بخشی از مقاله

چکیده

امروزه آموزش غیر مستقیم در تمامی زمینه ها، از مباحث علمی، تاریخی گرفته تا هنر جایگاهی به مراتب با ارزش تر از گذشته پیدا کرده است و به عنوان مکملی برای آموزش آکادمیک محسوب می شود که به درک تجربی و عینی موضوعات می انجامد.فضاهای فرهنگی و موزه ها از جمله فضاهایی هستند که شخص با حضور در آنها بصورت غیر مستقیم شروع به آموختن می کند آموزشی که تأثیر آن در مخاطب به مراتب بیشتر از خواندن کتاب و حضور در کلاس های درس میباشد.

امروزه توجه دولت ها، روشنفکران و از همه مهمتر عموم مردم، به اهمیت فضاهای فرهنگی - هنری جلب شده است.موزه ها به مثابه نشانه شهری نمایانگر معنا و مفهومی خاص در خصوص طبیعت، تاریخ و یا فرهنگ کشورها، و یا احیاء و تضمین بافت شهری، رابطه ای را میان شهر، مردم، هنر و طبیعت پیرامون تعریف می کنند.در این راستا نقش کاربری های موزه ای و عملکردی در مرمت و مقاوم سازی بناهای تاریخی فرصتی مغتنم خواهد بود که بتوان در کنار پرداختن به موضوعات مختلف فرهنگی، تاریخی شهر امکان حفظ و نگهداری از ارزش های معنوی و تاریخی بناها با تعریف کاربری جدید فراهم آید.

-1 مقدمه

موزه ها به عنوان یکی از مهمترین جاذبه های گردشگری جهان شناخته می شوند و کارکردی گسترده در زمینه توسعه این کسب و کار بزرگ جهان برعهده دارند.جذب گردشگران به مقاصد گوناگون و کسب تجربه ای لذت بخش و گذران اوقات فراغت مردمان ساکن سرزمینهای مقصد؛ از کارکردهای مهم موزه ها هستند.اما از همه اینها گذشته و مقدم بر همه آنها موزه به عنوان سازمانی غیر انتفاعی در خدمت پیشرفت جامعه شناخته می شود که شواهد مادی مربوط به انسانها و محیط زیست آنها را گردآوری و حفاظت کرده، به تعبیر و تفسیر آنها می پردازد و آنها را به نمایش میگذارد.

موزه در دوران امروز یکی از دستاوردهای مدرنیسم است که در صورت و کارکردی کاملاً متمایز از اصل خود بسیاری از صفحات و  بنیان های مدرنیته را در خویش جای داده است.موزه به مفهوم جدید بطور کامل محصول شرایط جدید تاریخی است.پدیده ای که همراه با شکل گیری دوران جدید شکل گرفته و با تحولات رنسانس3 زاییده شده است و با گسترش مدرنیسم گسترده شده تا همراه با آن پیش رود.

موزه چون بسیاری از نهادهای مدرن در ماهیت و کارکرد و ساختار، چندگانه است.پیدایش و وابستگی موزه به مدرنیسم آن را واجد ویژگی های مدرنیته ساخته است.موزه پس از مدرنیسم فراموش خانه ای می شود تا تمدنهای مرده و پایان یافته را در خود جای دهد.با اکنون زدگی انسان مدرن، هر آنچه پیش از اکنون و در گذشته بوده است از دور حیات خارج و در موزه محصور می شود.از همین رو موضوع نخست موزه ها در شرایط جدید تاریخی، فرهنگها و سنتها و تمدن های پایان یافته بود.موزه به تعبیر مدرن، نگاه امروز اکنون به دیروز است.موزه جایگاهی می شود برای اشیایی که فاقد جایگاه شده اند.

در واقع موزه وسیله ای است برای انسان مدرن تا گذشته را اکنون زده کند.موزه پدیده ای برای ارتباط انسان با زمان است.موزه فرصتی پدید می آورد تا گذشته و حال، در پیوند با هم قرار گیرند.حال آنکه در گذشته موزه جدا از زمان بود، موزه امروز وابسته به زمان است و می کوشد تا با گذر از اکنون زمان را در مقاطع مختلف دریابد و در نهایت، اکنون خود را با تکیه بر همان گذشته ها بسازد.

نگرش موزه نگرشی تکاملی است.موزه با رشد روشنگری و رسیدن به مدرنیته نظام و ماهیتش متحول می شود، از موقعیتی مکانی به پدیده ای مفهومی تبدیل می شود.موزه دیگر فقط ابزار نیست، نگرش عمیق است که روز به روز عمیق تر می گردد.موزه از سطح میانجی گری میان انسان و شیئ دور، و پدیده ای میشود که در اندیشه و شرایط نگرش انسان تحول ایجاد می کند.این جایگاه وضع پیچیده ای برای موزه پدید می آورد، وضعی که دیگر در آن، موزه فقط دارای یک کار ویژه نیست بلکه هم زمان چند کارکرد دارد.این وضعی استثنایی است که از موزه، پدیده ای تعاملی ساخته که هم اثر میگیرد و هم اثر میگذارد.

این از سویی محصول دوران جدید است و از سویی امکانی است برای دریافت عالم جدید.موزه این امکان را فراهم می آورد تا ضمن دریافت، دریافت دیگری نیز ایجاد شود؛ دریافتی متمایز از هویت قراردادی اشیاء که به هر فرد امکان می دهد تا برای دستیابی به تفسیر ویژه و شناخت اختصاصی انسان آزادانه بیندیشد؛ موزه امکان شناخت مجدد و تازه است.موزه در هر لحظه شناخت را دوباره پدید می آورد و به هر انسان امکان تجزیه شناخت اثر را می دهد تا با این شناخت شیئ و جهان اشیاء را باور کند.پس با توجه به مسائلی که ذکر شد می توان تأکید کرد که موزه دیگر جایی نیست که بتواند بعنوان سمساری مطرح شود.جایی نیست که اموال فرهنگی مملکت را در آن جمع کنند تا عده ای بروند و آنها را ببینند.موزه فقط سفال نیست، موزه فعالیت فرهنگی است.موزه باید پویا و به توسعه فرهنگ کمک کند.موزه باید جایگاه زنده ای باشد تا نسل امروز را به زبانی که در خود اوست جذب کند.

-2 موزه

در اساسنامه شورای بین المللی موزه 4 - ICOM - موزه به این ترتیب معنی شده است:

موزه مؤسسهای دائمی به منظور حفظ میراث فرهنگی و هنری و ارتقاء فرهنگی جامعه است که به شکل های مختلف و خصوصاً از طریق نمایش آموزشی و تفریحی مجموعه های هنری، تاریخی، علمی تکنولوژیکی و ... برای عموم مردم فعالیت می کند. تدوین اهداف کلی فوق برای فعالیت موزه ها مبتنی بر اهمیت روز افزون آنها در جوامعی است که نقش فرهنگی موزه ها را به عنوان نهادهایی پویا و سازنده پذیرفته اند.

موزه محل غیر انتفاعی است که اهداف آموزشی داشته و بوسیله جمعی متخصص اداره میشود. از جمله وظایف اصلی هر موزه جمعآوری و نگهداری آثار است.هدف اولیه از پیدایش موزهها به مفهوم نوین و به روش شناخته شده امروزی ایجاد مکانهایی برای نگهداری اموال شخصی و یا ثروتهایصرفاً ملی بوده است.اشتیاق به گردآوری اشیاء زیبا، گرانبها و کمیاب و یا صرفاً غریب امری است که ریشه در نهاد و سرشت آدمی داشته و دارد.

موزهها به عنوان مؤسساتی در جوامع نوین وظیفه دارند اشیائی را که به لحاظ ارزش فرهنگیشان گرامی داشته میشوند را نگهداری نموده و تا سر حد امکان از ویرانی و زوال مصون بدارند و در قبال اینگونه اشیاء همان نقشی را بر عهده دارند که کتابخانهها در برابر کتب و بایگانیها در قبال اسناد رسمی ایفا میکنند.موزهها به وجهی سازمان یافتهاند که از گنجینههایشان در جهت اهداف فرهنگی استفاده شود.

به دیگر سخن موزهها از خلال ارزشهایی که آنها را فرا میگیرند و به صور مرتبی بیان میدارند منظری عینی از جهان سه بعدی را در ذهن بازدیدکنندگان خود متبادر میسازند و به آنان امکان میدهند که روح نافذ خویش را در مورد میراث خود بکار بسته و از این راه به کنجکاوی خود میدان عمل دهند.هدف نمایش در موزه ها ایجاد تسهیل تماس مستقیم بین فرد و شیء است، خواه فرد یک کودک دبستانی باشد یا یک بزرگسال و خواه شیء نمونه ای متعلق به علوم طبیعی و یا یک متنوع عرضه شده در تالار تاریخچه علوم و فنون باشد و یا یک اثر هنری.لذا باید در نظر داشت که:

اولاً: موزه وسیله نمایش اشیاء است، نه اشیاء وسیله نمایش موزه.

ثانیا : آنچه مسلم است موزه تنها وسیله ارتباط عینی نیست، بلکه هدف اساسی آن القاء تأثیر فرهنگی و هنری و ایجاد رابطه بصری از طریق برخورد مستقیم با اشیاء دوبعدی به صورت رویارویی یک جهت با اشیاء سه بعدی از راه برخورد چند جهت است.

موزه برای آن که بتواند از عهده ایفای نقش اجتماعی، آموزشی و فرهنگی خود برآید نمیبایستیصرفاً به گردآوری بپردازد بلکه باید سلامت میراثی را که در اختیارش نهاده شده را تأمین نماید.از همین روست که وظیفه نگهداری که از وظایف دیرینه موزههاست بسیار اهمیت مییابد. اکنون تمایزی بین نگهداری و مرمت پدید آمده است، نگهداری عبارت است از توجهی که صرف مجموعهها بطورکلی میشود تا از علل سهگانه خرابی محیطی - حرارت، رطوبت، آلودگی هوا، نور و ... - درونی - عمل بیولوژیکی، فیزیکی، شیمیایی یا مکانیکی درون خود شیء - و انسانی - تماس با دست، حمل و نقل و غیره - مصون بماند.و مرمت عبارت است از کار تعمیر و بازسازی و این کاری است که به چیرهدستی و دانش کافی نیازمند است.

از دیگر سو پژوهشگران را باید گروه مهمی از مراجعین به موزهها برشمرد، چرا که هر موزهای میبایست فعالیتهای خود را به مطالعه عمیق مجموعههایش مبتنی سازد. از این رو پژوهش، خواه بوسیله کارکنان علمی خود موزه انجام شود، خواه بوسیله پژوهشگران غیر عضو موزه که از منابع مستند آن استفاده میکنند فصلی جدا نشدنی از زندگی موزه را تشکیل میدهد.

از این رو منابع میباید به صورتی عرضه شوند که پاسخگوی نیازها باشند.بنابراین موزهها علاوه بر مستند ساختن مجموعههای خویش میباید برای کارکنان خود پژوهشگران مستقل تسهیلات مکملی فراهم نمایند، از قبیل: تالار مطالعه، دسترسی به مخازن کتابخانه، آرشیو و احاناًی همانطور که در ممالک در حال توسعه متداول است پیش بینیهایی در جهت اسکان دیدار کنندگان بیگانه.

-3 تاریخچه موزه در ایران و جهان

در دوران کلاسیک واژه موزه به جایگاه نه خدای یونانی که ربالنوع های هنر و اندیشه بودند اطلاق میشد.در اواخر قرن سوم قبل از میلاد بطلمیوس اول 284 - 246 ق.م - اولین موزه را در شهر اسکندریه تأسیس کرد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید