بخشی از مقاله


بررسی مقایسهای مدلهای مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی (CSR)


هدف از مطالعهی حاضر، بررسی مقایسهای مدلها و چارچوبهای مختلف در زمینهی مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی میباشد. در این راستا، مهمترین مدلها و چارچوبهای مطرح در این زمینه شامل هرم مسئولیتپذیری اجتماعی کارول، تئوری ذینفعان، مدل سه مرحلهای عملکرد سازمان، چارچوب سه سطحی وود، مدل لانتوس و مدل استاندارد ایزو 26000 مسئولیتپذیری اجتماعی معرفی شد. در این میان، مدل کارول، مدل سه مرحلهای عملکرد سازمان، و مدل لانتوس دارای ابعاد مشترک اخلاقی، بشردوستانه و استراتژیک بوده، و مدل وود و مدل سه مرحلهای عملکرد سازمان از نظر سطوح (مؤسسه، سازمانی، فردی) و مراحل (مسئولیتپذیری اجتماعی سازمان، پاسخگویی اجتماعی سازمان، مدیریت مسائل عمومی) بیان شده در دو مدل به نوعی دارای وجه اشتراک میباشند. مدل استاندارد ایزو 26000 مسئولیتپذیری اجتماعی نیز دارای هفت موضوع اساسی میباشد که به نوعی ابعاد مطرح شده در سایر مدلها را در برگرفته و همچون تئوری ذینفعان بر تعامل سازمان با جامعه و ذینفعان بهطور ویژه تأکید و توجه دارد.

واژگان کلیدی: مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی، مدلهای مسئولیتپذیری اجتماعی، استاندارد ایزو .26000

 

1 مقدمه

شرکتها ضمن آنکه مؤسسهای اقتصادی هستند، اساساً نهادهایی اجتماعی نیز میباشند و لذا بایستی به پیامدهای اجتماعی فعالیتهای خود اهمیت داده و بین مسئولیتهای متضادی که نسبت به گروههای ذینفع مختلف دارند، تعادل برقرار سازند (صنایعی و همکاران، .(1387 به عبارتی، امروزه سازمانها علاوه بر انجام وظایف سنتی خود به انجام فعالیتهای دیگری نیز مکلف شدهاند (کارنامی، (1387 و به زعم پیتر دراکر، یکی از برجستهترین صاحبنظران مدیریت، سازمانها جهت حفظ مشروعیت خود و بقاء در محیط، باید این را بپذیرند که نقش و وظیفهای عمومی و اجتماعی نیز بر عهده دارند (مشبکی و خلیلیشجاعی، .(1389 موفقیت چشمگیر دهه های اخیر سازمانهایی با حداقل امکانات مادی از یک سو و شکست سازمانهایی با بهترین تواناییهای مادی از سوی دیگر، بیانگر نقش قابل توجه عوامل غیر مادی و معنوی در بالندگی سازمانها میباشد (روحی عزیزی و مهدوی، .(1382 تمام سازمانهایی که فقط سود و زیان خود را وزن میکردند، تحت فشار مردم و سازمانهای مشابه، دید خود را اندکی به فراتر از منافع صرف سازمان دوختند. به وضوح مشخص است که اعمال سازمانها بر محیط بیرونی آنها تأثیر بهسزایی خواهد داشت و نمیتوان تأثیرات مثبت و منفی ناشی از سازمانها را بر جامعه نادیده گرفت. امروزه همهی مدیران باید به کارهایی دست بزنند که مورد قبول جامعه و منطبق با ارزشهای آن باشد و سازمانهایی که نمیتوانند خود را با این مهم تطبیق دهند موفق نخواهند بود (مشبکی و خلیلی شجاعی، .(1389

حرکت در مسیر مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی به عنوان عامل پیوستگی و اتحاد میان فعالیتها و ارزشهای سازمان، عاملی ضروری و حیاتی جهت تداوم فعالیت و بقای سازمانها در بلند مدت میباشد (خوشطینت و قانون، .(1385 بدین صورت که، سازمانهای سرآمد به عنوان سازمانهای پاسخگو، برای شفافیت و پاسخگویی به ذینفعان خود در قبال عملکردشان، تعهد به مسئولیت اجتماعی را از طریق ارزشهای خویش ابراز داشته و اطمینان حاصل میکنند که این تعهدات در سراسر سازمان جاری میشوند و به این ترتیب مسئولیتپذیری اجتماعی برای آنان مزایای دو جانبهای خواهد داشت، به طوریکه هم سازمان از رویکرد اخلاقیتر و منسجمتر خود نفع میبرد و هم جامعه و طرفهای ذینفع نیز نظر و برداشت بهتری از عملکرد و نقاط قوت سازمان خواهند داشت و در واقع، منافع کلیهی ذینفعان و بهطور کلی اجتماع و محیط زیست، در سیاست و عملکرد سازمانها منعکس میگردد (خوشطینت و قانون، 1385؛ رؤیایی و مهردوست، 1388؛ و مرتضوی و همکاران، .(1389 عدم توجه به اخلاق کار و مسئولیت اجتماعی در مدیریت سازمانها، بهویژه در جوامعی مانند ایران، که از یک سو دارای ارزشهای اخلاقی غنی بوده و از سوی دیگر با کشورهای پیشرفته فاصلهی قابل توجهی دارند، میتواند معضلاتی بزرگ برای سازمان به وجود آورد (رحمانسرشت و همکاران، .(1388

