بخشی از مقاله
خلاصه
در اکثر فعالیتهای تولیدی ، تنها بخش کوچکی از تلاشها و زمانهای مورد استفاده می تواند ارزش افزوده واقعی برای مشتری ایجاد کند ، کاهش و حذف اتلافها و تمرکز روی فعالیتهای اصلی و تلاش در جهت بدست آوردن حداکثر کارایی از حداقل منابع امری است که امروزه در جهان رقابتی صنایع اجتناب ناپذیر می نماید . این مقاله به معرفی تولید ناب، تفکر ناب و شناسایی انواع اتلاف می پردازد ، هم چنین عوامل موفقیت در شش سیگمای ناب را نیز معرفی می کند.
. 1 مقدمه
اصطلاح تولید ناب برای اکثر خوانندگان مفهومی آشنا است . در محیط های تولیدی، تولید ناب به معنی "حذف هرگونه فعالیتی که منابع مصرف می کند ولی ایجاد ارزش نمی کند " شناخته می شود . این مفهوم یکی از ارکان بهبود مستمر است که به دلیل مزایای قابل توجه از جمله بهبود کارایی ، کاهش هزینه ها ، شناسایی اتلاف ها ، ساده سازی فرایند های پیچیده ، هماهنگی کلیه ی فرایندهای سازمان و پاسخ گویی سریع تر به مشتری ، در کانون توجه بسیاری از تولید کنندگان کالا قرار گرفته است.
مفهوم تولید ناب ، انجام کار بیشتر با استفاده از منابع کمتر است - فعالیت های انسانی کمتر ، تجهیزات کمتر ، زمان و فضای کمتر ضمن اینکه هر لحظه به آنچه ذی نفعان می خواهند نزدیک و نزدیک تر شویم.
تولید ناب در سال های پایانی جنگ جهانی دوم - 1945 - تاای چی اوهنو در شرکت خودر و سازی تویوتا در کشور ژاپن مطرح گردید. بحث تولید ناب در سال 1990 توسط جیمزومک و همکارانش از دانشگاه MIT در قالب یک کار تحقیقی با عنوان " ماشینی که جهان را تغییر داد " منتشر گردید او و همکارانش تولید ناب را تقریبا به عنوان ترکیبی از تولید دستی - FORD - و کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی می شناسند . زادگاه تولید ناب در شرکت تویوتا در جزیره ناگویا در ژاپن است .
نخستین پیروزی خانواده تویوتا در صنعت ماشین آلات نساجی بود و در دهه 1930 به دلیل نیاز شدید دولت ، شرکت مذکور وارد صنعت وسایل نقلیه موتور گردید. در آن سال ها این شرکت با مشکلاتی از قبیل بازار داخلی کوچک ، نیروی کار ثابت ، فقدان سرمایه کافی و رقبای خارجی علاقمند به بازار ژاپن روبرو بود . در آن سال ها ، آی جی تویودا با مهندس شرکت ، تاای چی اوهنو به آمریکا سفر کرده و از شرکت اتومبیل سازی فورد بازدید به عمل آوردند و نهایتا به این نتیجه رسیدند که اصول تولید انبوه قابلیت پیاده سازی در ژاپن را ندارد و این سیستم پر از مودا - اتلاف - است. بر همین اساس، آن ها شیوه جدید از تولید که بعدها تولید ناب نام گرفت را ایجاد کردند. یک تولید ناب مزیای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و از قیمت بالای اولی و انعطاف ناپذیری دومی اجتناب می کند و از ماشین آلاتی استفاده می کند که هم خودکار و هم انعطاف پذیر هستند.
.2 تولید ناب
تولید ناب اصطلاحی است که جان کرافیسک، پژوهشگر برآن نهاده است. از این رو ناب نامیده می شود که در مقایسه با تولید انبوه هر چیز را به میزان کمتر مورد استفاده قرار می دهد.این شیوه تولید، نیروی انسانی موجود در کارخانه، فضای لازم برای تولید، سرمایه ای که صرف ابزار آلات می شود، نیروی مهندسی لازم برای بوجود آوردن محصول جدید و زمان مورد نیاز برای ساخت محصول جدید را به نصف تقلیل می دهد. همچنین در تولید ناب موجودی مورد نیاز به کمتر از نصف می رسد، عیب ها بسیار کمتر می شود و محصولات با تنوع فراینده تولید می شوند.
تولید ناب از فلسفه بهبود مستمر استفاده می کند و با استفاده از فرهنگ کار گروهی سعی دارد اتلاف های موجود در فرایند تولید را بیابد، تحیلیل کند و آن را حذف نماید. پیروی از سیستم ناب باعث کاهش زمان تولید، افزایش کارایی کاکنان و کیفیت محصولات، انعطاف پذیری بیشتر نسبت به بازار، کاهش سطح موجودی، افزایش عمر ماشین آلات و تجهیزات و کاهش هزینه های سربار می شود. اولین و مهم ترین گام برای تحقق خصوصیات تولید ناب، ایجاد تحول در سازمان است. برای چنین تحولی باید مدیر ارشد، مدیران و کارکنان به طور مصمم و جدی قصد تغییر روش ها و طرز اعمال را داشته باشند
تعهد مدیریت ارشد و چار چوب سازمانی برای اجرای سیستم تولید ناب، کمکی است برای جلب مشارکت کامل از این رو ضروری است که سیستم تولید ناب، یک جریان گسترده هموار و مستمر در کلیه مراحل تولید است. اگر هموار کردن کار و حذف اتلاف ها فقط در یک ایستگاه صورت پذیرد و در بقیه ایستگاه ها اجرا نشود، نتیجه دلخواه و مطلوب بدست نخواهد آمد. اما اگر سازمان- ها سیستم تولید ناب را در تمام مراحل تولید و کلیه قسمت های سازمان اجرا کنند، از بالاترین سود بهرمند می شوند.
به بیانی دیگر، تولید ناب یک فلسفه و نگرش است که درصدد حذف و از بین بردن هرفرایند اضافی از مرحله تهیه مواد اولیه تا تولید و نهایتا فروش است که ارزش افزوده ای ایجاد نکند. در ادامه به تفکر ناب ، خصوصیات ناب ، و انواع اتلاف را بیان می کنیم
.3 تفکر ناب
تمرکز تفکر ناب بر ارائه سادگی ، روانی ، قابلیت دید، شراکت و ارزش است . نتیجه نهایی آن نیز حذف اتلاف ها است . بدین صورت زمان تولید یک محصول مشخص کاهش یافته و برای تولید تعداد محصولات بیشتر یا انجام کارهایی باعث ایجاد ارزش افزوده برای مشتری و شرکت می شوند ، زمان بیشتری خواهیم داشت . تویوتا در سیستم تولید خود مفهومی به نام سیستم تولید تویوتا - Toyota Production System - داشت که توسط تایچی اوهنو و شیگو شینگو ، بر پایه تولید غیر ژاپنی ایجاد شده بود . پس از آن به دلیل تمرکز فورد بر کاهش اتلاف و کاهش موجودی با خروجی بالا، سیستم تولید تویوتا - TPS - را به تولید به موقع - Just in time - تغییر داد . تویوتا و بوئنگ نمونه ای از شرکت ها هستند که به اجرای و پیاده سازی ناب پرداختند
.1-3 پنج اصل ناب
به منظور ایجاد یک فرایند ناب بیچنو 5 اصل ناب را پیشنهاد می کند.
نخستین اصل: تعیین ارزش از دیدگاه مشتری نه از دیدگاه تولید کننده . اولین موردی که باید مورد توجه قرار گیرد ، این است که ارزش چیست ؟ ارزش بدین گونه تعریف شده است ؛ چیزی که تولید کننده می خواهد تولید کند یا در حال تولید آن است ، یا تغییر ناچیزی در آنچه که مشتری دریافت می کند . کلید موفقیت تعیین ارزش این است که تولید کننده و مشتری مشترکاً ارزش یک محصول را تحلیل کرده و سپس راه قبلی انجام کارها را مورد بحث قرار دهند . علاوه بر این ، بدین صورت ، کاری که شرکت برای تولید سود باید انجام دهد مشخص می شوند .
اصل دوم : تعیین جریان ارزش است . جریان ارزش، هر حرکت مورد برای طراحی،سفارش،و تولید یک محصول مشخص را مستند می سازد. بدین گونه تیم می تواند تمام فعالیت هایی را که باید مورد چالش قرار گرفته، بهبود یافته یا تکمیل شوند را بدقت تعیین، تحلیل و با هم مرتبط کند.
اصل سوم : ایجاد جریان ارزش محصول است. هنگامی که ارزش تعیین شده و مسیر جریان ارزش مشخص می شود . طراحی ، سفارش ، و تولید مورد توجه قرار گیرد ، به دنبال این فعالیت ، چگونگی انجام عادی کارها نادیده گرفته شده و تمام موانع از سر راه حذف می شوند . آخرین قدم ، تفکر دوباره در مورد روش کارها و تعیین ابزارهای مورد نیاز برای حذف ضایعات ، جریان های برگشتی و اقطاع هاست تا طراحی ، سفارش ، و تولید ، به صورت پیوسته باشند . حال تمرکز بر روی جریان یک قطعه است و سعی می شود از دسته بندی محصولات جلوگیری شود . و در ضمن محصول بیشتری را می توان به مشتری ارائه کرد.
اصل چهارم : تولید باید بر اساس یک سیستم کششی باشد. برخی شرکت ها محصولاتی تولید می کنند که متناسب با نیاز های مشتری نیست، و سعی می کنند تا مشتری را متقاعد کنند که این محصول، بهترین محصول برای نیازهای اوست. در عوض تحمیل محصولات به مشتری ، محصولات باید توسط مشتری جذب شوند. مشتریان باید نیاز به محصول داشته باشند و آن را در خواست کنند ، که این کار باعث کاهش موجودی کالاهای تکمیل شده می شود.