بخشی از مقاله
چکیده:
این تحقیق، حاصل پژوهشی توصیفی است که با هدف »بررسی سبک مدیریتی مؤسسه فرهنگی و هنري صبا« به عنوان یک سازمان فرهنگی هنري موفق، صورت گرفته؛ تا بتوان الگویی علمی و کاربردي را در زمینه مدیریت موفق بر سازمان هاي فرهنگی و هنري ارائه نمود. براي تعیین سبک مدیریت، ابتدا دیدگاههاي نظري مختلف در ارتباط با وظایف پنجگانه مدیریت، شامل تصمیم گیري، برنامه ریزي، سازماندهی، رهبري و کنترل بررسی، وسپس دو الگوي اصلی شناسائی و فرضیات تحقیق بر اساس احتمال نزدیک بودن الگوي مدیریت به یکی از دو الگوي اصلی طراحی گردید. در این پژوهش از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه جهت گردآوري اطلاعات استفاده شده است. تعداد افراد شاغل در این سازمان 47 نفر بوده که از این میان 13 نفر از مدیران و کارشناسان مطلع در معاونت هاي مختلف سازمان، در این تحقیق مشارکت نموده اند. پس از تجزیه و تحلیل یافته ها با بهره گیري از روش آزمون فرض و بکارگیري نرم افزار spss ، کلیه فرضیات تحقیق مورد تأیید قرار گرفته و نتایج زیر حاصل گردیده است:
- الگوي تصمیم گیري در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي تصمیم گیري عقلایی محدود می باشد.
- الگوي برنامه ریزي در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي برنامه ریزي استراتژیک می باشد.
- الگوي سازماندهی در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي سازمانی ارگانیک می باشد.
- الگوي رهبري در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي رهبري مشارکتی می باشد.
- الگوي کنترل در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي کنترل غیر رسمی گروهی می باشد.
با توجه به نتایج فوق مهمترین نتیجه این تحقیق که در واقع کلیه نتایج فوق را در بر می گیرد به صورت زیر بیان می گردد: » سبک مدیریت در مؤسسه فرهنگی و هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، سبک مدیریت مشارکتی می باشد.«
واژه هاي کلیدي: اصول مدیریت، مدیریت هنري، سبک مدیریت مشارکتی، مؤسسه فرهنگی هنري صبا، روش پیمایشی.
-1 مقدمه:
درجهان امروز عرصه فرهنگ و هنر در عرصه بین المللی همسنگ صنعت مورد توجه قرار گرفته؛ چرا که محصولات و خدمات هنري این قابلیت را دارند که اثرات عمیقی بر سرنوشت و رفتار جوامع به سوي توسعه داشته باشند. در راستاي توجه روز افزون به مقوله فرهنگ و هنر، لزوم علم مدیریت به عنوان مهمترین عامل در هدایت و پرورش و رسیدن به بالندگی در این عرصه، به روشنی احساس شده است.
»مدیریت هنري« و یا »مدیریت امور هنري« اصطلاحی است که در چند ساله اخیر، توجه متولیان این امر را در جامعه به خود معطوف داشته است. اگر چه لزوم مدیریت در این حوزه احساس شده اما باید توجه داشت که این عرصه، الگوي مدیریتی خاص خود را می طلبد. بنابر این دستیابی به الگویی موفق و علمی در عرصه مدیریت بر فرهنگ و هنر، امري ضروري و حیاتی است و یکی از راه هاي دستیابی به این مهم، مطالعه سازمان هایی است که در این عرصه موفق تر عمل می نمایند.
مؤسسه فرهنگی هنري صبا وابسته به فرهنگستان هنر جمهوري اسلامی ایران، یکی از سازمان هاي هنري است که با توجه به میزان و کیفیت و اهمیت برنامه ها و نمایشگاه هاي برگزار شده، توانسته است به عنوان بزرگترین مجموعه نمایشگاهی آثار هنرهاي تجسمی در ایران، به نحوي موفق به فعالیت هاي خود ادامه دهد.
