بخشی از پاورپوینت
--- پاورپوینت شامل تصاویر میباشد ----
اسلاید 1 :
بي ترديد بخش عمده اي از تاريخ اسپانيا با تاريخ اسلام در هم پيوسته است كه تجلي اين پيوستگي را به روشني مي توان در واژة اندلس مشاهده نمود. از اين روي، بررسي تاريخ اين سرزمين خارج از حال و هواي فرهنگ و تمدن اسلامي نيست و طبيعي است بحث از تبليغات اسلامي در اسپانياي امروزي به عنوان بستري بسيار مساعد تلقي مي گردد. در برخي از تاريخ هاي اسلامي وجوه تسميه اي براي لفظ اسپانيا وارد شده است كه غالبا جنبه ی اساطيري دارد. همچنين براي واژه اندلس وجوه تسميه بسياري آورده اند که شايد بهترين و واقعي ترين آنها قولي است كه آن را برگرفته از واژه Va dalusia( واندلوزيا ) به معني سرزمين واندل ها مي دانند و اين واژه خود الهام گرفته از واقعيت تاريخي هجوم واندل ها ( اقوام مهاجم شمالي ) به اين سرزمين است. اما نكته قابل توجه آن است كه واژه اندلس همواره يادآور اسپانياي اسلامي است و حتي امروزه نيز در منطقه اي به نام اندالوسيا واقع در جنوب اسپانيا حضور اسلام و مسلمانان پررنگ تر و مايه دارتر از ديگر نقاط اين كشور است. اندلس كه امروز تنها به بخشي از اسپانيا اطلاق مي گردد، در دوره ی اسلامي به کليه سرزمين اسپانيا و حتي تمام شبه جزيره ی ايبريا اطلاق مي شده است.كهن ترين اقوام ساكن در اين ديار، سلت ها و ايبرها بوده اند كه نام گذاري بخش جنوب غربي اروپا به شبه جزيره ی ايبريا ناشي از همين واقعيت تاريخي است. در زمان ها و دوره هاي گذشته، فنيقي ها، يوناني ها و كارتاژها كه شهر قرطاجنه نيز منسوب به اين اقوام است، يكي پس از ديگري بر اسپانيا تسلط داشته اند؛ سرانجام در سال 200 ق.م. در جنگ دوم پونيك، ژرمن ها، آخرين قدرت كارتاژها را در هم شكسته و خود آغازگر حكومتي قدرتمند و ديرپا در اين سرزمين شدند كه تا قرن سوم ميلادي ادامه داشت. در اين دوران پادشاهان بزرگي همچون تراژن، آدرين و تئودوس در ميان آنان ظهور نمودند.
دراوايل قرن سوم ميلادي، حادثه اي بزرگ ( ظهور و هجوم اقوام بدوي و نيمه وحشي شمالي و اسكانديناوي و به طوركلي اقوام ژرمني به جنوب اروپا، مشابه يورش مغولان نيمه وحشي به بلاد متمدن اسلامي ) اوضاع سياسي اروپا را دگرگون نمود. اقوام ژرمني تحت عناوين گت ها، واندال ها و ويزگوت ها پس از اشغال فرانسه و ايتاليا، به تقسيم امپراتوري گسترده روم غربي در ميان خود مبادرت نموده و بدين ترتيب در همسايگي امپراتوري روم شرقي قرار گرفتند. با وجود اين هرچه قدرت روم شرقي افزايش مي يافت، آنها از در مصالحه، پذيرش قيوميت و يا تسليم در مي آمدند. پيش از اشغال اسپانيا، اقوام گوت بر اثر معاهده ی صلحي كه ميان قسطنطنين پادشاه بزرگ و مقتدر روم شرقي با آلاريك پادشاه گوت ها منعقد گرديد، در جنوب فرانسه ( تولوز ) به عنوان يكي از ممالك تابعه روم شرقي حكومت مي راندند؛ اما در اوايل قرن پنجم ميلادي، تئودوريك فرزند آلاريك، به اسپانيا حمله برده و واندال هايي را كه بدان جا تاخته بودند، بيرون راند.
اسلاید 2 :
ازقرن پنجم ميلادي تا زمان فتح اسپانيا،گوت ها كه بر اثر تماس با تمدن و فرهنگ رومي، به كيش مسيحيت درآمده و تا حدودي نيز از بدويت اوليه خارج شده بودند، براين منطقه سلطه داشتند. دوره ی 200ساله ی فرمانروايي گوت ها بر اسپانيا براي مردم بومي اسپانيا بسيار سخت بود. يهوديان تحت فشار شديد از وضع ماليات سنگين رنج مي بردند. اشراف و روحانيون متعصب مسيحي، بر اقشار ديگر نفوذ قاهرانه و سلطه آميز داشته و تعصب مسيحي پررنگ ترين جلوه فرهنگي آن عصربود، به نحوي كه سيز برت پادشاه مسيحي گوتي، يهوديان را به پذيرش مسيحيت مجبور ساخته و هركسي که از اين امرسرباز مي زد محكوم به تبعيد، شكنجه و مصادره ی اموال مي گرديد. مقارن ظهور اسلام در مناطق و سواحل جنوبي اسپانيا طي سال ( 711 م ) وتيزا، پادشاه گوتي درشرايط دشواري بر اريكه قدرت تكيه زد، اما به زودي توسط رودريك كشته شد و بدين ترتيب رودريك براسپانيا تسلط يافت. در اين زمان سبته كه درشمال مغرب الاقصي و بر ساحل جنوبي مديترانه غربي قرار داشت، دردست كنت جوليا (ژوليا) بود و در واقع كنت از سوي رودريك بر اين منطقه امارت داشت. از جمله رسوم كنت نشين ها گسيل فرزندان خود براي تعليم و تربيت به دربار اسپانيا درشهر طليطله بود.
از اين روي، سنت جوليا، دختر زيباروي خود را به دربار اسپانيا فرستاد. رودريك كه مفتون اين زيباي
بي نظير شده بود عنان شكيبايي از دست داد و وي را به زور تصاحب كرد. اين ماجرا تأثيري دردناكي بر جوليان گذارده و حس انتقام جويي وي را شديدا برانگيخت، به نحوي كه درپي فرصتي براي انتقام از رودريك برآمد. حضور موسي بن نصير و سپاهيان مسلمان در مغرب الاقصي و انگيزه هاي قوي آنها براي فتح اسپانيا، اين فرصت را براي ژوليا فراهم آورد. وي مقدمات هجوم اعراب مسلمان را به اسپانيا فراهم آورد، هرچند اوضاع داخلي اسپانيا به حدي آشفته بود كه براي پيروزي و فتوحات مسلمانان نيازي به كمك ژوليان نيز نبود. از زمان خلافت عمر تا سال 92ﻫ . مسلمانان موفق شدند سراسر شمال آفريقا مشتمل برمصر، برقه، تونس، الجزاير ومغرب ( مراكش ) را يكي پس ازديگري فتح كنند. دراين اثنا، فتح شمال آفريقا ( آفريقاي سفيد ) زمينه ی بسيار مساعدي براي شناخت اسپانيا و فتح آن ايجاد نمود.
اسلاید 3 :
ملاحظات جغرافیایی
اسلاید 4 :
مکان جغرافیایی: جنوب غربی اروپا
مرزها: خلیج بیسکار، دریای مدیترانه، اقیانوس اطلس شمالی، کوه های پیره نه ( مرز طبیعی اسپانیا و فرانسه )
مختصات جغرافیایی: ميان 36 درجه و 44 درجه عرض شمالي و 4 درجه طول شرقي و 5/9 درجه طول غربي
كوه هاي مهم: پيرنه در شمال شرقي، كانتابريا در شمال غربي، سييرانوادا در جنوب شرقي
مهمترين رودها: رود ابرو در شمال شرقي، توريا در مشرق كه به مديترانه مي ريزند، گوادالكيوير در جنوب
كه به اقيانوس اطلس مي ريزد، تاجه در مغرب كه به خاك پرتغال سرازير مي گردد.
آب و هوا: در قسمت هاي مركزي اسپانيا گرم و خشك، درجلگه هاي ساحلي عموما گرم و مرطوب است.
اين در حالي است که در جلگه هاي شرقي هوا گرم تر و خشك تر است.
مساحت کل: 782/504 کیلومتر مربع ( خشکی: 542/499 کیلومتر مربع، دریا: 240/5 کیلومتر مربع )
خط ساحلی: 964/4 کیلومتر
مرز خشکی: 8/1917 کیلومتر
کشورهای همسایه: آندورا، فرانسه، جبل الطارق، فرانسه، مراکش
کم ارتفاع ترین نقطه: اقیانوس اطلس( صفر متر )
مرتفع ترین نقطه: تنریف در جزایر قناری ( 3718 متر )
اراضی کشاورزی: 18/27 درصد
محصولات کشاورزی دایمی: 85/9 درصد
خطرات طبیعی: خشکسالی های دوره ای
اسلاید 5 :
ملاحظات سیاسی و حکومتی
اسلاید 6 :
اسپانيا، كشور سلطنتي موروثي مشروطه و نظام آن دموكراسي پارلماني است. از سال 1983 به اين سو، 17 اقليت مستقل در اسپانيا وجود داشته است كه هر يك پارلمان و نماينده خاص خود را داراست. از 27 سپتامبر سال 1978 كشور اسپانيا از حكومت پارلماني مبتني بر قوانين دموكراسي اجتماعي برخوردار بوده و به جايگزيني مدل هاي جديد به عوض مدل تمركز بر سيستم كشاورزي مبادرت نموده است. طي 2 دهه گذشته و پس از انتقال از مقطع زماني سياست استبدادي به سيستم دموكراسي وحكومت پارلماني، تغييرات عميقي درسطوح و بخش هاي مختلف كشور اسپانيا به وقوع پيوسته است. گفتني است كه تغييرات مذكور بر سيستم هاي آموزشي نيز اعمال گرديده است. همزمان با اعمال تغييرات سياسي، جامعه اسپانيا درحال توسعه تدريجي مي باشد. ورود زنان به بازاركار، كاهش نرخ توليد، افزايش متوسط سني جمعيت و عضويت اسپانيا درسازمان ناتو واتحاديه اروپا طي سالهاي 1985 و 1984 در زمره چنين تغييراتي به شمارمي آيد. ازسال 1977 ( با بروز نخستين عنصر دموكراسي پس از فروپاشي ديكتاتوري فرانكو ) 3 قدرت سياسي فعاليت داشته اند.
pp يا جناح ليبرال دموكرات كه عضوي از اتحاديه دموكرات مسيحي بوده، از 183 كرسي در مجلس برخوردار بوده و نتيجتاً اكثريت اعضاي مجلس را تشكيل مي دهد. جناح پارتيد و سوسياليست آبرور اسپانول که جناح دموكرات اجتماعي پرنفوذتري محسوب مي گردد.
اعضاي آن نيز از 125 كرسي در مجلس برخوردار مي باشند. سومين جناح مطرح جناح ايزكوردا يونيدا است كه ازكمونيست ها متشكل شده وتنها از 8 كرسي درمجلس برخوردار مي باشد. علاوه براين مي توان ازكانورجنسيا آل يونيو كه ائتلافي است از دو جناح دموكرات كاتالونيا ـ ليبرال ملي و دموكرات كاتالونيا ـ دموكراسي مسيحي با 15كرسي درمجلس اشاره نمود. از جمله ديگر احزب حائز اهميت كشور اسپانيا مي توان به حزب پارتيدو ناسيوناليست و اسكو با 7 كرسي در مجلس كه به حزب دموكرات مسيحي شهرت دارد، اشاره نمود.
اسلاید 7 :
نهادهای مرکزی قانون گذاری
ساختارحكومتي اسپانيا از 3 قدرت قانونگذاري، اجرايي و قضايي متشكل گرديده و پادشاه، رهبريت كشور را بر عهده دارد. قدرت قانون گذاري در اختيار پارلمان اسپانيا بوده، اعضاي آن هر 4 سال يكبار، توسط شهروندان اسپانيايي انتخاب شده و از 2 بخش كنگره و سنا متشكل مي گردد.
پارلمان كشور علاوه براجراي مفاد قانوني و قانونگذاري، به تعيين بودجه كشور و نظارت بر فعاليت هاي دولت پرداخته و نمايندگان آن از طريق رأي گيري آزاد انتخاب مي گردند. قدرت اجرايي نيز توسط دولت اعمال شده و از طريق رئيس دولت و معاونين او ( وزراء واعضاي كابينه ) صورت
مي پذيرد.
كانديداي تشكيل دولت از جانب پادشاه مأمور تشكيل كابينه شده و دولت نيز به تعيين خط
مشي هاي داخلي و خارجي و تعيين راهبردهاي نظامي و فرهنگي كشور مي پردازد.
درحال حاضر كابينه دولت اسپانيا مشتمل بر 15 وزير مي باشد كه همگي با وزاري آموزش وفرهنگ و تربيت بدني همكاري هاي نزديكي دارند. كابينه وزراء و ساير بخشهاي دولتي در پرتو حكومت مركزي به اداره امورات كشور و انجام وظايفي نظير هماهنگي، برنامه ريزي، نظارت وتدارك مدارك و اسناد دولتي مي پردازند. لازم به ذكر است كه حكومت اسپانيا با وجود برخورداري از قدرت انحصاري، از توان انتقال قدرت به حوزه هاي مستقل اجتماعي بهره مند
مي باشد .به عبارت ديگر قدرت حكومت براساس سياست هاي ملي گرايانه تغييرمي يابد. با وجود قدرت انحصاري دولت، نظمي مبتني برتضمين با كيفيت و اجراي وظايف تشكيلات حكومتي در كليه جنبه هاي آن وجود دارد كه از آن جمله مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
اسلاید 8 :
- رسيدگي به مسائل ملي
- پرداختن به مسائل ويژه مهاجرت داخلي وخارجي و اوضاع پناهندگان
- هدايت و سازماندهي نيروهاي مسلح
- نظارت بر عملكرد سيستم هاي پولي و بانكي
- برنامه ريزي در حوزه اقتصاد و تجارت خارجي
- رسيدگي بر امورجنايي، جزايي، دادرسي و مفاد آيين هاي حقوقي
اتخاذ و اجراي سياست عدم تمركز راهي است كه تاثيراتي بركابينه وزراء داشته ودر اين ميان وزارت آموزش، فرهنگ و تربيت بدني از سهم به سزايي برخوردار مي باشد. اجراي سياست مذكور خود به سازماندهي جديد ساختار اعمال قدرت به 2 نوع ملي و منطقه اي منجر گرديده است.
كشوراسپانيا خود از 17 جامعه مستقل متشكل مي گردد. گفتني است كه استقلال اين بخش ها مبتني بر قانون رسمي كشور بوده و به عنوان بخشي از سيستم قانوني مورد جمايت وپشتيباني دولت قرار مي گيرند.
نهادهای محلی
نهادهاي محلي كشور اسپانيا بر شهرداري ها و نهادهاي ايالتي مشتمل مي گردد.
شهرداري ها به شخصيت هاي محلي واگذار شده و از طريق شهردار دولتي مربوطه اداره وسرپرستي
مي گردند. نهادهاي ايالتي نيز كه از شخصيت هاي محلي متشكل مي گردند به اداره امور ايالت ها و تفويض اختيارات محلي مي پردازند. در جوامع مجزا نظير جوامع مستقر در جزاير قناري سطوح ديگري از دولت شناخته شده كه از آن مي توان تحت عنوان هيأت ها يا تشكل ها نام برد. قوانين دولت محلي از سال 1985 بر بسياري از قدرت هاي محلي و شهري تاثير گذارده است. در ساختار حكومتي اسپانيا آزادي ايده ها، مذاهب
( پرستش و عبادت ) تضمين شده است. اگر چه دركشور اسپانيا مذهب رسمي غالبي وجود ندارد اما با اين حال اكثريت عمده اي از افراد، پيرو فرقه كاتوليك مسيحي مي باشند. با وجود جدايي ميان كليسا و نهادهاي دولتي، اين نهادها با كليساي كاتوليك و ساير مذاهب همكاري مي نمايند. در اين زمينه توافقاتي ميان
دولت هاي اسپانيا جهت آموزش مذهب كاتوليك و توافقاتي درخصوص تبليغ و آموزش اديان يهوديت، مسيحيت ( کليه شعب آن ) و اسلام به عمل آمده است.
اسلاید 9 :
فرهنگ و مَردُم
اسلاید 10 :
زبان
زبان اسپانيائي يا كاستيائي ( زبان رسمي و ملي کشور )( 74% )
زبان هاي رسمي منطقه اي :كاتالاني( 17% ) ، باسكي ( 2% ) ، والنيسائي ، گايگي( 7% ) ، مايوركي
زبانهاي اقليت و رسمي
زبان رسمي كشور اسپانيا زبان اسپانيايي است كه توسط بخش عمده اي از شهروندان اسپانيايي مورد تكلم واقع مي گردد. اين درحالي است كه جوامع خود مختار داخلي كشور اسپانيا خصوصاً جوامع كاتولونيا، گاليسان و والنسيا به زبان دومي ( زبان رومي ) كه شاخه اي از زبان اسپانيايي است تكلم مي نمايند. زبان اوسكرا زباني است كه درمنطقه باسك تكلم مي گردد. ساكنين منطقه كاتالونيا به زبان كاتالونيا تكلم نموده و زبان بلريك اسلس نيز دربخشي ازايالت آرگون واقع درقلمرو آندورا مورد تكلم واقع مي گردد. اين زبان كاربرد وسيع و روزانه اي داشته و در اهداف آموزشي نيز كاربرد دارد. زبان والنسيا نيز زباني است كه در منطقه والنسيا تكلم مي گردد. اگرچه، اين زبان از زبان كاتالونيا مجزا مي باشد. زبان گاليسيا نيزدرجامعه مستقل گاليسيا تكلم مي گردد. دراجتماعاتي كه دو زبان هم سطح مورد تكلم واقع مي گردد، هردوي اين زبان ها و زبان اسپانيولي درآموزش سطوح غيردانشگاهي سهيم مي باشند.
دو زبانگي در اسپانيا
زبان رومي – اندلسي به دليل هم زيستي خود با اندلسي در وضعيتي “ دو زبانه ” و در جامعه اي كه اساسا دو قرن پس از فتح اسپانيا توسط اعراب اسلام زده يا عرب زده شده بود، به عنوان زبان دوم محسوب
مي گردد. مضربين دو زبانه كه بين قرون نهم و دهم ميلادي به شمال هنوز مسيحي اسپانيا مهاجرت نمودند به خاطر برقراري ارتباط با مردم محلي براي مدتي چند، از اين زبان استفاده كردند ولي پس از تسلط به لهجه هاي محلي شمال اسپانيا، تكلم به رومي – اندلسي را ترك گفتند. ولي از آنجایي كه در آن زمان فرهنگ برتر فرهنگ اسلامي بود، بسياري از مفاهيم و اصطلاحات را كه نه در لهجه هاي رومي، نه شمالي و نه جنوبي وجود داشت، به همان زبان رومي – اندلسي به كار بردند.