بخشی از مقاله
فصل سوم : فرايند تحقيق
روش تحقيق
روش جمعآوري اطلاعات
پرسشنامههاي تحقيق
جامعه آماري
روشها و فنون آماري مورد استفاده
تكنيك همبستگي
تحليل واريانس
فصــل اول
كليــات
مقدمه
در فصل اول اين تحقيق به كليات مربوط به موضوع پرداخته شده و بيان موضوع تحقيق ، اهميت موضوع و هدف و محدوديتهاي تحقيق از جمله بخشهاي مشمول در اين فصل ميباشند.
تحقيقات انجام شده بر اين نكته تأكيد دارند كه استرس عكسالعمل افراد در مقابل عوامل ايجاد كننده فشار عصبي ميباشد. علل زيادي براي فشارهاي عصبي نام برده شده است كه برخي از اين علل را ميتوان در سازمانها و برخي ديگر را نيز در محيط اجتماع و خانواده يافت. در اين تحقيق سعي گرديده است ابتدا برخي از علل ذكر شده براي فشارهاي عصبي كه ريشه در كهيط سازماني و محيط اجتماع و خانواده دارند بيان بررسي گردد و سپس اين عوامل در ايجاد فشارهاي عصبي در مديران شركت ماشينسازي اراك پرداخته شود.
فشارهاي عصبي داراي عوارض و اثرات بسياري ميباشند. تحقيقاتي نيز در زمينه اثرات فشارهاي عصبي بر روي اعضاء سازمانها انجام گرفته است و برخي از اين تحقيقات نيز اين اثرات را دستهبندي كردهاند. در اين تحقيق نيز پس از بررسيهاي انجام شده اثرات اين فشارها بر روي كارآيي مديران مورد بررسي قرار گرفته است و به اين نكته پرداخته شده است كه اين فشارها تا چه حد عملكرد مديران شركت را تحت تأثيرقرار ميدهند.
نكته قابل توجه ديگر اين است كه تحقيق پيرامون فشارهاي عصبي نيز مانند بسياري از تحقيقات ديگر با محدوديتهايي روبرو بوده است. از جمله مهمترين اين محدوديتها نيز ميتوان از عدم همكاري برخي از مديران در پركردن پرسشنامههاي تحقيق، ندادن اطلاعات كافي در زمينه موضع تحقيق توسط مسئولين برخي از واحدها و كمبود منابع و مآخذ جديد درباره موضوع در داخل كشور را نام برد كه در اين فصل به بيان تفصيلي هر يك از موارد فوق پرداخته خواهد شد.
بيان و تعريف موضوع
موضوع اين تحقيق «بررسي عوامل فشارزا و نقش فشار عصبي دركارآيي مديران كارخانه ماشينسازي اراك » ميباشد. جهت بيان دقيقتر موضوع تحقيق بطور مختصر به تشريح آن پرداخته ميشود.
همانگونه كه از عنوان اين تحقيق پيدا است اين تحقيق شامل دو بخش اصلي ميباشد كه مبناي كار تحقيقاتي مورد نظر را تشكيل ميدهند. بخش نخست اين تحقيق به عوامل ايجاد كننده فشار عصبي اختصاي دارد و بخش دوم به بررسي رابطه بين فشار عصبي و كارآيي مديران مربوط ميشود.
فشار عصبي ممكن است متعادل و سازنده بوده و نتايج مثبتي در عملكرد شخص ايجاد نمايد و يا اينكه از ميزان متعادل كمتر يا بيشتر بوده و نقش مخرب در عملكرد شخص داشته باشد. اگر قرار است كه مديران سازماني فعاليتهاي آن سازمان را جهت نيل به اهداف هماهنگ نموده و برنامهريزيها و سازماندهيها و
ساير وظايف خود را انجام دهند فشار عصبي ميتواند در اين فعاليتها نقش مثبت يا منفي ايفا نمايد و موجباتي را فراهم سازد كه مدير فعاليتهاي خود را بطور مطلوب يا نامطلوب انجام دهد. مديريت از حرفههايي است كه بيش از مشاغل ديگر با فشارهاي عصبي سرو كار دارد و در صورتي كه فشارهاي عصبي از حد معيني بالاتر رفت تغييراتي در ابعاد سازماني مشاهده خواهد شد. اگر فشار عصبي مدت زيادي در مدير باقي بماند ممكن است صدمات جبرانناپذيري نيز به وي وارد نمايد.
فشارهاي عصبي وارده به افراد ممكن است داراي علل متعددي باشند. گاهي فشارهاي عصبي در سازمان ناشي از عوامل محيطي بيرون از سازمان از قبيل خانواده و مشكلات مربوط به آن همچون مرگ عزيزان ناشي ميشوند و گاهي نيز عوامل بيروني شامل محيط بيرون از خانواده، همچون تغييرات تكنولوژيكي و عدم اطمينان ناشي از آن و تغييرات سياسي منبع فشار عصبي افراد واقع ميشوند. همچنين گاهي نيز فشارهاي عصبي ممكن است ريشه در درون سازمان داشته باشد. عوامل فشارزاي درون سازمان نيز گاهي به خود شغل مربوط ميشوند و گايه نيز به درون شغل بستگي نداشته و به عوامل سازماني ديگر از قبيل همكاران، تهديد مرئوسان و گرفتاريهاي مالي و غيره مربوط ميگردند. بنابراين در اين تحقيق سعي ميشود كه تعيين شود آيا عوامل محيطي و سازماني در كارخانه ماشينسازي اراك باعث ايجد فشار عصبي در مديران ميشوند؟ همچنين به تعيين اين مطلب پرداخته ميشود كه در صورت مؤثر بودن اين عوامل اثر كداميك ازاين دو عامل در فشارزايي بيشتر است.
دستهبنديهاي متعددي در كتب علمي از عوامل فشارزا انجام گرفته است. يكي از نويسندگان اين عوامل را به دو دسته كلي عوامل درون سازمان و عوامل بيرونزا سازمان تقسيم كرده است كه عوامل درون سازمان خود به چهار دسته عوامل فيزيكي ، شغلي ، گروهي و عوامل سازماني تقسيم شدهاند. عوامل فيزيكي ايجاد كننده فشار عصبي دربرگيرنده مسائل فيزيكي محيط كار از قبيل نور، صدا و غيره ميباشند و عوامل شغلي نيز به جزئيات مربوط به شغل از قبيل تعارض نقش، كارزياد، تغيير ، محدوديتهاي زماني و غيره مربوط ميشوند. همچنين عوامل گروهي شامل مسائل درونگروهي از قبيل فرمهاي درونگروهي
مخالف و عدم انسجام گروهي و غيره ميباشند و عوامل سازماني نيز در برگيرنده مسائل مربوط به ساختار سازمان و رفتار رهبر و كاغذبازي و غيره ميباشند همچنين عوامل خارج از سازمان به سه دسته عوامل خانوادگي، عوامل مالي و عوامل اجتماعي تقسيم گرديدهاند.
با توجه به مطالبي كه درباره موضوع تحقيق بيان شد ميتوان متغيرهاي اين تحقيق را مشخص ساخت. يكي از متغيرهاي اين تحقيق فشار عصبي يا استرس ميباشد و متغيرهاي ديگر عوامل ايجاد كننده فشار عصبي و كارآيي مديران ميباشند كه در صفحات بعد توضيحات بيشتري درباره آنها داده خواهد شد. تغيير در عوامل ايجادكننده فشار عصبي به كم و زياد شدن ميزان فشار عصبي مديران منجر خواهد شد و هنگامي كه ميزان فشار عصبي كم و زياد گردد كارآيي يا عملكرد مديران نيز دستخوش تغييراتي خواهد شد. بنابراين بايد تعيين نمود كه عوامل ايجاد كننده فشارهاي عصبي كدامند و كاهش و افزايش آنها برعملكرد مديران چه تأثيري ميگذارد.
نكته قابل توجه اين است كه عوامل ايجادكننده فشار عصبي ممكن است اثر متفاوتي بر روي افراد مختلف داشته باشند. يك عامل ممكن است براي مديري فشار عصبي خفيفي ايجاد نمايد در حالي كه ممكن است براي مدير ديگر فشارزايي بالايي داشته باشد. درهر صورت هنگامي كه مديري دچار فشار عصبي ميشود حالتي در او ايجاد ميشود كه ممكن است احساس ناكامي، تنش و تعارض و يا بلاتكليفي نمايد و اين احساسات نيز اثراتي بر رفتار او داشته باشند.
تحقيقات انجام شده نشان ميدهند كه فشار عصبي امري اجتناب ناپذير ميباشد و هر فردي در هر زماني ممكن است با فشارهاي عصبي روبرو شود. حتي در عصر شكار نيز هنگامي كه انسانها به شكار ميرفتند و در معرض تهديدات حيوانات وحشي قرار ميگرفتهاند دچار فشارهاي عصبي رواني شديد ميرفتند و در معرض تهديدات حيوانات وحشي قرار ميگرفتهاند دچار فشارهاي عصبي رواني شديد ميشدند. اگر چه آن نوع تهديدات قديمي و عوامل ايجادكننده فشار عصبي در قديم اكنون ديگر وجود ندارند ولي تهديدهاي ديگري كه به مراتب اثرات بيشتري از آنها دارند اكنون جاي آنها را گرفتهاند. بيكاري و اخراج از كار، درگيري با همكاران در محيط كار و كار زياد و غيره از جمله اين عوامل ميباشند.
اساساً منطق و فلسفه زندگي خود ايجادكننده فشار عصبي ميباشد و بيشتر افراد در وضعيتهاي زندگي و شغلي ايجادكننده فشار عصبي قرار دارند. عواملي همچون حوادث رانندگي انتصاب در پستهاي جديد، قرارهاي تلفني مهم و ملاقاتهاي مهم تماماً از عواملي هستند كه ممكن است ايجاد كننده فشار عصبي باشند.
با توجه به مطالب فوق اگر بتوان طرقي را ارائه نمود كه ميزان فشارهاي عصبي را در حد متعادلي نگهداشت اين امر يقيناَ عملكرد و كارآيي مديران را در سازمان بهبود خواهد بخشيد.
فشارهاي عصبي همچنين ممكن است اثراتي را بر انجام وظايف مديران داشته و كيفيت انجام وظايف آنها را پايين آورد. تصميماتي كه اغلب در شرايط تحت فشارهاي عصبي گرفته ميشوند اغلب بهينه نبوده و كمتر با موفقيت به اجرا درميآيند و با حذف و تقليل برخي از عوامل فشارزا ميتوان آنها را بهينه كرد. يكي ديگر از اثرات استرس بر عملكرد مديران و پرسنل افزايش غيبت ميباشد. فشارهاي عصبي غيرمتعادل ممكن است باعث شوند كه افراد خود را از محيط كار دور سازند و به غيبت و حتي در برخي موارد ترك خدمت دست زنند. ازديگر اثرات فشارهاي عصبي ميتوان از حوادث صنعتي كه خسارات بسياري را چه از نظر نيروي انساني و چه از نظر مالي به سازمانها واردميكنند نام برد. همچنين كاهش رضايت شغلي افراد و اعضاي سازمان نيز از جمله اثرات اين فشارها ميباشند.
مطالب فوق تماماً نتايج تحقيقاتي بود كه در كشورهاي پيشرفته در رابطه با اين موضوع انجام گرفته است. و با مطالعه كتابخانهاي دررابطه با موضوع جنبههاي مورد بحث روشن گرديده است. ولي از آنجايي كهزمان و مكان تحقيق ممكن است بر نتايج تحقيقات اثر بگذارد و حتي ممكن است نتيجه تحقيقات را به كلي تغيير دهد، بايستي ديد كه آيا در كشور ما نيز نتيجه تحقيقات مانند نتايجي است كه در كشورهاي پيشرفته بدست آمده است؟ به عبارت ديگر آيا ممكن است تحقيقي كه در اين زمينه در كارخانه ماشينسازي اراك و آن هم بر روي مديران انجام ميشود نتيجهاي متفاوت با آنچه در كشورهاي پيشرفته بدست آمده است را بدست دهد.
اگر بطور دقيق به سئوالات مطرح شده در بالا توجه شود سؤالات زير كه سؤالات اصلي اين تحقيق ميباشند و از طريق مطالعه تئوريكي بدست آمدهاند بدست خواهند آمد:
1- آيا عوامل محيطي براي مديران ايجاد فشار عصبي مينمايند؟
2- آيا عوامل سازماني در مديران ايجاد فشار عصبي مينمايند؟
3- آيا استرس شديد به كاهش كارآيي مديران منجر ميشود؟
4- آيا استرس كم به كاهش كارآيي مديران منجر ميگردد.
با توجه دقيق به مطالب فوق روشن ميشود كه منظور از اين تحقيق كه پاسخگويي به سؤالات چهارگانه فوق ميباشد.
اكنون كه تا حدي به زمينه تئوريكي موضوع اشاره شد بهتر است به محيط اجراي يتحقيق و مراحل اجرايي تحقيق نيز اشاره گردد.
از عواملي كه باعث ميشود افراد در مناطق مختلف خصوصيات رواني و رفتاري متفاوتي داشته باشند محيط جغرافيايي ميباشد و مطالعات انجام شده نشان ميدهد افرادي كه در مناطق جغرافيايي مختلف زندگي ميكنند ويژگيهاي متفاوتي دارند. خصوصيات روحي افرادي كه در مناطق گرمسيري زندگي ميكنند با خصوصيات روي افرادي كه در مناطق سردسير زندگي ميكنند متفاوت است. بر همين اساس در اين تحقيق جامعه آماري را مديران يك واحد سازماني كه همگي در شهرستان اراك استقرار دارند تشكيل ميدهند و بدين ترتيب سعي شده است تا حد امكان اثر عوامل جغرافيايي بر نتايج تحقيق محدود گردد.
كارخانه ماشين سازي اراك حدود 3800 تن پرسنل دارد كه در قسمتهاي اداري، توليدي و آموزشي اين كارخانه به كار مشغول ميباشند. از ميان اين تعداد 210 تن را مديران ، معاونين مدير عامل و روساي قسمت و سرپرستان واحدهاي توليدي تشكيل ميدهند. بديهي است كه اين مديران فعاليتهاي اصلي شركت را هدايت نموده و فعاليتهاي مختلف كارخانه را هماهنگ مينمايند و جهت دهي اصلي شركت را هدايت نموده و فعاليتهاي مختلف كارخانه را هماهنگ مينمايند و جهت دهي اصلي فعاليتهاي شركت را به عهده داشته و اختلال در عملكرد آنها ميتواند اختلالات بسيار مهمي در فعاليتهاي كارخانه ايجاد نمايد. در صورت وجود مشكلات در محيط كاري مديران ممكن است عوارض اين مشكلات به صورتهاي مختلف از قبيل بالا رفتن هزينههاي توليد، غيبتها و ترك خدمتها نمود پيدا كند.
فرضيات تحقيق
فرضيههاي اين تحقيق شامل چهار فرضيه ميباشند كه از ميان اين فرضيه اول داراي شش فرضيه فرعي و فرضيه دوم نيز داراي دو فرضيه فرعي ميباشد كه هر يك از فرضيههاي چهارگانه و همچنين فرضيات فرعي مربوط به آنها علاوه بر اينكه در كل جامعه آماري آزمون ميشوند همچنين با اجراي مدل تحقيق هر يك از فرضيات در سطوح مختلف مديريت ، در واحدهاي سهگانه مجتمع آموزشي، صف و ستاد آزمون ميگردند. اين فرضيات به شرح زير هستند:
1- عوامل سازماني باعث افزايش فشار عصبي در مديران ميگردند.
1-1) ابهام نقش باعث افزايش فشار عصبي در مديران ميشود.
1-2) تعارض نقش منجر به افزايش فشار عصبي در مديران ميگردد.
1-3) افراط نقش كمي منجر به افزايش فشار عصبي در مديران ميشود.
1-4) افراط نقش كيفي باعث افزايش فشار عصبي در مديران ميگردد.
1-5) مشكلات مربوط به مسير ترقي منجر به افزايش فشار عصبي در مديران ميگردند.
1-6) مسئوليت براي ديگران فشار عصبي مديران را افزايش ميدهد.
2- عوامل محيطي منجر به افزايش فشارعصبي در مديران ميشوند.
1-2) عوامل مربوط به محيط اجتماع منجر به افزايش استرس مديران ميشوند.
2-2) عوامل مربوط به محيط خانواده منجر به افزايش استرس مديران ميگردند.
3- فشار عصبي شديد باعث كاهش كارآيي مديران ميشود.
4- فشار عصبي كم باعث كاهش كارآيي مديران ميشود.
اهميت موضوع
جهت پي بردن به اهميت موضوع در اين قسمت لازم است به دو مبحث كلي اشاره شود كه اين دو مبحث بطور كلي گوياي اهميت موضوع خواهند بود. در مبحث نخست به اهميت مسئله فشارهاي عصبي و نقش آنها در فعاليتهاي پرسنل و مديران پرداخته ميشود و در بخش دوم به جايگاه ملي شركت ماشينسازي اراك و ارزش ملي آن و نقش مديران اين واحد صنعتي در اداره امور آن پرداخته خواهد شد.
فشارهاي عصبي عارضه اجتنابناپذير درمحيط كار و سازمان ميباشند كه افراد را از آنها گريز نبوده و واكنشهاي متفاوتي نسبت به آنها نشان ميدهند. برخي از اين واكنشها آشكار و قابل رويت بوده و برخي نيز دروني و روحي بوده و بطور غيرمستقيم در افراد اثر ميگذارند از جمله عوارض آشكار فشارهاي عصبي ميتوان از فشار آوردن افراد به بندهاي انگشتان ، دندانها و جويدن لبها و غيره را نام برد.
به هر حال بسياري از مديران به دليل فشارهاي زيادي كه از ناحيه مشكلات محيط كار و مسئوليتهاي گوناگون و تصميمگيري متفاوت متحمل ميشوند توان خويش را از دست داده و كارآيي آنها به حداقل ميرسد. بنابراين و با توجه به نقش مهم مديران در سازمانها و بخصوص سازمان عظيمي همچون شركت ماشينسازي اراك بررسي علل ايجاد فشارهاي عصبي و راههاي متعادل كردن آنها در مديران از اهميت به سزايي برخوردار خواهد بود.
به هر ترتيب اين فشارها ميتوانند تغييرات جسمي و روحي و رفتاري در افراد ايجاد نموده و عملكرد آنها را تا حد قابل توجهي تنزل دهند . در اين زمينه تحقيقات بسياري در كشورهاي صنعتي انجام گرفته و برخي از اين تحقيقات به نتايج بسيار مطلوبي نيز دست يافتهاند. ولي متاسفانه تلاشهاي تحقيقاتي در اين زمينه در داخل كشور بسيار محدود و توجه كمي به جنبههاي سازماني اين مسئله معطوف گرديده است.
عوارض فيزيكي و جسمي فشارهاي عصبي تنها به موارد فوق محدود نميگردند و علاوه بر موارد فوق تحقيقات انجام شده عوارض مشخصتري را براي افرادي كه داراي فشارهاي عصبي غيرمتعادل ميباشند ذكر كردهاند كه اين عوارض خود بيشتر اهميت موضوع را آشكار ساخته و لزوم تحقيق در اين زمينه را آشكار ميسازد. برخي از مهمترين اين عوارض شامل بيخوابي، پرخوري، كم اشتهايي و يا بياشتهايي، زخمهاي عميق و خونريزي در معده و اثنيعشر، فراموشي، تصادف و ايجاد بيتفاوتي در افراد نسبت به افراد ديگر و يا نسبت به ي تفكر و غيره ميباشند، كه هر كدام از اين عوامل ممكن است بطور مستقيم و يا غيرمستقيم هزينههايي را براي افراد و يا سازمانها داشته باشند كه اين هزينهها به صورت غيبت از كار و ضعف در عملكرد، هزينههاي درماني و غيره مشاهده ميشوند. لذا لازمه جلوگيري از اين هزينهها توجه با مسئله فشارهاي عصبي و متعادل كردن آنها ميباشد.
در برخي از كشورهاي محققين هزينههاي ناشي از فشارهاي عصبي را به صورت سالانه محاسبه نموده و نتايج آنها را منتشر نمودهاند. اين تحقيقات نشان ميدهند كه مسائل و مشكلات ايجاد شده در نتيجه فشارهاي عصبي هزينههاي بسيار بالايي را براي سازمانها به همراه داشتهاند. مؤسساتي كه در زمينه فعاليتهاي بهداشتي و درماني و كمك به درمان استرس فعاليت ميكنند ارقام بالايي را در رابطه با هزينههاي بهداشتي و درمان در مؤسسات كشورهاي پيشرفته بيان ميكنند به عنوان مثال مؤسسه آسپن كه در زمينه مسائل مربوط به استرس فعاليت ميكند اظهار ميدارد كه مرگ زودرس كاركنان در صنايع كشور آمريكا سالانه 25 ميليارد هزينه دارد و هر سال مؤسسات آمريكا 125 ميليارد دلار صرف هزينههاي بهداشتي و درماني كاركنان خود ميكنند و اين مقدارهر سال پانزده درصد افزايش مييابد كه بخش قابل توجهي از آن ناشي از مسائل مربوط به فشارهاي عصبي ميباشد .
همچنين يكي ديگر از محققين اظهار ميدارد كه هزينه مسائل بهداشتي و بيماريهاي رواني مربوط به فشار عصبي در مؤسسات آمريكايي با احتساب بيمه سلامتي و نقص عضو و بهرهوري از دست رفته سالانه حدود 150 ميليارد دلار برآورد ميشود .
از ميان عوارض فشارهاي عصبي أنچه كه بيشت رمورد توجه قرار گرفته و بررسيهاي زيادي را به خود اختصاص داده است عوارض فيزيولوژيكي و جسمي ناشي از فشارهاي عصبي ميباشد. يكي از عوارض بسيار مهم فيزيولوژيكي فشارهاي عصبي كه در اينجا لازم است به آن اشاره شود انسداد و يا گرفتتگي عروق ميباشد. تحقيقات انجام شده نشان دادهاند كه فشارهاي عصبي نقش بسيار مهمي در سكتههاي قلبي و بيماريهاي مربوط به قلب ايفا مينمايند. اين فشارها با تشديد فعاليتهاي قلب و افزايش ميزان فشار خود افراد را در معرض بيماريهاي قلبي فراواني قرار ميدهند.
يكي از تحقيقات انجام شده در يكي از كشورهاي صنعتي در اين زمينه نشان داده است كه بيماريهاي قلبي و عروقي در اثر عوامل چندي ممكن است بوجود آيند كه مهمترين اين عوامل را عواملي همچون استعمال دخانيات، ميزان بالاي كلسترول و چاقي بيش از اندازه و بالاخره فشارهاي عصبي ذكر ميكند. نكته جالب اين تحقيق آن است كه عوامل خطرناكي همچون چاقي ، كلسترول بالا و استعمال دخانيات تنها علت 25% از بيماريهاي مربوط به انسداد رگهاي قلب ميباشند و 75% باقيمانده در اثر فشار عصبي ناشي از محيط كار و محيط زندگي ايجاد ميگردند
البته بحث درباره فشار عصبي به معني آن نيست كه كليه فشارهاي عصبي در افراد بايد از بين بروند، بلكه سخن اين است كه تنها فشارهايي كه اثرات مخرب فيزيولوژيكي و روحي در افراد دارند را بايستي از بين برد و فشار عصبي با انگيزههاي معمولي افراد تفاوت دارد نبايستي فشار عصبي را با اين نوع انگيزها كه اثر سازنده دارند اشتباه گرفت. وجود انگيزههاي معمولي براي زندگي افراد ضروري ميباشد.
با توجه به مطالب فوق اهميت فشارهاي عصبي و اثرات آنها بيشتر آشكار ميگردد و مديران بايستي با شناخت انواع اين فشارها و اثرات آنها نقش مثبتي براي خنثي كردن اثرات آنها ايفاء نمايند. چرا كه وضعيت فشارزايي عصبي ممكن است با اقدامات ناآگاهانه مديران و سرپرستان و همچنين كاركنان بدتر گرديده و بدين ترتيب اثرات مخرب آنها بر سازمان بيشتر گردد.
در اينجا بهتر است انواع فشارهاي عصبي و عكسالعملهايي كه مديران و يا سرپرستان ممكن است انجام دهند بطور مختصر توضيح داده شود تا اهميت برخورد صحيح با وضعيتهاي استرسزا بهتر روشن گردد. لازم به يادآوري است كه توضيح مفصلتر در اين زمينه در بخش مباني تئوريك و مدل تحقيق آورده خواهد شد.
دستهبنديهاي بسياري از انواع فشارهاي عصبي انجام گرفته است. يكي از اين دستهبنديها آنها را به سه نوع ناكامي، اضطراب و تعارض دروني در افراد تقسيم ميكند .
ناكامي حالتي است كه در آن فرد نميتواند به هدف خويش دست يافته و در نتيجه راه رسيدن وي به هدفش مسدود ميگردد و طبيعي است كه در اين حالت فرد از نظر روحي دچار ناراحتي ميگردد و ممكن است عكسالعملهايي را نشان دهد با اين عكسالعملها به صورت پرخاشگري و تسليم و لاقيدي و يا بصورت محافظه كارانه باشد. با عكسالعمل هر يك از اين حالتها به صورتهاي گوناگون در سازمانها با آنها برخورد ميشود كه اين برخورد ميتواند صحيح و سازنده باشد و از ريانهاي وارده به سازمان جلوگير كند . يا اينكه وضعيت را بدتر و وخيمتر سازد.
ولي بطور كلي بايستي اظهار داشت كه ابتدا مديران بايستي مشكل را بطور صحيح شناخته و همكاران و يا افرادي كه در اين وضعيتها قرار گرفتهاند را در حل مشكل ياري نمايند و بجاي توبيخ و سرزنش آنها راههاي درست حل مشكل را به آنها ارائه دهند. معمولاً مديراني كه به اين شيوه عمل ميكنند، از ساير مديران موفقتر ميباشند.
از اضطراب نيز به عنوان يكي ديگر از حالتهاي فشار عصبي نام برده شده است و ذكر شده كه از حالتهايي است در آن حالت فرد بيشتر نگران وضعيت آينده خويش ميباشد و نسبت به حوادث آينده در كار خويش نامطمئين است و در اين ميان ممكن است از وضعيت جاري غافل گرديد و بيشتر توجه خويش را متمركز آينده كند كه اين مسئله نيز هنگامي كه از ميزان معمولي خود فراتر رود ميتواند براي سازمان زيانبخش باشد و نتيجه آن به صورت اشتباهات كارمندان در كار ظاهر گردد.
عكسالعمل مديران در اين حالت نسبت به افراد مضطرب ممكن است باعث تشديد اين نگراني و اضطراب گردد و يا اينكه از ميزان آن بكاهد. اين مطلب نيز در خور توجه است كه در بخشهاي بعد بيشتر به آن پرداخته ميشود.
نوع ديگري از فشار عصبي تعارض ردوني است. در اين حالت نيز افراد راهدهاي كاري زيادي براي رسيدن به هدفها دارند كه ممكن است ندانند كدام راه بهترين راه بوده و آن را براي رسيدن به هدف انتخاب نمايند. اين مسئله نيز ناراحتيهايي براي افراد ايجاد كرده و افراد براي كاهش اين ناراحتيها دست به اقداماتي ميزنند كه ممكن است چندان حساب شده نباشد. در اين ميان اطرافيان و مديران و بالادستان ميتوانند نقش مهمي داشته و با دادن اطلاعات مربوط به آنها از ميزان تعارض كاسته و در نتيجه از تفاقاتي كه ممكن است رخ دهد جلوگيري نمايند.
تحقيقات ديگر نيز اشاره بر اين نكته دارند كه اينگونه فشارهاي عصبي و نتايج ناشي از آنها در محيط كار در حال افزايش بوده و بايستي اقدامات جدي در اين راه صورت گيرد و شناخت اين فشارها چگونگي برخورد با آنها از اهميت بالايي برخوردار است.
با توجه به انواع فشارهاي عصبي فوقالذكر و اين مطلب كه افراد براي كاهش ناراحتيهاي ناشي از اينگونه فشارها دست به اقداماتي ميزنند كه اثر انها را خنثي سازند ميتوان اظهار داشت كه يكي از انگونه اقدامات كه نشانه ميزان بالاي استرس در جوامع نيز ميباشد مصرف بالاي داروهاي مسكن و خوابآور ميباشد كه مصرف روزانه آنها بطور چشمگيري در حال افزايش است.
محققين با بررسي اينگونه فشارهاي عصبي علل متعددي براي آنها ذكر كردهاند كه از جمله مهمترين اين علل كه ممكن است منجر به فشار عصبي بيتشر در مديران گردند ميتوان از برنامههاي كاري فشرده، نبود امكانات كافي و در دسترس و ترس از شكست برنامهها و غيره را ميتوان نام برد.
متأسفانه تحقيقاتي كه در اين زمينه و آن هم بر روي مديران انجام گرفته باشد د ركشور بسيار اندك ميباشد و بررسيهاي انجام شده بسيار جزئي بوده و نتايج اين تحقيقات به صورت مقالات علمي در مجلات به چاپ رسيده است. نكته قابل توجه اين است كه تمامي تحقيقات مورد بحث بر اهميت فشارهاي عصبي در سازمانها تأكيد داشته و به لزوم انجام فعاليتهاي تحقيقي بيشتر در اين زمينه اعتقاد دارند كه اين خود نيز بيانگر اهميت موضوع مورد بحث ميباشد.
اكنون كه تا حدي به اهميت موضوع پي برده شد لازم است براي پي بردن به اهميت بيشتر تحقيق موردنظر تا حدي به اهميت مكان تحقيق و ارزش ملي و جايگاه مديران آن در اقتصاد كشور پرداخته شود.
لازمه صنعتي شدن كشور و تلاش در جهت قطع رابطه سلطهآميز و كاهش وابستگي صنعتي و تكنولوژيكي توجه به صنايع سرمايهاي مادر است. تقويت اين صنايع گامي اساسي جهت قطع زنجيرهاي وابستگي صنعتي به كشورهاي بيگانه ميباشد. شركت ماشينسازي اراك از جمله اين صنايع سرمايهاي مادر دركشور است كه ميتواند در زمره مهمترين واحدهاي صنعتي كشور به حساب آيد و نقش مهمي در رسيدن به اهداف و آرمانهاي انقلاب ايفاء نمايد. اين واحد صنعتي عظيم داراي امكانات و تجهيزات و قابليتهاي بالقوه بسيار زيادي است كه در صورت بهرهگيري درست از آنها كمك فراواني به خودكفايي كشور خواهد شد. لذا توجه به مشكلات اين كارخانه و بخصوص توجه به مشكلات مديران اين واحد صنعتي ميتواند از اهميت شاياني براي كشور برخوردار بوده و گاهي در راه خودكفايي صنعتي كشور محسوب گردد.
اين شركت داراي كارگاههاي بسيار بزرگ و مجهز به وسايل پيچيده و همچنين آزمايشگاههاي مدرن جهت فعاليتهاي تحقيقي ميباشد. هر يك از اين بخشهاي شركت قسمتي از فعاليتهاي اين مجموعه عظيم را به عهده داشته و نقشي مهم در فعاليت شركت ايفاء مينمايند. بطور كلي ميتوان گفت كه كل فعاليتهاي اين مجموعه بزرگ در چهار گروه توليدي و يك واحد آموزشي و يك حوزه ستادي انجام ميشوند.
اين شركت از نظر پرسنلي حدود سه هزار و هشتصد تن پرسنل داشته كه اين رقم نشانگر سهم بالاي اين شركت در اشتغال نيروي كار در جامعه است. اين نيروها در واحدهاي توليدي و خدماتي و آموزشي فوقالذكر فعاليت دارند.
از آنجايي كه فشارهاي عصبي ممكن است آثار مخربي در عملكرد و تصميمگيريها و انجام وظايف مديران داشته و كارآيي مديران را مخصوصاً در بخش صنعت به سطح پاييني تنزل دهد و از طرفي ديگر اين فشارها منجر به بيماريهاي روان ـ تني و خستگي روحي و جسمي و واكنشهاي غيرمنطقي افراد در محيط كار گردند لازم است تا براي جلوگيري از هزينههاي ناشي از اين عوارض چارههايي انديشيده شود پيدا كردن راه حلهايي در اين زمينه نيز به غير از تحقيقات از راه ديگري قابل حصول نميباشد و اين تحقيق نيز گامي در راه رفع چنين مشكلاتي در اين واحد عظيم است.
بدين ترتيب اثرات مخرب فشارهاي عصبي مديران اين واحد صنعتي ميتواند زيانهايي را براي آن به همراه داشته و اين زيانها نيز باعث دور ساختن اين واحد صنعتي از توسعه و مشاركت در خودكفايي صنعتي گردد. لذا تحقيق در زمينه علل ايجادكننده اين فشارها و اثرات آنها ميتواند از اهميت بالايي برخوردار باشد.