بخشی از مقاله
خاكشناسي عمومي
فهرست مطالب:
طبقه بندي خاك 1
مقدمه 1
2-20 روش هاي طبقه بندي خاك در ايالات متحده 2
راسته: 2
زير راسته: 3
گروههاي بزرگ: 3
زير گروه 3
تيره: 4
دسته: 4
فازهاي (گون هاي) خاك: 5
3-20 نام ها در سيستم ايالات متحده 5
4-20 نقشه ها و عكس هاي راسته هاي خاك 6
1-4-20 راسته خاك: هيستوسل 7
طبقه بندي خاك
20-1
مقدمه
طبقه بندي خاكها, يك متد براي كنار يكديگر قرار دادن انواع خاكهايي است كه داراي خصوصيات مشابه ميباشند. بر خلاف گروههاي گياهان و حيوانات كه در آنها گونه هاي مشابه در يك دسته قرار دارند و گونه هاي دسته هاي ديگر با يكديگر تفاوت دارند, گونه هاي خاك به ندرت به يكديگر شباهت دارند. گونه هاي خاك
اغلب به نرميو به تدريج از گونه اي به گونه ديگر هنگام پيمايش سراشيبي يا دشتي وسيع طبقه بندي ميشوند عمق, رنگ و محتوي نمك و ساير خصوصيات خاك به تدريج تغيير ميكنند به اين خاطر براي مشخص نمودن خصوصيات يك خاك بايد حجم مينيميي از آن انتخاب و مورد بررسي قرار گيرد. يك چنين حجمياز
خاك كه پدان ناميده ميشود تقريبا حدود چهل اينچ مربع (يك متر مربع) وسعت دارد و داراي عمق كافي براي رشد ريشه ها ميباشند. هنگام بررسي بسياري از انوع خاكها, ميتوان محدوده هاي وسيع تري از خاك را كه داراي خصوصيات يكسان ميباشند مورد بررسي قرار دارد كه به اين حجم بزرگتر پلي پدان (به معناي تعداد زيادي پدان) اطلاق ميشود.
از آنجا كه خاكها به تدريج از گونه اي به گونه ديگر طبقه بندي ميشوند رده هاي خاك داراي افق هاي (محدوده هاي) قرار دادي ميباشند كه توسط عمق ضخامت و درصد نمك يا رطوبت و ساير خواص قابل اندازه گيري تحميل ميشوند.
بسياري از اين افق هاي قرار دادي, خصوصيات زيادي از خاك را در بر ميگيرند كه در افق هاي مختلف شرح داده ميشوند كه به آن ها افق هاي تشخيصي گفته ميشود. همان طور كه افرادي كه حيوانات را دسته بندي ميكنند آنها را بر اساس تعداد پاها, داشتن يا نداشتن بال, استخوان بندي داخلي يا خارجي و ساير خصوصيات ديگر طبقه بندي ميكنند كساني كه گونه هاي خاك را نيز دسته بندي ميكنند آنها را بر اساس نوعي افق هاي تشخيصي از يكديگر جدا ميكنند به طوري كه در همه روش هاي طبقه بندي, رده هاي رايج تر و متداول تر داراي تعداد كمتر و به صورت گسترده تعريف شده اند و رده هاي خاص تر داراي تعداد بيشتر و به صورت جزئي تر تعريف شده اند.
2-20 روش هاي طبقه بندي خاك در ايالات متحده
طبقه بندي كه اكنون براي خاك استفاده ميشود در سال 1965 توسط ايالات متحده اتخاذ شد يك توضيح ساده از اين سيستم طبقه بندي به شرح زير ميباشد.
راسته:
اين طبقه بندي عموميترين و رايج ترين دسته ميباشد همه انواع خاكها, در يكي از 10 راسته موجود طبقه بندي ميشوند. هشت راسته از آنها بر اساس حضور يا عدم حضور افق هاي تشخيصي با ساير خصوصيات همانند شدت فرآيند شكل گيري خاك و تفاوتهاي آب و هوايي در آن مناطق طبقه بندي ميشوند از ميان دو راسته ديگر., انتيسول داراي محدوده هاي تشخيصي مشخصي نميباشد و هيتوسل ممكن است در هر منطقه آب و هوايي مرطوبي كه رشد گياهان را تضمين ميكند وجود داشته باشد.
