بخشی از مقاله
مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا
چکيده
بحران هويت از جمله مفاهيمی است که از ديرباز مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته و تحقيقات گوناگونی پيرامون ابعاد گوناگون آن و عوامل موثر بر روی آن صورت گرفته است. روانشناسان بيشتر بحران هويت را در دوره نوجوانی و اثرات گذر او از نوجوانی به جوانی توجه کرده اند. و جامعه شناسان بحران هويت را در حالت گذر از جامعه سنتی به صنعتی، اين بحران را ريشه يابی می کنند. در چرخه زندگی ، دوره نوجوانی به منزله يکی از دوره های مهم محسوب میشود. گذر موفقيت آميز از نوجوانی به بزرگسالی منوط به سازش يافتگی های روانشناختی ، اجتماعی و زيست شناختی است.
هدف اين پژوهش مقايسه دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی در ابعاد گوناگون ويژگی های هويتی بوده است.
برای اين هدف تعداد 60 نفر از دانش آموزان ناشنوا و عادی منطقه 1 تهران انتخاب شدند و به وسيله مقياس سنجش هويت بنتون و آدامز مورد آزمايش قرار گرفتند.
با استفاده از آزمون آماری t برای گروه های مستقل فرضيه های تحقيق مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از تحلیل داده ها اهم نتايج به شرح زير بوده است:
1-دانش آموزان ناشنوا در مقايسه با دانش آموزان عادی در هويت آشفته نمرات بالاتری داشته اند و تفاوت دو گروه معنی دار بوده است.
2-بين دانش آموزان ناشنوا و عادی در هويت از پيش تعيين شده تفاوت معنی داری وجود نداشته است.
3-بين دانش آموزان ناشنوا و عادی در هویت تاخيری تفاوت معنی دار وجود نداشته است.
4-دانش آموزان عادی در مقايسه با دانش آموزان ناشنوا در هويت موفق از نمرات بالاتری برخوردار بودند و تفاوت دو گروه معنی دار بوده است.
فصل اول
مقدمه پژوهش
1-1. مقدمه
خانواده کوچکترين جزء اجتماع است . اجتماعی که از خانواده های سالم تشکيل شده باشد. اجتماعی سالم خواهد بود و شرط آنکه خانواده ای سالم باشد، اين است که افراد آن سالم باشند. لذا برای بهبود وضعيت اجتماع مهم ترين مسئله تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد آن است. خانواده اولين محيطی است که شخصيت کودک را شکل می دهد و محل انتقال سنت ها باورها و انواع مختلف شناخت هاست. کودک اولين قدم های اجتماعی شدن را در خانواده بر می دارد و در نهايت به موجودی اجتماعی تبديل می شود . اولين هويت اجتماعی فرد در خانوداه فراه
م می شود . احساس هويت يافتگی و انديشمند بودن در خانواده شکل می گيرد و رشد می کند. اين احساس ها آموخته می شوند و خانواده محلی است که چنين احساس هايي را به افراد می آموزد. فرزندان نقش تعيين کننده ای در سلامت روانی نوجوان بر جای میگذارد. اگر اين روابط بر اساس اصول درستی استوار باشد می تواند نوجوان را در گذر اين مرحله دشوار ، ياری رساند و اگر نامناسب باشد زمينه برای ايجاد مشکلات و انحرافات فراهم می گردد.
نوجوانی دوره رشد سريع جسمی است. تغييرات شدید جسمی بر رشد عاطفی نوجوان تاثير می گذارد و او را دچار اضطراب تعارض ، ناآرامی، زود رنجی و... می کند. از نظر ذهنی نوجوان در اين دوره کمتر به واقعيات توجه دارد و به رغم رشد عقلی ، رفتارش بيشتر تابع عواطف و احساسات است تا تفکر و منطق به جای پرداختن به واقعيات به دنيای تخيلات پناه می برد. به عقايد و نظرات ديگران وابستگی فراوانی پيدا کرده و در برابر مشکلات و موقعيت ها تصميم بگيرد و اين امر او را به شدت آسيب پذير می سازد.
نوجوانی دوران شکل گيری هويت فردی است. در اين زمينه نقش خانواده و جامعه جايگاه ويژه ای دارد. اين هويت يابی از طرفی به دوران کودکی ارتباط می يابد، چون پايه و اساس مرحله نوجوانی، دوره کودکی است که به نقش خانواده به ويژه پدرو مادر بستگی دارد. می دانيم نوجوان از خانواده خود الگو می پذيرد. اگر پدر و مادر از نظر رفتاری الگوهای مناسبی ارائه دهند همانند سازی نوجوان با آنها هويت را در جهت مثبت شکل میدهد. ولی اگر همانند سازی های نامناسب با الگوهای ناموفق والدين باشد ، روند هويت يابی نوجوان را مختل می کند. در اين زمينه اختلالات خانوادگی به ويژه اگر در حضور نوجوان مطرح گردد تاثير منفی در جريان تشکيل هويت وی به جای می گذارد و او را دچار اضطراب نگرانی و ناراحتی می کند. نوجوان با همسالان و گروهای ديگر اجتماعی نيز همانند سازی می کند.در اين زمينه دنيای او وسيع تر وارتباط او با محيطهای دیگر بيشتر از دوران کودکی است. هر قدر ارزش های حاکم بر خانواده ، مدرسه ، همسالان و جامعه هماهنگ تر و نزديک تر باشد، هويت يابی نوجوان سالم تر و آسان تر خواهد بود. در غير اين صورت ، نوجوان دچار سردرگمی، تعارض و بحران خواهد شد.
عدم موفقيت نوجوان در کسب هويت خود به هر دليل که باشد منجر به بحران خواهد شد و اگر نتواند بر اين بحران غلبه يابد اين امر به شکل دهی هويت منفی می انجامد. و سبب رفتارهای ضد اجتماعی ناسازگارانه و انحرافات گوناگون می گردد.
در واقع هويت پديده يا حالتی است غير قابل توصيف صرفاً يک احساس است. نوعی احساس استقلال اينکه يک «من» مبهم و ناشناخته وجود دارد و بحران را می توان بر يک وضعيت يا شرايط خطر آفرين ، بی ثبات ، ناپايدار و دچار اختلال اطلاق کرد و مسايلی مانند وابستگی سياسی ، اقتصادی، تقليدها، شکست ها و عدم موفقيت ها و بی کار شدن بسياری از افراد علل تشديد بحران هويت است( سينایی، انديشه نامه فرهنگ).
يکی از مهم ترين مسائلی که باعث آزار دادن نوجوان می شود اين است که با پشت سر گذاشتن دوران کودکی و ظهور تغييرات فيزيکی و روانی نيازهای جديدی را احساس می کند و خود را کودک سابق نمی بيند. و به اين سوال می رسد که«من کيستم؟» در جوامع ابتدايي که الگوی شکل پذيری و همانند سازی و نقش های اجتماعی محدود بر هويت يابی برای نوجوان ساده بود. نوجوان در آن جامعه به سادگی نقش های تازه را می پذيرفت و رفتار قابل قبولی داشت، ولی در جامعه پيچيده امروز که به سرعت تغيير می يابد هويت يابی برای نوجوان دشوار است.
در هنگام بحران هويت نوجوان شديداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است و نمیتواند جنبه های مختلف شخصيت خود را در يک خويشتن قابل و هماهنگ ، سازمان دهد. و يکی ديگر از مسائ
لی است که نوجوانان با آن روبرو هستند. هويت حرفه ای است که طرح ريزی برای شغل آينده، تشخيص متناسب حرفه، با استعداد و ذوق خويش برای نوجوان اهميت فراوانی دارد و عدم موفقيت نوجوان در اين زمينه باعث ابهام و سردرگمی نوجوان شده و نوجوان دچار بحران هويت می گردد.
طبق ديدگاه راجرز (1972) بحران هويت باعث اشکال در سازگاری و اشکال در هويت اجتماعی نوجوان می شود . اريکسون خصوصياتی را که در هنگام بحران هويت جنبه پاتولوژيک پيدا می کند به صورت زير بيان می کند:
1)عدم توانايي در ايجاد روابط شخصی که حاصل آن کناره گيری و روابط متقابل کليشه ای و قالب است.
2)اختلال در پيش بينی زمان، با اعتقاد نداشتن به اين که زمان ممکن است باعث تغيير می شود.
3)اختلال در تلاش و کوشش همراه با عدم تمرکز و توجه به کارهای بی نتيجه و بيم از رقابت.
4)انتخاب هويت منفی و کارهايي را کسرشأن خود دانستن ، در صورتی که متناسب با فرم خانوادگی و اجتماعی است.
ضمن اينکه جامعه ما جامعه ای جوان است. از آنجاکه بخش مهمی از مسئوليت و بار زندگی فردی و اجتماعی بر دوش همين نسل جوان است توجه به وضعيت اين بخش اعظم نه تنها برای درک و فهم آنها به لحاظ روانشناسی و جامعه شناختی بلکه از نظر سياسی و اقتصادی اهميت فراوان دارد. اگر اين نسل گرفتار وابستگی از پيش تعيين شده شوند در حرکت پويايی و کارکردهای جامعه، کندی و رخوت به وجود می آورد. برای آنکه جامعه بتواند به حيات خود ادامه دهد گروه ميانسال علاوه بر مسئوليت خود بايد بتواند مسئوليتهای جوان را نيز مورد توجه قرار دهد.(صنعتی 1372)
2-1. بيان مسئله
در حال حاضر اطلاعات دقيقی درباره هويت يافتگی نوجوانان در کشور وجود ندارد. يکی از دلايل اين امر فقدان ابزار سنجش مناسب در اين زمينه می باشد و با توجه به گستردگی حالات هويت موجود در بين نوجوانان به خصوص در مقايسه با دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی ما را بر آن داشت تا بررسی های مورد نظر را در اين زمينه مورد اجرا گذاريم. مرور بر دوره نوجوانی با زير سوال بردن ارزش های پذيرفته شده دوره کودکی همراه است . نوجوان با ترديد در آنچه که مورد قبول والدين و بزرگسالن جامعه است سعی می کند تا به يک بازنگری اساسی پذيرفته های قبلی خود بپردازد. وجود تغييرات بدنی و روانی در نوجوان آن چنان سريع و گسترده است که نوجوان را در بدست آوردن يک تعريف جديد از خود با دشواری های اساسی روبرو می کند. اختلاف نظر با والدين، سردرگمی نوجوان در انتخاب های اساسی که در دوره نوجوانی نيز کاملاً تصريح نمیشود، سلامت روانی نوجوان را مورد تهديد قرار می دهد. بسياری از آسيب های روانی و اجتماعی در دوره نوجوانی اتفاق می افتد.(رحيمی نژاد به نقل از نولروکالان -1991)
اصولاً هويت يافتگی نوجوان بدون تصميم گيری درباره شغل ، زندگی ، مذهب و نقش جنسی امکان پذير نيست، در واقع مشکلات هويتی موجود در بين افراد جامعه به خصوص بزرگسالان به دلايل عمده ای شايع می باشد که اين مشکلات بايد در دوران نوجوانی مورد بررسی قرار بگيرند. مطالعاتی درباره اين موضوع در سايه کشور ها با عناوين مختلفی صورت پذيرفته است اما در ايران مطالعات عميق و دامنه داری که ابعاد گوناگون هويت را مورد بررسی قرار دهد صورت نگرفته و موضوع مورد نظر آنچنان که بايد گسترش نيافته است. اين مطالعه بخشی از اين حيطه عل
می را پوشش می دهد.
ارتباط هويت با ناشنوايي:
نوجوانی تحت هر شرايطی و برای تمامی افراد مرحله ای از دوران زندگی است که فرد در آن با بحران های زيادی مواجه می شود. از نظر شلزينگر و ميدو(1971) نوجوانی زمان تحمل استرس خاصی برای کودکان ناشنوا و والدينشان است. از اين نظريه کاملاً مشخص است که نوجوانان ناشنوا هم مانند نوجوانان عادی با بحران هويت و هويت يابی روبرو می شوند. به خصوص در خانواده هايی که از بين چند فرزند آنها هم کودک ناشنوا متولد شده باشد و هم کودک عادی. نوجوانی مقطع زمانی است که شکاف بين کودک ناشنوا و کودک شنوا به اشکال متعدد وسيع تر می شود. مسلم است الگوهای اجتماعی شدن و هويت يابی در کودک ناشنوا متفاوت از الگوهای خواهر و برادر شنوای اوست. اما خانواده در اين زمينه نقش بسزايي دارد. خانواده اولين نظام اجتماعی است که اکثر کودکان به آن تعلق دارند. و برای اين کودکان خانواده اولين و مهم ترين راه برای شکل گيری هويت و پيدا کردن آن، به شمار می رود. بنابراين ، برقراری ارتباطی صريح و پايدار امری ضروری است. در واقع خانواده می تواند نقش مهمی برای هويت يافتگی فرزندان ناشنوايشان ايفا کنند. فرد ناشنوا به دليل نقص شنوايي اش ممکن است در نوجوانی با بحران های زيادی مواجه شود. وشايد يکی از دلايل اين امر اين باشد که آنها تفاوت قابل ملاحظه ای بين خود و ديگران می بيند و ممکن است در سن نوجوانی ، يعنی دورانی که افراد به شناخت خود می پردازند، دورانی که به استقلال روی می آورند و دورانی که میخواهند برای آينده خود برنامه ريزی کنند و هويت فردی ، اجتماعی و شغلی خود را بيابند. با بحران ها و مشکلات قابل توجهی مواجه شوند. و در واقع موضوعی هم که ما در اين پژوهش به دنبال آن هستيم همين است. يعنی در پايان اين تحقيق ما بدانيم که:
آيا هويت يابی با ناشنوايي ارتباط دارد؟
آيا نقص شنوايي به هويت يابی نوجوان تاثير می گذارد؟
آيا افرادی که سازگاری مطلوبی از خودشان می دهند و از هويت موفقی برخوردارند جزء افراد عادی و بدون هيچ نقص شنوايي هستند؟ يا اينکه افراد ناشنوا يا کم شنوا هم می توانند به هويت يافتگی برسند(با وجود محيط غنی آموزشی)؟
آيا در هويت يافتگی افراد ناشنوا با افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
3-1. متغيرها
1)متغير مستقل: بحران هويت
2)متغير وابسته: ناشنوايي
4-1. اهميت پژوهش
مطالعه در زمينه مسائلی که مشکلات هويتی در بين نوجوانان و جوانان فعال است از زمينه های پژوهشی جديد محسوب می شود. با مطالعه بر روی ادبيات و پيشينه تحقيق در داخل کشور، تحقيقات قابل توجهی به چشم نمی خورد . اين مطالعه و پژوهش ضمن اينکه می تواند شوقی برای پژوهشگران ديگر باشد، در نوع خود می تواند بخشی از مسائل و مشکلات هويتی دانش آموزان را توصیف کند. در ضمن تحقيقات و پژوهش های انجام شده در ساير کشورها حکايت از ان دارد که مسائل هويتی در بين دانشجويان و دانش آموران رو به تزايد است و اين تحقيق ضمن بررسی اين موضوع زمينه های لازم را برای بررسی بيشتر اين موضوع فراهم می کند.
موضوع هويت يابی و بحران های آن از اهميت خاصی برخوردار است و موضوعی است که در تمام مراحل زندگی فرد مطرح می باشد. ولی در مرحله نوجوانی بيشتر از مراحل قبل قابل توجه است و نيز اين موضوع از جمله موضوعاتی بود که از نظر من در هر جامعه ای و با هر فرهنگی حائز اهميت است.
5-1. ضرورت پژوهش
نوجوانی يک دوره از شير گرفتن روانی است که شخص پشت سر می گذارد و به سمت استقلال و استحکام روانی پيش می رود. اين دوره نيازمند آموزش های ويژه است تا نوجوان بتواند اين دوره را که در آن با هويت يابی و بحران های آن روبرو می شود را با موفقیت پشت سر بگذارد و برای نیل به این هدف احتياج به تحقيق و پژوهش های زيادی در اين زمينه وجود دارد و علی رغم اينکه جامعه ما جزء جامعه هايی است که جمعيت جوان آن بيشتر از بزرگسالان آن است آنچنان که بايد به اين موضوع نپرداخته اند و از نظر من اين موضوع و پرداختن به آن از ضروريات هر جامعه است.
سلامتی روانی يکی از پايه های مهم و اساسی هر جامعه است. جامعه ای که فرد آن نقش مهمی در اين زمینه از خود ايفا می کنند و اساس سلامتی روانی هر فرد هويت يابی موفق اوست. در نتيجه اين موضوع از اهميت و ضرورت ويژه ای در هر جامعه برخوردار است.
6-1. فرضيه های پژوهش
با توجه به مسايل مطروحه و با استناد به زمينه های نظری و پيشينه تحقيقی فرضيه های اين مطالعه به شرح زير صورت بندی شده:
1) بين دانش آموزان ناشنوا با دانش آموزان عادی در هويت آشفته تفاوت معنی داری وجود دارد؟
2) بين دانش آموزان ناشنوا با دانش آموزان عادی در هويت از پيش تعيين شده تفاوت معنی داری وجود دارد؟
3) بين دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی در هويت تاخيری تفاوت معنی داری وجود دارد؟
4) بين دانش آموزان ناشنوا با داشن آموزان عادی در هويت موفق تفاوت معنی داری وجود دارد؟
7-1. تعاريف مفهومی و عملياتی
-تعاريف مفهومی. هويت: بر اساس ديدگاه اريکسون هويت يعنی احساس فرديت و يگانگی، هويت يعنی هماهنگی و يکپارچگی بين آنچه را که از خود تصور می کنيم و ان تصويری که ديگران از ما دارند. هويت تماميتی است در دوره نوجوانی .
بحران هويت: مرحله ای از دوران زندگی فرد که نوجوان دچار سردرگمی شود و برای غلبه بر اين حالت بحرانی بايد بتواند برای سوال های خود پاسخی منطقی داشته باشد تا بتواند خود را باور کند. اين دوران نه به گذشته متعلق است و نه به آينده. به عبارتی نوجوان نه کودک است نه بزرگسال يعنی تا سال های طولانی نداند هدفش چيست؟ نداند بايد چه کسی شود.
تعريف ناشنوايی: ناشنوايي نوعی نقص شنوايي است يعنی وضعيتی که يادگيری از طريق گوش و شنوايي ممانعت می کند (نورثون و داونس ، 1991 نقل از هانت 2002)
-تعاريف عملياتی. تعريف هويت: در اين پژوهش عبارتست از نمره ای که آزمودنيها از مقياس
سنجش حالات هويت خود را بدست می آورند که در این تحقیق از مقیاس سنجش هویت بنتون وآدامز استفاده شده است.
تعريف ناشنوايي: در اين مطالعه ناشنوايی يعنی حالتی که توسط معيارهای سازمان ملی ناشنوايان تعيين شده باشد.
فصل دوم
ادبيات و پيشينه پژوهش
1-2. مقدمه
فصل دوم پژوهش حاضر شامل دو قسمت کلی ذيل خواهد بود:
اول: بررسی پژوهش های انجام شده در مورد موضوع تحقيق و نيز تحولات آراء و عقايد پيرامون مسائل پژوهش که به صورت مستقيم و يا غير مستقيم از منابع مختلف مطرح گرديده است.
دوم: استنباط و استنتاج از ماحصل پژوهش حاضر عقايد و تفکران اصلی موضوع پژوهش و روابط گوناگون که می تواند در اثر اين پژوهش ها و عقايد و تفکرات وجود داشته باشند.