بخشی از مقاله

چكيده:
همه ما مي دانيم آن چه که اندازه گيري مي شود، انجام مي شود. با اين حال بسياري از سازمان هايي که مديريت دانش را دنبال مي کنند فرآيندي براي اندازه گيري دارايي هاي دانش سازماني و يا سرمايه ي فکري ندارند. گزارشگري مالي سنتي نمي تواند ارزش واقعي شرکت را محاسبه کند وتنها به اندازه گيري ترازنامه مالي کوتاه مدت و دارايي هاي ملموس اکتفا مي کند .


در حقيقت سرمايه فکري يک مدل جديد کاملي را براي مشاهده ارزش واقعي سازمان ها فراهم مي آورد وبا استفاده ازآن مي توان ارزش آتي شرکت را نيز محاسبه کرد . به دليل تمايل به سنجش ولحاظ کردن ارزش واقعي دارايي هاي نامشهود سرمايه فکري بيش از پيش نزد شرکت ها ، سهامداران (سرمايه گذاران) و ساير گروههاي ذينفع افزايش يافته است . در اين تحقيق کاربردي ، ابتدا براساس روش استوارت ارزش سرمايه هاي فکري شرکت هاي بورس اوراق بهادار تهران براي دوره زماني پنج ساله محاسبه، سپس در مرحله بعد ارتباط بين ارزش سرمايه فکري و عملکرد مالي شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد ارزيابي قرار گرفت. در تحقيق

حاضر روش آماري استفاده شده به منظور تجزيه و تحليل داده ها روش مدل تحليل رگرسيون مي باشد .
يافته ها حاکي از رابطه مثبت معني دار بين سرمايه فکري وعملکرد مالي شرکت هاي پذيرفته

شده در بورس اوراق بهادارتهران مي باشد. باتوجه به اين نتايج مي توان بهره گيري شرکت ها، سهامداران ، سرمايه گذاران و ساير گروه هاي ذينفع در استفاده از اين مدل رابراي کسب سود بالاتر در آينده قويا توصيه کرد.

مقدمه:
توسعه اطلاعات در دهه هاي اخير موقعيت هاي جديدي را پيش روي افراد و سازمان ها قرار داده است. ازين رو تعاملات وارتباطات در گستره جهاني توسعه يافته و تعاريف جديدي در ابعاد گوناگون زندگي فردي و اجتماعي بروز نموده است. دراين ميان ، سازمان هاي کسب وکار بيشترين تاثير را از وضعيت جديد پذيرا شده و خواسته يا ناخواسته ، در مسير اين دگرگوني مداوم قرار گرفته ، متحول شده ، به انحلال وادغام ،يا پذيرش موقعيت هاي جديد روي آورده اند . متناسب با اين تغييرات موقعيتي، رويکردها و ادبيات جديدي چون : سازمان هاي يادگيرنده ، معماري سازمان ، سازمان مجازي و مهندسي مجدد و... بر بستر رهيافت اطلاعاتي پديدار شده است . رهيافتي که از کد ژنتيک تا ايزومرها ، از زبان شناسي تا کامپيوتر ، و از کارکرد مغز انسان تا مديريت سازمان هاي کسب و کار را ، تفسير مي کند .
سازمان هاي امروزين ، بيش از نمونه هاي قديمي آن ها با ديالکتيک مواجه اند : نياز به خود

مختاري (استقلال) در مقابل نياز همزمان به ارتباطات (يکپارچگي) . پاسخ به اين ديالکتيک مستلزم ايجاد فرصت يادگيري براي افراد سازمان است . چرا که از يکسو سازمان ها به ساختارهايي نياز دارند تا خودمختاري و قابليت حل مشکلات محلي را توسعه بخشند ، و از سوي ديگر برا دگرگوني فرهنگي ، به بهبود ارتباطات و ساختار مشارکتي تمايل دارند . با گسترش ارتباطات و عدم ني

از به جابجايي ، و تحت تاثير پيدايش سازمان مجازي تنها عنصري که در سازمان باقي مي ماند ، انسان ها يعني افراد سازمان ها هستند . پيداست که در چنين شرايطي براي تبديل سازمان ها به سازمان ياد گيرنده ، بايستي انسان ها تمايل به يادگيرندگي پيدا کنند . يادگيري در سازمان

هاي جديد نيز به نوبه خود از رهيافت اطلاعاتي و از حلقه ي سايبرنتيکي فرد – سازمان – محيط – فرد ، پروي مي کند و از رفتار نوآورانه، اطلاعاتي و دانشي در محيط تاثير مي پذيرد . در واقع از يکسو ، توسعه ارتباطات و توليد انبوه اطلاعات و دانش و از سوي ديگر کاهش نيم عمر رشته هاي گوناگون دانش بشري ، موجب شده تا اطلاعات به عنوان مهم ترين منبع سازمان ها و به عنوان مزيت رقابتي تلقي شود . همسان با ساير منابع سازماني ، اين منبع مهم نيز نياز به مديريت داشته و مديريت آن در سايه فناوري محقق مي شود. توجه روزافزون به دانشو اهميت دانشگران سازمان به عنوان اصلي ترين سرمايه ي سازمان هاي دانشبر ، لزوم شناسايي و تشخيص دانش و اطلاعات ، و شکل گيري چارچوب هايي براي مديريت دانش را در سازمان ها ضروري نموده است .

فصل اول
كليات تحقیق


1-1-مقدمه :
بسياري از نظريه پردازان و پژوهش گران در توصيف ويژگي هاي فضاي اقتصادي جديد بر اين باورند که شکل اقتصاد ، صورتي جهاني و همه گير به خود گرفته و از دارايي ها ودرآمدهاي نامحسوس ، پيچيده ونامشهودي شکل يافته ، که به نحوي خاص به يکديگر و درهم تنيده شده اند. فرايندها و ابزاري که زمينه افزايش بهره وري و پيشرفت اقتصادي را فراهم مي آورند . براساس اين تعريف ،

به وضوح روشن است که مديريت ، برنامه ريزي و نظارت بر شناسايي ، تخصيص و سنجش دارايي هاي نامشهود وسرمايه فکري بنگاه ها ، شاخصي مهم در تعيين توان رقابتي بنگاه ها براي بقا و رشد در اقتصاد جديد است . بررسي روندها و آمارهاي اقتصادي نيز بر صحت اين گفته اذعان دارند ، چنان که بررسي هاي انجام گرفته از پانصد شرکت در بين سال هاي 1982 تا 1992 ميلادي، نشان از رشد سهم ارزش دارايي هاي نامشهود از 38 درصد به 62 درصد در ميزان ارزش بازار دارد . توجه به اين موضوع در اواخر دهه ي نود ميلادي ، سرمايه گذاري بر توسعه ي دارايي هاي نامشهود شامل : تحقيق و توسعه ، فرآيندها ونرم افزار کسب وکار ، کسب علامت هاي تجاري ، آموزش پرسنل و...، را به رقمي معادل يک تريليون دلار – به تقريب برابر با کل سرمايه گذاري بخ

ش توليد سرمايه هاي فيزيکي – رسانيده است . به اين منظور ، برآورد و سنجش ميزان تاثير سرمايه فکري در فرآيندهاي اقتصادي وضع موجود سازمان ، يکي از روش هاي شناخت نقاط ضعف و تعيين راهبردهاي لازم براي کمک به تصميم گيري مديران خواهد بود . از طرف ديگر با توجه به ا

ينکه تعيين ميزان سرمايه مورد نياز ، به عنوان يکي از اجزاي اصلي فعاليت هاي توليدي ، از اهميت بسزايي برخوردار است ، مي توان دريافت که شناسايي سرمايه هاي فکري و نامشهود موجود سازمان، در شناخت فاصله تا وضع مطلوب و تعيين نيازهاي سرمايه اي و اتخاذ رويه هاي بهينه ، براي توسعه و رشد در آينده ي بنگاهها بسيار مهم و موثر خواهد بود .
در فصل اول پس از بیان مسئله تحقیق، تاریخچه موضوع تحقیق را مورد بررسی قرار می دهی

م و به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم. همچنین اهداف تحقیق را بیان می کنیم.

چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع تحقیق بوده است در این فصل آورده شده و در ادامه به مدل تحلیلی و فرضیه های تحقیق نیز اشاره شده است. در پایان این فصل تعاریف واژه ها و اصطلاحات آمده است.

2-1 بيان مسئله
با سير جوامع از عصر صنعتي به عصر اطلاعات اهميت سرمايه فکري افزايش يافته است . اين اهميت را مي توان برخاسته از عواملي چون انقلاب فناوري اطلاعات , اهميت فزاينده دانش واقتصاد دانايي محور و تاثير ابداع وخلاقيت به عنوان عنصر تعيين کننده رقابت دانست. در دوره صنعتي بهاي اموال ماشين آلات و تجهيزات و مواد خام به عنوان عناصر کارآمد واحد تجاري محسوب مي شدند، در حالي که در عصر اطلاعات استفاده کارا از سرمايه فکري است که موفقيت يا شکست واحد تجاري را تعيين مي کند . سرمايه فکري شامل آن بخش از کل سرمايه يا دارايي شرکت است که مبتني بر دانش بوده و شرکت مالک آن به شمار مي رود .
در جوامع دانش محور کنوني بازده سرمايه هاي فکري به کار گرفته شده بسيار بيش تر از بازده سرمايه هاي مالي به کار گرفته شده اهميت يافته است . اين به آن معني است که در مقايسه با سرمايه هاي فکري، نقش و اهميت سرمايه هاي مالي در تعيين قابليت سود آوري پايدار کاهش چشمگيري يافته است .به دليل افزايش اهميت نسبي سرمايه هاي فکري (به عنوان مهم ترين بخش از سرمايه هاي کل شرکت) در سود آوري پايدار و مستمر وبلندمدت، اکثر شرکتها درپي يافتن جواب هايي مناسب براي اين سوال هستند :
از لحاظ آماري آيا رابطه معني داري ميان ميزان سرمايه هاي فکري و عملکرد مالي شرکتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار وجود دارد ؟
و آيا استفاده از اين مدل مي تواند منجر به کسب سود خالص بالاتر براي شرکت ها شود؟ و آيا استفاده از مدل سرمايه ي فکري مي تواند به سهامداران و سرمايه گذاران جهت تصميم گيري هاي آينده مورد استفاده قرار گيرد؟


3-1 بيان ضرورت تحقيق
بسياري از پژوهشگران معتقدند که رشد ارزش شرکتها بيش از رشد ارزش دفتريشان

مي باشد . در حقيقت گزارشگري مالي سنتي نمي تواند ارزش واقعي شرکت را ماسبه کند وفقط به اندازه گيري ترازنامه مالي کوتاه مدت و دارايي هاي ملموس اکتفا مي کند .
بنا بر ايده اندرسون سازمانها به چهار دسته از دلايل ممکن است سرمايه فکري خود را م
1- بهبود مديريت داخلي
2- بهبود گزارش دهي به خارج از سازمان
3- مبادلات اين سرمايه
4- دلايل قانوني بهبود حسابداري
در اين ميان شکاف بين ارزش بازار سازمان و ارزش خالص دارائي هاي مشهود که در ارزش گذاري سهام ناشي از دارائي هاي نامشهود تلقي مي شود روز به روز بيشتر توجه سرمايه گذاران را به خود مي نمايد .
زماني که اين شکاف کوچک باشد بازگشت سرمايه از طريق درآمد سازمان يا دست کم دارايي هاي مشهود آن به شکل منطقي قابل پيش بيني خواهد بود . اما دارايي هايي به شکل دانش و نشان تجاري بسيار بيشتر در معرض تهديد قراردارند و تحقق انها دشوارتر است .
اگر چه ، روشهاي سنتي حسابداري به طور قابل ملاحظه اي به درک ارزش کسب و کار کمک مي-کنند . با اين وجود در يک سازمان دانش محور که درآن داشن بخش بزرگي ارزش يک محصول و همچنين ثروت يک سازمان را تشکيل مي¬دهد . روشهاي سنتي حسابداري که مبتني بر دارايي¬هاي ملموس و نيز اطلاعات مربوط به عمليات گذشته سازمان هستند . براي ارزش گذاري سرمايه فکري ، که بزرگترين و ارزشمندترين دارايي براي بسياري از سازمانها است ، ناکافي هستند . ديدگاه اندازه گيري سرمايه فکري بر چگونگي ايجاد مکانيزم هاي اندازه گيري جديد براي گزارشدهي متغيرهاي غير مالي يا کيفي سرمايه فکري در کنار داده هاي سنتي ، کمي ،يا مالي تمرکز دارد . در مقايسه با حسابداري مالي سنتي ، اندازه گيري سرمايه فکري موضوعات مهمي شامل سرمايه انساني ، رضايت مشتري و نواوري را در بر مي گيرد . بنابراين رويکرد سرمايه فکري براي سازمانهايي که مي خواهند از ارزش عملکردشان به خوبي آگاهي داشته باشند ، جامع تر است .

تفاوت هاي بين اين دو رويکرد معني دار هستند : درحاليکه حسابداري مالي به گذشته گرايش دارد ، اندازه گيري سرمايه فکري آينده نگر است . اندازه گيري سرمايه فکري واقعيتهاي نرم (کيفيت ها ) را در بر مي¬گيرد ، در حاليکه حسابداري مالي واقعيتهاي سخت ( کميت ها) را اندازه گيري مي کند . اندازه گيري سرمايه فکري بر ايجاد ارزش تمرکز دارد ، در حاليکه حسابداري مالي بازدهي عمليات گذشته و جريان نقدينگي را نعکس مي سازد . بتدريج مشخص شده که اندازه گيري مالي سنتي در هدايت تصميم گيري استراتژيک ناکافي است. که آن بايد با اندازه گيريي سرمايه فکري جايگيزين و يا تکميل شود . در اين صورت ، مديران بخوبي مي توانند از وضعيت موجود (نقاط قوت وضعف ) مديريت سرمايه فکري شان مطلع شوند . به طور مشخص ، اندازه گيري سرمايه فکري در تصديق توانايي سازمان براي تحقق اهداف استراتژيک ، نمايش تحقيق وتوسعه ، فراهم ساختن اطلاعات پشتيباني براي بهبود پروژه ها و تاييد اهميت برنامه ها ي تحصيلي وآموزشي شان

مفيد است . اندازه گيري سرمايه فکري به عنوان يک روش مهم مديريت بازاريابي و کسب وکار استراتژيک نيز ، بيش از اينکه يک ابزار ارتباط با سهامداران يا سرمايه گذاران باشد ، به عنوان يک ابزار مديريت درون سازماني مفيد تر خواهد بود . بنابراين چون شناسايي سرمايه فکري يک مسئله استراتژيک کليدي است ، درنتيجه در وضعيت موجودش بايد بطور منظم به هيئت مديره گزارش

داده شود . خلاصه اينکه ، اندازه گيري سرمايه فکري براي مديريت سرمايه فکري مهم است ؛ ومديريت مؤثر سرمايه فکري به اندازه گيري مؤثر آن بستگي دارد ، براساس گزارشات ارائه شده يک تعداد از شرکتها شروع به پيگيري ،ارزش گذاري و ايجاد ابزارهايي براي حمايت از سرمايه فکريشان کرده اند . بااين وجود ايد هنوز نيمي از مديران کسب وکارها براي کسب مزيت از اين دانش آمادگي ندارند ، يک بانک فکري سوئيسي در نتيجه مطالعاتشان درباره سرمايه فکري ، دريافت که به دليل فقدان اندازه گيري سرمايه فکري تنها 40 درصد از دانش موجود در يک سازمان در عمل مورد استفاده قرار مي گيرد .

4-1 چارچوب نظري تحقيق
يكي از مشكلات اساسي سيستم هاي حسابداري سنتي ، عدم كفايت و ناتواني آنها در سنجش و ملحوظ نمودن ارزش سرمايه هاي فكري در صورتهاي مالي شركتهاست . بدليل اهميت روز افزون سرمايه هاي فكري درفرايند برتري استراتژيك شركتها ، اكثر شركتها در پي پاسخ گويي به چند سوال اساسي هستند . يكي از سوالات اساسي اين است كه آيا رابطه معني داري ميان ميزا ن سرمايه هاي فكري محاسبه شده شركتها و سود آنها وجود دارد ؟
متغیرهای اساسی این تحقیق را سرمایه ی فکری و عملکرد مالی تشکیل می دهند.
سرمایه ی فکری زاده عرصه علم و دانش است و شامل آن بخش از کل سرمایه یا دارایی شرکت ، که مبتنی بر دانش بوده و شرکت مالک آن به شمار می رود.
عملکرد مالی : شاخص های سودآوری شرکت معیارهای اصلی در ارزیابی عملکرد یا مسئولیت های مدیریت شرکت هستند.
اکثر تحقیقات انجام شده در این زمینه حاکی از وجود رابطه و تاثیر مستقیم سرمایه ی فکری بر عملکرد مالی شرکت ها بوده است. که در ذیل به دو مورد آن اشاره شده :

محقق سال متغیر یافته ها
علی اصغر انوار رستمی 1384 سرمایه ی فکری و ارزش بازار سهام وجود رابطه مثبت معنادار
مهدی اصغر نژاد امیری 1387 سرمایه ی فکری و بازده مالی وجود رابطه مثبت معنادار

5-1 فرضيه اصلي تحقيق :
بين سرمايه فكري وعملکرد مالي شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه مستقيم معني داري وجود دارد.

6-1 متغيرهاي مورد مطالعه


متغير يک مفهوم است که مي توان بيش از دويا چند ارزش يا عدد را جايگزين آنها قراردارد .
متغير مستقل : دراين تحقيق متغير مستقل سرمايه فکري محاسبه شده با فرمول ارزش بازار منهاي ارزش دفتري شرکت ها مي باشد .
متغير وابسته : دراين تحقيق سود به عنوان نماينده براي اندازه گيري عملکرد مالي شرکتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در نظر گرفته شده است و متغير وابسته اين تحقيق را تشکيل خواهد داد .


7-1 اهداف تحقيق
هدف اصلي اين مقاله , بررسي تاثير سرمايه فکري بر سود خالص شرکتهاست و بررسي اين قضيه که آيا بين سرمايه فکري و سود خالص شرکتها رابطه مستقيمي وجود دارد يا نه .
هدف ازين تحقيق آگاه نمودن سرمايه گذاران و سهامداران از تاثير گذاري سرمايه هاي فكري در ميزان سود شركت مي باشد . سهامداران بايد بدانند كه سرمايه فكري ونيروي انساني تنها منابعي هستند كه نقطه پاياني در مورد بهره وري آنها وجود ندارد و استفاده مطلوب از آنها مي تواند منجر به افزايش سود شود .
سرمايه فكري به عنوان شاخصي خارج از صورتهاي مالي مي تواند يكي از شاخص هاي مهم در تصميم گيري سرمايه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران مد نظر قرارگيرد .
مهمترين اهداف انجام اين تحقيق را مي توان به صورت زير خلاصه کرد :
1- شناخت انواع داراييهاي نامشهود ، طبقه بندي آنها و روشهاي اندازه گيري آنها
2- بررسي ارتباط سرمايه فکري با عملکرد مالي
3- اطلاع از وضعيت (نسبي) اين سرمايه هاي فکري
4- ارائه راهکارها و پيشنهادات لازم براي بهبود سطح اين سرمايه هاي فکري

8-1-تعريف واژه ها و اصطلاحات
داراييهاي نامشهود: عامل هاي غيرفيزيکي که در پديداري کالاها يا خدمات مشارکت داشته يا مورد استفاده قرار مي گيرند و از آن ها انتظار ايجاد ارزش در آينده براي افراد يا سازماني که آن ها را در کنترل دارد(خاوندکار و متقی،1388،ص 31)1.
سرمايه فکري : سرمايه فکري شامل آن بخش از کل سرمايه يا دارايي شرکت است که مبتني بر دانش بوده و شرکت مالک آن به شمار مي رود.لذا ماده خام نتايج اقتصادي و عامل تعيين کننده ي حيات سازمان است (رستمی و قالیباف اصل،1388،ص3 )2.
مديريت دانش : فرايندي است که سازمان ها را در يافتن، گزينش، سازماندهي، انتشار و انتقال اطلاعات براي فعاليت هايي همچون حل مشکل، يادگيري پويا، برنامه ريزي استراتژيک و تصميم گيري ياري مي دهد (شائمی برزکی، 1384،ص 1)3.
دانش : منبع کليدي در تصميم گيري هوشمند، پيش بيني، طراحي، برنامه ريزي، عيب يابي و تشخيص، تحليل، ارزيابي و قضاوت شهودي به حساب مي آيد(خاوندکار و متقی،1388،ص 18)4.

فصل دوم
مروری بر ادبيات تحقيق

1-2- مقدمه
بسياري از نظريه پردازان و پژوهش گران در توصيف ويژگي هاي فضاي اقتصادي جديد بر اين باورند که شکل اقتصاد ، صورتي جهاني و همه گير به خود گرفته و از دارايي ها ودرآمدهاي نامحسوس ، پيچيده ونامشهودي شکل يافته ، که به نحوي خاص به يکديگر و درهم تنيده شده اند. در چنين فضايي بهره وري و مزيت رقابتي بنگاه ها در گرو ظرفيت توليد ، پردازش و کاربرد موثر دانشي قراردارد که در گستره اي جهاني پايدار شده است . در اين گستره ، فعاليت هاي اصلي بنگاه ، خواه به طور مستقيم و خواه از طريق شبکه ها ، از خلال ارتباط ميان عامل هاي اقتصادي و در مقياسي جهاني انجام مي پذيرد. در واقع توليد يا خدمت رساني سازمان هاي اقتصادي جديد ، در گرو فرايندهاي اکتساب و پردازش منابع دانش و اطلاعات و ابزارهاي مرتبط با اين پردازش است . فرايندها و ابزاري که زمينه افزايش بهره وري و پيشرفت اقتصادي را فراهم مي آورند . براساس اين تعريف ، به وضح روشن است که مديريت ، برنامه ريزي و نظارت بر شناسايي ، تخص

يص و سنجش دارايي هاي نامشهود وسرمايه فکري بنگاه ها ، شاخصي مهم در تعيين توان رقابتي بنگاه ها براي بقا و رشد در اقتصاد جديد است.


در اين فصل پس از مروري چند در سابقه و پيشينۀ تحقيق، شكل گيري مفهوم اقتصاد دانشي، تعريف دانش، پديدار شناسي کسب وکار، اشکال جديد منابع انساني، دارايي هاي نامشهود، تاريخچه ي سرمايه ي فکري، اجزاء مدل و تعاريف مختلف و مدل هاي اندازه گيري سرمايه ي فکري مورد بررسي، تبيين و تشريح قرار گرفته است و در انتهاي فصل به تحقيق هاي گذشته داخلي و خارجي و نتايج آن نيز اشاره گرديده است.

2-2 اقتصاد دانشي
ما در حال وارد شدن به يک جامعه دانشي هستيم که در آن منابع اقتصادي اصلي ديگر سرمايه بيشتر ، منابع طبيعي و نيروي کار بيشتر و .. نيست . بلکه منابع اقتصادي اصلي دانش خواهد بود . قرن 21 قرن اقتصاد دانشي است .
قبل از اقتصاد دانشي ، اقتصاد صنعتي حاکم بوده است . در اقتصاد صنعتي عوامل توليد ثروت ، يکسري داراييهاي فيزيکي و مشهود مانند زمين ، نيروي کار و پول و ماشين آلات و... مي باشد و از ترکيب اين عوامل اقتصادي ثروت توليد مي شود . در اين اقتصاد ، استفاده از دانش ، به عنوان يک عامل توليد نقش کمي دارد اما در اقتصاد دانشي ، دانش يا سرمايه فکري به عنوان يک عامل توليد ثروت در مقايسه با ساير دارايي هاي مشهود فيزيکي ، ارجحيت بيشتري پيدا مي کند . در اين اقتصاد ، داراييهاي فکري و بخصوص سرمايه هاي انساني جزو مهمترين دارائيهاي سازماني محسوب مي شود وموفقيت بالقوه سازمان ها ريشه در قابليتهاي فکري آنها دار

د تا داراييهاي مشهود آنها .

3-2 تعريف دانش
دانش تا کنون در جايگاه هاي گوناگون ، واز ابعاد متمايزي مورد توجه قرار گرفته است . دانش پيش از آن که در قالب مفهومي سازماني مورد توجه قرار گيرد ، بيشتر از دريچه اي فلسفي به عنوان پديده اي انساني ، براي مدت ها مورد توجه فلاسفه ي حوزه هاي مختلف قرار

داشته است .
برتراندراسل سرآغاز پيدايش نظري دانش را "شک" مي داند . راسل با طرح اين موضوع که اگر کسي مقابل اين پرسش قرار گيرد که آيا به واقع در مورد پديده اي خاص چيزي مي داند ، به طور طبيعي به شناخت صورتي از " دانستن " پرداخته است ، با اين اميد که بتواند عقايد معتبر و غير معتبر را در حوزه ي دانستن تفکيک نمايد . براساس همين باور مشترک است که پيش ترها ايمانويل کانت ، که شايد بتوان پايه گذاري نظريه دانش را به او نسبت داد ، نسبت به مفهوم " شکاکيت " در آراي ديويد هيوم واکنش نشان مي دهد . البته بايستي گفت که هر چند اين موضوع بخشي اساسي از فلسفه ي کلاسيک به شمار مي رود ، اما فيلسوفان کمي چون کانت ، بر اهميت اين موضوع تاکيد داشته اند تا اين که در قرون گذشته ي ميلادي ، موضوع دانش بطور وسيعي مورد توجه فلاسفه ي تحليلي قرار گرفته است .
تعريف دانش از ديدگاه هاي مختلفي توسعه يافته است . ديدگاه نخست ، دانش را به عنوان يک حالت ذهني براي توانا ساختن افراد در توسعه ي دانش شخصي خود و به کار گيري آن بنابر نيازهاي سازماني در نظر مي گيرد . در ديدگاه دوم ، دانش به عنوان يک شي با قابليت ذخيره و تغيير در نظر گرفته مي شود .
ديدگاه سوم ، دانش را در قالب يک فرآيند و عمل همزمان در نظر گرفته ، بر به کار گيري تخصص توجه دارد. چهارمين ديدگاه پيرامون دانش ، بر شرايط دست يابي به اطلاعات تمرکز دارد، و براين اساس دانش سازماني مي بايستي به منظور تسهيل دستيابي و بازيابي محتوا ، سازمان دهي شود . در نهايت دانش را مي توان به عنوان قابليت يا توان ايجاد تاثير در اعمال آينده ي سازمان تعريف کرد .


در تعريف دانش دو ديدگاه غالب فناوري اطلاعات و ديدگاه مديريت استراتژيک نيز وجود دارد . ديدگاه فناوري اطلاعات بين داده ، اطلاعات و دانش تمايز گذاشته و ابهام موجود بين اين سه مفهوم را مورد توجه قرار مي دهد . در ديدگاه مديريت استراتژيک دانش به عنوان يک حالت ذهني ، يک قابليت و يا يک فرآيند در نظر گرفته مي شود . در نظر گرفتن دانش به عنوان يک حالت ذهني بدين معناست که افراد دانش خود را از طريق ورودي هاي دريافتي از محيط خود توسعه مي دهند . دانش به عنوان يک قابليت ، توانايي تاثير گذاري بر تفسير و استفاده از اطلاعات و تصميمات را داراست . در نهايت ، دانش به عنوان يک فرآيند بر نحوه ي اعمال تخصص موثر است و اين هم زماني دانستن و عمل کردن ، به جمع آوري ، سازمان دهي و اشتراک دانش در ميا

ن افراد کمک مي کند . تا حدي که سايرين بتوانند از اين دانش در جهت افزايش اثربخشي و بهره وري در کار خود استفاده کنند . به باور فرنس ترومپينارس و چارلز هامپدن ، ده ضلعي دانش سازماني با ضلع هاي متقابل : دانش عمومي در مقابل دانش شخصي ، دانش فردي در مقابل دانش تيمي ، دانش تخصصي در مقابل دانش ضمني و دانش بالا به پايين در مقابل دانش پايين به بالا و در نهايت دانشي که از درون سازمان به سمت بيرون هدايت مي شود در مقابل دانشي که از بيرون به درون هدايت مي شود ، در سازمان شکل مي گيرد .

4-2 پديدار شناسي کسب و کار در اقتصاد دانش پايه
در مسير تحولات تاريخي جوامع بشري ، آن چه که به عنوان منبع ثروت براي جوامع يا سازمان ها مطرح بوده ، دچار تغيير و تحول بوده و اين تغيير بنيادين منجر به تغيير در اصول اقتصادي و کسب وکار اين جوامع گرديده است . به همين دليل ، تغيير در منبع ثروت غالب ، به عنوان نقطه ي عطف تحولات اقتصادي شناخته مي شود . در طول دهه ي هشتاد نظريه پردازان مختلف حوزه ي اقتصاد ومديريت دوره ي جديدي را پيش بيني مي کردند. ايشان بر اين اعتقاد بودند که در عصر جديد، دانش به عنوان اصلي ترين منبع ثروت در جوامع بشري مطرح خواهد شد .

امروزه اين طرز تلقي تا ميزان بسيار زيادي به واقعيت نزديک شده ، اما هنوز دز برخي از صنايع نقش دانش به عنوان اصلي ترين منبع ثروت نمايان نشده است . به عنوان مثال در صنايع فرافناوري و صنايع دانش بر ، دانش به طور روشني به عنوان اصلي ترين منبع ثروت مطرح است، اما در دسته ديگري از صنايع – به خصوص در صنايع دستي – دانش با سرعت کمتري در حال تبديل شدن به منبع اصلي ثروت سازمان هاست . با اين حال روند گسترش اهميت دانش در صنايع مختلف تا آنجا پيشرفته که حوزه ي صنايعي با قدمت بسيار زيادتر ، نظير کشاورزي ، را نيز تحت تاثير

قرارداده است . براي نمونه ، ظهور و گسترش فناوري هاي زيستي منجر به تغيير در نوآوري هاي کشاورزي از نوآوري هاي فرايندي به نوآوري در محصول شده است . با به کار گيري اين فناوري ها ، تغييرات ژنتيکي در محصولات کشاورزي اعمال شده و محصولاتي با ويژگي هاي بهتر ت بوده و هژموني اين جوامع غيرقابل انکار و قطعي است . ولي آنچه که ذهن نظريه پردازان و پژوهشگران را به خود مشغول ساخته ، نحوه ي رويارويي و پذيرش اين تحول عظيم است . به عبارت ديگر چگونگي آمادگي براي سازگاري با اين تحول ، وشناسايي الزامات و مقتضيات چنين جوامعي از مهمترين چالش هاي پيش روي سازمان هاست .
پيتر دراکر معتقد است ، سازمان هاي آينده بيش از پيش دانش پايه خواهند بود و بر پايه ي منابع دانشي، و شبکه هاي دانشي که براي خود ايجاد مي کنند ، رقابت خواهند کرد ، همه پذيري محتواي اين طرز تلقي در ميان نظريه پردازان توسعه سازماني ، منجر به اهميت بيش از پيش مديريت دانش در سازمان ها شده است . اگر چه چشم انداز روشني براي ماهيت و طبيعت جوامع دانش محور آينده وجود ندارد ، اما پيش بيني مي شود برخلاف ساير تحولات و نقاط عطف تاريخي در اقتصاد جوامع بشري ، تحول به سوي اقتصاد دانش پايه تاثيرات بسيار گسترده تري را در پي خواهد داشت . اين پي آيند، که به واسطه ماهيت خاص دانش و برخلاف ساير منابع نامحدود بوده و در اثر استفاده يا اشتراک آن با ديگران پايان نمي پذيرد. بنابراين در اقتصاد دانش پايه ، بحث کمبود و محدوديت منابع از شکل سنتي خود خارج شده و بسياري از پاي بست هاي نظري سنتي اقتصاد و مفاهيم مرتبط با کسب وکار ، بنگاه هاي اقتصادي ، و بازار را دست خوش تغيير خواهد کرد .
در چند دهه اخير سرمايه گذاري مبتني بر اصول اخلاقي به عنوان يکي از مهمترين موضوع ها در عرصه کسب وکار مطرح شده است . ريشه هاي اين گرايش در جامعه و همچنين در ميان سرمايه گذاران بسيار متفاوت است . محيط اجتماعي و محيط زيست به عنوان مهمترين زمينه هاي اين گرايش بشمار مي آيند . هر وجهي از کسب وکار داراي يک بعد اجتماعي است . مسئوليت اجتماعي شرکتها ايجاد رويه هاي باز و شفاف کسب و کار ، و مبتني بر ارزش هاي اخلاقي و احترام به کارکنان ، جامعه و محيط زيست است . مسئوليت اجتماعي شرکتها به اين منظور برنامه ريزي مي شود که براي جامعه و ذينفعان حامل ارزش پايدار باشد . حوزه ي مربوط به روش يا رويه ي کسب وکار در برگيرنده يکي از پوياترين و چالش پذيرترين موضوع هايي است که امروزه رهبران شرکتها با آن روبرو هستند . براي مديران امروز ديگر کافي نيست که وظايفي چون برنامه ريزي ، سازمان دهي و کنترل را انجام دهند و خود را اثربخش بنامند . بلکه بايستي پاسخ گويي به نيازهاي جامعه و خواست شهروندان ومشتريان داخلي و خارجي سازمان هاي

شان ، از زمره ي وظايف با اهميت براي آنان محسوب مي شود . مي توان گفت همانگونه که مديران نحوه ي انجام وظايف سنتي را مي آموزند، بايد از چگونگي انجام وظايف جديدي نيز آگاه شوند ، زيرا شرايط امروز جهان و فضاهاي جديد کسب و کار ايجاب مي کند تا ره

بران و مديران سازمان ها و شرکت هاي بزرگ که در بازارهاي جهاني يا بازارهاي در حال جهاني شدن نقش فعال و موثر دارند ، تمام تلاش خود را متوجه ايجاد ارزش براي تمامي ذينفعان خود کنند و نوعي تعادلي ميان بخش هاي اجتماعي ، اقتصادي و زيست محيطي کسب و کارشان ايجاد کنند . به طوري کلي مسئوليت اجتماعي شرکت ها به معرفي روش هايي مي پردازد که سازمان ها در فضاي کسب و کار خود به آن عمل کنند و پاسخگوي توقعات جا

معه ، انتظارات تجاري، قانوني و اخلاقي اجتماعي آنان باشد .
پياده سازي اين طرز تفکر در محيط واقعي سازمان ها ، نيازمند ابزا

رهاي جديد براي شناسايي ، بکارگيري ، مبادله ، اندازه گيري و نگهداري اشکال جديد منابع ، دارايي و سرمايه

ي سازماني است . گونه هاي جديد منابع سازماني ماهيت غيرمشهود داشته و با مدل ها ، رويه ها و ابزارهاي سنجش و حسابداري منابع فيزيکي و مشهود قابل احصا نيستند.

5-2 اشکال جديد منابع سازماني
محدوديت منابع فيزيکي در دسترس سازمان ها ، موجب بروز رويکردهاي جديد در توسعه ي امکانات غير فيزيکي و رويه هاي ارزش افزا جهت توسعه و بهبود محصول/خدمت شده است .
ازين رو ضرورت بکارگيري تمام ظرفيت هاي موجود در سازمان اعم از : سمايه هاي مالي ، دارايي هاي فيزيکي ، سرمايه ي فکري ، رويه ها و الگوهاي کاري ، سرمايه انساني ، سامانه هاي اطلاعاتي ، شبکه هاي ارتباطي ، مديريت زنجيره ي تامين مشتريان ، دارايي هاي دانشي و... ، بيش از پيش نمايان شده است . در کنار اين موضوع استقرار چارچ

وب هاي بهينه ساز و توجه به تمام قابليت ها براي توسعه ميزان کارايي و اثر بخشي حاصل از اين دارايي هاي سازماني ، براي دستيابي به اهداف سازماني مورد توجه قرار داده است . يکي از مهمترين جنبه هاي اين رويکرد جديد ، توجه به ظرفيت ها و ارزشي است که از خلال مجموعه اي از منابع سازماني پديد مي آيد اين منابع ، قالب هاي قابل اعمال بر

دارايي هاي مالي و فيزيکي شناخته شده گذشته ، چون سنجه ها

ي فيزيکي ، تعيين بهاي قطعي تمام شده ، ارزش و سنجش ، را پذيرا نيستند . در واقع با بروز نگرش هاي جديد در حوزه ي علم اقتصاد ، توجه صرف به منابع مشهود به عنوان مواد اوليه ايجاد ارزش در سازمان ها ، جاي خود را به توجه همزمان به تمامي داشته ها اعن از : منابع مالي و فيزيکي و منابع غيرفيزيکي داده است . از خلال اين موضوع ، نگاه روز آمد در بررسي و سنجش سرمايه و دارايي هاي سازمان ، علاوه بر مفاهيم اقتصاد سنتي و صنعتي بر باز تعريف و به کارگيري مفاهيم اقتصادي جديد در اين حوزه ها استوار گشته است .
در اقتصاد سنتي ، دارايي مجموعه اي از داشته هاي درگير در جريان توليد کالا پنداشته مي شود . به بيان ديگر در اقتصاد سنتي ، مفهوم دارايي ثابت ، به ساختمان ، تجهيزات توليدي ، مصالح ، وسيله هاي حمل و نقل و ماشين آلات به عنوان کالاهايي که در فرآيند توليد ، به کار مي روند و جز در اثر استهلاک تغيير شکل نمي يابند.

