بخشی از مقاله
ورزش از چه زمان در ميان مردم رواج يافت
از آغاز تشكيل اجتماعات بشري ورزش نيز وجود داشته است. انسانهاي غارنشين براي محافظت از خانواده و يا خانه هاي مسكونيشان مجبور بودند كه با حيوانات وحشي و يا انسانهاي ديگر بجنگند. همين امر سبب شد كه اعضاي يك خانواده عارنشين، در هنگام فراغت با يكديگر به تمرين و ورزش بپردازند تا در صورت حمله حيوان و يا انسان متجاوزي آمادگي لازم را داشته باشند.
با پيشرفت تمدن بشري و تشكيل اجتماعاتي در شهر كوچك، ارتشهايي براي دفاع از شهرها پديد آمدند. در اين زمان تمرينهاي وزرشهاي رزمي شكل منسجم منظم به خود گرفت و اهالي هر شهر و مخصوصا” جوانان، وظيفه داشتند كه در تمرينهاي ورزشي شركت كنند. در آثار باقيمانده از تمدنهاي باستاني سومر و بابل، نشانه هايي از ورزشهاي گوناگون وجود دارد. در مصر باستان هم انواع مختلف ورزش وجود داشته است. تصاويري كه بر روي ديوارهاي مقبره هاي فرعونهاي مصر باقيمانده، نشان ميدهند كه از 3400 سال قبل از ميلاد، مردم مصر به بازيهاي مختلف ورزشي علاقه مند بودهاند.
معمولا” اقوام مختلف و مردم هر تمدني ورزشهاي خاص خود را داشتند. در تمدن جزيره كرت، نمايش شگفت انگيز رقص بر روي شاخهاي گاو جمعيت زيادي را به خود جلب ميكرد. ورزشهاي رزمي با اوج گرفتن سه تمدن بزرگ ايران، يونان و روم نظم تازهاي يافت.
ورزش در ايران باستان چگونه بود؟
ايرانيان از قديم الايام به پرورش بدن اهميت ميدادند و ورزش را امري ضروري ميدانستند. در دو كتاب مذهبي ايرانيان باستان، يعني كتاب اوسـتا ومينو خرد پهلوي درباره نيرومندي جسم انساني بحث شده وازمردم خـواسـته شده كه تربيت جسم را با پرورش روح هماهنگ سازند و قوت بدن را وسيله خدمت به ديگران نمايند. قديميترين تربيت ملي و اجتماعي ايرانيان را ميتوان تربيت رادمردي يا پهلواني و قهرماني دانست.
در ايران باستان مهمترين بخش تربيت نوجوانان ورزشهاي رزمي بود. نوجوانان بتدريج با اسبدواني، ارابه راني، چوگان بازي، دو و زورآزمايي آشنا ميشدند. گزنفون ( 427 تا 354 قبل از ميلاد ) سردار و مورخ يوناني ضمن تاكيد بر اين نكته كه ايرانيان براي اين ورزشها اهميت خاصي قائل ميشدند، از « سحرخيزي» نوجوانان ورزشكار ايراني سخن ميگويد. استرابون ( 63 قبل از ميلاد تا 20 بعد از ميلاد) مورخ يوناني تصريح ميكند كه در ميدانهاي ورزش، جوانان را پيش از برآمدن آفتاب با صداي شيپور حاضرباش از خواب بيدار ميكردند. سپس جوانان به گروههاي پنجاه نفري تقسيم و براي انجام برنامههاي پرورشي آماده
ميشدند.
هرودوت ( حدود 486 تا 420 قبل از ميلاد) مورخ ديگر يوناني در كتاب تاريخ خود بارها به اهميتي كه ايرانيان باستان به ورزش و تربيت بدني قائل ميشدند اشاره كرده است. او ميگويد: « ايرانيان به فرزندان خود سه چيز ميآموختند: اوّل، اسب سواري، دوم، تيراندازي، سوم، راستگويي. »
ايرانيان باستان به چه ورزشهايي بيشتر علاقه داشتند؟
فردوسي، شاعر بزرگ و حكيم انديشمند ايران در اشعار خود از ورزشها و سلاحهايي نام ميبرد كه عبارت از: كمنداندازي كه براي حمله از مسافت دومورد استفاده قرار ميگرفت وجنس آن از چرم و يا رسن بود. شمشيرزني، پرتاب زوبين، تيراندازي، اسب سواري، شكار، چوگان و شنا از ورزشهاي ديگر مورد علاقة ايرانيان بود.
استرابون جغرافيادان و مورخ يوناني ضمن اشاره به دلبستگي فراوان مردم ايران باستان به انواع ورزش، دربارة علاقة ايرانيان به ورزش شنا مينويسد: « ايرانيان به كودكان خود شنا ميآموختند و اغلب جواناني كه به سن 15 سالگي ميرسيدند اين فنّ را آموخته بودند. يكي از آموزشهاي مخصوص شنا در ميان جوانان ايراني آن بود كه از جوي و نهر و رود بگذرند و جامه و سلاح خود را خشك نگه دارند و يا بارهاي گراني را از رودخانه عبور دهند. از طرفي چون عموما” مردم در پيرامون شهرها و رودخانهها و نهرها استحمام ميكردند، شنا كردند را نيز ميآموختند و اين عمل در ايران مرسوم شد و باقي ماند. »
مسابقات ارابهراني در يونان باستان چگونه انجام ميگرفت؟
مردم يونان به تماشاي مسابقات ارّابهراني علاقة فراوان داشتند. اين مسابقات با بازيهايديگر تفاوت داشت و معمولا” صاحبان ارابه و اسبها كساني را استخدام ميكردند كه در ارابهراني مهارت داشتند. در سال 416 قبل از ميلاد، يك نظامي ثروتمند يوناني به نام آلسيبياد 9 ارابه به ميدان آورد و برندة اولين، دومين و چهارمين جايزه شد. البته سالها قبل از آغاز مسابقات المپيك، جنگجويان يوناني به مسابقات ارابهراني علاقة فراوان داشتند. هومر، شاعر يوناني، در آثار خود از اجراي مساقات سخن ميگويد كه بخشي از مراسم به خاك سپردن جنگجوي معروف يونان پاتروكلوس بود. در اين مسابقات هر ارّابهاي فقط با دو اسب كشيده ميشد. پس از علامت دادن، ارابهرانان همگي اسبهايشان را شلاق ميزدند و دهانه را ميكشيدند و آنها را وادار به حركت ميكردند. آنها در ميان گرد و غبار براي آنكه اسبهايشان با سرعت بيشتري حركت كنند، فرياد ميكشيدند. مسابقات ارابهراني از مسابقاتي بود كه پس از ضعف و سقوط يونان، به روم برده شد.
مسابقات المپيك از چه زماني آغاز شد؟
ورزش در يونان باستان سرانجام به بازيهاي المپيك منجر شد، ولي هنوز هم هيچ كس بدرستي نميداند كه اين بازيها را چه كسي آغاز كرد يا چطور شد كه اين بازيها معمول شد. در يونان باستان مردم به يك خدا عقيده نداشتند. آنها خدايان ساختگي بسياري را ميپرستيدند و در واقع از نظر عقيدتي مشرك بودند. يونانيها دربارة هر كدام از خدايان خود افسانههايي ساخته بودند. يكي از خدايان آنها زئوس نام داشت. زئوس را پدر خدايان ميدانستند و ميگفتند كه او خداي خدايان و خداي تمام انسانهاست. به عقيدة آنها زئوس روزي جشني گرفت و براي سرگري مردم اين بازيها را به راه انداخت.
يونانيها افسانة ديگري هم داشتند. ميگفتند كه روزي شاه سرزمين اليس به زئوس بياحترامي كرد. يكي از پسران زئوس، در دشت المپياد با او كشتي گرفت و او را شكست داد. آن وقت در آنجا زميني را نشان كرد و دستور داد تا در آنجا بازيهاي المپيك به افتخار زئوس برپا شود. البته اينها افسانههايي هستند كه انسانهاي مشرك ساختهاند. شروع بازيهاي المپيك داستان ديگري هم دارد كه به واقعيت نزديكتر است.
دشت المپيا در نزديكي سه شهر يونان به نامهاي پيزا، اليس و اسپارتا قرار دارد. در روزگارهاي قديم هر كدام از اين شهرها براي خودش حكومت جداگانهاي داشت. اين سه شهر هميشه با هم در حال جنگ بودند. وقتي كه سران اين شهرها ميخواستند آشتي كنند، در دشت المپيا جمع ميشدند و با هم مشورت ميكردند. بازيهاي المپيك هم براي سرگرمي سران اين شهرها و همراهان آنها برگزار ميگرديد. سران اين شهرها با هم قرار گذاشتند كه در مدتي كه اين بازيها ادامه دارد هيچ كس ابزار جنگي به دشت المپيا نبرد و در انديشة جنگ نباشد.
وقتي كه كم كم بازيها مشهور شد، مردم بيشتري براي تماشا ميرفتند. برگزاركنندگان آن مراسم يك زمين دايره شكل براي بازيها درست ميكردند. تماشاچيان دور اين زمين ميايستادند و بازيها را تماشا ميكردند. در آغاز، بازيهاي المپيك پنج رشته داشت: دو، پرش طول، پرتاب وزنه، پرتاب نيزه و كشتي. براي هر مسابقه هم يك مدال در نظر گرفته بودند. مسابقة پرش طول از مهمترين بازيها بود.
نزديك به 2700 سال پيش نام بازيها و ورزشكاران برنده روي كاغذ نوشته شد. ما اين تاريخ را سرآغاز بازيهاي المپيك ميدانيم. اولين كسي كه نامش جزو برندگان نوشته شد، يك دونده بود. مدتي بعد مسابقه مشتزني به بازيها اضافه گرديد. در آن زمان داورهاي بازي كاري به وزن مشتزنها نداشتند. وقت را هم حساب نميكردند. هر مسابقه مدتها طول ميكشيد. وقتي كه يكي از دومشتزن بكلي خسته ميشد يا از حال ميرفت و به زمين ميافتاد مسابقه تمام ميشد.
مسابقة مشتزني به زبان يوناني پانكراتيوم ناميده ميشد و براي اولين بار در المپياد سي و هشتم به بازيها اضافه شد.
بعد از مرگ اسكندر، يونان ضعيف شد و استقلال خود را از دست داد. در عوض امپراتوري روم نيرومند شد و وسعت يافت و بتدريج ادارة بازيهاي المپيك به دست امپراتوران روم افتاد.
مسابقات المپيك چگونه دوباره آغاز شد؟
نزديك به 120 سا ل پيش، باستان شناسها خرابه هاي المپيا را از زير خاك بيرون آوردند. آنها سعي كردند كه دوباره آنها را بسازند. بعدها يك مرد فرانسوي به نام پيردو كوبرتن به اين فكر افتاد كه با نوشتن مقالاتي مردم كشورها را به برقراري مجدد مسابقات المپيك تشويق كند، ولي شروع به نوشتن مقالات پرشوري كرد. مقالههاي او توجه افراد بسياري را به اين موضوع جلب كرد. كوبرتن از مردم ميخواست كه بازيهاي المپيك را دوباره احيا كنند و دربارة ارزش اين بازيها نوشت: « وقتي ما ميتوانيم دنياي بهتري داشته باشيم كه جوانان بهتري تربيت كنيم. با اين بازيها ميتوانيم جوانان بهتري پرورش بدهيم. شركت در اين بازيها بهتر از برنده شدن است. در زندگي مهم آن است كه خوب مبارزه كنيم. برنده شدن مهم نيست. »
سرانجام نوشتههاي كوبرتن به نتيجه رسيد. نمايندگان چندين كشور دور هم جمع شدند. آنها براي آغاز بازيها نقشههايي كشيدند. قرار شد كه ورزشكاران سراسر جهان در اين بازيها شركت كنند.
علامت بازيهاي المپيك چيست و چه مفهومي دارد؟
علامت بازيهاي المپيك پنج دايرة رنگي است. اين دايرهها يكديگر را قطع ميكنند. هر دايره نشانة يك قارّه است. در زير اين دايرهها نوشتهاند: تندتر، بالاتر، تواناتر. پنج رنگ دايره عبارتاند از: سياه، آبي، زرد، سبز و قرمز. علت انتخاب اين رنگها آن است كه به پرچم هر كشور كه نگاه كنيد يكي از رنگها را در آن ميبينيد. پرچم المپيك سفيد است و در وسط آن اين پنج دايره را كشيدهاند.
در دشت المپيا معبدي هست كه هميشه آتشي در آن روشن است. پيـش از آغاز بازيها، يك دونـده مشعـلي را با آن روشن ميكند. آن وقـت به طرف جاي بازيهاي المپيك ميدود. چندين دونده اين مشعل را دست به دست ميبرند. تا مشعل به محل بازيها برسد. مشعل بازيهاي المپيك را با اين مشعل روشن ميكنند و پس از روشن شدن آنها بازيها آغاز ميشود. در پايان بازيها مشعل را خاموش ميكنند.
در آخر بازيها، مدالهاي برنده را تقسيم ميكنند: مدال طلا براي نفر اوّل، مدال نقره براي نفر دوم و مدال برنز براي نفر سوم.
اولين دورة جديد مسابقات المپيك در كجا انجام شد؟
كوبرتن ابتدا در نظر داشت كه اولين دورة بازيها را در سال 1900 و در پاريس برگزار كند، امّا با اصرار نمايندة يونان در جلسهاي كه براي گزينش مكان بازيها تشكيل شده بود، جلسه موافقت كه اولين دورة بازيها در آتن برگزار شود. اولين دورة بازيهاي المپيك جديد به طور رسمي در 5 آوريل 1896 در حضور 80 هزار تن تماشاگر در آتن آغاز شد. تعداد كشورهاي شركت كننده كمتر از 15 و رشته هايي كه به مسابقه گذاشته شد عبارت بود از: دو و ميداني، دوچرخهسواري، شمشيربازي، ژيمناسيك، تنيس، تيراندازي، شنا، وزنهبرداري، و كشتي. قايقراني و پاروزني نيز جزء برنامه بود كه به دليل نامساعد بودن هوا برگزار نشد و نيز مسابقه و نمايشهايي با اسب در برنامة بازيها وجود داشت.
اولين رشتهاي كه در المپيك اوّل به اجرا درآمد و مدال گرفت، پرش سه گام بود كه يك امريكايي با نتيجة 71/13 متر در آن اوّل شد و اولين مدال نقرة المپيك را تصاحب كرد.
دو تيم دو و ميداني امريكا به طور كلي در بازيهاي آتن كلية مدالهاي دو و ميداني را، بجز مدالهاي دوي ماراتون و 800 متر و 1500 متر، به دست آورد. در دوي ماراتـون پـيروزي اسـپريدون لوئيـس، دوندة يـوناني، هيجان عجـيب و بيمانندي در مردم يونان به وجود آورد. اسپريدون لوئيس دهقانزادهاي بود كه خود نيز چوپاني و دهقاني ميكرد. وي در زمان گذراندن خدمت سربازي، استعداد و قدرت خوبي در دوهاي استقامت از خود نشان داده بود.
مسابقة دوي ماراتون اولين المپيك در حدود ساعت دو بعدازظهر در هوايي سرد و ابري با صداي شليك تپانچه آغاز شد. بعد از 30 دقيقه، دوندة فرانسوي با حدود دو كيلومتر فاصله از نفر دوم پيشتازي ميكرد و در زماني كه مسافت به نيمه رسيد، دوندگان فرانسه، استراليا و امريكا به ترتيب اول، دوم و سوم بودند و البته دوندة فرانسه به اسم لرماسياكس به فاصله بسيار در صدر بود، و لوئيس – اميد يونانيها – حتي در بين چهار نفر اول هم نبود. دوندة پيشتاز فرانسوي در كيلومتر 32 استقامتش تمام شد و در حالي كه تقريبا” بي حال بود، از مسابقه بيرون رفت. در اين هنگام لوئيس يوناني كمكم خود را به گروه صدر رساند و دوشادوش دوندة استراليا پيش رفت. در كيلومتر 36، دوندة استراليا نيز ناگهان از شدت ضعف بر زمين سقوط كرد و در نتيجه لوئيس يك تنه پيش ميرفت.
وقتي كه لوئيس به عنوان نفر اول وارد ورزشگاه شد تا دور پايان را آغاز كند، هيجان و شادي يونانيها چنان بود كه در هيچ المپيكي نظير آن ديده نشد. وليعهد يونان از جايگاه خود برخاست. خود را به محل در ورودي ورزشگاه رساند و پا به پاي قهرمان كشورش دور پاياني را دويد.
پس از پايان بازيهاي المپيك، پادشاه يونان، لوئيس را به حضور خواست و از او خواست كه بگويد در مقابل پيروزي بزرگي كه به دست آورده، چه جايزهاي ميخواهد. لوئيس تنها خواستار يك اسب و چند « دلو» مخصوص حـمل آب شد تا بتـوانـد بـه وسـيلة آن از دهـكـدهاش آب بـه آتـن آورده و بفروشد.
در آن زمان مردم آتن با كمبود آب روبه رو بودند و آب خنك و گوارا از دهكدههاي اطراف خريدار داشت.
گفته ميشود يكي از دلايل استقامت و قدرت دوندگي لوئيس اين بوده است كه علاوه بر زراعت و گلهداري، همه روزه دوبار با قاطر آب را از دهكدهاش به آتن ميآورد و ميفروخت و هميشه اين مسافت طولاني را در كنار قاطر ميدويد. لوئيس بعد از شركت و پيروزي در دوي ماراتون المپيك اوّل، هرگز در هيچ مسابقة ديگري شركت نكرد.
در المپيك اوّل تعداد شركت كنندهها اندك و دوسوم آنها يوناني بودند، ولي انجام ورزشها در آتن سرآغازي براي بازيهاي المپيك بود.
در روم باستان ورزش بوكس چگونه انجام ميگرفت؟
ما امروزه ورزش بوكس را ورزشي طاقتفرسا و دشوار ميدانيم، امّا در روم باستان مسابقههايي به نام مسابقات مشتزني انجام ميگرفت كه براستي وحشيانه و ضد انساني بودند. بوكسورها دستكشهاي مخصوص در دست ميكردند كه كائستي ناميده ميشد. اين دستكشهاي چرمي از ساچمههاي آهني يا سربي پر گشته بود. ضربههايي كه به وسيلة اين دستكشها بر بدن ورزشكار وارد ميآمد، بسيار دردناك بودند. دستكشهايي كه امروزه بوكسورها به دست ميكنند بيشتر براي كاستن تأثير ضربههاست، امّا دستكشهاي بوكسورهاي روم باستان براي شديدتر شدن ضربهها درست شده بود. بوكسورهاي رومي هيچ پوششي نداشتند و به همين علت بدنهاي آنها بشدت مجروح و خونآلود ميشد. هوراس، شاعر رومي ميگويد كه اگر تماشاگران بازي را خسته كننده و يكنواخت ميديدند با فريادهاي خود ورزشكاران را به زدن ضربههاي شديدتر تشويق ميكردند.
يكي از بوكسورهاي بيرحم روم باستان داموكسن از شهر سيراكيوز بود. او در هنگام مسابقه بر رقيب خود ضربههاي مرگبار فرود ميآورد. بيرحمي و قساوت او در هنگام مسابقه با باكسور ديگري به نام كرويگاز موجب شد كه براي هميشه از مسابقات محروم بماند.
ماجرايي كه منجر به كنار گذاشتن او از مسابقه شد آن بود كه يك بار مسابقة او با كرويگاز آنقدر طول كشيد كه داوران از آنان خواستند از مشتزني دست بكشند. آن وقت قرار شد كه هر كس به نوبت يك مشت بزند. اولين ضربه را كرويگاز وارد آورد كه كرويگاز وارد آورد كه گر چه شديد بود، امّا موجب صدمة چنداني نشد. ضربة بعدي را داموكسن بيرحم و وحشي آنچنان بر شكم رقيب زد كه باعث مرگ فوري كرويگاز شد و اين نمونهاي از آن وحشيگريهاي روم باستان بود.
ورزش بوكس در روم باستان با رواج گرفتن دستكشهايي كه آن را كائستوس ميناميدند، شكل وحشيانهتري به خود گرفت. كائستوس تركيبي از تسمه و سنگ بود كه مشت را به صورت سلاحي مرگبار در آورده بود. پس از مدتي استفاده از اين دستكشها اجباري شد و از آن پس اغلب مسابقههاي بوكس به مرگ يكي از بازيكنان منجر ميشد. معمولا” برندگان اين مسابقات وحشيانه، سخت مجروح ميشدند.
در روم باستان ساكنان شهرها به شارمندان، بردگان و خارجيان تقسيم ميشدند. شارمندان از حقوق و مزاياي مدني خاصي برخوردار بودند كه از جمله حق ازدواج قانوني و دارا بودن ملك در جامعة رومي نيز بود. شارمندان خود را « مردم آزاد » ميدانستند. مردم آزاد شهر رم و ديگر شهرهاي امپراتوري وسيع روم به تماشاي مسابقه علاقه بسيار داشتند، امّا تنها مسابقات نبود كه آنان را به شور و هيجان وا ميداشت. نمايش مبارزة بيرحمانه و خونين گلادياتورها با هم و يا با حيوانات وحشي كه در كلوزيوم و ديگر ميدانها انجام ميشد، دهها هزار تماشاگر رومي را به خود جلب ميكرد.