زير راسته:
زيرراسته ها در يك راسته خاك به صورت گسترده بر اساس خصوصيات خاك كه از تفاوت در ميزان رطوبت و دما نتيجه ميشود متمايز ميشوند چهل و هفت زير راسته در حال حاضر شناسايي شده اند. زيرراسته ها در هر راسته مشخص و متمايز ميباشند و قايل جاي گيري در راسته هاي ديگر نميباشند.
گروههاي بزرگ:
هر زير راسته خود به گروههاي بزرگي تقسيم بندي ميشود. تنها در ايالات متحده از ميان تقريبا 225 گونه موجود در جهان 185 گروه بزرگ شناسايي شده است كه به صورت گسترده بر اساس افق هاي متمايز خاك و خصوصيات آن ها طبقه بندي شده اند. اين افق ها شامل آنهايي ميباشند كه داراي آهن, خاك رس و يا گياخاك هستند و آنهايي كه داراي لايه هاي سخت شده و به هم پيوسته خاك, موسوم به پنس ميباشند كه در حركت آب و نفوذ ريشه ها در خاك دخالت دارند. خصوصيات مشخصه اين گروهها دماي خاك و درصد عناصر معدني همانند منيزيم, سديم, پتاسيم و ساير نمكها ميباشد. به ضميمه B, فهرست معاني جدول G-3 صفحه 600 مراجعه كنيد.
زير گروه
هر گروه بزرگ خاك به سه نوع زير گروه تقيسم بندي ميشود. يك زير گروه نشان دهنده بخش مركزي گروه ميباشد. دوميكه خصوصياتي نزديك به راسته و زير راسته هاي ديگر و يا ساير گروههاي بزرگ دارد و سوميكه در طبقه بندي داخلي در دسته اي ديگر قرار ميگيرد. در حدود 970 زير گروه در ايالات متحده شناسايي شده اند.
تيره:
تيره هاي خاك در يك زير گروه بر اساس ويژگي هايي كه براي رشد گياهان يا رفتارخاك هنگام استفاده در مقاصد مهندسي مهم ميباشند, دسته بندي ميشوند.
خصوصياتي كه مورد استفاده قرار ميگيرند شامل بافت خاك, خصوصيات كاني هاي موجود در خاك, واكنش هاي شيمايي خاك نظير (PH, دماي خاك, درصد رطوبت نفوذ پذيري و تراوايي خاك, ضخامت آن. غلظت و ساختار خاك ميباشد. در حدود 7500 تيره در ايالات متحده شناسايي شده اند.
دسته:
هر تيره شامل چند دسته ميباشند. تعداد 10500 دسته يا بيشتر در ايالات متحده داراي خصوصيات و ويژگي هاي محدود تري نسبت به تيره ها ميباشند نام دسته ها از لحاظ خاكشناسي داراي اهميت نميباشند اما از لحاظ جغرافيايي نشان دهنده نام يك رودخانه شهر يا منطقه اي ميباشد كه دسته مذكور براي اولين بار در كنار آن شناسايي شده است. دسته هاي خاك بر اساس خصوصيات قابل مشاهده و نقشه برداري رنگ, بافت, ساختار, غلظت و ثبات خاك, ضخامت و PH در حجم مشخصي از خاك و همچنين خواص شيمايي و مدني آن طبقه بندي ميشوند. مثال هايي از نام هاي دسته ها به صورت زير ميباشد. جي, اكلاهاما, هستون و مريماك كه با توجه به شهر جي ايالات اكلاهاما و منطقه هستون و رودخانه مريماك نامگذاري شده اند.
فازهاي (گون هاي) خاك:
عبارت يا اصلاحي كه در مورد بافت سطح خاك, درصد شيب, شوري, ميزان سنگلاخي بودن, فرسايش و ساير شرايط خاك توضيح ميدهد گونه (فاز) ناميده ميشود. هنگاميكه نام گونه ها (فازها) به نام دسته ها افزوده ميشود واحدهاي نقشه برداري شده خاك قابل توجهي توصيف ميباشد. واحدهاي نقشه برداري شده همگي از نوع پلي پدن ميباشند. مثال هايي از واحدهاي نقشه برداري به صورت زير ميباشند. خاك رس لجني (لومي) جي با صفر تا 3 درصد شيب
خاك رس سياه و فرسوده هستون با 2 تا 5 درصد شيب
خاك فرسوده و ماسه اي مريماك همواره با 18 تا 25 درصد شيب
تا قبل از سال 1970 گونه خاك به عنوان واحد نقشه براي نشان دادن زير دسته هايي كه نشان دهنده نام دسته ها و بافت سطح خاك بودند مورد استفاده قرار ميگرفت انواع خاك, اكنون به طور رسميبه عنوان مجموعه اي از واژه ها و اصطلاحات علم خاكشناسي به كار برده نميشوند بلكه اين توسط گونه ها (فازها) صورت ميگيرد
3-20 نام ها در سيستم ايالات متحده
در تلاشي براي ايجاد يك سيستم طبقه بندي جديد كه با بسياري از زمان ها سازگار باشد نام هاي جديد و يك سيستم جديد نامگذاري كه با تمام سيستمهاي طبقه بندي قديم تفاوت دارد توسعه يافت. صفات جديد از بسياري از ريشه هاي لاتين و يوناني و تعدادي نيز از ريشه هاي انگليسي, آلماني و ژاپني ابداع شدند. اكثر نامها داراي قسمتي از نام دسته به عنوان ريشه نام بودند. بدين ترتيب راسته خاك از روي نام آن معين ميشد. براي ساختن نام زير راسته ها و گروههاي بزرگ در هر زير راسته اساميمركب مورد استفاده قرار ميگيرند, كه نشان دهنده خصوصيات و ويژگي خاك نامگذاري شده ميباشند. آلتيسل يك مثال از چهارمين راسته بزرگ موجود در ايالات متحده ميباشد كه 8/12 درصد سطح زمينهاي 50 ايالات را پوشانده است كه براي نشان دادن و به تصوير كشيدن كاربرد اساميمركب و ريشه اصلي آن ها در نامگذاري رده ها و راسته هاي خاك ميباشد.
4-20 نقشه ها و عكس هاي راسته هاي خاك
عكس هاي رنگي نشان دهنده هر يك از ده راسته و كليدهاي راهنماي شناسايي آنها در جدول 20-1 داده شده اند. در بحث كلي راجع به راسته هاي خاك كه در ادامه ميآيد ساير عكس ها به صورت سياه و سفيد به تصوير كشيده شده اند كه در عنوان هر يك از آنها توضيح داده شده است. در پايان هر بحث, نام گروههاي بزرگ از سال 1938 در سيستم ايالات متحده آورده شده است. زير اين اصطلاحات هنوز در ادبيات و واژگان زبان رايج هستند و توسط برخي از افراد مورد استفاده قرار ميگيرند.
بحث بر روي راسته هاي خاك بر طبق درجه نسبي گسترش افق (محدوده) آنهاست خاكهاي آلي در ابتدا مورد بررسي قرار ميگيرند سپس خاكهاي خشك و در نهايت خاكهاي مرطوب خاكهايي با محتوي رس بالا تحت عنوان ورتيسول نيز در جاي مناسب قرار داده ميشوند.
1-4-20 راسته خاك: هيستوسل
زير راسته ها:
فيبريست: به صورت گسترده تجزيه نشده
فوليست:
همسيست: نيميهستند فيبرهاي قابل شناسايي
ساپرليست: فيبرهاي غير قابل شناسايي
هيستوسل ها خاكهاي آلي ميباشند. خصوصيت مشخصه آن ها نوعي كربن آلي با حداقل محتوي 12 درصد هنگام عدم وجود هوموس در بخش معدني خاك ميباشد كه اين مقدار ممكن است هنگاميكه در بخش معدني 60 درصد يا بيشتر رس وجود داشته باشد تا 18 درصد نيز براي خاكهايي كه داخل يا زير آب قرار ميگيرند افزايش يابد براي خاكهايي كه در نواحي سنگي شكل ميگيرند. محتوي كربن 20 درصد يا بيشتر ميباشند. خاكهاي آلي محتوي ذخاير آب فراوان, كمبود مواد مغذي همانند پتاسيم و مس و دانسيته پائين ميباشند (به مقدار 3-6 پوند و فوت مكعب- 1/0 گرم بر سانتي متر مكعب)
طبقه بندي هيستوسل بر اساس خصوصيات فيزيكي آن ها همانند مواد معدني, مراحل تجزيه, ضخامت, دانسيته, ظرفيت نگه داري آب, دما, غلظت, ثبات و ساير خصوصيات شيميايي ميباشد.
دانشكده كشاورزي