بخشی از مقاله
چکیده
در گذشته استقبال از موزه ها بسیار اندک بود و فقط قشر خاصی از این مکان ها بازدید میکردند. اما پیشرفت علم وفناوری در عصر حاضر و بالا رفتن بینش فرهنگی افراد ،موجب شد به تدریج نقش موزه ها در جامعه پر رنگ تر شود.از آنجا که انسان موجودی فرهنگی است؛ بازدید از موزه ها بر افزایش علم و دانش و یابه عبارتی سواد فرهنگی او موثر می باشد . موزه ها یکی از مراکز مهم آموزشی در جامعه به حساب می آیند.
روش به کار گرفته شده در این مقاله از نظر هدف کاربردی ، از نظر نوع داده ها کمی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل صاحب نظران و بازدیدکنندگان از غار موزه وزیری می باشد. روش نمونه گیری در این تحقیق تصادفی است. روایی و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از دیدگاه صاحب نظران و نیز آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته و تایید شدند.بر این اساس فرض تحقیق مبنی بر تاثیر موزه بر سواد فرهنگی تاثیر معنا داری دارد.
.1 مقدمه
امروزه درجهان از موزه ها به عنوان مکانی برای آموزش وبالا بردن آگاهی مردمان نسبت به تاریخ فرهنگ تمدن و دانش عمومی و شکو فایی استعدادها بهره می برند به گونه ای که جامعه شناسان، رجوع به حافظه تاریخی یک ملت در موزه ها و جمع جبری آن را با خلاقیت مساوی با تغییر و تحولات اجتماعی از مجرای تغییر باور ها ارزیابی می کنند.
در عصر حاضر موزه ها در نقشی فراتر از گرد آوری و نگهداری اشیاء واسناد تاریخی و باستانی ، وظایف مهمی چون شناخت هویت ،ارتقاء سواد، توسعه اطلاع رسانی، مطالعه، تحقیق و روشنگری را به عهده گرفته اند و نقش فرهنگی آنها بیشتراز پیش شده است.از اینرو بررسی موزه ها در توسعه فرهنگی جوامع، تلاشی موثر در راه توسعه کشورها و ارتقاء سواد فرهنگی مردمان آنها بشمار می آید که هدف مقاله حاضر است.
موزه تنها مکانی برای نمایش اشیا نیست. موزه ها ساختارهای بی جان و مرده ای نیستند که موضوعات بی جان و کسل کننده را به معرض نمایش بگذارند. بلکه در جریان زندگی اجتماع شکل گرفته اند وظایف خود را در قالب فعالیت های مختلف به طور مستقیم در تعامل با جامعه و به جهت حل پاره ای از مشکلات و به قصد حرکت به سوی آینده ای روشن قرار داده اند. هر اثری که در موزه به نمایش درآمده زبانی و حسی دارد و آن گاه که این ارتباط بین مخاطبین موزه از یک سوو اثر هنری از سوی دیگر برقرار شود ، بیننده را به فکر وا می دارد و تاثیرات مثبت خود را بر فکر و اندیشه بازدید کنندگان بر جای می گذارد .
شاید در بررسی رابطه بین موزه وسوادفرهنگی طرح سئوالاتی که این دو مقوله را بهم ربط می دهد خود تعیین کننده ریسمانی باشد که بین این عناصر بطور نامریی پیوندبرقرارکرده است. کسی که بعنوان بازدید کننده موزه به دیدن موزه تمایل دارد و این امر را انجام می دهد در واقع یک بیننده فرهنگی است، به تعبیری می توان یک مخاطب موزه را به نوعی یک گردشگر فرهنگی دانست . زیرا این سئوال پیش می آید که انگیزه بیننده در بازدید از موزه چیست؟ ووقتی او زمانی را صرف رفت و آمد و بازدید از یک فضای فرهنگی هنری می کند در ازای آن چه بدست می آورد؟
هر یک از مشاهدات بازدید کننده به افزایش سواد فرهنگی او کمک می کند . آگاهی از پیشینه فرهنگی هنری جامعه است که آینده را بهتر میسازد . موزه ها در برگیرنده بخشی از میراث و یادگارهای مربوط به گذشته و پیشینه تاریخی ملت ها هستند ، به همین دلیل در سراسر جهان یکی از مهمترین مراکز فرهنگی به حساب آمده و وظیفه سنگینی رابرای آشنایی و آموزش مردم در سنین مختلف جامعه بر عهده دارند .
آنچه که ضرورت و اهمیت انجام این مقاله را توجیه و اثبات می کند نیاز به آگاه ساختن خط مشی گذاران و سیاست گذاران فرهنگی کشور و مدیران و مسؤولان نهادهای فرهنگی از نقش نافذ و موثر موزه ها در افزایش درک فرهنگی مردم است .
فرهنگ مفهوم کلی است و موزه، جزیی از آن، موزه برای توسعه و یا شناساندن فرهنگ به مردم کمک میکند. یک مفهوم »فرهنگ« داریم و یک مفهوم »فعالیت فرهنگی .« موزه، فعالیت فرهنگی است. فرهنگ، کمیتپذیر نیست و مفهوم کیفی دارد. موزه باید کمک کند به توسعه فرهنگ. بدین معنی که همه باید بخت خود را برای آفرینش هنری و فرهنگی بیازمایند و بنابراین دولت باید و وظیفه دارد که آموزش بدهد. بالطبع دولت نمیتواند هنر خلق کند. بنابراین، وظیفه دولت، فراهم آوردن امکانات فرهنگپذیری است و زمینهسازی برای فرهنگ آفرینی.
باید موزه را وسیله کارآمدی برای توسعه فرهنگی یا همگانی کردن فرهنگ کرد. دید ما به موزه باید دید فرهنگی بشود. موزه عجایب خانه نیست، یعنی جایی، که مردم بروند آنجا را بدون هیچ هدفی مگر ارضای کنجکاوی ببینند. گرفتن آمار و پرسش از مردم درباره موزه، یکی از ابزارهای برنامهریزی فرهنگی در این قلمرو است.امروزه اگر از ده نفر از افراد با فرهنگ شهر بخواهید که نام ده موزه را ببرند ، اغلب آنها نتوانند درست جواب دهند.باید ارتباط را با مردم در این مورد بیشتر کرد. همانطور که از مردم میپرسند،بانکداری چیست، باید بپرسند موزه یعنی چه؟
آنچه مسلم است این است که موزه از مهم ترین مراکز آموزشی جامعه به حساب می آید. رنه مارکوزه در مقاله ای تحت عنوان " تبدیل موزه ها به دنیای درحال دگرگونی " این امکان را حتی از کلاس درس نیز برتر دانسته و دلیل نامبرده برای این ادعا این است که موزه با کلاس درس برابری می کند؛ با این مزیت که در آن، مسئله نمره نیز مطرح نمی باشد.سواد برای روشن بینی بسیار مهم است و مدرسه جایی است که خیلی چیزها آموخته میشود و در کنار آن خواندن و دیدن ارزشهای فرهنگی نیز لازم است
موزهها، اکنون به صورت مراکز مهم و پناهگاه غنیترین اسناد، شواهد و آثار و اشیای تاریخی و فرهنگی ملتها درآمده و به تعبیر»مریلوئیز2« نقش کمربندهای تماس3 را در سطح ملی و منطقهای و جهانی ایفاء میکنند. موزهها بر معرفت و منظر تاریخی ما تأثیر ژرف نهاده و درک و دریافتی ملموس هرچند نه زندهتر از واقعیت به ما ارائه داده و بر تفسیر تاریخی ما نیز از رویدادها موثر واقع میشوند.
از این روی محقق با توجه به سوابق هنری و علاقه وافر به فرهنگ و هنر سرزمین مادری بر آن شد تا با مطالعه موردی غار موزه وزیری - پدری - و مطالعه و تحقیق در آثار و تالیفات انجام شده در کشور به بخشی از خلا موجود در این زمینه پاسخ دهد .
.2 چارچوب نظری مقاله
ریشه واژه موزه از لغت یونانی »موزین« به معنای مقر زندگی » موزه« الهه هنر و صنایع دراساطیر یونان باستان اقتباس شده است و در زبان انگلیسی تلفظ »میوزیم« و در زبان فرانسه »موزه« را به خود گرفته است. در حوالی دهه 1290 ه.ق تلفظ فرانسه » موزه « به زبان فارسی نیز راه یافت. پیشینه آن باز می گردد به سفرهای ناصر الدین شاه قاجار به اروپا و دیدن موزه های آن دیار و تصمیم او به ایجاد مشابه آن در ارگ سلطنتی تهران و انتخاب نام » موزه« برای آن.