بخشی از مقاله

فهرست:
تعريف عقد ضمان
آشنايي با آثار عقد ضمان
آثار ضمان بين ضامن و مضمون‌ له و مضمون عنه
تعهدات ضامن در رابطه با مضمون له و مضمون عنه
فصل چهاردهم قانون مدني- درضمان عقدی
ضمانت با اذن مديون

 

تعريف عقد ضمان
عقد ضمان ، عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه (عهده) دیگری است، به عهده بگیرد؛ متعهد را ضامن، طرف دیگر را مضمون له و شخص ثالث را مضمون عنه یا مدیون اصلی می گویند. ضمان در لغت به معنى قبول کردن، پذيرفتن و بر عهده گرفتن وام ديگرى است و در اصطلاح ملزم شدن به اين است که هرگاه کسى به عهد خود وفا نکرد از عهده خسارت (فرهنگ معين) برآيد.


و التزام به اينکه هرگاه چيزى از ميان رفت مثل يا قيمت آن را بدهد و ضمانت (فرهنگ عميد.) در لغت به معنى پايندانى و کفيل شدن و تعهّد کسى را کردن نيز آمده است. (فرهنگ معين).


آشنايي با آثار عقد ضمان
و در اصطلاح عاميانه دين به‌جاى کفالت و ضمانت هم به‌کار رفته است و ضمانت‌نامه و اقسام آن مانند ضمانت اصلى ـ ضمانت فرعي، ضمانت بانکي، ضمانت‌نامه شخصى و ضمانت‌نامه ملکى نيز در همين معنا و مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. معمولاً در بين همه طبقات مردم و نيز سازمان‌ها و مراجع خصوصى و عمومى موضوع ضمانت و ضمانت‌نامه معمول و متداول است که به چند مورد از موارد آن به‌شرح زير اشاره مى‌گردد.


ـ ممکن است کسى بخواهد از ديگرى يا صندوق قرض‌الحسنه وامى دريافت نمايد مؤسسه يا کسى که مى‌خواهد به او قرض بدهد به‌علت عدم شناخت و عدم اعتماد از او مى‌خواهد که ضامنى معرفى نمايد يعنى آدم معتبرى بيايد و ضمانت او را بنمايد که اگر اين فرد وام را نپرداخت و يا قادر به پرداخت آن نبود ضامن بپردازد.


- اگر کسى در مراجع قضائى مثلاً بازپرسى يا دادگاه‌ها تحت تعقيب بوده و جرم او خيلى شديد نباشد ممکن است با معرفى ضامن او را آزاد نمايند به چنين ضامنى در قانون آئين دادرسى کيفرى کفيل و به ضمانت کفالت گفته مى‌شود و هرگاه متّهم را احضار نمودند و او بدون داشتن عذر موجّه حاضر نگرديد کفيل (ضامن) بايد او را معرّفى نمايد در غير اين‌صورت مبلغى به‌عنوان وجه‌الکفاله برابر قانون از او اخذ مى‌شود.


ـ در موقع استخدام در ادارات و مؤسسات دولتى و وابسته و يا ساير شرکت‌هاى خصوصى متقاضى استخدام بايد ضمنى معرفى نمايد تا خيال سازمان و مؤسسه از ناحيه کارمندى که استخدام نموده است راحت باشد تا اگر مستخدم در حين کار مرتکب خبط و خطائى شد و يا به تعهّد خود عمل ننمود ضامن مخارج لازمه را بپردازد.


با ذکر اين نمونه‌ها و با توجه به موقعيّت اجتماعي، مسئله ضمانت علاوه بر قانون تجارت در قانون مدنى نيز مورد تأکيد قرار گرفته است
آثار ضمان بين ضامن و مضمون‌ له و مضمون عنه
در مورد آثار ضمان بين ضامن و مضمون‌ له و بين ضامن و مضمون عنه بحث فراوانى شده است. و برابر ماده ۶۸۴ عقد ضمان يا ضمانت از عقود لازم است يعنى براى طرفين عقد و متعاملين لازم‌الاجرا مى‌باشد. همان‌طورى که ماده ۷۰۱ قانون مزبور مى‌گويد.


تعهدات ضامن در رابطه با مضمون له و مضمون عنه
ضمان عقدى است لازم و ضامن يا مضمون‌ له نمى‌توانند آن را فسخ کنند مگر در صورت اعسار... و ماده ۷۰۷ دربارهٔ تعهدات ضامن چنين تصريح دارد:
اگر مضمون له ذمه مضمون عنه را براى کند ضامن‌ برى نمى‌شود مگر اينکه مقصود ابراء از اصل دين باشد.


و مادهٔ ۷۰۸ مى‌گويد:
کسى که ضامن درک مبيع است در صورت فسخ بيع به سبب اقاله يا خيار از ضمان ‌برى مى‌شود و در قانون مدنى نيز عنوان ضمان عقدى از ماده ۶۸۴ تا ۷۲۳ در مورد ضمان و ضامن و مضمون له (کسى‌که ضمانت به نفع او است) و مضمون عنه مورد بررسى قرار گرفته است و برابر ماده ۶۸۴ قانون مزبور:
عقد ضمان عبارت است از اينکه شخصى مالى را که بر ذمه ديگرى است به‌عهده بگيرد متعهد را ضامن و طرف ديگر را مضمون له و شخص ثالث را مضمون عنه يا مديون اصلى مى‌گويند.


فصل چهاردهم قانون مدني- درضمان عقدی
مبحث اول - درکلیات
ماده 684 - عقدضمان عبارت است ازاینکه شخصی مالی راکه برذمه دیگری است بعهده بگیرد.
متعهدراضامن طرف دیگررامضمون له وشخص ثالث رامضمون عنه یامدیون اصلی می گویند.
ماده 685 - درضمان رضای مدیون اصلی شرط نیست .
ماده 686 - ضامن بایدبرای معامله اهلیت داشته باشد.
ماده 687 - ضامن شدن ازمحجورومیت صحیح است .
ماده 688 - ممکن است ازضامن ضمانت کرد.


ماده 689 - هرگاه چندنفرضامن شخصی شوندضمانت هرکدام که مضمون له قبول کندصحیح است .
ماده 690 - درضمان شرط نیست که ضامن مال دارباشدلیکن اگرمضمون له در وقت ضمان به عدم تمکن ضامن جاهل بوده باشدمی تواندعقدضمان رافسخ کندولی اگرضامن بعدازعقدغیرملی شودمضمون له خیاری نخواهدداشت .


ماده 691 - ضمان دینی که هنوزسبب آن ایجادنشده است ،باطل است .
ماده 692 - دردین حال ممکن است ضامن برای تادیه آن اجلی معین کندو همچنین می توانددردین موجل تعهدپرداخت فوری آن رابنماید.
ماده 693 - مضمون له می توانددرعقدضمان ازضامن مطالبه رهن کنداگرچه دین اصلی رهنی نباشد.
ماده 694 - علم ضامن به مقدارواوصاف وشرایط دینی که ضمانت آن را می نمایدشرط نیست بنابراین اگرکسی ضامن دین شخص بشودبدون اینکه بداند آن دین چه مقداراست ضمان صحیح است لیکن ضمانت یکی ازچنددین بنحوتردید باطل است .


ماده 695 - معرفت تفصیلی ضامن به شخص مضمون له یامضمون عنه لازم نیست
ماده 696 - هردینی راممکن است ضمانت اگرچه شرط فسخی درآن موجود باشد.
ماده 697 - ضمان عهده ازمشتری یابایع نسبت به درک مبیع یاثمن در صورت مستحق للغیردرآمدن جایزاست .


مبحث دوم - دراثرضمان بین ضامن ومضمون له
ماده 698 - بعدازاینکه ضمان بطورصحیح واقع شده ذمه مضمون عنه بری و ذمه ضامن به مضمون له مشغول می شود.
ماده 699 - تعلیق درضمان مثل اینکه ضامن قیدکندکه اگرمدیون ندادمن ضامنم باطل است ولی التزام به تادیه ممکن است معلق باشد.
ماده 700 - تعلیق ضمان به شرط صحت آن مثل اینکه ضامن قیدکندکه اگر مضمون عنه مدیون باشدمن ضامنم موجب بطلان آن نمی شود.


ماده 701 - ضمان عقدی است لازم وضامن یامضمون له نمی توانندآن رافسخ کنندمگردرصورت اعسارضامن بطوری که درماده 690مقرراست یادرصورت بودن حق فسخ نسبت بدین مضمون له ویادرصورت تخلف ازمقررات عقد.
ماده 702 - هرگاه ضمان مدت داشته باشدمضمون له نمی تواندقبل از انقضاءمدت مطالبه طلب خودراازضامن کنداگرچه دین حال باشد.
ماده 703 - درضمان حال مضمون له حق مطالبه طلب خودرادارداگرچه دین موجل باشد.


ماده 704 - ضمان مطلق محمول به حال است مگرآنکه به قرائن معلوم شودکه موجل بوده است .
ماده 705 - ضمان موجل به فوت ضامن حال می شود.
ماده 706 - حذف شد( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1370)
ماده 707 - اگرمضمون له ذمه مضمون عنه رابری کندضامن بری نمی شودمگر اینکه مقصودابراءازاصل دین باشد.
ماده 708 - کسی که ضامن درک مبیع است درصورت فسخ بیع به سبب اقاله یا خیارازضمان بری می شود.


مبحث سوم - دراثرضمان بین ضامن ومضمون عنه
ماده 709 - ضامن حق رجوع به مضمون عنه نداردمگربعدازاداءدین ولی می توانددرصورتی که مضمون عنه ملتزم شده باشدکه درمدت معینی برائت اورا تحصیل نمایدومدت مزبورهم منقضی شده باشدرجوع کند.
ماده 710 - اگرضامن بارضایت مضمون له حواله کندبه کسی که دین رابدهد وآن شخص قبول نمایدمثل آن است که دین رااداکرده است وحق رجوع به مضمون عنه داردوهمچنین است حواله مضمون له بعهده ضامن .


ماده 711 - اگرضامن دین راتادیه کندومضمون عنه آن راثانیابپردازد ضامن حق رجوع به مضمون له نخواهدداشت وبایدبه مضمون عنه مراجعه کندومضمون عنه می تواندازمضمون له آنچه راکه گرفته است مسترددارد.
ماده 712 - هرگاه مضمون له فوت شودوضامن وارث اوباشدحق رجوع به مضمون عنه دارد.
ماده 713 - اگرضامن به مضمون له کمترازدین داده باشدزیاده برآنچه داده نمی تواندازمدیون مطالبه کنداگرچه دین راصلح به کمترکرده باشد.


ماده 714 - اگرضامن زیادترازدین به داین بدهدحق رجوع به زیاده ندارد مگردرصورتی به اذن مضمون عنه داده باشد.
ماده 715 - هرگاه دین مدت داشته وضامن قبل ازموعدآن رابدهدمادام که دین حال نشده است نمی تواندازمدیون مطالبه کند.
ماده 716 - درصورتی که دین حال باشدهروقت ضامن اداکندمی تواندرجوع به مضمون عنه نمایدهرچندضمان مدت داشته وموعدآن نرسیده باشدمگرآنکه مضمون عنه اذن به ضمان موجل داده باشد.


ماده 717 - هرگاه مضمون عنه دین رااداکندضامن بری می شودهرچندضامن به مضمون عنه اذن درادانداده باشد.
ماده 718 - هرگاه مضمون له ضامن راازدین ابراءکندضامن ومضمون عنه هر دوبری می شوند.
ماده 719 - هرگاه مضمون له ضامن راابراءیادیگری مجانادین رابدهد ضامن حق رجوع به مضمون عنه ندارد.
ماده 720 - ضامنی که به قصدتبرع ضمانت کرده باشدحق رجوع به مضمون عنه ندارد.


مبحث چهارم - دراثرضمان بین ضامنین
ماده 721 - هرگاه اشخاص متعددازیک شخص وبرای یک قرض بنحوتسهیم ضمانت کرده باشندمضمون له بهریک ازآنهافقط بقدرسهم اوحق رجوع داردو اگریکی ازضامنین تمام قرض راتادیه نمایدبهریک ازضامنین دیگرکه اذن تادیه داده باشدمی تواندبقدرسهم اورجوع کند.
ماده 722 - ضامن حق رجوع به مدیون اصلی نداردوبایدبه مضمون عنه خود رجوع کندوبه همین طریق هرضامنی به مضمون عنه خودرجوع کندتابه مدیون اصلی برسد.


ماده 723 - ممکن است کسی درضمن عقدلازمی به تادیه دین دیگری ملتزم شود دراین صورت تعلیق به التزام مبطل نیست مثل اینکه کسی التزام خودرابه تادیه دین مدیون معلق به عدم تادیه اونماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید