بخشی از مقاله

چکیده

در انتقال فرهنگ بین جوامع بشری و تعاملات میانفرهنگی، عوامل و عناصر بسیاری حائز اهمیت هستند که در این میان، نقش ترجمه با جایگاه مهم و والای آن در ملل مختلف، بسیار برجسته تر و پررنگ تر است.

رابطه ایران و اسپانیا در همه زمینهها، بهویژه در حوزه فرهنگ، هنر و ادبیات، دارای تاریخچه بسیار پرقدمتی است در مسیر تعاملات میانفرهنگی برقرارشده بین دو ملت در چشمانداز بسیار گستردهای، ترجمه بسیاری از آثار و بهویژه ادبیات داستانی و شعر، از دیرباز رونق و غنای روزافزون داشته که این پل ارتباطی، بستری را برای پیکربندی افکار و ایدئولوژیهای نوین نویسندگان و متفکرین فراهم آورده است. در این پژوهش، کیفیت و کمیت و همچنین بازتاب ترجمه آثار فدریکو گارسیا لورکا، شاعر و نمایشنامهنویس پرآوازه اسپانیایی که بیشتر آثارش به فارسی برگردانده شده است، بهمنزله نمونهای از تولیدات مهم میانفرهنگی، بازکاویده خواهد شد.

مقدمه

انسان موجودی اجتماعی است و زندگی او تا حد زیادی به ارتباطات بستگی دارد. ارتباطات را میتوان ازجمله فرایندهای پیچیدهای دانست که در خلال آن، مؤلفه های گوناگونی دخیلاند. اصلیترین مؤلفههای این فرایند، زبان، ترجمه و فرهنگ است.

پدیده بسیار کهن »زبان« که یکی از قابلیت های انسانی به شمار میآید، آنچنان در تار و پود زندگی اجتماعی تنیده شده که وجود آن را امری بدیهی میانگاریم و این پدیده را پل ارتباطی بین افراد به شمار میآوریم. داشتن زبان مشترک، امکان تبادل افکار و فرهنگها را فراهم میسازد؛ بهطوریکه میتوان آن را ابزاری به شمار آورد که اندیشهی درون ما را با محیط و دنیای بیرون پیوند میزند.

»در میان تمام ویژگیهای انسان، توانایی تکلم بارزترین ویژگی است. فلاسفه از زمان یونان باستان به اتفاق، زبان را مهمترین وجه تمایز انسان از حیوان دانستهاند... بهندرت جنبهای از زندگی را میتوان یافت که زبان در آن نقشی ایفانکند. ما عمدتاً بهوسیله زبان ارتباط برقرار میکنیم؛ به کمک زبان تفکر و استدلال می نمائیم و با بیانی خلاق، زبان را بر تن تخیل خود میپوشانیم. ساعات خواب ما نیز بهاندازه ساعات بیداریمان تحت تأثیر زبان است. حتی رؤیاهای ما نیز بهوسیله زبان منتقل میشود.

جامعه شناسان برای واژه «فرهنگ« حدود پانصد معنا ذکر کردهاند. در برخی تعاریف، فرهنگ دربرگیرنده باورهای یک جامعه است که بهصورت رفتارهای مشترک در آن اجتماع بروز می کند . گستره فرهنگ به حدی است که نهتنها تمامی هنرها را دربرمیگیرد، بلکه بر همه جنبه های زندگی انسان نیز نظر دارد. در این مسیر، رابطه فرد و فرهنگ، زنجیرهای را شکل میدهد که جدایی ناپذیری در آن اجتنابناپذیر است. به تعبیری می توان گفت: فرهنگ عاملی است که به زندگی انسان معنا و جهت می بخشد.

برای واژه »ترجمه « تعاریف مختلفی از سوی متخصصان فن بیان شده است؛ ولی تنها تعریف ابتدایی و عامیانهای که از لفظ ترجمه از سوی اکثریت ترجمهشناسان در علم ترجمه شناسی آورده شده، سخن از آن دارد که ترجمه، عمل تغییر یک متن یا گفتار از یک زبان - زبان مبدأ - به زبان دیگر - زبان مقصد - با حفظ معنا و مفهوم است. در اصل، فرآیند ترجمه، همان تغییر قالب و شکل جملات است که تغییر در کلمات، عبارات، جملات و پاراگرافها را دربرمیگیرد.

اگرچه مقولههای زبان و فرهنگ و ترجمه از یکدیگر جدا هستند، بهطوری که به هریک از آنها میتوان تعریفی جداگانه ای اختصاص داد، اما از ارتباط و به هم پیوستگی که بین آن ها وجود دارد، نمیتوان بهآسانی گذشت؛ چراکه هریک از این سه مقوله ، در ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر، همواره بشر را در زندگی روزمره خویش همراهی میکند. ارتباط زبان با فرهنگ و تأثیر متقابل آن دو، از اهمیت بالایی برخوردار است که توجه زیادی را به خود معطوف داشته است.

در اکثر این رویدادهای ارتباطی، نقش پررنگ ترجمه، ارتباط گستردهای بین زبان و فرهنگ را باعث گشته است تعاملات فرهنگی بهنوعی گویا از نقطه تلاقی مشترکات و از همشکل شدن طرز فکر و عمل افراد خبر میدهد؛ پدیدهای که شرط ابتدایی آن، استقرار ارتباط و مناسبات اجتماعی میان جوامع و ملتهای مختلف است. به طورکلی و به زبانی ساده می توان فرهنگ را اینچنین تعریف کرد »فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند. فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است.« - ویکی پدیا فارسی - این پدیده که از تماس مستقیم و غیرمستقیم مداوم گروههای فردی با فرهنگهای مختلف نشئت میگیرد، در تحولات اجتماعی کشورهای رو به توسعه جای گرفته است.

ارتباط میان دو جامعه میتواند از طریق ابزارهای مختلف صورت گیرد. وسایل ارتباطجمعی مانند رادیو، مطبوعات، کتاب، تلویزیون و... از ابزارهای مهم این مجموعه محسوب میشوند. در این راستا، مترجم بهعنوان واسطهای میان ارتباط مرزها خواسته یا ناخواسته ترجمه و فرهنگ را بهطور جداناپذیری به هم گره میزند. اگر دگرگونیهای یک قرن و نیم اخیر که در ایران اتفاق افتاده را مرور کنیم و در این ارتباط به تمامی زوایای نوآوریهایی که ازلحاظ علمی، فرهنگی و هنری اتفاق افتاده توجه کنیم، درخواهیم یافت که بخشی از این دگرگونی ها و نوآوریها، ثمره آشنا شدن جامعه و ملت ایران با نهادها و نوآوریهایی است که در فرا مرزهای این سرزمین رخ داده است. یکی از عناصر مهم تعاملات فرهنگی و گسترش این مقوله از ترجمه و معرفی آثار مهم ادبی آغاز میگردد. ترجمه آثار فدریکو گارسیا لورکا، شاعر و نمایشنامهنویس بلندآوازه اسپانیا به زبان فارسی، نمونهای است که تعاملات فرهنگی بین دو کشور ایران و اسپانیا را هموار ساخته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید