بخشی از مقاله
عضلات بدن
عضلههاي اصلي پشت
عضلههاي اصلي پشت ميتوانند به دو بخش مياني و جانبي تقسيم شوند. آن به وسيله نيام سينهاي كمري به مهرهها و زائدههاي عرضي چسبيدهاند. اين آرايش از جدا شدن عضلات از پشت جلوگيري ميكند. مانند زه يك كمان، زماني كه پشت باز ميشود.
مسير مياني
مسير مياني در شيار بين زائده خاري و زوايد عرضي قرار دارد و آن را ميتوان به سه قسمت تقسيم كرد: گروههاي عضلاني خاري كه هر دو منشأ و محل اتصال آن روي زوائد خاري است.
گروه عضلاني خاري كه منشأ آن روي زوائد عرضي و سر متحرك آن روي زوائد خاري است و گروه عضلاني عرضي خاري كه از زوائد خاري منشأ ميگيرند و به زوائد عرضي متصل ميشوند.
شكل 31 ـ 3. عضله مربع كمري
در سيستم عضلاني مهرهاي، ما عضلههاي بين مهرهاي را تشخيص ميدهيم كه در ناحيه كمري و گردني تنها از زوائد خاري مهره مجاور عبور ميكنند و در ناحيه سينهاي عضلههاي مهرهاي كه بر روي چندين زائده خاري متصل شدهاند وجود دارند. عضلههاي كوتاهتر نسبت به عضلههاي طويلتر در قسمتهاي عميقتر قرار دارند.
سيستم خاري عرضي (تصوير 32 ـ 3) از بالا به ترتيب به عضلههاي زير تقسيم ميشوند:
1. عضلات چرخاننده بزرگ و كوچك
2. عضله چند سر
3. عضله نيم خاري كه يك بخش گردني و يك بخش مهرهاي دارد.
سيستم عرضي خاري شامل عضلات مهرهاي رأسي و مهرهاي گردني است (شكل 33 ـ 3).
شكل 32 ـ 3. نمايش سيستم خاري عرضي
عضله مهرهاي رأسي
منشأ: زائده خاري مهرههاي بالاي سينه (T1-T3) و پائين گردن (C3-C7)
محل اتصال: زائده پستاني (ماستوئيد)، خط فوقاني پشت گردن
عصبگيري: شاخههاي خلفي اعصاب مهرهاي C1 تا C5
عمل: زماني كه يك طرف تحريك ميشود عضله سر را به يك طرف خم ميكند و در صورت تحريك دو طرف، سر را به طرف عقب ميكشد.
عضله مهرهاي گردني
منشأ: زوائد خاري مهرههاي T3 تا T6
محل و اتصال: زوائد عرضي مهرههاي C1 تا C6
عصبگيري: مانند عضله قبلي
عمل: زماني كه اين عضله به يك طرف تحريك شود، گردن را به طرف عضله منقبض خم ميكند. در صورت تحريك دو طرف، سر به طرف خم ميشود. همچنين از طريق اتصال اين عضله روي مهره اطلس، به چرخش سر كمك ميكند.
مسير جانبي
در حالي كه مسير مياني عمدتاً شامل عضلههاي كوتاه است، مسير جانبي عمدتاً از عضلههاي طويل تشكيل شده است. مسير جانبي كه در ناحيه كمر به صورت يك مسير عضلاني نيرومند به هم ميپيوندند، شامل عضله راست كننده ستون مهرهها است كه از دو بخش با عضلههاي طويل و خاصرهاي دندهاي تشكيل شده است.
عضله طويل
سر ثابت: اين عضله شامل رأسي، گردني و سينهاي و از زوائد عرضي تمامي مهرهها، خاجي و تاج خاصره منشأ ميگيرد.
سر متحرك: رأسي به زائده پستاني، گردني به زوائد عرضي مهرههاي گردني و سينهاي به روي دندهها و زوائد مهرههاي كمري و سينهاي متصل است.
عصبگيري: شاخه پشت اعصاب ويژه مهرهاي.
عمل: تحريك يك طرف منتج به فلكشن جانبي به ويژه در بخش ستون مهرهها بوده و تحريك دو طرف منتج به اكتنشن پشت ميشود.
عضله خاصرهاي دندهاي
منشأ: اين عضله نيز شامل سه جزء است: گردني، سينهاي و كمري كه به ترتيب از سومين تا دوازدهيمن دنده، خاجي و تاج خاصره نشأت ميگيرد.
محل اتصال: همه دوازده دنده و زوائد عرضي مهرههاي گردني است.
عصبگيري: مانند عضله قبلي است.
عمل: مشابه عضله طويل سبب باز شدن و خم شدن جانبي تنه ميشود و همچنين دندهها را پائين ميكشد و بنابراين در عمل بازدم شركت دارد.
در صورتي كه عضله راست كننده ستون مهرهها ضعيف باشد ممكن است منجر به نقص وضعيت بدن (پوسچرال) شود كه گوژپشت ناميده شده است.
نظري عمومي به عملكرد ساختار عضلاني شكم و پشت
ساختار عضلاني شكم و پشت: تنه را در يك حالت تنش پويا نگهداري ميكند كه ميتواند خودش را به بهترين شكل با تغييرات حركتي تنه و اندامهاي انتهايي سازگار كند. عمل اصلي اين عضله، حفظ وضعيت بدن در حالت مستقيم است.
ستون مهرهها در اين رابطه شبيه دكل كشتي بادباني كه داراي سيستمي از بستهايي كه در يك وضعيت افقي روي تير كشتي (لگن) ميباشد، محكم شده است.
شكل 34 ـ 3. دو قسمت عضله راست كننده ستون مهرهها
تغييرات تنش در يك طرف بايد به وسيله تغييرات كل سيستم داربست تكميل شود. به طور مشابه عضلههاي شكم و پشت نميتوانند به صورت مجرد عمل كنند و هميشه فقط به عنوان يك سيستم كامل هستند.
تصوير 35 ـ 3 به طور روشن تفاوتهاي در ساختارهاي قدامي و خلفي سيستم تنش را نشان ميدهد.
در حقيقت ساختار عضلاني شكم به طور قابل توجهي كمتر از ساختار عضلاني پشتي پيريزي شده است
مفاصل بين ستون مهرهها و سر
در مقابل تحركناپذيري نسبي مهرههاي كمري، كه به طور محكم به كمربند لگني وصل شدهاند، مهرههاي گردني تحركپذيري بيش از حد معمول در همه جهات را دارا ميباشند.
اين حالت از اهميت خاصي برخوردار است، زيرا سر كه شامل اندامهاي حسي است به مهره گردني متصل است. جنبشپذيري سر از طريق تعداد زياد مفاصل ويژه امكانپذير شده است
يك مفصل پس سري ـ اطلسي بين برجستگيهاي مدور سر استخوان جمجمه و سطوح مفصلي اطلس وجود دارد. همچنين يك گروه مفصل اطلسي محوري بين اولين دو مهره گردني وجود دارد. مفاصل پس سري ـ اطلسي حركات باز شدن و خم شدن سر را تأمين كرده و براي حركت جانبي محدوديت ايجاد ميكنند. مفاصل اطلسي محوري حركات چرخش عمودي سر را تأمين ميكنند.
همچنان كه در شكل 37 ـ 3 نشان داده شده است، طرح و شكل اولين دو مهره گردني با همه مهرههاي ديگر متفاوت است. بنابراين اين قسمت از تكامل انساني، به بدنه مهره اطلس نسبت به محور آن و دندانه محور نتيجه اين تحول است. بنابراين مهره اطلس به صورت يك حلقه، متحول شده است كه بتواند به دور دندانه محور چرخش نمايد.
سيستم ليگاماني سر
جهت نگهداري دندانه مهره اكسيس از نفوذ به درون انتهاي نزديك به تنه ستون فقرات در طول حركات سر و گردن، اين مهره توسط يك سري از ليگامانها در جاي خود ثابت شده است. ليگامان عرضي تنها يكي از بيشمار ليگامانهايي است كه در اينجا ذكر شده است. اين رباط، دندانه اكسيس را در كمان قدامي اطلس نگهداري ميكند و در تشكيل مفصل پس سري محوري مياني، به واسطه خاصيت لايه غضروفي روي سطح داخلي شركت ميكند.
عضلههاي مؤثر در حفظ وضعيت سر
همانطور كه قبلاً يادآوري شد، سر طوري روي مهرههاي گردني قرار گرفته است كه بتواند حداكثر تحركپذيري را داشته باشد. چنين جنبشپذيري هم براي جهتيابي فضايي مهم است و هم براي اشارات ويژه فردي اهميت دارد.
وضعيت قرارگيري ظريف سر، به وسيله يك سيستم چند جزئي از عضلههاي كوچك صورت ميپذيرد كه به صورت شماتيك نشان داده شده است ولي به طور جزئي تشريح نشدهاند
تصوير 38 ـ 3. سيستم عضلاني مفاصل سر. چپ، عضلههاي مورب رأسي فوقاني و تحتاني. راست، عضلههاي راست رأسي خلفي بزرگ و كوچك
وضعيت قرارگيري ظريف سر، در نزد ورزشكاران نيز نهتنها به دليل جهتيابي فضايي، مانند شيرجه، پرش ترامپولين مهم است بلكه براي ثابت شدن سر، مثلاً در فوتبال از اهميت خاصي برخوردار است. اين ثابت شدن سر به وسيله يك گروه بزرگتر و قويتر عضلاني انجام ميشود كه به وسيله تنش هماهنگ ايزومتريك عمل همه عضلات روي مفصل سر صورت ميپذيرد كه تنها مهمترين آن مورد بحث قرار ميگيرد
در بخش قدامي و جانبي، برترين عضله، جناغي چنبري، پستاني است.
عضله جناغي چنبري پستاني
منشأ: ترقوه و جناغ
محل اتصال: زائده پستائي و خط فوقاني پشت گردن
عصبگيري: عصب فرعي و شاخههاي شبكه گردني
تصوير 39 ـ 3. چشمانداز مهمترين عضلههاي گردن
عمل: در تحريك دو طرف، خم كردن نيرومند سر به طرف جلو و برخلاف عضله ذوزنقه عمل ميكند و زماني كه يك طرف تحريك ميشود، سر را به همان طرف خم ميكند و آن را به طرف مقابل چرخش ميدهد. اين عضله در عمل دم شركت ميكند.
عمل عضلههاي نردباني، روي مهرههاي گردني است به حفظ وضعيت سر كمك ميكنند. بخشي از اين عضلهها به وسيله جناغي چنبري پستاني پوشيده شده است. عضله نردباني به صورت قدامي، مياني و خلفي وجود دارد. آن از زوائد عرضي مهرههاي گردني منشأ ميگيرند و به اولين و دومين دنده ميچسبند. هنگامي كه يك طرف تحريك ميشود، گردن را به طور جانبي خم ميكنند. زماني كه هر دو طرف تحريك شود، آن قفسه سينه را بالا برده و در عمل دم شركت ميكنند.
اندامهاي فوقاني: كمربند شانهاي
كمربند شانهاي، بازو را به تنه متصل مينمايد و از كتف، جناغ و ترقوه تشكيل شده است
برخلاف كمربند لگني كه نسبتاً محكم به ستون مهرهها و اندامهاي تحتاني انتهاي تحتاني چسبيده است، اتصالات كمربند شانهاي بسيار شل است.
شكل 40 ـ 3. عضله جناغي چنبري پستاني
شكل 41 ـ 3. نمايش هندسي كمربند شانهاي (از منظر بالا)
تحركپذيري كمربند شانهاي تقريباً دو برابر دامنه حركتي اندامهاي فوقاني است. اين مهمترين عامل در افزايش دامنه حركتي دستهاست (شكل 42 ـ 3).
مفاصل كمربند شانهاي
كمربند شانهاي از يك واحد عملي تشكيل ميشود كه به وسيله دو مفصل كروي داخلي و خارجي استخوان ترقوه ساخته شده است (تصوير 43 ـ 3).
مفصل داخلي ترقوه از اتصال ترقوه و جناغ تشكيل ميشود. اين مفصل تنها اتصال استخواني بين كمربند شانهاي و قفسه سينه است. و كمربند شانهاي را در برابر سينه بستزني ميكند. جنبشپذيري اين مفصل به مقدار زيادي از طريق ليگامانهاي محكم محدود شده است
شكل 42 ـ 3. توسعه دامنه حركتي دستها از طريق جنبشپذيري زياد كمربند شانهاي (دامنه زياد در منطقه قرمز)
مفصل خارجي ترقوه به وسيله ترقوه و زائده اخرمي تشكيل يافته است. در اين مفصل نيز حركت به وسيله تاندونهاي اطراف محدود شده است.
ساختار عضلاني كمربند شانهاي
عمل اين عضلهها، ثابت كردن كمربند شانهاي به تنه و قرار دادن آن در وضعيت مناسب براي انجام حركات متنوع اندامهاي انتهايي فوقاني است.
عضله ذوزنقه
عضله ذوزنقه با عضله پشتي بزرگ، تقريباً تمامي پشت را ميپوشانند.
منشأ: برجستگي پس سري، زوائد خاري مهرههاي گردني و سينهاي
محل اتصال: ترقوه، زائده اخرومي و خار كتف
عصبگيري: عصب فرعي و شاخههاي شبكه گردني
عمل: بر طبق جهت تارها، عضله ذوزنقه ميتواند به بخش فوقاني، مياني و تحتاني تقسيم شود:
بخش فوقاني: شانهها را بالا ميبرد، در چرخش كتف شركت ميكند و نقش مهمي در همه حركات بالا بردن و كشيدن دارد، به ويژه در وزنه برداران خوب توسعه يافته است. هنگامي كه تنها يك طرف تحريك ميشود، بخش فوقاني عضله ذوزنقه سر را در جهت مخالف چرخش ميدهد. بخش ترقوهاي، ترقوه را بالا ميبرد و در عمل دم شركت دارد.
بخش مياني افقي: كتف را به طرف ستون مهرهها ميكشد (مثلاً زماني كه بازوها به طرف عقب كشيده ميشوند).
بخش تحتاني: شانهها را پائين ميكشد و با همكاري بخش فوقاني در چرخش كتف شركت دارد. در ورزشهاي قدرتي، عضله ذوزنقه با كمك ساير عضلهها از خم شدن جلوگيري ميكند.
عضله ذوزنقه به ندرت به طور كامل مورد استفاده قرار ميگيرد و بخشهايي از آن معمولاً به طور ويژه با ساير گروههاي عضلاني همكاري ميكنند. اين عضله مثال خوبي از يك عضله كامل كه از اجزاي عضلاني تشكيل شده و ميتواند با توجه به منشأ و نقطه اتصال متفاوت آن، تنوعي از حركات را انجام دهد.
عضله متوازيالاضلاع بزرگ
اين عضله و عضلات بعدي، همه زير عضله ذوزنقه قرار دارند.
منشأ: زوائد خاري چهار مهره اول سينهاي
محل اتصال: لبه مياني كتف
عصبگيري: عصب پشتي كتف
عضله متوازيالاضلاع كوچك
منشأ: زوائد خاري دو مهره پائيني گردني
محل اتصال: مانند عضله قبلي
عصبگيري: مانند عضله قبلي
عمل: هر دو عضله كتف را به طرف بالاي ستون مهرهها ميبرند. عضله متوازيالاضلاع بزرگ، همچنين در چرخش زاويه تحتاني كتف در جهت مخالف با عضله دندانهاي قدامي نيز مهم است.