بخشی از مقاله

چکيده : انتخاب استراتژي براي مديريت دانش ، مستلزم شناسايي و تحليل عوامل زيادي از سازمان است . در نظر گرفتن عواملي مانند همراستايي با استراتژي عمومي کسب وکار، ساختار سازماني ، فرهنگ سازماني ، استراتژي هاي منابع انساني و استراتژي فناوري اطلاعات در کنار آناليز وضعيت فرآيندهاي خلق و انتشاردانش ، انتخاب استراتژي براي مديريت دانش را با دشواري روبه رو ساخته است . در اين پژوهش بعد از توسعه يک متدولوژي شش مرحله اي براي ايجاد استراتژي مديريت دانش ، يک سيستم خبره تصميم يار براي کمک به انتخاب استراتژي KM طراحي و در سه سازمان ايراني به صورت مطالعه چند موردي پياده - سازي شده است . براي اعتبار سنجي سيستم ، الگوريتم پشتيبان پايگاه مدل و پايگاه دانش سيستم از طريق نظرسنجي از خبرگان آزمون شده اند؛ همچنين نتايج حاصل از اجراي سيستم با نتايج اجراي دستي متدولوژي مقايسه و با استفاده از روش هاي آماري تحليل کمي شده است . واژه هاي کليدي : مديريت دانش ، سيستم خبره ، سيستم تصميم يار ،ايجاد استراتژي مديريت دانش مقدمه استراتژي سازي مديريت دانش بخشي از برنامه ريزي استراتژيک مديريت دانش است که اختصاص به تدوين و انتخاب استراتژي مؤثر مديريت دانش براي سازمان و تدوين آن دارد[١٨]. پژوهش هايي که تا به حال در زمينه استراتژي سازي مديريت دانش انجام شده اند محدود و پراکنده اند. اين پژوهش ها هرکدام عوامل محدودي رادر تصميم گيري و انتخاب استراتژي دخيل دانسته اند و به عبارتي در هرکدام به يکي از ابعاد مديريت دانش (ساختار سازماني ، فرهنگ ، فناوري ) بيشتر توجه شده و ساير عوامل ناديده انگاشته شده اند(جدول ١)[١٧]. باوجود اينکه با توجه به پژوهش هاي انجام شده تا به حال ، نياز به بهره مندي از يک استراتژي پوياي مديريت دانش براي سازمان ها اثبات شده است [١٠]، اما پژوهش هاي بسيار کمي در مورد اينکه چگونه مي توان استراتژي سازي پوياي مديريت دانش را براي سازمان ها انجام داد، صورت گرفته است . استراتژي پوياي مديريت دانش معتقد به بهره - مندي از طيفي از استراتژي هاي مختلف به صورت همزمان است ، در عين اينکه ميزان تمرکز بر هر استراتژي در مقاطع مختلف ، متفاوت و تابعي از وضعيت دانش سازماني است . بهره مندي از رويکرد پوياي استراتژي سازي مديريت دانش مستلزم شناخت دقيق و لحظه به لحظه از وضعيت دانشي سازمان است ، ضمن اينکه با توجه به تفاوت هاي عمده در ابزارها، روش ها و تکنيک هاي موجود براي استراتژي هاي مختلف KM، انتخاب هر نوع استراتژي مستلزم صرف هزينه فراوان براي سازمان است . استراتژي هاي عمده شناخته شده براي مديريت دانش عبارتند از استراتژي سيستم گرا و استراتژي انسان گرا که در ادبيات موضوع با نام هاي استراتژي کدگذاري و شخصي سازي نيز مطرح هستند [١٣]. استراتژي سيستم گرا نوعي از استراتژي مديريت دانش است که تمايل به اخذ و اکتساب دانش از خبرگان و دانشکاران سازمان و کددهي اين دانش و بسته بندي آن براي استفاده هاي بعدي دارد، در حالي که در استراتژي انسان گرا تأکيد بيشتر بر خلق دانش از طريق تعامل ميان دانشکاران و تکيه بر فرآيند اجتماعي سازي دانش است . ضمن اينکه در سال هاي اخير رويکردهاي بالانس و پويا نيز به اين دسته بندي اضافه شده است [١١]. رويکرد بالانس نوعي استراتژي ميانه بين دو سر طيف انسان گرايي و سيستم گرايي است و رويکرد پويا معتقد است ، وضعيت دانش سازماني در هر مقطع از زمان تعيين کننده ميزان نزديکي به هر کدام از اين دو نوع استراتژي است . هر کدام از اين استراتژي ها به تکنيک ها، راهکارها و پروژه هاي متفاوتي از مديريت دانش سازماني منجر مي شوند. انتخاب استراتژي KM قبل از پياده - سازي و اقدام براي مديريت دانش ، گام حساسي است که مديران در نقش استراتژيست ها بايد براي سازمان خود انجام دهند. از آنجايي که عوامل تأثيرگذار در انتخاب استراتژي KM زياد بوده و تجزيه و تحليل و تصميم گيري بستگي به عوامل متعددي دارد، انتخاب اين استراتژي در اکثر سازمان ها با مشکل روبه رو است [٤٠]. در اين پژوهش پيشنهاد استفاده از يک سيستم تصميم يار خبره براي استراتژي سازي مديريت دانش ارايه شده است . متدولوژي مبناي کار اين سيستم براي انتخاب استراتژي KM، مبتني بر رويکرد چهارم استراتژي KM (استراتژي سازي پويا) بوده و انتخاب استراتژي را بر اساس مهمترين عوامل سازماني تاثير گذار بر استراتژي K از جمله سطوح انواع دانش سازماني و ارزيابي فرآيندهاي خلق و انتشار دانش انجام مي دهد [١]. هدف از انجام اين پژوهش طراحي يک سيستم خبره تصميم يار است که بتواند بر مبناي يک متدولوژي معتبر در انتخاب استراتژي مديريت دانش به تصميم گيري مديران کمک کند. سؤال اصلي پژوهش آن است که معماري اين سيستم چگونه است و اجزاي آن شامل پايگاه داده ، پايگاه دانش ، پايگاه مدل و غيره از چه ويژگي هايي برخوردارند؟ همچنين سؤال ديگر پژوهش آن است که آيا سيستم طراحي شده پيشنهادي داراي اعتبار مي باشد و يا به عبارت ديگر پاسخ هاي سيستم به شرايط مختلف با متدولوژي انتخابي سازگاري دارد يا خير. مرور ادبيات موضوع سيستم هاي خبره تصميم يار و انتخاب استراتژي از شرايطي که پژوهشگران در ايجاد يک سيستم خبره از يک حوزه دانشي بيان مي کنند، کمتر – ساخت يافته بودن آن يا نيمه ساخت يافته بودن آن حوزه است [٢٢]. طبق آنچه که در منابع مختلف براي فرآيند استراتژي سازي بيان شده است ، اين فرآيند نيز يک فرآيند نيمه ساخت يافته است و دليل وجود رويکردهاي متفاوت در استراتژي سازي مثل عقلانيت گرايي و يا استراتژي خودجوش نيز وجود نظرهاي متفاوت در ميزان ساخت يافتگي اين فرآيند است [٢]. ايجاد استراتژي هم در سطح سازمان و هم در واحد، يک کار پيچيده و کمتر ساختار يافته است که توسط يک تيم از مديران با تخصص ها و پس زمينه هاي مختلف از واحدهاي متفاوت انجام مي شود. صرف نظر از تصميمات نهايي که به عنوان استراتژي نهايي اخذ مي - شود، فرموله کردن استراتژي يا استراتژي سازي ، فرآيندي دانش بر است که مي تواند مانند همه فرآيندهاي دانش بر و نيمه ساخت يافته تحت عنوان يک سيستم خبره فرموله شود. تجربه هاي متفاوتي از استفاده از سيستم هاي کامپيوتري در فرموله کردن استراتژي هاي کسب و کار، استراتژي توليد يا ساخت ، استراتژي هاي بازاريابي و. .. وجود دارد. دانش استراتژي سازي شامل ارزيابي عوامل تأثيرگذار، تعيين مجموعه گزينه هاي ممکن ، ارزيابي گزينه ها و انتخاب مجموعه استراتژي هاي مناسب در قالب پايگاه دانش اين سيستم ها فرموله شده است . با وجود آنکه تجربه به طور دقيق مشابه و سيستم تک منظوره اي براي فرموله کردن استراتژي مديريت دانش کمتر يافت مي شود، اما از تجربيات مشابه در فرموله کردن ساير استراتژي ها مي توان براي طراحي اين سيستم استفاده کرد، با توجه به تأثيرپذيري مستقيم اين استراتژي ها از فرآيند خلق و انتشار دانش و تأثير سطوح انواع دانش در انتخاب اين استراتژي [١١]، به نظر مي رسد که فرآيند فرموله کردن آن بيشتر قابل قاعده مند کردن است . يک DSS-ES، سيستم تصميم يار مبتني بر دانش است که دانش خود را در يک حوزه کاربردي پيچيده و خاص به کار مي برد و به عنوان يک مشاور متخصص براي کاربر نهايي عمل مي کند [٣]. به عبارت ديگر سيستم هاي خبره ، برنامه هاي کاميپوتري هوشمندي هستند که دانش و روش هاي استنباط و استنتاج را به کار مي گيرند تا مسايلي را حل کنند که براي حل آن ها به مهارت انساني نياز است . سيستم خبره به سؤال هايي در زمينه مشکلات و مسايل خاص ، به وسيله استنباطي نظير استنباط انسان ، در حوزه دانشي که در آن متخصص است ، جواب مي دهد. سيستم هاي خبره بايد قادر باشند که فرآيند استدلال و نتيجه گيري خود را براي کاربر نهايي توضيح دهند [٣٣]. سيستم هاي خبره برخلاف سيستم هاي اطلاعاتي که بر روي داده ها عمل مي کنند، بر دانش متمرکز شده است . همچنين دريک فرآيند نتيجه گيري ، قادر به استفاده از انواع مختلف داده هاي عددي ، نمادي و مقايسه اي هستند[٢٩]. با توجه به توانايي اين سيستم ها در کار در شرايط فقدان اطلاعات کامل يا درجات مختلف اطمينان در پاسخ به سئوال هاي مطرح شده ، سيستم هاي خبره نماد مناسبي براي کار در شرايط عدم اطمينان يا محيط - هاي چند وجهي هستند [٢٥]. اجزاي اصلي تشکيل دهنده يک سيستم خبره عبارتند از: پايگاه دانش (محلي که دانش خبره به صورت کدگذاري شده و قابل فهم براي سيستم ذخيره مي - شود)، موتور استنتاج (تا تصميم بگيرد که چه قانوني و در چه مورد و رده اي بايد براي ارزيابي انتخاب شود)، امکانات توضيح (براي نشان دادن مراحل نتيجه گيري سيستم خبره براي يک مسئله خاص با واقعيت خاص به کاربر به زبان قابل فهم براي وي به کار مي رود) و واسط کاربري (براي ارتباط سيستم و کاربر) [٩]. ضمن اينکه يک سيستم خبره تصميم يار علاوه بر موارد بالا ممکن است از يک پايگاه مدل نيز بهره برد که شامل مدل هاي مختلف کمي براي تصميم گيري است [١٠]. در سال هاي اخير سيستم هاي خبره بسيار زيادي براي پاسخ گويي به مسئله سازماني طراحي وساخته شده اند. براي مثال در زمينه استراتژي بازاريابي ، سيستم هاي خبره : NEGOTEX ،EXMAR ADCAD [٨]،SATRATEX [ COMSTART SHANEX ، PARTNER HYMS MARSTRA GLOSTRA CEEES در زمينه استراتژي هاي مديريت مالي و بانکي ، سيستم هاي خبره :INVEST FinARS AFAES CGX KABAL CREDEX ALEES FINEVA[١٤].و در زمينه پيش - بيني سيستم هاي خبره : EMEX،NOSTRADAMUS &SMART FORCASTS [٤] طراحي شده اند. اين موضوع نشانگر اين است که اگر تا چند سال آينده شرکت ها و سازمان ها به کاربري سيستم هاي خبره و تکنيک هاي هوش مصنوعي در فرآيند استراتژي سازي نپردازند، امتياز بسيار بزرگي را در مقابل رقباي خود از دست خواهند داد [٣١]. در زمينه انتخاب ، ارزيابي ، فرموله کردن و به طور کلي ايجاد استراتژي ، سابقه استفاده از سيستم هاي خبره ، محدود و مربوط به سال هاي اخير است که از آن جمله مي توان به سيستم COMASS١ [٤٥] که يک سيستم خبره به منظور ايجاد استراتژي توليد است و ابزارهاي ايجاد استراتژي در سيستم هاي مديريت دانش KDD،ASKME وISYS اشاره کرد. COMASS در اصل به عنوان يک واسطه يا ابزار انتقال براي کشف دانش استراتژي سازي و نيز کمک در فرآيند مباحثه به کار مي رود [٣٦] [٤٢] [٤٣][٤٤].
در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید