بخشی از مقاله

چکیده

حسابداری ناب واژه ی عمومی مورد استفاده برای نشان دادن تغییرات مورد نیاز در فرآیندهای حسابداری، کنترل، اندازه گیری و مدیریتی جهت انطباق با تولید و تفکر ناب می باشد و از طریق فراهم نمودن اطلاعات دقیق، قابل فهم و قابل استفاده در عمل، تصمیم گیری آگاهانه نری را امکان پذیر می سازد. همچنین با صرف بسیاری از موارد غیر ضرور وابسته به سیستم های کنترلی و حسابداری سنتی، باعث صرفه جویی در زمان و مخارج می گردد.

مطالعات انجام شده درچند دهه گذشته نشان دهنده افزایش گرایش برای استفاده از ویژگی های فنی مدیریت ناب برای اعمال در فعالیت های سازمان مطرح شده است. محققان دلایل مختلفی ممکن است برای این گرایش رو به رشد در این زمینه ارائه نموده اند. در رویکرد کلان، مفهوم تولید ناب باعث تغییراتی در فرایندهای حسابداری و تاثیر در بسیاری از فرآیندهای مهم سازمانی از قبیل ارتباطات ,بهره وری ,رقابت بین شرکت های داخلی و خارجی ,روابط بین المللی ,و رقابت شده است.

مقدمه

قرن بیستم در ابتدا و انتهای خود شاهد دو انقلاب در صحنه تولید بود. انقلاب آغازین را پس از جنگ جهانی اول هنری فورد و آلفرد اسلون پی ریزی کردند که منجر به تولید انبوه و پایان عصر تولید دستی بود و انقلاب دوم توسط تاایچی اهنو در شرکت خودروسازی تویوتا صورت گرفت که با محوریت حذف اتلاف، اتمام عصر تولید انبوه و زایش تولید ناب بود. بحث تولید ناب در سال 1990 توسط جیمز ووماک و همکارانش از دانشگاه ام آی تی در قالب یک کار تحقیقاتی با عنوان ماشینی که جهان را تغییر داد منتشر گردید. او و همکارانش ، تولید ناب را به عنوان ترکیبی از مدل تولید سنتی فورد و مدل کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی می شناسند.

[1] بسیاری از شرکت هایی که تولید ناب را در برنامه کار خود قرار می دهند،در می یابند که فرآیند های حسابداری و شیوه های مدیریت موجود در شرکت با تغییرات ناب صورت گرفته مغایرت دارد دلیل این مغایرت چیزی نیست جز این که شیوه های حسابداری و مدیریت سنتی جهت شیوه های تولید سنتی،که مبنای آن تولید انبوه می باشد طراحی شده اند و تولید ناب قوانین تولید انبوه را کنار می زند و لذا در بهترین حالت،شیوه های حسابداری و مدیریت سنتی در حال انجام در شرکت در تضاد هستند و به زودی روشن می شود که سیستم های حسابداری سنتی به طور فعالانه ای ضد تفکر ناب می باشند. حسابداری ناب واژه عمومی مورد استفاده برای نشان دادن تغییرات مورد نیاز در فرآیند های حسابداری،کنترل،اندازه گیری و مدیریتی جهت انطباق با تولید و تفکر ناب می باشد. [2]

واژه ناب و اصول ناب برای اولین بار توسط ومک و جونز ابداع گردید که خلاصه آن در کتابی با عنوان تفکر ناب در سال 1989 آورده شده است .در حال حاضر ارزش آفرینی به عنوان پارادایم جدید کسب و کار دارای تاریخچه ای قدیمی اما با نگاهی نو وارد عرصه تولید شده است. هدف تولید ناب کاهش اتلاف در فرایند تولید، تولید و تحویل محصولات با کیفیت، کاهش سطح موجودی ها و کارایی روش های تولید است.

اتلاف، ناشی از مواردی است که می توان آنها را از فرآیند های سازمان حذف نمود بدون اینکه در کمیت و کیفیت خروجی سازمان تاثیر منفی داشته باشد. بدین گونه است که سیستم های تولید به سمت ناب شدن یعنی کوچک، چابک و به موقع شدن، سوق یافته اند. اما تفکر ناب و روشهای ناب در یک شرکت تولیدی، به فرهنگ تغییر در کل سازمان نیاز دارد. اکثر شرکت هایی که به تولید ناب روی می آوردند به زودی متوجه میشوند که فرآیندهای حسابداری و روش های مدیریت آنها در تضاد با تغییرات نابی است که در حال بوجود آوردن آن هستند. دلیل این امر این است که حسابداری سنتی و روش های مدیریتی که برای حمایت از تولید سنتی طراحی شده اند، بر پایه تفکر انبوه است.

تفکرناب

تفکر ناب نگرشی برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمرو حداقل کردن هزینه ها و اتلافها است. بنابراین می توان گفت: تفکر ناب شیوه ای است که منابع کمتر،تجهیزات ، زمان کمتر و فضای کمتر همراه است و بر دستیابی به بیشترین و بهترین نتایج تاکید دارد [3] اصطلاح »ناب« که به واسطه کتاب »تفکر ناب« متداول شد،بیان کننده سیر تکاملی استراتژی تولید به موقع سیستم تولید شرکت تویوتا است. ناب به هر دو بخش تولید و خدمات واحدهای تجاری مربوط می شود وبیشتر شرکت ها در هر دو بخش فعالیت می کنند [4] مرکز فهم ناب، فهم سیستمها است که اغلب به عنوان تفکر سیستمی در تئوری مدنظر قرار می گیرد در تئوری سیستمهای سنتی، یک سیستم شامل مجموعه ای از مراحل به هم پیوسته از یک کار است.

پی بردن به اهمیت این مفهوم، به ما درجهت درک تاثیر تغییر نگرش یک سیستم به نگرشهای دیگر، کمک می کند [5] تفکر ناب بر این نکته مهم تاکید دارد که ارزش دقیق هر محصول یا خدمت را مصرف کننده نهایی تعیین می کند، این اصل با مفهوم هزینه یابی هدف، پیوندی جدی دارد، زیرا هزینه یابی هدف، ابزاری برای درک این مطلب است که چگونه شرکت برای مشتریان ایجاد ارزش می کند و نیز برای ایجاد ارزش بیشتر چه باید کرد [6] تفکر ناب در محیطی رخ می دهد که مدیران ارشد کارکنان را حمایت می کنند و در بین آنها کار اجرایی و سیستم و فرآیند رسمی سازمانی هماهنگی موجود است. تفکر ناب را می توان در پنج اصل خلاصه کرد که همه این اصول با حذف اتلاف در پیوند است .این پنج اصل عبارتند از:

1.    تعیین ارزش محصول از دیدگاه مشتری - value -

2.    شناسایی جریان ارزش محصول - Value Stream -

3.    ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش - Flow -

4.    ایجاد امکان کشش در زنجیره - Pull -

5.    تعقیب کمال . - Perfection -

نقطه شروع اساسی تفکر ناب ارزش است. تنها مصرف کننده ی نهایی است که می تواند ارزش را تعزیف کند و ارزش تنها هنگامی معنا و مفهئم پیدا می کند که در چهارچوب یک محصول معیین بیان شود، محصولی که نیاز های مصرف کننده خود را با قیمتی معین و در زمان های معیین برآورد سازد. در حالت کلی تولید کننده است که ارزش می آفریند. تفکر ناب با تلاشی آگاهانه سعی در تعریف دقیق ارزش در چهارچوب محصولاتی را دارد که دارای قابلیتهای معینی هستند و در ازای بهای معین ارائه می شود. البته این ارزش بطور مستمر بازنگری می شود تا آنکه بتواند خریداران را به سوی خود جلب کند.

ابعاد تعیین ارزش در جریان ارزش اقفاق میافتد. جریان ارش مجموعه ی است از کلیه اعمال ضروری برای یک محصول معین که تمامی فرآیندهای تولید محصولات و خدمات، یعنی از انگاره تا ورود محصولات و خدمات به بازار را دربر می گیرد. شناسایی کل جریان ارزش برای هر محصول معین و گاهی برای خانواده هر محصول، گام بعدی تفکر ناب است. به این ترتیب، وجود حجم بسیار زیاد اتلاف در سازمان آشکار می شود. هنگامی که ارزش بطور دقیق تعیین شد و بنگاه اقصادی ناب جریان ارزش یک محصول معین را نقشه برداری کرد و گامهای پر اتلاف حذف شد. نوبت به حرکت درآوردن گامهای ارزش آفرین می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید