بخشی از مقاله
چکیده
روابط ایرانیان با عربها، که به دورانی دور یعنی عهد هخامنشی بازمیگردد، به دلیل همجواري و بعد از ظهور اسلام و استقبال ایرانیان از آیین اسلام به اوج خود رسید و به تعامل بیشتر دو ملت انجامید. این روابط در زبان، فرهنگ، و رهاوردهاي ادبی تأثیر گذاشت. نشانههاي این تأثیر در یکی از نمادهاي فرهنگی دو ملت یعنی ضربالمثلها و کنایات رایج فرهنگ ایرانی و عربی تبلور یافته است. مقایسه ضرب المثل ها تبادلات فرهنگی و سطح تأثیرپذیريها را نشان میدهد. در این مقاله با نگاهی به مبادلات زبانی دو ملت و جایگاه ضربالمثلها در فرهنگ ایرانی و عربی، با روش استقرایی استنتاجی، به سراغ برخی مشترکات ضربالمثلهاي ایرانی و عربی میرویم و نقش آنها را در شناخت قرابت این تمدنها بررسی میکنیم. در این واکاوي درخواهیم یافت که برخی از ضربالمثلهاي عربی وامگرفته از زبان فارسی و برخی از ضربالمثلهاي فارسی نیز برگردانده از زبان عربی است. هم چنین بسیاري از ضربالمثلهاي هر دو زبان از یک سرچشمه است و این از تجارب همانند دو ملت حکایت می کند و بر مشترکات، روابط فرهنگی، و تعامل دو ملت دلالت دارد.
.1 مقدمه
روابط ایرانیان و عرب ها به دوران کهن و عصر هخامنشی و قرنها پیش از برپایی »امارت حیره« بازمیگردد - الحوفی، . - 5 :1978 حسن همجواري ایران با کشورهاي عربی این روابط را به بالاترین سطح خود رسانده است. نمونه آن در امارت حیره بهمثابه نمادي از فرهنگ و تمدن ایران دیده میشود - المصري، . - 199 :2001 در حیره مسیحیانی که غالباً پیرو کلیساي ایران بودند و از فرهنگ ایرانی تأثیر می پذیرفتند نام بسیاري از ابزارآلات کارشان را از نامهاي ایرانی تقلید می کردند، مانند: هیکل، استوانه، قوس، غربال، سراج، بوق، و شیپور - آذرنوش، . - 150 :1375 نفوذ واژه هاي فارسی، که از دوران جاهلی آغاز شده بود، در قرن هاي نخست اسلام به اوج خود رسید. تعداد واژه هایی که از زبان فارسی وارد زبان عربی شده است 2500 کلمه تخمین زده می شود. برخی از پژوهشگران عرب آن را تا 4000 واژه نیز دانسته اند - آذرشب، . - 246 :1435 کلمات هندسه، برنامج، طازج = تازه، فیروز، خندق، منجنیق، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، و تاج از جمله واژههایی اند که از زبان فارسی به عربی راه یافتهاند. در اشعار شاعران جاهلی برخی از واژههاي فارسی مانند: انجمن، بربط، بنفشه، بادیه، گلاب، گلستان، دیبا، دهقان، یاسمن، و تاج بهکار برده شده است.
براي مثال: عمرو بن کلثوم، شاعر جاهلی، در معلّقه خویش واژة »تاج« را آورده است: گفتنی است که عربها شکل برخی از کلمات را متناسب با نطق عربی تغییر داده و فقط اسمهاي فارسی را گرفته و از فعلها و حروف فارسی کلمهاي اخذ نکردهاند - کمالالدین، . - 19 :1993بعد از ظهور اسلام، استقبال ایرانیان از دین جدید زمینه تحکیم روابط ایرانیان و عربها را مساعدتر کرد و رهاوردش تأثیر و تأثر فزونتر فرهنگ دو ملت بود. ثمرة این تأثیر در زبان، ادبیات، سنت، و عادات دو ملت تبلور یافته است.
عباس اقبالی 103
گذشته از این، از آنجا که زبان دین جدید یعنی زبان قرآن، حدیث، و متون فقهی عربی بود و ایرانیان خویشتن را نیازمند فراگیري این زبان میدانستند، به آن رو آوردند و فراگیرياش را وجهه همت خویش قرار دادند. همین امر زمینهساز مبادلات بیشتر فرهنگی و سرایت واژگان، دستور زبان عربی، و انتقال برخی از ضربالمثلها به زبان و فرهنگ فارسی شد. البته زبان عربی با همه توانمنديهاي دینی، ادبی، علمی، و سیاسی نتوانست جاي زبان فارسی را بگیرد - آذرنوش، - 11 :1385؛ بلکه شعر، قالب شعر، مضامین شاعرانه فارسی، ضربالمثلهاي ایرانی، و ... بر شعر عربی شرقی تأثیر نسبتاً گستردهاي داشته است - همان: . - 12 اهمیت این روابط و تأثیرات آنها سبب شده است تا بسیاري از کتابها به این روابط بپردازند و جریانهاي تمدنی و امتزاجهاي فرهنگی و در پرتو آنها مفاهیم متشابه حکمتها و ضربالمثلهاي فارسی و عربی را گواه آورند - زرکوب، . - 23 :1428 در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام ابعاد گستردهاي از خدمات متقابل دو ملت تبیین شده است. بیتردید، تحقق این خدمات در پرتو روابط دو ملت ایران و عرب میسر است. همچنین احمد محمد حوفی در پژوهشی کامل به روابط دیرینه ایران و عرب پرداخته و آثار مختلف این روابط را شرح داده و دستاورد پژوهش خویش را در کتابی با نام التیارات الثقافیه بین العرب و الفرس ارائه کرده است. هم چنین در کتاب راههاي نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی - همراه با واژههاي فارسی در شعر جاهلی - ابعادي از این تبادل فرهنگی تبیین شده است.
در زمینه تأثیر زبان فارسی در زبان عربی، بیتردید همه اقوام کشورهایی که در قلمرو جهان اسلام قرار گرفتهاند، از جمله ایران، بر زبان، فرهنگ، ادبیات، و سیاست عربها تأثیر داشتهاند و تلاشهاي مشترك مردمانشان در تولد تمدن اسلامی سهیم بوده است. از این رو، عصر عباسی با همه ویژگیهاي گوناگونش در بیشتر امور خود رنگ ایرانی گرفت. در آن جامعه کاربرد واژگان فارسی برخوردار از نشانههاي مختلف تمدن و فرهنگ رواج یافت. جاحظ بسیاري از این واژهها را در کتاب خویش آورده است؛ البته اینها نشانههاي فرهنگ فارسی و غلبه آن نیست، بلکه دلیل بر تعامل و آمیزش فرهنگی است؛ تعامل و آمیزشی که در فرهنگهاي مختلف ریشه دارد و منشأ آن نیاز تمدن نوین و همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان بود - آذرشب، . - 26 :1435 در این تبادل، فرهنگ ایرانی در مقایسه با سایر فرهنگها سهم بیشتر و در نتیجه تأثیر فزونتري داشت. این مشارکت بهطور مستقیم از سوي ایرانیان و از طریق ترجمه کتابها از زبان پهلوي انجام شد. به گفته قفطی - Gafti - ابن مقفع - Ebn Moghaffa - نخستین کسی است که در بین مسلمانان به ترجمه کتابهاي منطق براي ابوجعفر