بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
درس تفسیر موضوعی را می توانید در وبلاگ های زیر مطالعه کنید
Uitafsir.mihanblog.ir
T-m-g.blogfa.com
ساعت های مشاوره وراهنمایی
شنبه 12 - 10/50
سه شنبه 12 - 50 /10
مکان :گروه معارف دانشگاه اصفهان
اسلاید 2 :
سخنان آلکسیس کارل در باره دعا
آلكسيس كارل جرّاح و فيزيولوژيست معروف فرانسوى كه بعدها مقيم امريكا شده، همان شخصى كه كتاب انسان موجود ناشناخته را كه بسيار جالب و عميق است نوشته و يك بار هم برنده جايزه نوبل شده، راجع به حقيقت دعا كتابى دارد به نام نيايش كه ترجمه هم شده است. او مىگويد:
«دعا عالىترين حالت مذهبى در انسان است و حقيقت آن پرواز روح بشر است به سوى خدا.» «3»
هم او مىگويد:
«در وجدان انسان شعله فروزانى است كه گاه و بيگاه انسان را متوجّه خطاهاى خويش مىكند، متوجّه گمراهيها و كج فكرىهايش مىسازد. همين شعله فروزان است كه انسان را از راه كجى كه مىرود باز مىدارد.» «4»
مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى ج3 394
حقیقت دعا ارتباط قلبی و روحی است و زبا ن ترجمان قلب است ع غ
اسلاید 3 :
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ
فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ( بقره 186 )
ترجمه :و هر گاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم دعاى نيايشگر را آن گاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
شان نزول:
كسى از پيامبر ص پرسيد: آيا خداى ما نزديك است تا آهسته با او مناجات كنيم؟ يا دور است تا با صداى بلند او را بخوانيم؟ آيه فوق نازل شد و (به آنها پاسخ داد كه خدا به بندگانش نزديك است) «1». (1) مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث.
منبع :تفسير نمونه، ج1، ص: 637
اسلاید 4 :
جالب اينكه در اين آيه كوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاك خود اشاره كرده و هفت بار به بندگان! و از اين راه نهايت پيوستگى و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!.
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ.
أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ.
فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي.
وَ لْيُؤْمِنُوا بِي.
لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ.
تفسير نمونه، ج1، ص: 638
اسلاید 5 :
آرى او به ما نزديك است، چگونه ممكن است از ما دور باشد در حالى كه او در قلب ما جای دارد و همیشه با ماست
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق 16 )
ترجمه :ما انسان را آفريديم و وسوسههاى نفس او را مىدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم
فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ (83) وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ (84) وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ ( 85 واقعه 83-85)
پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد (توانايى بازگرداندن آن را نداريد)؟! 84- و شما در اين حال نظاره مىكنيد (و كارى از دستتان ساخته نيست).و ما به او نزديكتريم از شما ولى نمىبينيد.
در جزوه نیست
من مثل شما بی وفا نیستم شما رها می کنید و می روید دنبال زندگی خویش و بعدا فراموش می کنید اما من همیشه در کنار مرده و دیگران هستم . من هستم در کنار انسان محتضر ولی شما نمی بینید و... ع غ
اسلاید 6 :
معانى دعا
1-خواند ن ،مناجاتبا خدا ،نيايش دعا های از صحیفه سجادیه و دعای عرفات نوشته شود
2- سئول كردن و در خواست داشتن
3- عبادت كردن
-جريان حضرت ابراهيم و مقايسه آن با حضرت يعقوب
-داستان حضرت زكريا كه در خواست بود نه مناجات
اسلاید 7 :
داستان حضرت ع یعقوب و یوسف ع
وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ ( یوسف84)
يعقوب از فرزندان روى گرداند(بعد از اینکه بنیامین در مصر ماند و انها بر گشتند) و گفت: اى دريغا بر يوسف، پس اندوه خود را فرو مىخورد (تا آنكه) دو چشمش از اندوه سفيد (و نابينا) شد.
قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ ( یوسف85 )
(فرزندان يعقوب به پدرشان) گفتند: به خدا سوگند تو پيوسته يوسف را ياد مىكنى، تا آنكه بيمار و لاغر شوى و (يا مشرف به مرگ و) از بين بروى.
قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ( یوسف 86)
(يعقوب) گفت: من ناله (آشكار) و حزن (پنهان) خود را فقط به خدا شكايت مىبرم و از (عنايت و لطف) خداوند چيزى را مىدانم كه شما نمىدانيد.
درست است که حضرت یعقوب ع بی تابی می کرد و لی امیدش به خدا بود ونه به دیگران ع غ
اسلاید 8 :
داستان حضرت ابراهیم
قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (68) قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ (انبياء 69)
گفتند: او را بسوزانيد و خدايان خود را يارى كنيد، اگر كارى از شما ساخته است.69- (سرانجام او را به درياى آتش افكندند ولى ما) گفتيم: اى آتش سرد و سالم بر ابراهيم باش.
سلطهگران زورگو براى تحريك تودههاى ناآگاه، معمولا از نقطههاى ضعف روانيشان استفاده مىكنند، چرا كه آنها روانشناسند و بر كار خود مسلط! همانگونه كه در اين ماجرا كردند و شعارهايى دادند كه به اصطلاح به رگ غيرت آنها بخورد گفتند: اينها خدايان شما هستند، مقدساتتان به خطر افتاده، سنت نياكانتان زير پا گذاشته شده، غيرت و حميت شما كجا است؟ چرا اين قدر ضعيف و زبون هستيد چرا خدايانتان را يارى نمىدهيد، ابراهيم را بسوزانيد و خدايانتان را يارى بدهيد اگر كارى از شما ساخته است و توانى در تن و قدرتى در جان داريد.ببينيد همه مردم از مقدساتشان دفاع مىكنند، شما كه همه چيزتان به خطر افتاده است.
اسلاید 9 :
خلاصه امثال اين لاطائلات بسيار گفتند و مردم را بر ضد ابراهيم شوراندند آن چنان كه بجاى چند بار هيزم كه براى سوزاندن چندين نفر كافى است هزاران بار بر روى هم ريختند و كوهى از هيزم، و به دنبال آن دريايى از آتش به وجود آوردند، تا با اين عمل هم انتقام خود را بهتر گرفته باشند، و هم ابهت و عظمت پندارى بتها كه سخت با برنامه ابراهيم آسيب ديده بود تا حدى تامين شود،
تاريخ نويسان در اينجا مطالب بسيارى نوشتهاند كه هيچگونه بعيد به نظر نمىرسد:
از جمله اينكه مىگويند: چهل روز مردم براى جمعآورى هيزم كوشيدند و از هر سو هيزمهاى خشك فراوانى جمعآورى كردند، كار به جايى رسيد كه حتى زنانى كه كارشان در خانه پشمريسى بود از درآمد آن پشته هيزمى تهيه كرده بر آن مىافزودند، و بيماران نزديك به مرگ از مال خود مبلغى براى خريدارى هيزم وصيت مىنمودند و حاجتمندان براى برآمدن حاجاتشان نذر مىكردند كه اگر به مقصود خود برسند فلان مقدار هيزم بر آن بيفزايند. به همين جهت هنگامى كه آتش از جوانب مختلف در هيزمها افكندند به اندازهاى شعلهاش عظيم بود كه پرندگان قادر نبودند از آن منطقه بگذرند.
بديهى است به چنين آتش گستردهاى نمىتوان نزديك شد تا چه رسد به اينكه بخواهند ابراهيم را در آن بيفكنند، ناچار از" منجنيق" استفاده كردند، ابراهيم را بر لاى آن نهاده و با يك حركت سريع به درون آن درياى آتش پرتاب نمودند «1».
اسلاید 10 :
در رواياتى كه از طرق شيعه و اهل تسنن نقل شده مىخوانيم:
هنگامى كه ابراهيم را بالاى منجنيق گذاشتند و مىخواستند در آتش بيفكنند، آسمان و زمين و فرشتگان فرياد بركشيدند، و از پيشگاه خداوند تقاضا كردند كه اين قهرمان توحيد و رهبر آزاد مردان را حفظ كند.
و نيز نقل كردهاند: جبرئيل به ملاقات ابراهيم آمد و به او گفت: ا لك حاجة؟
" آيا نيازى دارى تا به تو كمك كنم"؟
ابراهيم ع در يك عبارت كوتاه گفت: اما اليك فلا: اما به تو، نه"! (به آن كسى نياز دارم كه از همگان بىنياز و بر همه مشفق است).