بخشی از مقاله
اثرات کتابخوانی
مقدمه
پرورش و شكوفايي استعدادهاي سرشار نسل جوان، امكانات فراواني را ميطلبد كه مهمترين آنها انس و عادت با كتاب و قلم و سير آزاد انديشه در جولانگاه علم و ادب است.
از آنجا كه جوانان آينده سازان كشور ميباشند براي هدايت آنها به سعادت و تكامل بايد روش صحيح زيستن را به آنان آموخت، اين مهم تنها با سلاح دانستن و عمل به دانستهها تحقق مييابد. با شناخت اهميت و حساسيت مطالعه و كتابخواني در بين نسل جوان، ميتوان به نقش مطالعه و كتابخواني درتعالي روح و انديشه جوانان پي برد و با شناخت گرايشهاي نسل جوان در مطالعه و كتابخواني برايتوزيع فرهنگ مطالعه در ميانه آنان برنامهريزي كرد.
با تولد كتاب زندگي انسان در قرون پيش تغيير اساسي پيدا كرد و انتقال فرهنگ از نسلي به نسل ديگر تسهيل شد و سرانجام در زمان كنوني كتاب تمام مرزهاي جغرافيايي و فرهنگي را در نور ديده است، و امروزه ميزان نشر و تعداد ساعات مطالعه و مطالعه كنندگان كتب به عنوان يكي از شاخصهاي رشد و توسعه جوامع و يكي از نشانههاي پيشرفت و ترقي به حساب ميآيد اين در حالي است كه عليرغم گسترش همه جانبهي وسايل ارتباط جمعي همچون راديو و تلويزيون، سينم و روزنامه، كتاب هنوز جايگاه ويژهاي دنياي امروز دارد.
در اهميت اين رسانهي قوي و مفيد همين بس كه حيدري (1375) مقايسهاي بين انسان و غير انسان انجام داده است و عمده تفاوت اين دو را در استفاده از ابزاري به نام كتاب ميداند چناكه ميگويد.
فصل اول
بيان مساله؛
ضرورت آگاهي از نيازها و علايق خوانندگان مخصوصاَ دانشآموزان و ارزش كه بر تحصيل و مطالعه قائلند براي برنامهريزي بهتر براي توليد نشر كتابهايي كه مهم به بالندگي فكري و فرهنگي و علمي آنان بيانجامد و هم بر فرهنگ مطالعه و تقويت تحصلي آنان در جامعه كمك ميكند اجتناب ناپذير و بدهي است و اين مهم حاصل نميشود مگر از راههاي مختلف پژوهشي لذا سوال اساسي اين است: آيا مطالعات غير درسي دانش آموزان بر پيشرفت تحصيلي آنها اثر گذار است؟
قال علي (ع): «لاسه افضل من التحقيق»، هيچ روشي بهتر از تحقيق نيست.
بشر هميسه و در همه حال نگران وضعيت آيندهي فرزندان خود بوده است به ويژه وقتي اين فرهنگ احتمالاَ در معرض حملههاي جوامع و ساير اقوام باشد.
محتواي كتابهاي مختلفي كه به هر مطالعه ميشوند ميتواند سير خط فكري، انديشه و اعتقاد و نهايتاَ كاركرد افراد مطالعه كننده را تحت تاثير قرار دهد، در زمان ماهم كه دانش آموزان عظيمترين قشر جمعيتي و سرمايهاي ممكلت هستند پرورش وبالندگي آنها، سلامت و توسعه و پيشرفت آيندهي كشور را بدنلا خواهد داشت و بنابراين مطالعه به عنوان يكي از مهمترين ابزارهاي توسعه و تعالي فكري و علمي و محتواي آن در مورداين قشر عظيم اهميت زيادي داشته است.
بنابر مقدمهاي كه گذشت انجام اين پژوهش به دليل زير حائز اهميت است:
هدف و ضرورت پژوهش؛
دستيابي به ميزان مطالعهي غير درسي دانشآموزان دورهي متوسط، كشور دستيابي به روند موضوعي مطالعات غيردرسي دانشآموزان.
هدف پژوهش؛
تعيين تاثير مطالعات غيردرسي بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان منطقهي 16 تهران.
فرضيه تحقيق؛
بين پيشرفت تحصيلي دانشآموزان داراي مطالعات غير درسي با دانشآموزان بدون اين مطالعات تفاوت وجود دارد.
سوال تحقيق؛
آيا بين پيشرفت تحصيلي دانشآموزان داراي مطالعات غيردرسي و دانشآموزان بدون مطالعات غير درسي تفاوت وجود دارد،
تعريف اصطلاحات؛
پيشرفت تحصلي: در اين تحقيق پيشرفت تحصلي دانشآموزان داراي مطالعات غيردرسي و بدون اين مطالعات از طريق محاسبهي ميانگين نمرات آنان در پايان نيمسال دوم سال تحصلي 86-1385 اندازهگيري خواهد شد.
دورهي متوسطه؛
منظور دورهي تحصيلي است، بعد از دورهي راهنمايي و قبل از دورهي آموزش عالي كه در اين تحقيق سال سوم متوسطه مد نظر بوده است.
دانشآموز ممتاز؛
كسي است كه معدل كل وي در امتحانات خرداد ماه پايه دوم متوسط بالاتر از 17 باشد و ضمناَ قبلاَ در آن پايه مردود نشده باشد.
مطالعات غيردرسي؛
منظور مطالعهي جزوات و روزنامهها، كتابهاي داستاني، ديني و يا مذهبي و تمام آنچه كه مربوط به دروس مدرسه نمي شود، ميباشد.
فصل دوم
ادبيات تحقيق :
تاثير خانواده در پيشرفت تحصيلي:
طبق بررسيهاي با عمل آمده تعداد محدودي تحقيق در ارتباط با پيشرفت تحصيلي دانشآموزان صورت گرفت كه در اين بخش به نمونهةايي از آن اشاره ميكنيم. خانواده با مشابه منظومه شمسي است همان گونه كه منظومه شمسي است همه راي مركزيست و كانون تششع خورشيد و از آن به ساير عناصر مظهر مانور ساطع ميشود مركزيت و كانون منظومه خانوادگي پدر و مادر هستند كه تشعشات عاطفي و گرم خود را در محيط خانواده ميپراكنند و حيات عاطفي را رونق ميبخشد (آدلر)
فرهنگ طبقاتي و پيشرفت تحصيلي: مطالعات صورت گرفته بيانگر اين نكته است كه حتي هنگامي كه عامل هوش ثابت نه داشته شود. بين اعضاي گروههاي اجتماعي مختلف از نظر پيشرفت تحصيلي اختلاف معنيدار وجود دارد.
بر اين بنياد محصلان سياه پوست طبقه كارگر با ضريب هوشي مساوي با شاگردان سفيدپوست در نظام آموزشي آمريكا پيشرفت تحصيلي كمتري دارند. بنابراين گفته شده است كه قشربندي طبات و قومي مستقيماض با پيشرفت تحصيلي ارتباط دارد به ويژه چنين استدلال شده كه خرده فرهنگ، هنجارها و ارزشهاي متمايز طبقات ميگذراند هربرت هايمن جامعه شناس آمريكايي در مقالهاي تحت عنوان نظامهاي ارزشهاي طبقات مختلف به تفصيل از اين قضيه سخن به بيان ميآورد و چنين معتقدان كه نظام ارزش طبقات پايين اجتماعي يك مانع خود ساخته براي وضعيت مناسب ايجاد ميكند.
هايمن با استفاده از يافتههاي جامعهشناسان تفاوتهاي زير را در ميان نظام ارزش طبقه كارگر و متوسط بر ميشمارد.
اعضاي طبقه كارگر ارزش پايينتر عابران آموزش و پرورش قائلند آنان تاكيد كمتري به آموزش رسمي دارند و آن را وسيله اي براي پيشرفت تحصيل قلمداد نميكنند آنها ارزش كمتري براي ادامه تحصيل پس از دوران سن قانوني مدرسهاي قائلند.
آنها براي موفقيتهاي شغلي سطح بالا ارزش كمتري در نظر ميگيرند. اعضاي طبقه كارگر در مقايسه با افراد طبقه متوسط عقيده دارند كه فرصت كمتري براي پيشرفت تحصيل وجود دارد. بارلي سوگارمن: برخي جنبه فرده فرهنگهاي طبقه متوسط و كارگر را مستقيماَ به پيشرفت تحصيلي اختراقي ربط ميدهند. وي در مورد وجود اختراق در نگرش و ديدگاه بين دو طبقه تفسيري ارائه ميدهد و در آن است
كه ماهيت مشاغل بومي و غير بومي عمدتاض اين تفاوتها را موجب ميشود بسياري از شغلهاي مربوط با متوسط فرصتي براي پيشرفت مستمر در زمينه درآمد و متنام به همراه دارند اين امر مشوق برنامه ريزي براي اينده ميشود. در كلاس پيشرفت تحصيلي را به چند عامل كه عبارت بودند از: سلامت دانشآموز، تعداد افراد خانواده كيفيت كلاس ارتباط دارد چنين به نظر مي رسد
كه مهمترين عامل تنها عبارت بود از ميزان علاقه والدين به ترتيب فرزندانشان بطور كلي والدين طبقه متوسطه با مراجعه بيشتر به مدرسه و بحث درباره پيشرفت تحصيلي فرزندانشان علاقه بيشتري از خود نشان ميدهند همچنين اثر جنس، ترتيب تولد، اندازه خانواده و ساير مشخصات بر اساس شاخصهايي مانند ضريب هوش پيشرفت تحصيلي فوت والدين ميزان فقدان اختلالات رفتاري چند دهه اخير به تفضيل مورد بررسي قرارگرفته اين مطالعات كه اطلاعات نسبتاَ جالب و جامعي در اختيار علاقمندان گزارده است نشان از آن دارد كه اندازه خانواده و رتبه تولد در كيفيت رشد فرزندان تاثير قابل ملاحظهاي را دارد.
به دلايل بسيار فرزندان اول يا فرزندان يك جاي خاصي در خانواده دارد والدين ميتوانند وقت و توجه بيشتري را صرف فرزند اول خود كنند و احتمال دارد از او بيشتر مراقبت و حمايت كننده و بيشتر تسليم خواستهايش شوند فرزندان اول با فرزند يگانه معمولاَ در آزمونهاي هوش نمرههاي بالاتري بدست ميآورند.
تحقيقاتي كه طي دهههاي 50 و 60 ميلادي بر روي حيوانات صورت گرفته بود دال بر آن بود كه اگر حيوانات در طي دوران نوزادي در شرايط محدوديت حسي نگه داشته شوند يا اصلاض نميتوانند رشد نند و يا مدت زمان بيشتري نياز دارند تا مانند حيواناتي كه در شرايط عادي رشد كردهاند چيز ياد بگيرند.
اگر بخواهيم اموري كه در پيشرفت تحصيلي جستجو كنيم در ده موضوع خلاصه ميشود: 1- احساس تنهايي: انسان احساس ميكند دروسط جمعيت تنها است چنان باق فيهاي پي در پي نيز قابل انتظاري كه از دوستان و آشنايان نزديك در مقامي صميمي و حتمي همسر و فرزند خود ميبيند چنان او را نسبت به همه چيز و همه كس بدين ساخته كه احساس ميكند تك و تنهاست.
احساس پوچي و بيهدفي، احساس نداشتن پناهگاهي، تصوير با نگاهي از دوران پيري، تصوير وحشتناكي از چهره مرگ احساس ناخشنودي و عدم اثباع كامل، بدبيني آزار دهنده، ترس از آينده، احساس گناه و شرمساري روي آوردن بر زندگي تجملي.
فصل دوم : ادبيات و پيشينه تحقيق
مقدمه
كنجكاوي و نياز انسان به دانستن يكي از خمير مايههاي دروني بشر بوده است كه از ابتداي تولد او را لحظهاي آرام نگذاشته است؛ در دانستن و طرح سوالهاي گوناگون راجع به جهان و پديدههاي آن و راجع به خود انسان كه او را وا داشته تا به دنبال پاسخ و ارضاي اين دروني برآيد. در مورد تحصيل و با سواد شدن نيز همين طور بوده است دانشآموزان، مخصوصاَ دانشآموزان با استعداد و با هوش هميشه ودر همه حال به دنبال زياد دانستن و پيشرفت روزافزون خود در زمينهي تحصيل و مطالعه بودهاند.
پيشرفت كودكان در مدرسه و بزرگسالي نه تنها به تواناييهاي آنان، بلكه به انگيزش، نگرش و واكنشهاي عاطفيشان به مدرسه و ساير مسايل كه در موفقيت دخالت دارند بستگي دارد. يكي از سازههاي اوليهاي كه روانشناسان براي تبيين اين جنبه از پيشرفت ارايه كردهاند، انگيزش پيشرفت است. انگيزش پيشرفت عبارت است از گرايش همه جانبه به ارزيابي عملكرد خود با توجه به عاليترين معيارها.
اهميت و تاكيد اسلام بر مطالعه (خواندن)
از آنجائي كه نام كتاب مقدس مسلمانان قرآن ميباشد كه به معني خواندن است و همچنين نخستين ايات وحي با خواندن آغاز ميشود «اقرا باسم ربك الذي خلق» و اين كلام حضرت حق است كه توسط جبرئيل بر پيامبر نازل شدهاست، مطالعه و خواندن بايددر ميان مسلمانان از اهميت ويژهاي برخوردار باشد.
همچنين در روايات آمده است كه رسول اكرم (ص) فرمودهاند: «اطلب لعلم من المهدالي اللحد». علم رااز گهواره تا گور بجويئد و يا در جايديگر ميفرمايد: «اطلب لعلم فريضه علي لحل سلم و سلمه». در طلب علم و دانش بر هر مردن و زن مسلماني واجباست. و يا در موردي ديگري ميفرمايد: «اطلب العلم ولو بالعين» كه علم را پي جوئي كنيد حتي اگر در چين باشد.
بادر نظر داشتن تاكيد مكتب حيات بخش اسلام و كردار و گفتار ائمهي معصومين و بزرگان مشخص ميشود كه اسلام به مطالعه و خواندن اهميت فراواني داده است. لذا بايد براي رشد فكري و علمي جامعه چاره انديشيد و زمينههاي مطالعه و كتابخواني را با روشهاي عميق و صحيح در جامعه بوجود آورد.
حضرت علي (ع): ميفرمايد: علم مونس انسان است؛ در وحشتو تنهائي رفيق انسان است.
تعريف مطالعه:
در اين قسمت ابتدا به تعاريفي كه از مطالعه در متون مختلف بعمل آمده است ميپردازيم. سپس به مفهوم مطالعه ي غير درسي اشاره خواهد شد.
مطالعه: در لغتنامه دهخدا مطالعه به معني نگريستن بر هر چيزي براي واقف شدن به آنان و تأمل و تفكر و انديشه و نظريه دقت و مطالعه كردن به معني نگريستن در چيزي براي وقوف براموال آن آمده است.
در فرهنگ معين مطالعه، خواندن كتاب يا نوشتهاي و فهميدن آن، قرائت نوشتهاي براي درك آن معني شده است.
در فرهنگ علوم رفتاري مطالعه به سه معني ذيل به كار برده شده است:
1- به كار بردن عقل يا ذهن براي يك مساله يا موضوع است.
2- رشتهاي از يادگيري است.
3- بحث و بررسي درابره يك موضوع خاص يا گزارش درباره يك تحقيق است.
براساس اين تعرف كه مطالعه برقراري ارتباط با آثار و طرز تفكر ديگران است، ميتوان مطالعه را به انواع مختلفي طبقهبندي كرد، يكي از اين انواع طبقهبندي، مطالعه درسي ومطالعه غير درسي است.
منظور از مطالعه درس خواندن يا مطالعه منابع درسي اعم از كتاب، جزوه، تمرينات كتاب درسي، مطالعات منابع كمك درس و هر گونه نوشتهاي است كه جزء تكاليف درسي فرد، دانش آموز و دانشجو و غيره بوده است و مصرف آن عمدتاَ كسب مهارت يا موفقيت در آزمون مربوطه ميباشد.
مطالعه غير درسي كه گاه با عنوان مطالعه آزاد نيز به كار برده ميشود، خواندن يا مطالعه هر گونه نوشته است. كه بمنظورهاي مختلف از سوي فرد انجام ميشود و ميتواند شالم مطالعه همه يا انواع منابع مطالعاتي در كتاب، روزنامه، مجله، ماهنامه و … باشد. اگر چه هدف از اين مطالعه صرفاَ كسب مهارت يا موفقيت دروس يا آزمونهاي مدرسهاي يا دانشگاه نيست ولي نميتوان تاثير اين نوع مطالعه را بر مطالعه درسي ناديده گرفت.
اهميت مطالعه:
مطالعه در كنار ساير ابزار ارتباط جهان و محيط پيرامون همواره بعنوان يكي از مهمترين و عميقترين و ماندگارترين و احتمالاَ كم هزينهترين روش جمعآوري اطلاعات و ارتقاء بينش و دانش و بهرهمندي از زمان مطرح بوده است.
انسان به دلايل مختلف به عنوان پيچيدهترين و كاملترين مخلوقات عالم هستي شناخته شده است. از جمله اين دلايل قدرت يادگيري در سطح بالا و عميق اوست. انسان به مدد يادگيري و به كمك شناخت و آموخته ما ميخورد. توانسته است تا به اين حد زندگي خود را توسعه بخشد. در واقع انسان به دو دليل ياد ميگيرد:
1- ارضاء حس كنجكاوي و
2- غلبه بهتر بر مشكلات.
امروزه مطالعه و تحقيق از مهمترين عوامل توسعه اجتماعي محسوب ميشود. تجربه كشورها به خوبي نشان داده است كه هر جامعهاي كه به مطالعه و تحقيق بيشتر اهميت دهد به مدارج علمي بالاتري دست يافته است و از اين رهگذر افراد جامعه وحتي انسانهاي بعدي بهرهمند شدهاند.
مطالعه براي افراد دروازهاي به سوي دانش و درايت است. مطالعه يكي از موثرترين عوامل پيشرفت سيستماتيك زبان و شخصيت آدمي است. مطالعه ما را با عقايد و افكار آنهايي كه موانع زمان، مكان و زبان را از ميان برميدارند، آشنا ميسازد.
دانشمند و روان شناس روسي V.Demidor در كتاب خود با عنوان چگونه ميبينيم و چه چيزهايي را مشاهده ميكنيم. چنين مينويسد:
عمل خواندن و مطالع نيروي مطلق نيم كره چپ مغز را توسعه داده و تهير ميكندو علاوه بر اين، كلماتي را كه مربوط به تصويرهاي ذهني بخصوصي ميباشند كامل ميكند. (منبع را معرفي كنند)
مطالعه و ابعاد آن
يكي از ويژگيهاي مهم انسان زبان است: داشتن قدرت تكلم و باين انسان را در امر ياديگري – يادهي، ياري بسياري نموده است. زبان و بيان يكي از وسايل عمده ايجاد ارتباط اجتماعي در انسان است. زبان به صورت كلامي و غير كلامي در انسان متجلي شده است. اصواتي كه از هنجره انسان خارج ميشوند، مجموعهاي از نشانههايي هستند كه در طي قرون و اعصار از تركيب آن، كلمات پيچيدهتري درست شدهاند و هر كلمه معني و مفهوم خاصي پيدا كرده است. اين نشانهها در ابتدا شكلي ساده داشتهاند و پس از آن تكامل يافته و به تركيبات و مشتقات متعددي تبديل شدهاند. از مجموع اين نشانههاي صوتي، زبان شكل گرفته است. بنابراين زبان مجموعهاي است از علائم و نشانههاي صوتي يا كتبي براي بيان معاني اشياء و پديدههاي عالم خارج به منظور ايجاد ارتباط از طريق اين معاني.
با توجه به آنچه آمد مي توان نتيجه گرفت كه زبان امروز داراي چهار ركن اساسي است:
1- گفتن
2- گوش دادن
3- نوشتن
4- خواندن
در ارتباط اجتماعي، پيامها با دو ركن «گفتن و نوشتن» فرستاده ميشود.
بوسيله دو ركن ديگر، گوش دادن و خواندن، دريافت ميكردند. بنابراين خواندن و مطالعه كردن از اركان عمده زبان محسوب ميشود و جزء فعاليتهاي اجتماعي است كه از ديگر افراد كسب ميشود به بيان ديگر انسان در رابطه با ديگر انسانها ياد ميگيرد كه به مطالعه بپردازد. در اينصورت جامعه بايد در جهت فعالنمودن فرد فرداعضاي خود ايجاد انگيزه و عادت به مطالعه در آنها سعي و تلاش را مبذول نمايد.
اهميت مطالعه غير درسي و نقش نظام آموزشي صاحبنظران تعليم و تربيت بر اهميت مطالعه غيردرسي و فوايد آن براي رشد فكري دانش آموزان بسيار تاكيد كردهاند. برخي از دلايل اهميت مطالعه غيردرسي عبارتند از:
1- مطالعه غيردرسي در هر زمينه و موضوعي كه باشد بر تجربههاي كودكان و نوجوانان ميافزايد. افرادي كه مطالعه ميكنند، از زندگي غنيتري برخوردارند و در نتيجه بهتر و بيشتر ميآموزند.
2- مطالعه غيردرسي اطلاعات بيشتري را در اختيار افراد ميگذارد و طبيعت آنها را در يافتن راه حلهاي لازم براي برخورد با مشكلات مجهز ميكند.
3- مطالعه كتب غير درسي اطلاعات بيشتري را در زمينه دانش و هنر در اختيار فرزندان ما قرار ميدهد.
4- مطالعه كتب غير درسي فرد را در معرض انواع افكار و عقايد قرار ميدهد و در نتيجه او را از خطر تعصب و قشري بودن مصون ميدارد.
5- مطالعه غير درسي بر دانشآموزان آشكار ميسازد كه پيشرفت علم و هنر و كليه نهادهاي اجتماعي بشر بستگي به قدرت تفكر و سازندگي انسانها دارد.
6- مطالعه غير درسي كودك و نوجوان را با تمدن بشري آشنا ميكند، همان آشنائي كاملي كه او را مديون گذشتگان و خدمتگذاران نسل خود و آينده ميسازد.
نقش نظام آموزش خود تنهايي ياد در كنار ساير نهادهاي اجتماعي در ايجاد زمينه لازم براي مطالعه غير درسي دانشآموزان و نيز تشويق آنان به مطالعه را نميتوان ناديده انگاشت. اگر چه امروزه آب در كشور ما مسوليت تهيه و تدارك امكانات آموزشي رسمي را براي قشر عظيمي از كودكان و نوجوانان بر عهده دارد، اما متاسفانه در اكثر مدارس كشور مطالعه غير درسي دانشآموزان هيچ جايگاهي در برنامهاموزشگاهي ندارد.
اين مشكل در حالي مطرح ميشود كه قرن حاضر را عصر انفجار اطلاعات ناميدهاند و انتظار ميرود نظامهاي آموزشي خود را از محدوده برنامههاي مدرن درسي آزاد كنند و دانشآموزان را با دنياي وسيع اطلاعات آشنا نمائيد و بنابراين آن نظام آموزشي كه عقاله به تربيت جامعهاي خلاق دارد، از انجام سه كار سخت پرهيز ميكند:
1- محدود كردن دانشآموزان به تاب درسي و گفته معلم
2- استفاده از روشهاي سنتي متكي بر تكرار و نقليه در آموزش
3- جلوگيري از شك و برخورد با عقايد
از جمله دلايل عدم توجه جدي به مطالعه غير درس دانشآموزان در برخي از نظامهاي آموزش و سنتي بودن روش آموزش است در اين نظامها مهمترين روش، روش دستوري است.
معناي خاص اين روش دستوري رادرآموزش اخلاق دانستهاند. آموزش اخلاق از طريق مستقيم در اين روش سعي بر آن است كه از درسنتيجه اخلاق گرفته شود. عباراتي چون بدان اي پسر كه … و يا پس چنين نتيجه ميگيريم…. از نمودهاي آن است. با اين همه روش دستوري به اخلاق و اصولاَ علوم اخلاقي يا انساني محدود نميشود، بلكه ميتواند همه رشتهها را در برگيرد… در روش دستوري يادگيرنده به چارچوب محدود كتاب درسي محكوم است و ياد دهنده شاگرد را مجبور به فرا گرفتن ميكند…، كتابدرسي مظهر دانستههاي محدود معلم است كه به شاگرد منتقل ميشود، چيزي كه خود فرا گرفته و ميكوشد به ديگران بياموزند
. در روش دستوري به تكامل فرديشاگرد توجه نميشود و وي در جريان آموزش سهمي ندارد و وسيلهاي ميشود راي آنكه دانش آماده شدهاي را در ذهن خود جاي دهد و بعد آن را بپذيرد. معلم و شاگرد مرد و از تجربه، مشاهده و پژوهش فردي و گروهي بدورند، پيريو از اين شيوه در يك جامعه اگر چهاز جهت كمي، يعني تعداد شاگردان ممكن است پيشرفتي داشته باشد اما به دشواري از نظر كيفي، يعني ميزان دانش آن جامعه تكاملي به چشم ميخورد.
نقطه مقابلاين شيوه آموزشي «روش اكتشافي» است كه پايه و اساساصليآن «مشكل گشايي»است. به طور كليدر اين روش دانشآموز و يادگيرنده نقش مفعال داشته و با طي كردن مراحل «مساله گشائي» به يادگيري عميقتر ميپردازد. در اين روش كتاب درسي و معلم تنهايي بعنوان يكي از عوامل نظام ياددهي – يادگيري محسوب ميشوند و فعاليتهايي دانش آموز نقش اساسي را ايفاء ميكند.
روش اكتشافي با روح دموكراسي، هماهنگي بسياري دارد و در اجتماعي كه آزادي بيشتري وجود دارد كاربرد دارد در اين روش محيط يادگيري بايد چنان باشد كه دانش آموزان بتوانند به منابع و مطالب مورد نياز دسترسي سريع داشته باشند و از اين رو مطالعه غير درسي بخش حياتي چنين محيطي شناخته ميشود.
عوامل جذب و بازدارنده فرد به مطالعه:
عوامل متعددي در نظام اجتماعي ميتواننددر جذب افراد به مطالعه نقش داشته باشند. از جمله اين به عوامل ميتوان به نقشخانواده، مدرسه، اجتماع. كتاب، كتابدار اشاره كرد.
اشاره خانواده: خانواده عامل موثري در ايجاد عادت به مطالعه است و به خصوص اين دلايل كه روابط مداوم و تنگاتنگي كه ميان افراد خانواده وجود دارد و خانواده نخستين و مهمترين تغذيه كننده كودك از نظم تعليم و تربيت و رفتار است.
كودكي كه شروع به يادگيري خواندن كرده هنوز به مطالعه كردن عادت نكرده است. براي اينكه كودك يك خواننده فعال شود، نه تنها نيازمند انگيزههاي فردي كه بخشي از آن مربوط به خانواده ميشود است، بلكه با تمرين ميتوان به مرور زمان به مطالعه كردن عادت كند.
كودكاني كه دوره آشنائي وانس با كتابرا در خانواده گذارنيدهاند، در محيط مدرسه بدون مشكل با كتاب مأنوس ميشوند و به آن عادت ميكنند و آن عادت در وجودشان پايدار ميشود.
برخي از عوامل موثردر ايجاد عادت به مطالعه افراد در خانواده عبارتند از:
با سواد بودن والدين، موفقيت شغلي واجتماعي خانواده، مسائل اقتصادي، نوع گرايشهاي والدين و خانواده، مسائل رواني خانواده، تعداد عائله، ميزان مطالعه در خانواده، كيفيت برنامه، مطالعه والدين و خانواده، ميزان دسترسي به كتاب و كتابخانه در منزل و بافت فرهنگي خانواده و برنامهريزي صحيح براي مطالعه در بين اعضاي خانواده.
نقش مدرسه: يكي از كاركردهاي مهم و پيوسته مدرسه در زمينه خواندن آن است كه نگرش مثبت و فزاينده نسبت به كتابها و خواندن ايجاد كند. مدرسه بايد افراد را براي حضور در قلمرو سواد آماده كند و پذيرش و درك آثار ادبي را به آنها بياموزد.
برخي از عوامل موثر برمطالعه عبارتند از:
مديريت مدرسه، وجود كتابخانه در مدرسه و تاثير شرايط فيزيكي آن، وجود كتابدار و مسول كتابخانه در مدرسه، نقش معلمان، جايگاه كتاب و كتابخانه در سيستم آموزشي مدرسه، محتواي كتاب درسي، نقش بازديدهاي دانش آموزي از كتابخانهها، مراكز و موسسات تحقيقاتي و مطالعاتي و اماكن فرهنگي، نقش انجمن اولياء و مربيان، ميزان به كارگيري دانش آموزان در فعاليتهاي گروهي و ميزان فعاليت كتابخانهاي آن، ميزان تاثير گذاري مسابقات فرهنگي و هنري بخصوص مسابقات مطالعه و نشريات و تنوع موضوعات و عناوين كتابها، نقش و جايگاه تحقيقات و مطالعه دانشآموزي، وجود بودجه براي خريد كتاب، برنامههاي فرهنگي كتابخانه، معرفي تازههاي كتاب يا كتابهاي مناسب در مدرسه و پيوند بين مدرسه و مراكز فرهنگي.
نقش اجتماع: نقش رسانههاي گروهي. فراواني كتابخانههاي عمومي، نقش سازمانهاي فرهنگي، فرهنگ عمومي و جو فرهنگي حاكم بر جامعه، جهتگيريها و سياستگذاريهاي نظام آموزش و پرورش، برگزاري نمايشگاههاي كتاب، نقش مبادلات فرهنگي جوامع و نقش هياتها و انجمنهاي مذهبي از جمله ابعاد اين نقشاند.
هدف، برنامهريزي و جهت مطالعه:
هدف: نخستن سوالهايي كه در هنگام برنامهريزي در هر زمينهاي لازم است به آن توجه شود هدف است. در مطالعه نيز طرح مساله بدين گونه است كه به چه منظوري و براي نيل به كدامين هدف اقدام به مطالعه ميشود.
برنامهريزي: از ويژگيهاي اصلي براي نيل به هر هدفي، برنامهريزي است. تمامي انسان ها اهداف كوچكتر و بزرگي را در سر ميپرورانند. بسياري از آنها ابزار و شرايط متناسب با هدف را دارا ميباشند و تلاشهايي براي نيل به اهداف والا و برتر خويش دارند و بسياري از آنان نيز به اهدافي دست مييابند كه متناسب با موقعيتهايي برتر و شايستگي آنها نميباشد. آنچه چنين تفاوتيرا موجب ميشود برنامهريزي است. ارتباط تنگاتنگي هدف و برنامهريزي بركسي پوشيده نيست و هر گاه سخن از هدف و هدفگذاري ميرود برنامهريزي براي نيل به اهداف به ذهن متبادر ميگردد.
جهت مطالعه يكي از اركان مهم مطالعه است. بطور كلي افراد را در مطالعه به دو گروه ميتوان تقسيم كرد:
1- مطالعه گران جهت دار و
2- مطالعه گران بيجهت .
گروه اول در سير مطالعاتي خود برخوردار از مكانيزمهاي اصولي مطالعه بوده و دركار خود شور و شوق داشته و هدفدار عمل ميكنند و موضوع مطالعه آنها از قبيل مشخص ميباشد. درمطالعه بيجهت، كاوشگر سرگردان و پريشان به نظر ميرسد. او در درجه اول درصد آن است كه مطالعه را صرفاَ يك گذران اوقات فراغت بداند.
در سير مطالعاتي اين گروه مطالعه يك سرگرمي تلقي ميشود و انرژي در مسيري صرف ميشود كه نتيجه آن بيبهره ماندن از معاني اصلي و عميق متون مورد مطالعه است.