كشتي از چه زماني در اجتماعات بشري به وجود آمد؟
كشتي مبارزة ورزشكارانهاي است كه در آن كشتي گير با زورآزمايي با حريف سعي ميكند كه هر دو شانة حريف را به مدت يك ثانيه روي تشك ميخكوب كند. امروزه در مسابقات بين المللي هر كشتي در سه دور سه دقيقهاي انجام ميشود.
كشتي يكي از با سابقهترين رشتههاي ورزشي است. كشتي گرفتن از دوران ظهور انسانهاي اوليه انجام ميگرفت. انسانهاي نخستين كه فاقد هر گونه اسلحه بودند، براي دفاع از خود با حيوانات يا انسانهاي ديگر گلاويز ميشدند. بتدريج آنها پي بردند كه براي نيرومند ساختن خود بايد با افراد ديگر زورآزمايي كنند. بنابراين بخشي از اوقات فراغت انسانهاي اوليه با كشتي گرفتن سپري ميشد.
با پديد آمدن و رشد و توسعة تمدن بشري در بينالنهرين، مصر، چين و هند كشتي گرفتن مقررات تازهاي يافت. كتيبهها و آثاري كه از دوران باستان كشف شده نشان ميدهند كه « كشتي » در ميان مصريها و آشوريها رواج داشته است.
در كتيبههايي كه از دهكدهاي به نام « بني حسن » به دست آمده است، نقاشيهايي وجود دارند كه حالات مختلف كشتي گرفتن را نشان ميدهند، كاوشهاي جديد در بين النهرين نزديك شهر بغداد( در ويرانههاي معبدي به نام كيافاجه) موجب پيدا شدن دو لوح سنگي و برنزي شد. بر روي اين الواح، شكلهاي برجستهاي از مبارزة كشتي گيران سومري ديده ميشود. تمدن سومريان در سه هزار سال پيش، يكي از پيشرفتهترين تمدنهاي بشري بوده است.
كشتي در آسيا چگونه به وجود آمد؟
ورزش كشتي حداقل به مدت پنجهزار سال در خاورميانه و خاور دور ورزشي مورد علاقة تودههاي مردم بوده است. در مغولستان و چين در مراسم مذهبي، اجراي مسابقات كشتي ضرورتي بوده است. در ژاپن مسابقات كشتي از دو هزار سال پيش انجام ميگرفته است.
اولين نشانههاي ورزش كشتي در شرق، در يكي از معابد شهر تبت يافت شد. بر روي يكي از ديوارهاي معبد تا كانوگاوي تصوير حك شدة كشتي گرفتن دو خداي ساختگي به نامهاي كاشيما و كادوري ديده ميشود.
در تاريخ ژاپن نيز اولين حكايت كشتي به سال 23 قبل از ميلاد بر ميگردد. در اين كشتي تاريخي پهلواني به نام سوكون در كشتي برنده ميشود. نام سوكون از آن پس در ميان ملّت ژاپن به عنوان مظهري از قدرت معرفي شده است. از آن پس ورزش كشتي پيوسته محبوبيت بيشتري مييافت، تا آنكه در قرن هشتم امپراتور شومو كشتي را به عنوان ورزشي از مراسم جشن برداشت محصول مرسوم ساخت. صد سال بعد، در مراسم انتخاب جانشين امپراتور بونتوكو قرار شد كه دو پسر او با هم كشتي بگيرند و در آن مسابقه هر كس كه برنده شد، امپراتور ژاپن شود. در اين مسابقه كوشيتو برنده شد و با نام امپراتور سايوا مدتها بر ژاپن حكومت كرد.
از آغاز قرن دوازدهم ژاپن گرفتار جنگهاي داخلي شد. خاندان ميناموتو بر رقباي خود پيروز شد و رئيس اين خاندان با عنوان شوگون قدرت را به دست گرفت. از آن به بعد حكومت ژاپن مدت 700 سال در دست جنگجويان و نظاميان شوگوني بود و سامورائيها يا شهسواران يا شواليههاي اين نظام از قدرت بسيار برخوردار بودند.
كشتي جودو در ژاپن چگونه رواج يافت؟
از قرن هفدهم از قدرت شوگونها يا ديكتاتوري نظامي بتدريج كاسته شد. از آن به بعد، قدرت واقعي در دست مالكان محلي بود و آنها براي سرگرمي مهمانان خود در مراسم مخصوص مسابقات كشتي ترتيب ميدادند. از آن پس ورزش سنتي ژاپن كه « سومو» نام داشت، رونق خود را بازيافت.