بخشی از مقاله
چکیده
روح آدمی خواه ناخواه با مفهومی به نام خدا گره خورده است، که اگر شخص بخواهد به این گره توجه کند، به مفهوم فطرت می رسد و اگر بیشتر در خود و خداتأمّل کند به مقامات عالیه نایل می شود. لیکن در این راه باید به عواملی تکیه کرد که مسیر شناخت حق را هم هموار می کند و هم اینکه این شناخت اگر در یک مسیر قلبی هدایت شود به کیمیای عشق می انجامد و فنای فی الله که اوج این خدایی بودن است. از جمله این عوامل، دعا و نیایش است، که می تواند انسان را مستغرق حُسنِ افعال و صفات حق کند. در این رهگذر با استفاده از شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای و استفاده از گنجینه ی زنده ی کتب عرفانی و معرفتی سعی شده است تا جایی که میسر است به شفاف سازی مفهوم دعا بپردازیم.
در نقد وضعیت دعا و نیایش در جامعه همین بس که نوع دینداری بسیاری از افراد که تاثیر مستقیم بر نگرش به دعا دارد مصلحت اندیشانه است تا جایی که فرصت قدم گذاشتن با قدرت فکری خود را نداشته و پیوسته در تقلید و تزریق زندگی کرده اند از این رو با توجه به پژوهش حاضر دعا و نیایش باید دارای یک پشتوانه ی عقلی قوی باشد که نوع دین داری معرفت اندیش اینگونه نیایش را در خود جای داده است. دربُعدی دیگر تجربه ی دینی در قالب دین داری تجربت اندیش عارفانه نیز می تواند دعا و نیایش را به اوج برساند که این امر، مستلزم فهم قلبی از مفاهیم دینی می باشد.
واژگان کلیدی : دعا، نیایش، عرفان،اسلام، فطرت
-1 مقدمه
و طرح مساله انسان در طول تاریخ حداقل از جنبه ی نظری بیش از آنکه با قوای خیال، شهوت و غضب معنا شود با قوه ی تفکر و به عنوان یک فاعل شناسا معنا می شود و این شناخت وقتی نسبت به امر قدسی پدید می آید به منزله یک محرکه ی اساسی است که انسان را به عمل دعوت می کند و در این مسیر که حد متعادل دینداری - از نوع معرفت اندیش - و ارتباط انسان با خداست، این انسان است که می خواهد به ندای درونی که خود حاصل عنصر شناخت است، پاسخ دهد. در این مسیر رو به نیایش می آورد و نیایش در اینجا به معنای مقدمه ی ارتباط می باشد و زمانی که این ارتباط به حد اعلایی می رسد منجر به ستایش میشود چون در طول نیایش آن ندای درون با تجارب بیرونی در یک پیوندی تمام صفات حق را از ضمیر شخص به زبان شخص می آورد و در نهایت به جایی می رسد که پاسخی از عالم بالا توسط وحی نزول می کند و می شود قرآن کریم که به این معنا تجلی نیایش است.
به عبارتی در اهمیت نیایش همین بس که دوام آن منجر به نزول نشانه های حق می شود و این نشانه ها برای وجودهای مختلف به اشکال مختلف بروز پیدا می کند. به اشاره کتاب مقدس و پیامبران در این عالم تمام هستی در نیایش است و کل اشیا و نباتات و حیوانات تماما به نیایش حضرت عشق مشغولند ولی این انسان است که می تواند در نیایش خود جایگاهی در - قلب سلیم - خود برای به نمایش گذاشتن صفات خداوند بسازد. آدمی همین کهنَفَس می کشد، به بیانی هستی دارد و با امید هم زندگی می کند، این خود نشانه ای از نیایش است چرا که در مقابل چنین توصیفی انسان هایی هستند که دست به خودکشی می زنند و این نعمت بودن و جایگاه تجلی حق شدن را از خود می گیرند و این کفران نعمت است. در نیایش جنبه های مختلفی از قبیل انسان، امر مقدس، زبان، زمان، از ابعاد مختلف چیستی؟ چرایی؟ چگونگی؟ باید مورد تتبع قرار گیرد، چون همه ی این مفاهیم باید در یک ارتباط هنرمندانه قرار گیرد تا به تعبیری قرآن صاعد - دعا و نیایش - به معنای واقعی صعود کند و عرش را خبر از وجود چنین هستی پربرکتی دهد.
-2ضرورت پژوهش
آدمی با توجه به استعداد ها و نیروهای خدادادی و همچنین فطرت خداگرای خود همواره به سمت پاسخ به این پرسش که حقیقت و معنای زندگی چیست؟ پیش رفته است. در طول تاریخ، دین و کتب الهی به عنوان یک منبع اصیل برای پاسخ به این پرسش و پرسش هایی از این قبیل مطرح بوده اند، از این رو متفکران دینی و صاحبانخِرَد در پاسخ به این پرسش که اساسا هدف از زندگی چیست؟ پاسخ هایی را از کتب مقدس ارائه کرده اند که در آن به آیه ی 56 سوره ذاریات بسیار اشاره کرده اند کهخداوندِ عالم، در این آیه می فرمایند:خوَلَقْتُماالْجِنَّالْإِنْسَوَلِیَعْبُدُونِإِلاَّ
ترجمه : وجنّ و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.
در این آیه عبادت خدا هدف آفرینش انسان معرفی شده است و حال پرسش اساسی این است که دعا و نیایش در اندیشه عالمان اسلامی از چه جایگاهی بر خوردار است؟ اگر چه نمی توان از این نکته چشم پوشید که عبادت جنبه ی زبانی دارد ولی می توان گفت که عبودیت چیزی فراتر از زبان است و اینجاست که پای نیایش به دایره ی هدف افرینش گشوده می شود. نکته ی اساسی که باید بیان کرد این است که اگر از نگاه روحانیت جدید به موضوع نیایش بنگریم بسیار واضح است که ایشان در معنای نیایش بیشتر تاکید بر دعا و خواندن دارند تا شیوه ی عملی قضیه لذا ایشان در توصیه های خود بدون در نظر گرفتن روحیه و مقام افراد، آنها را به دعاهایی ارجاع می دهند که چون تیر در تاریکی است به امید آنکه از صد یکی کارگر شود.
در مقابل اگر از نگاه عارفانه نظر کنیم نیایش را یکپارچه زبان عمل معرفی می کنند که عبودیت را در تمام معنای آن در واژه نیایش ریخته اند و در این بین اگر سکوت هم زبانی برای نیایش شد جای تعجب نیست زیرا لحظه لحظه ی زندگی عارف متصل به حق و این اتصال از طریق حب و دوستی با خداوند می باشد. با دقت بیشتر می توان بیان کرد که درگیری مقلدانه با معنای زندگی یک درگیری جبری است که هر آن ممکن است به کفر بینجامد ولی درگیری عارفانه، الزما یک درگیری شناخت مدار با حفظ فردیت شخص می باشد و البته که در هر دو دیدگاه یک نگاه تقلیدی وجود دارد که معنای کاملا متفاوت دارد. تقلید عارفانه انسان را به خویشتن شناسی و رهایی از وابستگی به شیخ دعوت می کند ولی جنس دیگری از تقلید وجود دارد که بیشتر ناظر به تقلید در احکام است و البته خدا در این دو دیدگاه نیز تفسیر متفاوتی می شود و نیایش به معنای زبانی کلمه نیز محتوای کاملا متفاوت به خود می گیرد.
-3×پیشینه تحقیق
از آنجا که نقش سازنده دعا از بررسی و دقت در آثار و تالیفات و تصنیفات مفسران و اندیشمندان اسلامی بوضوح مشاهده میشود، هدف این مقاله پاسخگویی به سوال تحقیق است تا بتوانیم از رهگذر آن نگاه نویی را از جهت شناخت منشا رفتار دینی به مخاطبمان عرضه داریم. بر همین اساس می توان از تلاش عرفا و نویسندگان پیشین به این نتیجه رسید که بهترین پیشنه برای مفهوم دعا ازجهت مفهوم شناسی کتاب الله می باشد. دربُعد دیگر می توان به سخنان اهل بیت - ع - و عرفای