بخشی از مقاله
مقدمه
مطالعه و تحقيق در مورد ويژگي هاي شخصيتي در حقيقت قديميترين تحقيقات در روانشناسي ورزش است ، تحقيق در اين زمينه از دهه 1950 تا 1970 روانشناسي ورزش را تحت نفوذ خود داشت و از آن به بعد نيز هم چنان از اهميّت زيادي برخوردار است. (نوابي نژاد ، 1375)
از اهداف مهم تربيت بدني و علوم ورزش كه يكي از شاخه هاي مهم تعليم و تربيت محسوب مي گردد.ريست بهتر انسان در راستاي تقويت ابعاد وجودي خويش مي باشد و در همين جهت كوشش مي شود با به كارگيري روش هاي علمي از راه كشف قوانين علمي مربوط به جسم و روان به مؤثرترين روش رشد انسان دست يافته شود با توجه به تأثيرات متقابل جسم و روان ، وابستگي و ارتباط و اثر متقابل روانشناسي و تربيت بدني امري اجتناب ناپذير است.
اهميت روانشناسي در حيطه تربيت بدني تا آن حد است كه مربيان خود را نيازمند به حداقل اطلاعات پايه از آن مي دانند.روانشناسان نيز پيوسته علاقه مند هستند كه نقش فعاليت هاي ورزشي را تغيير خصوصيات رواني بدانند و قصد دارند از طريق پژوهش هاي مختلف تأثيرات متقابل جسم و روان را كشف كنند.تأثير فعاليت هاي ورزشي به خصوصيات رواني كه در تحقيق حاضر از جنبه «عزت نفس» مي باشد ، براي كساني كه در زمينه مسائل رواني كاري كنند و هدف نهاييشان كمك به رشد انسان و سلامت رواني اوست مي تواند داراي اهميت باشند.
بيان مسأله:
تربيت بدني به عنوان بخش مهمي از تعليم و تربيت رسالتي بزرگ در تكامل جسماني و رواني و اجتماعي افراد داشته و اهداف آموزشي و تربيتي و اجتماعي را دنبال مي كند و رشد فزآينده وگسترش دامنه اطّلاعات هم چنين دانش وتحقيقات دررشته تربيت بدني با بكارگيري تكنيك هاي علمي موجب گرديد ، روانشناسان ورزشي نيزبا تحقيق درمورد شخصيت به ابهامات وسؤالات موجود دراين زمينه پا سخ گويند.
اثري كه ورزش به عزت نفس افراد به عنوان يكي از مهمترين خصوصيات شخصيتي كه بسيار مورد توجه و تأكيد دانشمندان شاخه هاي مختلف علم روانشناسي قرار گرفته است بسيار اساسي و مهم است.هم چنان كه يك مربي ورزشي نفس بهتر را مايه ترقي ورزشكار خود مي داند.مشاوران و روانشناسان باليني و روانشناسان عمومي نيز سعي دارند اهميت ورزش را در افزايش عزت نفس و در نتيجه سلامت رواني را كشف كنند كه محققين آن را يكي از نتايج بد فصل عزت نفس قوي مي دانند پيدا كنند.
محققان معتقدند كه فعاليت هاي تربيت بدني و ورزش با تربيت رواني آميخته است و هر تجربه حركتي يا تغيير جسماني يك تغيير يا تجربه رواني را به همراه دارد ، برخي از محققين از ورزش به عنوان ابزار تربيت و شكل پذيري شخصيت ياد كرده اند و برخي نيز به توان اجتماعي تربيت بدني تأييد نموده اند ، سئوالات نمونه واري كه در اين چارچوب مطرح مي شوند از اين قرار است كه آيا افرادي كه فعاليت ورزشي دارند ، صفات شخصيتي خاصي دارند؟يا نوجواناني «سير در
اين تحقيق» كه فعاليت ورزشي دارند آيا رشته هاي تيمي و انفرادي تأثيرات متفاوت بر آنها دارند؟آيا بين مدت فعاليت ورزشي و ويژگي هاي شخصيتي ارتباطي وجود دارد؟بديهي است كه شخصيت نيز مي تواند درانتخاب نوع ورزش و نيز علايق ورزشي و كسب مهارت هاي مربوط به آن رشته ورزشي مورد علاقه ، مؤثر واقع گردد.با اين وجود تحقيق حاضر براي پاسخ دادن به سئوالات مطرح با پذيرش اصل متقابل شخصيت و ورزش عزت نفس را در بين دانش آموزان ورزشكار و غيرورزشكار (سير دوره متوسطه) مورد مقايسه قرار مي دهد.
اهميت و ضرورت تحقيق :
تحقيق حاضر در پي يافتن چگونگي رابطه ورزش و عزت نفس در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه است و ضرورت آن از چند جنبه نمايان است.مي دانيم كه در سال هاي اخير بحث هاي زيادي در رابطه با اجراي طرح فراگير ورزش در كشور وجود دارد و مقدّمات آن نيز در حال پيگيري است كه يكي از راه هاي اجراي اين طرح از طريق مدارس است ضروري است كه حقايق برابر نامه ريزان و مسئولان نظام آموزش و پرورش كشور كه تربيت بدني بخشي از اين نظام است روشن گردد.
آيا تربيت بدني و ورزش و نتايج آن هم جهت و هم سو با اهداف از پيش تعيين شده نظام آموزش و پرورش كشور است؟و آيا اين هم سويي در حد قابل قبولي است؟و باز هم ضروري است كه دانسته شود كه آيا تأكيد كنوني كه به ورزش هاي گروهي وجود دارد صحيح مي باشد؟يا اينكه ورزش هاي انفرادي در تقويت روحيه و روان سالم انساني مفيدترند.هرچند كه تأثيرات مثبت و انكار ناپذير ورزش بر جسم انسان ممكن است مورد تأكيد و توجيه گر ورزش مدارس باشد.اما هدف اساسي آموزشي و پرورشي يعني رشد همه جانبه افراد جانبه ايجاب مي كند كه همواره در جستجوي راه هاي با صرفه تري از نظر وقت ،هزينه و نتيجه مورد دلخواه باشيم.از اين جهت تحقيق در مورد تأثيرات رواني ورزش كاملاً حياتي مي نمايد.باتوجه به اينكه وجود يك روان سالم كه در اين تحقيق از جنبه عزت نفس مورد بررسي قرار مي گيرد براي پيشرفت و ترقّي يك فرد و جامعه او يك امر انكار ناپذير است.نتيجه اين تحقيق از بعد درماني نيز براي درمانگران مسائل رواني داراي اهمّيت است.يافتن راه حل كم هزينه قابل ارائه براي همه افراد در پيشگيري و درمان مسائل رواني يكي از مواردي است كه ضرورت اين تحقيق را توجيه مي كند.
واژه هاي كليدي:
تعريف عزت نفس:
عزت نفس : درجه تصويب ، تأييد ، پذيرش و ارزشمندي است كه شخص نسبت به خود احساس مي كند.
منظور از عزت نفس در اين پژوهش : ميزان نمره اي كه دانش جو با توجه به پاسخش به پرسشنامه كوپر اسميت به دست مي آورد.اين نمره شاخص كمي و عددي براي اندازه گيري عزت نفس دانش جويان مي باشد.
ورزشكار در اين تحقيق : به كسي گفته مي شود كه حداقل به مدت يك سال عضو يك باشگاه ورزشي باشد و در حال حاضر نيز به ورزش ادامه مي دهد.
ورزش فردي : ورزشي كه فقط استعداد و توانايي يك فرد در نتيجه آن مؤثر است و به تنهايي نيز انجام مي گيرد مانند كشتي.
ورزش گروهي : ورزشي كه استعداد و توانايي چند نفر با هم و در كنار يكديگر در نتيجه آن مؤثر است و به صورت گروهي انجام مي شود.مانند بازي فوتبال و واليبال.
مدت زمان ورزش در اين تحقيق : به دو صورت مطرح گرديده است :
الف : تا 2 سال ورزش كه ورزشكار بايستي حداقل دو سال ورزش كرده باشد.
ب : 2 سال به بالا كه ورزشكار بيش از 2 سال مشغول ورزش است.
تعريف عملياتي :
تعريف نظرها :
عزت نفس ، درجه تصويب ، تأييد ، پذيرش ارزشمندي است كه شخص نسبت به خود يا خويشتن احساس مي كند.اين احساس ممكن است در مقايسه با ديگران باشد و يا مستقل از ديگران.احساس ارزش نسبت به خود همانند خود پنداره يك هسته مركزي دارد كه همواره با يك سلسله احساس ارزش هاي پيراموني ما منظومه را تشكيل مي دهند ، هر چه خوي ايده ال با خود يا خويشتن فرد نزديكتر باشد عزت نفس بيشتر و شخصيت ها مقاوم تر است.
ورزش : مجموعه اي از فعاليت هاي حركتي انسان ، به طور سازمان يافته است كه در آن تمرين حركات و تحصيل مهارت ها به منظور تقويت قواي جسماني و رواني اجرا مي گردد.و در اين وسيله تمريني عموماً مسابقه و رقابت به عنوان انگيزه مطرح مي باشد.
تعريف عملياتي :
در اين پژوهش عزت نفس نمره اي است كه دانش آموزان در آزمون عزت نفس كوپر اسميت كسب مي كنند.
هدف تحقيق :
1 – يافتن و پي بردن به رابطه ورزش و عزت نفس.
2 – پي بردن به كارايي ورزش هاي گروهي و فردي در تقويت عزت نفس.
3 – بررسي تأثير مدت زمان ورزش بر عزت نفس دانشجويان.
فرضيه هاي پژوهش :
1 – عزت نفس دانشجويان ورزشكار بيشتر از دانشجويان غير ورزشكار است.
2 – عزت نفس افرادي كه ورزش هاي گروهي انجام مي دهند با افرادي كه ورزش هاي فردي انجام مي دهند متفاوت است.
3 – ميزان عزت نفس با توجه به مدت زمان ورزش متفاوت است.
« فصل دوم »
تاريخچه – تعريف – نحوه شكل گيري عزت نفس – عوامل مؤثر در عزت نفس – شيوه درمان – نحوه ايجاد نغيير در عزت نفس
تاريخچه و اهميت عزت نفس :
اكثر صاحب نظران عزت نفس مثبت را به عنوان عامل مركزي و اساسي در سازگاري عاطفي – اجتماعي ، مطلوب مي دانند اين نظر گسترش يافته و داراي تاريخچه طولاني نيز مي باشد:
در ابتدا جامعه شناسان و روانشناساني مانند ويليام جيمز ، جورج هربرت ميروچارلزكولي به اهميت عزت نفس مثبت تأكيد داشتند.
چند سال بعد فرويديها از قبيل ساليوان ، هورناي ، فرام و كساني ديگر چون راجرز در تئوريهاي شخصيتيشان خود پنداره را وارد كردند.چند سال بعد روانشناسان علمي ، تئوري را با كارهاي تجربي در هم آميختند و نتيجه گرفتند كه عزت نفس مثبت با شادكامي و كاركرد مثمرثمر در رابطه است.براي مثال افسردگي را به يك سبك شناختي كه مشتمل بر ارزيابي شديداً منفي و انتقادي از خود است ارتباط داده اند.
از آنجايي كه عزت نفس كودك ، زمينه و ادراك وي از تجارب زندگي را فراهم مي سازد ، سالم بودنش داراي ارزش ويژه اي مي باشد شايستگي عاطفي – اجتماعي كه از خود ارزيابي مثبت منتحج مي شود مي تواند به عنوان سيريا نيروي در مقابل مشكلات خطير آينده به كودك كمك مي كند.شاهدي براي اين نقطه نظر راهنماي تشخيصي و آماري بيماري هاي رواني DSMIII_R (انجمن روان پزشكان آمريكا 1987) است كه از عزت نفس پايين به عنوان نشانگان چندين اختلال كودكي نام برده است.
دو مثال مختلف از اين اختلال :
يكي كمبود توجه است كه با بي توجهي و تكانه اي بودن (اين كودكان معمولاً بيش فعال ناميده مي شوند) و ديگري اختلال اجتنابي.فرم شديدي از اضطراب اجتماعي مي باشد اگرچه واقعاً مشخص نيست كه عزت نفس پايين علت هر اختلال باشد اما اين واقعيت كه آن (عزت نفس پايين) مي تواند با مشكلات شديد در كودكي همراه باشد ، دليل كافي بر عزت نفس مي تواند باشد.در هر موردي به نظر مي رسد كه عزت نفس بالا تا حدي مي تواند بعضي مشكلات و مسائل كودك را جبران كند.كودكي كه احساس خوبي در مورد خودش دارد بهتر مي تواند با مشكلات كنار بيايد ولي ممكن است به گونه اي با آنها مواجه شود كه گويي هرگز مشكل عمده اي براي او به وجود نيامده است.
عزت نفس علاوه بر اينكه جزيي از سلامت رواني فرد است همچنين با پيشرفت تحصيلي در ارتباط است.محققان بسياري دريافته اند كه بين عزت نفس مثبت و عزّات بالاتر در مدارس رابطه وجود دارد حتي اين رابطه زماني كه كودكان خودشان را به عنوان دانش آموز نگاه و ارزيابي مي كنند بالاتر است كه مي توان آن را عزت نفس تحصيلي ناميد.
تعريف واژه ها و اصطلاحات :
عزت نفس : مقدار ارزشي كه ما به خود نسبت مي دهيم عزت نفس ناميده مي شود.
ي- اليس و همكاران (1989) عزت نفس را به عبارت از ارزشي كه اطلاعات درون خود پنداره براي فرد دارد ، مي دانند و آن را ناشي از اعتقادات فرد در مورد تمام چيزهايي كه در وي هست مي دانند.
- برادران هريس (1987) عزت نفس را عبارت از ميزان تخمين و احساسي كه فرد از توانمنديها و ارزشمندي خود دارد تعريف مي كنند.
- شاملو عزت نفس را معال احساس ارزشي مي داند و آن را عبارت از درجه تصويب ، تأييد و پذيرش و ارزشمندي كه شخص نسبت به خويشتن احساس مي كند تعريف مي نمايد.
- شلرون و سلمان عزت نفس را احساس ارزشي كردن شخص در يك زمينه كلي كه به وسيله فرهنگ به افراد انتقال داده مي شود تعريف مي كنند.
خودپنداره : طبق نظريه ايس (1989) خودپنداره به معني نگرش ، ادراك و برداشتي است كه از خود دارد.محور اصلي اين خودپنداره عبارتست از نام شخص ، احساس نسبت به اندام و بدن خود ، تصوير از كل بدن ، جنسيت و سن شخص.
عزت نفس از خودپنداره كه عبارت است از منظومه اي از چيزهايي كه شخص براي توصيف خودش به كار مي برد متفاوت است.يك فرد ممكن است خودش را يك ورزشكار خوب ، علاقه مند به داستان هاي علمي و... بداند كه اينها خود محتواي خودپنداره را تشكيل مي دهد.
عزت نفس عبارتست از ارزشي كه اطلاعات درون خودپنداره براي فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام چيزهايي كه در اوست ناشي مي شود.اگر در نزديك يك كودك دانش آموز بودن ، ارزش زيادي داشته باشد ولي خودش يك دانش آموز متوسط و ضعيف باشد ، وي از عزت نفس خود رنج مي برد با اين وجود همان كودك ممكن است توانايي بدني و و معروفيتش بالاتر از توانايي تحصيلي اش باشد.حال اگر در هر دو زمينه بالا و ممتاز باشد عزت نفس بالا خواهد بود.پس عزت نفس هر فرد بر اساس تركيبي از اطلاعات علمي در مورد خودش و ارزشهاي ذهني كه فرد از آن اطلاع دارد بنا نهاده مي شود.
مي توان نحوه شكل گيري عزت نفس را از طريق تفكر در مورد خود ادراك شده و خود ايده آْل مورد آزمايش قرار داد خود ادراك شده همان خودپنداره است.يك ديدگاه عيني از مهارت ها ، ويژگي ها و كيفيت هايي كه يا وجود دارند يا ندارند.خودايده آل عبارت است از تصويري كه هر فرد دوست دارد كه از خود داشته باشد كه لزوماً يك سبك پوچ و بي معني نمي باشد بلكه يك تمايل صادقانه براي داشتن نگرش ها و اسنادهاي خاص است.زماني كه خود ادراك شده و خود ايده آل با هم همطراز باشند ، عزت نفس مثبت خواهد بود.براي مثال كودكي كه پيشرفت تحصيلي با ارزشي دارد و دانش آموز خوبي نيز هست ، احساس و باور خوبي در مورد خود خواهد داشت.او ارزش مثبتي ازويژگي هاي واقعي خود دارد.برعكس كودك كه خودايده آل آن اين است كه آدم مشهوري باشد ولي در واقع تنها چند دوست داشته باشد عزت نفس پايين خواهد بود.شكاف و فاصله بين خود ادراك شده و خود ايده آل است كه مشكلات مربوط به عزت نفس را به وجود مي آورد.
عزت نفس بالا به عنوان يك ديدگاه سالم از خود مورد بررسي قرار گرفته است.به طور واقع گرايانه كمبودها و نكات ضعف را دربرمي گيرد و نه به آن شدّتي كه منجر به انتقاد شديد از فرد شود.a