بخشی از مقاله

بررسی نمادهای برگرفته از طبیعت در نشانه های گرافیکی معاصر
”با تاکید بر نمادهای حیوانی)

چکیده

این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانهای و روش تحلیل محتوای بصری و بر اساس جمع آوری نقوش و اطلاعات موجود در مورد خواستگاه و نقش هر یک از نمادهای برگرفته از طبیعت که در نشانههای گرافیکی به کار برده شده، به بررسی ابعاد گرافیکی نشانههای مورد نظر پرداخته است.

جامعهی آماری مورد بررسی تعداد 57 نشانهی معاصر ایرانی را در بر میگیرد، که همگی از نمادهای طبیعی حیوانی موجود در هنر ایران باستان یا به لحاظ شکل ظاهری و یا از نظر مفهوم و معانی سمبلیک یا اساطیری بهره برده اند، این نشانههای گرافیکی از نظر فرم، محتوا و همچنین تطبیق آنها با مفاهیم نمادین و یا اساطیری حیوانات، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.

نتایج این پژوهش در وحلهی اول نشان میدهد که نقوش طبیعت گرایانه ی حیوانی در نشانههای مورد بررسی، بیشتر به صورت تجریدی و با همان فرمهایی که در هنر ایران باستان به کاربرده شده، استفاده شده اند. استفاده از این نمادها در حیطههای مختلف، تاکیدی بر توان بالقوهی نقوش طبیعی ایران باستان در انواع کاربردهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و هنری می باشد که در این پژوهش، نشانهها در کاربردهای مختلفشان سنجیده شده، و در مجموع، از بررسی های به عمل آمده این نتیجه حاصل شده که نمادهای حیوانی اکثرا با هدف تجلی هویت و فرهنگ ایرانی و با توجه به مفهوم نمادین و اساطیری خود، در ایران باستان به کاربرده شده اند؛ در اکثر این نشانهها، پیوندی میان نقش حیوان با اهداف، ارزشها و یا عملکرد سازمان به چشم میخورد.

واژه هایکلیدیْ اسطوره، نقوش طبیعی، نمادهای حیوانی، نشانه های گرافیکی

-1 مقدمه
نگاهی اجمالی به هنر ایران باستان، نشان می دهد که نقوش دوران کهن، برگرفته از آیین ها، باورها و رسومی است که در طی قرون متمادی ویژگی های منحصر به فرد خویش را حفظ کرده است؛ در تاریخ هر قوم، نماد ها و نشانه های فراوانی وجود دارد که هرکدام برای تجسم واژهی معینی برگزیده شده اند، از جمله ی این نقوش و نمادها میتوان به نقوش حیوانی اشاره کرد که در هنر ایران در عصر باستان با کاربردهای فراوانی به کار برده می شد.

رفته رفته کاربرد این نقوش که به شکل نمادین در آمده بود، آنقدر رواج یافت تا با محتوای فکری انسان یکی شد و توجه همگان را به خود جلب کرد و سیر استفاده از این نقوش به همین منوال ادامه یافت؛ در این بین دگرگونی و تغییراتی در ساختار، نحوه ی ترسیم یا حتی در مفهوم و معنای نمادین این نقوش صورت گرفت تا نهایتا به دورهی معاصر رسید و در این زمان، خود را با هنر گرافیک وفق داد، حضور گسترده و نمادین این نقوش حیوانی را میتوان در نشانههای گرافیکی معاصر تشخیص داد، به طور کلی میتوان گفت: مفاهیم رمزگونه و نشانههای نمادین همواره در هنر ایران زمین، شیوهه ای موثر در انتقال اندیشه و بینشهای فکری، آیینی و مذهبی مردمان ایران بوده است، به همین دلیل مفاهیم سمبلیک و آثار هنری رمزگونه و نمادین، بخشی عظیمی از هنر ایران را به خود اختصاص داده است.

در دنیای امروز انسان ها بیش از هر عصر دیگری علی رغم فاصله های بسیار زیاد مکانی با هم در ارتباط هستند، این ارتباط گاهی در

کمترین زمان ممکن صورت می گیرد شاید به همین دلیل عصر حاضر را عصر ارتباطات نامیده اند، زبان های سنتی و حتی تخصصی دیگر توانایی گنجایش وسیع و سریع این ارتباط تنگاتنگ را ندارند، در چنین وضعیتی شاید بیش از همه، عناصر بصری می توانند کارآمد باشند به عبارتی زبان تصویری می تواند به عنوان زبانی مستقل از محدودیت های نوشتاری جوابگوی مساله ی فوق باشد؛ زبان بصری زبانی همه فهم و قابل درک برای همگان است.

امروزه هنر ارتباط تصویری ( گرافیک) می کوشد با طراحی یا انتخاب نشانهها، علائم، تصاویر نوشته ها و در کنار هم قرار دادن آن ها اثری را بیافریند که این اثر پیامی را به صورت بصری، واضح و روشن در اختیار مخاطبین خویش قرار دهد و در این بین هنر گرافیک به طور کلی به آن دسته از آثار تصویری قابل انتشار شامل نشانه طراحی حروف پوستر، مصور سازی، و ... که با عملکرد بصری خود، پیام و یا اطلاعات خاصی را به مخاطبان خود ارائه می دهند اطلاق می گردد.

حضور نمادها درطراحی نشانههای معاصر ایران موجب افزایش بار مفهومی آن ها شده و به ماندگاری آنها در ذهن کمک می کند، بخشی از نشانههای نمادین معاصر با استفاده از نمادهای حیوانی طراحی می-شوند، شواهد فراوانی از حضور نمادهای حیوانی در افسانهها و فرهنگ اقوام مختلف موجود است، حرکت به سوی گرافیک ایرانی، منجر به کاوش و جستجوی طراحان نشانه در مواریث غنی هنر این سرزمین به ویژه در اشکال نمادهای منقوش در آثار معماری، تزئینی، صناعی و

...شده است، این رویکرد در سه دههی اخیر قابل توجه بوده اما در خلال جذابیت نمادها، بحث کاربردی آنها، نیز مطرح است، شیوهی


1

استفاده از این نقوش، طیف گسترده ای از گرده برداری عینی، ساده سازی و پیرایش جزئیات تا تجریدی ترین شکلها را شامل میشود.

بنابراین اگر نمادهای حیوانی هنوز هم توانمندی حضور گرافیکی در نشانههای معاصر را دارا هستند،این پرسش ها قابل طرح هستند که، میزان، کمیت و کیفیت حضورشان چگونه است؟ و جریان هنر گرافیک معاصر ایران در بخش طراحی نشانه به کدام سو متمایل است؟
-2 اسطوره چیست؟
در فهم عامه و در برخی از فرهنگها، اسطوره، معنی آنچه خیالی و غیرواقعی است و جنبهی افسانهای محض دارد، یافته است، اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی مینوی دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیدهای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم، بخشی از آن از سنتها و روایتها، گرفته شده و با آیین ها و عقاید دینی، پیوندی ناگسستنی دارد، شخصیت های اسطوره را موجودات مافوق طبیعی تشکیل میدهند و همواره هاله ای از تقدس، قهرمان مثبت را فرا گرفته است.

با توجه به این مقدمه و برای بهتر نتیجه گرفتن از این بحث، میتوان نظرات مختلفی را که در باب اسطوره بیان شده چنین دسته بندی کرد:
1-2 اسطوره متضمن یک آفرینش

میتوس((mythos در کلام یونانیان به معنی افسانه، قصه، گفتوگو و سخن بوده اما نهایتا به چیزی اطلاق گردید که واقعا نمیتواند وجود داشته باشد، در این باور، اسطورهها میگویند که چگونه چیزها بهوجود آمده اند، این چیز ممکن است جهان یا انسان یا گونه ای حیوان یا یک نهاد اجتماعی باشد، پس با توجه به این نظر، اسطوره همیشه متضمن یک آفرینش بوده(وارنر، .(16 :1387 در این راستا میتوان به گفته ای از میرچا الیاده در تعریف اسطوره اشاره کرد، وی مینویسد» اسطوره نقل کنندهی سرگذشتی مینوی و قدسی است، راوی واقعه ای که در زمان اولین، زمان شگرف بدایت همه چیز، رخ داده است، به بیان دیگر، اسطوره حکایت میکند که چگونه دولتی سر و به برکت کارهای نمایان و برجستهی موجودات و حیوانات فراطبیعی، واقعیتی، چه کل واقعیت کیهان یا فقط جزئی از واقعیت، جزیرهای، نوعی نباتی خاص، حیوان، سلوک یا کردار انسانی پا به عرصهی وجود نهاده است، بنابراین در این دیدگاه، اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است( الیاده، :1362 .(14

2-2 اسطوره متضمن نوعی تقدس
در تعریفی ابتدایی از اسطوره میتوان به سرشت تقدس در آن پی-برد، بر این اساس میتوان گفت» اساطیر، یادآور سرگذشتهای مینوی و قدسی بوده و راوی واقعه ای مهم و خلقتهای زیبا و دنیای باستان هستند که تاریخ از بیان آنها عاجز مانده است، همچنین اسطورهها، نمادها و باورهای آیینی در زندگی مردم باستان تاثیر به سزایی داشته و

منبع اصلی الهام هنرمندان بودهاند، در واقع اسطوره در جوامع ابتدایی و تمدنهای آغازین، معتقدات انسانها را بیان کرده، به آنها اعتلا بخشیده و اثر بخشی مراسم و تشریفات آیینی را تامین و تضمین می-کردند (معصومی ، .(9 :1387
2 - 3اسطوره متضمن نوعی واقعیت

در مقابل نظریه ای که اسطوره را مجموعه ای از خرافات و افسانه های باطل و بی بنیان میداند، نظریه ای دیگر وجود داردکه بن و ریشه-ی اسطوره را سراسر واقعی میداند، برونیسلاو مالینوفسکی در این باره مینویسد: »اسطوره روایتی است که واقعیتی اصیل را زنده میکند و برآورندهی نیاز عمیق دینی است و با گرایشهای اخلاقی، الزامات و احکام اجتماعی و حتی مطالعات عملی مطابقت داشته و جوابگوی آن-هاست، بنابراین، اسطوره، یک عنصر اساسی تمدن انسانی است و به هیچوجه افسانه سازی و قصهپردازی بیهوده نیست بلکه برعکس، واقعیتی زنده است که مدام به آن رجوع میکنند و از آن یاری می-جویند« (معصومی، .(22 :1387

2-4 اسطوره و فرهنگ

اسطورهها آیینهایی هستند که تصویرهایی را از ورای هزارهها منعکس میکنند، آن جا که تاریخ و باستان شناسی خاموش می ماند، اسطوره ها به سخن در می آیند و فرهنگ آدمیان را از دوردستها به زمان حال می آورند و افکار بلند و منطق گستردهی مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس قرار میدهند( هینلز، .(7-9 :1371 در واقع میتوان چنین استنباط کرد که اسطورهها، سمبل یا نماد تجربیات انسانی هستند و مجسمکندهی ارزشهای روحانی یک فرهنگ درواقع هر جامعه ای اسطورههای ویژهی خود را نگه میدارد و در حفظ آن میکوشد، زیرا معتقدات و دنیانگریهای درون آنها، عامل قطعی جاودانگی آن فرهنگ است.( هینلز، (230 :1371

-3 دلایل پیدایش نقوش و نمادهای حیوانی در ایران
باستان

شرایط مختلفی در به وجود آمدن نقشهای طبیعی گوناگون در تمدنهای دوران باستان ایران نقش داشت، ازجمله باورهای اسطورهای و قومی در باب حیوانات یا خدایان که علت اصلی پیدایش نقوش و نمادهای حیوانی در هنر عصر باستان شد، که این اعتقادات را نیز می-توان این چنین دسته بندی کرد:

الف: نیازهایی که انسان در زندگی روزمره داشت، ب: زندگی در طبیعت و مواجهه با ناشناختههای آن همچون کوه و
خورشید و حیوانات و ماه و آتش و یا باران و سیل و ...
ج: زراعت، دامپروری و شکار د: نیاز به ظروف ه: شرایط اقلیمی
و: ارتباطات اجتماعی، سنتها و آداب دینی


2

ز: جنگها، تاثیر فرهنگهای دیگر، گیاهان و جانوران.( عالی، :1364 .(113

عدهی زیادی از اقوام گذشته بر این اعتقاد بودند که حیوانات، وحی خداوند هستند و یا ارتباطی بین خداوند و بشر هستند، آنها نماد نیک یا شر بودند، از دیگر اعتقادات این بود که بین روح انسان و حیوان، ارتباط وجود دارد، گروهی نیز بر این تصور بودند که پس از مرگ و جدایی روح از بدن، روح به شکل یک حیوان یا پرنده در میآید، به طور مثال، زرتشتیان مردگان را در گودالهایی مخصوص میگذاشتند تا پرندگان و حیوانات آنها را بخورند، آنها پرندگان را نماد آب و ماه می-دانستند، به همین دلیل پرندگان و حیوانات با مفاهیم خاص تبدیل به نماد میشدند و گاه بر روی ظروف سفالین نقاشی میشدند و گاه خود ظرف به شکل آنها ساخته میشد که شاید آن حیوانات نگهبان مایع متبرکهی داخل ظرفها باشند. (تسلیمی، .(32 :1355

-4 معانی نمادین نقوش حیوانی
به نظر می رسد که گرایشی طبیعی برای ایجاد نمادها، به شیوه ای که می اندیشیم، در هنر باید انعکاس یک ویژگی عمیق روان بشری باشد؛ به عنوان مثال شیراساَسا؛ این حیوان تنها جانوری عظیم و درنده خو و قهوهای رنگ و از دستهی گربه سانان است ولی به محض این که آن، سلطان حیوانات یا فرمانروای جنگل نامیده شود به صورت نماد درمیآید.
حیوان به عنوان یک نمونه ی ازلی، نشانه ی لایههای عمیق ضمیر ناخودآگاه و غریزه است، حیوان، نماد اصول و نیروهای کیهانی، مادی و روحی است. » نمادگرایی حیوانات بدان گونه که انسان با آن مواجه می شود و آنها را مشاهده میکند، هریک را با مختصات خاص خودشان مورد توجه قرار می دهد و بر آن، نام می گذارد و حیوان را به پدیده ای بی نهایت گسترده بار می رساند زیرا که این مقوله نه تنها یک لحظه ی خاص از تمدن بلکه تمامی تاریخ بشر را در بر می گیرد« (ژان شوالیه،.(43 :1384

انسان اولیه در وحشت و اضطراب دائمی به سر میبرد. او از نیروی شیطان میترسید و محرکی میخواست تا از او در برابر این نیروی جادویی محافظت کند. و به همین دلیل متوسل شد به انواع طلسم، تعویذ، افسون و نیز ارواح محافظ و تا سر حد پرستش آنها نیز پیش رفت، این مردمان به مدافع( محافظ) نیاز داشتند، چرا که از دیرباز معتقد بودند که طوفان، سیل، حیوانات وحشی و حتی انسانهای دیگر، خانهی او، احشام و محصولاتش را تهدید میکنند، لذا چون می-خواستند در امان باشند،و شروع کردند به پرستش الهگان یا اشیاء و حیواناتی که در نظر آنان، همانند خدایان بودند.
گاهی اوقات فقط یکی از اعضای بدن حیوانات روی سفال ها حک میشد. مثلاً در سفالهایی که بین دوران 3000 تا 4000 پیش از میلاد ساخته شدهاند، طرح هایی از شاخ گاو، گوزن و بز کوهی و یا بال و چنگال پرندگان، به همراه نقوش هندسی به چشم میخورد.

انسان های ادوار باستان، جانوران را دارای نیروی اسرار آمیز یا مانایی می پنداشتند، پرندگان نه تنها موجب پیشگویی هوا می شدند بلکه آن را به طریقی ایجاد می کردند، آن ها به عنوان مبشران خورشید و توفان مورد پرستش بودند، رهبر قبایل بدوی، کاهن آن یا پزشک آن ملبس به پوست حیوانات می شدند و نقاب جانوری به سر می گذاشتند تا مانا را برای خود کسب کنند و بر طبیعت تسلط یابند، مارها یا کژدم ها و جانوران مشابهی که در زندگی واقعی خطرناک هستند و می بایستی ازآن ها اجتناب شود به عنوان تصویر، خواص سودمند و سحر آمیزی می یافتند و به صورت تصویر یا تندیس، نقش نگهبانان نمادین را در دروازه های پرستشگاه ها و قصرها و گورها به خود می گرفتند). « هال، (18 :1380

گاهی خدای آسمان به صورت انسانی با شاخ های بز و نقش شیر در اطرافش دیده می شود که از درخت زندگی تغذیه می کنند، زمانی هم خدای آسمان را با سر و شاخ گاو و بال عقاب نقش کرده اند، نقش بز کوهی و جانوران شاخ دار بر روی ساغرهای متنوع، نیرویی جاودانه دارند و به احتمال قوی میان شاخ های خمیده ی بز و هلال ماه رابطه ای وجود داشته است؛ این رابطه در آغاز رابطه ای مستقیم بوده است، زیرا از زمان های بسیار کهن، ماه با باران و در مقابل خورشید با گرما و خشکی، رابطه داشته است، بنابراین شاخ های پر پیچ بز کوهی و گاو و گوزن، به عقیده ی مردم باستان در نزول باران موثر بوده است، به طوری که این نقوش در تلفیق و تأثیر عقاید جادویی یا مذهبی به صورت مجسمه بر روی ظروف آمده اند و یا کنده کاری شده اند و به همین دلیل در تمام ادوار تاریخی و پیش از تاریخ ایران، نمونه های باارزشی از جانوران شاخ دار در دست است، به ویژه بز کوهی و گوزن که به باور مردم باستان مظهری از فرشته ی باران بوده اند ( (معصومی، .( 100 :1388

آنیه لایافه یکی از شاگردان یونگ در شرح کتاب انسان و سمبولهایش سه موضوع سنگ، حیوان و دایره را به عنوان سه نماد غالب در هنرهای بصری دوره های مختلف میشناسد و در هر حال شکی نیست که در نمادگرایی، حیوانات سهم عمده ای دارند.

کاربرد بسار زیاد نمادگرایی حیوانی در مذهب و هنر دوره های مختلف فقط اهمیت این نمادها را نشان نمی دهد بلکه مبین این واقعیت است که ادغام جزء روانی نماد یعنی غریزه در زندگی انسان تا چه حد در زندگی افراد بشر مهم است.اکنون به ذکر چند نماد حیوانی پرکاربرد در هنر ایران پرداخته میشود با بیان مفاهیم اساطیری و البته نمادین آنها که در بررسی ها، به عنوان مرجعی برای تحلیل نشانههایی که از این نمادها بهره برده اند، استفاده میشود.
1-6 بال
معانی سمبلیک بال عبارتند از: باد، تخیل، تفکر، رسالت الهی، هوش. »بال روی بدن انسان یا حیوان، علامت ایزدی و نماد قدرت محافظت است، دلالت بر سرعت و تندی دارد و ممکن است حاکی از


3

گذر سریع عمر باشد، بال ها صفت زمان B پدر، باد ها و فرصت است که به سرعت می گذرند.« (هال، .(30 :1380

در فرهنگ باستانی و اسلامی ایران، مظهر نیروی مادی و معنوی و رمز عروج معنوی انسان و طیران انسان با بال خرد و توانایی است.(تصویر (1
بال نماد الوهیت و مجودات فراطبیعی است بال ها عموما شمسی هستند و نشان طبیعت روحانی، تحرک، حفاظت، تسلط بر جهان مادی، نشان خستگی ناپذیری، پرواز زمان، بروز اندیشه، نماد آسمان، هوا، اراده، فکر، پیروزی است (ریاضی،(23 :1388

توان گفت در اکثر پدیده های هنری، آناهیتا در قالب بز کوهی آمده است و گاهی این جانور مظهر خدای باران یا فرشته باران بود ( روح فر، .(12 :1369


تصویر -1 پلاک تزئینی گچی، تیسفون


تصویر-2نقش بال، دوره ساسانی
2-6 بزکوهی
هر یک از اقوام باستانی، بز کوهی را مظهر یکی از المان ها (عناصر) مفید طبیعت در نظر میگرفتند. مثلاً در لرستان ، سمبل خورشید و گاهی اوقات هم، نمادی از باران است؛ چرا که در آن زمان، ماه را مرتبط با باران و خورشید را مربوط به گرما و خشکی می دانستند. همچنین بین بزکوهی با آن شاخهای خمیده و منحنی و هلال ماه رابطهای وجود داشت. به همین علت بود که اعتقاد داشتند شاخهای قوسی شکل بز کوهی میتواند باعث بارش باران شود.

در شوش و عیلام باستان، بز کوهی سمبلی از کامیابی و نیز خدای زندگانی گیاهی بود. در بینالنهرین، بز به عنوان مظهری از خوی حیوانی»خدای بزرگ«برشمرده میشد.
در حقیقت بزکوهی حیوان ملی ایران دانسته شده است، عموما پس از فرماندهی خورشید، بزکوهی، حیوان خورشید نام گرفته است در اکثر آثار هنری، آناهیتا الهه ی آب در غالب بز کوهی مجسم شده و به گونه ای با مفهوم باروری در ارتباط است ( دادور، .(91 :1385

بز گاهی، نماد چابکی و گاه نماد اصرار خیره سرانه بر یک روش خاص فردی است.(وارنر، .(516 :1387

بز کوهی با شاخ هایی بزرگ تر از حد معمول و درست شبیه هلال ماه بر سفالینه ها ترسیم شده است گاه فقط شاخ او نماد ماه است. می


تصویر -3درخت زندگی بین دو بز، جام طلایی افسانه زندگی


تصویر -4بز کوهی، سیلک کاشان
3-6 پرنده

آن چه در بررسی نقش پرنده در فرهنگ و اعتقاد ایرانیان باستان مورد توجه بوده است، علل رابطهی پرنده با آدم و آفرینش، آثار هنری و ادبی ایران است و از ریشههایی صحبت می کند که اصل توجه به پرنده را در آرزوهای انسانی با خوش یمنی پرنده در باورها را روشن میکند و در واقع ارتباط پرنده با روح آدمی را بررسی می نماید.

در سفالهای شوش، پرنده نمادی از عناصر مختلف است، گاه نماد خورشید، صاعقه، ابر، آتش و گاه نماد باد و گاهی نیز نماد آب است. »پرنده در باور انسانهای عهد قدیم، نمادی بوده از باران و با آب مرتبط بوده است و همانطور که می دانیم باران جزء نمادهای خیر محسوب می شده، باران رویش گیاه و در نتیجه در ادامه ی حیات عامل اساسی به شمار می رفته و زندگی را با خود به همراه داشته است (پویان،.(104 :1389

همچنین پرنده نماد گستره ی روح است به ویژه در هنگامی که پس از مرگ روح به آسمان صعود می کند؛ عده ی زیادی از اقوام گذشته بر این تصور بودند که پس از مرگ و جدایی روح به صورت به شکل یک پرنده در می آید. پرندگان به طور کلی نماد تعالی،جان، روح، ارواح، صعود به آسمان، رابط ایزدان، نماد عالم ملکوتی، همراه انسان در کشتن اژدها، نماد وحدت روح و جسم و نماد نیروهای جادویی اند.(ریاضی،(29 :1388


4

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید