بخشی از مقاله
نقش دانش بومی وفناوریهاي نوین در مدیریت منابع آبی به منظور کاهش اثرات خشکسالی
چکیده
پدیدهي خشکسالی به عنوان کمبود در یک یا چند مؤلفه از چرخهي آبی شناخته میشود. با توجه به این که این کمبود در کدام مؤلفه باشد، انواع مختلفی از خشکسالی نظیر خشکسالی هواشناسی، زراعی و هیدرولوژیکی رخ میدهد. خشکسالی واقعی براي مصرفکنندگان هنگامی اتفاق میافتد که تأمین آب کمتر از نیاز آنان باشد. این نوع خشکسالی به خشکسالی هیدرولوژیکی تعبیر میشود که علاوه بر خسارت بر محیط زیست، اثرات اجتماعی زیادي نیز در پی دارد. توجه به اینکه خشکسالی یکی از مهمترین و مخربترین پدیدهي اقلیمی است که اثرات آنمعمولاً در مقیاس ناحیهاي اهمیت بیشتري دارد، در این تحقیق از یک سو به بررسی نقش دانشهاي بومی، مشارکتهاي مردمی و آموزش پرداخته، از سوي دیگر چون شکاف بارز میان هماهنگسازي و به اشتراكگذاري دانش و اطلاعات، همواره یکی از حلقههاي مفقوده در مدیریت بحران بلایاي طبیعی نظیر خشکسالی بوده است به استفاده از فناوريهاي اطلاعاتی نوین همچون مدیریت دانش، مدلها و تصاویر ماهوارهاي، جیآياس و سیستمهاي خبره در فرآیند مدیریت بحران خشکسالی و مدیریت منابع آبی در ایران میپردازیم.
کلمات کلیدي: خشکسالی- مدیریت منابع آب- دانش بومی- فناوري اطلاعات
.1 مقدمه
خشکسالی از جمله بلایایی است که بیشترین خسارات مالی را در کشور ما بر جاي میگذارد، بگونهاي که مطابق پارهاي از تخمینها،70 درصد خساراتی که بر اثر بلایاي طبیعی به کشور وارد شده است، مربوط به سیل و خشکسالی میباشد. در این میان خشکسالی از اهمیت بیشتري برخوردار است و خسارات درازمدت سنگینی دارد که شاید بسیاري از ابعاد آن به آسانی قابل درك نباشد. اثرات مستقیم خشکسالی طیف وسیعی مثل کاهش محصول، کاهش سطوح آب، افزایش مخاطرات آتشسوزي، افزایش نرخ مرگومیر دامهاي اهلی و حیاتوحش و افزایش طوفانهاي گرد و غباري را دربردارد. اما خشکسالی بطور غیرمستقیم نیز اثراتی مانند کاهش عملکرد محصولات، افزایش قیمت مواد غذایی، بیکاري و مهاجرت دارد.[5]
بررسیهاي انجام شده نشان میدهد که خشکسالی، از نظر فراوانی وقوع (شکل ((1) و همچنین ویژگیهایی مانند شدت، مدت، وسعت، تلفات جانی، خسارات اقتصادي، آثار اجتماعی و آثار شدید درازمدت نسبت به سایر بلایاي طبیعی اولویت داشته و مخاطره آمیزتر مینماید و بنابراین نیازمند توجه بیشتري در تصمیمگیريهاي سیاسی میباشد.[3]
شکل -1 حوادث طبیعی مهمی که بر یک درصد از جمعیت جهان تأثیر داشتهاند(.(1963
مدیریت منابع آب در سطح کلان به فرایند برنامهریزي، ساماندهی، هدایت و کنترل جهت ایجاد توازن بین نیازهاي مربوط به آب و هزینهاي مربوطه اطلاق میگردد. در زیرمجموعهي مدیریت منابع آب دو مفهوم دیگر با عناوین مدیریت عرضه (تأمین) و مدیریت تقاضا ( مصرف) مطرح است.
مدیریت تأمین را مجموعه فعالیتهایی جهت شناسایی، توسعه و استخراج آب از منابع جدید به شیوهي اقتصادي و مهندسی گویند. مدیریت تقاضا به فرایندي جهت شناسایی شیوههاي مصرف و ابزارهاي موجود براي ارتقاء سطوح و الگوهاي مصرف آب اطلاق میگردد.
با توجه به محدودیتهاي موجود در منابع آب امروزه از مدیریت ترکیبی تولید و مصرف استفاده میگردد. مدیریت ترکیبی (توأمان) دو سیاست متفاوت و یک هدف واحد است. دراین رویکرد با آب باید به عنوان یک کالاي اقتصادي، اجتماعی و زیست محیطی برخورد شود و همچنین مدیریت منابع آب باید در چارچوبی یکپارچه، در هر دو سو، شامل مدیریت تولید آب و مدیریت مصرف آب تحلیل شود .[7]
.2 پیشینه و ضرورت انجام تحقیق
به گفتهي آبشناسان، آب دیگر یک کالاي فراوان و فاقد ارزش اقتصادي نیست، بلکه یک کالاي بدون جایگزین و با ارزش اقتصادي زیاد در همهي زمینههاي مصرف میباشد. در بخش مدیریت خشکسالی بدلیل اینکه خطرات مربوط به خشکسالی خیلی کم خود را نشان میدهند و براحتی قابل تشخیص نمیباشند، انتقال مدیریت بحران به مدیریت ریسک دشوار است. از طرفی علت بسیاري از خسارتهاي وارده به انسانها و احشام، خشکسالی است. خشکسالی فرآیند فرسایش منابع طبیعی را تشدید کرده، به دولت نیز فشار سنگینی وارد میکند تا اقداماتی در جهت مقابله با این پدیده انجام دهد. از طرف دیگر رابطهي مستقیمی بین فقر و مناطق مستعد خشکسالی وجود دارد. خسارتهاي گستردهي محصول، منجر به کاهش غذا
شده و به تبع آن تغذیه و سلامتی انسانها و احشام به خطر میافتد. کمیاب شدن آب آشامیدنی به علت تنزل کیفیت آبهاي زیرزمینی و کاهش سفرههاي آبی نیز منجر به مهاجرت گستردهي افراد میگردد. همهي این موارد ضرورت ارزیابی خشکسالی و مدیریت آن را آشکارتر میسازند.[11]
در تحقیقی بذرافشان و همکارانش (1390)، مسئلهي مدیریت منابع آب در وقوع خشکسالی را یکی از مهمترین چالشها در هر کشوري میدانند که بدون شک برنامهریزي صحیح در سطوح مختلف میتواند ابزاري قدرتمند در جهت سازگاري با خشکسالی باشد. در این تحقیق به بررسی برنامهریزي کارآمد براي سازگاري با خشکسالی و موانع موجود در این راه میپردازند.
خسروي و همکارانش (2014)، در پژوهشی به بررسی و اولویتبندي عوامل کلیدي موفقیت مدیریت بحران خشکسالی بر مبناي مدیریت دانش در ایران میپردازند. نتایج این پژوهش میتواند خطوط راهنمایی را براي موفقیت سازمانهاي درگیر با مدیریت بحران خشکسالی در کشور فراهم نماید.
ابراهیمیان و همکارانش (1392)، در تحقیقی، نقش دانش بومی در حفظ و مدیریت بهینهي منابع آبی و خاکی در کاهش روند خشکسالی و سیل در راستاي توسعهي پایدار کشاورزي و روستایی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران را بررسی کردهاند.
با توجه به پیامدهاي منفی و ناخواستهي پدیدهي پیچیده و چندبعدي خشکسالی بر رشد و توسعهي جوامع از یکسو و پتانسیل کشور ایران براي وقوع خشکسالی از سوي دیگر، تدبیر سازوکارهاي جهتدار براي مقابله، کنترل و مدیریت بحران خشکسالی ضروري مینماید. از یک طرف به دلیل شکاف بارزي که میان هماهنگسازي و به اشتراكگذاري دانش و اطلاعات در مدیریت بحران بلایاي طبیعی دیده میشود، فناوري اطلاعات میتواند نقش مؤثري در فرآیند مدیریت بلایاي طبیعی ایفا کند. لذا تعیین و اولویتبندي عوامل اصلی اجراي موفق دانش، مدیریت دانش، آموزش و فناوري اطلاعات و ارتباطات در مدیریت بحران بلایاي طبیعی مانند خشکسالی میتواند به عنوان یک توانمندساز جهت مدیریت مؤثر آن مطرح باشد. عوامل موفقیت موضوع بسیار مهمی است که باید جهت کارآمدي یک عملیات درنظرگرفته شود. در حوزهي مدیریت دانش بحران خشکسالی، عوامل کلیدي میتواند بصورت چگونگی، واقعیات یا اثراتی باشند که در دانش مدیریت خشکسالی وارد میشوند و میتوانند بطور مستقیم یا غیرمستقیم بر نتیجهي مدیریت این بحران تأثیر بگذارند.
از طرف دیگر با شناسایی و تدوین دانش بومی محیطی، زمینههاي موفقیت بیشتر طرحهاي مدیریت و حفاظت محیط زیست و بلکه توسعهي روستایی فراهم میآید، کاستیهاي فناوري نوین نیز جبران شده، زمینهي مشارکت روستاییان در مدیریت و حفاظت از منابع آبی نیز فراهم میشود.
.3 تفاوت خشکی و خشکسالی
خشکسالی یک واقعهي بزرگ است که در اثر عدم بارندگی طولانیمدت ایجاد میشود[15]، خشکسالی به عنوان مرحلهي طولانی مدت وضعیت کمبود آب، یک موضوع چالش برانگیز در مدیریت منابع آب و به عنوان یک فاجعهي طبیعی بسیار گسترده است که درك کمی از آن وجود دارد .[13]
خشکسالی پدیدهاي موقتی بوده و با خشکی که مربوط به اقلیم مناطق خشک بوده و نشاندهندهي کم بارانی است متفاوت است. در واقع خشکی نوعی ویژگی دایمی آب و هوایی در یک منطقه است که عبارتست از عدم کفایت بارندگی در حد لازم براي رشد حیات در آن منطقه. در حالیکه خشکسالی عبارتست از کاهش غیرمنتظرهي بارندگی در مدتی معین در منطقهاي کهلزوماً خشک نیست. میزان این کاهش به اندازهاي است که روند عادي رشد را در منطقه مختل مینماید. بنابراین خشکسالی ویژگی دایمی منطقه نیست و در هر نوع آب و هوایی میتواند اتفاق افتد. خطرات خشکسالی بسیار بیشتر از خطرات خشکی است، زیرا سیستمهاي حیاتی منطقهي خود را با وضعیت متعارف منطقه اعم از آب و هواي خشک یا مرطوب وفق میدهند و در شرایط موجود هیچ خطري آنها را تهدید نمیکند. موقعی که بارندگی منطقه کمتر از حد متوسط باشد رطوبت موجود، نیاز سیستمهاي حیاتی را به آب تأمین نمیکند و چه بسا که این سیستمها متلاشی شده و از بین بروند. میتوان گفت خشکسالی در اثر تکرار مداوم به خشکی تبدیل میشود.[3]
.4 مدیریت خشکسالی
یکی از کاربرديترین مدلهاي مدیریت خشکسالی، فرایند ده مرحلهاي ویلهیت میباشد که اکنون در بسیاري از ایالتهاي متحدهي آمریکا اجرا میشود و امروزه تجربیات زیادي نیز به آن افزوده و در شکل (2) آورده شده است. بطور خلاصه، مراحل 1 تا 4 بر درك شفاف از این فرآیند، دانستن چگونگی انجام برنامهي مقابله با خشکسالی و تأمین دادههاي کافی جهت تصمیمگیريهاي بهینه در هنگام فرمولبندي و تدوین برنامهي مقابله با خشکسالی، تأکید دارد. مرحلهي پنجم، مرحلهي بسترسازي ساختار تشکیلاتی مدیریت ریسک خشکسالی براي تقسیم شرح وظایف آمادهسازي سازمانها و نهادهاي اجتماعی را بیان میکند. این برنامه بایستی بصورت یک فرآیند، تدوین شود. ارزیابی و تعیین ریسک نیز باید در این مرحله قرار گیرد تا پروفایل آسیبپذیري را براي بخشهاي مختلف اقتصادي، گروههاي جمعیتی، مناطق و جوامع تشکیل دهد.
شکل -2 فرآیند 10 مرحلهاي براي برنامهریزي در برابر خشکسالی
مراحل 6 و 7 بر تحقیق و پژوهش و ایجاد هماهنگی بین دانشمندان و سیاستگذاران تأکید دارد. مراحل 8 و 9 شامل ترویج و آزمایش برنامهي مقابله با خشکسالی قبل از وقوع آن میباشد. سرانجام مرحلهي دهم بر اصلاح و تجدیدنظر در برنامه تأکید دارد تا برنامه بتواند بهنگام باشد و کارآمدي آن در دورهي خشکسالی قبلی مورد ارزیابی قرارگیرد.[20]
.5 راهکارهاي فناوري اطلاعات در مدیریت منابع آبی به منظور کاهش خشکسالی
در شکل (3) راهکارهاي فناوري اطلاعات به منظور کاهش خشکسالی و مدیریت بهینهي منابع آبی نشان داده شده است که در قسمتهاي آتی توضیح داده میشود.
.1-5 آموزش و فرهنگسازي مشارکت مردمی
متأسفانه یکی از معضلات اساسی در کشور ما مصرفگرایی مفرط است که به شکل یک فرهنگ درآمده ولی ما براي اینکه بتوانیم مصرف بهینه در حوزههاي مختلف آب، گاز و برق داشته باشیم باید با فرهنگسازي بیشتر از سوي رسانهها باورهاي غلط مردم و شهروندان روستایی و شهري را اصلاح کنیم. نگاه ویژه به مدیریت تقاضا و مشارکت بهرهبرداران از طریق نظام-هاي بهرهبرداري از منابع آب و ایجاد تشکلهاي آببران ما را در جهت مصرف بهینه، ارتقاء کارآیی و بهرهوري آب سوق خواهد داد. بنابراین میبایست هماهنگی و همزمانی لازم بین فرآیندهاي تأمین و استحصال آب با تقاضا و مصرف بهینه همراه با سایر فرآیندهاي مورد نیاز تولید همراه با مشارکت مؤثر مردم ایجاد گردد و نقش مشارکت در برنامهها و اعتبارات یک ضرورت بشمار آید. از جمله پیشنهاداتی که در زمینهي اهمیت نقش مشارکت قابل بیان است عبارتند از:
مدیریت دانش جیآياس مدلها و تصاویر ماهوارهاي
دانش بومی راهکارهاي فناوري اطلاعات به آموزش دربارهي حفر چاه و مدیریت قناتها
منظور مدیریت منابع آبی در
سیستمهاي خبره خشکسالی آموزش و فرهنگسازي مشارکت مردمی
شکل -3 راهکارهاي فناوري اطلاعات در خشکسالی
1. ایجاد هماهنگی بین بخش دولتی جهت مشارکت دستگاههاي دولتی مرتبط با بخشهاي متنوع آبی
2. تدوین و اصلاح قانون جامع آب کشور با مشارکت کلیهي ذیربطان و ذینفعان مبتنی بر مدیریت تقاضاي آب متناسب با زمان و امکان بهرهگیري از تجربیات و فنآوريهاي نوین جهانی در مشارکت اصولی بهرهبرداري
3. تشویق و ترغیب بهرهبرداران و مصرفکنندگان بخصوص در بخش روستایی براي تشکیل تشکلها، تعاونیها و یا گروههاي بومی و محلی بصورت داوطلبانه جهت تعاون و مشارکت بیشتر
4. افزایش آگاهی و دانش مصرفکنندگان و بهرهبرداران آب با روشهاي نوین بهرهبرداري و افزایش روحیهي مشارکت در بین آنها و آگاهیسازي مردم از نقش اهمیت مشارکت در توسعهي منابع آبی در عصر کنونی
5. اصلاح نگرش مسئولین ذیربط نسبت به اصل مشارکت در برنامهریزيهاي بلندمدت و کوتاهمدت
6. شناسایی دقیق فرهنگ و عرف جامعهي موردنظر و استفاده از آن براي ایجاد مشارکت
7. اهمیت دادن به نقش حیاتی مردم در مدیریت منابع آب
8. برنامهریزي اجرایی مشارکتی و تلفیقی براي هر منطقه متناسب با پتانسیل و ظرفیتهاي بومی در هر منطقه با همکاري بخشهاي مردمی و دولتی .[6]
.2-5 آموزش درباره حفر چاه و مدیریت قناتها
حفر بیرویهي چاههاي عمیق و نیمهعمیق به منظور استحصال آب براي مصارف کشاورزي، صنعت و شرب، سبب هجوم بیوقفه به منابع دشت شده و خشک شدن قناتها را در پیدارد. بنابراین، با حفظ آبهاي زیرزمینی و بهرهگیري مطلوب از پخش سیلابها و عملیات آبخوانداري به منظور صیانت و حراست از قناتها و جلوگیري از خشک شدن آنها میتوان گامهاي مؤثري در راستاي بحران آب در دشتها برداشت. بنابراین با آموزشهاي زیر به مردم بومی و مسئولان میتوان از خشک شدن قناتها جلوگیري کرد:
.1 از ساختن هرگونه بناء و تأسیسات دولتی و غیردولتی در حوضهي آبریز قناتها جلوگیري شود.
2. از احداث دامداريها و مرغداريها و استخرهاي پرورش ماهی در مسیر ریزشهاي بالادست قنات خودداري گردد تا از آلودگی آبها جلوگیري شود.
3. چاههاي قناتها که بیشتر در بستر رودخانهها و مسیر سیلهاي بالادست قرار دارند با استفاده از حلقههاي بتونی جهت حفظ آنها اقدام لازم صورت گیرد.
4. با بهرهگیري از کارشناسان و متخصصین، قناتهایی که به سایر قناتها ضرر وارد نمیسازند به سمت بخشهاي آبده دیگري گسترش داده شوند.
5. از حفر چاههاي غیرمجاز در حریم قناتها به جد ممانعت به عمل آورده شود.
6. با نظارت لازم از طریق ارگانهاي مسئول، لایروبی قناتها به منظور جلوگیري از هدررفت آب بهموقع انجام گردد.
7. با احداث سدهاي مخزنی یا خاکی مناسب در بالادست قناتها نسبت به تولید بیشتر آب و نیز جلوگیري از خشک شدن قناتها، بهرهگیري بایسته صورت گیرد.
8. جهت بالابردن عمر مفید و بازدهی چاهها ضمن بازنگري در عملیات تکمیل ساختمان چاه (گراول پک، لولهي جدار و
...) زمان خاموشی مناسبی را در یک بازهي 24 ساعته براي الکتروپمپ تعریف نمود که البته این زمان میبایست با مطالعه برآورد شودو مسلماً براي کل محدودهي دشت یکسان نخواهد بود.
.3-5 دانش بومی در مدیریت بهینهي آب در مواقع خشکسالی
بنا به تعریف پژوهشگران مختلف، دانش بومی عبارت است از دانش محلی، دانش بومیشناسی سنتی، بومشناسی قومی و نژادي، دانش زمین و اخیراً هم دانش مردم بومی و دانش محیطی بومی و مدیریت محیطی توصیف شده است .[12] به گفتهي وانکا، دانش بومی از موقعیت طبیعی و نیازهاي اجتماعی جوامع توسعه یافته، لذا به آنها در حفاظت از محیط کمک میکند [16]و همچنین دانش بومی، دانشی است تماماً بومی که مردمان بومی آن را از تجربیات و مشاهدات؛ از اینرو گذشته از خود؛ در تعامل با محیط ایجاد کردهاند .[19] در این تعاریف دو نکته آشکار است: نخست آن که این دانش در
طول زمان انباشته شده و دیگر آنکه از ارتباط مردم با محیطشان توسعه یافته است.[10]
به دلیل واقع شدن ایران در منطقهي خشک و نیمهخشک تأمین آب شرب سالم و کافی همواره مشکل بوده است. دانش بومی در زمینهي مدیریت بهینهي منابع آب بر پایهي سه هدف ذخیرهسازي آب، استفادهي حداکثر رطوبت، کاهش هدررفت آب براي مدیریت پایدار آب تکیه دارد که به شرح زیر میباشد:
-1 دانش ذخیرهسازي آب و مهار جریانهاي سطحی و زیرزمینی:
احداث استخرهاي کوچک براي جمعآوري آب در مسیر رودخانه،مسیل و جویها درمواقع خشکسالی، ایجاد کهریز براي افزایش و برقراري آب چشمههاي مستعد، ایجاد کانال در محل چشمه و در مسیر جوشش چشمه، احداث آبشخورهایی در مراتع در کنار چشمهها براي تأمین آب دام، سدسازي از سنگ و ساروج بر روي رودخانههاي سیلابی [1] و جلوگیري از توسعهي شهري در مناطقی که با بحران خشکسالی مواجهاند.
-2 دانش کاهش تبخیر آب و استفاده از رطوبت:
پوشاندن اطراف درختان و نهالها بعد از آبیاري با علف، استفاده از آبیاري کوزه اي، پیوندزدن برخی درختان میوه به درختان کم اهمیتتر از لحاظ محصول، آبیاري در هنگام صبح یا عصر، هرس کردن شاخهي درختان در زمان خشکسالی، سلهشکنی یا شخم در اطراف ریشهي درختان براي نفوذ بهتر آب و مانع ایجاد شکاف در اطراف ریشهي درختان میشود.
-3 دانش کاهش هدررفت آب:
از بین بردن علفهاي هرز اطراف نهرها و جويهاي آب، ترمیم و لایهروبی نهرها و جويها و استخرها، تقویت آب زیرزمینی، تغذیهي سفرههاي زیرزمینی از طریق آبیاري سیلابی در برخی مخروط افکنههاي ایران، استفاده از کشت پاییزه در زمینهاي حاصلخیز [1]، بررسی و تجدیدنظر در حقابهها و تعدیل آنها براي شرایط کم آبی.
.4-5 نقش مدیریت دانش در مدیریت بحران خشکسالی
مدیران و متخصصان مدیریت بحران جهت جلوگیري و پیشگیري از بروز بحرانهاي طبیعی، قبل از هر چیز نیازمند یک-سري چک لیستها، ابزارها و امکانات متنوع هستند که حیاتیترین آنها دسترسی به اطلاعات و سیستمهاي اطلاعاتی و ارتباطی پایدار، بهروز، جامع، دقیق و یکپارچه هستند که بتوانند بلادرنگ و به موقع در تمام مراحل مدیریت بحران از آنها بهرهمند شوند که در سطور بعدي به معرفی و اهمیت نقشهاي برخی از آنها اشاره میشود.