1-1 طرح مسئله آنچه در این پژوهش براي تعیین سبک مدیریتی موفق در مؤسسات فرهنگی و هنري مد نظر قرار گرفته، سبک مدیریت و شیوه اعمالوظایف مدیریتی در مؤسسه فرهنگی هنري صبا، به عنوان یکی از سازمان هاي موفق در این عرصه می باشد. با توجه به اینکه نحوه مدیریت در هر سازمانی مهمترین عامل در موفقیت و یا عدم موفقیت آن سازمان محسوب می گردد؛ بنابراین می بایست بررسی دلایل موفقیت یک سازمان را از مدیریت آن آغاز نمود.
منظور از سبک یا شیوه مدیریت در یک سازمان، شخصیت مدیر عالی یا مدیریت ارشد سازمان مربوطه نیست؛ بلکه مقصود، الگویی واقعی و نمادین از عملیات و اقداماتی است که مجموعه مدیران به عمل می آورند. (استونر،(486 :1379 براي بررسی و تعیین سبک مدیریت در سازمان باید به مهمترین وظایفی که هر مدیري در سازمان خود، خواه ناخواه ملزم به انجام آنهاست، اشاره نمود. این وظایف که گاه در کتب اصول مدیریت از آن ها با عنوان عناصر مدیریت یاد می شود عبارتند از:
1. تصمیم گیري((1
2. برنامه ریزي((2
3. سازماندهی((3
4. رهبري((4
5. کنترل((5
بنابراین مسئله اصلی این پژوهش را می توان به صورت زیر بیان نمود: »مؤسسه فرهنگی هنري صبا« از چه سبک مدیریتی بهره میگیرد؟
و به تبع در ادامه پرداختن و پاسخگویی به سؤالاتی چون:
-1 در این سازمان فرآیند تصمیمگیري به چه نحوي صورت میگیرد؟
-2 در این سازمان نحوه برنامه ریزي چگونه است؟
-3 در این سازمان سازماندهی به چه ترتیب صورت میگیرد؟
-4 این سازمان از چه سبکرهبري بهره میگیرد؟
-5 در این سازمان سیستم کنترل به چه ترتیب اعمال میگردد؟
2-1 اهداف پژوهش هدف اصلی از انجام این تحقیق، دستیابی به الگویی مشخص، مدون و در عین حال کاربردي در زمینه مدیریت موفق مراکز فرهنگی وهنري؛ جهت اشاعه و ارائه راهکارهایی براي مدیریت مؤثر در این عرصه به سایر سازمان ها و نهادهاي فرهنگی و هنري در جامعه، می باشد.
اهداف فرعی این تحقیق عبارتند از:
- آشنایی با نحوه اعمال وظایف مدیریتی در سازمان هاي فرهنگی و هنري
- آشنایی با نحوه عملکرد مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان فرهنگی و هنري موفق 3-1 پیشینه تحقیقات انجام شده
بر اساس مطالعات انجام شده موارد زیر قابل ذکر می باشند:
* پژوهش »بررسيمقايسهايرابطهبينسبكهايمديريتآمرانهو مشاركتيبا بهداشتروانيدبيراندبيرستانهايشهرستانزنجاندر سالتحصيلي«77 – 76 توسط رضا ابراهیمی در دانشگاهآزاد اسلامي، واحد تهرانمركز صورت گرفته است.نتایج حاصل از این تحقیق توصیفی، نشاندهنده وجود رابطهبينسبكهايمديريت(آمرانهو مشاركتي) با بهداشتروانيمی باشد و همچنین بیانگر این نکته است كهسبكمديريتمشاركتيمنجر بهبهبود بهداشتروانيدبيران، افزايشهمكاريو خلاقيتو همچنينكاهشميزانپرخاشگريدبيرانمي گردد.(ابراهیمی،(1377
* لازم به ذکر است مقالاتی نیز در زمینه مدیریت هنري مشاهده گردید. به عنوان مثال می توان به کتاب مجموعه مقالات اولین هم اندیشی مدیریت هنري که توسط انتشارات فرهنگستان هنر به چاپ رسیده است، اشاره کرد که مقالاتی چون: »مروري بر نظریه ها و مفاهیم مدیریت و تأثیر آن بر مدیریت هنري«، »نقش مدیر در مدیریت امور هنري«، »عوامل مؤثر در شکوفایی مدیریت هنري« و »مدیریت هنري در عرصه جهانی« از آن دسته اند.
2 مبانی نظري پژوهش صاحبنظران »عناصر« یا »وظایف مدیریت« را به عناوین مختلف بیان کردهاند. »هنري فایول« وظایف مدیریت را به پنج وظیفه تعریف کردهکه عبارتند از: برنامه ریزي، سازماندهی، هدایت، هماهنگی و کنترل. (احمدي،» (93 : 1384لوترگیولیک(6)« از افرادي است که در این امر کوشش قابل توجهی کرده است. به عقیده وي وظایف مدیر عبارتنداز: برنامه ریزي، سازماندهی، به کارگماردن((7، راهنمایی کردن((8 ،هماهنگ کردن((9، گزارش دادن((10، بودجه بندي((11
ظایف مذکور در قالب کلمه اقتصادي POSDCORB معروف شده است. این کلمه از حروف اول وظایف مدیر که در بالا ذکر شد ساخته شده است.
اخیراً اکثر نویسندگان، وظایف اصلی مدیر را در چهار مورد به شرح زیر بیان کردهاند:
-1برنامه ریزي-2سازماندهی -3رهبري
-4 کنترل کردن (صادق پور، (120 :1382 اما موضوع تصمیم گیري، از جمله موضوعاتی است که برخی از نویسندگان آن را به عنوان یک وظیفه مدیریتی مطرح میکنند؛ ما نیز دراین پژوهش تصمیم گیري را به لحاظ اهمیت و ضرورتش در امر مدیریت، به عنوان یکی از وظایف مدیریتی در نظر می گیریم.
1-2 وظایف مدیریت
I. تصمیم گیري
اگر فعالیتهاي مختلف مدیریت را در نظر آورید. به وضوح مشاهده میشود که جوهر تمامی فعالیتهاي مدیریت تصمیم گیري است. تصمیم گیري از اجزاي جدایی ناپذیر مدیریت به شمار میآید و در هر وظیفه مدیریت به نحوي جلوه گر است. در تعیین خط مشیسازمان ، در تدوین هدفها ، طراحی سازمان، انتخاب، ارزیابی، و در تمامی افعال و اعمال مدیریت، تصمیم گیري جزء اصلی و رکن اساسی است. تصمیم گیري فرآیندي است خاص شامل انتخاب یک راه و روش از میان دو یا چند روش موجود.(عباس زادگان، :1377(41»هربرتسایمون(12)«یکی از دانشمندانعلوم اداري در اهمیتتصمیمگیريعقیده دارد کهمدیریت و تصمیمگیريمترادفهستند. اومیگوید: مدیریت یعنی تصمیم گیري و مدیر بودن یعنی تصمیم گرفتن. (فخیمی،(128 :1379 در کتب مختلف نظریات و دیدگاههاي متفاوتی در ارتباط با انواع مدلها و یا الگوهاي تصمیم گیري مطرح شده اما آنچه در این پژوهش مبناي کار قرار می گیرد؛ دو الگوي تصمیم گیري عقلایی و تصمیم گیري عقلایی محدود می باشد.
الف- روش بخردانه (عقلایی): این روش به هنگامی است که فرد مسآله را به صورت سیستماتیک تجزیه و تحلیل میکند، راه حلی انتخاب مینماید و مراحل معقول را یکی پس از دیگري پشت سر میگذارد. در اجراي روش بخردانه میتوان فرآیند تصمیم گیري را به هشت مرحله زیر تقسیم بندي کرد:
نظارت یا کنترل بر محیط، تعریف مسأله، تعیین هدفها، شناسایی علت مساله، ارائه راه حلها، ارزیابی راه حلها، انتخاب بهترین راه حل، اجراي تصمیم (ال دفت،(429: 1378 ب -روش عقلایی محدود:این روش غالباً مناسب فرآیندهایی از تصمیم گیري است که به صورت شهودي میباشند در تصمیم گیري
شهودي تجربه و قضاوت شخصی و نه رعایت اصول منطقی و استدلال، مورد استفاده قرار میگیرد. در وضع یا موقعیتی که بسیار پیچیده یا مبهم باشد براي القاء عوامل نامحسوس مقدار زیادي تجربه و قضاوتهاي شهودي لازم است.(همان منبع،( 433
II. برنامه ریزي
در سازمان برنامه ریزي رکن اساسی هر گونه اقدام و حرکتی میباشد و عاملی است براي تبدیل اهداف به نتایج پیش بینی شده و ادامه حیات منطقی سازمان بدون برنامه ریزي غیر ممکن میباشد و فقدان برنامه ریزي سازمانی مساوي است با عدم توفیق سازمان و اغتشاش دراداره امور و نهایتاً شکست مأموریتهاي سازمان. (فخیمی،(71 :1379 به زعم »هنري فایول(13) «برنامه ریزي و مدیریت دو کلمه مترادف هستند که اهمیت برنامه ریزي و آینده نگري در سازمان را نشان می-دهد. او میگوید: ...» شعار مدیریت به مفهوم آینده نگري اهمیت برنامه ریزي در دنیاي کسب و کار را نشان میدهد و واقعیت این است که اگر برنامه ریزي پیش بینی کل مدیریت نباشد، لااقل بحث اصلی و اساسی آن به حساب میآید....«
هرولد کونتز(14) « و »سیریل اودانل(15) «برنامه ریزي را شامل اقدامات و تصمیمات درباره انجام دادن کارها میدانند به عقیده آنها: ...»برنامه ریزي عبارت میباشد از تصمیم گیري از قبل در اینکه چه باید انجام شود، چگونه باید انجام شود، چه موقع باید انجام شود و به وسیله چه کسی باید انجام شود. برنامه ریزي به مثابه پلی میباشد بین فاصله آنجایی که هستیم و جایی که میخواهیم برویم. برنامه ریزي انجام شدن کارهایی را که به طریق دیگري انجام نخواهند شد عملی و امکانپذیر میسازد.....« (همان منبع، (85 تقسیم بنديها در ارتباط با انواع الگوها در برنامه ریزي متفاوت است اما تقسیم بندي که در این پژوهش بر آن تکیه میشود؛ تقسیم بندي است که دکتر سید مهدي الوانی به آن اشاره میکند. الوانی دو رویکرد را در برنامه ریزي مبناي کار قرار میدهد:
الف- برنامه ریزي استراتژیک (جامع)در سالهاي اخیر توجه روز افزونی نسبت به برنامه ریزي جامع یا استراتژیک به عمل آمده و تنها راه اثر بخش و کارآمدي مدیران، در بهره گیري از این شیوه برنامه ریزي جستجو شده است. برنامه ریزي استراتژیک فرآیندي است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهاي آن براي نیل به اهداف و رسالتهاي بلند مدت، با توجه به امکانات و محدودیتهاي درونی و بیرونی. البته باید یادآور شد که برنامه ریزي استراتژیک قبل از آنکه یک تکنیک و فن باشد یک نحوه تلقی و باور است که مدیران را به تفکر دراز مدت و آینده فکري و پیش بینی افقهاي دور ترغیب میکند. (الوانی،(59 :1374 ب-برنامه ریزي عملیاتی :در برنامه ریزي عملیاتی هدف جزئی به صورت برنامه عملیات در میآید و طریق رسیدن به هدف جزء به جزءبیان میگردد. برنامه ریزي عملیاتی را میتوان پیش بینی عملیاتی براي نیل به هدفهاي معین با توجه به امکانات و محدودیتها و خطوط
کمی ترسیم شده در برنامه ریزي جامع تعریف کرد. هدف در برنامه ریزي عملیاتی باید قابلیت سنجش و ارزیابی داشته باشد. هدف هاي غیر قابل سنجش امکان پیش بینی را از برنامه ریز سلب کرده و برنامه ریزي را غیر ممکن میسازند. (همان منبع، (68برنامه ریزي عملیاتی داراي ماهیت متمرکز و افق زمانی کوتاه مدت بوده و شامل مدیران سطوح پایین سازمان میگردد. (فخیمی،:1379-98)
III. سازماندهی
وظیفه سازماندهی و طراحی سازمان در شمار وظایف بسیار مهم مدیران قرار میگیرد؛ زیرا طراحی سازمان میزان انعطاف پذیري سازمان در مقابل تحولات محیطی را معین میسازد و سایر وظایف مدیریت را تحت تأثیر خود قرار میدهد. (رضائیان،(302 :1380 بنابراین، مشکل یا چالشی که فراروي مدیریت جدید در سازماندهی قرار دارد، این است که براساس پایگاه موجود، ساختاري را به وجود آورد که بتواند سازمان را در مسیر آینده هدایت کند. (استونر،(537 :1379
به طور کلی دو الگو در طرح ریزي ساختار سازمانی و به عبارت دیگر دو نوع ساختار سازمانی موجود می باشد که با در نظر گرفتن موقعیت سازمان توسط »تام برنز(16) « و »جورج استاکر(17) « مطرح گردیده است:
الف. ساختار مکانیکی: در سازمان هایی که داراي ساختار سازمانی مکانیکی بوده و یا از الگوي مکانیکی در طرح ریزي ساختار سازمانی خود بهره برده اند؛ قوانین، دستورالعملها و سلسله مراتب؛ مشخص، منطقی و بسیار روشن بوده و خطوط ارتباط؛ رسمی و اختیار و تصمیم گیري متمرکز میباشند. در سازمانهاي مکانیکی مشاغل باریک و تخصصی هستند و کارکنان در یک زمینه، صاحب تخصص میشوند. پاداش بر اساس انجام کار قرار دارد وانتخاب کارکنان با توجه به توانایی، لیاقت و شایستگی صورت میگیرد تا بر پایه عواملی از قبیل وابستگی فامیلی یا وابستگی دوستی و... . (حقیقی،(107 :1381 ب.ساختار ارگانیکی: کلمه »ارگانیک« اصطلاح مناسبی براي توصیف چیزي که مخالف و مقابل »مکانیکی« است میباشد. اصطلاحارگانیک اشاره به جریانی رونده مثل یک ارگانیزم زنده دارد تا ماشین. به عقیده »برنز« و »استاکر« سازمانهاي از نوع »ارگانیکبا« مزیتی که وجه مشخصه آنها پویایی، تطابق سریع با محیط، انعطاف پذیري، تصمیم گیري غیر متمرکز و عدم وجود قوانین و دستورالعملها است، شناخته شده و هنگامی که تغییرات سریع بر محیط حاکم باشد بهتر عمل میکنند و مناسب تکنولوژيهاي روتین میباشند. (فخیمی،(538 :1379
.IV رهبري
رهبري؛ فرآیند تأثیرگذاري افراد و گروه ها جهت تعیین اهداف و رسیدن به آن میباشد. رهبران یا کسانی که به عنوان رهبر عمل میکنند، دیگران را راهنمایی، هدایت و ترغیب نموده و آموزش میدهند. به دیگر سخن فرآیند تآثیر گذاري بر دیگران براي دستیابی به اهداف گروهی یا سازمانی را رهبري مینامند. (احمدي،(135 : 1384 در ارتباط با انواع سبک هاي رهبري نیز، چون سایر وظایف مدیریتی، دیدگاه ها و تقسیم بندي هاي متفاوتی از سوي صاحبنظران ارائهشده است که به شکل کلی می توان آن ها را در قالب دو الگوي زیر تقسیم بندي نمود:
الف.الگوي رهبري آمرانه: این نوع سبک رهبري که مترادف با سبک رهبري محافظه کارانه،کارگرا یا تولید گرا می باشد، بر اصولی تکیه می کند که توجه اصلی آن بر »کار« است. در این سبک رهبري، مدیر کارکنان را زیردستان خود پنداشته و با برخورد دستوري و آمرانه تمامی تلاش خود را در جهت پیشبرد اهداف سازمان می نماید و ارزشی براي روابط انسانی و رضایت شغلی کارکنان قائل نمی باشد.
ب.الگوي رهبري مشارکتی: این الگو که در نقطه مقابل سبک آمرانه قرار می گیرد، بر »روابط انسانی« در سازمان در مقابل »روابط کاري« تأکید بیشتري کرده و رضایتمندي کارکنان جزئی از اصول آن به شمار می رود. در این سبک رهبري مدیر سعی دارد تا با مشارکت و همکاري سایر افراد، سازمان را در جهت پیشبرد اهداف عالیه خود یاري رساند.
V. کنترل
کنترل؛ یکی از وظایف حائز اهمیت مدیران است که ضمن ارتباط با سایر وظایف آن ها، عامل مؤثر در تحقق اهداف و برنامه هاي سازمان تلقی می شود. (رضائیان،(495 :1380 کنترل، عبارت از ارزیابی تصمیم گیري ها و برنامه ها از زمان اجراي آنها و اقدامات لازم براي جلوگیري از انحراف عملیات، نسبت بههدف هاي برنامه و تصحیح انحرافات احتمالی به وجود آمده می باشد.(احمدي،(164 : 1384 از میان آراء و نظرات صاحبنظران علم مدیریت در خصوص انواع سبک هاي اعمال کنترل در سازمان؛ »ویلیام اوچی(18) « به دو نوع کنترل اشاره می کند:
الف.کنترل بوروکراتیک: کنترل بورکراتیک؛ نوعی کنترل سازمانی است که با ساختار رسمی و مکانیکی مشخص شده، و هدف آن جلب همکاري کارمند می باشد. سازمانی که این نوع کنترل را اعمال می نماید به قوانین خشک و سلسله مراتب تکیه داشته و ساختار عمومی و سازمانی را به کار می برد. کنترل بوروکراتیک بر این موضوع که کارکنان حداقل سطح قابل قبول انجام کار را ارائه نمایند تأکید و تمرکز می نماید و مشارکت کارکنان سازمان را در انجام امور به صورت محدود اجازه می دهد.
ب.کنترل غیررسمی گروهی : روش دیگر کنترل سازمانی، کنترل گروهی است که بر پایه ساختار غیررسمی ارگانیک استوار بوده و هدف آن ایجاد تعهد در کارکنان می باشد. این نوع کنترل براصول اخلاق گروهی، فرهنگ قوي سازمانی و رفتاري کارکنان که وجه مشخصه »روش خود کنترلی« توسط کارمند می باشد تکیه دارد. انجام کار در این نوع کنترل بر خلاف کنترل بوروکراتیک بر پایه حداقل سطح قابل قبول قرار ندارد و برعکس، در بالا رفتن سطح »حداقل انجام کار« توسط کارکنان تأکید دارد. سازمان هایی که این روش کنترل را اعمال می نمایند معمولاً از نظر ساختاري مسطح بوده و پاداش ها به گروههاي انجام کار که مشارکت گسترده و وسیع در اجراي
فعالیتی داشته اند تخصیص داده می شود. (فخیمی،(468 :1379
2-2 فرضیات تحقیق با توجه به مطالبی که در چهارچوب نظري مطرح شد، فرضیات تحقیق به شکل زیر تدوین گردید:
1. "الگوي تصمیم گیري در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي تصمیم گیري عقلایی محدود می باشد".
2. "الگوي برنامه ریزي در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي برنامه ریزي استراتژیک می باشد".
3. "الگوي سازماندهی در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي سازمانی ارگانیک می باشد".
4. "الگوي رهبري در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي رهبري مشارکتی می باشد".
5. "الگوي کنترل در مؤسسه فرهنگی هنري صبا به عنوان یک سازمان موفق، الگوي کنترل غیر رسمی گروهی می باشد".
3. روش شناسی پژوهش 1-3 روش پژوهش
این پژوهش از نوع توصیفی می باشد. در پژوهش توصیفی؛ هدف محقق توصیف عینی، واقعی و منظم خصوصیات یک موقعیت یا یک موضوع است. به عبارت دیگر، پژوهشگر در اینگونه تحقیقات سعی می کند تا »آنچه هست« را بدون هیچگونه دخالت یا استنتاج ذهنی گزارش دهد و نتایجی عینی از موقعیت بگیرد. (نادري،(72 :1376
2-3 جامعه آماري مؤسسه فرهنگی هنري صبا وابسته به فرهنگستان هنر جمهوري اسلامی ایران از دي ماه 1381، به عنوان یکی از ساختمان هاي این مجموعهفعالیت خود را آغاز نموده است.این مرکز در شهر تهران واقع در خیابان طالقانی ، جنب سینما فلسطین، خیابان برادران شهید مظفر پلاك53 و در ورودي دیگر آن به نام نگارخانه خیال در خیابان ولی عصر، بین خیابان طالقانی و بزرگمهر در دو کیلومتري ساختمان مرکزي قرار گرفته است.تعداد افراد شاغل در این سازمان47نفر بوده که به صورت قراردادي و یا پروژه اي، در بخش هاي مختلف سازمانمشغول به فعالیت می باشند
