بخشی از مقاله

مروری بر مدلهای مدیریت دانش

سازمانهای امروزی شسازمانهایی دانش محور هستند و یادگیری، آموزش و توسعه منابع انسانی اصلی است که اکثریت قریب به اتفاق سازمانها به ویژه سازمانهای تولیدی و تجاری، آن را به کار بسته اند. اما در دنیای روبه تزاید کنونی، دانش همواره در حال تکثر و تنوع است و ناگزیر هر سازمان آنگونه که اقتضای توانایی آن است در این پهنه وسیع
بنابراین استفاده از دانش و مدیریت آن بر حسب نوع فعالیتها و اهداف سازمانی شرکتها می تواند متفاوت بوده و از الگوهای متفاوتی تبعیت نماید.
این مقاله در پی آن است که مدلهای مختلف مدیریت دانش را که تاکنون تدوین و ارایه شده است مورد بررسی و مرور قرار دهد. مدلهایی همچون مدل توسعه مدیریت دانش، مدل سیستم رشد، مدل تعالی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت، مدل بلوغ مدیریت دانش، مدل عملیاتی و مدل MITRE.
هر مدل حاوی تعریفی از مدیریت دانش، فرایند مدیریت دانش و کارکردهای ان میباشد که در انتها به صورتی خاصی دسته بندی و نتیجه گیری شدهاند.

مقدمه
زیستن در عصر ارتباطات و اطلاعات الزاماتی را میطلبد که چشم پوشی از آنها به منزله حرکت کردن در محیطی تاریک و مبهم است. اعمال مدیریت بر اطلاعات و ساماندهی آن به صورت مجموعه هایی از دانش و آگاهی هدفمند، به معنی پذیرش و تن دادن به الزامات عصر دانش است. امروزه در مباحث مدیریت و سازمان موضوع نوپنی تحت عنوان «مدیریت دانش» شکل گرفته است. این عبارت گرچه کوتاه و مختصر است اما بیانگر پارادایم جدیدی در بسیاری از قلمروهای زندگی اجتماعی و اقتصادی است. سازمانها با استفاده از این پارادایم به تجدید سازمان می پردازند و امکانات و توانائیهای خود را به گونه ای جهت داده اند تا بتوانند در صحنه شدیداً رقابتی کنونی، از فرصتهای بوجود آمده از رهگذار این موضوع، بهره مند شوند.
مدیریت دانش همانند بسیاری از زمینه ها از تنوع الگویی برخوردار است. الگوهای مدیریت دانش برحسب نوع سازمان و محیط بیرونی متفاوت هستند و هر یک حاصل پژوهشهای گاه طولانی و عمیق پژوهشگران این رشته است. اما براساس آموزه های نهفته در مدیریت دانش، الگوها و مدلهای آن باید به عنوان دانشی آشکار نشریافته و به دیگر افراد و سازمانها منتقل گردد. لذا در این مقاله سعی بر این است که الگوهایی از مدیریت دانش به منظور استفاده در سازمانها ارائه گردد.
مفهوم مدیریت دانش دانش مجموعه ای از دادهها، اطلاعات و به قول نوناکا و تاکوچی (۱۹۹۵) عقیده درست تأئید شده است. مدیریت بر دانش یک فرآیند رشد و تحول سازمانی است که طی آن با استفاده از فنون و ابزاری خاص به دانش قدرت داده می شود. دانش اگرچه بالقوه دارای قدرت اثربخشی است، اما تنها در سایه مدیریت است که این نیرو بروز و ظهور می کند و در جهت اهدافی مشخص مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین مدیریت دانش عبارتست از به کارگیری روشها و سیاستهایی به منظور خلق، ذخیره و انتقال دانش در راستای اهداف و استراتژی سازمان. با وجود تقسیم بندیهای مختلف از دانش، به طور کلی می توان آن را بر دو نوع دانست. دانش ضمنی یا نهان (Tact) و دانش صریح یا آشکار (Explicit)، دانش نهان دربرگیرنده دانش شخصی، تجربی و شناختی است و دانش آشکار دانشی است که به صورت عینی و فنی در قالب مستندات و مکتوبات وجود دارد." دانش آشکار به طور دقیق و روشن اظهار می شود و مطلب پوشیده ای باقی نمی ماند و در شرایط کاری سازمانی کاملا آزادانه و بدون قید و شرط ابراز میگردد. دانش نهان به وضوح ابراز نمی گردد اما درک می شود و غالباً عوامل غیر عینی مانند عقاید شخصی، دیدگاهها و ارزشها را در بر میگیرد." هدف مدیریت دانش تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح و انتشار موثر ان است. مدیریت دانش میکوشد با استفاده از روشها و تکنیکهای مدیریتی، دانش های موجود در ذهن کارکنان، دانش نهفته در روشهای نامکتوب، دانش شخصی بکار رفته در مراودات و عقاید، بینشها، رفتارها و ارزشها و طرز تلقیها را کشف نموده به ثبت برساند تا به صورت آشکار و قابل استفاده در جهت بهبود فرآیندها و کیفیت ها و نیز ارتقاء دانش فعلی باشد. مدیریت دانش در فرآیند ذکر شده از چارچوب و اصولی تبعیت می کند که عبارتند از: ۱- به کارگیری و استفاده از شبکههای الکترونیکی برای توزیع سریع و دسترسی آسان به هنگام ساختن اطلاعات ۲- تشویق و ترغیب افراد به انتشار و تسهیم دانش خود و افزایش آن از طریق نوآوری و تعامل با دیگران ۳- تغییر و تحول نوآوریها در فرآیندهای رسمی سازمان که به روشنی مستندسازی شده و در سطح وسیعی مورد * .عمل واقع می شوند ۴- نفوذ در فرایندها از طریق کامپیوتری کردن و خودکار کردن انها و مستندسازی اطلاعات برای استفاده کننده ۵- اطمینان از اینکه فرآیندهای خودکار شده می توانند به طور موثر و از طریق مستندسازی برای حفظ و بهبود، توسعه یابند." مدلهای مدیریت دانش در تعریف مدل آمده است که مدل حالتی انتزاعی است برگرفته از واقعیت(۴) و ترجمانی است از وضعیت های عینی موجود در جامعه. استفاده از دانش و اعمال مدیریت بر آن در نتیجه پژوهشهای متعدد نیز تابعی است از حالتها و روشهای مختلفی که در موقعیتها و وضعیتهای گوناگون تبیین و تدوین شده است. الف - مدل توسعه مدیریت دانش: اولین سئوالی که در برخورد با دانش از دیدگاه مدیریتی به ذهن میرسد این است که آیا نیاز است که «دانش» مدیریت شود؟ در پاسخ باید گفت که به دلیل تحولات ایجاد شده در محیط سازمانها دانش باید مدیریت شود. تحولاتی از قبیل: ه انفجار در تکنولوژی ارتباطات ه ظهور و پیدایش پدیده «کارگردانش» (knowledge worker) ه به کارگیری وسیع ابزار و فنون سازمان یادگیرنده (مدیریت فرآیند گرا) بر اساس مدل توسعه، سازمانهاقدرت نفوذ در دانش دارند. نفوذ در دانش در چهار سطح انجام می شود: ۱- تعامل: در این سطح فرآیند ارتباطات شخصی به سادگی بین افراد برقرار می شود. در این فرآیند افراد به مبادله نظر میپردازند. اطلاعات را فاش می کنند، ایدهها را ابراز می کنند و این حالت همه اوقات اتفاقی میافتد اما برای استفاده از ان در انتقال و توسعه دانش در سازمان و نیز حمایت و بهبود ان، باید استراتژیهایی را اتخاذ کرد. در این سطح مدیریت دانش عبارتست از انجام کارهایی از قبیل سازمان دادن اجتماعات عمومی، سمینارها (مانند ویدئو کنفرانس) برگزاری جلسات بحث گروهی، برگزاری تریبون آزاد، انجام گفتگوهای فنی (Techtalks) توسط متخصصان اینترنت و حتی طراحی جا و مکان اداری برای تسهیل در برقراری ارتباط. ۲- کدبندی: کدبندی فرآیند یک محصول فکری یا دانش است و امکان می دهد که دانش، مستقل از دارنده آن ارتباط برقرار کند و به یک محصول عمومی تبدیل شود. این مصنوع عمومی یک سند است و میتواند در قالب یک تصویر، یک صدای ضبط شده یا یک فیلم ویدئویی باشد. توانایی برقراری ارتباط دانشی به صورت گسترده و ارزان، به سازمان، قدرت نفوذ میبخشد که گام مهمی در تعامل است. اسناد قابلیت توزیع گسترده و ارزان از طریق اینترانت سازمان را دارند و می توانند هم در دسترسی کارکنان فعلی و همکارکنان آینده و جدید سازمان قرار گیرند و در واقع حافظه شرکت را تشکیل می دهند. اما هزینه ها و مشکلاتی در رابطه با کدبندی وجود دارد. برای مدیریت موثر بر دانش در این سطح از نفوذ، سازمان نیاز دارد که موضوع مهم کیفیت را ارائه کند. کیفیت در این مورد عواملی چند را در بر میگیرد:
دقت • قابلیت خواندن / قابلیت درک کردن ه قابلیت دسترسی ه مطابق روز بودن به اختیار اگر این مشخصات کیفیت در محصول فکری (اعم از سند، صدای ضبط شده، تصویر، فیلم ضبط شده) نباشد، ارزش

آن به عنوان نیروی محرکه انتقال دانش پائین خواهد بود.
۳- کاربردی کردن: کاربردی کردن دانش به معنی احاطه بر آن به شیوه ای که ابزاری را برای استفاده مردم ایجاد کند، این شیوه ممکن است یک ابزار فیزیکی مانند یک پتک یا پیچ گوشتی یا به شکل یک نرم افزار باشد. ۴- خودکاری: خودکاری حالتی از کاربردی کردن پیشرفته است. در این حالت، دانش به نحوی موثر در محصولی که قابلیت خودکار کردن را دارد، تحت کنترل قرار میگیرد. مدل توسعه مدیریت دانش در تحلیل و بهبود فعالیت مدیریت دانش یک سازمان مورد استفاده قرار میگیرد. مدل دارای سه عنصر کلیدی است که وظایف اصلی دانش را نمایان میسازد و توسط کارکنان، مدیران و تکنولوژی اطلاعات اجرا می شود. این وظایف عبارتند از: ه بهبود و نوآوری (توسط کارکنان سازمان) ه استاندارد و ارتباط ایجاد کردن (توسط مدیران) • کامپیوتری و خودکار کردن (توسط تکنولوژی اطلاعات) ارتباط این عناصر در شکل (۱) نشان داده شده است.

شکل ۱- عناصر اصلی مدل توسعه مدیریت دانش (نه)






k0 تا 3k نشان دهنده چهار سطح مرجع هستند. مدل نشان میدهد که مزایای مدیریت دانش از چند منبع پدیدار می شود.
سطح k5 : سطح تعامل روزمره کارکنان، محیط هایی که زمینه یادگیری و انتشار دانش را فراهم ساخته و به کارکنان در انجام اثر بخش تر شغلی کمک می کنند.
سطح k1 : در ورای سطح، تأمین منافع سازمان در گرو تأثیرگذاری بر دانش و به کار بستن آن در عملیات سازمان است. این کار از چند طریق اصلی انجام می شود. یکی از این راهها عبارتست از استانداردسازی و بهبود مستمر ارتباطات برای نگرشها (خط مشیها) و اقدامات (روشها) در تمام فعالیتها (فرآیندها).
سطح k2 : کامپیوتری کردن و خودکار کردن مستمر فعالیتها به منظور انجام کارآمدتر آنها و آزادکردن وقت کارکنان برای بروز خلاقیت و انجام فعالیت حل مسأله (این کار همان فرآیند کاربردی کردن دانش است).
سطح3 k : مستندسازی وظایف و عملیات داخلی سیستم های کامپیوتری و خودکار شده، به طوری که این سیستم ها بتوانند به آسانی نگهداری شده و بهبود یابند.
ریسمان مشترکی که از میان همه این سطوح مدیریت دانش عبور می کند، عبارتست از سوق دادن دانش نهان شخصی به سمت دانش آشکار سازمانی، به گونه ای که انتشار یافته و به کار بسته شود. در عمل، متعهد شدن نسبت به مدیریت دانش بدین معنی است که:
براند از شود سازمان در رابطه با سطوح چهارگانه توسعه دانش در کجا ایستاده است. • ابتکاراتی برای قوت بخشیدن و بهبود دانشی، شناسایی، برنامهریزی و اجرا شود. ه حرکت از طریق سطوح (حرکت از جهات شخصی به فرآیند استاندارد سازی و کامپیوتری شدن) و هزینه ها و مزایای مرتبط بر آنها ه پرورش و ایجاد انگیزه در مدیران و کارکنان برای مشارکت کامل در فرآیندهای توسعه دانش
ب - مدل سیستم رشد: . این مدل توسط استافوردبیر دانشمند سایبرنتیک مدیریت طی سالها تحقیقی و بررسی ارائه شد. او بیان می کند که رشد و بقا در گرو به کارگیری فعالیتهای مختلف، دور نگهداشتن این فعالیت از دخالت دیگران، مدیریت آنها با یکدیگر، تمرکز و تأکید بر آینده و انجام کار به مفهوم یک هویت است. هویتی که در آن مزایای کل، مورد ملاحظه قرار گیرد. مدل سیستم رشد وظایف مدیریت را تحت عنوان سیستم های - .یک تا پنج تعیین می کند که در سطوح مختلف فردی و گروهی تکرار می شوند مدل سیستم رشد به دو منظور مورد استفاده قرار می گیرد: یکی در شناخت ساختارهای سازمانی موجود و دیگری در طراحی ساختارهای سازمانی جدید. این مدل وسیله مفیدی است برای توجه کردن به ساختارهای جایگزین و چالشهای جدید پیش روی سازمان. در مدل سیستم رشد دو مفهوم کلیدی وجود دارد؛ یکی دوره تکرار و دیگری گوناگونی. دوره تکرار: تکرار شیوه ها و روابط یکسان در سطوح و مقیاسهای مختلف، دوره بازگشت یا دوره تکرار نامیده می شود. از یک سطح خاصی، ممکن است توجه به سطحی بالاتر و یا سطحی پائین تر که اطلاعات کلیدی وجود دارد معطوف گردد. افراد سازمانها بخشی از یک سیستم در سطوح بالاتر دوره تکرار هستند. در چرخه تکرار، تیمهای کاری دارای مرزهای متغیر هستند. در هر دوره آنچه ثابت باقی می ماند مفاهیمی است که وجه ممیز، یک سیستم در تطبیق با سیستم بزرگتر است. هر یک از موارد شکل (۲) اطلاعات و معیارهای وابسته به یکدیگر را در موقعیتهای مختلف هماهنگ می کند. هنگامی که از این مدل استفاده می شود، بهتر است سطح یک دوره تکرار به عنوان تأکید سیستم و کشف سطوح بازگشت بالا و پائین آن در نظر گرفته شود. این حالت مخصوصاًزمانی مفید است که پیچیدگی در یک سازمان بزرگ افزایش مییابد. دانشی که افراد و سازمانها دارند، چارچوبی است برای انتخاب راههای مناسب و بهینه از میان انبوه راه حلها. دستکاری منابع اجتماعی و فنی دانش در سازمانها گامی ضروری است. مدیریت دانش یک تصویربزرگ است که در آن، ناکارآمدیها، دست سازمان را در قبول مخاطرات ناشی از عدم شناخت فرصتها و تهدید هارو می کند. اگر سازمان نداند که سرمایه دانش در کجا قرار دارد و چگونه بکار می آید، بسیاری از ارزش بالقوه آن سرمایه هدر رفته است.


شکل ۲- پرتوهای جدا از هم در چرخه تکرار"

گوناگونی: در زبان سایبرنتیک، موضوعات مدیریت دانش، به عنوان مسائل و مشکلات ناشی از کنترل گوناگونیها است. اگر توانایی کافی در انجام وظیفه کنترل برای اعمال مدیریت بر پک وضعیت وجود داشته باشد، اصطلاحاً «گوناگونی لازم» گفته می شود. اگر این توانایی وجود نداشته باشد آن وضعیت خارج از کنترل بوده و تأثیرات ناخواسته ای به بار خواهد آمد. گاهی اوقات کنترل به سادگی اعمال میشود مانند پذیرش و تبعیت از
تابلوهای رانندگی در اطراف جاده ها. اما کنترل وضعیتهای دیگری مانند مواد ناپایدار، به سیستم های کنترلی پیچیده ای احتیاج دارد. از آنجا که دانش و اطلاعات بسیاری در آرشیوها و جاهای دیگر بدون نقشه و راهنما وجود دارد، صافی کردن )filtering( ضروری است. مدیریت دانش به صافیهایی نیاز دارد تا دانش و اطلاعات مهم را از بین انبوهی از مدلها و اطلاعات را انتخاب کرده و توانایی خود را برای درک و استفاده از ان توسعه دهد. مدل سیستم رشد گوناگونی و تنوع اطلاعات و دانش را در دو جهت نمایان می کند. نخست در جهت روابط افقی، به عنوان پیوند میان محیط مشتریان با عملیات تولیدی و مدیریت حاکم بر آن. دیگری پیوند عمودی است که مدیریت واحد را به سازمان بزرگتر خود متصل می کند. این دو جهت، تمایل به برابری دارند، اگرچه همیشه اینگونه
نیست.
ارتباطات عمودی استقلال اجزاء و بخشها را کاهش میدهد. رشد زمانی بهبود می یابد که حداکثر استقلال در سطح عملیاتی وجود داشته باشد زیرا هر مداخله ای از بالا باعث فدا شدن بسیاری از گوناگونی هایی می شود که توسط سطح پائین تر قابل استفاده است.
سیستم رشد پنج نوع مدیریت در طول خطوط عمودی و متناسب با پنج سطح مطرح میکند که متمایز از یکدیگر هستند. اما باید توجه داشت که این مدل نسخه ای از نمودار سنتی سازمان، که در آن افراد و روابط رسمی آنها با یکدیگر نشان داده می شود، نیست.
مدل سیستم رشد چارچوبی را فراهم می کند که می توان با استفاده از آن انواع مختلف دانش و سرمایه های فکری و محل استفاده از انها را نشان داد. این مدل همچنین به افراد کمک می کند تا مدلها، چارچوبها و فرضیات مختلف خود را به منظور ایجاد دانش بومی به بحث بگذارند.


۱- سیستم یک:
در این سیستم، مدیریت سعی می کند بین عملیات خود و محیط مشتریان تعاملاتی برقرار نماید و گوناگونی مشتریان خود را با خدمات و تولیداتی که مناسب انهاست منطبق نماید. عملیات و مدیران کارامد مهارتهایی را برای انتخاب اطلاعات مورد نیاز ایجاد می کنند و گوش به زنگ هستند تا در صورت بروز ناپایداری و بی ثباتی تغییرات لازم را انجام دهند. دانش مشتری جنبه بسیار مهمی از دانشی است که یک فرد، گروه یا سازمان باید فراهم نماید. این دانش شامل دو بعد است یکی دانش عمومی، مبتنی بر آمارگیری نفوس، بازارها و دیگری اطلاعات محرمانه و ویژه درباره اینکه چه کسانی خرید می کنند، چه چیزی، برای چه مقدار و چه چیزی افراد دوست دارند یا از ان شکایت می کنند. عملیاتهای عمومی و خصوصی، و حتی افراد همگی در مبادلات خود با محیط، در پی کسب اطلاعات از پیمانکاران، عرضه کنندگان، رقبا، کارشناسان بیرون از سازمان و دیگران و نیز از مشتریان قبلی و فعلی و بالقوه خود هستند. این واحدها فعالیتهای خود را براساس این اطلاعات تنظیم کرده و میزان تحقق اهداف موردنظر خود را در این رهگذر ارزیابی می کنند.
در سیستم یک پروژه های مختلف توسط افراد یا گروههای کوچک و عملیات مختلف در یک سطح سازمانی با استفاده از تقسیم دانش و اطلاعات انجام می شود. این عملیات از طریق فرایندها، تکنولوژی و مشتریان به صورت عام و یا در حین کار از یکی به دیگری آموخته میشود.

۲- سیستم دو: سیستم دو، نوع بسیار خاصی از قانونمندی است. کار این سیستم ایجاد هماهنگی اجزاء مختلف سیستم یک و فعالیتهای آن است. کار اصلی این سیستم تأکید بر اجرای تصمیمات مربوط به خدمات و منابع عمومی تا حد امکان است. این تصمیمات در میان اجزاء مختلف سیستم یک ویا سطوح بالاتر سازمان اتخاذ می شود. یکی از وظایف این سیستم نگهداری مقاطع (Track) اطلاعات در دسترس است. دانش، مهارت و اطلاعات شخصی و غیرشخصی بایستی برای استفاده، مورد تأئید قرار گیرند. افراد به طرق مختلف از جمله دفترچه راهنما، سیستم های بایگانی کامپیوتری، تقویم ها کتابهای آدرس و دفترچه خاطرات و یادداشت، اطلاعات خود را برای استفاده های بعدی و در دسترس بودن نگهداری می کنند. بخش عظیمی از ساختارهای شبکه ای، در قبال حفظ و نگهداری ارتباط خود، و فروش «خود دانایی» تعهد دارند. سیستم دو بر جداول زمانبندی، پروتکلها و حفظ حسابها و مشخصات وب سایتها و بروشورها تأکید
دارد.
۳- سیستم سه: سیستم سه، جایی است که تصمیمات روزمره امور گرفته می شود. نقش این سیستم این است که منابع را میان اجزاء سیستم یک توزیع نماید. افراد، شبکه ها و سازمانها همگی درباره نحوه تقسیم زمان، توجه و صرف پول میان اولویتهای مختلف خود، دست به انتخاب می زنند. تعامل منابع سیستم سه با اجزاء سیستم یک، به مرور زمان و به طور متناوب به شرایط سازگاری هدایت می شوند تا زمینه برای تغییر شرایط فراهم شود. 3 در میان وظایف سیستم سه، ملاحظات قانونی، بیشتر برای مدیریت دانشی بکار میرود. این ملاحظات عبارتند حفاظت از سرمایه فکری (و سایر سرمایه ها) از طریق سیستمهای کنترلی و ساختار پردازشی، آزمون حق اختراعات، انجام قرارداد، نظارت بر اجرای مقررات و دستورالعملهای ایمنی، و حفاظت از حق اختراعات. سیستم سه روشهایی که از طریق سیستم دو اجرا می شوند را نادیده میگیرد و منابع سرگردان و دارای نوسان را جذب می کند. این سیستم همچنین یک کار فرماندهی نیز انجام میدهد؛ تصمیمات اجرایی را اتخاذ میکند و برای سازمانهای شبکه ای بر مذاکره بر سر قرارداد و پیروی از آن تأکید دارد و رابطه بین پروژه ها و زیر پروژه های مختلف را هماهنگ می کند. به رسمیت شناختن حق اختراعات و حق تألیف، برقراری و پرداخت هدیه و پاداش و هماهنگی فروش، از دیگر فعالیتهای سیستم سه می باشد. سیستم سه یک کارکرد ویژه دارد که سیستم ستاره دار سه نامیده می شود و عبارتست از وظیفه بازرسی برای نظارت بر جنبههای مختلف روابط پاسخگویی بین سیتم سه و واحدهای سیستم یک. سیستم ستاره دار سه نقش بزرگی در اجرای عملیات دارد. یعنی زمانی که محصول و وسایل تولید آن مبتنی بر دانش است، دارائیهای فکری می تواند سخت افزاری و مستند باشد مانند حق اختراعات و می تواند نرم افزاری باشد مانند توانائیهای سازمانی و مهارت های کارگران دانش آن. بازرسی سرمایه فکری سئوالاتی را طرح می کند از قبیل: آیا راههای به بدست آوردن دانش و پردازش آن در یک پروژه، برای استفاده در پروژه بعدی نیز استفاده می شوند؟ اگر بخشی از اطلاعات یک مهارت خاص مورد نیاز است، ایجاد این مهارت و تعیین محل و شرایط ان چه مدت به طول می انجامد؟ ایا شالوده ای که واحدهای سیستم یک روی ان ایجاد شده است، برای انجام وظایف روزمره ارتباطات کافی است؟ ایا این مکانیزمها، توسط سیستم کاری دو به نحو مناسبی

تنظیم می شوند؟ آیا تعامل منابع بطور رضایتمند توسط سیستم سه ایجاد میگردد؟ آیا سئوالات مطرح شده توسط سیستم چهار با توجه به دانش مورد نیاز کنونی برای تدوین برنامههای آینده پاسخ داده می شوند؟ آیا برای تکرار و شناخت و نظارت اعمال شده بر سیستم پنج مخاطره ای وجود دارد؟


ー4 سیستم چهار: سیستم چهار تمام وظایفی که معطوف به آیندهاند و باید در ارتباط با یکدیگر باشند را در کنار هم قرار می دهد. این سیستم مخصوصاً در میان کارگران دانش در شرکتهای دانش محور فعال است. زیرا چرخه تولید این شرکتها اغلب کوتاه و محیط آنها پرتلاطم است. کار سرمایه انسانی در سیستم چهار عبارتست از التزام به یادگیری و توسعه، آگاهی از وقایع، برنامه ریزی برای جذاب و توفیق در حمایت از برنامه های استراتژیک و ایجاد اطمینان از فراهم شدن یک محیط فیزیکی و اجتماعی برای برقراری ارتباطات ضروری. سیستم چهار ممکن است در شبیهسازیها و سناریوهای مخاطره آمیز اکتشافی به کار رود. فعالیتهای شخصی سیستم چهار عبارتند از: بازاریابی برای خود، پیگیری یادگیری شخصی و اهداف خود توسعه ای، ایجاد روابط بین خود و شبکهها و راههای مختلف رسمی و غیررسمی برای استفاده از مهارتها و دانش جدید. این کار از طریق انجام مسافرتها پیگیری کنفرانسها، مشارکت در کارگاهها و فرصتهای مطالعات عملی می شود .
سیستم 5-
در یک سازمان دانش، وظایف سیستم پنج عبارتست از مفهوم سازی، ساختار و حفظ هویت، ایجاد امکان گفتگوهای داخلی. نقش سیستم پنج در به تصویر کشیدن توازن داخلی بین فعالیتهای سیستم سه و سیستم چهار، به عنوان نقطه توازن بهینه، حائز اهمیت است. برنامه های کاری ویژه و عمومی، فرهنگ شخصی، شبکه ای و سازمانی در سیستم پنج قرار دارد. مدل سیستم رشد یک سیگنال هشدار دهنده ویژه دارد، که بوسیله آن سیستم پنج، هنگام بروز تهدید یا فرصت برای کل سازمان، تغییر شکل می دهد.
در نظر گرفتن پنج وظیفه مدیریت با هم و یکجا در مدل سیستم رشد، دربرگیرنده بیشتر جنبههای سرمایه فکری و مدیریت دانش است. ساختار تکراری مدل به روابط بین اجزاء اجازه میدهد تا در تمام سطوح و تصمیمات و فعالیتها پیگیری و مقایسه شوند.
هر یک از پنج وظیفه مدیریت میتواند حداقل یک دانش عمومی درباره نحوه تعامل اجزاء سیستمهای خود را داشته باشد. با استفاده از مدل سیستم رشد، وسیله کارآمدی برای در کنار هم قرار دادن تمام جنبههای مدیریت دانش در یک
سازمان، شبکه یا مدل شخصی به صورت پویا و به هنگام فراهم میگردد. این سیستم به ما کمک میکند تا یک چارچوب تعمیم یافته برای کشف نحوه تغییر دیدگاه های مدیریت دانش از نظر مفاهیم و زمینه های فردی، سازمانی و شبکه ای و نیز نوع مسیری که ممکن است در آینده برای توسعه ایجاد شود، پیدا کنیم. اجزاء مدل سیستم رشد در شکل (۳) نشان داده شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید