بخشی از مقاله

چکيده
هدف از تحقيق حاضر بررسي تاثير انگيزه هاي دروني بر روي موفقيت تحصيلي دانشجويان ورودي 85 دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر است که فرضيه هاي عنوان شده عبارتند از فرضيه کلي عبارتند از اينکه بين انگيزه هاي دروني و موفقيت تحصيلي رابطه معني داري وجود دارد و فرضيه هاي جزئي عبارتند از سنجش وضعيت اقتصادي خانوده، روابط خانواده از نوع کنترل شده ايجاد محيط دوستانه با همسالان و هم سنان و تاثير اين عوامل بر موفقيت تحصيلي که

جامعه موردمطالعه عبارتند از دانشجويان ورودي سال 85 دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر است که در حدود 2100 نفر بوده که 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب گرديده که جهت آزمون فرضيه ها از پرسش نامه انگيزه هاي دروني استفاده گرديده که داراي 30 سوال دو گزينه اي بله و خير است که جهت آزمون فرضيه ها از روش آماري خي دو استفاده گرديده که نتايج بدست آمده نشان مي دهد که بين انگيزه هاي دروني و زير عوامل آن با موفقيت تحصيلي رابطه وجود دارد به غير از ايجاد محيط هم سن و سال با دوستان که گاهي باعث مي شود فرد نتواند به موفقيت برسد و همه اين فرضيه ها در سطح 5% معني دار است.

 

فصل اول

کليات تحقيق

مقدمه
انگيزه هاي دروني فرد را نمي توان ا ز موقعيت هاي اجتماعي و فرهنگي و آموزشي آن جدا کرد. منشا بررسي انگيزه هاي دروني به يونانيان باستان، سقراط، افلاطون و ارسطو بر مي گردد. افلاطون معتقد است که انگيزه ها ي دروني از روح يه ذهن و روان سه جزئي که به صورت سلسله مراتبي تربيت يافته است، ناشي مي شود و در سطح ابتدايي، جنبه اشتهاآور روح است که به اشتها و اميال بدن، مانند گرسنگي و ... کمک مي کند و در سطح دوم جنبه رقابت وجود

دارد که معيارهاي ارتجاعي مانند احساس افتخار يا شرمندگي دخالت دارد در عالي ترين سطح، جنبه حسابگري دارد که به توانايي هاي تصميم گيري، روح، مانند عقل و انتخاب کمک مي کند و در ضمن هر جنبه عالي مي تواند انگيزه هاي جنبه هاي پائين را تنظيم کند. ارسطو از روح سه جزئي افلاطون که به صورت سلسله مراتبي تربيت يافته بود (اشتهاآور، رقابت جو و حسابگر) حمايت کرد، ولي اسامي متفاوت تغذيه اي، احساسي و عقلاني را ترجيح داد، جنبه تغذيه اي

بسيار تکانگي، غير منطقي و شر حيواني است که اين جنبه به اميال بدن که براي حفاظت از زندگي ضروري هستند، کمک مي کند. جنبه احساسي نيز به بدن مربوط است ولي لذت و درد را تنظيم مي کند ، عنصر عقلاني منحصر به انسان هاست با عقايد ارتباط دارد و مشخصه اراده است. اراده به عنوان عالي

ترين سطح روح عمل نموده و از قصد و انتخاب استفاده مي کند. از نظر دکارت عاليترين نيروي انگيزه اراده بود. دکارت تصور مي کرد که اگر بتواند اراده را بشناسد بعدا مي تواند انگيزه هاي دروني را درک کند و اراده عمل را آغاز و هدايت مي کند و تصميم مي گيرد که آيا عمل کند و وقتي عمل مي کند چه کاري انجام دهد. نيازها، هوس ها و لدت ها و دردهاي بدن تکانه هايي را براي عمل کردن ايجاد مي کنند ولي اين تکانه ها فقط اراده را تحريک مي کنند، اراده قدرت ذهن است

که با به کار بردن نيروي تصميم گيري خود اميال و هوس هاي بدن را به خاطر فضيلت و رستگاري کنترل مي کند. دکارت با واگذارکردن نيروي انحصاري انگيزه به اراده اولين نظريه بزرگ را براي انگيزه هاي دروني تامين کرد. جبرگرايي زيستي چارلز داروين دو تاثير عمده بر تفکر عملي داشت که مهمترين مفهوم، يعني

تکامل را براي زيست شناسي به ارمغان آورد و جبرگرايي زيستي راهي است براي رسيدن به موفقيت با آموزش ديدن و رفتارهاي آموخته شده و سازگاري با محيط که مي تواند در رسيدن به موفقيت نقش به سزايي داشته باشد و انگيزه هاي دروني فرد مانند وضعيت اقتصادي و عاطفي و کنترل والدين به طور حساب شده مي تواند در رسيدن به موفقيت ها ي تحصيلي به گفته داروين تاثيرگذار باشد (لطف آبادي. 1383.ص 29).

 

بيان مسئله
خيلي از افراد تصور مي کنند انگيزه هاي دروني مفهوم واحدي است و ويژگي اصلي انگيزه، مقدار يا سطح شدت آن است از نقطه نظر عموم مردم، تنها مسئله درباره انگيزه دروني مقدار آن است بنابراين انگيزه به عنوان يک ساختار واحد از مقدار صفر تا کم، متوسط، زياد، خيلي زياد، نوسان دارد. در مقابل شماري از نظر پردازان انگيزه معتقدند که انگيزه هاي دروني انواع مختلفي دارند که به عنوان نمونه، آميس، 1987 و آمپر، 1988 و اتليکنون، 1964 و ... براي مثال انگيزه بيروني را با انگيزه دروني متفاوت دانسته و انگيزه را ياد گرفتن را با انگيزه ياد دادن متفاوت مي داند. هميشه مطالعات نشان داده است که انگيزه ها علاوه بر شدت گاهي

از نظر نوع نيز تفاوت دارند. مثلا انگيزه عصبانيت و انگيزه ترسيدن که در دو طيف مخالف هستند و همين طور که تحقيق حاضر و مساله موردنظرشان مي دهد گاهي اوقات انگيزه دروني بر رسيدن به موفقيت به عواملي نياز دارد که درصد اين نيازها خانواده، محيط آموزشي و تحصيلي دو نوع برخورد با استادان و مربيان مي تواند قرار بگيرد. رسيدن به موفقيت و انگيزه رسيدن به هدف اصلي جز مساله مورد نظر ماست که مي تواند هميشه خوب و موثر باشد. انگيزه دروني فرد را نمي توان از موقعيت اجتماعي که در آن قرار دارد، جدا کرد. يعني انگيزش کودک يا نوجوان بايد تحت تاثير اطرافيان و والدين او قرار بگيرد. و بايد در اين راستا اصول انگيزه هاي دروني و اهداف را طوري به کار بست که انگيزه دروني افراد را شکوفا کند. (سيد عيسي محمدي، 1385، ص19)

اهميت و ضرورت تحقيق
بررسي انگيزه هاي دروني معلوم مي کند که چرا افراد چيزهاي خاصي را مي خواهند و موضوع اصلي انگيزه هاي دروني و موفقيت گاهي به هيجان آنچه که ميل داريم يا مي خواهيم و يا نياز داريم مربوط مي شود و سوال هايي در ذهنمان ايجاد مي کند نظريه هاي انگيزه هاي دروني با مشخص کردن ويژگي هاي مشترک در بين افراد فرهنگ هاي گوناگون، تجربيات زندگي مختلف و استعدادهاي ژنتيکي متفاوت، آنچه را که در تلاش هاي همه انسان ها مشترک هستند آشکار مي سازد که گاهي اوقات رسيدن به موفقيت در صدر جدول قرار مي گيرد که همه اين موقعيت ها به عاملي همچون انگيزه هاي دروني و بيروني بستگي دارد که انگيزه هاي دروني مانند مسائل عاطفي، اقتصادي، آمادگي زيستي و خلق و خوهاي والدين و نوع تربيت و تمام اين مسائل در رسيدن به موفقيت مي

تواند تاثيرگذار باشد يا بالعکس. اميد است با ارائه اين تحقيقات بتوانيم جوانان بخصوص دانشجويان عزيز را در رسيدن به موفقيت تحصيلي مدد رسانيم و از طرف ديگر با شناساندن انگيزه هاي دروني و هدايت کردن آنها در خط مثبت و درست بتوانيم در موفقيت دانشجويان و دانش آموزان مملکت قدم مهمي برداريم که با ارائه اين گونه تحقيقات در مسائل آموزشي و نهاد خانواده ميتوان نقش مثبتي در رسيدن به اهداف در جوانان برداشت.

اهداف تحقيق


هدف از تحقيق حاضر، بررسي تاثير انگيزه هاي دروني بر روي موفقيت هاي تحصيلي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر است که انگيزه هاي دروني مانند وضعيت اقتصادي خانواده و مرفه بودن و يا خود خانواده، وضعيت عاطفي خانواده، دوري از محيط خانه، که تمام اين عوامل جزء انگيزه هاي دروني فرد به حساب مي آيد. مي تواند هر کدام تاثير مثبت يا منفي بر روي موفقيت دانشجو بگذارد يا نه.
هدف کلي:
بررسي انگيزه دروني بررسي موفقيت تحصيلي دانشجويان


هدف جزئي:
بررسي عواملي که انگيزه دروني را شامل مي شود. مانند خانواده، وضعيت اقتصادي و وضعيت عاطفي، تاثير دوستان و همسالان د رکنار هم، بر روي موفقيت تحصيلي دانشجويان.

فرضيه هاي تحقيق
فرضيه کلي (يا اصلي):
انگيزه هاي دروني تاثير مثبتي بر روي موفقيت تحصيلي دانشجويان دارد.
فرضيه هاي جزئي (فرعي):


1- وضعيت اقتصادي خانواده تاثيري مثبت بر روي موفقيت تحصيلي دانشجويان دارد.
2- حضور همسالان و هم اتاقي ها در يک سن و سال در موفقيت تحصيلي دانشجويان تاثير مثبت دارد.
3- وضعيت عاطفي فرزند در رابطه با دور شدن از خانواده در موفقيت تحصيلي تاثير مثبت دارد.
4- بررسي نوع خانواده، يا کنترل شده در موفقيت تحصيلي دانشجو تاثير مثبت دارد.
متغيرهاي تحقيق


انگيزه دروني: متغير وابسته موفقيت تحصيلي متغير وابسته
وضعيت اقتصادي خانواده و وضعيت عاطفي دانشجو و خانواده و همسالان دوستان متغير کنترل.

 


تعاريف نظري و عملياتي واژه ها و مفاهيم:
انگيزه دروني: عبارتند از نهضت جنبه رفتار وجود، شدت و کيفيت انگيزه دروني که با تلاش و نهفتگي و پايداري و انتخاب و احتمال پاسخ، جلوه هاي صورت و حالت هاي بدن و همين طور اطلاعاتي را در اختيار مشاهده گره قرار مي دهد تا به وجود و شدت انگيزه و حالتها و رفتارها در زماني که فرد هدف خاصي را به جاي هدفي ديگر دنبال مي کند. (منصور، 1384، ص 10)
تعريف عمليات" عبارتند از نمره اي است که آزمودني از آزمون و پرسش نامه انگيزه هاي دروني اقتباس شده از پايان نامه رحماني بدست آمده است.

فصل دوم

پيشينه و ادبيات تحقيق


انگيزش هاي دروني و بيروني
نيازها حالت هاي انگيزشي را در ما به وجود مي آورند. اما مشاهده عليتي رفتار روزمره، حاکي است که گاهي نيازهاي ما خاموش هستند، يا حداقل جايي در گوشه هشياري ما قرار دارند. گاهي دانش آموزان در مدرسه، بي حوصله هستند و به برنامه هاي درسي علاقه اي نشان نمي دهند. گاهي کارمندان در محل کار، بي علاقه هستند و به کندي کار مي کنند. گاهي بيماران در بيمارستان ها، احساس مي کنند ميل چنداني به ورزش کردن ندارند و مايل نيستند داروهاي

خود را مصرف کنند. اين گونه مشاهدات حکايت از آن دارد که افراد هميشه انگيزش خودشان را از درون ايجاد نمي کنند، بلکه گاهي منفعل مي شوند و به محيط چشم مي دوزند تا براي آنها انگيزش تامين کند. آموزگاران در مدارس، متوجه اين فقدان انگيزش دروني مي شوند و در پاسخ به آن، از نمرات، عکس برگردان ها، تحسين، امتيازات زنگ تفريح بيشتر و تهديد به اينکه اگر درس نخوانند بدبخت مي شوند استفاده مي کنند تا دانش آموزان را با انگيزه کنند. کارفرمايان در محيط کار، براي با انگيزه کردن کارمندانشان از حقوق، پرداخت هاي فوق العاده، نظارت، رقابت ها، و تهديد به اخراج استفاده مي کنند. در بيمارستانها، دکترها براي با انگيزه کردن بيمارانشان، از دستورات، توسل به افرادي که براي بيماران عزيز هستند و تهديدهاي ضمني (مثل «اگر بيشتر ورزش نکنيد، در اين صورت...»)

استفاده مي کنند. اينها رويدادهاي بيروني هستند که مشوق ها و پيامدهايي را تشکيل مي دهند که انگيزش بيروني به وجود مي آورند.
تجربه به ما ياد داده است که دو راه براي لذت بردن از يک فعاليت وجود دارد: به صورت دروني يا بيرون. فعاليت هايي چون نواختن پيانو، استفاده از کامپيوتر، يا خواندن کتاب را در نظر بگيريد. از يک سو، شايد نوازنده پيانو به نواختن پيانو علاقه داشته باشد و از آن لذت ببرد زيرا که اين کار فرصتي براي فعال و ارضا کردن

نيازهايي چون شايستگي است. او براي تفريح کردن پيانو مي نوازد، براي اينکه مهارت با ارزشي را تمرين کند و پرورش دهد، و احساس کند آزاد و خودمختار است. از سوي ديگر، همين رفتار نواختن پيانو مي تواند به اين علت لذت بخش باشد که فرصتي براي پول درآوردن، جايزه بردن، تحت تاثير قرار دادن ديگران، يا دريافت بورس دانشگاه است. در واقع، هر فعاليتي را مي توان با گرايش انگيزش دروني يا بيروني انجام داد. (آمابيل، 1985، پيتمن، بوگيانو، و رابل، 1983، پيتمن، امري و بوگيانو، 1982، پيتمن و هلر، 1988، ريان و دسي، 2000)
انگيزش دروني


انگيزش دروني، گرايش فطري پرداختن به تمايلات و به کار بردن توانايي ها و در انجام اين کار، جستجو کرد چالش هاي بهينه و تسلط يافتن بر آنهاست (دسي و ريان، 1985). انگيزش دروني به طور خود انگيخته از نيازهاي روان شناختي، کنجکاوي، و تلاشهاي فطري براي رشد، حاصل مي شود. وقتي افراد به صورت دروني با انگيزه مي شوند، به خاطر علاقه، احساس چالشي که فعاليت خاصي ايجاد مي کند و «به خاطر لذتي که از آن مي برند» رفتار مي کنند. اين رفتار به صورت خود انگيخته، نه به دليل وسيله اي (بيروني)، روي مي دهد. در عمل، انگيزش دروني، براي دنبال کردن تمايلات و به خرج دادن تلاش لازم براي پرورش دادن مهارت ها و توانايي ها، انگيزش فطري را تامين مي کند.


افراد به اين علت انگيزش دروني را تجربه مي کنند که درون خودشان نيازهاي روان شناختي دارند. وقتي که هنگام انجام دادن فعاليتي، نيازهاي روان شناختي فعال باشند و پرورش يابند، به طور خود انگيخته احساس خشنودي را در افراد ايجاد مي کنند. انگيزش دروني از احساس شايسته بودن و خودمختار بودن و در حين انجام دادن يک فعاليت، حاصل مي شود. وقتي افراد به کارهايي مشغول مي شوند و احساس شايستگي و خودمختاري مي کنند، با گفتن «اين کار جالب است»، «اين کار تفريح است» يا «من از انجام دادن آن لذت مي برم» انگيزش دروني خود را ابراز مي کنند. براي مثال، علاقه و احساس آزادي مي توانند ميل به خواندن يک کتاب را تحريک کنند، و لذت و احساس شايستگي مي توانند باعث شوند که يک نفر چندين ساعت را صرف حل کردن جدولي چالش انگيز کند.


انگيزش بيروني
انگيزش بيروني از مشوق ها و پيامدهاي محيطي مانند غذا يا پول، ناشي مي شود. انگيزش بيروني به جاي پرداختن به فعاليتي، براي تجربه کردن خشنودي فطري در آن، از پيامدي ناشي مي شود که از خود آن فعاليت جداست. هر وقت که براي بدست آوردن نمره بالا، بردن يک جايزه، بردن يک سهم، تاثير گذاشتن بر همسالان مان، يا غلبه کردن بر يک ضرب الاجل تلاش مي کنيم، رفتارمان به صورت بيروني با انگيزه شده است. يعني چون پيامدهاي خوشايند را دوست داريم و مايليم از پيامدهاي ناخوشايند اجتناب کنيم، وجود مشوق ها و پيامدها، احساسي را در ما ايجاد مي کنند که دوست داشته باشيم به رفتارهايي بپردازيم که پيامدهاي موردنظرمان را به وجود آورند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید