بخشی از مقاله
مقایسه نیازهای فرهنگی و هنری شهروندان ساکن پهنه های شمالی، جنوبی و غربی شهر تهران
چکیده مقدمه و هدف پژوهش: نیازهاي فرهنگي و هنري از نوع معنايي، متعالي، نمادین و کيفي است که از طریق فعالیت ها و برنامه هاي فرهنگي و هنري قابل رفع بوده و معمولا در حوزه هاي نگرش، ذوق، جهت دهي، فرح بخشي و مهارت مطرح است. در این پژوهش نیازهاي فرهنگي و هنري شهروندان ساکن حوزه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران در عرصه هاي آموزش هنري و غير هنري، نمایش و تئاتر، جشنواره، فيلم، كانون هاي فرهنگي و هنري، همایش ها و سمینارها، مشاوره ها و نشست ها، کتاب و کتاب خواني و نشریات مورد سنجش قرار گرفته و به مقایسه گذاشته شده است. روش پژوهش: این پژوهش از بعد هدف کاربردي بوده و با استفاده از روش پیمایشي و پرسشنامه توأم با مصاحبه اقدام به گردآوري اطلاعات کرده است. جامعه آماري پژوهش مردان و زنان ۱۵ سال به بالاي ساكن پهنههاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران بر اساس اعلام مرکز آمار ایران و سرشماري سال ۱۳۸۵ است و حجم نمونه با بهره برداري از فرمول کوکران ۹۶۰ نفر تعیین گردید. يافته ها: نتایج حاصل نشان داد که نیازهاي فرهنگي و هنري شهروندان مورد بررسي در هر یک از عرصه هاي فرهنگي و هنري با محل سکونت آنان در پهنه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران تفاوت و رابطه اي معنادار دارد و بدین ترتیب امکان اولویت بندي نيازهاي فرهنگي و هنري شهروندان فراهم آمد. نتیجه گیری: داده هاي مقايسهاي حاكي از آن است که تفاوت معنادار بین شهروندان ساکن حوزه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران در عرصه نيازهاي فرهنگي و هنري بر اساس تفاوت عامل فضايي بین حوزه هاي شهري قابل تبیین و تفسير است. به بیان دیگر واگرايي فضايي در حوزه هاي شهري مورد بررسي در كم و كيف تفاوت علایق و نیازهاي فرهنگي و هنري شهروندان ساکن تأثیرگذار است.
واژگان کلیدی: نیازسنجي، نيازهاي فرهنگي و هنري، شهروندان، پهنه هاي شهري، تهران
مقدمه
نیاز در جامعهي انساني بستر و مفهومي گسترده و چند وجهي دارد. از یک سو بیشتر ابعادي مادي، عيني و انضمامي مانند نیاز به غذا، مسکن، سلامت و بهداشت را در بر میگیرد و از سویی دیگر بیشتر ناظر بر وجوهي نمادین، کيفي و معنايي است. مانند نیاز به آموزش، تربیت، تعلق، هنر، مطالعه و فراغت. نیازهاي فرهنگي در حوزهي نيازهاي نمادين و معنايي جاي دارند. نیازهاي فرهنگي در پرتو تحولات اقتصادي و اجتماعي دگرگون مي شوند و از حالت ساده و محدود به پیچیده و متعدد تحول می یابند.
ایدهي شهر سالم را «لئونارد دهل» استاد برنامه ريزي شهري و بهداشت عمومي دانشگاه هاي كاليفرنيا و برکلي مطرح کرده است. از دید وي شهر سالم عبارت است از محیط اجتماعي و كالبدي با امکاناتي که کليهي فعاليت هاي زندگي را به سهولت و با كار آيي مطلوب امکان پذیر سازد. او بر این نظر است که شهر باید به گونه اي مناسب و مؤثر پاسخ گوي نيازهاي گسترده، فزاینده و متغیر شهروندان باشد و به مثابه ارگانيزمي زنده هنگامي توانايي اصلاح خود را دارد، که بتواند نیازهای رو به تغيير اما هميشگي زندگي را تأمین نماید ( صالحي ۱۳۷۹، ۶۷). شهر مطلوب علاوه بر این که توانايي برآوردن نیازهاي پايه اي شهروندانش را مانند غذا، پوشاک، خانه، امنیت، مراقبت هاي اجتماعي و سلامت را دارد، قادر است به نيازهاي عملکردي و هنري زندگي شهري نيز پاسخ دهد. از این منظر لازم است شهر قابلیت تحقق عرصه هايي براي توليد، رشد، آموزش، کار و تفریح براي شهروندان داشته باشد. عرصه هايي که بتوان در آنها زندگی کرد، مکان هایی که بتوان در آن بود و گذران اوقات سالم داشت و فعالیت هایی که شهروندان در عرصه هاي تجربيات زيبايي، فرهنگي، هنري و ورزشي حضور و مشاركتي فعال داشته باشند ( Duhli1987 , 18 ). از این روست که مطالعه و بررسي نيازهاي فرهنگي و هنري شهرنشینان نقش بنیادین در تحقق شهر سالم دارد.
در این مقاله نيازهاي فرهنگي و هنري شهروندان ساکن پهنههاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران مورد شناسايي و سنجش قرار گرفته و کم و کیف آن به مقایسه گذاشته شده است. اما قبل از بیان ابعاد و زواياي مسئله، لازم است مفهوم «نیازسنجي» روشن و مشخص شود.
نیازسنجي از دو کلمهي «نیاز» و «سنجي» تشکیل شده و به معناي فرآیند سنجش نیاز است. نیازسنجي زماني انجام مي شود که یک سازمان و یا واحد برنامهريزي خواسته باشد از وضعیت موجود در ارتباط با زمینهي خاصي، شناختي اساسي کسب کند، تا با توجه به ضرورت ها، اولویت ها و ظرفیت ها بتواند سیاست ها و برنامه هاي خود را به سازي کرده و به اجرا در آورد. بنابراین نیازسنجي از پیش شرطها و ابزارهاي طراحي و تدوین سیاست ها است و در تعیین سمت و سوي برنامه ريزي نقش كليدي بازي ميکند. منظور از نیازسنجي عبارت است از کاربرد فنوني که بتوان به کمک آنها اطلاعات مناسب درباره نیازها گردآوري کرده و به الگوي نیازها و خواسته هاي فرد، گروه و جامعه دست یافت (بابايي ۱۳۷۸، ۱۱). به نظر «بورتن و مریل» نیازسنجي فرآيندي نظام دار براي تعيين اهداف، شناسايي فاصله بين وضع موجود و هدف ها و در نهایت تعیین اولویت ها است (فتحي و اجارهگاه ۱۳۸۱، ۲۵). نیازسنجي یک شکل از تحقیق کاربردي است و صرفا روشي براي گردآوري داده ها و تحلیل آنها نیست، بلکه استفاده و بهره برداري از يافته ها را نیز شامل میشود ( غفاري ۱۳۸۳، ۱۲۹ - ۱۲۸). نیازسنجی به یک فرآیند یا جریان اشاره دارد که نتیجهي آن عبارت است از مجموعه اي از نیازها که بر اساس اولویت تنظیم شده اند و بايد براي کاهش یا برطرف کردن آنها اقداماتي اساسي صورت پذیرد (عباس زادگان و ترک زاده ۱۳۷۹، ۶۵) فايده نیازسنجي این است که حدس، گمان، تعبیر و تفسير را از اطلاعات موجود درباره نیازها دور می کند و تغييراتي را که در الگوي زندگي و رفتار مردم پدید مي آيد؛ شفاف مي سازد.
بیان مسئله
این پژوهش از چندین پیش فرض حرکت کرده است. نخست آن که شهرنشيني معاصر به دگرگونيهاي تازه اي در كيفيت زندگي و نيازهاي انسان شهرنشین منجر شده به طوري که نيازهاي شهرنشینان مختصات جديدي به لحاظ كمي و كيفي پیدا کرده است. دوم آن که نیازهاي فرهنگي وجههي نرم افزاري جامعه شهرنشین را تشکیل میدهد. سوم آن که توسعه پایدار شهري روندي فراگیر و همه جانبه است که به صورت ارگانیک و همبسته در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگی و زیست محیطی امکان تحقق می یابد؛ لذا عدم توازن در عناصر فوق الذكر كليت نظام شهري را دچار اختلال و نابساماني ميکند. چهارم آن که توسعهي همگون فرهنگي از لوازم توسعه پایدار شهري محسوب شده و نیازهاي متکثر و متنوع همگام با آن شکل گرفته و نمایان میشود؛ بنابراین می بایست به آن پاسخ مناسب، معقول و درخور داده شود. پنجم آن که شهرنشيني عصر حاضر، انسان شهري شده را با انواع از خود بیگانگي ها آسیب ها، بداخلاقیها و اضطراب ها و تنشها روبرو ساخته است. ضعف اخلاق شهري، کاهش تعهد و اعتماد اجتماعي، تسلط عقلانیت ابزاري، رشد نظام هاي شخصيتي گسسته، قطبي شدن ارزشها، ضعف قواعد عمل جمعي عام و انواع انحرافات اجتماعي و هنجارشکن نمونه هاي بارزي از بحران هاي شهرنشيني معاصر است.
بنابراین مقدمات فوق مي توان استنتاج کرد که شهرنشيني صنعتي شدهي امروزي بیش از پیش نیاز به آن دارد که مثابه زیستگاهي فرهنگي - انساني احياء و اصلاح شود و بي تردید از پیش شرطهاي تحقق آن توجه به نیازشناسي فرهنگي به عنوان اولین گام در جلب مشارکت شهروندان است. در پرتو نیازسنجي فرهنگي و جلب مشارکت شهروندان می توان به داده هايي دست یافت که به طور مداوم مبنايي براي بهبود و بهينه سازي برنامهريزي فرهنگي باشد و زمینه را جهت توسعه و ارتقاي هرچه بهتر فرهنگ و دانش عمومي، اخلاق شهري و غني سازي اوقات شهروندان فراهم آورد. نهایت آن که گام گذاردن در شناسايي نيازهاي فرهنگي متنوع و متکثر شهروندان، نقطهای آغازین و پایه اي جهت کاهش و زدودن از ریخت افتادگي ارزشي و هنجاري در شهرهاي معاصر به خصوص کشورهاي جهان سوم خواهد بود.
شهرها و کشورهاي جوامع در حال توسعه شاهد اقدامات بسیاری بوده که دولت ها در حوزهي نيازهاي فرهنگي از دیدگاه خودشان به کار بسته اند. اما از آن جا که در تشخیص خاستگاه و شدت این نیازها پژوهش كافي صورت نگرفته است؛ مردم نه تنها این اقدامات را پاسخگوي نيازهاي خود تلقي نميکنند، بلکه اغلب آنها را مانعي بر سر راه ارضاي نيازهاي خود ميدانند. بنابراین، هرگاه تشخیص نیازها از سوي مسئولان با تشخیص نیازهاي ذهنی مردم متفاوت و ناهماهنگ باشد، در آن صورت مردم از هنجارهاي اجتماعي پيروي نکرده و همبستگي اجتماعي نیز دچار عدم توازن خواهد شد.
ضرورت و اهمیت پژوهش
انجام نیازسنجي فرهنگي از شهروندان ساکن کلان شهر تهران و در پهنهها و حوزه هاي تفکیک شدهي آن بنا به دلایل زیر ضرورت دارد. . نیاز سیاستگذاران فرهنگی برای هدایت برنامه ها و فعاليت هاي فرهنگي . نیاز به بهبود یا کنترل اطلاعات و داده هاي فرهنگي؛ - فراهم سازي اطلاعات براي برنامه ريزي فرهنگي؛ . نیاز به افزایش کارایی و اثربخشي اقدامات فرهنگی؛ . نیاز به بهینه سازی تولید و عرضهي كالاها و خدمات فرهنگی؛ - گامي اساسي در افزایش مخاطبان برنامه هاي فرهنگي؛ . نیاز به بهسازي عملکرد فعاليت هاي فرهنگي؛ . رعایت صرفه جويي بيشتر با کنترل هزینه ها. (رزاقي. ۷ ،۱۳۸۶ )
رشد و توسعه کلان شهر تهران که در پنجاه سال اخیر با ابعادي شتابان و گسترده به وقوع پیوسته نیازمند توسعه بیش از پیش در وجوه فرهنگي و نرم افزاري است، به طوري که همگام با آن شناخت وسیع و عمیق متولیان از نيازهاي عرضهي خدمات و کالاهاي فرهنگي در ابعاد زیر اهمیت پیدا ميكند (كوثري و دیگران ۹۲ ،۱۳۸۷ )
. نیازسنجي کالبدها و مکانهاي عرضي فرهنگي
فرهنگسراها، خانه هاي فرهنگ، اتاق هاي فرهنگي
. نیازسنجي محتواهاي فرهنگي (كالاها، خدمات و برنامه هاي فرهنگي) . نیازسنجي سازوکارهاي عرضهي محتواهاي فرهنگي
نمایش، مشاوره، همایش، نشست و ...) - نیازسنجي معيارهاي سازوکارهاي فرهنگي (سن، جنس، تحصیلات، گروه بندي اجتماعي و ...)
