پیوسته که تسلسل را القاء می کند، در بیشتر آثار هنر اسلامی به چشم می خورد. تکرار هاعموماً دارای ریتم یکنواخت بوده و قرینگیٌ یا جفت، هماهنگی، تناسب در طرح و رنگ از ویژگی های کیفیت خاص بصری این هنر بوده و در بازتولید معنای نمادین نقش دارد.
از اهداف این مقاله شناخت هنرهای دستی کشورمان، مطالعه و بررسی نقش مایه نمادین در قلاب بافی و میل بافی، تجزیه و تحلیل ساختار نقش ها به لحاظ نمادشناسی و تاثیر باورها و اعتقادات و آیین های منطقه بر روی این نگاره ها می باشد.
در این پژوهشصرفاً نقش و نگاره های اصیل و مردمی که در بافتتنی های چون میل بافی و قلاب بافیخصوصاً در کوهستانها و روستاهای منطقه بافته می شود، مورد مطالعه قرار گرفته است. جغرافیای مورد مطالعه منطقه غرب مازندران بوده که شامل شهرهای رامسر، تنکابن، عباس آباد و حومهٍ می باشد. با توجه به پرسش مورد نظر فرض این پژوهش عبارتند از: نقش و نگارهای قلاب بافی و میل بافی منطقه غرب مازندران از ویژگی های نمادین خاصی برخوردار است. وبعضاً متکی بر باورها و اعتقادات بومی و مذهبی می باشد.
پیشینه تحقیق
دراین تحقیق با بررسی و مطالعه کتابخانه ای و میدانی به جز چند مورد که بتواند به طور اصولی و کاربردی موجب اعتلای این هنر شود، انجام نشده است. از مجموع بررسی های کتابخانه ای، پایان نامه ها و مقالات موجود در دانشگاه هنر و آزاد اسلامی و سایر مراکز آموزشی تهران که به طور مستقیم با این تحقیق ارتباط داشته اند: یکی کتاب" دستبافته های
-2 شهرهای غرب مازندران روزگاری حدود و ثغور مناطق دیلم بوده است. »دیلمان سرزمین قوم دیلم است که در منطقه کوهستانی مشرق رودخانه سفید رود زندگی می کنند. حد شرقی این سرزمین از یک منزلی غرب کلار فراتر نرفته است. اما هنگامی که پسران بویه قدرتی یافتند و طبرستان را تسخیر کردند، این نام به منطقه کوهستانی میان قلعه شمیران تارم و دشت گرگان اطلاق شد.
دکتر ستوده درهمین کتاب در صفحه 397-394 درمورد منطقه کشان و کلکاموس در اشکورات، به شعر شاهنامه فردوسی در قسمت پادشاهی کیخسرو و کیانی، رزم کاموس و رستم را ذکر می کند. می نویسد: شاید بتوان گفت که در روزگاری بس دور، دامنه های شمالی البرزکوه در خاک امروزی اشکور و نواحی نزدیک به آن، شاهی به نام کاموس در پایتختی به نام کشان حکمروا بوده است.
سوادکوه،" دکتر مصطفی رستمی سال 1386 چاپ اول را می توان ذکر کرد. ایشان در صفحه55 ،51 به نام نقش هایی اشاره می کند که با نقش های شناخته شده این منطقه مشابهت دارد. مانند نقش اروس زلفِ،اَکک گل و...
دیگری پایان نامه محمد صادق علی اسماعیلی با عنوان "بررسی نقوش عامیانه در - غرب مازندران و شرق گیلان - " ، این پایان نامه برای اخذ کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر در دانشگاه هنر تهران با راهنمایی استاد دکتر امیر حسین ذکرگو سال 1378 صورت گرفته است، که به دسته بندی نقش ها و مسأله زیباشناختی آن توجه کرده است. نام برخی از نقش ها مانند کج بوته،َسلم دانه و نقش کلاغ و اسب از ایشان گرفته و با تصاویر تهیه شده مطابقت داده شده است.
از دیگر پایان نامه می باشد که به منطقه شرق مازندران اختصاص دارد. بین نقوش منطقه غرب و شرق مازندران وجوه اشتراکی زیادی وجود دارد و فقط در نام نقشمایه به جهت نوع گویش، تفاوت است. این پژوهش از منظر اعتقادات و باورهای عامیانه مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب دستبافته های روستایی مازندران - جمع آوری و مطالعه نقوش جوراب و دستکش -
نوشته ناهید پاکزاد - سال - 1391 کتابی است که پیرامون دستبافته های مازندران و طبقه بندی نقوش آن، از منظر زیبا شناسی به توصیف و تحلیل نقوش می پردازد. گرچه از نگاه نمادشناسی به آثار نگریسته نشده، ولی به لحاظ طبقه بندی نقوش دستبافته های مازندران، خوب به رشته تحریر درآمده است.
روش تحقیق
روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی بوده و با گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی که در طی تحقیق، با مشاهده فرآیند تولید این بافته ها و مصاحبه - پرسش به طریقه شفاهی - به جمع آوری اطلاعات در این زمینه پرداخته و سپس با طبقه بندی نقش ها به لحاظ نمادشناسی و زیبا شناختی توصیف، تجزیه و تحلیل شده است. شیوه انتخاب نمونه تصادفی و خوشه ای می باشد.که از پنج بافنده در مناطق کوهستانی و روستایی پرسش شده است، که جملگی از بافند های ماهر در این منطقه هستند .
مروری بر هنر قلاب بافی و میل بافی غرب مازندران
قلاب بافی یکی از صنایع دستی مردم این منطقه می باشد که به لحاظ بافتن با دیگر مناطق ایران یکسان بوده ولی نقوش آن منحصر به فرد بوده و جنبه عامیانه داردمعمولاً. در کوهستانهای منطقه غرب مازندران زنان در اوقات فراغت به کار جوراب بافی - جوراب پشمی - مشغول هستند. جوراب پشمی بر خلاف سایر کارهای میل بافی با پنج میل بافته می شود و جوراب ها بدون بهم دوختن بافته می شوند. که نوک پا با تعداد گره کمتر و به تدریج این تعداد گره ها - متناسب با اندازه پای شخص - در پاشنه پا افزوده می شود.
درمورد تاریخچه دستبافته های منطقه غرب مازندران اطلاعات جامعی وجود ندارد. »دربار قدمت بافندگی مازندران در زمینه نساجی و فرش نیز به صورت پراکنده اطلاعاتی وجود دارد. - « فریه، . - 114 :1374 با این وجود، در شرق مازندران نمونه های نخستین بافته ها وجود دارد. »نخستین نشانه های بافندگی و وسایل بافت در ایران در غارهای کمربند و هوتو در بهشهر مازندران گزارش شده است. - عمادی، 17 :1372و - 18 و از طرفی نیاز به پوشش انسان از دوران کهن تاکنون برکسی پوشیده نیست. زندگی گالش های این مناطق و دامداری آنان و استفاده از پشم گوسفند برای بافتن جوراب و... مصداق همین نکته می باشد.