بخشی از مقاله

بررسي رغبتهاي شغل دانش‌آموزان دختر ناشنوا و عادي
شهر كرج

فهرست عناوين
چكيده تحقيق
فصل اول:
مقدمه
بيان مسئله
فرضيه تحقيق
هدف تحقيق


فايده و اهميت تحقيق
ضرورت اجراي تحقيق
عوارض مشكل مورد تحقيق
تعريف اصطلاحات و متغيرهاي تحقيق
فصل دوم:
تاريخ تعليم و تربيت كرولالها در جهان و ايران


روشهاي آموزش و پرورش دانش‌آموزان ناشنوا
تشريح و فيزيولوژي دستگاه شنوايي


نظريه‌هاي مختلف در رشد زبان
تئوري مربوط به رغبت
پيشينه تحقيق
فصل سوم:
جامعه تحقيق


نمونه تحقيق
روش نمونه‌برداري
ابزار تحقيق
اعتبار يا پايايي تست
روايي
قصل چهارم
محاسبات آماري
جدول توزيع فراواني سئوالات(21-1)


فصل پنجم:
خلاصه يك تا چهار
پيشنهادات و محدوديتهاي تحقيق
منابع تحقيق
پرسشنامه

تقدير نامه
وظيفه خود مي‌دانم از جناب آقاي دكتر احمد احمدزاده‌بياني كه خود از محققين به نام مي‌باشند با توجه به اينكه در تمام مراحل انجام اين تحقيق صميمانه كمال مساعدت را نموده و از راهنمائيهاي مكرر و بي‌دريغ ايشان برخودار بوده‌ام نهايت تشكر وسپاسگزاري را بنمايم.
» به نام خدا«
تقديم به مادر عزيزم يگانه تكيه‌گاه و همراه زندگيم كه حاصل عمر پرثمرش همه برايم مهر بود وسراسر زندگيم همه برايش رنج. باشد كه بدينوسيله جزئي از زحمات بيكران او را جبران كرده باشم.

 


تقديم به : پدر مهربانم اين باغبان گلهاي بهشتي كه لحظه‌لحظه عمرش در راه آسايش و راحتي من سپري شد.
تقديم به همسر دلبندم كه حاصل يك عمر پرتلاش پدر مادري فداكار از آن اوست.
تقديم به دو يار مشفق هميشگي‌ام محبوب و منيژه
درآخروظيفه خود مي‌دانم بدينوسيله از زحمات ارزنده وبي‌دريغ جناب آقاي ذبيح‌الله كاشي كه در جمع‌آوري اين تحقيق مرا ياري نمودند كمال سپاسگزاري را بنمايم.
چكيده تحقيق:
بعضي از افراد درانتخاب شغل تسليم حوادث مي‌شوند و برخي بدون نقشه و فكر تحت تأثير اعضاي فاميل، شغلي راانتخاب مي‌كنند كه با خصوصيات فردي آنها منطبق نيست برخي از مردم نيز تحت تأثير ارزشهاي اجتماعي بدون درنظر گرفتن خصوصيات رواني و طرح نقشه خاص شغل خود را انتخاب مي‌كنند.
بطور كلي هدف از اين پژوهش مقايسه و برسي رغبتها و گرايشات شغلي بين دانش‌آموزان دبيرستاني عادي و ناشنوا مي‌باشد. اهميت اين پژوهش از آن جهت است كه با در نظر گرفتن تفاوتهاي فردي و گرايشات مختلف افراد بتوان ملاكهايي را كه براي هر فرد در هر كشور و با هر فرهنگي مهم مي‌باشد تعيين نمود.


فرض صفر در اين تحقيق اين است كه تفاوتي بين رغبتهاي شغلي دانش‌آموزان عادي و ناشنوا وجودندارد جامعه تحقيق در اين پژوهش شامل دانش‌آموزان دختر عادي ناشنوا دبيرستاني مي‌باشد و نمونه تحقيق شامل 50 نفر عادي و 5 نفر ناشنوا مي‌باشد.
روش نمونه‌برداري به صورت نمونه‌برداري كومه‌اي يا دردسترس است كه بدليل راحتي و در دسترس بودن دانش‌آموزان از اين روش استفاده مي‌گردد.


ابزار تحقيق در اين پژوهش پرسشنامه ارزش شغلي سوپر مي‌باشد پس از اجراي آزمون از آزمودنيها براي مقايسه و بررسي دو گروه عادي و ناشنوا از محاسبات آماري و آزمون در مجذور خي استفاده مي‌گردد فرص صفر در اين آزمون بيان مي‌كندكه يك متغير از متغير ديگري تأثير نمي‌پذيرد و يا تفاوتي با آن ندارد پس از اجراي آزمون بر تك‌تك پرسشهاي اين پرسشنامه نتيجه بدين شرح بدست مي‌آيد:
دانش‌آموزان عادي و ناشنوا در موارد زير با هم متفاوتند:
1- ضرورت داشتن ابتكار و خلاقيت براي حل مشكلات شغلي
2- امكان پيشرفت در شغل
3- پرداختن به شغلي كه به قدرت هنري نياز دارد.
4- دائمي بودن شغل
5- پرداختن به شغلي كه به توانايي ذهني نياز دارد.
در ساير موارد ملاكهاي پرسشنامه دانش‌آموزان عادي و ناشنوا يكسان بوده و هيچ تفاوتي مشاهده نگرديد.
فصل اول
مقدمه
يكي از عوامل مهم تحول و نوسازي جامعه آموزش و پرورش مي‌باشد بسياري از صاحب نظران امور تربيتي با اين سؤال مواجه هستند كه چگونه مي‌توان روندهاي فرسوده آموزشي را تغيير داده نطام آموزش و پرورش را بهبود بخشيد. نظام تربيتي در تغيير رفتار و هدايت نسل جوان همواره با آينده سروكار دارد بطوريكه هر چه دورانهاي آينده در نظر برنامه نويسان و مربيان آموزش و پرورش روشنتر باشد فعلايتهاي تربيتي و با كيفيت بهتر انجام گرفته و نتيجه مطلوبتري بدست مي‌دهد به همين جهت در جهان كنوني هيچ كشوري نيست كه در زمينه آموزش و پرورش به مطالعه نيازمنديها و ارزشهاي انساني در آينده نپردازد وكوركورانه يا بر اساس نيازها و ارزشهاي رايج زمان به تنظيم برنامه‌هاي آموزشي دست بزند.


بطوركلي روشهاي جديد تعليم و تربيت مطالعه واقعيتها را در اطراف موضوعاني كه براي شاگردان جالب است سازمان مي‌دهد هدف اين روشها تربيت به مهمترين وجه ممكن است اين نوع تربيت تنها متضمن آنچه كه تدريس مي‌شود نيست بلكه شامل چگونگي توجه به علاقه و جلب علاقه دانش‌آموزان به درس خواندن نيز مي‌باشد. مقصود اين نيست كه مهمترين و با استعدادترين شاگردان از آموزش استفاده كنند بلكه برنامه بايد با توجه به آمادگيهاي فردفرد شاگردان تنظيم گردد تا همه بتوانند و از آن بهره بگيرند. برنامه آموش بايد بنجوي تنظيم گردد كه در عين حال كه شاگردان را از آموزش برخورد در نمايد علاقه به يادگيري را نيز در آنان تقويت كند.


بسياري از مربيان تعليم و تربيت استدلال مي‌كنند كه اگر دانش‌آموزان براساس علاقه خود آموزش ببينند و رشته تحصيلي را با توجه به علاقه خود انتخاب كنند موفقيت بيشتري كسب مي‌كنند و به اين ترتيب از اتلاف وقت و نيروي آنان جلوگيري خواهد شد. به اين منظور شناسايي علائق دانش‌آموزان امري ضروري است شناخت علائق يكي از جنبه‌هاي مهم براي درك موقعيتهاي يادگيري شاگردان است و يكي از موقعيتهاي يادگيري پيشرفت تحصيلي است.
دانش مربوط به علائق شاگرد براي مربي اهميت زياد دارد چون از طرفي شاگرد را بهتر مي‌شناسد و سطح دانش او را براساس اين شناسايي بالاتر مي‌برد واز طرف ديگر او را با رشته‌هاي تحصيلي مشاغل و حرفه‌هاي مختلف آشنا مي‌كند به اين ترتيب مربي هم به جنبه فردي – احساسي و هم جنبه تحصيلي – حرفه‌اي شاگرد توجه مي‌كند از سوي ديگر رشد سريع تكنولوژي و پيشرفتهاي علمي و فني قرون اخير. تحولات ژرفي را در زمينه‌هاي اجتماعي و اقتصادي پديد آورده است. در مملكت ما نيز اين تحولات و تغييرات در تمام شئون زندگي اثر گذاشته و امكانات تازه‌اي را سبب گشته است.
روي همين اصل افراد به انتخاب بجا و سنجيده شغل آينده‌شان براساس علائق و استعدادهاي خود توجه بيشتري مبذول مي‌دارند تا علاوه بر تأمين آينده‌اي بهتر و بهره‌مندي هر چه بيشتر از امكانات ياد شده بتوانند اوقات كار خود را به صورتي مطبوع و دلپذير درآورند.
در عصر تكنولوژي و صنعت آموزش و پرورش باتربيت نيروي كارآمد مي‌تواند پيروزي‌هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي را نصيب ملت نمايد.


رشد سريع تكنولوژي آموزش و پرورش را نيازمند گسترش كمي و كيفي مي‌نمايد و برنامه‌هاي قالبي و محدود ديگر قادر به همگامي با سرعت مضاعف تكنولوژي نخواهد بود. در زندگي و تمدن مبتني بر كشاورزي و دامداري سرنوشت شغلي هر فرد معلوم بود و معمولاً شغل پدر را فرزندان به ارث مي‌برند در چنين شرايطي نه سنجش علافه مطرح بود و نه در نظرگرفتن استعداد و نه راهنمايي شغلي، ولي در عصر حاضرمسأله به اين سادگي نيست فرصتهاي شغلي فراوان و گوناگون و وجود حالت ترديدزا و سرگرداني جهت انتخاب شغل و كوشش براي بكار گماردن بهترين فرد براي هر شغل لزوم توجه به علائق و خصوصيات و استعدادهاي افراد براي انتخاب يك شغل متناسب بيشتر از هر زماني جلوه‌گري مي‌كند.


بيان مسأله:
امروزه آموزش و پرورش هر كشوري سعي در پرورش و بارآوردن افرادي دارد كه بتواند با سيستم جامعه و همچنين با توجه به علاقه و رغبت خود كار مورد علاقه‌شان را پيدا كرده و بعنوان فرد مطلوب در جامعه فعاليت نمايند. اين امر در جهان در حدود سال 1914 . م شروع شده است. از طرف ديگر آموزش و پرورش ناشنوايان حدود چهارصد سال و در ايران حدود هفتاد سال سابقه دارد. اما هنوز آموزش و پروش نتوانسته پاسخگوي بسياري از سؤالات گروه علي‌الخصوص در زمينه راهنمايي شغلي و حرفه‌اي هنوز سئوالات زيادي بدون پاسخ مانده‌اند
توجه به رغبتهاي كودكان از زمان تحول درآموزش و پرورش ايجاد گشته و با جايگزيني آموزش و پرورش فعال اين توجهات روز‌به روز بيشتر مي‌شود.


قابل ذكر است كه براساس تعريف ارائه شده در فرهنگ عميد رغبت عبارتست از: خواستن، ميل داشتن، دوست داشتن، علاقه، ميل، اراده و آرزو. همچنين در فرهنگ لغت وبستر رغبت عبارتست از: تحريكي احساساتي كه با توجه به علاقه نسبت به چيزي توأم باشد رغبت زماني ايجاد مي‌‌شود كه انسان چيزي را دوست بدارد و آن شئي را مورد توجه قرار دهد و مشاهده كند يا درباره آن چيز بيانديشد و سرانجام از آن لذت ببرد بعبارت ديگر مي‌توان گفت كه رغبتها همان ترجيح و دوست داشتني‌هاي انسان است در لحظه معيني از زمان.
با توجه به اينكه در اين تحقيق انواع ناشنواها بطور جداگانه مورد بررسي قرار نگرفته‌اند بنابراين بادي گفت كه: ناشنوا فردي است كه بنابر عللي و با درجات مختلفي از جس شنوايي خود محروم شده و هم اكنون در مدارس مخصوص ناشنوايان تحصيل مي‌كند.


در كشور ما اين مسأله يعني توحه به رغبتهاي كودكان و جايگزيني آموزشي و پرورشي فعال. هنوز در مدارس عادي كمتر بچشم مي‌خورد و در جامعه محدود ناشنوايان نيز اين امر هنوز مورد توجه قرارگرفته است. به جهت روشن نمودن يكي از اين سئوالات دست به تحقيق زده مي‌شود و طي آن يك آزمون( پرسشنامه شغلي) بين كودكان ناشنوا و افراد عادي اجرا مي‌گردد.
در اين تحقيق مي‌خواهيم روشن كنيم كه آيا:
» بين رغبتهاي شغلي دانش‌آموزان عادي و دانش‌آموزان ناشنوا تفاوتي وجود دارد؟«
فرضيه تحقيق:
رغبت‌هاي شغلي دانش‌آموزان ناشنوا با رغبتهاي دانش‌آموزان شنوا متفاوت نيست.( عدم تفاوت).
هدف تحقيق:
هدف تحقيق اولاً: انجام كاري عملي است تا بتواند يافته‌اي بر يافته‌هاي ديگر بيافزايد.
ثانياً: مي‌تواند كاربردي براي والدين و مربيان و دست‌اندركاران نظام آموزش و پرورش اين كودكان داشته باشد. تحقيق حاضر مي‌تواند مربيان و مسئولين امر را از اهميت و تأثير ناشنوايي بررغبتهاي شغلي اين كودكان آگاه ساخته و روشهاي مناسب جهت راهنمايي و ارائه راه‌حلهاي مناسب را به دست دهد. نكته قابل توحه در تحقيق حاضر يافتن نظام آموزشي و تعليمي مناسب بمنظور فراهم آوردن زمينه‌هاي مساعد در جهت برگزيدن شغلي منانسبشان است.
فايده و اهميت تحقيق:
اين تحقيق از آن جهت داراي اهميت است كه با در نظرگرفتن تفاوتهاي فردي و تمايلات و گرايشات مختلفي كه در هر فرد وجود دارد و اينكه اين گرايشان در اثر عوامل مختلف وراثت و محيط و نقايص عضوي و فرهنگ و شيوه‌هاي تربيتي خاص موجود در خانواده‌ها كه ممكن است متفاوت باشد تمايلات و گرايشات مختلف در انتخاب شغل نيز در انواع مختلف انسانها متفاوت است.


اين مسأله بخصوص در مورد دو جنس زن و مرد يا دو گروه انسان عادي و ناهنجار بطور قابل ملاحظه‌اي مشهود است. علم به اين مسأله و آگاهي از اين تفاوتها. افراد، بخصوص جوانان جامعه ما را در دسترس پيدا كردن به شغل مناسب و خودكفايي ياري مي‌دهد مربيان آموزشي و همچنين اولياء نوجوانان با آگاهي به اين مسائل مي‌توانند نوجوانان خود را از اين مشكل بزرگ يعني انتخاب شغل مناسبتر رهايي بخشد. چون وجود نقايص عضوي مي‌تواند سدراهي براي رسيدن به بعضي از مشاغل از قبيل مشاغلي كه با چشم در ارتباط است در افراد نابينا و يا مشاغلي كه در ارتباط با كلام يا شنوايي مي‌باشد در افراد ناشنوا باشد. پس با علم و آگاهي به اين مسائل و مشكلات و اينكه هر فرد با توجه به امكانات و ويژگيهاي شخصيتي و رواني كه دارد بهتر است چه شغلي را انتخاب نمايد من اين موضوع را انتخاب كردم تا شايد بتوانم با تحقيق كوچك خود حداقل كاري را در قبال جامعه و افراد جامعة خود انجام داده باشم.


ضرورت اجراي تحقيق:
همانطوريكه قبلاً ذكر گرديد راهنمايي حرفه‌اي در جهان هم اكنون سابقه هفتاد وئ هفت ساله دارد با نگاهي به اين سابقه مي‌بينيم كه در كشور ما هنور راهنمايي حرفه‌اي نتواسنته است حتي يك دهه درخشاني داشته باشد. با توجه به اينكه هدف اصلي اين تحقيق در جهت راهنمايي حرفه‌اي دانش‌آموزان ناشنوا صورت گرفته بنابراين لزوم فعاليت هر چه بيشتر آموزش و پرورش و تغيير سيستم آموزشي يا تقويت آموزش موجود در اينجا ضرورت پيدا مي‌كند.
بحث را كمي تخصصي‌تر كنيم. آموزش و پرورش ناشنوايان با شروع راهنمايي حرفه‌اي در جهان، در ايران شروع شده است اگر ما آموزش و پرورش استثنايي را چنين تعريف كنيم كه:
آموزش و پرورش استثناتيي بخ جنبه‌هايي از تعليم و تربيت گفته مي‌شود كه جنبه‌هاي استثنايي و فوق‌العاده در آن رعايت شده باشد(روانشناسي استثنايي، دكتر غلامعلي افروز- صفحه 18).
با توجه به تعريف فوق ما در ادعاي خود مبني بر سابقه آموزش و پرورش ناشنوايان كمي ترديد به خود راه مي‌دهيم. در وايع مسأله توجه به رغبتهاي افراد هنوز در مدادس عادي شكل نگرفته است. راهنمايي آموزشگاهي د رحدود بيست‌و پنج سال پيش در ايران شروع شد و به عنوان مقطعي بين مقطع ابتدايي و متوسطه مطرح گرديد. با توجه به اينكه در كشورهاي پيشرفته علي‌الخصوص كشور فرانسه اين مقطع ضمن ارائه راهنمايي آموزشگاهي، راهنمايي حرفه‌اي را نيز در مدارس انجام مي‌داد. اين كشورها پيشرفت شاياني پيدا كردند. اما در كشور ما متأسفانه اين مقطع بعنوان يك الگوي ساخته شده و بدون تحول باقي مانده و تنها نامي به عنوان دورة راهنمايي برجا گذاشت. نظام آموزشي تغيير يافت و پرسشنامه‌هاي زيادي نيز در شروع اين برنامه پر شدند. اما پس از گذشت چند سال اين مقطع نتوانست تحولي را در آموزش بوجود آورد.


راهنمايي حرفه‌اي كه بدنبال راهنمايي آنموزشگاهي مطرح مي‌گردد تنها بعنوان شعارهايي بيان شدند، اما هيچوقت جامة عمل نپوشيد اگر ما بخواهيم كودك يا بهتر بگوئيم دانش‌آموز پيشرفت داشته نمايد بايد انگيزه‌ها، علائق و ميزان هوشبر او را در نظر بگيريم توجه به تفاوتهاي فردي در واقع همين نكته را مي‌رساند. درست است كه حتي دردنيا دو نفر انسان را نمي‌توان يافت كه از تمامي جهات( ذهني – عاطفي و جسماني) شبيه باشند اما در كودكان استثنايي اوضاع فرق متفاوت است. در واقع تفاوتها در اينجا برخي كاملاً نمايان و بعضي ديگر در ژرفاي زياد بوده و نيازمند تحقيقات بيشتر مي‌باشد.


در جامعه ما ايران ناشنواياني كه به دانشگاه راه مي‌يابند اندك هستند و حتي بسياري از آنها د نيمه‌هاي تحصيل، مدرسه را وداع گفته و به كارهايي روي مي‌آورند كه بتوانند درآمد مختصري داشته باشند. شايد اوضاع فعلي كشور ما اين مسأله را ايجاب نمايد اما با نگاهي به قبل از اوضاع فعلي مي‌توان فهميد كه فعاليتهاي ناشنوايان مربوط به اوضاع نبوده و از ديرباز چنين بوده است.
اين حقير با تجارب بسيار اندك خود در آموزش اين قشر بر آن شدم كه قدمي در راه شناخت هر چه بيشتر اين كودكان بردارم شايد بدينوسيله شروعي بر زندگي بي‌فروغ آنان حاصل گردد.

» عوارض مشكل مورد تحقيق«
همانطويكه مي‌دانيم همه انسانها براي آنكه در ابعاد جسمي و ذهني ، رواني، اجتماعي و خلاقي بطور درست و متعادل رشد كنند در زمينه‌هاي گوناگون و در همة زمانها به راهنمايي نياز دارند. راهنمايي عبارت است از» مجموعه فعاليتهاي مستمر و منظمي كه از جانب شخصي آگاه انجام گيرد و بدان وسيله خود و عوامل محيط را مي‌شناسد و مي‌تواند در زمينه‌هاي گوناگون تصميمات درست و نطقي اتخاذ كند و توانايي بالقوه‌اش را شكوفا سازد« .
از طريق راهنمايي به فرد كمك مي‌شود تا با شناخت توانائيها، رغبتها و استعدادها و محدوديتهاي خويش و آگاهي از نيازها و امكانات جامعه تصميم درست و مناسبي در زمينه‌هاي گوناگوني ايجاد كند و همچنين از نيازهاي شغل جامعه و چگونگي ارتباط رغبتها و استعدادهاي خود با مشاغل گوناگون آگاه شوند و در نهايت شغل مناسبي را انتخاب نمايد.


رغبت عبارت از» ميل و آرزو و خواستن كسي يا چيزي است.« رغبت انگيزه مهمي براي تلاش و حركت و هرچه فرد بالغ‌تر مي‌گردد رغبتهايش توسعه و واقعيت بيشتري مي‌يابند. حال اگر چنانچه فرد به رغبتهايش واقف گردد انتخاب شغلش مناسبتر خواهد بود براي انتخاب شغل مناسب بايد به خود فرد كمك شود تا رغبت خود را بشناسد بداند كه چه مشاغلي را دوست دارد. و از چه مشاغلي خوشش نمي‌‌آيد از اين طريق است كه مي‌تواند به شغل مور دنظرش دست يابد و در آن موفقيت كسب كند. در غير اينصورت نه تنها منوفقيتي حاصل نمي‌گردد بلكه شخص سرخورده و نااميد گشته و بدون هدف و انگيزه عمل مي‌كند شخص با انتخاب شغلي كه لازمه آن استفاده از قواي خويش و احتياج به حداقل توانائيهاي اوست احتمال موفقيت خود را افزايش مي‌دهد شناخت رغبتها و استعدادهاي خويش و انتخاب شغل به طرق زيركانه‌اي نظام ارزشها، آرمانها، حدنصابها، و سلوك روزانه فرد را تغيير مي‌دهد و در تعيين نوع شخصيتي كه وي خواهد شد، مدد مي‌كند.

كار در تعيين وض اجتماعي و اقتصادي خانواده بطوركلي مؤثر است و همچنين كار در سلامتي رواني و بدني فرد تأثير مي‌گذارد. با اين توضيحات روشن مي‌گردد كه توجه به رغبت و علاقه فرد در انتخاب شغل چقدر مهم بوده و باعث موفقيت يا عدم موفقيت وي در زندگي مي‌شود.


تعريف اصطلاحات و متغيرهاي تحقيق:
بررسي: عبارت است از پرس‌وجو وپژوهش و جستجو براي اطلاع يافت از مطلبي كه يا از آن اطلاع نداريم يا اطلاع كمي داريم.
رغبت: 1) براساس تعريف ارائه شده در فرهنگ عميد رغبت عبارت است از: خواستن، ميل داشتن. دوست داشتن، ميل، اراده و آرزو.2) همچنين در فرهنگ لغت و بستر رغبت عبارت است از تحريكي احساساتي است كه با توجه به علاقه زياد نسبت به چيزي توأم باشد. رغبت زماني ايجاد مي‌شود ك انسان چيزي را دوست بدارد آن شئي را مورد توجه قرار داده و مشاهده كند يا دربارة آن بيانديشد و سرانجام از آن لذت ببرد.بعبارت ديگر مي‌توان گفت كه رغبتها همان ترجيح و دوست داشتني‌هاي انسان است

در لحظه معيني از زمان3) همچنين رغبت عبارت است از احساساتي سرشتي و خويش خوانانه‌اي كه ما را وا مي‌دارد تا به جستجوي چيزهايي برآئيم كه برايمان جالب، فايده‌مند و مطبوع هستند.4) در روانشناسي رغبت بمعناي مطابقت بين پاره‌اي از اشياء و تمايلات خاص فرد راغب نسبت به اين اشياء است به همين دليل اشياء توجه او را بخود جلب مي‌كنند و به فعاليت او جهت مي‌دهند.كاربرد رغبتها يعني تمايلات توسط كلاپارد بمنزله قاعده اساسي هر آموزش و پرورش متناسب قلمداد شده است. رغبت ظاهراً طبق نفوذ موفنيك همخواني‌هاي افكار را زير سلطه خود مي‌گيرد ويليام جيمز در اين زمينه به قانون رغبت همخواني‌ها اشاره مي‌كند.5) در رودانشناسي كودك رغبت بمنزله نياز ذهني است كه فعاليتي را كه خاص ارضاي آن است در كودك برمي‌انگيزد و به هيچ وجه كودك را از ميدان عمل خود نمي‌راند.


رغبتها برحسب( سن به ديويي و فرير) تغيير مي‌يابند. رغبتها بر اثر توالي خود تسريع تحول ذهني را(به نظر ژانه) تنظيم مي‌كنند. رغبت را بايد از كنجكاوي كه زودگذر و مربوط به يك شئي است و توسط يك تحريك بروني تعيين شده متمايز دانست چه رغبت دوام‌پذير و تابع فعاليت دروني فرد است.


دختران دوره متوسطه:
تمامي دختراني كه پس از اتمام دوره راهنمايي تحصيلي براساس نظام آموزش و پروش جمهوري اسلامي ايران به دوره بالاتر كه دبيرستان( دوره متوسطه) ناميده مي‌شود قدم مي‌گذارند.
عادي( شنوا): منظوراز فرد عادي به فردي اطلاق مي‌شود كه از نظر جسمي و حواس ظاهري عادي بوده و داراي هيچ نقصي نباشد و از نظربهره هوشي نيز در حد متعادل يا هنجار باشد.


ناشنوا:ناشنوا فردي است متفاوت و معلول كه فقط بعلت نقص شنوايي زبان محيط خود را بدرستي نياموخته و كلامش آسيب ديده است. ناشنوايي نقص فردي است و تعاريف گوناوني بر آن رفته است و اكثر تعريف به رابطه بين شنوايي و تكلم تكيه دارند و عوارض ناشنوايي پيش از نقص مورد توجه بوده است. ناشنوا به كسي گفته مي‌شود كه در هنگام تولد و قبل از فراگيري زبان مادري دچار اختلال شنوايي شده باشد ميزان شنوايي او به حدي باشد كه نتواند زبان مادري را مانند افراد شنوا از محيط خود بياموزد.


1- از ديدگاه شنوايي سنجها: ناشنوا فردي است كه كمبود شنوايي بالاتر از 40 دسي‌بل در دستگاه شنوايي وي وجود داشته باشد و اين كمبود در سالمترين گوش او باشد.
2- از ديدگاه متخصين گوش و حلق و بيني ناشنوا كسي است كه نواقص موجود در دستگاه شنوايي وي اعم از گوش خارجي، مياني، گوش داخلي، مركز شنوايي در مغز وي قادر به دريافت و فهم سخن ديگران و صداهاي طبيعي محيط نكند.


3- از نظر جامعه شناسان ناشنوا به فردي اطلاق مي‌شود كه مبتلا به كسري( انتقالي، ادراكي، اميخته، رواني) است و ارتباط كلامي وي با ديگر افراد جامعه دچار آسيب گرديده است.
4- از ديدگاه متخصصين تعليم و تربيت ناشنوا به كسي گفته مي‌شود كه بخاطر نقص در اندام شنوايي حتي با استفاده از وسايل مكانيكي نتواند از آموزش و پرورش عادي استفاده كند و نياز به آموزش ويژه دارد.


ناشنوايي شديد: به افرادي كه بين 71 تا 90 دسي‌بل كمبود شنوايي دچار باشند گفته مي‌شود كه قادر به شنيدن صدا از طريق دستگاههاي تقويت‌كننده بسيار قوي مثل گوشيهاي گروهي هستند.
ناشنواي عميق: به ناشنوايي حاد و كر مطلق نيز مصطلح است كه كمبود شنوايي حدود 90 دسي‌بل به بالا را شامل مي‌شود مبتلايان به اينگونه كمبود شنوايي حتي با دستگاههاي تقويت‌كننده صوت هم قادر به شنيدن نيستند در دنياي سكوت بسر مي‌برند. تنها راه رساندن صدا به اين نوع افراد از طريق قوه بساوايي( حس لامسه) با شيوه ايجاد ارتعاش مي‌باشد.


نيمه شنوا: كسي است كه صداهاي طبيعي. محيطي و كلامي براي او بدون استفاده از سمعك دشوار است و به كمبود شنوايي بين 41 تا 55 دسي‌بل مبتلا باشند. اكثريت اين افراد از آموزش وپرورش عادي نمي‌توانند استفاده كنند و نياز به آموزش خاص نيمه شنوايان دارند.
توضيح: در اين تحقيق كه بصورت عامل از كلمه ناشنوا استفاده مي‌شود منظور همه گروههاي مربوط يعني نيمه‌شنوا، ناشنوا، ناشنواي شديد، و ناشنوايي عميق را دربر مي‌گيرد وگروه خاصي مورد نظر نمي‌باشد.


فصل دوم
تاريخ تعليم و تربيت كرولالها در جهان و ايران:
كوشش در راه خدمت به گروهي از ابناء بشر كه فاقد يكي از مهمترين حواس انساني مي‌باشن همواره مورد نظر دانشمندان، پزشكان،معلمين، و علماي اقتصاد و بالاخره مردان راه خدا بوده است.
تنها با مطالعه تاريخ است كه زحمات گذشتگان در راه تعليم و تربيت افراد كرولال بيشتر روشن مي‌گردد. گامهاي اوليه در اين راه از زمانهاي بسيار قديم برداشته شده و در نوشته بعضي از نويسندگان يونان قديم ديده مي‌شود كه كوششهاي اوليه در اين راه به قرن پنجم قبل از ميلاد مي‌رسد.


بقراط حكيم را عقيده براين بود كه رواني گفت حتي در طفل كر به طرز كنترل زبان او بستگي دارد. در قرن چهارم قبل از ميلاد ارسطو و افلاطون معتقد بودند كه شخص كر هرگز سخن گفتن نمي‌آموزد زيرا زبانش بسته است و كوشش در اين راه را امري بي‌نتيجه مي‌دانستند. چنانچه سقراط گويد: ( اگر ما زبان نداشته باشيم و يا صدايي از دهانمان خارج نشود بهتر است كوششي براي سخن گفتن با ديگران نكنيم و براي شناساندن مقصود از اشارات دستگاه استفاده نمائيم چنانچه اشخاص كرولال اين شيوه را بكار مي‌برند).


در قرون اوليه اين فكر رواج داشت كه آنكه كر متولد مي‌شود طبعاً لال هم مي‌باشد و اين غير ممكن است كه بياموزد و سخن بگويد چنانچه گارلن براين عقيده بود و در اين باره مي‌نويسد: اين حس شنوايي و اعضاي تكلم يك بستگي فيزيكي وجود دارد به همين دليل كساني كه كر متولد مي‌شوند و لال نيز مي‌باشند.)
در قروتن وسطي عقيده مردم بر اين بود كه سخن گفتن امري غير اكتسابي و غريزي است ومعتقد بودند كه مي‌توان آن را از راه تقليد آموخت.
اولين مدرك تاريخي كه از تعليم كودكان كر در دست است مربوط به سال 691 ميلادي است چند سال بعد نيز در ايتاليا شخصي بنام پيتروكاسترو اقدام به تعليم كودكان كرو لالي نمود.
كاردنوا پزشك معروف قرن 16 ميلادي اقدام به پيداكردن الفباي مخصوصي براي تعليم و تربيت كرولالها نمود. او متد اشاره با تكلم به شاگردان خود عرضه داشت.


جان‌كافسكي يكي ار بنيانگذاران مكتب جديدي در زمينه تعليم و تربيت كرولالها بشمار مي‌رود او در متد جديدي كه عرضه داشت تأكيد نمود كه قبل از تدريس و ياددادن نام شيئي بايد خود آن را به كودك كرولال نشان داد. روش وي كه همان متد سمعي و بصري امروز مي‌باشد سالها بنام روش جديد مورد استفاده قرار داشت و امروزه نيز با تغييراتي از روشهاي مهم تربيتي بشمار مي‌رود.
يكي ديگر از كساني كه در اين زمينه قدمهايي برداشته جان‌لاك است. وي از جمله كساني است كه عقيده داشت تربيت و پرورش حواس كودك از بدوي‌ترين و لازم‌ترين نكات در تعليم و تربيت كرولالهاست.


دكتر جان بولور اولين نويسنده انگليسي است كه مطالبي درباره مشكلات كري نگاشته است نامبرده يكي از پيشقدماني است كه فكرايجاد مدرسه كرولالها را در سر پروراند.
جاكوب‌روديگني اولين و بزرگترين معلم كرولال فرانسه متد هيجي يكدستي اسپانيايي را متداول نمود و تغييراتي در آن داد ولي از آنجا كه متد تكلم روزبروز توسعه بيشتري مي‌يافت به متد او توجه زيادي نشد.
در سال 1767 ميلادي براي اولين بار مطالبي درباره تربيت شنوايي كرها توسط پرير منتشر گرديد. وي ادعا نموده تقريباً همة كساني كه كر خوانده مي‌شوند كم‌و بيش از مقداري شنوايي برخوردارند و با تربيت همان مقدار كم آنان قادر خواهند بود كلمات، جملات، يا آهنگهاي مختلف را از يكديگر تشخيص دهند.


هينيگز يكي از بزرگترين معلمين كرولال بشمار مي‌رود و روش وي تأثير بسزايي در تعليم و تربيت كرولالها در آمريكا داشته است. وي عقيده داشت كه فكر صحيح ناشي از طرز تكلم صحيح مي‌باشد و معتقد بود چنانچه به كرها سخن آموخته شود و آنان بتوانند همانند ديگر افراد جامعه تكلم كنند محققاً مسائل اجتماعي و ديگر فرضيه‌هاي زندگي را بهتر درك خواهند نمود.
بتدريج كه اوراق تايخ تعليم و تربيت كرولالها را ورق مي‌زنيم به قرن نوزدهم مي‌رسيم در اين قرن پيشرفتهاي شگرفي در زمينه تعليم و تربيت كرولالها بوجود آمد.


در سال 1810 در شهر نيويورك آموزش و پرورش كرولالها توسط شخصي بنام جان‌استانفورد شروع شد. كوشش و پشتكار نامبرده باعث شد دبستاني مخصوص اطفال كرولال در سال 1818 در همان شهر تأسيس گردد.
هوراس‌من اهل ايالت ماساچوست آمريكا اولين كالج تربيت معلم آمريكا را در سال 1839 در شهر لكسينگتن تأسيس نمود. وي معتقد بود كه تنها متد تكلم است كه بايد در تعليم و تربيت كودكان كرولال بكار رود.


ساموئل‌هو براي اولين بار كودك خردسالي را كه از دو حس مهم بيشتري يعني بينايي و شنوايي محروم بود موردتعليم قرار داد عمل وي باعث شد كه در سال 1832 انستيتوي پركتير اولين مدرسه براي كودكان كرولال و كور تأسيس گردد.
دراواسط قرن نوزدهم يك وقفه در تعليم و تربيت كرولالها در آمريكا مشاهده مي‌شود اما در پايان قرن مزبور مجدداً در پيشاپيش كشورهاي ديگر قرار مي‌گيرد و با توجه روزافزون مردم به تعليم و تربيت كودكان مزبور روزبروز برتعداد مدارس روزانه، شبانه‌روزي، ملي و دولتي در سراسر آمريكا اضافه مي‌گردد.


با پايان قرن نوزدهم متد تكلم روشي شناخته شده و مورد قبول عامه قرار گرفت و كم‌ و بيش يك موضوع مورد توجه همگان واقع شد و آن اينكه هركري بايد تكلم و سخن گفتن را بياموزد تا بتواند در اجتماع بين افراد شنوا جا و مقامي پيدا كند و با مكالمه و مراوده با آنها او نيز فردي و جزئي از اجتماع آنان محسوب گردد. امروزه امثر مدارس كرولالها متد تكلم را بكارمي‌برند و عده معدودي كه هنوز در تعليم كرها از اشاره استفاده مي‌كنند اصل تكلم راقبول داشته و به همين جهت اكثراً متد مختلط را بكار مي‌برند.
با شروع قرن بيستم كوشش در راه تعليم و تربيت اين گروه وارد مرحله جديدي شد. روانشناسي، كه در اين قرن بيش از هر وقت مورد توجه قرار گرفته بود بسوي كرها نيز كشيده شد و بعضي از روانشناسان بزرگ به ورانشناسي كرها علاقمند گرديدند.
درعلوم اختراعات وسايل مدرن الكتريكي از قبيل گوشي و دستگاههاي شنوايي‌سنج تعليم و تربيت كرها را وارد مرحله نويني نمود. در پزشكي كوششهاي گذشته بخاطر شناختن علل كري و مداواي آن همچنان دنبال گرديد و بطور كلي تحقيقات علمي و تعليماتي تغييرات مهمي در زندگي كرولالها بوجود آورد.
انستيتوي مركزي كرولالها كه به همت دكتر گلدستين در سال 1934 در آمريكا پايه‌گذاري گرديد يكي از مؤسساتي است كه طي ساليان دراز هزاران كودك كر را با تعليم صحيح بعنوان يك فرد مقيد به جامعه تحويل داده است.


جان‌تريسمي كلينيك كه توسط خانم اسپنسرتريسي در سال 1934 در ايالت كاليفرنياي آمريكا تأسيس يافت با هدايت و راهنمايي هزاران پدر و مادري كه فرزندان كرولال داشته‌اد خدمت بزرگي به جامعه نموده است امروزه هزاران مدرسه مؤسسه .و كلينيك در سراسر جهان به خدمت اين گروه محروم از بعضي از مواهب زندگي مشغولند. افرادي كه روزگاري به علت جهل اجتماعي و اعتقادات خرافي، بندگان گناهكار و مطرود خداوند محسوب مي‌گيرديدند حال با ديدن تعليمات لازم نه تنها مراحل عالي دانش را مي‌پيمايند بلكه چون ديگر افراد بشر به جامعه و مردم خدمت مي‌كنند و جاي ارجمندي در جوامع مختلف احراز نموده‌اند.


در اين قرن تعليم و تربيت كودكان كرولال به سراسر جهان راه يافت و از ثمره آن ميليونها كودك از نژادهاي مختلف برخودار گرديدند.
از سابقه تاريخي تعليم كودكان كرولال در ايران كهن اطلاع صحيحي در دست نيست تنها هاري‌پست در كتاب خود در مورد اينكه در ايران و مصر قديم نيز چون رم و يونان در تعليم كودكان كرولال كوشش گرديده است اشاره‌اي مي‌نمايد. مدارك موجود در تعليم كودكان كرولال در ايران به سال 1933 مطابق با 1312 شمسي مربوط مي‌گردد. در آن تاريخ جبار‌باغچه‌بان كه از مهاجرين روسيه بود هنگامي كه در شهر تبريز كودكستاني را سرپرستي مي‌نمود اقدام به تعليم چند كودك كرولال كرد كه بعدها منجر به ايجاد دبستان باغچه‌بان گرديد. عمل وي بعنوان بنيانگذار تعليم كودكان لال در ايران قابل تحسين است. در طي 30 سال 4 مدرسه ديگر در نقاط مختلف كشور بوجود آمد كه مدارس تبريز و اصفهان و آموزشگاه حرفه‌اي نظام مافي از آن جمله‌اند.


در سال 1959 ميلادي مطابق با 1338 شمسي كانون كرولالهاي ايران توسط خود افراد كرولال به ثبت رسيد و حمايت از كرولالها را در تمام مراحل اجتماعي به عهده گرفت. و بالاخره در سال 1965 ميلادي مطابق با 1344 شمسي مركز آموزش كودكان كرولال نيمروز دومين مدرشه كرولالها در شهر تهران بينانگذاري گرديد و از سال دوم تأسيس قسمتي جهت نگهداري داوطلبان ساير شهرستانها داير نمود و بدين ترتيب اولين پانسيون شبانه‌روزي كودكان كرولال در ايران تشكيل يافت.
جمعيت حمايت كودكان كرولال يكي ديگر از مؤسساني بود كه جهت خدمت به كرولالها بوجود آمد جمعيت مزبور اگر چه نام كلي حمايت كودكان كرولال را برخود نهاده بود ولي منحصراً عمل كمك مالي آن هم به دبستان باغچه‌بان را انجام مي‌داد.


در امر ورزش نيز قدمهاي مؤثري به نفع كرولالها برداشته شد تشكيل المپيك مخصوصي جهت بازيهاي افراد كرولال از جنبه بين‌المللي و تأسيس فدراسيون ورزشي كرولالهاي ايران از جمله اقدامات مؤثر قرن در امر ورزش آنان است.
» روشهاي آموزش و پرورش دانش‌آموزان ناشنوا «
از زمان قديم روشهاي مختلفي در تعليم و تربيت دانش‌آموزان ناشنوا متداول بوده است. هر يك از اين روشها مدتها مورد بحث و بررسي دست‌اندركاران تعليم و تربيت ناشنوايان بوده و تاكنون در اتخاذ يك روش خاص آموزشي براي دانش‌آموزان ناشنوا اتفاق نظر در بين صاحب‌نظران آموزش ناشنوايان مشاهده نشده است. در حاليكه همه معلمان را عقيده بر اين است كه صحبت‌كردن و لب‌خواني دانش‌آموزان ناشنوا از اهميت بسزايي برخودار است. در اينكه آيا آموزش زبان اشاره و روش هجي‌كردن با دست در تحصيل زبان و رشد مهارتهاي زباني مؤثر است يا مانع از آن است ميان متخصصان تعليم و تربيت و صاحبنظران آموزش و ناشنوايان كماكان اختلاف نظر است.
آموزش دانش‌آموزان ناشنوا احتياج به روشهايي دارد كه لازمه زبان و گفتار نيست ولي دانش‌آموزاني كه ناشنوايي مختصري دارند و داراي رشت تكلم هستند احتياج به تسهيلات آموزشي مخصوصي دارند مربي و آموزگار با تخصص و آموزشي كه در اين مورد ديده بايد فعاليت خود را بنحوي تنظيم كند كه كودك بتواند با ديگران ارتباط عادي برقرار نمايد.


آموزش شنوايي، لب‌خواني و صحبت و هجي با حركات انگشتان بجاي حركت زبان روشهايي هستند كه مورد استفاده قرار مي‌گيرند آموزش شنوايي شامل سه مرحله است:
1- آموزش شنوايي:
آموزش شنوايي شامل سه مرحله است: درمرحله اول آموزگار بايد اطمينان سن رشد اين مرحله در سه سالگي است در اين مرحله كودك بايد صداهايي را كه قبلاً ضبط داشته باشد كه كودك به اصوات مختلفي كه در محيطش وجود دارد وبه عبارت ديگر رشد توانايي تشخيص و جداكردن از صداهاي محيطي را داشته باشد. مثلاً وقتي تلفن زنگ مي‌زند به آگاهي بوجود صداها باقي است. در اين مرحله كودكاني كه اختلال شنوايي شديد دارند بايد از سمعك براي كمك به شنوايي استفاده كنند كودكاني كه از ابتدا از وسايلي براي كمك به شنواي استفاده نكرده‌اند بعد از مدتها كه از سمعك استفاده مي‌كنند مشكل بزرگي براي تحمل و نگهداري سمعك داشته و اكثراً صداهايي را كه مي‌شنوند عيناً همان صداها را تكرار مي‌كنند

بدين جهت طرفداران اين روش استفاده از وسايل كمكي را هر چه زودتر توصيه مي‌كنند كه كودك از همان ابتدا به عملكرد صداهاي محيط اطراف خود آگاهي داشته باشد. مرحله دوم: موقعي شروع مي‌شود كه كودك آگاهي از وجود صدا در اطراف خود را احساس كند و معمولاً شده و با تصاويري به او نشان داده مي‌شود مطابقت دارد و بيان مي‌كند و به عبارت ديگر رشد كودك نام تلفن گفته مي‌شود و به او نشان داده مي‌شود كه اين شكل تلفن است كه به اين نوع زنگ مي‌زند و اين عمل چندين بار تكرار مي‌شود سپس به كودك گفته مي‌شود كه به تصوير نگاه كند هر وقت كه تلفن زنگ زد آن را نشان دهد و بعداً صداهاي مختلف در محيط اطراف كودك مانند سگي كه پارس مي‌كند يا آژير اتومبيل آتش‌نشاني به كودك نشان داده مي‌شود وكودك در موقع صداهاي هر كدام بطور جداگانه به آنها اشاره مي‌كند و يا اسم آن را مي‌برد.
در مرحله سوم وقتي كودك قادر به اختلاف صداهاي محيط خود شد بايد به تشخيص اختلاف صداهاي صحبت افراد آموزش داده شود با توجه به عوامل متعددي كه در طرز بيان وصحبت افراد وجود دارد اين مرحله بايد با دقت بيشتري انجام گيرد و اختلاف در طرز بيان افراد مختلف براي اين نوع كودكان هميشه مسأله ساز بوده است. بهترين روش اين است كه از كودك خواسته شود ابتدا صدا را گوش كند و آنرا عيناً تكرار نمايد ابتدا بايد از صداهاي طنين كم بعداَ تدريجاَ با صداي طنين عادي و بالا جهت يادگيري كودك بكاربرده مي‌شود توأم كردن گوش دادن، تكراركردن كمك بيشتري درتشخيص و اختلاف صداها كرده و در نتيجه بهتر و سريعتر عايد مي‌شود.
2- گفتارخواني با لب‌خواني:
لغتي رايج و مصطلح است ودر آموزش كودكان ناشنوايان بكار مي‌رود كودك با نگاه دقيق به حركات لبهاي صحبت‌كننده متوجه منظور اومي‌شود و با او ارتباط برقرار مي‌كند اين روش به دو طريق انجام مي‌گيرد.


نوع اول روش تجزيه‌اي است كه در آن تأكيد بر آموزش هجا و سيلاب كلمات( قطعات كوچك كلام) و سپس حروف الفبا وقتيكه در جمله‌اي گفته مي‌شود مي‌باشد.
نوع دوم روش تركيبي است كه در اينجا تأكيد بر داشتن معناي صحبت است بدون آنكه حروف الفباء و صداهاي كلمات جداجدا درنظر گرفته شده است.
ساندرز در سال 1982 براي اين نوع اموزش سه روش مختلف پيشنهاد كرده است:
- روش اول حركاتي كه از محيط مي‌رسند و در آن ارتباط برقرار مي‌شود مانند نشان دادن تصاوير، مناظر و عكس و سؤال دربارة آنها.
- روش دوم حركاتي هستند كه ارتباط مستقيمي با پيغام داده شده دارد بدون آنكه صحبتي زده شود مانند قيافه‌گرفتن. اخم كردن، خنديدن، طنين زير وبم صداها كه مقصود صحبت را بدون گفتن مشخص مي‌كند.
- روش سوم حركاتي كه مستقيماً با نحوه صحبت و صدا ارتباط دارد مانند طرز باز و بسته كردن لب و چانه، چرخانيدن زبان،چگونگي حركات، سرعت و شمردگي در تلفظ، تمركز حواس و دقت كودك نقش مهمي را در اين مرحله بازي مي‌كند.
3- صحبت با حركات انگشتان دست( اشاره):
اين روش از زمان سقراط حكيم قرن سوم براي ناشنوايان مرسوم بوده است اين روش را اگر چه فاقد محتواي گرامري مي‌دانستند ولي از سال 1970 مجدداً بعنوان روش مفيدي بكار گرفته شد. در اين روش حركات و تكان دست و انگشتان بجاي حركات و تكان زبان بكار مي‌رود و در حقيقت هر حركت انگشت و يا انگشتان بعنوان ايراد يك حرف از حروف الفباء مي‌باشد.
اخيراً با پيشرقت تكنولوژي روشهاي جديد براي ناشنوايان پيدا شده كه آنها را با دنياي بيرون براحتي ارتباط مي‌دهد. آموزش با كامپيوتر برنامه تلويزيون با زيرنويس، تلكس، دستگاه تلفن كه صحبت به نوشته تبديل مي‌شود و فرد ناشنوا آنرا مي‌خواند. روش اخير ارتباط فرد ناشنوا را با ناشنوايان ديگر و با ساير افراد برقرار مي‌كند. سمعكهاي مخصوص و جديد در پشت گوش و مجراي گوش و حتي اخيراً در داخل گوش كه با عمل جراحي از پشت گوش انجام ميگيرد قرار مي‌دهند.


طبق آمار 79% دانش‌آموزان ناشنوا گاهگاهي و 67% همه وقت از آن در كلاسهاي درس استفاده مي‌كنند و مصرف سمعكهاي خيلي كوچك و ترانزيستوري و پشت عينك طبق عقيده ساندرز 15 سال اخير پنج برابر شده است.
دانش‌آموزان مبتلا به اختلالات شنوايي ممكن است در مدارس عادي تحصيل كنند و يا بعلت شدت ناراحتي در مدارس شبانه‌روزي ناشنوايان بسر مي‌برند ناشنواياني كه در كلاسهاي عادي با شاگردان شنوا تحصيل مي‌كنند بايد از آموزش خاصي كه آموزگار برايش تهيه ديده استفاده كنند و برنامه‌ها طوري تنظيم شود كه كودك ارتباط عادي با ديگران برقرار كند و دروس را متوجه شده و در سؤال وجواب اشكالي نداشته باشد. انجام آزمايشات لازم قبل از مدرسه براي كودكاني كه اختلالات شنوايي دارند لازم است كه باعث ناتواني گويايي و تحصيلي نشود.
طبق آمار وزارت آموزش و پرورش آمريكا 17% كودكان مدرسه‌رو مبتلا به اختلالات شنوايي سبك و شديد و حدود 5/1 تا 5/5 در هزار كودكان در سنين مدرسه مبتلا به نابينايي شديد هستند.
انستيتوهاي خاص براي ناشنوايان و آموزش آنها و همچنين آموزش آموزگاران ويژه براي اينگونه كودكان وجود دارد و روزبه‌روز هم به تعداد آنها افزوده مي‌شود.
گفتاردرماني باعث بهبود مهارت زبان و افزايش فرهنگ لغات بخصوص در نوع ناتواني خواندن ثانوي مي‌شود.
تشريح وفيزيولوژي دستگاه شنوايي:
گوش عضو شنوايي و حفظ تعادل بدن بوده و از سه قسمت اصلي تشكيل يافته است:گوش خارجي، گوش مياني، گوش داخلي
گوش خارجي: كه شامل لاله گوش و حفره خارجي گوش است احتيا ج زيادي به توصيف ندارد. با نگاهي به گوش ديگري يا گوش خود در آئينه ملاحظه خواهيد نمودكه لاله گوش داراي چين‌خوردگيهائي بوده و چهار برجستگي .و شيار دارد. عمل اين پيچش‌ها و شيارها جمع‌آوري صداها مي‌باشد يكي ديگر از اعمال گوش خارجي تشخيص جهت صوت است كه شنونده با برگرداندن سر خود آن را مشخص مي‌سازد.


حفرة خارجي گوش كه به طرز غير منظمي دايره شكل است در اشخاص مختلف گاهي اندازه و قطرش كمي فرق ميكند اين حفره تقريباً بطور افقي بطول 5/2 سانتيمتر بطرف مركز كشيده شده است در انتهاي بسته اين حفره پرده صماخ قرار دارد كه گوش خارجي را از گوش مياني جدا مي‌سازد غدي كه در طول حفره مزبور قرار دارد ماده زردرنگي ترشح مي‌نمايد. ماده مزبور از ورود حشرات بداخل حفره گوش جلوگيري نموده همچنين پرده صماخ و سوراخ كوش را مرطوب نگاه مي‌دارد. بطور كلي لاله و حفره خارجي گوش مانند يك لوله صوتي ارتعاشات صوتي را جمع‌آوري نموده به پرده صماخ منتقل مي‌نمايد.
گوش مياني: گوش مياني كه به صندوق صماخ معروف است شامل سه قسمت مي‌باشد. پرده صماخ، شيپور استاش، و استخوانهاي سه گانه.
- پرده صماخ: كه در انتهاي حفره خارجي گوش قرار دارد حد فاصلي بين گوش خارجي و مياني است. پرده مزبور دايره‌اي است به سطح يك سانتي‌متر مربع و ضخامت تقريبي يك ميلي‌متر مي‌باشد كه بزاويه 45 درجه به طرف داخل منحرف شده است سطح خارجي آن محدب بوده مانند طبل برروي حلقه استخواني كشيده شده است نقطه وسط آن را ناف مي‌نامند و انتهاي دست استخوان چكشي به آن متصل است اين پرده به رنگ سفيد صدفي است و ازتعاشات صوتي كه توسط گوش خارجي جمع‌آوري مي‌گردد آن را مرتعش مي‌سازد و اين ارتعاشات توسط استخوانهاي سه‌گانه به گوش داخلي منتقل مي‌گردد پرده صماخ در پيران حالت تصلبي پيدا كرده و ارتعاشات را كمتر منتقل مي‌نمايد.
- شيپوراستاش: براي آنكه پرده صماخ بتواند مرتعش گردد بايد فشار دو طرف ان برقرار باشد يعني بين فشار هواي داخل صندوق صماخ و فشار هواي داخل مجراي گوش خاجر تعادلي برقرار باشد تعادل هوا در گوش مياني توسط شيپور استاش تأمين ميگردد اين شيپور به طول 40 ميلي‌متر ب حلق( پشت حفره بيني) مربوط مي‌شود و داراي دو قسمت است يكي استخواني به طرف گوش و ديگري لنفي كه متوجه جدار طرفي حلق است اين دو قسمت در محل انصااشات قسمت تنگي مي‌سازند كه تنگه ناميده مي‌شود هواي حلق در هر بلع وارد گوش مياني مي‌گردد تا تعادل هوا در دو طرف پرده يكسان باشد.


- استخوانهاي سه گانه: در وش مياني سه استخوان چكشي، سنداني و ركابي وجود دارد. استخوان چكشي برروي پرده صماخ قرارداشته و استخوان ركابي برروي پرده‌اي كه دريچه نبضي را پوشانده است تكيه دارد. استخوان سنداني در حد فاصل دو استخوان چكشي و ركابي مستقر مي‌باشد استخوانهاي چكشي و سنداني هر يك عضله مخصوصي به نام خود دارند.
عمل استخوانهاي مزبور انتقال ارتعاشات از پرده صماخ به گوش داخلي است صندوق صماخ توسط دو دريچه بيضي و گرد با گوش داخلي مربوط ميگردد حفره بيضي شكل در قسمت بالا و حفره مدور رد زير آن قرار گرفته است هر دوحفره مزبور بوسيله پرده‌اي از بافت رشته‌اي مسدود مي‌باشد.
گوش مياني مستقيماً به حفره‌هايي بنام حفره‌هاي هوا كه حفره‌هاي ساسئوئيدي نيز خوانده مي‌شوند راه دارد. حفره‌هاي مزبور درون استخوانهاي گيجگاهي قرارگرفته‌اند.


ارتعاشات صوتي پرده صماخ را مرتعش مي‌نمايند و اين ارتعاشات توسط استخوانهاي سه گانه به دريچه بيضي منتقل ميگردد و در نتيجه مايع گوش داخلي را مرتعش مي‌سازد اگر پرده را استخوانها خراب كردند مانع كلي درك صوت نگريديده بلكه تا حدي ازميزان شنوايي كم مي‌نمايد و در آن صورت براي شنونده واضح نخواهد بود.


گوش داخلي: گوش داخي كه مركز اصلي دستگاه شنوايي و همچنين حفظ تعادل بدن مي‌باشد از تعدادي كانال و حفره تشكيل يافته است و به مناسبت ساختمان درهمي كه دارد لايبرنت ناميده مي‌شود در گوش داخلي سه قسمت دهليز، مجاري نيمدايره و حلزون تشخيص داده مي‌شود بخش دهليزي مركب از دوكيسه بنام اوتريكول و ساكول است كه اوتريكول بوسيله دريچه يبضي از گوش مياني جدا شده است و به درون مجاري نيمدايره راه پيدا مي‌نمايد ولي ساكول درحلزون باز مي‌شود حفظ تعادل بدن در وضعيت‌هاي مختلف باهمكاري بخش دهليزي مجاري نيمدايرهو ميخچه انجام مي‌يابد. مجاري نيمدايره سه عدد مي‌باشند كه تعادل شخصي را در فضا نگهداشته و جهت را در فضا معلوم ميكند.


حلزون عمل دريافت ارتعاشات صوتي و تبديل آن را به جريانهاي عصبي انجام مي‌دهد حلزون به كشل لوله‌اي است كه بطور مارپيچ دو دورو نيم در طول محوري به نام ستونك پيجيده شده است.
ستونك لوله توخالي است كه شاخه‌هاي عصبي حلزون گوش در آن جاي دارند حلزون غشايي درون اين حلزون استخواني قرار گرفته است.


حلزون باز شده و به شكل لوله‌اي است كه بتدريج كه به انتهاي آن نزديك مي‌شويم از قطرش كاسته مي‌گردد حلزون بوسيله تيغه‌اي به دو بخش دهليزي و صماخي تقسيم مي‌شود مجراي دهليزي در قسمت بالا بوده و به ساكول باز مي‌شود كه ساكول نيز با دريچه بيضي مربوط مي‌شود ولي مجرراي صماخي در پائين قرار دارد و به دريچه گرد منتهي مي‌گردد درون هر دو قسمت دهليزي و صماخي از مايعي بنام پري‌لنف پر گرديده است تيغه‌اي كه حلزون را به دو قسمت مي‌نمايد به تدريج كه به رأس حلزون مي‌رسد از پهناي قسمت استخواني آن كم مي‌شود و به غشائي افزوده ميگردد. درون همين تيغه كه حلزون را به دو قسمت دهليزي و صماخي تقسيم مي‌نمايد مجراي سومي است كه به مجراي حلزوني معروف است و اندامهاي اصلي شنوايي در كف مجرا برروي غشاء پايه‌اي قرار گرفته‌اند.


غشاء رايسنر حائل بين دو مجراي حلزوني و دهليزي است در حاليكه غشاء پايه‌اي در حد فاصي دو مجراي حلزوني و صماخي قرار گرفته است برروي غشاء پايه‌اي عضوهاي كرتي قرار گرفته كه از آن سلولهاي مژكي بيرون آمده‌اند و غشاء پوشاننده بر بالاي آنها قرارگرفته است. هر عضو كرتي شامل سلولهاي مژه‌دار مخصوصي است كه سلولهاي محافظ آنها را احاطه كرده‌اند.


علل و انواع ناشنوايي:
دانستن علل ناشنوايي و انواع مختلف آن از اين جهت اهميت دارد كه ممكن است در امر آموزش و درمان توانبخشي بعضي از كودكان و دانش‌آموزان ناشنوا مفيد واقع گردد. اختلالات شنوايي ممكن است مربوط به گوش خارجي يا گوش مياني و يا گوش داخلي باشد. اختلالات شنوايي را ممكن است از نظر شدت و ضعف به ناشنوايي كامل نيمه‌شنوايي و سخت‌شنوايي تقسيم نمود. بطور كلي اختلالات شنوايي را مي‌توان به دو گروه عمده به شرح زير تقسيم نمود كه هر يك از آنها به گروههاي كوكچتر قابل تقسيم است و براي هر گروه علل مختلفي ممكن است سبب اختلال ناشنوايي باشد.


» ناشنوايي انتقالي«
در اين نوع از اختلالات شنوايي گوش مياني كه مسؤليت انتقال صدا مي‌باشدمعيوب است معمولاً اين نوع ناشنوايي مطلق نيست و فقط شخص قسمتي از شنوايي خود را از دست مي‌دهد علل آن ممكن است بيماريهاي مجراي گوش، بيماريهاي پرده صماخ و يبماريهاي گوش مياني ضربه‌ها و امثال آن باشد.


2- ناشنوايي ادراك يا عصبي:
اين نوع ناشنوايي مربوط به گوش داخلي و سلولهاي شنوايي است بنحوي كه سلول حسي از ادراك و احساس صدا عاجز است اين نوع نقص شنوايي ارثي و يا مادرزادي است. علل عمده آن عبارتند از: سيفليس ارثي، همخوني، سرخجه، الكليسم، سل. بدشكلي اعضاي شنوايي، صدمات و جراحات دوران جنيني، تولد نارس، مسموميتهاي مادر در هنگام بارداري و يا استعمال برخي داروهاي مضر در زمان بارداري و يا اكتسابي است كه علل آن عبارت است از: صدمات وارد بر كودك در هنگام تولد، صدمات و جراحات بعد از تولد عفونتهاي موضعي، شل ورم گوش، عفونتهاي عمومي مانند مننژيت و مسوميت بخصوص با اكسيد دو كربن.


همچنين در موارد نادر ناشنوايي آميخته( انتقال عصبي) در اثر بيماريهاي توأم گوش مياني و گوش داخلي عارض مي‌گردد.
از نظر پزشكي امكانات درماني، با روشهاي جراحي و غيره عمدتاً براي معالجه و بهبود ناشنوايي‌هاي انتقالي بيشتر است اما در اغلب موارد تاكنون پزشكي بويژه در مورد ناشنوايي عصبي و ادراكي موفقيت چنداني نداشته است. تعبيه و تنظيم لوازم كمك شنوايي مانند گوشيهاي مخصوص براي ناشنوايي‌هاي عصبي و ادراكي بسيار مشكلتر از ناشنوايي انتقالي است( مقدمه‌اي بر روانشناسي و آموزش و پرورش استثنايي- دكتر غلامعلي افروز 1367)بنابراين بطور كلي اختلالات شنوايي ممكن است مربوط به گوش خارجي مانند وجود جسم خارجي در مجراي گوش و بوشون و يا به علت تورم عفونت در گوش مياني باشد

كه در اينصورت صداها به گوش داخلي نمي‌رسد و به آن كسري اتقالي ميگويند. در اختلال گوش داخلي حس صدا بعلت خرابي سلولهاي درك اصوات از بين مي‌رود كه به آن كسري عصبي گويند كسري ممكن است مادرزادي مانند سيفلس مادرزادي، سرحجه‌مادرزادي، استعمال بعضي از داروها در دوران بارداري مانند استروپتومايسين و الكليسم و يا بدشكليهاي اعضاي شنوايي بعلت صدمات دوران جنيني و زايمان باشد. در نوع اكتسابي مهمترين علت عفونتهاي گوش مياني است كه اغلب بعد از بيماريهاي عفوني مخصوصاً سرخك و تيفوئيد ديده مي‌شود. اختلال شنوايي و انسفاليت باشد. منظور از اختلالات شنوايي بيشتر كريهاي كامل از هر دو گوش و همچنين ضعف شديد شنوايي است.


نظريه‌هاي مختلف در رشد زمان:
از آنجاكه زبان بطور كلي خصوصيات مشخص كننده انسان است و نقش مهمي در شناسايي در روابط افراد دارد، روانشناسان به آن توجه زيادي نموده‌اند و هر يك بر طبق نظريه‌ خود در مورد آن صحبت كرده‌اند ما در اينجا به اختصار از چند نظريه سخن مي‌گوئيم:


نظريه پياژه: پياژه مي‌گويد تكلم كودك در مراحل اوليه خودمدار است به اين معني كه كمودك قادر نيست دنياي عيني را جدا از خواسته‌ها و آرزوهاي خوش بنگرد و به همين مناسبت بيشتر از خود و خواسته‌هايش صحبت مي‌كند و كلمه» من« را به زبان مي‌آورد در مراحل بعدي دشد يعني در حدود 7 سالگي گفتار كودك اجتماعي مي‌شود يعتي علاوه بر خود خواستها وايده‌هاي ديگران را نيز در نظر ميگيرد و در مورد آنها تفكر و صحبت مي‌كند در همين سن يعني در حدود سالهاي اول و دوم دبستان كودك قادر به درك مفهوم بقاء و سپس به درمك مفهوم عدد مي‌شود و در نتيجه به طبقه‌بندي اشياء برحسب ملاكهاي مختلف مي‌پردازد و به جنبه‌هاي مختلف شيئي مانند وزن، جسم واندازه توجه مي‌كند و اشياء را برحسب آنهاطبقه‌بندي مي‌نمايد.

البته در اين مورد مطالعاتي انجام شده است از جمله مك‌كارتي كه نشان مي‌هد اين دو مرحله يعني مرحله خودداري در تكلم و مرحله تكلم اجتماعي از هم مجزا هستند هرچند با افزايش سن كودك يعني در دوره دبستان مرحله دوم بيشتر رشد مي‌كند.


نظريه اسكينر: اسكينر كه نظريه يادگيري شرطي فعال را مطرح نموده است در مورد زبان نيز مانند ساير واكنشهاي رفتاري معتقد است كه زبان بر اثر همبستگي بين متحرك و پاسخ و تقويت پاسخهاي صحيح آموخته مي‌شود. به اين ترتيب كه در ابتدا كودك به تقليد از پدر و مادر و اطرافيان اصواتي را به زبان مي‌آورد بعضي از اين اصوات توسط بزرگترها تقويت مي‌شود و بعضي تقويت نمي‌شود و در نتيجه تقويت شده ياد گرفته مي‌شود وكلمات تقويت نشده و خاموش مي‌شود.


-نظريه بندورا: آلبرت‌بندورا كه نظريه‌ يادگيري اجتماعي را بناگذاشته است مي‌گويد كه بيشتر يادگيريهاي كودك از راه مشاهده رفتار بزرگتها و تقليد طرحهاي رفتاري آنها صورت مي‌گيرد و براي يادگيري در بسياري از موارد تقويت لازم نيست. در مورد زبان نيز كودك به زباني كه در اطراف او توسط بزرگترها بكار مي‌رود توجه مي‌كند و گوش مي‌دهد و آنچه را كه شنديده است تقليد مي‌كند و از اين راه زبان مي‌آموزد بنابراين طرفداران نظريه يادگيري اجتماعي مي‌گويند كه تقليد و مدل‌سازي در يادگيري بطور كلي از جمله يادگيري زبان نقش مهمي دارد.


- نظريه چوسكي: چوسكي در مورد يادگيري زبان مي‌گويد كه تقويت و تقليد هر دو نقش مهمي دارند ولي علاوه بر آنها يك سيستم داخلي يعني مكانيزم ذاتي در كار است تا آنچه را كه كودك شنيده است بتواند به زبان آورد او اين مكانيزم را بوسيله كسب زبان مي‌نامد. به اين ترتيب كه اين مكانيزم كودك را قادر مي‌سازد كه داده‌ها را پرورش بدهد و به زبان آورد قوانين را بسازد و بفهمد و زبان مناسب .و دستوري را بكار ببرد. چگونگي كار اين مكانيزم هنوز روشن نشده است ولي مي‌دانيم كه اين مكانيزم كودك را آماده و توانا براي كسب هر نوع زبان مي‌كند

بطور خلاصه مي‌توان گفت كه كودك ابتدا به گفتار اطرافيان توجه مي‌كند و به آن گوش مي‌دهد و مطالبي را ياد مي‌گيرد واز طريق مكانيزم داخلي( وسيله كسب زبان= قوه ناطقه با تكلم) داده‌هاي خود را پرورش مي‌دهد و سپس اين داده‌ها را به زبان مي‌آورد خلقق عبارت و جملات نو و تازه بوسيله كودكان و توليد فعل‌هاي خود ساخته و غير مصطلح بوسيله آنها شاهد برهمين قضيه است.( اميدوار. احمد. بررسي رشد هوشي در دانش‌آموزان ناشنوا68-1367 صفحه 52- 50 )


» تئوري مربوط به رغبت يا علاقه«
از نظر» مان« روانشناس و مؤلف آمريكايي علاقه يا رغبت عبارت است از گرايش مساعد فرد است به سوي فعاليتي بسوي فعاليتي. نقطه مقابل رغبت تنفر است كه مفهوم آن دوري و انزجار فرد از فعاليتي است.
- هانري.ب.مك‌دانيل« مؤلف آمريكايي در كتاب خود به نام راهنمايي در مدارس امروز رغبت و علاقه را بر اساس رفتار و فعلايتهاي خود تعريف مي‌كند و مي‌گويد رغبتها نه تنها بايد بر حسب فعاليتهايي كه فرد را شديداً جلب مي‌كند و به او رضاي خاطر مي‌دهد تعريف شود بلكه ميزان اشتغال ذهني كه اين فعاليتها در او بوجود آورده و او را منصرف از گرايش به فعاليتهاي ديگري مي‌كند بيشتر مورد توجه قرار گيرد.


-مك‌دانيل در خلاصه تعريف خود مي‌گويد رغبت وجود رواني جداگانه‌اي ندارد بلكه صرفاً يكي از جنبه‌هاي ديگر رفتار است و فعاليتهاي فرد در كاري كه توجه او را جلب كرده است نمودار رغبت اوست.
-بقول دكتر» ويلسون« آمريكايي استاد راهنمايي حرفه‌ايي رغبت يا علائق برتري دادن به فعاليتي در مقابل فعاليت ديگر است مثلاً اگر دانش‌آموزي را در مقابل فعاليت ورزشي و نقاشي يك تابلو مخير كنيم و دانش‌آموز نقاشي تابلو را ترجيح دهد علاقه‌اش به نقاشي در همان زمان بيشتر از فعاليت ورزشي مي‌باشد. مك‌دانيل معتقد است كه علائق يا رغبتها پويا هستند و گرايشها حتي زماني كه فرد سرگرم كارهاي ديگري است و فرصتي را براي تسليم شدن به آن ندارد وجود دارد.
- دونالد سوپر روانشناس و مشاور برجسته عقيده دارد كه شخص در طول زندگي از پنج مرحله رشدي كه با انتخاب و آروزهاي شغلي‌اش رابطه دارد مي‌گذرد(ـ سوپر 1953)


سوپر معتقد است كه افراد براي اين منظور وارد مشاغل مي‌شوند كه شخصيت خود را بيان كنند فعلايتهاي افراد دردنياي تظاهرات خود پندارة آنهاست براساس نظريه مراحل رشدي، رفتار شغلي مورد اتظار در هر يك از مراحل زندگي تعريف مي‌‌شود. هماهنگي و تطابق بين رفتار شغلي ورفتار مورد انتظار در هر يك از دوره‌هاي عمر رسيدگي يا بلوغ شغلي ناميده مي‌شود.
پيشينه تحقيق:
دراين قسمت سعي بر آن است تا بانگاهي گذرا به گذشته مختصري از تحقيقاتي كه در زمينه علل و عوامل مؤثر در گرايش به شغل بويژه در نوجوانان صورت پذيرفته‌اند را بيان كنيم. بدين منظور بهتر است ديدي كلي در خصوص موضوع مورد بحث داشته باشيم.
افلاطون يكي از نخستين فيلسوفاني بود كه اظهار داشت كه كودكان از لحاظ استعداد فطري تفاوت دارند و براي تربيت افراد مؤثر و سودمند. مربيان تفاوتهاي فردي كودكان را رد نظر مي‌گيرند علاقه و توجه رواشناسان به مطالعه در مورد فرد بسيار زياد است اين علاقه از سالها قبل و از هنگامي پيدا شده كه گالتن‌وكتل به مطالعه تفاوتهاي فردي پرداخت.
اسمال(1953) تحقيقي درباره عوامل شخصيتي كه در انتخاب شغل مؤثرند انجام داده است وي از تحقيق خود چنين نتيجه گرفت كه در نوجوانان معمولاً از سن 11 سالگي به بعد توجه به واقعيات در انتخاب شغل افزايش مي‌يابد.


تيدمن و اوهارا(1959) به تعيين ميزان رابطه خويشتن‌پنداري با استعدادها، رغبتها، طبقه اجتماعي و ارزشها و در نتيجه اثرآن درگزينش شغل پرداختند. آنها تحقيف خود را برروي تعداد 160 دانش‌آموز كلاس دهم، 264 نفر كلاس نهم، 276 نفر كلاس هشتم،321نفركلاس هفتم انجام دادند. نتايج همبستگي زياد خويشتن پنداري با علايق در كلاسهاي هفتم، هشتم، نهم و دهم به ترتيب 70% ، 81% ، 79%، 83% بود.
سوپر و اورستريت(1960) در تحقيقي در صدد شناخت بلوغ حرفه‌اي و عوامل مؤثر در آن برآمدند آنها تحقيق خود را برروي 142 نفر ازدانش‌اموزان كلاس نهم انجام دادند. نتايج حاصله از تحقيق نشان داد كه بلوغ حرفه‌اي با عواملي نظير شغل والدين، نوع برنامه درسي، ميزان محركهاي فرهنگي و روابط خانواد‌گي بستگي دارد. همچنين پشيرفتهاي تحصيلي نيز با بلوغ حرفه‌اي همبستگي نزديكي دارد.
برونكان وكراتيز(1964) ضمن تحقيقي بر روي 298 دانش‌آموز نتيجه گرفتند كه انتخاب نمع شغل با تربيت اوليه و تجارب زمان كودكي ارتباط دارد.


روزنبرگ در تحقيق خود رابطه بين طبقه اجتماعي والدين و ميزان درآمدها را با انتظارات شغلي فزرندان موردبررسي قرار داد تحقيق وي نشان داد كه رابطه زيادي بين درآمد والدين و انتخاب شغل فرزندان وجود دارد.
هالر و همكارانش(1975) ضمن تحقيقي اثر طبقه اجتماعي را در ايجاد نوع انتظارات شغلي وتحصيلي بررسي نمودند نتايج حاصله نشان داد كه انتظارات شغلي و تحصيلي دانش‌آموزان به شدت از طبقه اجتماعي آنها متأثر است.
دونالدسوپر رغتبها را بر حسب طريقي كه درباره آنها كسب اطلاعات مي‌شود به چهار گروه تقسيم‌بندي كرده است:


- رغبتهاي اظهار شده: فرد اظهار مي‌دارد كه به اين يا آن فعاليت علاقمند است اين قبيل اظهارات غالباً بي‌اعتبار و صرفاً اميال گذرا را منعكس مي‌سازد.
- رغبتهاي آشكار: وقتي تمبر جمع‌آوري مي‌كند هواپيماهاي نمونه مي‌سازد يا پيانو مي‌نوازد با اين فعلايتها علايق خود را آشكار مي‌سازد اما باز براي بعضي از افراد اين رغبتها مي‌توانند واقعي نباشند .
- رغبتهاي تست شده: اينجا فرض براين است كه اگر شخصي مطلبي را بداند و در تست پيشرفت تحصيلي مربوط بتواند نمره خوب بگيرد به آن موضوع علاقمند است مثلاً دختري كه در رياضيان نمره بالا مي‌گيرد گمان مي‌رود كه به رياضيات علاقه داشته باشد.
- رغبتهاي سياهه شده: وقتي از محصل بخواهيم كه از بين تعداد زيادي فعاليت آنها زا كه دوست مي‌دارد و آنها را كه دوست نمي‌دارد انتخاب نمايد رغبتهايش مشخص مي‌شوند براي برآوردن غلايق شغل سياهه‌ها بسياري وجود دارد.


- علايق يا رغبتها بعنوان دوست‌داشتني‌ها و دوست‌نداشتني‌هاي فرد با احساس شديد عاطفي او با بعنوان علاقه يا كنجكاوي درباره يك موضوع تعريف شده است. رغبتهاي فرد در برنامه‌ريزي تحصيلي و حرفه‌اي حائز اهميت مي‌باشند سياهه‌هاي رغبت امكانات متعدد شخص را براي تحصيل و كار متناسب با رغبتهايش نشان مي‌دهد. بعد از جنگ جهاني دوم استرانگ و همكارانش به مطالعه فعاليتهاي مورد علاقة صاحبان مشاغل مختلف و فعاليتهايي كه اين افراد علاقه به آنها نداشتند اقدام كردند آنان از اين مطالعه به اين نتيجه رسيدند ك صاحبان مشاغل مختلف الگوهاي علايق متفاوت دارند. آنها همچنين نتيجه گرفتند افرادي كه در رشته‌هاي شغل مشابه كار مي‌كنند سرگرميهاي يكسان دارند و كتابها و مجله‌هاي يكساني را مي‌خوانند.
- براساس اين يافته‌ها استرانگ به تدوين آزموني براي مقايسه علايق افراد به علايق و ارزشهاي تك گروه ملاك كه در شغل انتخابي خود موفق واز آن رضايت داشتند اعلام كرد. آزموني كه بر اين اساس تدوين گرديد رغبت‌سنج شغل استرانگ ناميده مي‌شود.


در تحقيقي كه تحت عنوان بررسي رغبتهاي دانش‌آموزان ناشنوا و شنوا در دوره متوسطه توسط محمدرضا رضايي در زمستان 1369 زير نظر استاد دكتر غلامعلي افروز بر روي 72 نفر از دانش‌آموزان ناشنوا و شنوا صورت گرفته است.
فرضيه مورد بررسي بدين صورت بيان شده است:
دانش‌آموزان ناشنوا در مقايسه با دانش‌آموزان عادي بكارهاي عملي تمايل بيشتري دارند. روش نمونه‌گيري در اين تحقيق به صورت تصادفي ساده و در قسمت دوم نمونه‌گيري از روش نمونه‌گيري خوشه‌اي استفاده گرديده است. ابزار كار بكاربرده شده دراين تحقيق ابتدا با تست ريون وسپس با پرسشنامه رغبت آزمودنيها مورد آزمون قرار گرفتند مدل آماري بكاررفته در اين تحقيق T مستقل و از آزمون F براي اثبات برابري واريانسها استفاده شده است و براساس نتايج داده‌ها فرضيه‌ تحقيق به اثبات رسيد يعني دانش‌آموزان ناشنوا در مقايسه با دانش‌آموزان شنوا تمايل به كارهاي عملي دارند. ( رضايي، محمدرضا، بررسي دانش‌آموزان ناشنوا وعادي در دوره متوسطه زمستان 69)


»فصل سوم«
جامعه تحقيق:
جامعه تحقيق شامل دانش‌آموزان دختر عادي و دختر ناشنوا مي‌باشد كه همگي در مقطع متوسطه در شهرستان كرج به تحصيل مشغول مي‌باشند.
نمونه تحقيق:
نمونه تحقيق بطور كلي 100 نفر از دانش‌آموزان عادي و 50 نفر از دانش‌آموزان ناشنواي دخترمي‌باشد گروه سني نمونه از 16 تا 23 مي‌باشد. گروه سني دختران ناشنوا در مقطع متوسطه بالاتر از دختران عادي در همين مقطع مي‌باشد و دليل اين امر بخاطر نقص شنوايي و به دنبال آن افت‌هاي تحصيلي در اين گروه مي‌باشد.
نمونه دانش‌آموزان عادي از استان تهران شهرستانكرج منطقه 3 آموزش و پرورش، دبيرستان شهيد شرافت انتخاب گرديد نمونه دانش‌آموزان ناشنوا از استان تهران شهرستان كرج منطقه 3 آنوزش و پرورش كرج مجتمع آموزشي ناشنوايان باغچه‌بان شماره 18 دختران انتخاب گرديد.
روش نمونه‌برداري:
روش نمونه‌برداري در اين تحقيق روش كومه‌اي يا در دسترس مي‌باشد. فايده اين روش به دليل در دسترس بودن آزمودنيها به راحتي مي‌توان اين روش را اجرا كرد در تحقيقات دانشجويان و پژوهشهاي آنها براي اخذ مدرك ليسانس يا بالاتر از اين روش به سهولت انجام پذير است، استفاده مي‌گردد.
ابزار تحقيق:
ابزار تحقيق در اين پژوهش پرسشنامه ارزش شغلي سوپر مي‌باشد دونالدوسوپر يكي از روانشناسان دانشكده معلمين كلمبيا اين تست را براي اولين بار تهيه كرد. در اين تست كه شامل 21 مورد براي انتخاب شغل مي‌باشد تفاوتهاي فردي افراد از نظر رغبتها و نگرشها سنجيده مي‌شود. اين تست شامل 21 پرسش مي‌باشد كه هر پرسش يك معيار خاص براي انتخاب شغل اندازه‌گيري مي‌كند. پاسخها پنچ گزينه‌اي شامل عدم اهميت. اهميت كم، اهميت متوسط، اهميت زياد، و اهميت زياد تنظيم گرديده‌اند. هر فرد به نسبت اهميتي كه براي هر پرسش قائل است يكي از اين پنج گزينه را انتخاب مي‌نمايد مثلاً اول ضرورت داشتن ابتكار و خلاقيت براي حل مشكلات شغلي را مي‌سنجديا معيار چهارم داشتن آزادي كامل در انتخاب شغل را تعيين مي‌كند و بالاخره پرسش بيست‌ويكم نقش مؤثر عوامل رواني در رضايتت را تعيين مي‌نمايد.


اعتبار يا پايايي تست:
منظور از اعتبار تست يعني اگر تستي را در دفعات مختلف درباره تك گروه معين اجرا كنيم نتيجه اجرا ثابت و يكسان باشد. براي برآورد پايايي تست از چندين روش استفاده مي شود، يكي از مهمترين روشها، روش بازآزمايي يا آزمون مجدد است.
در اين روش تست را دوبار براي گروه خاص اجرا مي‌كنيم پس هر فرد 2 نمره مي‌گيرد سپس بين اين دو نمره همبستگي گشتآوري پيرسون را محاسبه مي‌كنيم همبستگي بدست آمده نشان مي‌دهد كه تست اعتبار روپايايي دارد. در مورد اين پرسشنامه نيز از اين روش استفاده گرديد و تست 2 بار بر روي افراد اجرا شد. ضريب همبستگي 84% بدست آمده نشان مي‌دهد كه تست سوپر داراي اعتبار روپايايي مي‌باشد.
روايي:
منطور از روايي تست اين است كه تست تام اندازه براي اندازه‌گيري خصيصه مورد نظر كارآيي دارد بطوركلي در تستها سه نوع روايي وجود دارد:
1- روايي محتوايي
2- روايي ملاكي
3- روايي سازه
پرسشنامه مورد نظر داراي روايي محتوايي مي‌باشد منظور از روايي محتوايي يعني تست ب خصيصه مورد اندازه‌گيري ربط داشته باشد. براي اندازه‌گيري روايي محتوايي تست روش آماري وجود ندارد. بنابراين روايي محتوايي جنبه نظري و ذهني دارد.
فصل چهارم
محاسبات آماري:
پس از اجراي پرسشنامه از تك‌تك آزمودنيها و جمع‌آوري پرسشنامه حال بايد دو گروه دانش‌آموز عادي و ناشنوا از نظر معيارهاي انتخاب شغل ارزيابي و مقايسه گردند.

 


براي انجام اين كار بايد از يكسري محاسبات آماري و آزمون مجذور خي استفاده گردد اين آزمون مربوط به داده‌هاي منفصل( ناپيوسته) يعني داده‌هاي شمرده شده است نه مقادير متصل و اندازه‌گيري شده اين آزمون مربوط به نبودن وابستگي ارتباط و تفاوت بين دويا چند متغير شمارش شده است. فرض صفر در اين آزمون بيان مي‌كند كه يك متغير از متغير ديگري تأثير نمي‌پذيرد يا تفاوتي با آن ندارد. براي انجام آزمون مجذور‌خي نخست تفاوت FO ( فراواني افراد) و FE را محاسبه مي‌كنيم ( براي هر پيشآمد) سپس نسبت مجذور اين تفاوت را بر EF هر حادثه محاسبه مي‌كنيم و مجموع اين تعداد را براي پيشآمدهاي مختلف بدست مي‌آوريم.
حال براي انجام اين محاسبات بايد براي هر سؤال پرسشنامه بين گروه دانش‌آموزان عادي و ناشنوا مجذور‌خي محاسبه گردد پس از محاسبات آماري اگر مجذور‌خي از مجذور‌خي مندرج در جدول( جدول خلاصه شده مقادير مبين براي مجذور‌خي) در سطح 95% و99% بزرگتر باشد فرض صفر رد شده و بين دو گروه تفاوت معني‌دار وجود دارد. حال اگر مجذور‌خي محاسبه شده از مجذور‌خي جدول پيوست در دو سطح 95% و 99% كوچكتر باشد فرض صفر ثابت شده يعني تفاوتي بين دوگروه دانش‌آموزان عادي و ناشنوا در ملاك مورد نظر وجود ندارد.
جدول توزيع فراواني سوال 1 : ضرورت داشتن ابتكار و خلاقيت براي حل مشكلات شغلي
درجه / فراواني FO FE
(ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهيمت بسيار زياد
هيچكدام
6
6
10
10


13
5

5
12
5
6
22



5/5
9
5/7
8
5/17
5/2

5/5
9
5/7
8
5/17
5/2
04/0
1


83/0
5/0
16/1
5/2

04/0
1
83/0
5/0
16/1
5/2
جمع 100 100 خي2: 06/12

با مراجعه به جدول خلاصه شدة مقادير مبين براي مجذور خي با درجه آزادي 5 در سطح 5% عدد 07/11 بدست آمد كه در مقايسه با مجذور‌خي بدست آمده از آن كوچكتر است و نشان‌دهندة اين است كه فرض صفر در سطح 5% رد شده و به احتمال 95% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر ابتكار و خلاقيت براي حل مشكلات شغلي تفاوت وجوددارد ولي در سطح 1% چون مجذور‌خي محاسبه شده كوچكتر از مجذور‌خي جدول است فرض صفر ثابت شده يعني اگر ه به احتمال 95% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا در اين مورد تفاوت وجود دارد ولي نمي‌توان گفت به احتمال 99% نيز چنين اختلافي بين اين دو گروه مشاهده مي‌گردد.

جدول توزيع فراواني سؤال 2: امكان پيشرفت در شغل
درجه اهميت/ فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)


عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام



0
0
6
11
30
3

5
5
6
10
24
0
5/2
5/2
6
5/10
27
5/1

 

5/2
5/2
6
5/10
27
5/1


5/2
5/2
02/0
33/0
5/1

5/2
5/2
0
02/0
33/0
5/1
جمع 100 100 خي 2: 7/13

با مراجعه به جدول خلاصه شده مقادير مبين مجذورخي با درجه آزادي 5 در سطح 5% عدد 07/11 بدست ‌آمد كه در مقايسه با مجذور‌خي بدست آمده از آن ك.چكتر است پس نشاندهنده اين است مه فرض صفر در سطح 5% رد شده و به احتمال 95% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر ملاك امكان پيشرفت در شغل تفاوت وجود دارد ولي در سطح 1% با درجه آزادي 5 عدد 09/15 مي‌باشد كه از مجذور‌خي بدست آمده بزرگتر است و فرض ثابت شده يعني اگر چه به احتمال 95% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا در اين مورد تفاوت وجود دارد ولي نمي‌توان گفت به احتمال 99% نيز چنين اختلافي بين اين دو گروه مشاهده مي‌گردد.

جدول توزيع فراواني سؤال 3 امكان كمك به ديگران بوسيله شغل احتمالي
درجه اهميت/فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم


اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
1
1
6
17


25
0

4
4
5
7
30
0
5/2
5/2
5/5
12
5/27
0
5/2
5/2
5/5
12
5/27


0
9/0
9/0
05/0


1/2
23/0
0

9/0
9/0
05/0
1/2
23/0
0
جمع 100 100 خي2: 36/8

با مراجعه به جدول خلاصه شده مقادير مبين براي مجذورخي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذورخي به دست آمده نتيجه مي‌گيريم كه چون خي بدست آمده از خي جدول در دو سطح 95% و 99% كوچكتر است پس فرض صفر ثابت شده يعني تفاوتي بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر امكان كمك به ديگران بوسيله شغل احتمالي وجود ندارد.

جدول توزيع فراواني سؤال 4 داشتن آزادي كامل در شغل
درجه اهميت/ فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط


اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم


اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام


0
4
7
12
27
0

4
5
11
8
22
0


2
5/4
9
10
5/24
0

2
5/4
9
10
5/24
0
2
5/0
44/0
4/0
26/0
0

2
5/0
44/0


4/0
26/0
0
جمع 100 100 خي2: 2/7

با مراجعه به جدول خلاصه شده مقادير مبين براي مجذورخي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذور‌خي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم كه چون خي بدست آمده از خي جدول در دو سطح 95% و 99% كوچكتر است پس فرض ثابت شده يعني تفاوت بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر داشتن آزادي كامل در شغل وجود ندارد.

جدول توزيع فراواني سؤال 5: امكان كسب موفقيت اجتماعي از طريق شغل
درجه آزاي/ فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد


اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط


اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
3
7
8
11
21
0

4
1
7
13
25
0
5/3
4
5/7
12
23
0

5/3
4
5/7


12
23
0
07/0
25/2
03/0
‏08‏/‏0


17/0
0

07/0
25/2
03/0
‏08‏/‏0
17/0
0
جمع 100 100 خي2: 2/5

با مراجعه به جدول خلاصه شده مقادير مبين براي مجذورخي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذورخي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم كه چون خي بدست آمده از خي جدول در دو سطح 95% و 99% كوچكتر است پس فرض صفر ثابت شده يعني تفاوتي بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر امكان كسب موفقيت اجتماعي از طريق شغلي وجود ندارد.

جدول توزيع فراواني سؤال 6: پرداختن به شغلي كه بهقدرت هنري نياز دارد.
درجه اهميت/ فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد


اهميت بسيارزياد
هيچكدام
( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد


اهميت بسيار زياد
هيچكدام
0
0
8
4
38
0

10
5
15
9
11
0
5
5/2
5/11
5/6
5/24
0

5
5/2
5/11
5/6
5/24
0
5
5/2
07/1
96/0
44/7


0

5
5/2
07/1
96/0
44/7
0
جمع 100 100 خي 2: 94/33
بامراجعه به جدول خلاصه شده مقادير مبين برايمجذور خي در درجه ازادي 5 و مقايسه آن با مجذورخي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم چون خي بدست آمده از خي جدول در دو سطح 95% و 99% بزرگتر است پس فرض صفر رد شده يعني بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا به احتمال 99% تفاوت از نظر پرداختن به شغلي كه به قدرت هنري نياز دارد، وجود دارد.

جدول توزيع فراواني سؤال 7: دائمي بودن شغل
درجه اهميت/ فراواني O E
(ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)


عدم اهميت
اهيمت كم
اهميت متوسط
اهيمت زياد
اهميت بسيار زياد


هيچكدام
0
5
7
7
31
0

10
4
5
12
19
0
5
5/4
6
5/9
25
0

5
5/4
6
5/9
25
0
5
05/0
17/0


68/0
44/1
0

5
05/0
17/0
68/0
44/1
0
جمع 100 100 خي2: 68/14

با مراجعه به جدول خلاصه شده مقاديرمبين براي مجذور خي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذورخي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم چون خي بدست آمده د سطح 95% از خي جدول بزرگتر است پس فرض صفر رد شده يعني به احتمال 95% بين دانش‌آموزان ناشنوا و عادي از نظر دائمي بودن شغل تفاوت وجود دارد ولي در سطح 99% چون خي بدست آمده كوچكتر از خي جدول است فرض صفر ثابت شده يعني به احتمال 99% تفاوتي بين اين دو گروه وجود ندارد به عبارت ديگر با اينكه مي‌توان گفت به احتمال 95% از نظر اين مورد دو گروه ناشنوا و عادي متفاوتند ولي مي‌توان گفت كه به احتمال 99% نيز بين اين دو گروه تفاوت از نظر دائمي بودن شغل مشاهده مي‌شود.

جدول توزيع فراواني سؤال 8 دوستانه بودن محيط كار
درجه اهميت/ فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهيمت بسيار زياد
هيچكدام
0
4
6


7
32
1

3
1
4
8


34
0
5/1
5/2
5
5/7
33
5/0

5/1
5/2
5
5/7
33
5/0
5/1
9/0
2/0
03/0
03/0
5/0

5/1
9/0
2/0
03/0
03/0
5/0
جمع 100 100 خي2: 32/6

با توجه به جدول خلاصه شده مقادير مبين براي مجذورخي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذورخي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم چون خي بدست آمده از خي جدول در دو سطح 95% و 99% كوچكتر است پس فرض صفر ثابت شده يعني به احتمال 99% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر دوستانه بودن محيط كار تفاوتي وجود ندارد.

جدول توزيع فراواني سؤال 9: ضرورت احساس آرامش و آسايش كردن درانجام كار
درجه اهميت/ فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
(عادي)


عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط


اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
0
1
4
10
35
0

3
1
6
3
37
0

5/1
1
5
5/6
36
0

5/1
1
5
5/6
36


0

5/1
0
2/0
88/1
03/0
0

5/1
0
2/0
88/1
03/0
0

جمع 100 100 خي2: 22/7
با توجه به جدول خلاصه شده مقاير مبين براي مجذورخي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذورخي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم چون خي بدست آمده از خي جدول در دو سطح 95% و 99% كوچكتر است پس فرض صفر ثابت شده يعني به احتمال 9% بين دانش‌آموزان ناشنوا و عادي از نظر ضرورت احساس آرامش و آسايس‌كردن با انجام كار تفاوتي وجود ندارد.

جدول تويع فراواني سؤال 10: امكان آگاهي يافتن از نتايج كار انجام شده
درجه اهميت/فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)


عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد


هيچكدام
7
10
4
7
22
0

6
6
10
13
15
0


5/6
8
7
10
5/18
0

5/6
8
7
10
5/18
0



04/0
5/0
29/1
9/0
66/0
0

04/0
5/0
29/1
9/0
66/0
0
جمع 100 100 خي 2: 78/6
با توجه به جدول خلاصه شده مقادير مبين براي مجذور خي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذور خي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم چون خي بدست آمده از خي جدول در دو سطح 95% و 99% كوچكتر است پس صفر ثابت شده يعني به احتمال 99% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر امكان آگاهي يافتن از نتايج كار انجام شده تفاوتي وجود ندارد.

جدول توزيع فراواني سؤال 11: مرجع قدرت بودن
درجه اهميت/ فراواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد


هيچكدام
( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد


اهميت بسيار زياد
هيچكدام
12
14
6
8
9
1

12
6
17
5
10
0
12
10
5/11
5/6


5/9
5/0

12
10
5/11
5/6
5/9
5/0
0


6/1
63/2
35/0
03/0
5/0

0
6/1
63/2
35/0
03/0
5/0
جمع 100 100 خي 2: 22/10

با توجه به جدول خلاصه شده مقادير مبين مجذور خي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذورخي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم چ.ن خي بدست آمده از خي جدول در دو سطح 95% و 99% كوچكتر است پس فرض صفر ثابت شده يعني احتمال 99% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نطر مورد مرجع قدرت بودن تفاوتي وجود ندارد.

جدول تويع فراواني سوال 12: حق تصميم‌گيري درباره نوع كار و ايام شغل
درجه اهميت/ فراواني O E

( ناشنوا
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام


( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد


هيچكدام

8
7
8
10
17
0

3
5
8
15
19
0

5/5
6
8
5/12
18
0

5/5
6
8
5/12
18
0

14/1
17/0
0
5/0
05/0
0

14/1
17/0
0
5/0
05/0
0

جمع 100 100 خي2: 72/3
با توجه به جدول خلاصه شده مقادير مبين برا ي مجذورخي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذورخي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم چون خي بدست آمده از خي جدول در دود سطح 95% و 99% كوچكتر است پس فرض صفر ثابت شده يعني به احتمال 99% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر حق تصميم‌گيري درباره نوع كارو ايام شغل تفاوت وجود ندارد.




جدول توزيع فراواني سوال 13 افزايش دائمي حقوق
درجه اهميت/ فرواني O E
( ناشنوا)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
( عادي)
عدم اهميت
اهميت كم
اهميت متوسط
اهميت زياد
اهميت بسيار زياد
هيچكدام
8
4
8
9
19
2

7
5
13
11
14
0
5/7
5/4
5/10
10
5/16
1

5/7
5/4
5/10
10
5/16
1
03/0
05/0
09/0
1/0


38/0

1
03/0


05/0
09/0
1/0
38/0
1
جمع 100 100 خي 2: 3/4

با توجه به جدول خلاصه شده مقادير مبين براي مجذورخي در درجه آزادي 5 و مقايسه آن با مجذور خي بدست آمده نتيجه مي‌گيريم چون خي بدست آمده از خي جدول دردو سطح 95% و 99% كوچكتر است پس فرض صفر ثابت شده يعني احتمال 99% بين دانش‌آموزان عادي و ناشنوا از نظر افزايش دائمي بودن حقوق تفاوتي وجود ندارد.

جدول توزيع فراواني سؤال 14 پرداختن به شغلي كه نياز به توانايي ذهني دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید