بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
مقدمه
براي تكامل زبانهاي بشري و كاربرد انها در ارتباطات زنگي انساني انواع هنر هاي ادبي به تدريج تكامل يافته و يكي از اين هنرها عبارات كوتاه و پر معنا است كه از لحاظ روان بودن داراي برجستگي است و به اين علت در ميان مردم اين جمله ها به تدريج رواج يافته و به صورت هاي برجسته كوتاه و شناخته شده است اين جمله ها در ادبيات اهل فن به مثل و ضرب امثل مشهور شده اند
مثل در لغت به معناي شبيه و نظير و مثل و مثيل شبه و شبيه است.
اسلاید 2 :
مراجع مهم امثال در زبان فارسي
امثال در زبان فارسي مراجع غني مانند امثال و حكم علامه دهخدا , كليات سعدي و ديوان حافظ و مثنوي معنوي دارد و قرآن كريم و نهج البلاغه و ساير غني ترين امثال را در زبان عربي را ايجاد كرده است و به علت نزديكي زبان عربي با زبان فارسي اين مثل ها در زبان فارسي معادل سازي شده و علاوه بر آن زبان فارسي منابع غني امثال كه نام برده شد را دارد كه مي توان از غني ترين فرهنگ ها در ميان ملتها نام برد
اسلاید 3 :
كابرد مثل در ارتباطات گفتاري
مثل در ارتباطات مخصوصا به نظر من در فرهنگ ايراني جايگاه مخصوص در ادبيات نوشتاري و گفتاري در فرهنگ عامه مردم نقش دارد و روزانه در زندگي عادي مردم ايفاي نقش مي كند و حتي مي توان گفت در بعضي از وقتها زبان بدون آن نوعي نقص خواهد داشت و شيوائي و اهميت آن وقتي معلوم مي گردد كه ما مي توانيم با يك جمله كوتاه مثل. منظور و هدفي را كه بايد با توضيحات مفصل و تفهيم ان به مخاطب تلاش كنيم به سادگي مي فهمانيم و امثال هميشه در جوامع در حال زايش است و نسبت به هر فرهنگ و جامعه متفاوت است و بعضي از مثل ها در فرهنگ هاي مختلف به شكلهاي ديگرتكرار مي شود. ولي منظور و هدف مشترك است
اسلاید 4 :
نمونه امثال مشترك در زبان و فرهنگ هاي مختلف
العاده طبيعه خامسه
ترجمه فارسي : عادت سرشت پنجم است
معادلها:ترك عادت موجب مرض است
مار پوست مي اندازد , خوي نمي اندازد
توبه گرگ مرگ است
خوي بد در طبيعتي كه نشست نرود جزئ وقت مرگ از دست
اسلاید 5 :
معني و مفهوم تعدادي از امثال و كاربرد
آفتابش بر لب بام رسيده
يعني: وقتي آفتاب غروب مي كند در افق ناپديد مي گردد اگراز لبه بام نگاه كنيم غروب افتاب را بهتر مي بينيم به اين علت لبه بام ميزان غروب آفتاب شده واين مثل وقتي بكار برده مي شود كه عمر انساني به آخر رسيده باشد و ديگر اميدي به زندگي او نباشد در اين حالت مي گويند آفتابش بر لب بام رسيده يعني در حال مرگ (غروب) است
اسلاید 6 :
ارزش اسب به پالانش نيست
معادل:آستين نو بخور پلو و آدم را به جامه نشناسند
تن آدمي شريف است به جان آدميت نه همين لباس زيباست نشان آدميت
اگر آدمي به چشم است و دهان و گوش و بيني چه ميان نقش ديوار و ميان آدميت
كاربرد:
اين مثلها وقتي بكار برده مي شود كه كسي را به دليل لباس و ظاهر آراسته اش احترام نهند
و اين مثل داستان بهلول داننده را دارد كه در مهماني يك بار با لباس كهنه در بالاي مجلس نشسته بود كه مهمانان اورا به در مجلس هل داده بودند و بار دوم او با لباس تازه در آن مجلس ظاهر شده بود كه اين دفعه او در پائين مجلس نشسته بود كه مهمانان اورا به بالاي مجلس برده بودند كه او هم آستين لباسش را داخل غذا كرده بوده و گفته بود بخور كه همه تعجب كرده بودند و او گفته بود كه به خاطر اين لباس به من احترام گذاشتيد و الا من در بار اول موفق به خوردن غذا نشدم
اسلاید 7 :
آدم يك چشم در ميان كوران سلطان است
معادل:
در حوضي كه ماهي نباشد قورباغه سپهسالار است
در ولايتي كه كدخدا نباشد به بز مي گويند اقا عبداكريم
كاربرد:
در جائي بكار برده مي شود كه افراد شايسته و لايق براي انجام كاري وجود نداشته باشد و ناگزير از كساني استفاده شود كه شايستگي چنداني نداشته باشند
اسلاید 8 :
خاله سوسكه به بچه اش مي گويد قربان دست و پاي بلوريت
معادل:
بوزينه به چشم مادرش غزال است
فرزند گرچه كور است به چشم پدر شبچراغ و نور است
كلاغ هرچه گشت از بچه خودش سفيدتر پيدا نكرد
كاربرد:
هر كس فرزند خود را زيبا مي بيند
اسلاید 9 :
خر خرابي مي كند گوش گاو را مي برند
معادل :
شاه خانم مي زايد ماه خانم درد مي كشد
گربه روغن مي خورد بي بي دهان مرا بو مي كشد
گنه كرد در بلخ آهنگري به شوشتر زدند گردن آهنگري
كاربرد:
در موردي بكار مي رود كه كسي را به گناه ديگري مجازات كنند
اسلاید 10 :
آش نخورده و دهان سوخته
معادل:
نه خورده نه برده گرفته درد كرده
گرگ دهان آلوده و يوسف ندريده
زعفران نخورده دور دهنش زرده
كاربرد:
در مورد كسي بكار مي رود كه به دليل كاري كه انجام نداده است زيان يا بدنام شود