بخشی از مقاله
مديريت بحران با تاکيد بر مرحله پيش از بحران
چکيده
انسا نها از آغاز آفرينش تاکنون ، همواره با انواع آسيبها و بلايا دست به گريبان بوده و از اين بابت آسيبهاي جاني و مالي فراواني به آنها وارد شده است .هيچ جايي از اين کره خاکي را نمي توان نام برد که از بحرا نها مختلف وحوادث گوناگون در امان بوده باشد به همين دليل جوامع مختلف پيوسته به دنبال کشف و ابداع راه حل هايي بوده و هستند، تا بتوانند آسيب هاي ناشي از حوادث غيرمترقبه را به گونه اي کنترل نموده يا به حداقل رسانند و در واقع حوادث و بحرا نها را مديريت نمايند. اين مقاله با مراجعه به منابع مکتوب اعم از کتاب ، مقاله ها، گزارش ها و با بهره گيري از شيوه اسنادي تهيه و تنظيم شده است . در اين مقاله مرحله پيش از بحران و اقدامات لازمه در اين مرحله بررسي خواهد شدچرا که هر اندازه به مراحل قبل از بحران اهميت دهيم بيشر هزينه هاي مربوط به مرحله حين و پس از بحران کاهش خواهد يافت . به گونه اي که با رعايت موارد ذکر شده و اقدامات لازمه از وقوع بحران يا از تشديد اثرات ناشي از وقوع بحران بر روي مردم و يا تاسيسات پيشگيري کرده و از فجايع آتي جلوگيري مي کنيم .لزوم مکانيابي شهر در مناطق کم خطر، مقررات ساختماني ، مديريت کاربري اراضي ، آموزش همگاني ... از جمله اقداماتي هستند در مرحله پيش از بحران براي از بين بردن يا به حداقل رساندن آسيب هاي ناشي از بحران هاي مختلف مي توان انجام داد.
کليد واژه ها:مديريت بحران ، آمادگي، واکنش
مقدمه
اميد به موفقيت درمديريت بحران به برنامه ريزي مناسب و آمادگي براي کنترل از يک سوو اتخاذ تصميمات درست هنگام بحران از سوي ديگر بستگي دارد بهترين راهبرد در مديريت بحران آن است که قبل از وقوع بحران براي آن چاره اي انديشيده شود و اقداماتي صورت گيرد تا بتوان از مواجه شدن بدون برنامه و آمادگي با بحران در آينده جلوگيري نمود.
اما متاسفانه در کشور ما مديريت بحران واژه آشنايي است که چندي پس از هرحادثه بر سر زبانها مي افتد و اندکي بعد دوباره به فراموشي سپرده مي شود.داستان تکراري مقاوم سازي ساختمانها در برابر زلزله معمولا پس از بروز يک زلزله هولناک بحث روز مي شود و سپس آيين نامه ها، طرحها و دستور العملهايي صادر مي شود که نوعا بر روي کاغذ مانده و جنبه اجرايي به خود نمي گيرد همچنان که مي دانيم نگرش سنتي به مديريت بحران ، بر اين باور بود که مديريت بحران يعني فرو نشاندن آتش ؛ به اين معني مديران بحران در انتظار خراب شدن امور مي نشينند و پس از بروز ويراني ، سعي مي کنند تا ضرر ناشي از خرابي ها را محدود سازند ولي به تازگي نگرش به اين واژه عوض شده . بر اساس اين معناي اخير، همواره بايد مجموعه اي از طرحها و برنامه هاي عملي براي مواجهه با تحولات احتمالي آينده تنظيم شود.
سطح آسيب پذيري مناطق ارتباط مستقيمي با فرآيند مديريت بحران پيدا مي کند.همچنين تعامل و حل بحرانها با سطح توسعه يافتگي و وجود زيرساختهاي اقتصادي ،اجتماعي ،فرهنگي و سياسي هرکشور رابطه دارد.به عنوان مثال سرمايه گذاري براي توسعه و بهبود زيرساختهاي اساسي يک کشور،خسارات انساني و مادي ناشي از بحرانها را حداقل مي نمايد.با اين توضيح مديريت بحران بويژه مديريت حوادث و سوانح در کشور ما که به لحاظ شرايط طبيعي ،منطقه اي ،پراکندگي و توزيع جمعيت ،نحوه ء استقرار شهرها و بطور کلي موقعيت اقليمي و مکاني داراي استعداد و ظرفيت هاي بالقوه براي بروز حوادث و سوانح مي باشد از اهميت و جايگاه ويژه اي برخوردار است . بنابراين بايستي پيش از وقوع بحرانها و حوادث برنامه ريزي مناسب و اقدامات پيشگيرانه صورت گيرد زيرا در صورت بي توجهي به اقداماتي که مي تواند پيش از وقوع بحرانها صورت گيرد تهديدات و مخاطرات بالقوه و بالفعل ناشي از بالاياي طبيعي و حوادث و سوانح افزايش مي يابد
۱- تعريف مساله و اهداف تحقيق
از اواخر قرن گذشته به واسطه ي خسارات و تلفات زياد سوانح طبيعي ،توجه سازمانهاي دولتي و غيردولتي در کشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه به شناخت ساز و کار اين سوانح و ايجاد تمهيداتي براي مديريت بر آنها معطوف گرديد.سازمان ملل متحد نيز با هدف فراهم آوردن زمينه تلاش جهاني براي نيل به محيط ايمن در برابر سوانح طبيعي و کاهش آثار آنها،آخرين دهه قرن گذشته را به عنوان دهه بين المللي کاهش آثار بلاياي طبيعي (IDNDR)نامگذاري نمود و يکي از اهداف هفتگانه اين دهه ،مديريت بحران بوده است [١].
در بحران به لحاظ شرايط خاص حادث شده ،تمام امور جامعه ي بحران زده نظير؛جريان امور روزمره ،امرارمعاش افراد،خدمات شهري ،ارتباطات ،تامين نيازهاي عمومي ، سلامت افراد يکباره دستخوش تغيير و تحول مي شود[۲].
در چنين حالتي آنچه مهم به نظر مي رسد ميزان آمادگي مسؤولان و تمهيداتي است که مي بايست قبل از بروز بحران چاره انديشي شده باشد.به عبارت ديگر،مديريت بر بحران و مديريت در بحران دو مقوله جدا و مرتبط با يکديگر هستند به طوري که اولي مقدم بر دومي است زيرا اين تنها بحران نيست که تعيين کننده خسارت است ، بلکه ميزان آمادگي در پاسخ مناسب به بحران ،توسط دست اندرکاران است که با هرگونه سهل انگاري موجب وسيعتر شدن دامنه ي بحران و خسارتهاي بيشتر خواهد شد
اصولا زماني که بحران اتفاق افتاده است کار چندان زيادي را نمي توان انجام داد بجز اتخاذ تصميم صحيح که آن هم مستلزم داشتن اطلاعات صحيح است و معمولا در مواقع بحراني اين اطلاعات در اختيار مديران نخواهد بود مگر اينکه در مراحل قبل از بروز بحران (پيش بيني و برنامه ريزي اقداماتي مناسب )انجام گرفته باشد[٣].
بر اين اساس چنانچه اقدامي صورت نداده باشيم با اتخاذ تصميمات نادرست موجبات بروز بحراني در دل بحران پديدآمده را فراهم مي کنيم و با تصميمات نسنجيده و عجولانه موجب وخامت بيشتر اوضاع بحراني مي شويم و آثار منفي بروز بحران زماني حاد مي شود که هيچگونه اقدامي نظير پيش بيني و برنامه ريزي قبل از وقوع بحران انجام نداده باشيم .در چنين وضعيتي هرج ومرج به حد اعلي خود مي رسد و تقريبا شيرازه ي همه کارها از هم مي پاشد[۴].
در واقع مطالب فوق بيانگر آن است که اگر ما اقدامات مناسب و برنامه ريزي شده اي را قبل از وقوع بحران انجام ندهيم هنگام وقوع بحرانها نمي توان کار زيادي انجام داد و خسارت ها و تلفات ناشي از بحرانها افزايش مي ابد اما با اقدامات پيش از بحران مي توان خسارات و آسيب هاي وارده هنگام وقوع بحران را از بين برد و يا به حداقل رسانيد با توجه به مطالب ذکر شده تحقيق حاضر با تاکيد بر مرحله پيش از بحران تدوين شده است .
۲- مفهوم بحران و مديريت بحران
بحران Crisis از ريشه يوناني Krisis به معني "تصميم عاجل " مي آيد. بحران يعني بروز يک آشفتگي يا پريشاني و يا اختلال فيزيکي و رواني ناگهاني و شديد که روند و سيرشرايط عادي را به هم مي ريزد[٥] .
با اين وجود ارائه تعريف مشخص و قابل اجماع از ” بحران “ غير ممکن است . از اوايل قرن بيست ميلادي از منظرهاي گوناگون تحقيقاتي ، مطالعات بسياري در ارتباط با بحران انجام پذيرفته است ؛ اما چنين تلاشهايي نه تنها موجب پيشنهاد تعريفي شفاف از اين مفهوم نشده ، بلکه دلالتهاي آن را بس پيچيده تر کرده است .
جاناتان روبرتز، Jonathan Robertsمعتقد است " براستي ، تعريف بحران امر ساده اي نيست زيرا اين مفهوم از يک خلا معنايي ، تکنيکي ، عملياتي ومورد اجماع به سبب ماهيت بهره وري فراگير آن ، رنج مي برد[۶]. پيل ويليامز نيز تاکيد دارد که : «به ندرت از واژة ديگري ، همچون واژة بحران ، درخواست شده است که معاني بسياري را حمل و اهداف بسياري را پوشش دهد.»
از آن جايي که دامنه بحران تمامي جوانب زندگي بشر را اعم از اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي و ...در بر گرفته از اين رو تعاريف و مفاهيم متعددي نيز از ديدگاههاي گو ناگون توسط انديشمندان علوم مختلف براي آن ارائه شده است .
از ديدگاه واژه شناسان بحران عبارت است از تغيير عظيم که يک باره در يک وضعيت صورت گيرد. از ديدگاه اقتصادي آن حالتي است که به علت عدم توازن درآمد و هزينه حاصل شده و منجر به رکود يا ورشکستگي بازار و دولت ها مي شود.همين طور بحران سياسي ، حالتي است که در نتيجه آن توازن نظام اجتماعي دگرگون شده و دولت ها و نظام هاي اجتماعي ناچار به ترميم ، تعويض يا سقوط مي شوند. در پزشکي بحران وضعيتي است که ارگانيزم بدن دچار بي تعادلي مي شود و سلامت انسان در معرض خطر قرار مي گيرد[۷].
از ديد سيستماتيک بحران عبارت است از وضعيتي که نظم سيستم اصلي يا قسمت هايي از آن را که ماسيستم فرعي مي ناميم مختل کرده و پايداري آن را به هم زند[۸].
ميلر و ايسکو بحران را يک وضعيت اضطراري و آني با زمان وقوع نامشخص دانسته اند [٩].
با توجه به مفاهيم و بحث هاي نظري ياد شده مشاهده مي شود که ارائه تعريف واحدي براي پديده بحران دشوار است چرا که هم ديدگاهها و هم برداشتهاي ذهني و هم سطوح تجزيه و تحليل متفاوت اند.
در واقع نبود اتفاق نظر جامع در خصوص مفهوم بحران را مي توان به چند وجهي بودن آن نسبت داد به طوري که عوامل رواني ، سياسي - اجتماعي و ساختاري - تکنولوژيک نقش مهمي را در درک مفهوم بحران بازي مي کنند.
همچنين بحران و مديريت آن شامل يک سري فعاليت هاي مرتبط به هم پيوسته و مداوم است . در واقع در اينجا با فرآيند چرخه بحران مواجهيم که بوميتراف و همکارانش مراحل تکوين آن را به پنج دوره تحت عناوين تشخيص ، آمادگي ، فرونشاندن ، بازيابي و يادگيري تقسيم کرده اند [١٠].
لچات نيز چرخه بحران را متشکل از پنج مرحله انتظار، اعلام خطر، نجات ، عادي سازي و توان بخشي مي داند[١١].
تقسيم بندي ديگري نيز از مراحل چرخه بحران وجود دارد که شامل سه مرحله قبل ، حين و بعد از بحران است و برخي ديگر مرحله شروع بحران را نيز بدان اضافه مي کنند.حال که به بررسي اجمالي مفاهيم بحران و چرخه بحران پرداخته شد مي توان گفت که "مديريت بحران ، علمي کاربردي است که به وسيله مشاهده سيستماتيک بحرا نها و تجزيه و تحليل آنها، در جستجوي يافتن ابزاري است که به وسيله آنها بتوان از بروز بحرانها، پيشگيري نموده ويا در صورت بروز بحران در خصوص کاهش اثرات آن ، آمادگي لازم ، امداد رساني سريع و بهبودي اوضاع اقدام نمود [١٢].
۳- مديريت بحران و پيشگيري
تجارب کشورها حکايت از آن دارد که رويکردهاي نوين براي مقابله با حوادث بر اقدامات پيشگيرانه تأکيددارد[۱۳]. پيشگيري به مجموعه برنامه ها، اقدامات ، فعاليت ها و روش هايي اطلاق مي شود که باعث حذف و خشکاندن زمينه ها و متغيرهاي بروز حوادث و سوانح و بلايا مي شود .چنين به نظر مي رسد که اصل پيشگيري بهتر ازدرمان در مورد مديريت حوادث و و سوانح نيز مصداق دارد و بطور طبيعي هرقدر ظرفيت و قابليت يک کشور ياجامعه براي پيشگيري از حوادث و سوانح ارتقاء يابد، چشم اندازهاي اميدبخشي براي بهبود مديريت بحران را نويد مي دهد. حال براي پيشگيري از وقوع حوادث و سوانح چه بايد کرد؟ براي پاسخگويي به اين سوال دوباره به مفهوم چرخه مديريت بحران باز مي گرديم همانطورکه
ذکرشدچرخه مديريت يکپارچه بحران ، به چهارمرحله کلي تقسيم گرديده است که عبارتند از :
۱- پيشگيري و کاهش اثرات ١ با هدف کاهش احتمال وقوع بحران
۲- آمادگي ٢با هدف برنامه ريزي ، آموزش و پژوهش
۳- پاسخ و واکنش ٣ در برابر بحران با هدف ارائه خدمات اضطراري بلافاصله پس از وقوع بحران
۴- بازسازي ٤ با هدف بازگرداندن جامعه به حالت عادي نمودار چرخه مديريت بحران در شکل زير آورده شده است
1- Mitigation & prevention
2 - Preparedness
3 - Response
4 - Recovery
همچنين همانگونه که در شکل (۲) آورده شده است از نظر زماني نيز سه مرحله تحت عنوان قبل ، حين و بعد ازبحران وجود دارد که هر مرحله اقدامات متناظر با خود را داراست . در مرحله قبل از بحران ، اقدامات مربوط به پيشگيري از حوادث و سوانح و آمادگي در برابر بحران ، هنگام بحران عمليات امداد و نجات وپس از بحران ، اقدامات مربوط به عادي سازي ، باسازي شرايط و زندگي موضوعيت پيدا کند[۱۳].لازم به توضيح است نظر به اينکه کانون توجه نوشتارحاضر به مرحله قبل از بحران است لذا در ادامه به تشريح اين مرحله مي پردازيم .
۱-۳- برنامه پيشگيري و کاهش اثرات
مرحله پيشگيري و کاهش اثرات بحران شامل برنامه هاي بلند مدت و يا ميان مدت قبل از وقوع
بحران است از فعاليت هاي که در اين مرحله از چرخه بحران مي توان انجام داد،عبارتند از:
۱-۱-۳- شناخت مخاطرات و بلاياي موجود
شناخت مخاطرات و بلاياي موجود در سطح منطقه و اولويت بندي احتمال وقوع هر يک از آنها، با توجه به سابقه تاريخي و مطالعات علمي انجام گرفته در تبيين احتمال خطر منطقه مي باشد. در اين
مرحله سعي در يافتن پاسخ دو سوال زير است : چه مخاطراتي در سطح منطقه داراي اهميت هستند؟
اهميت نسبي و اولويت بندي (تقدم ) هريک از آنها چگونه است ؟
پس از شناخت مخاطرات تحليل مخاطرات به منظور دستيابي به نقشه پهنه بندي خطر بلايا در سطح منطقه الزامي است
۲-۱-۳- لزوم مکانيابي شهر در مناطق کم خطر
يکي از موارد ديگري که مي تواند در پيشگيري و کاهش اثرات بحرانها و سوانح بسيار موثر باشد مکانيابي شهرهاي جديد در مناطق کم خطر و توسعه شهرهاي موجود در جهت پهنه هاي با خطر پايين مي باشد بايد سعي شود استقرار تاسيسات حياتي و توسعه شهر به سمت مناطق بي خطر و کم خطر باشد