هدف از مطالعهی حاضر، بررسی مقایسهای برخی از مهمترین مدلهای مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی میباشد. در ابتدا، تاریخچهی مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی و برخی از تعاریف و مفاهیم آن بهطور مختصر ارائه شده و مزایا و منافع ناشی از توجه به وظیفهی مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی بیان میگردد. سپس، مهمترین مدلهای مسئولیتپذیری اجتماعی از جمله هرم مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی کارول، چارچوب ذینفعان، چارچوب لانتوس1، مدل سه سطحی وود 2، مدل سه مرحلهای عملکرد اجتماعی سازمان و مدل استاندارد ایزو 26000 مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت به جمعبندی و نتیجهگیری کلی پرداخته میشود.

-2 تاریخچه، تعاریف و مفاهیم مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی تاریخچهی حساسی در خصوص ارزیابی مفاهیم و تعاریف مسئولیتپذیری اجتماعی وجود دارد (کارول، .(1999 تاریخ توجه به مسئولیت اجتماعی

در عمل، به سالهای 1920، هنگامی که تجار قدرتمند و بزرگی همچون کارنگی و فورد به منظور ارتقاء شرایط اجتماعی، از بودجهی خود به امور خیریه میپرداختند، برمیگردد (شیت3، .(2006 در دهههای اخیر، اهمیت مفهوم مسئولیتپذیری اجتماعی به طور قابل توجهی رو به افزایش بوده و موضوعی قابل ملاحظه در بحث، تفسیر، نظریهپردازی و تحقیق بوده است. با وجود بررسیهای در حال انجام بر روی معنای مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی و آنچه که دربرمیگیرد، این مفهوم در هر دو جامعه دانشگاهی و متخصصین در سراسر جهان توسعه داده شده و تکامل یافته است. این عقیده که شرکت-های کسب و کار در قبال جامعه، مسئولیتی فراتر از کسب سود برای سهامدارانشان بر عهده دارند، از دهههای گذشته مطرح بوده است. با این حال، از نظر علمی تا حد زیادی، پدیدهای است که پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده و در واقع اهمیت آن به فراتر از سالهای 1960 نمیرسد، و بدین لحاظ، حدود نیم قرن از آن گذشته است (کارول و شبانا، .(2010

اصطلاح »مسئولیتپذیری اجتماعی« در اواخر سال 1970 وارد گسترهی وسیع استفاده شد، اگرچه، »مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی« (CSR) واژهای است که برای عموم مردم هنگامی که در موارد خصوصی و سازمانهای غیر انتفاعی بهکار گرفته میشود، آشناتر است. تعریف دقیق از »مسئولیت اجتماعی« سازمان برای چندین دهه هم برای دانشمندان دانشگاهی و هم برای دست اندرکاران کسب و کار یک چالش بوده است. واژههای »مسئولیت اجتماعی« و »مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی« قبلا با توجه به شواهدی از کسب و کار و یا اجماع دانشگاهی مورد بررسی بوده، اما شواهد


هیچگونه هماهنگی را نشان ندادهاند (همفیل1، 2011؛ به نقل از سازمان بینالمللی استاندارد، .(2010 a در سالهای 1980، تعاریف جدید کمتری ارائه میشد و بیشتر تحقیقات، تجربی بوده و موضوعات جایگزین رو به رشد بود. موضوعات جایگزین شامل عملکرد اجتماعی شرکت (CSP)، تئوری ذینفعان، و تئوری اخلاقیات کسب و کار بود. در سالهای 1990، بهکارگیری مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی به عنوان یک ساختار اصلی ادامه داشت اما پیشرفتهایی بهصورت تغییر شکل در قالب موضوعات جایگزین را به خود دید (کارول، .(1999 تاریخچهی مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی به صورت خلاصه در جدول 1 آورده شده است:

جدول :1 خلاصه تاریخچه مسئولیتپذیری اجتماعی
سال رویدادها، اشخاص و نامهای حاکم بر هر دوره

- انتشار کتاب مسئولیت اجتماعی بازرگانان باون (1953) و کسب لقب پدر
1950 مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی توسط وی
- شناخته شدن مسئولیتپذیری اجتماعی به عنوان SR

- توسعهی قابل توجه ادبیات و تعاریف CSR

1960 - تسلط نامهای همچون دویس، فردریک، مکگوایر، والتون در این دوره.

- توسعهی تعاریف CSR

- ایجاد تعاریف و تأکیدات جایگزین، از قبیل پاسخگویی اجتماعی و CSP

1970 - پیشرفتهای عظیم در زمینههای جامعه و محیط زیست

-تسلط نامهای دویس، جانسون، استینر، الس و والتون، پرستن و پُست، و کارول بر این دوره.

- ارائهی تعاریف جدید کمتر در مورد CSR

- افزایش تلاشها در جهت سنجش و انجام تحقیقات تجربی بر روی CSR و
1980 چارچوبهای موضوعی جایگزین.

- تسلط نامهای جونز، دراکر، وارتیک و کاچران، اپستین بر این دوره.

- تغییر و تبدیل قابل توجه مفاهیم CSR به موضوعات جایگزین از قبیل تئوری ذینفعان، اخلاقیات کسب و کار، CSP و شهروند شرکتی.

1990 - ارائهی مدل CSP توسط وود (1991)

- مطالعه آپرل و همکاران (1996) بر اساس مدل کارول

- تکرار مطالعه آپرل توسط کارول و پینکستون (1996)

 

پیرو آنچه در بالا ذکر شد، در تحقیقات پیشین، مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی به شیوههای مختلفی توسط بسیاری از نویسندگان تعریف شده است. به نظر میرسد تعیین مفهوم مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی در ادبیات پیشین و قضاوت در مورد آنچه جزئی از مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی هست و آنچه جزئی از آن نیست، دشوار باشد (ویجنانتز6، .(2011 صرف نظر از اینکه ارائهی تعاریف مختلف دراینباره موجب ظاهر شدن ابعاد بیشتری از مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی شده، پیچیدگی و دشوار بودن ارائهی تعریف واحد و عمومی در این زمینه به انتزاعی بودن مفهوم آن برمیگردد. همچنین از سوی دیگر، گستردگی تعاریف در این زمینه نشاندهندهی تکامل تدریجی این مفهوم از دیدگاههای عملیاتی تا دیدگاههای استراتژیک در سطح جهانی که دربرگیرندهی اجزای بیشتری هستند، میباشد. بر طبق نظر سییا در سال 2001، تعاریف، دیدگاهها و مفاهیم ارائه شده را


از ابتدا تاکنون میتوان به دو دسته تقسیمبندی کرد، یکی تعاریفی که سازمان و انتظارات جامعه را به هم مرتبط میسازند و در واقع مسئولیتپذیری اجتماعی را ابزاری در جهت تحقق اهداف اجتماعی شرکتها میدانند. دستهی دیگر شامل دیدگاهها و تعاریف کاملاً مادی و اقتصادی افرادی همچون فریدمن (1962) میباشد، که تنها هدف غایی سازمانها را کسب سود دانسته و نگرانی و دغدغه در مورد مسئولیتپذیری اجتماعی را شایستهی صاحبان و ادارهکنندگان کسب و کار نمیداند (قدرتی، .(1392 در ادامه به ارائهی برخی تعاریف و مفاهیم مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی پرداخته میشود.

براندتلند1 در سال 1987، دیدگاهها و عقاید تحقیقات انجام شده تا آن زمان را در این تعریف خلاصه کرد: »مسیرها و راههای پیشرفت بهگونهای که پاسخگوی نیازها و خواستههای نسل حاضر باشند، بدون به مخاطره انداختن توانایی نسلهای آینده برای رفع نیازهای خود« (ویجنانتز، .(2011

گریفن و بارنی مسئولیت اجتماعی را مجموعه وظایف و تعهداتی میدانند که سازمان باید در جهت حفظ و کمک به جامعهای که در آن فعالیت میکند، انجام دهد. همچنین، کترو و مک داگلاس میگویند؛ مسئولیت اجتماعی از تعهدات مدیریت است که علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان در جهت رفاه عمومی جامعه نیز انجام میگیرد (فلمینگ، 2002؛ بزرگی، 1383؛ و رؤیایی و مهردوست، .(1388

استوارت و سالمون در سال 1997، مسئولیتپذیری اجتماعی را چنین تعریف میکنند: شیوهای از مدیریت که طبق آن سازمانها فعالیتهایی را انجام میدهند که اثر مثبتی بر جامعه و ترفیع کالاهای عمومی داشته باشد. در واقع نگرش استوارت و سالمون بر این مبنا بود که خواهان حذف آثار منفی سازمان بر جامعه هستند و سعی بر آن داشتند تا بتوانند تغییر نگرش و رفتار مصرفکنندگان را در پی داشته باشند (رؤیایی و مهر دوست، .(1388

فرنچ و ساورد در سال 1998 در کتاب »فرهنگ مدیریت« خود، مسئولیت اجتماعی را وظیفهای بر عهدهی مؤسسات خصوصی میدانند، بهطوری-که تأثیراتی منفی بر جامعهای که در آن مشغول به فعالیت هستند، به جای نگذارند. این وظیفه فعالیتهایی همچون: آلوده نکردن، تبعیض قائل نشدن در استخدام، نپرداختن به فعالیتهای غیراخلاقی و آگاه کردن مصرفکننده از کیفیت محصولات را شامل میشود (هانگر و ویلن،.(1384

سازمان بینالمللی استاندارد، در استاندارد ایزو (ISO SR) 26000، مسئولیت پذیری اجتماعی را بدین شرح تعریف میکند: »مسئولیت یک سازمان در قبال تأثیر تصمیمات و فعالیتهایش بر جامعه و محیط زیست، از طریق رفتار شفاف و اخلاقی که به توسعهی پایدار، از جمله بهداشت و رفاه جامعه کمک میکند؛ در نظر گرفتن انتظارات ذینفعان؛ و مطابقت با قانون اجرایی و هنجارهای بینالمللی رفتار میباشد؛ که در سراسر سازمان یکپارچه شده و در تمامی روابط بهکار بسته میشود« (سازمان بینالمللی استاندارد، 2010 b، ص.(3 استاندارد ایزو 26000 مسئولیتپذیری اجتماعی، نخستین تلاش جهانی در تعریف و پیادهسازی مفهوم و اصول »مسئولیتپذیری اجتماعی« در سازمانهای خصوصی و دولتی است، که 450 نمایندهی شرکتکننده و 210 ناظر از 99 کشور شرکتکنندهی ایزو و 39 سازمان ارتباطی مشارکتکننده در توسعهی نهایی این سند ادارهی داوطلبانه نقش داشتهاند (همفیل، 2011؛ به نقل از سازمان بینالمللی استاندارد، .(2010 a

-3 مزایا و منافع مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی

مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی، مزایای احتمالی بیشماری را برای سازمانها در پی دارد. مزایایی همچون: تقویت تصمیمگیریهای آگاهانهتر بر اساس شناخت بهتر از انتظارات و توقعات جامعه، فرصتهای مرتبط با مسئولیت اجتماعی (نظیر مدیریت بهتر خطرات و تهدیدهای قانونی) و تهدیدها و خطرات مرتبط با عدم توجه به مسئولیت اجتماعی؛ بهبود اقدامات مدیریت ریسک برای سازمان؛ افزایش شهرت و اعتبار سازمان و افزایش اعتماد عمومی به شکل گسترده؛ افزایش رقابت سازمان با رقبای خود که شامل دسترسی به وضعیت مالی و شریک ممتاز میباشد؛ بهبود رابطهی سازمان با ذینفعانش و ارتقاء ظرفیت آن برای ابتکار و نوآوری، از طریق ارائهی دیدگاهها و نگرشهای جدید و ارتباط با طیف متنوعی از ذینفعان؛ افزایش روحیهی وفاداری و تعهد کارکنان، بهبود بهداشت و ایمنی برای کارکنان زن و مرد و تأثیر مثبت بر قابلیت سازمان در استخدام، ایجاد انگیزه و حفظ کارکنان؛ دستیابی به مزایایی در رابطه با افزایش تولید و کارآیی منابع، مصرف کمتر آب و انرژی، کاهش ضایعات، بازیافت محصولات فرعی با ارزش و افزایش قابلیت استفاده از مواد اولیه؛ بهبود قابلیت اعتماد و بیطرفی در معاملات بهواسطهی مشارکت سیاسی مسئول، رقابت عادلانه و عدم حضور فساد؛ جلوگیری یا کاهش تناقضات بالقوه با مصرفکنندگان در مورد محصولات یا خدمات؛ افزایش طول عمر سازمان به وسیلهی ارتقاء پایداری منابع طبیعی و خدمات محیطی؛ و همکاری خوب با ملت و تقویت جامعهی مدنی و مؤسسات (سازمان بینالمللی استاندارد، .(2010b

