بخشی از مقاله
استقرار حسابداري ناب در صنعت توليد بدون کارخانه
چکيده
قرن بيستـم در ابتدا و انتهاي خود شاهد دو انقلاب در صحنه توليد بود. ظهور صنايع داراي تکنولوژي پيشرفته قرن بيست و يکم در سيستم جهاني ،توليد انبوه مبتني بر شبکه که شکل غير متمرکز و به شدت انعطاف پذير سازمان هاي صنعتي را با اقتصاد هاي سنتي توليد در کارخانه هايي با مقياس بزرگ از سراسر دنيا و فراتر از مرزها و مليت ها، ترکيب مي کند،توليد کنندگان پيمانکار را تبديل به بازيگران مهمي در زنجيره توليد نموده است که نشان مي دهد انقلاب ديگري در راه است.در
سال هاي اخير درصد زيادي از ارزش افزوده جهاني در توليد بدون کارخانه ايجاد شده است.در نظام توليدبدون کارخانه به توليد محصولات داراي تنوع قطعات و مواد، بدون ايجاد کارخانه اقدام و فقط در موارد ضروري خطوط مونتاژ راهاندازي مي گرددبه طوري که محصولات توليد شده از سه بعد مثلث بقا يعني کيفيت ،بهاي تمام شده و قيمت داراي مزاياي رقابتي مي باشند.
يکي از صنايعي که به صورت بارزي از اين شيوه توليد بهره گرفته است سيستم توليد قطعات نيمههادي ميباشد. در اين مقاله ضمن معرفي نظام توليد بدون کارخانه و شکل نوين زنجيره ارزش در اين نظام، ارتباط و تناسب آن با حسابداري ناب مورد بررسي قرار مي گيرد. با توجه به ويژگي اين شيوه توليد و نقش سيستم اطلاعاتي ناب براي تصميم گيري هاي استراتژيک،اهميت سيستم گزارشگري مالي ناب در تدارک اطلاعات به موقع،مربوط و تعيين کننده براي مديران نظام هاي توليد بدون کارخانه حياتي است.
واژگان کليدي: توليد بدون کارخانه،برون سپاري، نظام حسابداري ناب، سيستم اطلاعاتي حسابداري مديريت.
استقرار حسابداري ناب در صنعت توليد بدون کارخانه
1. مقدمه
قرن بيستـم در ابتدا و انتهاي خود شاهد دو انقلاب در صحنه توليد بود. انقلاب آغازين را پـس از جنـگ جهـاني اول هنـري فـورد و آلفرد اسلون پي ريـزي كردنـد که منجر به ظهور توليد انبوه و پايان عصر توليـد صنعتـي (توليـد دستي) شـد و انقـلاب پاياني توسـط تاايچي اهنو در شـرکت خودروسازي تويوتا صورت گرفت که با محـوريت حذف اتلاف، اتمام عصر توليد انبـوه و زايش توليـد نـاب را در پي داشـت .ظهور صنايع داراي تکنولوژي پيشرفته قرن بيست و يکم در سيستم جهاني ،توليد انبوه مبتني بر شبکه که شکل غير متمرکز و به شدت انعطاف پذير سازمان هاي صنعتي را با اقتصاد هاي سنتي توليد در کارخانه هايي با مقياس بزرگ از سراسر دنيا و فراتر از مرزها و مليت ها، ترکيب مي کند،توليد کنندگان پيمانکار را تبديل به بازيگران مهمي در زنجيره توليد نموده است امروزه کشورهاي اروپايي و ساير کشورهاي پيشرفته آغاز دو تغيير عمده را واقعا حس مي کنند:
-جهاني سازي مبادلات که در حال حرکت با سرعتي است که صدها سال ديده نشده است.
-تغيير تکنولوژيکي که آنرا «اقتصاد مبتني بر دانش» ناميده اند.
آنچه امروز مي سنجيم دو نوع اصلي ساختار است که در سطوح مختلف براي پاسخگويي به اين تغييرات بوجود آمده است.دنيا در حال ديدن ظهور «Fabless» يا «نظام توليد بدون کارخانه» است. اصطلاح «زنجيره توليد ارزش» يک مدل جديد را دنبال مي کند: توليد محلي در يک مکان در يک نقطه جغرافيايي واحد يا ناحيه در حال جايگزيني بوسيله شبکه هاي توليد با يک پيمانکار شبکه هاي توليد ( يک پيمانکار هماهنگ کننده) ، پيمانکاران فرعي و عرضه کننده است. توسعه فن آوري اطلاعات بدين معناست که آنها مي توانند در هر جايي از سياره زمين قرار داشته باشند. شايد انقلاب سومي در راه است :نظام توليد بدون کارخانه، فراتر از مرزهاي جغرافيايي و مليت ها.
با چنين تجديد ساختار جديدي درطي دهههاي اخير قبل از همه صنعت جهاني توليد قطعات نيمههادي تغييرات ساختاري چندي را به طور همزمان تجربه ميکند. ساختار تقاضاي بازار قبلا مبتني بر رايانههاي شخصي بود که هماکنون با ظهور و گسترش اينترنت و کانالهاي ارتباطي جديد، ساختار تقاضاي اين صنعت با تغييرات و دگرگونيهاي بسياري مواجه شده و متنوعتر شده است. بالتبع ساختار فعاليتهاي توليدي نيز متناسب با تغييرات ياد شده تغيير کرده است. قبلا تمامي
فعاليتهاي توليدي شامل طراحي و توليد قطعات نيمههادي مورد نياز به صورت يکپارچه و در يک محل که داراي تخصص لازم بود توليد ميشد اما شيوه توليد کنوني به صورت عمودي تخصصي شده است به طوريکه بسياري از شرکتها در بخش طراحي و بازاريابي متخصص شدهاند و برخي ديگر از شرکت ها نيز در بخش توليد متخصص شدهاند. سرانجام اينکه تقاضا و تخصص بازار در مناطق جغرافيايي خاصي (از جمله مالزي، سنگاپور، چين و...) که قبلا نقش خاصي در صنعت جهاني ايفا نمينمودند، در حال رشد و توسعه ميباشد.
به طور خلاصه هدف از سيستم توليد بدون کارخانه، استفاده بهينه از منابع تحقيقاتي و توليدي با حداقل هزينه و سرمايهگذاري و ايجاد امکانات جديد است که نهايتا با ايجاد يک خط مونتاژ بتوان محصول مورد نياز را توليد کرد. در اينصورت با عقد قراردادهاي تحقيقاتي و توليدي نسبت به تهيه مواد و ساخت قطعات در خارج از تشکيلات اقدام ميشود. ازاينرو از طريق ايجاد سيستم توليد بدون کارخانه ميتوان به نحو بهينه از تمامي امکانات و منابع توليد استفاده نموده و زمينه ارتقاء بهرهوري و توسعه اقتصادي و اجتماعي را فراهم نمود.
2- توليدبدون کارخانه، مدل جديد کسب و کار
چالش شبکه هاي کنترل توليد انبوه در محيط جديد کسب و کار و در صنايع داراي تکنولوژي بالا در قرن بيست و يکم در سيستم جهاني يک توليد انبوه مبتني بر شبکه را که شکل غير متمرکز و به شدت انعطاف پذير سازمان صنعتي را با اقتصاد هاي سنتي توليد در کارخانه هاي با مقياس بزرگ ترکيب مي کند،بدنبال داشته است.
توليد بدون کارخانه، شيوهاي از توليد است كه با بکارگيري آن بتوان نسبت به توليد محصولات داراي تنوع قطعات و مواد، بدون ايجاد کارخانه اقدام و فقط در موارد ضروري خطوط مونتاژ را راهاندازي کرد. اين شيوه توليد از آن جهت كه در آن هيچگونه کارخانهاي ايجاد نميشود، توليد بدون کارخانه ناميده ميشود.
توليد کنندگان قراردادي بازيگران مهمي در زنجيره توليد شده اندبطوري که در حال حاضر در حدود 2 تا 15 درصد ارزش افزوده جهاني در توليد IT بوده است.اين شرکت ها درآمد چند بيليون دلاري دارند. توليد بدون کارخانه کشورهايي نظير چين،هند ،مالزي و ... را به قطب هاي استراتژيک جهاني بدل ساخته است.به طوري که در دنيا توسعه سريع شبکه هاي پيمانکاري فرعي در توليد را ايجاد کرده است.بطور سنتي پيمانکاران فرعي شرکت هاي نسبتا کوچکي در مراکز high-tech بودند .جدول شماره 1 بزرگترين شرکت هاي داراي نظام توليد بدون کارخانه را در صنعت الکترونيک به همراه درآمد و کشور متبوع آنها طبقه بندي نموده است.
يک توليدکننده قطعات بدون کارخانه از مهارت خاصي در طراحي و فروش سختافزارهايي که توسط قطعات نيمههادي توليدشدهاند برخوردار است. اين توليدکننده نسبت به برونسپاري فعاليت مونتاژ به يک توليدکننده متخصص قطعات نيمههادي که از آن به مونتاژگر نيمههادي ياد ميشود اقدام نموده و از اين طريق مزيتهاي بسزايي را کسب مينمايد.
توليد بدون کارخانه داراي تفاوت هاي محوري در مدل کسب و کار مي باشد. درجدول زير برخي از ابعاد مورد مقايسه ارائه شده است:
جدول2- تفاوت سيستم توليد با کارخانه و بدون کارخانه
رديف موضوع توليد بدون کارخانه توليد با کارخانه
1 سرمايهگذاري خيلي کم خيلي زياد
2 تعداد نيروي انساني مورد نياز خيلي کم خيلي زياد
3 مديريت کلي ساده پيچيده
4 تشکيلات کوچک بزرگ
5 امکان تغيير ظرفيت توليد خيلي زياد خيلي کم
6 امکان توليد محصولات متنوع خيلي زياد خيلي کم
7 کارگاه توليد قطعه ندارد يا خيلي مختصر دارد
8 واحد سفارش ساخت در خارج صنعت خيلي قوي ندارد يا خيلي کوچک است
9 واحد کنترل کيفي پراکنده و در کارخانجات طرف قرارداد ساخت متمرکزدرکارخانه
10 مطالعه کار ندارد يا فقط در مونتاژ دارد دارد
11 نيازبه فضا و زمين خيلي کم خيلي زياد
12 نياز به آب و برق و سوخت خيلي کم خيلي زياد
13 نياز به خطوط ارتباطي خيلي زياد کم
14 نياز به وسايط نقليه خيلي زياد کم
15 واحد طراحي و مهندسي خيلي قوي و بزرگ متوسط و کوچک
16 برنامهريزي توليد کلان و خارجي خرد و داخلي
17 کنترل شده خارج سازماني وکلي داخل سازمان و جزئي
جودي شلتون در سال 1994 همراه با شش تن از روساي هيئت مديره شرکتهاي توليدکننده بدون کارخانه اقدام به تاسيس انجمن توليدکنندگان بدون کارخانه نيمههاديها (FSA) نمود تا بتواند مدل کسب وکار توليد بدون کارخانه را جهاني نمايد. هماکنون اين انجمن به مرکزيتي براي شرکتهاي توليدکننده بدون کارخانه تبديل شده که داراي 500 عضو از شرکتهاي توليدکننده بدون کارخانه ميباشد به طوري که در حال حاضر به ائتلاف جهاني توليدکنندگان بدون کارخانه (GSA) تغيير نام داده است.
3- تاريخچه توليد بدون کارخانه
تا قبل از دهه 1980، صنعت توليد قطعات نيمههادي به صورت عمودي ادغام شده بود. به اين معنا که شرکتهاي توليدکننده نيمههاديها از امکانات و تجهيزات متعلق به خودشان در زمينه توليد قطعات برخوردار بوده و فعاليتهاي مونتاژ و تست قطعات را نيز خودشان انجام ميدادند.
از آنجاييکه توليد قطعات توسط شرکتهاي بزرگ بسيار پرهزينهتر از شرکتهاي کوچک است لذا به صرفه بود تا شرکتهاي بزرگ بخش توليد قطعات طراحي شده خود را به اين شرکتهاي کوچک واگذار نمايند تا اينکه خود با هزينههايي بالا به توليد نمامي قطعات اقدام نمايند.
اين موضوع شروع حرکت به سمت مدل کسب و کار توليد بدون کارخانه به شمار ميرفت. شرکتها اقدام به توليد مدارهاي يکپارچه مينمودند بدون اينکه خودشان نيازي به ايجاد کارخانههاي توليدي داشته باشند. صنعت مونتاژ نيز به طور همزمان توسط آقاي دکتر موريس چانگ با تاسيس شرکت سهامي عام توليد قطعات نيمههادي تايوان(TSMC) معرفي شد. اين صنعت از اين جهت به عنوان اساس مدل توليد بدون کارخانه به شمار ميرفت که يک زنجيره ارزش توليدي را براي شرکتهاي نوآور و پيشرو در زمينه توليد بدون کارخانه ارائه مينمود.
مدل کسب و کار توليد بدون کارخانه در دهه 1980 معرفي شد و بلافاصله پس از ايجاد به عنوان ابزاري مناسب براي استفاده از فرصتها شناخته شد. در دهه 1990 نيز شرکتهايي نظير Nvidia، Broadcom و Xilinx از موفقيتهاي مالي بسياري بهره بردند و همچنين شرکتهايي همچون Cyrix محصولاتي با قيمتهاي رقابتي بسيار مناسب توليد و در نتيجه منافع بسياري را براي مصرفکنندگان ايجاد وکمک قابلتوجهي را به رشد بازارهاي جهاني نمودند. اين موارد تا حدي بوده است که از سال 2007 ميلادي به بعد، شيوه توليد بدون کارخانه به عنوان شيوه برتر و منتخب در صنعت توليد نيمههاديها محسوب خواهد شد.
زمانيکه انجمن توليدکنندگان بدون کارخانه نيمههاديها (FSA) درسال 1994 تأسيس شد، تنها سه شرکت توليدکننده بدون کارخانه (Adaptec، Cirrus Logic و Xilinx) در آن حصور داشتند که درآمد هر يک از آنها از 250 ميليون دلار فراتر نميرفت اما هماکنون در سال 2007، ائتلاف جهاني توليدکنندگان بدون کارخانه (GSA) داراي 10 شرکت مجزاي توليدکننده بدون کارخانه ميباشد که هريک داراي درآمدي بيش از يک ميليارد دلار در سال ميباشد.
با توجه به توصيفات ارائه شده راهبرد کليدي يک نظام بدون کارخانه برون سپاري مي باشد.دامنه اين برون سپاري از طراحي و بازاريابي محصول تا همه قطعات و مواد اوليه آن و در نهايت حتي برون سپاري فعاليت هاي غير استراتژيک سازمان بدون کارخانه که مستقيما با توليد و توزيع محصول رابطه ندارد مانند سيستم مالي،حسابداري و اداري سازمان را در بر مي گيرد. برون سپاري جهاني را مي توان به عنوان پيامد ناگريز جهاني سازي کسب و کار پارادايم جديد توليد بدون کارخانه دانست که سازمان را تبديل به شبکه اي از فعاليت ها مي سازد که الزاما در يک مکان جغرافيايي واحد گرد نيامده اند. چنين سازماني دامنه اي به وسعت سياره زمين دارد.در ادامه مقاله به تشريح پارادايم برون سپاري در قالب يک سازمان بدون کارخانه پرداخته مي شود.
4- نظام حسابداري ناب، ابزاري مناسب براي گزارشگري در توليد بدون کارخانه
با توصيف مزيت هاي رقابتي سيستم بدون کارخانه ،مديريت شرکت بدون کارخانه با استفاده از ERP سنتي غير ممکن است اين شرکت ها به يک توليد ناب و سيستم هاي حسابداري که به طور ويژه براي نياز هاي صنعت بدون کارخانه طراحي شده باشد نياز دارند.اين گونه شرکت ها براي زنجيره تامين و توليد به مديريت سيستم انعطاف پذير ( FSM)نياز دارند. اين سيستم ها را مديريت توليد ناب به راحتي فراهم مي سازد. گرچه زادگاه توليد ناب، شرکت تويوتا در ژاپن است، اما امروزه سيستمي جهاني تلقي مي شود. در دهه 1930 طي بازديدي که از شرکت اتومبيل سازي فورد توسط مسئولين شرکت تويوتا به عمل آمد به اين نتيجه رسيدند که اصول توليد انبوه قابليت پياده سازي در ژاپن را ندارد زيرا اين سيستم پر از اتلاف است. بر اين مبنا، آنها شيوه جديدي را که بعدها « ناب » نام گرفت ايجاد کردند.
انجمن ملي استاندارد و فناوري در وزارت بازرگاني آمريکا توليد ناب را اينگونه تعريف کرده است: «يک راه حل نظاممند براي شناسايي و از بين بردن اتلافها ( فعاليتهايي که داراي ارزش افزوده نيستند) ، از طريق بهبود مستمر و به جريان انداختن توليد درست در هنگامي که مشتري به آن نياز دارد.اين فلسفه توليدي در پي کمال و بي نقص کردن سيستم هاي توليدي است. اين سيستم توليد از اين رو ناب ناميده مي شود که در مقايسه با توليد انبوه همه چيز را به ميزان کمتر مورد استفاده قرار مي دهد. اصول توليد ناب اهداف نامحدودي را براي سيستم در نظر مي گيرد: نزول پيوسته قيمت تمام شده، به صفر رساندن ضايعات و تنوع بي پايان محصولات. اين شيوه از فلسفه بهبود مستمر استفاده مي کند و با بهره گيري از فرهنگ کار تيمي سعي در تحليل اتلافهاي موجود در فرايند توليد و حذف آن ها دارد. از ويژگيهاي چنين سيستمي کاهش زمان توليد، کارايي بهتر پرسنل، کيفيت بالاتر، عمر بيشتر ماشين آلات و کاهش در سطح موجودي و هزينه هاي سربار است.توليد ناب مانند هر پارادايم ديگر نيازمند استراتژي براي پياده سازي است و يکي از اين استراتژي ها حسابداري ناب است.استراتژي ناب الگوي هزينه يابي نويني را به حرفه حسابداري معرفي نموده تا ويژگي هاي پيچيده محيط ناب را ساده و قابل درک نمايد و اين الگوي جديد، هزينه يابي جريان ارزش مي باشد.بنابراين جهت حرکت به سوي توليد ناب ابزار مورد نياز آن يعني حسابداري ناب بايد فراهم گردد.
4-1- اصول بنيادين تفكر ناب
تفكر ناب را ميتوان در پنج اصل خلاصه نمود.که همه اين اصول با حذف اتلاف مرتبط است. اين پنج اصل عبارتند از:
1 – تعيين ارزش محصول ازديدگاه مشتري(value)
2 – شناسايي جريان ارزش محصول(value stream):جريان ارزش كليه اعمال ضروري براي ارائه يك محصول جديد ( از ايده تا ورود به بازار) ، مديريت اطلاعات ( از سفارش گيري تا تحويل محصول) ، تبديل فيزيكي ( از مواد اوليه تا محصول نهايي)است.
3 – ايجاد حركت بدون وقفه در اين ارزش(flow)
4 – ايجاد امكان كشش در زنجيره(pull):ساخت آن چيزي كه مشتري نياز دارد و سفارش مي دهد و امكان دادن به مشتري تا بتواند اين ارزش را از توليد كننده بيرون بكشد.
5 – تعقيب كمال (perfection): به کمک شفافيت و بهبود مستمر(کايزن)
اﻳﻦ ﺗﻔﻜﺮ ﺷﻴﻮﻩ اﯼ را ﻓﺮاهم ﻣﻲ كنــﺪ که از ﻃﺮﻳﻖ ﺁن ﺑﺘﻮان ﺑﺎ ﻣﻨﺎﺑﻊ کمتر ، ﺗﺠﻬﻴﺰات کمتر ، زﻣﺎن کمتر و ﻓﻀﺎﯼ کمتر ، ﺑﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ها دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ و ﺑﺎ ﺗﺎﻣﻴﻦ درﺳﺖ ﻧﻴﺎز ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰدﻳﮏ ﺷﺪ. بنابراين در صنعت بدون کارخانه حذف فعاليت هاي فاقد ارزش منجر به ايجاد نياز براي سيستم گزارشگري مالي ناب مي شود.
4-2- اصول عمليات و ابزارهاي حسابداري ناب
در حسابداري ناب سيستم هاي حسابداري بايد خودشان ناب باشند. در واقع، عمليات حسابداري ناب، مانند موجودي ها براي توليد ناب هستند که بايد تا حد ممکن کاهش يابد.همه عمليات اتلاف هستند و بايد بطور سيستماتيک حذف گردند.بنابراين همانطور که در توليد ناب مي بايست با حداقل کردن موجودي ها اتلاف را کاهش داد در حسابداري ناب که از ابزارهاي توليد ناب است با حداقل کردن عمليات حسابداري بايد به سوي ناب شدن فرايندهاي حسابداري حرکت نمود.
گزارشگري استثنا از ابزار هاي حسابداري ناب است. در گزارشگري استثنا فرض بر اين است که فرايندها بطور صحيح کار مي کنند و تنها هنگاهي که بخشي از آن اشتباه باشد، گزارش مي شود. بجاي درآمد، نتايج فرايندها گزارش مي شود. يک مثال اين رويکرد گزارشگري مواد خام و گاهي اوقات دستمزد مي باشد.موجودي کالاي در جريان ساخت مانند موجودي کالا کاهش مي يابد و به خودي خود اينها حجم عمليات حسابداري را کاهش مي دهدو تنها گزارشگري استثنا اتخاذ مي گردد.براي پشتيباني از توليد ناب اصول عمليات و ابزارهاي حسابداري ناب داراي چند اصل به شرح زير مي باشند :
الف – ناب و حسابداري ساده واحد تجاري
اين اصل را مي توان به عنوان " بکاربردن روش هاي ناب براي فرايندهاي حسابداري " بيان کرد.برخي فرايندهاي حسابداري شامل" موداي نوع اول " ،اتلافي که در زمان فعلي نمي توان حذف نمود، هستند. اما اغلب فرايندهاي حسابداري موداي نوع دوم هستند " اتلافي که مي توان حذف نمود" . حذف مستمر اتلاف از فرايندهاي عمليات گزارشات و روش هاي حسابداري در سراسر سازمان مي باشد.
ب - فرايندهاي حسابداري که از تغيير ناب پشتيباني مي کنند.
گزارشات و روش هاي حسابداري ناب بطور فعالانه از تغيير ناب پشتيباني مي کنند. اين اطلاعات منجر به بهبود مستمر مي شوند گزارشگري مالي و غير مالي جريان ارزش کلي، نه تک تک محصولات، کارها يا سفارشات يا فرايندها را منعکس مي سازد.حسابداري ناب بر ارزيابي و درک ارزش ايجاد شده براي مشتريان تمرکز مي کند و اين اطلاعات را براي روابط مشتري، طراحي محصول، قيمت گذاري محصول و بهبود ناب استفاده مي کند.
ج – ارتباط به موقع و روشن اطلاعات
حسابداري ناب گزارش هاي مالي را فراهم مي سازد که براي هر کس در شرکت قابل درک است.صورت هاي سود و زيان به زبان ساده هستند و اطلاعات به روشي بيان مي شوند که خيلي هم پيچيده تر از بودجه خانوادگي نيست. کاربرد صورت هاي سود و زيان به زبان ساده و روان آسان است، زيرا شامل اطلاعات گمراه کننده مربوط به هزينه هاي استاندارد نيست.
مديريت مشهود اساس مديريت ناب است . حسابداري ناب مستلزم ارائه بصري و مشهود شاخص هاي مالي و غير مالي است . فرمت "جعبه امتياز" که عموما در حسابداري ناب مورد استفاده قرار مي گيرد يک خلاصه يک صفحه اي در مورد يک جريان ارزش است که عملکرد مالي و اينکه چقدر از طرفيت استفاده شده را نشان مي دهد.شکل شماره 1 يک نمونه از جعبه امتياز مورد استفاده براي گزارشگري عملکرد هفتگي را نشان مي دهد. جعبه امتياز ديدگاه سه بعدي جريان ارزش را نشان مي دهد که عبارتند از کاربرد عملياتي ، مالي و ظرفيت .
فرمت کارت امتيازي همچنين براي مستند ساختن منافع مورد انتظار بهبود هاي ناب اصلي مورد استفاده قرار مي گيرد.برخي اوقات بهاي تمام شده ميانگين فقط با استفاده از هزينه هاي تبديل محاسبه مي شوند .اين وقتي است که هزينه هاي مواد بطور عمده از يک محصول به ديگري تغيير مي کنند، اما فرايند تبديل بيشتر سازگار است. گاهي بهاي تمام شده ميانگين براي يک صفت (ويژگي )محصول بجاي محصول کامل محاسبه مي شود .
شکل شماره1: نمونه اي از يک جعبه امتيازي
هدف هفته ششم هفته پنجم هفته چهارم هفته سوم هفته دوم هفته اول
20.7 16.32 15.90 15.91 14.7 15.63 15.10 تعداد واحدها به ازاي هر شخص بخش عملياتي
100% 100% 100% 100% 100% 100% 100% ارسال به هنگام
5.5 5.5 6.00 6.00 6.00 6.00 6.00 عمليات روزمره
52% 87% 85% 85% 81% 80% 80% عمليات براي اولين بار
262$ 325% 337$ 338$ 362$ 337$ 343$ بهاي تمام شده ميانگين
40% 28% 28% 28% 29% 29% 29% بهره ور بخش ظرفيت
33% 52% 52% 52% 54% 54% 54% غير بهره ور
27% 20% 20% 20% 17% 17% 17% در دسترس
576$ 528$ 488$ 490$ 456$ 485$ 471$ درآمد بخش مالي
139$ 137$ 135$ 132$ 129$ 125$ 123$ بهاي تمام شده مواد
51$ 87$ 76$ 54$ 51$ 50$ 49$ ساير هزينه هاي متغير
108$ 116$ 116$ 116$ 118$ 120$ 120$ بهاي تمام شده ثابت
278$ 186$ 161$ 188$ 158$ 190$ 179$ سود
48% 35% 33% 38% 35% 39% 38% بازده فروش
توضيح شکل :جعبه امتيازي مورد استفاده جهت گزارشگري عملکرد جريان ارزش بصورت هفتگي تهيه مي شود.
به راحتي مي توان سيستم حسابداري ناب را در صنعت توليد بدون کارخانه پياده نمود. منافع چنين سيستم هايي به شرح زير است :
ميدان ديد واقعي براي ديدن توليد و سودآوري
موفقيت عمليات يک شرکت بدون کارخانه وابسته به اين است که چطور يک تصوير واضح را از کل شرکت و زنجيره تامين آن بتوان ديد .مديريت صحيح چنين سيستمي واقعا بدون روابط نزديک بين دواير پيمانکاران فرعي و مشتريان غير ممکن است.يک سيستم اطلاع رساني ناب مي بايست با ميدان ديد و يکپارچگي در مرکز از ابتدا با توسعه دادن منابع مالي و افزودن عمليات ويژه و کارکردهاي توليد سيستم بدون کارخانه طراحي گردد.
منافع واقعي ديد به روز به توليد با اطلاعات تهيه شده توسط سيستم اطلاعات مديريت شرکت توليد بدون کارخانه و نزديکي بيشتر به اطلاعات داده هاي زمان واقعي ( Real timeData)حتي بيش از قبل روشن مي شود .با ملاحطه اينکه حداقل يک تفاوت زماني يک روزه بين آسيا و آمريکا است در سيستم هاي با برون سپاري جهاني مي بايست تا حد امکان سيستم اطلاع رساني اطلاعات به روز و به هنگام و ناب تهيه کند. با چنين سيستمي مديريت ارشد قادر خواهد بود بطور روزانه سطوح موجودي جاري را که در کالاي ساخته شده مصرف شده است، ببينند. نه تنها کالاي ساخته شده بلکه کالاي در جريان ساخت در هر کجاي زنجيره که باشد در اين سيستم اطلاع رساني داراي ميزان ديد کافي خواهد بود، و اين کل عمليات را پر سرعت تر و از نظر هزينه موثر تر و ناب تر مي سازد.
يکپارچگي تنگاتنگ
کنترل هاي داخلي الزامي هستند .يک سيستم بدون کارخانه بار را از خطوط مونتاژ گرفته و در تايلند تست و مونتاژ مي کند.سيستم اطلاعاتي بايد کمک کند که فروشنده تايلندي براي برنامه ريزي ارسال ها به سيستم به روز مراجعه کند و ضمنا اين فروشنده تنها آنچه که نياز دارد ببيند نه بيشتر.از ديدگاه حسابرسي (مميزي) اين شرکت ها نياز به فرايندهايي در جايگاه خود دارند که بطور مناسب عمل کنند .بنابراين کنترل هاي داخلي لازم براي کل زنجيره طرح ريزي گردد.
پيش بيني بهتر فروش و تصميم گيري
در اين سيستم ها بايد اطلاعات مربوط به موجودي ها بر مبناي پيش بيني هاي فروش تهيه شوند. براي پيش بيني فروش شرکت نيازمند داده هاي عملکردبراي پشتيباني اين پيش بيني هاست ضمنا بايد بتوان آنچه که در مقابل اين پيش بيني ها انجام داده ايم رديابي کنيم .مسئوليت پيش بيني ها چه از نظر کاهش هزينه و چه از نظر افزايش فروش مي بايد مشخص باشد.در شرکت هاي بدون کارخانه ،انتقال مسئوليت ها روي فروش نهايي و بخش توزيع زنجيره گمراه کننده است .مسئوليت و پاسخگويي همه بخش هاي زنجيره شامل پيمانکاران ثانويه طراحان،توزيع کنندگان و انجام دهندگان فعاليت هاي غير استراتژيک مانند دفترداري بايد به خوبي مشخص گردد.تا پيش بيني فروش قابل اتکا تر باشد.
يک سيستم بدون کارخانه بايد داده هاي بيشتر را با سرعت بالا و فرمت کوتاه و موجز براي تصميم گيرندگان تهيه کند.اگر داده ها براي تصميم گيرندگان سخت(صغيم) باشد تصميمات مديران مبتني بر واقعيت نخواهد بود.در اين شرکت ها مديران سود خيلي مهمند با اين اطلاعات مديران مي توانند بهتر ببينند که چرا مديران سود در حال تغيير هستند .بخاطر اينکه موجودي ها کمتر است، بخاطر قيمت هاي فروش، بخاطر اينکه مواد اوليه بالاتر است و يا دلايل ديگر و دقيقا کجاي اين زنجيره جهاني گلوگاه مشکل مي باشد.اکنون مديران همه اينها را مي دانند.
برنامه ريزي بلندمدت بهتر
همانطور که شرکت رشد مي کند راه حل هاي ERP ديگر نيازها را برآورده نمي سازد.عمليات شرکت توليد بدون کارخانه الزامات سيستم تجاري منحصر به فردي نياز دارد. شرکت توليد بدون کارخانه معمولا با يک زنجيره تامين پيچيده ،چرخه عمر کوتاه محصول، زمان هاي چرخه توليد طولاني، فقدان ميدان ديد کافي، تغيير پذيري تقاضا و غيره چالش مي کند .
در اين محيط خاص کسب و کار ،سيستم اطلاعاتي مديريت بايد اطلاعات زير را فراهم سازد:
هزينه هاي تفضيلي محصول و تجزيه و تحليل انحرافات و گزارشگري ، ره گيري درخت محصول کامل، محاسبه موجودي کالا و گزارشگري آن، ره گيري مکان يابي موجودي ، ورودي هاي داده هاي زمان واقعي بطور خودکار، گزارشگري زمان صورت حساب و ارسال آن، مسيريابي(ارسال) انعطاف پذير ،گزارشگري زمان واقعي، تجزيه و ادغام هاي زياد، برنامه ريزي تکميل مشتري، اجراي فرايند تخصيص مواد خام، پشتيباني تخصيص ،تحليل تاريخجه مشتري، هزينه هاي واقعي و استاندارد هر يک از مبادلات گام به گام در فرايند محصول، براي طرح ريزي يک نظام اطلاع رساني مناسب نقش سيستم حسابداري مديريت بسيار کليدي است.
5- نتيجه گيري
سيستم توليد بدون کارخانه که در دهه هاي اخير به عنوان يک روش توليد جديد در حال توسعه بوده است مبتني بر روش برون سپاري کليه فرايندها اعم از توليد و خدمات مي باشد. براي مديريت چنين عمليات پيچيده اي وجود يک سيستم اطلاعاتي قوي به عنوان سيستم حسابداري ناب که بخشي از فرايندهاي استراتژيک شرکت مي باشد اساسي است.در اين مقاله سعي شد ضمن تشريح روش توليد بدون کارخانه اهميت سيستم اطلاع رساني ناب مشخص و در انتها يک نظام مناسب براي اين شرکت ها طرح ريزي گردد.اين سيستم حسابداري ناب علي رغم سيستم گزارشگري خارجي به عنوان يک مزيت رقابتي براي شرکت هاي بدون کارخانه بايد حفظ شده و به روز باشد.