شهر بزرگ تهران و شهرکهاي تابعه با مسایل و مشکلات عدیدهي فرهنگي و اجتماعي روبروست و می بایست به مثابه تنفس گاه فرهنگي اصلاح و باز سازماندهي شود که پیش نیاز آن انجام مطالعات و تحقیقات جامع است. بر مبناي شناسايي نيازهاي فرهنگي شهروندان در مکان ها و پهنه هاي شهري است که طراحي و تدوین سیاست ها و برنامه هاي فرهنگي در فضاي شهري امكان پذير مي شود. سیاست فرهنگي در واقع یک اقدام برنامه ريزي شده و هدفمند از سوي مدیریت فرهنگي در مکان ها و حوزه هاي شهري است که بر پایهي كشف و اولويت بندي نيازهاي فرهنگي شهروندان استوار است. سیاست فرهنگي براي آن که بتواند کیفیت زندگی فرهنگی را در جوامع شهرنشين غنا بخشیده و مدیریت کند؛ چاره اي ندارد تا موضوعات، مؤلفهها، محتواها و فعاليت هاي فرهنگي را در قالب نیازهاي شهرنشینان در برنامه ريزيها مدنظر قرار داده و به کار گیرد. از این منظر است که پژوهش هايي از نوع نیازسنجي فرهنگي در طراحي و تدوین برنامه هاي فرهنگي اهميت مي يابد.
اهداف پژوهش
این پژوهش در سطح نیازسنجي را هدف قرار داده است. نخست نیازسنجي محتواهاي فرهنگي (خدمات و برنامه هاي فرهنگي و ...) و دوم نیازسنجي سازوکارهاي عرضهي محتواهاي فرهنگي (نمایش، مشاوره، همایش، نشست و ...). بدین منظور جهت سنجش و مقایسهي نیازهاي فرهنگي و هنري شهروندان ساکن پهنه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران از چارچوب يونسکو براي آمار فرهنگي (اجلالي ۱۳۷۹، ۳۴) و الگوي سازمان ملل متحد از فعاليت هاي فرهنگي (اجلالي ۱۳۷۹، ۳۶) تبعیت کرده و بدین ترتیب زمینه ها و حوزه هاي آموزشهاي هنري و غير هنري»، «نمایش و تئاتر»، جشنواره»، «فیلم»، «کانون هاي فرهنگي و هنري»، همایش ها و سمینارها»، «نشست ها و مشاوره ها»، «کتاب و کتابخواني» و «نشریات» مورد نیازسنجي قرار گرفته است.
پیشینه پژوهش
بررسي ها نشان ميدهد اکثریت قریب به اتفاق پژوهش هاي نیازسنجي در کشور بر حوزه هاي آموزش سازماني و کارکنان (آخوندي و دیگران ۱۳۹۰). برنامه ريزي درسي (شهیدي و دیگران ۱۳۸۸)، بهداشتي و درماني (یارمحمدیان ۱۳۸۳) و سلامت (ملک افضلي ۱۳۸۶) متمرکز بوده است. در صورتي که تحقيقاتي از نوع سنجش نیازهاي فرهنگي و هنري از تعداد انگشتان یک دست فراتر نرفته و فقر مطالعاتي در این زمینه مشهود است که در ذیل به آنها اشاره مي شود.
رزاقي و رفيقي نمين (۱۳۸۵) در تحقیقي میداني نیازهاي فرهنگي و هنري شهروندان محلهي حکمیه در منطقه ۴ شهر تهران را در زمينه هايي مانند دوره هاي آموزشي، همایش ها و سمینارها، نشست ها و سخنرانيها، علاقه به کتاب و کتابخواني و غيره شناسايي و اولويت بندي کرده اند.
رزاقي (۱۳۸۶) در پژوهش دیگري با عنوان نیازسنجي فرهنگي و هنري از شهروندان ساکن منطقه ۷ شهر تهران» با استفاده از روش پیمایشي میزان علاقه و نیاز شهروندان را به فعاليت هاي ورزشي نمایش و تئاتر، جشنواره و کنسرت، فیلم و سینما، مطالعه کتاب و نشریات و نظایر آن اندازه گيري و توصیف کرده است.
خمسه و رضائیان (۱۳۸۶) در مقاله اي نيازهاي فرهنگي و هنري مردم شهر کرج را در ابعاد هنري، ادبي، علمي و ورزشي طبقه بندي و تشریح کرده و نتیجه گرفته اند که بین برخي از نيازهاي فرهنگي و هنري اهالي کرج با ويژگيهاي فردي و اجتماعي آنان رابطهي معنادار برقرار است.
معیدفر (۱۳۸۴) در مطالعه اي با عنوان «بررسي کالاها و خدمات فرهنگی شهروندان تهرانی در سطح محلهاي» فعالیت و مصرف کالاهاي فرهنگي را در زمينه هاي هنري، تفريحي، اجتماعي، ورزشي و نظایر آن به سنجش گذاشته است.
ادبیات پژوهش انگارش و رویکرد
در این پژوهش انگارشها، اصول و رویکردهاي زير مورد پذیرش قرار گرفته و بدین ترتیب جهت گيري و گرایش نظري اين تحقيق مشخص مي شود.
. راهبرد نيازهاي اساسي مردمان جامعه مي بايست در رهیافت توسعه اي به عنوان یک اصل تعيين كننده مدنظر قرار گیرد. تأكيد بر لزوم مشارکت شهروندان، رفع نیازها و برآوردن خواسته هاي مردم ميبايست هدف توسعه قرار گیرد (کانوتري ۱۳۷۹، ۴)؛ . در اهداف توسعه نباید به شخصيت فرهنگي مردم
و هویت آنان لطمه وارد شود و یا آن را مخدوش سازد. بدین معنی که در توسعه باید از مردم به همان صورتي که هستند، از آن چه انجام مي دهند، از خواسته ها، نیازها، افکارشان آغاز کرد (کائوتري ۱۳۷۹، ۲) . در توسعه مشارکتي و درون زا، جامعه هویت خود را حفظ کرده و از آن نیرو می گیرد. به علاوه در این توسعه اهداف جامعه با ارزش ها و هویت خود و همچنین با نیازها و منابعي که در اختیار دارد، هماهنگ است (کانوتري ۱۳۷۹، ۳) . موضوع فرهنگ، آفرينش و ترویج معرفت، دانش و زندگي انساني است، روش کسب آن اقناعي و مجاب سازي است و زبان بیانش دیالوگ (دیداري، شنيداري، گفتاري و نوشتاري) است؛ . فرهنگ و نظام فرهنگي برطرف کننده و پاسخ گوي بسياري از نيازهاي افراد جامعه است. با این وجود، با تغییرات و دگرگوني هايي که در گذر زمان بر آن حادث ميشود؛ نیازها و انگیزههاي جدید در افراد جامعه می پروراند، به طوري که از یک سو فرهنگ تمایل به حفظ ارزشها و الگوهاي رفتاري و هنجاري موجود دارد و از سوي دیگر اهداف و مقاصد تازهاي پيش روي اعضاي جامعه قرار ميدهد؛ . شخصیت فرد از بدو تولد در یک بستر و زمینه فرهنگي شکل می گیرد؛ اگر تغييرات فرهنگي جامعه متناسب با نیازهاي فرهنگي افراد همسو شود، شخصيت هايي خواهد پروراند که به بهترین و مناسب ترین شکل حافظ اهداف و آرمانهاي جامعه بوده و مهم ترین ملزومات توسعهي فرهنگي و اجتماعي فراهم خواهد آمد؛ و توسعه فرهنگی از یک سو به معناي گسترش دسترسي آحاد جامعه به ابزارها و فعاليتهاي فرهنگي و از سوي ديگر به معناي درجه و میزان آفرینندگي و نو زايي فرهنگي بر پایه مشارکت اجتماعي افراد و مردمان است (رزاقي ۱۳۸۶، ۱۰). توسعه اي که با نیازها و خواست هاي واقعي مردم و با مضمون هر جامعه، شهر و هر حوزه و منطقه شهري سازگار باشد.
مبانی نظری
نیاز را در فرهنگ فارسي معادل «حاجت»، «میل»، خواهش» و «احتياج» گرفته اند. نیاز یک مفهوم عمومي است و تعاریف مختلفي از آن شده است. این تعاریف گرچه یک مفهوم یا احساس مشترک را انتقال می دهد؛ اما ناظر بر رویکردها و معاني زیر است . نیاز به عنوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب (آنچه که باید باشد در مقایسه با آن چه که هست)؛
. نیاز به معناي خواست، ترجيح (محور قرار دادن خواسته ها، علایق، ترجیحات و اولويتهاي افراد و گروه هاي اجتماعي) . نیاز به معناي یک عیب یا کاستي (فقدان و یا کمبود دانش، مهارت و توانايي و يا نگرش و یا ابزار و وسایلی که منجر به ایجاد اشکال در عملکردها و فرآيندهاي بهينه ميشود) . برداشت ترکيبي: در این رویکرد آنچه که بین وضع موجود و وضع مطلوب قرار دارد، آنچه که ترجیحات، علایق و انتظارات افراد است و سرانجام آنچه که فقدانش بر عملکردهاي مطلوب اثر منفي مي گذارد (رفيعي بهابادي، احمدي و اكبري ۱۳۹۱ )
از دیدگاه روانشناسی، نیاز انساني تحت عوامل و نيروهاي انگیزاننده دروني شکل گرفته، تکوین یافته و باعث رها شدن انرژي در فرد می گردد که براي نيل به هدف خاص رفتار ويژه اي را موجب مي شود. به نظر الکساندر ماري»، نیاز عبارت است از نيرويي که از ذهنیت و ادراک آدمي سرچشمه می گیرد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم می کند که فرد به انجام رفتاري می پردازد تا وضع موجود را در جهتي معين تغییر دهد و حالت نارضایتی را به رضایت و ارضا تبدیل کند (سيف ۱۳۷۵، ۱۰). نظریه سلسله مراتب نیاز آبراهام مزلو از اهمیت و جایگاه ويژه اي در حوزه روانشناسي برخوردار است. به نظر وي نيازهاي انسان عبارت است از نیازهاي فيزيولوژیک»، «ايمني»، «عشق و محبت»،
عزت نفس» و «خود شکوفايي». در سلسله مراتب نیاز ارضاي نيازهاي ابتدايي تر منجر به پیدایش نیازهاي متعالي تر ميگردد (رفيعي بهابادي، احمدي و اكبري ۴۶ ،۱۳۹۱)
جامعه شناسان نیاز را از لحاظ پیوستگی و ارتباط فرد با جامعه و محیط پیرامونش مطالعه می کنند. در این نگرش، نیازها در سطح فرد و شرایط و موقعیت او مطرح نميشوند، بلکه نیازهاي گروهي، جمعي و اجتماعي در کنش متقابل مورد توجه قرار می گیرند. از بعد اجتماعي نیازها واجد چند خصوصیت هستند. نخست آن که ناشي از روابط فرد با اجتماع هستند و به صورت دوسویه پدید می آیند. دوم نظام هاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي در پیدایش و تحول نیازها نقش اساس دارند. سوم نیازها مطابق قواعد، موازین و شرایط اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي ايجاد مي گردند و تغییر و تکامل می یابند. چهارم این که در جامعه نیروها و عواملي وجود دارند که ایجاد و هدایت نیازها را در کنترل خود می گیرند (رحيمي نیک ۱۳۷۴، ۵۱). به نظر «یورک» نیاز یک موضوع اجتماعي در آمیخته با سیاست است و مکلیپ» نیاز را داوري ارزشي افراد و گروهها درباره مشکلاتي مي داند که باید راه حلي براي آنها یافت شود. (رحيمي نیک ۱۳۷۴، ۵۶۰۶۰).
فرهنگ مجموعه نگرش ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزشها و هنجارهايي که در هر گروهي، شهري و يا جامعهاي مشترک است و همچنین شامل اعمال، فعالیت ها و محصولاتي است که به جنبه هاي فکري، اخلاقي، پرورشي و هنري زندگي انسان مربوط ميشوند و با تولید، عرضه و ترویج آنها سرو کار دارد (صالحي اميري ۱۳۸۷، ۲۸).
نیاز فرهنگي و هنري) نیازي از نوع معنايي، متعالي، نمادین و کيفي است که از طریق فعالیت ها و اقدامات فرهنگي و هنري قابل رفع بوده و معمولا در حوزه هاي نگرش، ذوق، جهت دهي، فرح بخشي و مهارت مطرح است و نیازسنجي فرهنگي فرآيند اندازهگیري نيازهاي فرهنگي و هنري در یک جامعه و گروه اجتماعي به منظور طراحي، تدوین و اجراي برنامه هاي كارآمد و اثرگذار در حوزهي فرهنگي است.
کوثري و همکاران (۱۳۸۷) مناطق همگراي شهر تهران را بر اساس عامل فضايي مانند مجاورت جغرافيايي و ويژگيهاي مشابه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در قالب پهنهها (حوزه هاي شهري طبقه بندي و مجزا کرده اند. بر این مبنا مناطق (۲۷۱ و ۳) در پهنهي شمالي مناطق ( ۱۷، ۱۸ ، ۱۹ ، ۱۵ ، ۱۶ و ۲۰) در پهنه جنوبي و مناطق (۲۱، ۹، ۵ و ۲۲) با احتیاط در پهنهي غربي تهران جاي دارند.
پرسش اصلي تحقيق اين است که نیازهاي فرهنگي و هنري شهروندان ساکن پهنه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران در زمینه ها و فعاليتهاي آموزشهاي هنري و غير هنري، نمایش و تئاتر، جشنواره، فیلم، کانون هاي فرهنگي و هنري، همایش ها و سمینارها، نشست ها و مشاورهها، کتاب و کتابخواني و نشریات) چه کم و کیفی داشته و چه تفاوت ها و مشابهت هایی با هم دارند.
روش پژوهش
این پژوهش روش پيمايشي و ميداني را جهت گردآوري اطلاعات به کار برده است (دلاور ۱۳۸۰، ۱۴۲). نوع تحقيق به لحاظ هدف کاربردي بوده و به لحاظ زمان مقطعي است؛ و چون از روش نمونه گيري و نمونه آماري بهره گیری کرده است، لذا سطح تحقيق، پهنانگر و انبوه مي باشد. به علاوه این پژوهش به لحاظ نگرش به موضوع مورد مطالعه، از نوع توصيفي - تحليلي است.
گردآوري اطلاعات با استفاده از پرسشنامه توأم با مصاحبه و هدایت شده صورت گرفته است. در پرسشنامه توأم با مصاحبه، پاسخ گو به طور مستقیم پرسشنامه را تکمیل نميکند، بلکه مصاحبه گر از طریق اخذ نظرات، علایق و نيازهاي پاسخگو اقدام به تکمیل پرسشنامه مينمايد.
براي تعيين اعتبار پرسشنامه ابتدا تمامي ريز فعالیت ها و برنامه هاي فرهنگي و هنري اجرا شده در سطح شهر تهران مندرج در هفته نامه هاي همشهري دوره سه ساله استخراج و طبقه بندي گردید. سپس مبتني بر آن پرسشنامهاي اوليه تهیه شد و در اختیار تعدادي از افراد صاحب نظر در این زمینه قرار گرفت؛ به طوري که با روش داوري اجتماع علمي، معرفها و گونه هايي حذف و اضافه شد. بدین ترتیب اعتبار محتوایی پرسشنامه از طریق اعتبار صوري به دست آمد (ساروخاني ۱۳۷۷، ۱۳۹ :۲). پايايي گويهها و سؤال هاي پرسشنامه از طريق آلفاي کرونباخ حاصل گردید. بدین ترتیب که ابتدا پرسشنامه اعتبار یافته در یک پیش آزمون با ۳۰ نفر به اجرا گذاشته شد، سپس با استفاده از آلفاي کرونباخ تعدادي از گویه ها و گزینه ها حذف شدند. میزان آلفاي کرونباخ متغيرهاي آموزش هنري ( 0.65) آموزش غیر هنري (0.72)، نمایش و تئاتر (0.61) جشنواره (0.71)، فيلم ( 0.71)، کانون فرهنگي و هنري (0.75)، همایش ها و سمینارها ( 0.78)، نشست ها و مشاوره ها (0.76)، نوع کتاب (0.73) و نشریات (۱۶۹) به دست آمد که در حد قابل قبولي مي باشد. همچنین براي بالا بردن پایايي ابزار اندازه گيري از پرسشنامه توأم با مصاحبه، آموزش پرسشگران و ارایه روش کدگذاري در ورود و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است (دواس۴۳ ،۱۳۸۵)
جامعه آماري شامل شهروندان تهراني ۱۵ سال به بالاي ساكن پهنه هاي شمال (مناطق ۱، ۲ و ۳ شهري)، جنوب (مناطق ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹ و ۲۰ شهري) و غرب (مناطق ۵، ۹، ۲۱ و ۲۲ شهري) است که جمعیت آن برابر ۳۵۰۳۳۶۵ نفر مي باشد. حجم نمونه قابل قبول با استفاده از فرمول کوکران (رفیع پور ۱۳۷۳، ۳۸۳) با سطح اطمینان ۹۵ درصد برابر ۹۶۰ نفر تعیین گردیده و از هر پهنه ۳۲۰ نفر انتخاب شد. در این پژوهش از روش نمونه گيري خوشه اي براي انتخاب مناطق و محلات بهره برداري شد. براي انتخاب بلوک هاي مسکوني از روش نمونه گیري سیستماتیک استفاده گردید و در هر بلوک انتخابي با ۳ نفر به طور داوطلبانه مصاحبهي پرسشنامه اي انجام گرفت.
پژوهش حاضر از آمارههاي توصيفي مانند میانگین، انحراف معیار، جداول فراواني و درصد فراواني و همچنین از آمارههاي استنباطي مانند کا. اسکور و ضريب توافق کرامر (v) استفاده کرده است
یافته های پژوهش
بر اساس نتایج پژوهش میانگین سني جمعيت آماري 31.13 با انحراف معیار 12.66 بوده است. حداقل سن پاسخ گویان، ۱۵ و حداکثر ۸۰ سال است. گروه سني ۱۵۰۱۹ با 18.3 درصد بیشترین نسبت و گروه سني ۶۰ سال به بالا با 2.9 درصد کمترین نسبت را به خود اختصاص داده اند. در ارتباط با جنسیت، زنان و مردان با نسبت مساوي ۵۰ درصد انتخاب شدند. تحصیلات زیر دیپلم و دانش آموز با فراواني 28.9 درصد بالاترین نسبت و كارشناسي ارشد و دکتري با فراواني3.5 درصد کمترین نسبت را دارا هستند. افراد مجرد 50.7 درصد و متأهل 47.5 درصد جمعیت آماري را شامل مي شوند. از نظر وضعیت شغلي، افراد خانه دار با فراواني د/۱۹ درصد بیشترین نسبت و افراد بازنشسته با فراواني 4.2 درصد کمترین نسبت را شامل مي شوند. فرضیه ۱: نوع نیاز به آموزش هاي هنري شهروندان با سکونت آنان در پهنه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران رابطه دارد.
بر اساس نتایج جدول 1، مقدار کا اسکور به دست آمده در سطح 0.0001برابر با 94.17 و مقدار ضريب توافق به دست آمده (0.14) مي توان نتیجه گرفت بین نوع نیاز به آموزشهاي هنري شهروندان و پهنه هايي که در آن سکونت دارند، تفاوت معنادار وجود دارد؛ اما شدت توافق کم است. بنابر این فرضیه ۱ به تأييد رسید. به علاوه داده هاي جدول ۱ نشان میدهد که در پهنههاي شمالي و غربي شهر تهران نیاز به آموزش موسیقی و آواز در اولویت اول قرار دارد و در پهنهي جنوبي اولویت اول با آموزش هنرهای نمایشی است
فرضیه ۲: نوع نیاز به آموزش هاي غير هنري شهروندان با سكونت آنان در پهنه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران رابطه دارد.
بر اساس نتایج جدول ۲، مقدار کا. اسکور به دست آمده در سطح (0.001) برابر با 71.29 و مقدار ضریب توافق به دست آمده (11.) مي توان نتیجه گرفت بين نوع نیاز به آموزش غیر هنري شهروندان و پهنه هايي که در آن سکونت دارند، تفاوت معنادار وجود دارد؛ اما شدت توافق کم است. بنابراین فرضیه ۲ مورد تأیید قرار گرفت. همچنین داده هاي جدول ۲ نشان میدهد که در پهنه هاي شمالي و جنوبي شهر تهران نیاز به دوره هاي کامپیوتر و زبان هاي خارجي به ترتيب در اولویت اول و دوم بوده و در پهنه هاي غربي نیاز به زبان هاي خارجي و دوره های کامپیوتر به ترتیب در اولويت هاي اول و دوم قرار دارد.
فرضیه ۳ نوع علاقه شهروندان به شرکت در نمایش ها و تئاترها با سکونت آنان در پهنه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران رابطه دارد.
بر اساس داده هاي جدول ۳، مقدار کا اسکور به دست آمده در سطح ( ۰/ ۰۰۰) برابر با 395.92 و مقدار ضریب توافق حاصله (۲۹/.) ميتوان نتیجه گرفت بين علاقه شهروندان به شرکت در انواع نمایش و تئاتر با پهنه هايي که در آن سکونت دارند، تفاوت معنادار برقرار است. اما شدت توافق کم است. بنابراین فرضیه ۳ به تأييد رسید. به علاوه ارقام فراواني جدول ۳ نشان مي دهد در پهنه هاي شمالي و غربي شهر تهران علاقه به نمایشهاي کمدي و شاد در اولویت اول قرار داشته و در پهنه جنوبی نمایش هاي اجتماعي در اولویت اول است.
فرضیه ۴: نوع علاقه شهروندان به شرکت در انواع جشنواره ها با سکونت آنان در پهنه هاي شمالي، جنوبي و غربي شهر تهران رابطه دارد
بر اساس داده هاي جدول ۴، مقدار کا. اسکور به دست آمده در سطح ( ۰/ ۰۰۰) برابر با 198.11 و مقدار ضريب توافق حاصله ( 0.19) مي توان نتیجه گرفت بين علاقه شهروندان به شرکت در انواع جشنواره ها با پهنه هايي که در آن سکونت دارند، تفاوت معنادار وجود دارد. اما شدت توافق کم است. بنابراین فرضیه ۴ تأييد شد. به علاوه ارقام فراواني جدول ۴ حاكي از آن است که در پهنه هاي شمالي و جنوبي شهر تهران علاقه به جشنواره هاي موسيقي در اولویت اول قرار دارد و در پهنه غربي اولویت اول با جشنواره هاي سينمايي است.