همچنین وانگ(2009) 2 در مطالعهی خود مزایای مسئولیتپذیری اجتماعی برای شرکتها را شامل جلب اعتماد سرمایهگذاران در شرکت؛ جذب سرمایهگذاری، افزایش بودجه؛ ایجاد یک تصویر خوب از شرکتهای بزرگ؛ افزایش رقابت؛ افزایش جذب و حفظ کارمندان؛ افزایش انسجام کارکنان، در نتیجه کاهش ترک خدمت، و صرفهجویی در هزینههای ناشی از آموزش کارکنان جدید، و افزایش و بهبود بهرهوری؛ و نوآوری و تحریک نیروی خلاق شرکت میداند. مزایای مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی در ارتباط با توسعهی پایدار نیز بر اساس نظر شورای جهانی کسب و کار برای توسعهی پایدار 3(WBCSD) عبارتند از: کسب سود و توسعهی اجتماعی دارای اثر مثبت؛ ایجاد مشارکت عمومی و همکاری سازنده، احترام به فرهنگ بومی، اجرای


پایدار و در سطح بالای استانداردها و سیاستهای بینالمللی؛ نشان دادن راه انسانی کسب و کار؛ و کمک به شرکتها برای تعریف موقعیت خود بر اساس اصول و ارزشهای بنیانی (وانگ، .(2009

-4 مدلهای مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی

-1-4 هرم مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی کارول

بر طبق نظر کارول، مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی برای اینکه مورد قبول واقع شود بایستی طیف وسیعی از مسئولیتهای کسب و کار را در خود جای دهد. وی چهار نوع مسئولیت اجتماعی شامل مسئولیتهای اقتصادی، حقوقی یا قانونی، اخلاقی، و بشردوستانه را در قالب یک هرم به تصویر کشیده (مطابق شکل(1 و بیان میکند که هر یک از این چهار دسته باید بهطور ویژه مورد توجه قرار گیرد (کارول، .(1991 برخورد جامعه با این چهار دسته مسئولیت اجتماعی به این صورت است که مسئولیتهای اقتصادی و قانونی را از سازمان میخواهد، انتظار دارد که سازمان مسئولیتهای اخلاقی خود را رعایت کند و تمایل دارد که سازمان در مورد مسائل بشردوستانه دغدغه داشته باشد (کارول، .(1979

مسئولیت

بشردوستانه

مسئولیت اخلاقی

مسئولیت قانونی

مسئولیت اقتصادی

در مورد مسئولیت اقتصادی میتوان گفت، از لحاظ تاریخی سازمانها به عنوان نهادهای اقتصادی جهت ارائهی کالاها و خدمات مورد نیاز اعضای جامعه و فروش آنها برای کسب سود، طراحی شدهاند و اولین و مهمترین مسئولیت اجتماعی یک بنگاه کسب و کار، مسئولیت اقتصادی آن میباشد. یک بنگاه کسب و کار، قبل از هر چیزی پایهی اساسی اقتصاد جامعه بوده و همهی وظایف دیگر کسب و کار، مبتنی بر این فرض اساسی است (کارول، 1979 و .(1991

مسئولیت حقوقی یا قانونی بیانگر آن است که جامعه شرکتها را تنها مجاز به کار کردن با انگیزهی کسب سود نمیداند، بلکه از آنها انتظار دارد که کسب و کار خود را مطابق با قوانین و مقرارت اعلام شده از سوی دولت، ایالت، و دولتهای محلی انجام دهند و مأموریتهای اقتصادی خود را در چهارچوب قوانین وضع شده به انجام رسانند (همان منبع).

اگرچه مسئولیتهای اقتصادی و حقوقی، هنجارهای اخلاقی در مورد انصاف و عدالت را دربردارند، ولی دستهی سوم، یعنی مسئولیتهای اخلاقی، دربرگیرندهی فعالیتها و شیوههایی هستند که حتی اگر در قانون نیز مدون نشده باشند، انجام آنها از سوی جامعه انتظار میرود و یا ممنوع شناخته شده است. مسئولیتهای اخلاقی استانداردها، هنجارها، یا انتظاراتی را دربردارد که منعکس کنندهی دغدغهی مصرفکنندگان، کارکنان، و جامعه در رابطه با عدالت به همراه احترام و حفظ حقوق اخلاقی سهامداران میباشد. از جمله پرهیز از خشونت اجتماعی، جلوگیری از آسیبهای اجتماعی و غیره، که این چنین مسئولیتهایی بیشتر ریشه در عقاید دینی و حقوق بشر دارد (همان منبع).

مسئولیتهای بشردوستانه به عنوان دستهی چهارم، شامل اقداماتی است که شرکتها در پاسخ به انتظارات جامعه از شرکت که به عنوان یک شهروند خوب عمل کند، انجام میدهند. بر اساس این مسئولیت، سازمان در انواع فعالیتهایی که در جهت کاهش معضلات جامعه و بهبود کیفیت زندگی و رفاه جامعه انجام میشود، مانند تسهیم منابع برای مؤسسات فرهنگی یا اجتماعی مختلف، فراهم کردن منافع کارمندان مثل آموزش و افزایش حقوق، و . . . مشارکت مینماید. این نوع از مسئولیت بحثبرانگیزترین نوع مسئولیت اجتماعی است، چرا که محدودههای آن گسترده بوده و مصادیق آن میتواند با جهتگیریهای بنگاه اقتصادی سودآور در تناقض باشد (همان منبع).


-2-4 تئوری ذینفعان
تئوری ذینفعان برای اولین بار، توسط فریمن1 در سال 1984 و در کتاب معروفش با عنوان »مدیریت استراتژیک: روش ذینفعان« مطرح شد. وی در این نظریه، بهطور کلی به تعامل بنگاه و جامعه تأکید دارد. علاوه بر فریمن، محققان دیگری نیز به اهمیت توجه بنگاه به ذینفعان خود پرداختهاند (کوچیس2، .(2006 هر چند که تقریباً بر روی مفروضات و مفاهیم اولیهی نظریهی ذینفعان وحدت نظر وجود دارد، اما در برداشتها و کاربردها اختلافات زیادی است. هر شرکت دارای ذینفعان مخصوص به خود است، که با توجه به میزان تأثیر بر روی کارآیی آن، متفاوت از سایر شرکتها می-باشد، و یا انواع مختلف تجارت مستلزم نوع خاصی از ارتباط با ذینفعان است. از آنجا که، نظریهی ذینفعان به اشخاص حقیقی و حقوقی که با شرکت در ارتباط هستند و از آن تأثیر پذیرفته و بر آن تأثیر میگذارند، میپردازد، لذا این نظریه کاملاً به مبحث مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی مرتبط است (قدرتی، .(1392

رابرت ویلسون3 در مطالعهی خود در سال 2004، طیف گروههای ذینفع را شامل: مالکان، سهامداران، مدیران، کارکنان، مشتریان، مصرف-کنندگان، تأمینکنندگان، توزیعکنندگان، دستگاههای ناظر بر حسن اجرای قوانین، سازمانهای پاسدار محیط زیست، مردم محل، فعالیت بنگاه، دولت، رقبا، بانکها، و مؤسسات مالی و رسانهها و جامعهی علمی میداند (قربانی، زرندی و حصاری، .(1384 همچنین، وانگ (2009) در مطالعهی خود، گروه-های ذینفع را مطابق جدول 2 به ذینفعان مستقیم (شامل کارکنان، مدیریت، مشتریان، تأمینکنندگان و سهامدارن)، ذینفعان غیر مستقیم (شامل: دولتها، جوامع محلی، اتحادیههای کارگری، عموم مردم و سازمانهای اجتماعی) و ذینفعان کلیدی (شامل: مصرفکنندگان نهایی، مشتریان و سهام-داران) دستهبندی میکند.

جدول :2 طبقهبندی ذینفعان از نظر وانگ (2009)
رده تعریف نمونه
ذینفعان مستقیم دارای روابط رسمی با کسب و کار. کارکنان، مدیریت، مشتریان، تأمینکنندگان،
سهام داران.

بدون داشتن روابط رسمی ولی تأثیر گذار دولتها، جوامع محلی، اتحادیههای کارگری،
ذینفعان غیر مستقیم در بقای شرکت. عموم مردم، سازمانهای اجتماعی ( NGO و
.(NPO
دارای تأثیر قابل توجه در کسب و کار مصرفکنندگان نهایی، مشتریان، سهامداران.
ذینفعان کلیدی هستند و ممکن است مستقیم یا غیر
مستقیم باشند.

صرف نظر از ماهیت ذینفعان که میتواند به صورت کارمندان، مشتریان، سهامداران، سازمانهای غیر دولتی NGO و . . . در نظر گرفته شود، تمام مسائلی که به ذینفعان مربوط میشود، بایستی توسط شرکتها مورد توجه قرار گیرد (کوچیس، .(2006 دونالدسون4 و پرستون(1995) 5 بیان می-کنند که تئوری ذینفعان توسط محققان مختلف، به چند شیوه ارائه شده و مورد استفاده قرار گرفته است، که از هم مجزا بوده، و شامل متدولوژیها، شواهد و تجربیات، و معیارهای ارزیابی بسیار متفاوتی میباشند. آنها بر این اساس، تئوری ذینفعان را به سه جنبهی توصیفی، ابزاری) 6 یا کاربردی)، و هنجاری طبقهبندی میکنند (شکل.(2 جنبهی توصیفی به سادگی نشان میدهد که شرکت دارای ذینفعانی است. جنبهی ابزاری نشاندهندهی چگونگی در نظر گرفتن ذینفعان سازمان در طراحی استراتژیهای موفق میباشد. در نهایت، جنبهی هنجاری، چرایی توجه شرکت به ذینفعانش را نشان میدهد (دونالدسون و پرستون، 1995؛ و فریمن، .(2004


شکل :2 سه جنبه از تئوری ذینفعان
منبع: دونالدسون و پرستون (1995)

در واقع این نظریه، گاهی برای توصیف و یا توضیح ویژگیها و رفتارهای خاص شرکتها، به عنوان مثال ماهیت شرکت؛ چگونگی تفکر اعضای هیئت مدیره در مورد منافع حوزههای شرکت؛ چگونگی مدیریت برخی شرکتهای بزرگ، و شناسایی وجود یا عدم وجود ارتباط بین مدیریت ذینفعان و دستیابی به اهداف سنتی شرکتها (سوددهی و رشد) توسط محققان مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین، در بسیاری از مطالعات کاربردی در زمینهی مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی، مرجعی صریح یا ضمنی برای در نظر گرفتن ذینفعان بوده، و در این مطالعات، از روشهای آماری متعارف، مشاهدهی مستقیم و مصاحبه استفاده شده است. در برخی مطالعات نیز، برای تفسیر عملکرد شرکت، شامل شناسایی دستورالعملهای اخلاقی یا فلسفی برای عملیات و مدیریت شرکت مورد استفاده قرار گرفته است (دونالدسون و پرستون، .(1995 پس از دونالدسون و پرستون، فریمن (2004) در مطالعه-ی خود سهم مطالعات دانشگاهی در رابطه با تئوری ذینفعان را از سال 1984 رو به رشد و گسترش بیان کرده و پژوهشهای انجام شده در این زمینه را در چهار حوزهی تئوریهای هنجاری کسب و کار، ادارهی امور شرکتی و تئوریهای سازمانی، مسئولیتپذیری و عملکرد اجتماعی شرکتی و مدیریت استراتژیک دستهبندی میکند.

.6 .4 .2 مدل سه مرحلهای عملکرد اجتماعی سازمان
در سال 1986، وارتیک1 و کوکران2 مدل اجتماعی سازمان را بسط داده و عملکرد اجتماعی سازمان را عبارت از مسئولیتپذیری اجتماعی، پاسخگویی اجتماعی و مدیریت مسائل عمومی عنوان نمودند (احمدی، الوانی و معمارزاده طهران، .(1390 مطابق جدول 3، در مرحلهی اول، مسئولیت-پذیری اجتماعی سازمان شامل دیدگاههای اقتصادی، قانونی، اخلاقی و صلاحدید یا بشردوستانه میباشد، که منجر به شکلگیری گرایشهای فلسفی شامل تدوین قرارداد اجتماعی سازمانها و سازمان به عنوان یک عامل اخلاقی میگردد. در مرحلهی دوم پاسخگویی اجتماعی سازمان مطرح میباشد، که شامل راهبردهای انفعالی، تدافعی، تطابقی و پیشگیرانه میشود، و در نتیجه گرایشهای نهادی که سازگاری و بقاء سازمان در محیط را مورد بحث قرار میدهند از قبیل: ظرفیتسازی پاسخ به تغییر شرایط اجتماعی و توسعهی پاسخدهی رویکردهای مدیریتی را ایجاد میکند. در مرحلهی سوم، مدیریت مسائل عمومی شامل تشخیص مسائل و سپس تحلیل آنها، مطرح شده و منجر به ایجاد گرایشهای سازمانی شامل تعیین خطمشی اجتماعی سازمان و حداقلسازی غافلگیر شدن سازمانها میگردد.

جدول :3 مراحل عملکرد اجتماعی سازمان از نظر وارتیک و کوکران (منبع: احمدی، الوانی و معمارزاده طهران، (1390

سه مرحلهی عملکرد اجتماعی سازمان گرایش

(1 دیدگاه اقتصادی گرایشهای فلسفی:
(1 مسئولیتپذیری اجتماعی سازمان (2 دیدگاه قانونی
- تدوین قرارداد اجتماعی سازمانها
(3 دیدگاه اخلاقی
- سازمان به عنوان یک عامل اخلاقی
(4 دیدگاه بشردوستانه


سه مرحلهی عملکرد اجتماعی سازمان گرایش

(1 راهبرد انفعالی گرایشهای نهادی:
(2 پاسخگویی اجتماعی سازمان (2راهبرد تدافعی
- ظرفیتسازی پاسخ به تغییر شرایط اجتماعی
(3راهبرد تطابقی
- توسعهی پاسخدهی رویکردهای مدیریتی
(4 راهبرد پیشگیرانه

(3 مدیریت مسائل عمومی (1 تشخیص مسائل گرایشهای سازمانی:
- تعیین خطمشی اجتماعی سازمان
(2 تحلیل مسائل
- حداقلسازی غافلگیر شدن سازمانها

بر اساس مدل وارتیک و کوکران، در وهلهی اول، ماهیت و فسلفهی وجودی و ضرورت مسئولیتپذیری اجتماعی بر اساس ابعاد مختلف آن در دیدگاه سازمانها، مطرح میباشد. در واقع، رسیدن به مراحل بعد و توجه عملی و اقدام در جهت مسئولیتپذیری اجتماعی، زمانی برای سازمان ممکن و نتیجهبخش خواهد بود، که در ابتدا به عنوان وظیفهای اجتماعی در دیدگاه و نگرش سازمان مورد قبول واقع شده باشد. سازمان بر اساس نگرشی که در مورد مسئولیتپذیری اجتماعی دارد، راهبردی متناسب با نگرش خود را جهت پاسخگویی اجتماعی انتخاب میکند، و پس از آن به مدیریت مسائل عمومی میپردازد.

-3-4 چارچوب سه سطحی وود

وود (1991) سه سطح تجزیه و تحلیل شامل سطح مؤسسه، سطح سازمانی، و سطح فردی را برای مسئولیتپذیری اجتماعی مطرح کرده و با این روش مفهوم مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی را ملموستر میسازد. در سطح مؤسسه، مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی به طور عمومی، بلندمدت و روابط آنها با کل جامعه مورد بحث قرار میگیرد. این سطح به قسمتی از تئوریهای مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها اشاره دارد که به قانونمند کردن مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی توسط جامعه میپردازد و لذا برای همه نوع شرکتها و با هرگونه ابعاد و اندازهای قابل کاربرد است. دلیل قانونمندی شرکتها را میتوان اطمینان از کاربرد درست از قدرتی که از سوی جامعه به آنان تنفیذ گردیده است، عنوان کرد. در سطح دوم، یعنی سطح سازمانی، روشن میشود بنگاه دقیقا در برابر چه کسانی مسئولیتپذیر است و ذینفعان عمدهی بنگاه شناسایی میشوند. وود، مسئولیتپذیری در سطح سازمانی را مسئولیتپذیری اجتماعی نامیده است. در سطح فردی به عنوان آخرین سطح، میزان و قدرت تشخیص و تصمیمگیری مدیریتی در قبال ذی-نفعان مورد بررسی قرار میگیرد. در واقع، تصمیمگیری و تشخیص مدیران در این سطح نشان میدهد که چقدر تک تک مدیران به ذینفعان بنگاه اهمیت میدهند، که بیشترین تمرکز در این سطح بر روی کارمندان بنگاهها به عنوان ذینفعان میباشد.

-5-4 مدل مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی لانتوس

بر طبق نظر لانتوس (2001)، سه نوع منحصر به فرد از مشروعیت مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی بر اساس طبیعت (لازم در برابر اختیاری) و هدف (مفید برای ذینفعان، شرکت، یا هر دو) وجود دارد، که یک کسب و کار میتواند به آن بپردازد، و جهت تصمیمگیری در مورد پارامترها و مشروعیت مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی نیاز است بین آنها تمایز قائل شد. لانتوس این سه نوع را شامل اخلاقی، نوعدوستانه، و استراتژیک میداند (لانتوس، 2001؛ قدرتی، 1392؛ اس ای آیفول1، .(2006 این سه نوع مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی از نظر لانتوس، در ادامه تشریح شده است (لانتوس، :(2001

مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی اخلاقی: این نوع مسئولیت، الزامی بوده و فراتر از عمل به تعهدات اقتصادی و حقوقی شرکت میباشد، و مسئولیتی است جهت جلوگیری از آسیبها یا صدمات اجتماعی، حتی اگر کسب و کار از آن سود نبرد. هر سازمانی که مسئولیتهای اخلاقی خود را رعایت نکند، از لحاظ اخلاقی غیرمسئولانه عمل کرده است. اگرچه همیشه نمیتوان از آسیبها اجتناب کرد، ولی بایستی تا جایی که امکان دارد به حداقل برسد. به عنوان مثال، اگر یک شرکت به دلیل اینکه دیگر فروش ندارد، و یا منبع مواد خام آن تغییر کرده است، تصمیم به بستن یا نقل مکان کارخانه بگیرد، باید این را هم در نظر داشته باشد که این تغییرات ممکن است به طور موقت مشکلاتی را برای برخی کارکنان و جامعه به بار آورد، و به عنوان یک مسئولیت اجتماعی بایستی این صدمات، از طریق ابزارهایی همچون اطلاعرسانی از قبل و حق سنوات، به حداقل برسد.

مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی نوعدوستانه: مسئولیت نوعدوستانه، اختیاری بوده و شامل فعالیتهای بشردوستانه، و فراتر از اخلاقیات، صرف-نظر از سودمند بودن یا عدم سودمندی برای شرکت، میباشد. به زعم سیمون2 و همکاران (1983) برخی، مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتی را وقتی که

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید