بخشی از مقاله

مقدمه
باور نمي كنيد…!!
تهران : ميدان امام خميني ( توپخانه سابق ) : سرو و صداي ماشين ها ، هياهوي مردم دود ، عابران شتابزاده …..باور كنيد ، نه باور نمي كنيد ! باور نمي كنيد كه نزديكي اين ميدان شلوغ و پر هياهو ، دورتر از صداي ماشين ها و فرياد دستقروش ها ، موزه ملي ايران ، نفيس ترين آثار هنري و تاريخي ايران و اسلام را به نمايش گذاشته است .


پيش به سوي مركز شهر
ميدان امام خميني تقريبا در مركز شهر تهران قرار دارد . اگر از ميدان به سمت غرب حركت كنيد و خيابان امام خميني را ادامه بدهيد و 1000… متر راه برويد ، رو به روي ترمينال اتوبوسراني شهيد فياض بخش ، موزه ملي ايران را خواهيد ديد .


حتي اگر موزه نبود …!
مجموعه زيبا و سرسبزي كه مي بينيد . موزه ملي ايران است . ساختمان سمت چپي كه آجرهاي سرخ رنگ دارد ( به سبك معماري ساساني ) و سر در آن به شكل طاق كسري
( يكي از زيباترين آثار معماري ساساني ) ساخته شده است . اشياء وآثار هنري پيش از اسلام را در خود جاي داده و گنجينه ايران باستان ناميده مي شود .… اما در سمت راست، بناي بزرگ و باشكوهي به چشم مي خورد ، از ظاهر و نوع معماري آن معلوم است كه قدمت آن نسبت به ساختمان گنجينه ايران باستان ، بسيار كمتر است گنجينه دوران اسلامي در اين ساختمان به نمايش گذاشته شده است .


حتي اگر اين مجموعه موزه ملي ايران را در دل خود جاي نداده بود . باز هم زيبايي معماري و طراحي ساختمان ها . به خودي خود چشمگير بـود .
موزه ملي چگونه ساخته شد ؟


پيش از هر كـاري برويم سراغ تاريخچه موزه . خدمتتان عـرض شود كه اين مـاجرا بـاز
مي گردد به 80 ـ 70 سال پيش . اما تا يادم نرفته قبل از تاريخچه دو ـ سه خط مقدمه بنويسم . ناصر الدين شاه قاجار . اولين كسي بود كه پس از سفر به اروپا و ديدن موزه هاي آن سرزمين ، به فكر تاسيس موزه افتاد و بخش هايي از كاخ گلستان را به اين كار اختصاص داد . اما اين موزه . در حقيقت موزه اي شخصي بود و بازديد عمومي نداشت اولين بار صنيع الدوله به فكر افتاد كه موزه اي عمومي تاسيس كند . او از شخصيت هاي فرهنگي ـ سياسي اواخر دوران قاجار بود كه چند بار نيز به وزارت رسيد .


به هر حال ، در سال 1295 هجري شمسي ، به دستور او ، يكي از اتاقهاي ساختمان قديمي وزارت معارف ( فرهنگ ) ، به موزه تبديل شد و نام آن را هم موزه ملي يا موزه معارف گذاشتند .داستان هنوز به پايان نرسيده است . در سال 1304 عده اي از شخصيت هاي فرهنگي كشور انجمن آثار ملي را تشكيل دادند . هدف از تشكيل اين انجمن ، جلوگيري از ويراني و غارت آثار و بناهاي تاريخي بود . در سال 1306 ، اعضاي انجمن به وزارت معارف پيشنهاد دادند كه موزه و كتابخانه اي در تهران ساخته شود و اين مجموعه ، آثار تاريخي را در خود جاي دهد . تلاش و پيگيري اعضاي انجمن باعث شد كه دولت اين پيشنهاد را بپذيرد .


مهندس فرانسوي و موزه ملي ايران !
وزارت معارف ، آندره گدار ، معمار و مهندس فرانسوي را با سمت مدير باستان شناسي استخدام كرد و تنظيم آثار موزه را به او سپرد . طراحي نقشه موزه را نيز او به عهده گرفت .از روز 21 ارديبهشت 1313 . كار بناي ساختمان موزه آغاز شد و در سال 1316 به پايان رسيد . اين ساختمان ، بنايي است كه هم اكنون گنجينه ايران باستان ناميده ميشود .


مادر موزه هاي ايران :
موزه تازه تاسيس ، موزه ايران باستان نام گرفت . در حقيقت اين موزه ، مادر موزه هاي ايران به حساب مي آيد ، چون قدمتي نزديك به يك قرن دارد و مجموعه اشياء و آثار آن، از نظر تنوع ، قدمت و دوره تاريخي كم نظيرند .
به تدريج ، آثار و اشياي مختلفي كه از طريق حفاري ، از تپه ها و گورهاي باستاني به دست آمد ، در اين موزه جاي گرفت . بخشي از اشياء را نيز مجموعه داران خصوصي هديه دادند و بخشي نيز از حفاران غيرقانوني به دست آمد و به اين مجموعه اضافه شد .


ماجراهاي موزه ايران باستان :
پيش از انقلاب ، در طبقه اول ، آثار پيش از تاريخ و دوره تاريخي و در طبقه دوم ، اشياء و آثار دوره اسلامي به نمايش درآمد . پس از انقلاب ، موزه براي انجام تعميرات اساسي تعطيل شدو دوباره در سال 1364 در معرض بازديد عموم قرار گرفت . در سال 1375 گنجينه دوران اسلامي افتتاح شد و آثار دوران اسلامي ، در ساختماني جداگانه ، به نمايش درآمد . هم اكنون نيز آثار واشياي دوران باستان و اسلامي در دو ساختمان
جداگانه ، به نمايش گذاشته شده است .
موزه ملي ايران :
در سال 1376 ، نام موزه ايران باستان ، به موزه ملي ايران تغيير يافت . در سال 1378نيز بار ديگر در گنجينه ايران باستان ، عمليات تعمير و بازسازي انجام گرفت و در اواخر اسفند ماه همين سال با تغييراتي چند افتتاح شد .
گنجينه ايران باستان :
بازديد از موزه را از گنجينه ايران باستان آغاز مي كنيم . آثار اين بخش قديمي ترند و به احترام سن و سال آنها ، اول بايد به ديدن اين قسمت برويم .
آثار به نمايش درآمده در گنجينه ايران باستان ، از حدود هزاره هفتم قبل از ميلاد مسيح
( ع ) تا سال اول قبل از ميلاد ، قدمت دارند :
. دوره پيش از تاريخ
. دوره برنزي لرستان
. دوره تاريخي : هخامنشيان ، سلوكيان ، اشكانيان ، ساساني .


دوره پيش از تاريخ يا گردش به چپ ممنوع !
اكنون وارد تالار اصلي موزه شده ايد . بهتر است از سمت راست حركت كنيد . چون ترتيب تاريخ ، از راست به چپ ، رعايت شده است .


تالار وسيع و ويترينهايي پر از اشياء متنوع و نفيس در برابر شماست ، مي توانيد بازديد را آغاز كنيد .
نمايشگاه سفالگري
در بخش پيش از تاريخ ، بيشتر آثار سفالي به نمايش درآمده اند . چون اولين وسايل و ظرفهاي اقوام پيشين ، قبل از استفاده از آهن و مفرغ ( برنز ) ، از گل و سنگ ساخته


مي شد . اين آثار ، از مناطق مختلفي به دست آمده اند . مناطقي باستاني چون اسماعيل آباد ( در 80 كيلومتري شمال غرب تهران ، ساوجبلاغ ) ، چشمه علي ( در ري ) ، قره تپه
( در شهريار ) ، شوش ، تپه گيان ( نهاوند ) ، سيلك ( كاشان ) ، مارليك ( گيلان ) و ……….
سفالهاي ايراني ، بر اساس دوره تاريخي و محل جفرافيايي ، ويژگيهاي خاص دارند . در هزاره ششم و پنجم پنج و شش هزار سال قبل از ميلاد سفالهاي حاشيه كوير، در چشمه علي ، تپه گيان ( نهاوند ) ، تلباكون ( فارس ) ، سفالهاي نخودي رنگ با نقشهاي تزييني ساخته شد .


از اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد ، اقوام آريايي ، به فلات ايران وارد شدند و شيوه هاي جديد سفال سازي را در مناطق شمالي ايران رواج دادند . آنها سفالهايي با رنگ خاكستري مي ساختند . از نقش هاي تزييني استفاده نمي كردند و تركيبي از پيكره آدم و حيوان را در ظرفها به كار مي بردند . فرهنگ سفال خاكستري ، از ميانه هاي هزاره دوم قبل از ميلاد ، در بيشتر قسمتهاي ايران . گسترش پيدا كرد .


ميراث زنده نياكان ما !
امروزه پس از گذشت هزاران سال ، ظرفيسفالي و ظريف در برابر مـاست . ظرفي كـه از
تمدني چند هزار ساله حكايت مي كند . آنهايي كه اين سفالها را مي ساختند ، آيا به اين موضوع آنهايي كه اين سفالها را مي ساختند ، آيا به اين موضوع فكر مي كردند كه بعدها
و بعدها ، هنگامي كه زندگي بشر نسبت به گذشته كاملا دگرگون شده است ، ساخته هاي شكننده و زيباي آنها باقي بماند و به نسل هاي ديگر برسد ؟


در اين آبخوري ها ، كاسه ها . جام ها ، مردماني غذا مي خوردند و آب مي نوشيدند كه ديگر اثري از آنها باقي نمانده است . جسم هر ظرف و هر سفالي هزاران داستان نگفته در خود پنهان كرده است . اين آثار حكايتگران خاموش نسلهاي گذشته اند .
از كجا شروع كنيم ؟


اگر در ابتداي تالار پيش از تاريخ بايستيد ، رو به رويتان ، ويترينهايي بزرگ در وسط تالار قرارگرفته اند ، كه آثار سفالي در آنها ، به نمايش درآمده است در سمت چپ نيز آثار سفالي ، خارج از ويترين به نمايش درآمده اند و در سمت راست مجموعه مهرهاي پيش از تاريخ قرار دارد . بر ديوار پشت سر شما ، نقشه اي برجسته از ايران به چشم ميخورد . اگر از راهنما ها توضيح بخواهيد ، بر روي آن نقشه ، مراكز مهم تمدن هاي باستاني ايران را به شما نشان خواهند داد .


تابوت هاي سفالي :
شايد اولين اشيايي كه نظر شما را جلب كنند ، ظرفهاي سفالي بزرگ باشند كه در ابتداي تالار ، به نمايش درآمده اند . ظرف ها به دليل بزرگي ، خارج از ويترين نگهداري ميشوند . اين آثار متعلق به هزاره پنجم قبل از ميلاد هستند و از سه ناحيه متفاوت به دست آمده اند ، حاشيه كوير فلات مركزي ، تپه قمرود و اسماعيل آباد .


اين ظرفهاي بزرگ ، كه حتما تعجب و كنجكاوي شما را برانگيخته اند ، اغلب به عنوان تابوت استفاده مي شدند.شايد باور نكنيد ، اما اجساد مردگان را در اين ظرفهامي گذاشتند و به خاك مي سپردند .


جشنواره گاوهاي كوهان دار !
در يكي از ويترين ها ، مجموعه اي زيبا و شگفت انگيز از ظرف هاي سفالي به شكل گاوكوهان دار نگهداري مي شود . بيشتر اين ظرفها ريتون هستند . ريتون ، ظرفي باستاني به شكل حيوان است كه در آن شراب مي نوشيدند . البته همه ريتون ها به شكل گاو كوهان دار نيستند و به شكل هاي ديگر نيز ساخته مي شدند

.مثلا دو ريتون در بخش پيش از تاريخ به نمايش گذاشته شده است ، كه يكي به شكل مرغابي و ديگري به شكل سر بز كوهي است. هر دوي آنها از زيويه ( كردستان ) به دست آمده اند و قدمت آنها به قرن 7 قبل از ميلاد باز مي گردد . گاوهاي كوهان دار سفالي در كمال زيبايي و ظرافت ساخته شده اند ، انگار كه زنده اند و از پشت شيشه خيره خيره شما را نگاه مي كنند .
اونتاش گال و گاو مقدس سفالي و زيگورات و باقي قضايا !


اونتاش گال ، واقعا اسم عجيب و غريبي است . فكر نمي كنم امروز كسي حاضر باشد چنين اسمي براي بچه اش انتخاب كند ، چه ما بپسنديم و چه نپسنديم مادر و پدر اونتاش گال ،پادشاه عبلام او را چنين مي ناميدند .


اونتاش گال يكي از بزرگترين پادشاهان عيلام بود و از حدود 1265 تا 1245 قبل از ميلاد ، زندگي مي كرد . حتما مي دانيد كه دولت عيلام در حوالي خوزستان كنوني تشكيل شد . دوران عظمت هنر و فرهنگ عيلام در قرن سيزدهم قبل از ميلاد است .

در آن زمان ، در شوش و چغازنبيل ، ساختمان ها و عبادتگاه هاي بزرگ و باشكوهي ساخته شده بود اين عبادتگاه ها را زيگورات مي ناميدند . زيگورات از چند ساختمان كه بر روي هم قرار داشتند تشكيل مي شد . هر چقدر ساختمان به طرف بالا مي رفت ، از حجم آن كاسته ميشد . يكي از معروفترين زيگورات ها را اونتاش گال ساخت كه حتما نام آن را در كتابهاي درسي تاريخ خوانده ايد : زيگورات چغازنبيل .


همه اين ماجراها را تعريف كردم كه داستان گاو سفالي را بگويم . البته اين مجسمه ـ كه در دوره پيش از تاريخ قرار دارد ـ بدل است و اصل آن در موزه لوور فرانسه است . گاو مقدس سفالي را اونتاش گال ، شاه مقتدر عيلامي ، به خداي بزرگ عيلام ، اين شوشيناك ( خداوندگار شوش ) تقديم كرده است .مجسمه گاو سفالي را در زيگورات پيدا كرده اند . همراه آن ، يك چرخ ارابه ، كلون دروازه با كتيبه ، سرگرزهاي مفرغي ( برنزي ) و سنگي با كتيبه و اشياي مفرغي به دست آمد .
كتيبه ها سخن مي گويند …!
قديمي ترين و مهمترين لوح بخش پيش از تاريخ ، لوح معروف حمورابي است . متاسفانه اين لوح ، بدل است و اصل آن در موزه لوور فرانسسه نگهداري مي شود .
حمورابي ( 1792 تا 1750 قبل از ميلاد ) پادشاهي مقتدر بود . مجموعه قوانيني كه او براي مردمان سرزمين هاي زير فرمانش وضع كرد ، از نخستين قانونهايي است كه بشر به وجود آورده است .


در بالاي اين لوح ، نقش برجسته حمورابي حك شده كه در برابر شاماش ( خداي خورشيد)به نيايش ايستاده است . لوح ديگري در سال 1345 ، از سرپل ذهاب( كرمانشاه) به دست آمده ، كه در اين
بخش از موزه نگهداري مي شود . لوح سوم لوحي سنگي است كه با خط ميخي اورارتويي، كتيبه اي بر آن حك شده است . اين لوح از ماكو ( آذربايجان ) به دست آمده است .
جام هاي طلايي !


دو جام طلايي ـ كه هر كدام از آنها در نوع خود كم نظيراست ـ در مجموعه پيش از تاريخ به نمايش گذاشته شده اند .

1 . جام طلاي مارليك ، از زر ناب ساخته شده ويكي از
زيباترين جام هاي طلايي در جهان است . در وسط اين
جام تصوير برجسته درخت زندگي نقش شده ودر هر
طرف ، دو گاو بالدار از درخت بالا مي روند .


2 . قدمت جام طلاي حسنلو به قرن 11 يا 12 قبل از
ميلاد بازمي گردد . در بالاترين قسمت جام سه خدانقش شده اند كه هر كدام بر يك ارابه سوارند . در قسمت ديگر ، تصوير مردي روحاني با جامي بلند در دست نقش شده است ، كه بچه اي را به خدايي كه بر روي تخت نشسته ، هديه مي كند . در كنار او ، نقش فرشته اي كه روي دو قوچ ايستاده و شنل خود را باز كرده ، ديده مي شود .


قديمي ترين مهرهاي ايران !
در دوران باستان ، از مهرها بيشتر در بازرگاني و تجارت استفاده مي شد . در آن دوران براي اطمينان از اينكه كالاهاي معامله شده به مقصد مي رسد يا براي تعيين و تشخيص مالكيت كالاها از مهر استفاده مي شد .
قديمي ترين مهرها در هزاره چهارم قبل از ميلاد از گل پخته ، سنگ گچ و سنگ مرمر ساخته شدند . در دوره هاي بعدي ، براي ساختن مهر ، ، از سنگ آهن ، سنگهاي يماني ، يشم. عقيق ، لاجورد ، عاج ، برنز ، طلا ، نقره و …استفاده شد .


قديمي ترين نمونه هاي مهر، شكل استامپي دارند ، اما از اواسط هزاره چهارم قبل از ميلاد مهرهاي استوانه اي نيز ساخته شد .
در آغاز نقش بيشتر مهرها اشكال هندسي بود ، اما به تدريج از نقش هاي گياهي ، جانوري و انساني نيز استفاده شد . با اختراع خط و شكل گيري ادبيات ، شكل مهرها و نوشته هاي روي آنها ، از افسانه ها ، اساطير و يا اعتقادات مذهبي مردم الهام گرفت . قديمي ترين مهرهاي بخش پيش از تاريخ ، از سيلك ، تپه حصار ، تپه گيان و شوش به دست آمده اند .


آنچه دخترها و پسرها دوست دارند ببينند ! يا آشپزي
و جنگ به روش دوران باستان !در دوران باستان ، روزگاري كه زندگي مردم سخت و دشوار بود ، خشم طبيعت آدم ها را به كام مرگ مي فرستاد وجهان در برابر ساكنانش


هموار نشده بود .آيا كسي به ظرافت ، زيبايي و هنر مي انديشد ؟ زندگي و كار طاقت فرسا مجالي براي پرداختن به فعاليتها وسرگرمي هاي ديگر باقي مي گذاشت ؟ تاريخ نشان مي دهد ، گاه شرايط زندگي بشر مرفه تر بوده ، به هنر و زيبايي بيشتر اهميت داده است . هر چه به عقب و به دوران كهن باز گرديم ، جنبه كاربردي هنر پررنگ تر مي شود. مثلا در دوران كهن ، از ظرفهايي كه امروز براي ما ارزش تاريخي دارند ، براي آشپزي ، غذاخوردن ، نوشيدن و … استفاده مي شد . به تدريج با پيشرفت تمدن و تسلط بيشتر بر طبيعت و ابزار توليد ، سازندگان ظرفها و ابزارها به جنبه هاي زيبايي و هنري بيشتر توجه كردند و حتي ظرفها و اشيايي براي تزيين ساخته شد .


خب حالا برويم سر حرف اصلي در كنار ويترين مهرها ، مجموعه اي از اشياي ظريف و تزييني ، در كنار وسايل و سلاح هاي جنگي نگهداري مي شود . فكر مي كنيد در برابر ويترين مغازه عتيقه فروشي ايستاده ايد ، آثاري چون موچين نقره اي ، سنجاق هاي مفرغي ، آيينه النگو ، گردنبند و … در برابر شماست . همه وسايل كه هزاران سال پيش ، زن ها و دخترها ، خود را با آن مي آراستند . ظرافت بعضي از اين اشياء باور نكردني است . چگونه در دل زندگي خشن آن روزگار،آثاري به اين زيبايي و ظرافت ، به وجود آمده اند ؟ دخترها در همين بخش مي توانند وسايل آشپزي دوران كهن را نيز ببينند نمايشگاه سلاحهاي سرد همچون شمشير ، گرز ، پيكان و …حتما با استقبال پسرها رو به رو خواهد شد . بعضي از اين سلاحها ، زيبايي و اصالت آثار هنري را دارند .
لرستان مركز برنز جهان !
برنز يا مفرغ ، قديمي ترين آلياژي است كه بشر ساخته
است . برنز ، از تركيب مس و قلع به وجود مي آيد . با كشف اين آلياژ، در هزاره سوم قبل از ميلاد تحولي
بزرگ در تاريخ تمدن بشر به وجود آمد .
مجموعه برنزهاي گنجينه ايران باستان از كامل ترين
وكم نظيرترين اشياي برنزي اين منطقه ( لرستان )
در جهان است . اين مجموعه در تالاري فرعي در كنار
تالار پيش از تاريخ ، قرار دارد . دوره تاريخي اين آثار
از اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد آغاز و به قرن هفتم
قبل از ميلاد ختم مي شود .

اين آثار ، از مناطق مختلف ايران همچون لرستان ، ايلام و كرمانشاه به دست آمده است معروفترين آثار لرستان ، به برنزهاي شاخص معروف هستند . كارشناسان با بررسي اين آثار دريافته اند كه سازندگان اين اشيا . قومي جنجگو ، دامدار ، پرورش دهنده اسب و كوچ نشين بوده اند . در ميان اشياي برنزي لرستان آثاري چون سلاح هاي جنگي ، لوازم زين و يراق اسب ، اشياي فرهنگي ومذهبي مانند سر علم ها و … به چشم ميخورد اين آثاربا روش هاي ريخته گري ، قالب گيري و چكش كاري به وجود آمده اند

.
تاريخ آغاز مي شود !
از انتهاي تالار پيش از تاريخ ، دوران تاريخي آغاز مي شود . در اين بخش به ترتيب آثار دوران هخامنشي ، سلوكي ، اشكاني و ساساني به نمايش درآمده است .
تخت جمشيد در گنجينه ايران باستان !


نام تخت جمشيد را كه حتما شنيده ايد : مجموعه كاخ هاي شاهان هخامنشي . در دوران تاريخي ، بيش از هر چيز ، آثار عظيم و باشكوه دوران هخامنشي ، جلب توجه مي كند . اين آثار سنگي را از تخت جمشيد جدا كرده و در اين مجموعه نگهداري مي كنند .


كاخ خزانه و داريوش اول !
نقش برجسته داريوش و خشايارشا در انتهاي تالار گنجينه پيش از تاريخ و ابتداي مجموعه دوره تاريخي قرار گرفته است .
داريوش اول ، شاه بزرگ هخامنشي ، بر تخت نشسته ، پشت سر او خدمتگزاران ،
نگهبانان و خشايارشا ، وليعهد او ، ايستاده اند . اين نقش برجسته ، بسيار زنده و زيبا طراحي شده گويي نقش ها مي خواهند از سنگ بيرون بيايند و همچون موجودات زنده ، با بازديد كنندگان ، سخن بگويند .


داريوش اول بدون سر !
مجسمه تمام قد زيباي داريوش اول ، در سال 1351 ، در شوش ، در كاخ آپادانا ، كشف شد . متاسفانه سر مجسمه از بين رفته است . اين اثر را هنرمندان مصري ساخته و به دربار داريوش هديه كرده اند . بر روي كمربند ، خنجر دو طرف لباس داريوش كتيبه هايي به به ميخي پارسي ، ايلامي ، بابلي ، هيروگليف مصري و تصوير نگاري ، حجاري شده است

. در دو طرف پايه ، 24 نقش ـ كه هر كدام نماينده قوم يا ملت تابع امپراتوري هخامنشي هستند به چشم مي خورد . آنها ، لباس هاي بومي و قومي خود را به تن دارند . متن كتيبه ها ، بيانگر پادشاهي داريوش پسر بزرگ ويشتاسب هخامنشي ، بر كشورهاي گوناگون از جمله مصر و حمايت اهورا مزدا ( خداي زردشتيان ) از اوست .
سر بر بالاي ستون !
سر ستوني سنگي به شكل سر انسان ، از كاخ سه
دروازه تخت جمشيد ، به گنجينه ايران باستان
منتقل شده است . اين مجسمه ، با چنان زيبايي
و ظرافتي ساخته شده و اجزاي چهره ، پيچش
موهاي سر و صورت ، چشم ها ، با چنان دقتي
مجسم شده اند كه بيننده باور نمي كند . جنس مجسمه از سنگ است ، گويي مانند ما ، از پوست و گوشت و استخوان ، به وجود آمده و در رگهايش خون جريان دارد .
خشايار شاسخن مي گويد …!


در انتهاي تالار هخامنشي و ابتداي تالار بعد ـ كه از اواسط آن ، دوره سلوكي و اشكاني آغاز مي شود ـ پلكان ورودي كاخ سه دروازه قرار دارد . در بالاي اين پلكان ، كتيبه اي آجري از كاخ آپادانا نصب شده ، كه متن آن چنين است : خشايار شا ، شاه بزرگ سخن مي گويد ، به خواست اهورا مزدا ، پدرم داريوش شاه ، بسياري چيزهاي نيكو ساخت و دستور داد . به خواست اهورا مزدا كه من بر آنها افزودم . اهورا مزدا ، با خدايان بپايد شهرياري مرا .


پنجه ترسناك !
يكي از پايه هاي ستوني كه درموزه به
نمايش درآمده ، به شكل پنجه عظيم
حيواني درنده است . البته بخشي از
اين هنر زيبا و البته ترسناك ، از بين
رفته است . ناخن هاي تيز و برجستگيهاي
پنجه حيوان ، با توانايي خارق العاده اي
طراحي شده اند و از قدرت و عظمت صاحبش
حكايت مي كنند .

 

گاوهايي كه سقف كاخ ها را نگه مي داشتند !
ستوني بلند و شكيل كه در قسمت بالاي آن ، سر و قسمتي از جلوي بدن دو گاو نر حجاري شده است ، تقريبا در انتهاي بخش موزه قرار دارد . اين ستون ، يكي از ستونهاي كاخ آپاداناست . سقف آپادانا روي شش رديف ستون قرار داشت . در هر رديف ، شش ستون از سنگ ساخته شده بود . ستونها را با مهارت فوق العاده اي بالا برده بودند . پايه ستونها ، مربع و بدنه آنها شيار داشت . گاوهاي نري كه در بالاي ستونها نشسته بودند ، وزن سنگين سقف را تحمل مي كردند .
كشور گشايي هاي اسكندر !


آخرين پادشاه هخامنشي ، داريوش سوم ، در جنگ با اسكندر مقدوني ، كشور گشاي يوناني ، شكست خورد و پادشاهي عظيم پارس ، به دست ويونانيان افتاد . اما اسكندر چنان فرصت نيافت تا از پيروزي هايش لذت ببرد .پس از مرگ او پادشاهي عظيم ايران


به دست سلوكوس ، يكي از سرداران بزرگ اسكندر سپرده شد . و حكمرانان پس از وي سلوكيان ناميده شدند . به اين ترتيب هنر يونانيان همراه با فاتحان ، به ايران آمد ، اما رواج چنداني پيدا نكرد .
در گنجينه ايران باستان ، آثاري از هنر دوره سلوكي ، به نمايش گذاشته شده است .
آثار اين دوره قوت و ظرافت هنر هخامنشي را ندارد .


دستي از مفرغ !
دستي ساخته شده از مفرغ ، از دوران سلوكي ، به يادگار مانده است . اين دست ، از
منطقه شمي ( ايذه ) به دست آمده است .
البته زيبايي و ظرافت اين دست ، در برابر حجاري هاي هخامنشي شايد زياد به چشم نيايد ، اما در ميان آثار سلوكي اثر قابل توجهي است . شمي ، جايي است نزديك مالمير در ساحل چپ كارون ، در كوه هاي بختياري ، در جنوب غربي ايران .


خدايان يوناني در اطراف كرمانشاه :
از دينور در اطراف كرمانشاه . مجسمه هايي حجاري شده از خدايان يوناني . به دست آمده است . ساخت و طراحي اين مجسمه ها نيز چندان چشمگير نيست و نمونه هاي اصيلي به نظر نمي رسند .
. ديونيزوس ، خداي يوناني تاك و شراب .
. سيلينوس ، خداي يوناني شراب ، دوست و معلم ديونيزوس .
. ساتير . خداياني نيمه انسان ، نيمه حيوان .
باز هم تابوت سفالي !


تابوتي سفالي با دري كه آن هم از جنس سفال است و بر روي آن . چهره آدمي به صورت برجسته نقش شده است . تابوت رنگي سبز ـ آبي دارد و لعاب داده شده است . چنين تابوتي ، شيئي گرانبها به حساب مي آمد . تنها شاهزادگان و اشراف مي توانستند از اين تابوتهاي گرانقيمت استفاده كنند .
كمي تا قسمتي از آنتيكوس چهارم !


آنتيكوس چهلرم ( اپيفان ) ( 164 ـ 75 قبل از ميلاد ) ، ملقب به شهير فرزند آنتيوكوس
سوم بود . او پس از سلوكوس چهارم ،به پادشاهي رسيد . مورخان او را آخرين پادشاه بزرگ سلوكي مي دانند . اپيفان تلاش كرد امپراتوري بزرگ يوناني را سر و ساماني ببخشد ، اما در اين كار چندان موفق نبود . بقايايي از مجسمه سر او در موزه به نمايش گذاشته شده است .
بار ديگر امپراتوري ايراني !


امپراتوري اشكاني ( پارتي ) ( 25 قبل از ميلاد تا سال 227 پس از ميلاد ) را اشك بنيان نهاد . او با پيروزي بر آخرين بازماندگان سلوكيان ، امپراتوري خود را استحكام بخشيد . پس از او شاهان اشكاني علاوه بر اسم خود ، لقب اشك را نيز به نام خود اضافه كردند .
ديدار با يك آشناي قديمي !


در ميان مجموعه آثار دوره اشكاني ، اثري را خواهيد ديد كه از قديم با او آشنايي داريد . دوستي قديمي كه هميشه او را ديده ايد . كمي به حافظه تان فشار بياوريد . به ياد
نياوريد ؟ كتابهاي درسي تاريخ …تاريخ ايران باستان… اشكانيان ….؟ نه مثل اينكه به ياد نمي آوريد . مجسمه برنزي شاهزاده اشكاني را مي گويم كه تصويرش را در كتاب هاي درسي تاريخ ، ديده ايد . اين مجسمه تمامقد

، متعلق به قرن دوم بيش از ميلاد است . دست راست مجسمه از بين رفته است و دست چپ نيز از مچ به بعد قطع شده است . در طراحي لباس مجسمه دقت فوق العاده اي به كار رفته چين وشكن هاي لباس به زيبايي مجسم شده است .
مردي نمكي از زنجان !
نمي دانم به ياد داريد يا نه ؟ در سال 1372 ، رزنامه ها و صدا و سيما همه درباره كشف جالبي در زنجان صحبت مي كردند ، كه از نظر تاريخي و باستان شناسي اهميت فوق العاده اي داشت .
در سال 1372 در معدن زنجان جسد مردي پيدا شد كه قدمت آن به 1700 سال قبل از ميلاد باز مي گشت . همراه او ، وسايلي چون چاقو ، سنگ و خرده ريزهاي ديگر به دست آمد . كارشناسان دريافتند كه او در هنگام مرگ ، 40 سال داشته و در حال شكار بوده و بر اثر ضربه مغزي جان خود را از دست داده است . گوشواره اي كه به گوش مرد بود ، كارشناسان را متقاعد كرد كه او از خانواده شاهي بوده است . جالب اينكه قسمت هايي از سر و پاي جسد سالم مانده و موهايش همچنان بر روي جمجمه اش ديده مي شد

.
آخرين امپراتوري ايرانيان پيش از اسلام !
و در آخرين بخش از گنجينه دوران باستان ، با آثار دوره ساساني ( 642 ـ 226 ميلادي ) آشنا مي شويم . ساسانيان براي آخرين بار امپراتوري جهاني پارسي به وجود آورند .
البته وسعت سرزمين هاي زير فرمان آنها ، به بزرگي امپراتوري هخامنشي نبود .
اما متصرفات آنها فراتر از مرزهاي ايران ، تا مرزهاي امپراتوري روم پيش رفت .


اردشير ، بنيان گذار سلسله ساساني بود او با شكست اردوان پنجم آخرين پادشاه اشكاني بر تخت نشست هنر ساساني . سنت هاي هنري هخامنشي و اشكاني را با هم تلفيق كرد و هنري جهاني به وجود آورد .
نقش هاي زير پاي پادشاهان !
يا موزاييك ها در گنجينه ايران باستان !
بله ، كمي عجيب به نظر مي رسد كه درموزه اي به اين بزرگي موزاييك نگهداري شود. موزاييكي كه همه جا زير دست و پا ريخته است و خانه ها و حياط ها را فرش مي كند . اما موزاييكي كه من از آن صحبت مي كنم ، اثري هنري است موزاييك ، هنري ايراني نيست ، بلكه از دنياي غرب و امپراتوري روم به ايران آمده است . در اين هنر ، با خرده سنگهاي رنگي تابلوهاي نقاشي مي ساختند .
بخشي از موزاييك هاي كف ايوان كاخ شاپور اول ( 272 ـ 241 ميلادي ) در بيشاپور
( فارس ) ، در موزه ايران باستان ، به نمايش درآمده است .

يادگاري از مردگان !


به داستاني وحشتناك گوش كنيد :
در دوره ساساني مرده ها را به خاك نمي سپردند بلكه آنها را در قله كوه ها و بلندي ها مي گذاشتند تا حيوانات وحشي و پرندگان شكاري استخوانها را از گوشت و پوست پاك
كنند . سپس استخوانهاي تميز را در ظزفهايي كه از سنگچوب ، يا گچ ساخته مي شد ، قرار مي دادند و آنها را در دل غارها يا گودال هايي در دامنه كوه ها يا در بناهاي زيزميني مي گذاشتند . به اين ظرفها استودان مي گفتند .


استودان گنجينه ايران باستان ، از جنس سنگ است . در چهار طرف آن ، نقش چهار خداي زردشتي حجاري شده است . دو اسب بالدار ، گردونه ايزد ميترا مي كشند .
ميترا خداي عهد و پيمان و دادگستري و داور روح درگذشتگان است .برقسمت ديگري از اين استودان ، زروان ، خداي زمان بي كرانه ، نقش شده است .زروان خداي بسيار كهني است كه اهورا مزدا خداي نيكي ها و اهريمن خداي بدي ها را آفريد .زروان ، خداي جهان نور و ايزد سختي و تقدير بود . دو نقش ديگر ، خداي آتش ( پسر اهورا مزدا ) و آناهيتا، الهه با روري و سلحشوري را نشان مي دهند .


گرازي در گنجينه ايران باستان !
در ميان آثاري كه از كاخ خسروپرويز ( 627 ـ 590 ميلادي ) ، آخرين پادشاهان ساساني در دامغان به دست آمده ، يك لوحه گچبري در گنجينه ايران باستان ، نگهداري مي شود . نقش اين لوح ، سرگرازي است كه در ميان قاب گردي قرار دارد و دور تا دور آن با مرواريد تزيين شده است . نقش حيوانات در دوران ساساني نشانه بعضي از خدايان و يا نشان هاي خانوادگي جامعه ساساني بودند . مثلا در فش ها ( پرچم ) ـ كه نشان هاي خانوادگي و ملي بودند ـ نقش خورشيد و ماه و شير و در فش هاي ديگر ، تصوير گرگ ، ببر ، غزال و گراز نقش مي شد .


تصويرهاي طلا و نقره شاهي !
1 . جامي كه مي خواهيم درباره آن صحبت كنيم . متعلق به دوره خسرو دوم است و جنس آن از طلاست . در وسط جام ، تصوير شاه نقش شده است . در بالا چند كنگره و يك هلال ماه و در دو طرف آن ، هفت پرنده به چشم مي خورند . شاه بر تخت نشسته و دوتن از همراهان ، به حالت احترام ايستاده اند .
2 . قاب نقره اي . تصوير شاهزاده اي را نشان مي دهد كه در حال تاختن اسب ، دو شير را شكار كرده است . نقش ها با روش قلمزني به وجود آمده اند .
خدانگهدار گنجينه ايران باستان !


پس از اشياي دوره ساساني چند ويترين از ابزارها و وسايل سنگي ، مربوط به دوره پيش از ميلاد ، قرار دارد . در آخرين ويترين مي توانيد ماكت مجموعه موزه ايران باستان را ببينيد و بعد … خدا نگهدار ايران باستان !

گنجينه دوران اسلامي : يك روز كم است !
ساختماني سه طبقه ، بزرگ و با شكوه ، نزديك به4000 متر زير بنا ، به نمايش آثار گنجينه دوران اسلامي اختصاص دارد . طبقه اول ، به سالن و اجتماعات و نمايشگاه موقت اختصاص داده شده در طبقه دوم و سوم ، آثار و اشياي دوره هنر اسلامي ، به نمايش گذاشته شده است . در طبقه دوم آثار بر اساس موضوع و در طبقه سوم ، بر اساس تاريخ جمع آوري شده اند

. آثار گرد آوري شده طي ساليان دراز ، از حفاري هاي علمي به دست آمده و يا ازمجموعه هاي با ارزش و معتبري مانند مجموعه آستان شيخ صفي الدين اردبيلي . به اين موزه منتقل شده است . تنوع آثار گنجينه دوران اسلامي بسيار زياد است . شايد يك روز براي بازديد از هر دو طبقه ( دوم و سوم ) ، زمان كوتاهي باشد …؟!

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید