بخشی از مقاله
همهي پيامبران(صلواتاللهعليهم) الهي در آموزههاي خود بر سعادت بشري پاي فشردهاند. هم چنين به دليل نقش ويژه ازدواج در اين راه، پيامبران، اصولي براي آن در نظر گرفتهاند . ازدواج آخرين و كاملترين دين الهي ، يعني اسلام، رنگ ويژهاي به خود گرفته است. به گونهاي كه در قرآن و احاديث ، بحثهاي مفصلي دربارهي آن به چشم ميخورد.
پيشتر ديديم كه همهي دينها ـ با وجود انحرافهاي رخ داده در آنها ـ و تمدنها بر پايه ديدگاه خود دربارهي زن و رابطه جنسي، ديدگاههايي دربارهي ا زدواج ارايه كردهاند. اينك بايد ديد اسلام درباره اهداف ازدواج و ملاكهاي همسريابي و... چه ديدگاهي دارد و چه برنامههايي براي امر زناشويي تنظيم كرده است. با نگاهي گذرا به قرآن و روايات اهل بيت(عليهالسلام) ميتوان دريافت كه اسلام براي همه مراحل ازدواج ـ همانند: خواستگاريء عقد، زفاف، توليد نسل، مهريه و... ـ برنامه در نظر گرفته و همه جنبههاي اين امر پسنديده الهي را روشن ساخته است. اينك در آغاز بحث به ديدگاه قرآن درباره ازدواج و احكام آن ميپردازيم.
ازدواج از ديدگاه قرآن
قرآن، كتاب هدايت و سعادت بشري و منبع شايستهاي براي درك مفاهيم و مسايل ازدواج است. بر خلاف ديگر كتابهاي مقدس كه رهبانيت و تجرد را مقدس ميشمارند يا آزادي و بيبند و باري در اخلاق جنسي را پيشنهاد ميكنند، قرآن راه ميانه را برگزيده است. خداوند متعال ميفرمايد:
« وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ؛ و به آنچه خدايت داده است، براي آخرت را بجوي و سهم خود را از دنيا فراموش مكن و هم چنان كه خدا به تو نيكي كرده است، نيكي كن و در زمين فساد مجوي، زيرا خدا، فسادگران را دوست نميدارد».[1]
بر اساس همان قاعده كلي ـ وابستگي ديدگاه هر دين و ملتي درباره ازدواج به ديدگاه آن دربارهي زن ـ هرگاه در جامعهاي زن جايگاه حقيقي خود را به دست آورده، ازدواج نيز از اهميت فراواني برخوردار شده است. بر عكس، هرگاه در جامعهاي، انسانيتي براي زن فرض نشود و تنها مانند كالاي قابل خريد و فروش بدان بنگرند، ميتوان حدس زد كه جايگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود. نمونه آن را در گفتارهاي پيشين ديديم.
بنابراين، در آغاز بحث، ديدگاه قرآن و اسلام را نسبت به زن بررسي ميكنيم.
1ـ خداوند هيچ گاه در قرآن ميان زن و مرد، تفاوت نگذاشته و تنها به مردان خطاب نكرده است، بلكه با جملهي «يا ايها الناس» با آدمي سخن گفته است. هم چنين اگر در دايره محدودتر، به مؤمنان ندا داده است كه: «يا ايهاالذين آمنوا» باز منظور، زن و مرد مؤمن بوده است نه تنها مرد، البته تاريخ نشان داده است كه گاهي اين زنان بودهاند كه زودتر از مردان به اين نداي الهي، پاسخ مثبت دادهاند. براي نمونه، حضرت خديجه نخستين زن مسلمان تاريخ است.
2ـ سخن در اين است كه: مرد و زن از يك مبدأ آفريده شدهاند يا از دو مبدأ گوناگون؟ آيا زن به تبع مرد ـ و نه به دليل اصل وجودياش ـ آفريده شده است؟ قرآن به اين پرسش چنين پاسخ ميدهد:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاء ؛ اي مردم! از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدي» آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسياري پراكنده كرد، پروا داريد».[2]
از اين گفته درمييابيم كه همهي انسان ها اعم از زن و مرد از يك مبدأ و گوهر آفريده شدهاند ودر اين زمينه، مردان بر زنان هيچ گونه برتري ندارند. پس قرآن به اين نظريه كه وجود زن، اصلي نبوده و تابع وجود مرد است، پاسخ منفي ميدهد
.
3ـ يكي از بحثهاي ديگري كه ميدان تاخت و تاز نظريههاي گوناگون شده اين است كه: چه چيزي سبب گرايش زن و مرد به يكديگر ميشود؟ چه عاملي، زن و مرد را وادار ميكند به ازدواج بانديشند و به آن تن دردهند؟
برخي در پاسخ به اين پرسش، تنها ميل جنسي را عامل اصلي گرايش زن و مرد به يكديگر معرفي ميكنند. در مقابل، قرآن با رد اين نظريه ميگويد: انسان، اشرف موجودات جهان است. بنابراين، هدفي را كه براي حيوانات اصيل است و سبب گرايش نر و ماده حيواني به يكديگر ميشود، نميتوانيم درباره او صادق بدانيم. قرآن، عامل اصلي علاقهي زن و مرد به يكديگر را آرامش و سكوني معرفي ميكند كه در پرتو ازدواج به آن دست مييابند:
« هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا ؛ اوست خدايي كه همه شما را از يك تن بيافريد و از ا و نيز جفتش را مقرر داشت تا با او انس و الفت گيرد».[3]
اين آيه با تكيه بر يكي بودن اصل و گوهر زن و مرد، عامل اصلي گرايش را آرام بودن زن و مرد در كنار يكديگر معرفي ميكند. خداوند در جاي ديگر ميفرمايد:
« وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ؛ و يكي از نشانههاي لطف الهي اين است كه براي شما از جنس خودتان، جفتي (و همسري) بيافريد كه در بر او آرامش يابيد و با هم انس گيريد و ميان شما، مهرباني و قرار ساخت. به يقين، در اين [نعمت] براي مردمي كه ميانديشند، نشانههايي است».[4]
اين آيه به صراحت ميگويد كه اين مهرباني و آرامش را خود خداوند ايجاد كرده و در ذات زن و مرد قرار داده است. پس خود خداوند، مهر و محبت همسران را در دل هم گذارده و اين محبت الهي، آن دو را به سوي يكديگر ميكشاند.
علامه طباطبايي در تفسير «الميزان» در ذيل اين آيه مينويسد: «هر يك از زن و مرد در حد خود و في نفسه، ناقص و محتاج به طرف ديگر است و از مجموع آن دو، واحدي تام و تمام درست ميشود و به خاطر همين نقص و احتياج است كه هر يك به سوي ديگري حركت ميكند و چون بدان رسيد، آرامش و سكونت مييابد؛ چون هر ناقصي مشتاق به كمال است و هر محتاجي مايل به زوال حاجت و فقر خويش است».[5]
بنابراين، عامل اصلي گرايش زن و مرد ـ همسران ـ به يكديگر را كه پيش زمينه ازدواج است، در آيات قرآن ديديم. از همين آيات، هدف ازدواج نمودار ميگردد؛ زيرا ازدواج چون به آرامش قلبي زن و مرد ميانجامد، در رستگاري و نزديكي او به خداوند نيز نقش مهمي دارد.
اينك به طور گذرا به آياتي ميپردازيم كه جنبههايي از شرايط و احكام ازدواج را بيان كردهاند. در اين بخش ميكوشيم تنها آن آيههايي را بياوريم كه بيشتر با بحث ازدواج تناسب دارد؛ زيرا آيات فراواني درباره احكام ازدواج بيان شده است.
تعدد همسران و شرايط آن
قرآن در اين باره ميفرمايد:
« فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ؛ هر چه ا ز زنان كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه ، چهار چهار، به زني گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زن آزاد] يا به آن چه [از كنيزان] مالك شدهايد، بسنده كنيد».[6]
اين آيه كه درباره تعدد همسران و شرايط آن نازل شده، داشتن بيش از 4 زن را مجاز ندانسته است. شرط داشتن زنان متعدد نيز رعايت عدالت و ستم نكردن به آنان عنوان شده است. برخي، نظريه تعدد همسران را يكي از نقطه ضعف هاي اسلام دانستهاند. در پاسخ بايد گفت: اسلام اين
ساختار را بي قيد و شرط نگذارده است، بلكه براي پيشگيري از سوء استفاده مرد از زن، شرط رعايت ميان زنان را آورده است. سخن دربارهي علت جواز تعدد همسر در اسلام بسيار است و درباره آن نظرهاي گوناگوني ارايه شده است. در اين جا به حديثي از امام رضا(عليهالسلام) بسنده ميكنيم. روزي دربارهي تعدد همسران در اسلام از ايشان پرسيدند. حضرت فرمود:
اگر مرد چهار زن هم داشته باشد، فرزندي كه هر يك از آنها بياورد، فرزند اوست، ولي اگر زن دو همسر يا بيشتر داشته باشد، نميتوان دريافت فرزندي كه به دنيا ميآيد، از آن كدام شوهر است.[
ايمان، شرط اساسي همسر
« وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ؛ با زنان مشرك ازدواج نكنيد، مگر ا ين كه ايمان آورند. همانا كنيزكي با ايمان از زن آزاد مشرك بهتر است، هر چند [زيبايي] او، شما را به شگفتي آورد».
اين آيه، يكي از شرايط ازدواج، يعني همتايي ديني همسر را بيان ميكند. زن مشرك همتاي مرد مسلمان نيست. بنابراين، شايستگي ازدواج با يك مؤمن را ندارد و بر عكس، اين آيه نشان ميدهد كه ايمان از معيارهاي بسيار مهم در همسر گزيني است.
خوش رفتاري با همسر
خداوند ميفرمايد:
« عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا ؛ در زندگي با زنان خود، با انصاف و خوش رفتار باشيد و چنان كه زن دلپسند شما نباشد، چه بسا بسيار چيزها ناپسند شما است و حال آن كه خدا در آن، خير بسيار براي شما مقدر فرموده است».
به گفتهي علامه طباطبايي، اين آيه «يك اصل آسماني قرآن براي زندگي اجتماعي زن ميباشد».
پيشتر گفتيم كه در برخي اقوام و ملتها، مردان حق داشتند زنان خود را به راحتي بكشند و با او مانند حيوان رفتار ميكردند. در اين جا ميبينيم كه قرآن با منطق بسيار زيبا، زن را لازمه مرد و مكمل او معرفي ميكند. از اين رو، به او دستور ميدهد كه با همسر خود با انصاف و كرداري خوش، رفتار كند و از ستم كاري در حق او بپرهيزد. حتي گوشزد ميكند كه اگر خوش تان نيامد، او را مانند كالايي به بيرون پرتاب نكنيد، بلكه تا آن جا كه ممكن است انديشه جدايي و طلاق را به
خود راه ندهيد. اين بدان دليل است كه انسان همواره دچار حب و بغضهايي ميشود. شايد اگر بردبار باشيد و بر اساس رفتار اسلامي با او رفتار كنيد، حقايق آشكار شود و به اشتباه خود پي ببريد. در اين جا نيز ميبينيم كه ديدگاه قرآن درباره ازدواج و گزينش همسر، ديدگاهي مهربانانه و همراه با رحمت و محبت است و ازدواج را تنها خريد يك كالا نميداند كه هرگاه شوهر نخواست، بتواند آن را پس بدهد
.
حرمت ازدواج با محارم
خداوند ميفرمايد: « وَلاَ تَنكِحُواْ مَا نَكَحَ آبَاؤُكُم مِّنَ النِّسَاء ...؛ با زن پدرتان ازدواج نكنيد مگر آن چه پيشتر رخ داده است؛ زيرا كاري ناپسند و مايه خشم خداوند است و عملي بسيار زشت است. حرام شد براي شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادران رضاعي و خواهران رضاعي و مادر زن و دختران زني كه در دامن شما پرورش يافتهاند، اگر با زن مباشرت كرده باشيد و اگر نزديكي نكردهايد و طلاق دهيد، مانعي نيست كه با دختر خود او
ازدواج كنيد. هم چنين ازدواج با زن فرزندان صلبي و جمع ميان دو خواهر حرام است. مگر آن چه پيش از نزول اين حكم رخ داده، زيرا خداوند بخشنده و مهربان است. ازدواج با زنان شوهر دار حرام است، مگر آن زنان كه مالك شدهايد. اين فريضهاي الهي است كه بر شما مقرر گرديده و هر زني جز آن چه گفتيم، حلال است كه با اموال خود به زناشويي بگيريد در صورتي كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد ـ پس اگر شما از آنان بهرهمند شويد، حق معيني را كه مهرشان است، به ايشان بپردازيد و بر شما باكي نيست كه پس از تعيين مهر نيز به چيزي با هم تراضي كنيد. البته خدا دانا و بر حقايق امور جهان آگاه است». [11]
اين آيه، محدوده انتخاب همسر را مشخص ميكند و كساني را كه ازدواج با آنان حرام است، نام ميبرد.
ترس از فقر نبايد مانع ازدواج شود
خداوند ميفرمايد: « وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ...؛ بي همسران خود و غلامان و كنيزان درست كارتان را همسر دهيد. اگر تنگ دستند، خداوند آنان را از فضل خويش بينياز خواهد كرد، زيرا خدا گشايشگر داناست. كساني كه [وسيلهي] زناشويي نمييابند، بايد عفت ورزند تا خدا، آنان را از فضل خويش بينياز گرداند».
خداوند در آيه نخست، همه مسلمانان را تشويق ميكند كه به تشكيل خانواده دست يازند. از سوي ديگر، درباره يكي از موانع ازدواج، يعني فقر مادي و اقتصادي ميفرمايد كه فقر نبايد مانع ازدواج گردد. خداوند به زن و مرد فقير مژده ميدهد كه ، اگر پيش قدم شوند، آنان را از فضل خويش بينياز ميسازد. همچنين در آيه دوم اشاره ميكند كه اگر به هر علتي، زن و مردي
نتوانستند ازدواج كنند، بايد بكوشند با عفت و پاكدامني و تقواي الهي غريزهي به هيجان در آمده خود را كنترل كنند. در اين صورت، خداوند نيز به آنان لطف ميكند و زمينه تشكيل خانواده را براي ايشان فراهم ميآورد. در اين جا به اين دو نكته ميرسيم كه اسلام بر خلاف رهبانيت و بوداييسم، ازدواج را تشويق ميكند. همچنين به آنان كه زمينه ازدواج ندارند، پيشنهاد ميكند كه خويشتن دار باشند و بر خلاف انديشمندان غربي، آنان را به بيبند و باري جنسي فرا نميخواند. پيش گرفتن چنين شيوههايي از آن جا ريشه ميگيرد كه اسلام، دين انسان سازي و قرآن، كتاب رستگاري است.
اينها نمونهاي از آيات قرآن مجيد درباره ازدواج بود. البته آيات ديگري هم چون آيه 187 سوره بقره[13] (كه مرد و زن را لباس يكديگر ميشمارد). آيه 4 سوره نساء (درباره مهريه) و آيه 7 سوره طلاق (درباره نفقه) نيز وجود دارد كه از آنها چشم ميپوشيم.
ازدواج از ديدگاه روايتهاي معصومان(عليهمالسلام)
همچنان كه قرآن، كتاب هدايت بشر است، مفسران قرآن نيز كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و ائمه معصومين(عليهمالسلام) هستند، براي هدايت انسانها فرستاده شدهاند.
اينك به ديدگاه پيشوايان دين اسلام به ويژه مذهب تشيع درباره هدف، فلسفه و ملاك هاي ازدواج ميپردازيم. خوشبختانه روايتهاي بسياري درباره ازدواج وجود دارد و هيچ زاويهاي از زواياي پيچيده اين سنت الهي از چشمان تيزبين ائمه(عليهمالسلام) و پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) پنهان نمانده است.
امام صادق(عليهالسلام) در حديثي ميفرمايد:
«دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران(عليهمالسلام) است
پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله) فرموده است:
«من از دنياي شما تنها از زن و بوي خوش، بهره بردهام».
هم چنين در حديث ديگري از ايشان ميخوانيم:
«نور چشمانم در نماز است و لذت من در زنان».
از اين احاديث درمييابيم كه ديدگاه معصومين(عليهمالسلام) درباره زن با ديگر ديدگاهها چه تفاوتي دارد. ديگر ديدگاهها زن را موجودي شرور و شري ضروري و مايه بلاي مرد ميدانست و حتي مقام او را تا سطح حيوان و كالا پايين ميآورد. در مقابل، اين ديدگاه، به زن نگاهي آسماني دارد. نكته اصلي در اين روايت، پرهيز از افراط و تفريط درباره ابراز علاقه به زن است؛ زيرا روايتهايي در دست داريم كه مسلمانان را از زيادهروي در دوست داشتن زنان، نهي ميكند.
با توجه به اين ديدگاه معتدل درباره زن، برخي موضوعهاي مربوط به ازدواج را از لابهلاي احاديث معصومين(عليهمالسلام) ميآوريم.
تشويق به ازدواج
در روايات بر اهميت ازدواج و پيآمدهاي مثبت آن بسيار تأكيد شده است. دليل چنين اهميتي را در اين عوامل بايد جست و جو كرد: دور نگه داشتن مؤمن از فساد و فحشا، جبران كمبودهاي طبيعي زن و مرد، نزديكتر شدن به كمال الهي، دست يابي به آرامش روحي.
پيامبر (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد:
«در اسلام هيچ بنايي نزد خدا دوست داشتني تر از بناي ازدواج نيست».