6-2 دارايي هاي نامشهودتا توجه سازمان ها را به اتخاذ رويکرد جديد در حوزه ي کسب وکار جلب کنند . بنيان اين رويکرد براساس اين تحقيق استوار است که در هر سازمان امتيازات ، قابليت ها و منابع منحصر به فرد و متمايز از ساير سازمان ها وجود دارد که اساس اين منابع بر يکپارچگي و تراکم استوار است .
در واقع اين منابع به راحتي قابل افزايش و يا تفکيک نيستند-. از اين رو بايستي سازمان ها توانايي و قدرت شناسايي ، به کارگيري و مديريت اين منابع و در نهايت عمليات و ايجاد ارزش برپايه اين منابع را به دست آوردند. براساس توجه به رويکرد اخير ، شناسايي تمامي منابع و ظرفيت هاي سازماني ، و قابليت اکتساب اين منابع به محور يکي از مهمترين توجهات علمي در حوزه مفاهيم سازماني تبديل شد. تلاش هاي صورت گرفته که به نوعي با حوزه ي شناسايي دارايي هاي نامشهود سازمان ، طبقه بندي و سنجش آن ها مرتبط است را مي توان بر سه دسته تاريخي عمده تقسيم بندي نمود :
دسته ي اول نظريه پردازان و پژوهش گران که اين دارايي ها را از خلال توجه به منابع و سرمايه انساني سازمان مورد مطالعه قرارداده اند. ريشه اصلي اين دسته از مطالعات به بنيان هاي نظري و نتايج بررسي هاي بسيار تاريخي تر ، از حدود 1691 ميلادي و تلاش هاي ويليام پتي در محاسبه ي نيروي کار در ثروت ملي به عنوان اولين قدم ها در محاسبه ي ارزش سرمايه انساني ، باز مي گردد. در ادامه بررسي هاي آدام اسميت در سال 1776 ميلادي بر روي نيروي کار و ارزش سرمايه ي انساني و تحقيقات تکميلي ويليام فارر در سال 1853 ميلادي براي توسعه روشي به منظور ارزش گذاري سرمايه ي انساني سازمان نيز به تقويت اين رويکرد انجاميد. تا اين که در قرن بيستم، توجه به مدل هاي هزينه گذاري و حسابداري منابع انساني که به سرمايه ا

نساني در قالب يکي از عمده ترين مولفه هاي سرمايه ي فکري در سازمان نگريسته شده است، پديدار گردند.
دسته ي دوم نظريه پردازان و پژوهش گران، به مفهوم آفريني سرمايه ي فکري و بررسي نقش و اهميت مالکيت فکري در سازمان تمرکز نموده اند. نخستين توجهات به م

فهوم سرمايه ي فکري به سال 1962 ميلادي و مطالعات فريتز مچلاپ باز مي گردد. اما به لحاظ تاريخي ابداع عبارت سرمايه ي فکري به سال 1969 ميلادي و به اقتصاداني به نام جان کنت گالبرايس نسبت داده مي شود. با اين وجود تنها از دهه ي هشتاد ميلادي بود که بر گستردگي توجهات علمي به سرمايه ي فکري افزوده شد. توجه به سرمايه ي فکري سازمان در قالب تاکيد بر توسعه سرمايه ي سازماني ، سرمايه ي اجتماعي ، سرمايه ي انساني ، سرمايه ي دانشي و اطلاعاتي ، سرمايه مشتري ، سرمايه ي رابطه اي ، سرمايه ي نوآوري و مفاهيم ديگر ، امروزه به يکي از مهمترين حوزه هاي مطالعاتي مديريت اقتصاد سازمان و کسب و کار تبديل شده است.
در اين راستا چارچوب هاي مختلف تعريف و طبقه بندي سرمايه ي فکري توسط نظريه پردازان و پژوهش گران مختلف مطرح شده است و متناسب با هر يک از چارچوب ها، مدل هاي سنجش معرفي گرديده است.
دسته سوم نظريه پردازان و پژوهش گران، به لحاظ تاريخي بيشتر از نقطه نظر حسابداري و به خصوص حسابداري مالي به مبحث دارايي هاي نامشهود سازمان پرداخته اند. اين تحقيقات بيشتر معطوف به بررسي تاثيرات اقتصادي برندها و امتيازات انحصاري سازمان ها در توليد ارزش و به تبع آن محاسبه ي ارزش آن در ترازنامه هاي مالي بوده است. يکي از موثرترين تلاش ها در حوزه ي سازماني، تصميم شرکتهاي انگليسي رنک هاويس مک دوگال و گرند متروپوليتن در دهه ي هشتاد ميلادي در محاسبه ارزش برند سازماني در قالب رويه هايي براي محاسبه ي ارزش نام وامتيازات تجاري انحصاري در سامانه حسابداري است. اين امر توانست دريچه اي فراگير براي پذيرش اين داشته ها به عنوان دارايي هاي نامشهود در قالب رويه هاي حسابداري بگشايد. هر چند در برخي از سازمان هاي پيشرو، محاسبه ي ارزش نام تجاري در قالب ترازنامه ها

ي مالي صورت گرفته است، اما از آنجايي که اين اتفاق موضوعي فراگير نبوده و از سويي ديگر بر پايه ي اسلوب مشترک انجام نمي گرفته است، باور نظريه پردازان و پژو

هش گران برآن است که توجه به اين موضوع از دهه ي هشتاد ميلادي رسميت همه جانبه به خود گرفته است.
با اين که مي توان سه گرايش فوق را در سير تطور تاريخي مفهوم دارايي نامشهود در سازمان مورد شناسايي قرار داد، اما بايستي گفت که از دهه هشتاد ميلادي، اين سه گرايش تا حدودي از همگرايي برخوردار گشته اند. از اين سال ها توجه به تعريفي بسيط تر که علاوه بر پوشش نتايج تلاش هاي گذشته در شناسايي اين داشته ها به عنوان دارايي هاي نامشهود، رويکردي آينده نگر را با توجه به مختصات سامانه اقتصادي حاکم بر آينده سازمان ها را پيش رو قرار دهد، مورد توجه نظريه پردازان و پژوهش گران اين حوزه قرار گرفت. از سويي ديگر توجه همزمان به رويه هاي ثبت و ارزش گذاري اين دارايي ها در سازمان نيز، الزام اين رويکرد همه جانبه نگر را تقويت نمود.
همانگونه که از بررسي ادبيات حاکم بر مي آيد، در برخورد با دارايي هاي نامشهود و به لحاظ مفهوم سازي اين عبارت چالشي دوگانه بروز مي کند. از يک سو اطلاق عبارت "دارايي" به اين اقلام، مفاهيم جاري را در تنگناي سامانه ها و چارچوب هاي حسابداري و ضوابط شناسايي دارايي ها درگير مي کند.
اين موضوع سبب رويکردي چندگانه به لحاظ پذيرش اين داشته هاي سازماني، در قالب اعمال مفاهيم مرتبط با دارايي ها در حوزه ي حسابداري مي گردد. لذا دامنه ي پذيرش مولفه هاي تشکيل دهنده ي دارايي هاي نامشهود در حوزه ي حسابداري بسيار محدود شده و بسياري از مولفه هاي نامشهود به حساب نيامده است و مغفول مي مانند. از سوي ديگر، از دريچه نگره هاي نظري مديريت و سازمان، در بايست هاي موجود ضرورت شناسايي تمام جنبه هاي مختلف سازماني به منظور ايجاد ظرفيت پايش، مديريت و سنجش سازماني بر اين جنبه ها را مورد توجه قرار مي دهد. اين موضوع در حوزه ي دارايي هاي نامشهود نيز صادق است. مادامي که موردي از خلال فرآيندهاي سازمان بوجود آيد، يا در اين فرآيندها مشارکت داشته، مورد

استفاده قرار گيرد يا ازين فرايند پشتيباني کند، و يا خارج از سازمان اکتساب گردد، بايستي مورد شناسايي، پايش، مديريت و سنجش قرار گيرد. از اين رو مي توان گفت در مورد دارايي هاي نامشهود نيز دو رويکرد متفاوت وجود دارد.
رويکردي که به اقلام نامشهود از خلال ادبيات حاکم بر دارايي هاي ح

سابداري مي نگرد و رويکرد ديگري که از خلال پاي بست هاي نظري مديريت و سازمان به اين موارد مي نگرد. رويکرد اول که مبتني بر سامانه ها و چارچوب هاي از پيش تعيين شده، کليشه هاي اعتبار بخشي شده و همه پذير است، تنها در قالب قواعد خود، امکان شناسايي اين اقلام را داراست. در سامانه و چارچوب ها از آنجايي که تمامي عمليات ها و فرآيندهاي مبتني بر هسته اي مرکزي وقاعده اي کلي است، افزودن تعاريف جديد آسان نبوده و گاه مستلزم ديگرگون سازي کل سامانه و يا حذف برخي قواعد حاکم است. اين تغييرات از آنجايي که با ساختارشکني هاي کلي همراه است، از اين رو در حوزه ي حسابداري نمي توان انتظار ديگرگوني يک باره داشته و در صورت اين ديگرگوني نمي توان انتظار همه پذيري اين ديگگوني ها را داشت. به اين سبب هرچند حسابداري نسبت به برخي اقلام نامشهود گاه انعطاف نشان داده است، اما به طور کلي باوجود تلاش هاي سازمان هاي بين المللي و نظريه پردازان و پژوهش گران مختلف اتفاق گسترده و فراگيري در اين زمينه بروز نکرده است. و تنها گاه در يک يا چند کشور خاص و يا سازمان هاي محدودي سامانه اي پذيرنده اتخاذ شده است. اما همانطور که گفته شد، رويکرد ديگر که مبتني بر نظريه هاي مديريت و سازمان است، به سبب عدم درگيري با کليشه هاي مشخص و ا

ز پيش تعيين شده اين ظرفيت را داراست تا دامنه ي خود را نسبت به اين اقلام نامشهود گسترش دهد.


لذا همانگونه که پيش تر گفته شد، تلاش هاي نظري در حوزه هاي اقلام نامشهود در دهه ي هشتاد ميلادي به طور گسترده اي مورد توجه قرار گرفت. نظريه هاي مديريت و سازمان کمک کرده اند تا در قالب مفهوم آفريني هاي جديدي، چون: سرمايه ي فکري، سرمايه ي انساني، سرمايه ي ساختاري، دارايي ها/سرمايه هاي دانشي و اطلاعاتي ، و.... ، حوزه ي شناسايي اقلام نامشهود در سازمان گسترش يابد. به تبع اين گسترش، امکان طبقه بندي و همچنين طراحي م

دل هاي سنجش اين موارد براي سازمان ها ايجاد گردد.

نمودار1-2 چارچوب دارايي هاي دانشي از ديدگاه ماررو اسکيما(خاوندکار و متقی،1388،ص 70)1

7-2 تاريخچه ي سرمايه ي فکري
امروزه جنبه ي نامشهود اقتصاد بر پايه ي سرمايه ي فکري بنيان نهاده شده و ماده ي نخستين و اصلي آن، دانش و اطلاعات است. سازمان ها براي مشارکت در بازارهاي امروزين، در هر شکل و نوع به اطلاعات و دانش براي بهبود عملکرد خود نيازمندند. مطالعات انجام گرفته بيانگر افزايش گاه 60 تا 75 درصدي ارزش سرمايه ي فکري و دارايي هاي نامشهود در قيمت سهام2 شرکت ها است . به عبارت بهتر مي توان گفت که امروزه مديريت سرمايه هاي فکري، سازمان ها را به موفقيت هاي بيشتري در افق هاي آينده ي بازارهاي رقابتي خواهد رساند.
چنانچه گفته شد، نخستين تلاشهاي مرتبط با مفاهيم سرمايه ي فکري مرهون مطالعات فريتز مچلاپ در سال 1962 ميلادي است. اما به لحاظ تاريخي ابداع مفهوم سرمايه ي فکري به سال 1969 ميلادي، اقتصادداني به نام جان گالبرايس نسبت داده مي شود. هرچند در اين ميان نبايد تلاش هاي جيمز تابين در نيمه ي دوم قرن گذشته را نيز فراموش کرد که براي اولين بار مدل مبتني بر نسبت او – کيوي تابين – توانست ابزاري را در اختيار سازمان ها قراردهد تا عملکرد اثر بخش سرمايه ي فکري سازمان را مورد بررسي قراردهد. در نتيجه ي اين تلاش ها، ادبيات سرمايه ي فکري به سرعت در مسير توسعه ي سازماني قرار گرفت. اما با بررسي دقيق تري شايد بتوان گفت که مفهوم سرمايه ي فکري از دهه ي هشتاد ميلادي نظر عمومي نظريه پردازان و پژوهش گران را به خود جلب نمود و از دهه ي نود ميلادي اين مفهوم به طور گسترده تري مورد توجه سازمان ها قرار گرفت.

جدول 1-2 تاثير گذارترين تلاش ها در دهه هشتاد ميلادي پيرامون توسعه ي سرمايه ي فکري (خاوندکار و متقی،1388،ص 47)2
تاريخ تاثير گذار ترين تلاش ها
پيش از 1980 ميلادي نخستين توجه به مفاهيم مرتبط با سرمايه فکري فريتز مچلاپ (19

62)
ابداع واژه سرمايه فکريتوسط جان کنت گالبرايس (1969)
1980 ميلادي انتشار کتاب تحرک بخشي به دارايي هاي پنهان توسط هيروکي ايتامي
1981 ميلادي افتتاح شرکتي به منظور تحقيقات تجاري ارزش نيروي انساني برايان هال
1986 ميلادي انتشار کتاب شرکت [مبتني بر]دانش فني توسط کارل اريک سويبي
انتشار مطالبي پيرامون اکتساب ارزش از خلال نو آوري توسط ديويد تيس
1987 ميلادي انتشار مقاله مديريت دارايي دانشي در قرن بيست و يکم توسط دبرا آميدون
انتشار کتاب گسست ارتباطي :رشد و افول حسابداري مديريت توسط توماس جانسون و روبرت کاپلان
1988 ميلادي انتشار گزارش جديد سالانه و معرفي عبارت سرمايه دانشي توسط کارل اريک سويبي
انتشار کتاب عصر خرد گريزي توسط چارلز هنري
1989 ميلادي انتشار کتاب تراز نامه ي نامشهود توسط کارل اريک سويبي
آغاز تحقيقات پيرامون تجاري سازي نوآوري توسط کارل اريک سويبي
جدول2-2 : تاثير گذار ترين تلاش ها در دهه نود ميلادي پيرامون توسعه ي سرمايه ي فکري (خاوندکار و متقی،1388،ص 48)
تاريخ تاثير گذار ترين تلاش ها
1990 ميلادي انتخاب ليف ادوينسون به عنوان مدير سرمايه فکري در شرکت اسکانديا


انتشار کتاب مديريت دانش توسط کارل اريک سويبي
انتشار کتاب پنجمين فرمان : فنون و تجربيات عملي سازمان يادگيرنده توسط پيتر سنگه
1991 ميلادي انتشار اولين مقاله از مجموعه مقالات نيروي فکر در مجله فورچون توس

ط توماس استوارت
انتشار کتاب انقلاب ارزش دانش يا تاريخ آينده توسط تايچي ساکايا
انتشار مقاله ي شرکت دانش پديد توسط ايکو جيرا نوناکا
1992 ميلادي انتشار دومين مقاله از مجموعه مقالات نيروي فکر در مجله فورچون توسط توماس استوارت
انتشار کتاب رهبري و دانش جديد : اکتشاف نظم در بي نظمي جهان توسط مارگارت ويتلي
انتشار مقاله ي کارت امتيازي متوازن توسط روبرت کاپلان و ديويد نورتون
انتشار کتاب کسب و کار هوشمند : پاراديم دانش پايه و خدمت پايه براي صنعت توسط جيمز برابان کووين
1993 ميلادي ابداع مفهوم سرمايه مشتري توسط هوبرت سينت اونگ
1994 ميلادي برگزاري اولين گرد هم آيي گروه ميل ولي
انتشار مقاله سرمايه فکري در مجله فورچون توسط توماس استوارت
برگزاري گرد هم آيي مديران سرمايه فکري به ميزباني ليف ادوينسون ، گوردون پتراش و پاتريک سوليوان
معرفي ابزار تانگو توسط شرکت کلمي
انتشار کتاب عصر شبکه : اصول سازماني براي قرن بيست و يک توسط جسيکا ليمپاک و جفري استمپس


1995 ميلادي برگزاري دومين گردهم آيي گروه ميل ولي
انتشار اولين گزارش عمومي سرمايه فکري توسط شرکت اسکانديا
1996 ميلادي برگزاري سمپوزيم پيرامون سنجش دارايي هاي نا مشهود / فکري توسط کميته بورس و اوراق بهادار ايالات متحده
شروع پروژه تعقيقاتي پيرامون اقلام نامشهود در دانشگاه نيويورک توسط باروخ لو
انتشار کتاب امتياز استفاده از انحصار فنآوري توسط راسل پار و پاتريک سوليوان
انتشار اولين گزارش سرمايه فکري ملي توسط کارولين استنفلند
1997 ميلادي انتشار کتاب ثروت جديد سازماني – مديريت و سنجش دارايي هاي دانش پايه توسط کارل اريک سويبي
انتشار کتاب سرمايه فکري : آزاد سازي ارزش شرکت از طريق شناسايي نيروي فکري پنهان توسط ليف ادوينسون و ميشل مالون
انتشار کتاب سرمايه فکري : ثروت جديد سازماني توسط توماس استوارت
برگزاري کنفرانس پيرامون سنجش سرمايه فکري توسط موسسه هوور
پخش گزارش خبري پيرامون سرمايه فکري با عنوان ثروت جديد سازماني توسط بي - بي – سي
دفاع از اولين پايان نامه دکتري جهان پيرامون سرمايه فکري توسط نيک بونتيس
برگزاري گردهم آيي پيرامون مالکيت فکري در کاليفرنيا به ميزباني پاتريک سوليوان ، ليف ادوينسون و گردون پتراش
1998 ميلادي انتشار کتاب سود آفريني از سرمايه فکري : اکتساب ارزش از نوآوري توسط پاتريک سوليوان
برگزاري اولين کنفرانس گسترده دانشگاهي پيرامون سرمايه فکري در دانشگاه مک مستر کانادا توسط نيک بونتيس
برگزاري اولين کنفرانس پيرامون حسابداري سرمايه فکري توسط باروخ لو
آغاز تحقيقات پيرامون دارايي هاي نامشهود در موسسه بروکينگ با پشتيباني کميته بورس و اوراق بهادار ايالات متحده
اهداي جايزه بنياد برين تراست به پاس تحقيقات ليف ادوينسون
1999 ميلادي آغار پروژه پيرامون سنجس سرمايه فکري توسط اتحاديه اروپا
انتشار مجموعه محاسبات متوازن دانش توسط وزارت اقتصاد هلند

در مسير تطور مفهوم سرمايه ي فکري، از ديدگاه هاي مختلف نظريه پردازان و پژوهش گران سعي نموده اند تا تعريفي عمومي از سرمايه فکري مطرح نمايند، اما بايستي گفت که پيرام

ون ادبيات تعريف، عبارت سازي و طبقه بندي اين مولفه ها اشتراک نظر عمومي وجود ندارد. يکي از تعريف هاي مجملي که پيرامون سرمايه ي فکري وجود دارد، تعريفي است که توماس استوارت بر اين مفهوم مطرح کرده است: "سرمايه ي فکري يک بسته دانشي مفيد براي سازمان است" .
در تفسير اين تعريف، استوارت بر اين باور است که در اين بسته ي دانشي مولفه هاي

ي چون : فرآيندهاي سازماني، فناوري ها، امتيازات انحصاري، مهارت کارکنان و اطلاعات مشتريان و تامين کنندگان و ذينفعان سازماني قرار دارند. تعاريف ديگر مولفه هايي چون : توانايي، تخصص و ساير صورت هاي دانشي را که براي سازمان مفيد هستند، به تعريف سرمايه ي فکري افزوده اند.
به طور کلي مي توان گفت، سرمايه ي فکري عبارتي است که براي تعبير ترکيبي از دارايي هاي نامشهود که سازمان را قادر به عمليات مي نمايند، اطلاق مي شود. مهم ترين مفهوم پنهاني که در قالب تعريف فوق مورد توجه قرار گرفته است ، تاکيد بر اين وضوع است که سرمايه ي فکري ماهيتي است دانش پايه ، قابل اکتساب در صورت هاي معين و در نهايت مفيد براي سازمان ها، که البته به آساني قابل ايجاد نيست. تعريف هاي موجود کمک مي کند تا بنيان هاي فکري مناسبي براي درک چيستي سرمايه ي فکري به دست آيد.

جدول 3-2 تاثيرگذارترين تلاش ها در دهه ي حاضر پيرامون توسعه ي سرمايه ي فکري (خاوندکار و متقی،1388،ص 58)1


تاريخ تاثير گذار ترين تلاش ها
2000 ميلادي انتشار اولين شماره مجله سرمايه فکري
انتشار اولين رهنمود حسابداري سرمايه فکري توسط دولت دانمارک
انتشار مجموعه مطالعات پيرامون سمايه فکري در مالزي توسط نيک بونتيس
2001 ميلادي انتخاب ليف ادوينسون به عنوان اولين استاد تمام در حوزه سرمايه فکري در دانشگاه لوند


انتشار اولين گزارش کلان دارايي هاي نامشهود توسط اتحاديه اروپا
انتشار کتاب اقلام نامشهود : مديريت ، سنجش و گزارش دهي توسط باروخ لو
انتشار مقاله سرمايه فکري و بنگاه با قابليت توسط جان موريتسن ، هينه لارسن و نيکولا باخ
انتشار کتاب ثروت ناديدني توسط مارگارت بلاير و ستون والمن از موسسه بروکينگ
انتشار کتاب تابلوي ارزش علم ، فنآوري و صنعت 2001 ، به سوي اقتصاد دانش پايه توسط سازمان همکاري و توسعه ي اقتصادي
توصِه کميته ي بورس و اوراق بهادار ايالات متحده و کميته استاندارد هاي حسابداري به تهيه ي گزارش سرمايه فکري
2002 ميلادي انتشار کتاب مديريت استراتژيک سرمايه فکري و دانش سازماني توسط چون وي چون و نيک بونتيس
انتشار کتاب مديريت سرمايه فکري : ابعاد سازماني ، استراتژيک و خط مشي توسط ديويد تيس
انتشار کتاب ابر شاه راه نوآوري ، فرا چنگ آوري سرمايه فکري براي مزيت مشارکتي توسط دبرا آميدون

2003 ميلادي انتشار کتاب دارايي هاي نامشهود : ارزش ها ، سنجش و ريسک توسط جان هند و باروخ لو
انتشار کتاب سرمايه فکري در سياست هاي قرن بيست و يکم توسط سيمور ايتز کف
انتشار مجموعه دارايي هاي فکري ، ارزش گذاري و سرمايه سازي توسط کميسيون ملل متحد براي اروپا
انتشار مديريت دانش و فضاهاي شبکه اي توسط آلفرد بيرلي، سونجا فالک و دانيل ديمر
2004 ميلادي انتشار کتاب درآمد سازي از سرمايه فکري به مثابه پيشران ارزش سهام داران توسط اوليور پفيل
انتشار کتاب بنگاه هاي دانش گر و دانش بر توسط متس آلووسون
انتشار کتاب معنا بخشي به سرمايه فکري ، طراحي رويه اي براي ارزش گذاري اقلام نامشهود توسط دانيل اندريسن
2005 ميلادي برگزاري کنفرانس پيرامون سرمايه فکري جوامه در اقتصاد دانش پايه توسط بانک جهاني
انتشار کتاب چشم اندازي بر سرمايه فکري توسط برناردمار


انتشار کتاب سرمايه فکري براي جوامع ، کشور ها ، مناطق و شهر ها توسط احمد بونفور و ليف ادوينسون
انتشارپيش نويس استانداردهايي پيرامون ارزش گذاري دارايي نامشهود و ارزش گ
2006 ميلادي انتشار کتاب مديريت سرمايه فکري در عمل توسط گوران روس ، استپان پيک و ليزا فرنستورم
آغاز به فعاليت تيمي تحت نظارت کميته ي استاندارد هاي ارزش گذاري با هدف توسعه ي استانداردي براي ارزش گذاري دارايي هاي نا مشهود
آغاز فعاليت مشترک کميسيون استانداردهاي حسابداري مالي ايالات متحده و کميسيون بين المللي استاندارد هاي حسابداري جهت ارتقاي هماهنگي استانداردهاي بين المللي در حوزه دارايي هاي نامشهود
2007 ميلادي انتشار کتاب فراسوي منابع انساني جان بودريو و پيتر رامستاد
انتشار کتاب گزينه هاي حقيقي و مالکيت فکري توسط فيليپ باکر
انتشار اولين اظهار نامه ي مرتبط با خدمات ارزش گذاري توسط موسسه حسابداران عمومي قسم خورده امريکا
2008 ميلادي انتشار کتاب سرمايه فکري و موفقيت کسب و کار توسط ليدساي مور و لزلي کرايگ
انتشار کتاب حسابداري سرمايه فکري توسط ايندرا آبيسکرا
انتشار کتاب از دارايي ها تا سود توسط بروس برمن
انتشار کتاب مالکيت فکري ، سودآوري از ايده در عصر نو آوري جهاني توسط ويليام بارتي ، کريستوفر پرايس و توماس هانت

8-2 اجزاء مدل سرمايه فکري
براي دست يابي به چارچوبي مفهومي پيرامون سرمايه ي فکري، در ابتدا به بررسي دو ديدگاه هم زمان، اما به نسبت متمايز نسبت به ادبيات حاکم، در نظريات ليف ادوينسون – ميشل مالون و آني بروکينگ پرداخته خواهد شد.

محوريت ديدگاه ليف ادوينسون و ميشل مالون ، بر اهميت سرمايه ي فکري در سازمان، ويژگي هاي کليدي ، سنجه ها و رويکردهاي مديريتي اين سرمايه استوار است. بر پايه ي اين نظر، استقرار نظام مديريت سرمايه ي فکري در سازمان مهم ترين قدم در توسعه ي سامانه اکتساب ارزش و پشتيباني از ارزش ، از خلال اين سرمايه است. زير مولفه هاي سرمايه ي فکري

از ديدگاه ادوينسون و مالون عبارتند از :
• سرمايه ي انساني
• سرمايه ي مشتري
• سرمايه ي ساختاري
• سرمايه ي سازماني


• سرمايه ي فرآيندي
• سرمايه ي نوپديدي
بر پايه ي نظر ليف ادوينسون و ميشل مالون، سرمايه ي فکري متشکل از سه مولفه ي اصلي : سرمايه ي انساني، سرمايه ي ساختاري و سرمايه ي مشتري، است. سرمايه ي انساني عبارت است از : دانش، مهارت ها و توانايي هاي کارکنان. سرمايه ي انساني : قابليت هاي ترکيبي کارکنان يک سازمان را تشکيل مي دهد، که در حل مسائل کسب و کار به کمک سازمان مي آيند

. سرمايه ي انساني، سرمايه اي دروني در ميان افراد بوده و سازمان قادر به اکتساب و تملک آن ها نيست. بنابراين اين خطر براي سازمان وجود دارد که با ترک افراد، اين سرمايه نيز از سازمان خارج گردد. از اين رو سرمايه ي انساني بستگي مستقيمي به نحوه ي بکارگيري اين سرمايه ها توسط سازمان و توسعه خلاقيت و نوآوري براي بهبود اين سرمايه ها دارد.
سرمايه ي ساختاري : به تمام مواردي که از کارکنان سازمان (سرمايه ي انساني) پشتيباني مي کند، اطلاق مي گردد. سرمايه ي ساختاري، زير ساخت هاي پشتيباني کننده اي است که سرمايه هاي انساني را به مرز عملياتي شدن هدايت مي کند. اين سرمايه ها ، در مالکي

ت سازمان بوده و با آمدن و رفتن افراد به سازمان در آن ها تغييري ايجاد نمي شود. سرمايه ها

، پايگاههاي داده اختصاصي، امتيازات انحصاري و نام تجاري سازمان است.
به خاطر گوناگوني اين مولفه ها ، ليف ادوينسون و ميشل مالون، سرمايه ي ساختاري را به سه مولفه ي : سرمايه ي سازماني ، سرمايه ي فرآيندي و سرمايه ي نوآوري تقسيم بندي مي کنن

د.
بر اين اساس سرمايه ي سازماني ، عبارت است از : سامانه ها و فلسفه ي سازمان که با هدف به کارگيري قابليت هاي سازماني به کار مي روند. سرمايه ي فرآيندي ، شامل : تکنيک ها ، رويه ها و برنامه هايي که براي پياده سازي و ارتقا سامانه هاي خدمت رساني و توزيع کالا بکار مي روند. سرمايه ي نوآوري ، متشکل از دارايي هاي مرتبط با مالکيت فکري و زيرساخت هاي نامشهود است. مالکيت فکري نيز به نوبه ي خود، شامل مواردي چون : حقوق و امتيازات انحصاري مثل : کپي رايت و نام تجاري است وزيرساخت هاي نامشهود : تمامي استعدادها و فلسفه اي که سازمان بر مدار آنها استوار است را شامل مي شود.
در اين طبقه بندي ، سرمايه ي مشتري عبارت است از : قوت و پايداري روابط با مشتريان . بر اين اساس، رضايت مشتريان، تکرار معاملات، رشد مالي و ميزان حساسيت قيمت مي تواند به عنوان شاخص هايي براي سرمايه ي مشتري در نظر گرفته شود. تمايز برقرار شده ميان سرمايه ي مشتري و سرمايه هاي ساختاري و انساني به سبب تاثيري است که سرمايه ي مشتري بر ارزش سازماني مي گذارد.
در سال هاي اخير توسعه مفاهيم مرتبط با سرمايه هاي فکري به توسعه ي راهکارهاي چگونگي به کارگيري دارايي ها/سرمايه ي دانشي و اطلاعاتي به منظور دستيابي به مزيت هاي تجاري کمک شاياني نموده است. تعريف هاي جديد سازماني، چون : اطلاعات و دانش سازماني، استعداد عمومي سازمان و کارکنان، قابليت هاي خلاقانه سازمان و کارکنان، مهارت هاي کارکنان و ...، به گسترش چارچوب هاي سنجش در حوزه ي دارايي هاي جديد منجر شده است. از سوي ديگر،

امروزه بسياري از سازمان ها بر اين باور دست يافته اند که مديريت و بهره برداري از اطلاعات و دانش به عنوان منبعي سازماني، مي تواند به ايجاد ارزش و مزيت رقابتي سازمان بيانجامد.
در حوزه ي کسب و کار براي مديريت اثربخش دانش، بايستي قادر به تشخيص دانش بود. برا

ي همين منظور دانستن ارتباط بين دانش و مفاهيمي از قبيل داده و اطلاعات ، براي شناخت بيشتربسيار ارزشمند خواهد بود. داده، اطلاعات و دانش مي توانند به صورت رشته هايي پي در پي در نظر گرفته شوند. دانش از داده واطلاعات مجزاست. در حالي که داده ها مجموعه اي از واقعيت ها و اندازه ها هستند. اطلاعات، داده هاي سازماندهي شده يا پردازش يافته اي است، که داراي تاريخ مصرف بوده و از دقت بالايي نيز برخوردارند. در مقابل از ديد سازماني، دانش، اطلاعاتي است که توان تاثير بر عملکرد را داشته باشد. دانش ، منبع کليدي در تصميم گيري هوشمند، پيش بيني، طراحي، برنامه ريزي، عيب يابي و تشخيص، تحليل، ارزيابي و قضاوت شهودي به حساب مي آيد.
دانش قابليت شکل گيري و اشتراک ميان افراد و گروه ها را دارد و مي تواند در حل مساله به کار گرفته شود، در حالي که اطلاعات چنين کارکردي ندارد.
سطح فراگيري فرايند مرتبط با دانش در سازمان ها، دانش سربسته و دانش صريح را در بر مي گيرد. دانش سربسته، دانشي مشخص با محتواي خاص بوده که براي ساختاربندي و انتشار دشوار مي نمايد. در مقابل دانش صريح، دانشي است که به آساني قابل انتشار بوده و در چارچوب زبان رسمي و نمادين قرارداشته باشد. در اين ميان اگر برانتشار دانش پيوستاري متصور گردد که ميزان انعطاف آن دانش در تبديل به قالب کلامي، نمادين و نوشتاري به عنوان شاخصه اي براي قابليت اشتراک آن دانش به حساب آيد، دانش سربسته، دانشي است که قابليت انتقال شمايل کلامي، نمادين ونوشتاري را باخود به همراه ندارد. در مقابل دانش صريح دانشي است که در قالب چارچوبي نمادين ويا نوشتاري وجود دارد. در ميانه ي اين پيوستار مي توان، دانش ضمني را به عنوان دانشي که قابليت بيان در شمايل کلامي، نمادين يا نوشتاري را دارا بوده اما هنوز در يان قالب ها جريان نيافته است مورد توجه قرار داد. از خلال تمايزات موجود در ميان دانش و اطلاعات سعي شده تا تعريفي تخصصي تر از دارايي ها/سرمايه دانشي واطلاعاتي چارچوب بندي گردد.
براي اولين بار در دهه ي هشتاد ميلادي عبارت سرمايه ي دانشي به ادبيات سرمايه ي فکري وارد شد. از اين دريچه، سرمايه ي دانشي عبارت است از، دارايي هايي چون: تخصص هاي کارکنان، بازارهاي معطوف به دانش، محصولات، فناوري ها و سامانه هايي که سازمان براي توانمندسازي فرآيندهاي کسب وکاري خود و ايجاد ارزش افزوده، به آن نياز دارد. اما عبارت دارايي هاي اطلاعاتي در دهه ي نود ميلادي معرفي گرديد. بر اين اساس، دارايي هاي اطلاعاتي عبارتند از : داده هايي که يا به طور مستقيم داراي ارزش بوده يا پتانسيل توليد ارزش درآينده را دارست.
دامنه داراييها/سرمايه دانشي و اطلاعاتي در سازمان ها، بسيار وسيع است. اين داراييها/سرمايه ها گاه ممکن است در يک مهارت يا دانش فردي در سازمان مستتر باشد، و گاه قالب يک امتياز انحصار معنوي بسيار با ارزش و سودآور براي سازمان. از اين رو شناسايي وتوجه به آن ها، نخستين قدم در شناسايي سرمايه ي فکري هر سازمان خواهد بود.

9-2 تعاريف مختلف سرمايه ي فکري
در تعريفي ساده سرمايه فکري عبارت است از تفاوت بين ارزش بازاري و ارزش دفتري دارايي هاي يک شرکت.
سرمايه فکري شامل آن بخش از کل سرمايه يا دارايي شرکت است که مبتني بر دانش بوده و شرکت مالک آن به شمار مي رود.لذا ماده خام نتايج اقتصادي و عامل تعيين کننده ي حيات سازمان است. سرمايه فکري به عنوان دانش، تجربيات ، اظهار نظرفني و دارايي هاي نرم افزاري مرتبط، فراتر از سرمايه مالي و مادي معرفي شده است. بنا به تعريف س

رمايه فکري هم مي تواند شامل خود دانش ( که به مالکيت فکري و يا دارايي فکري يک شرکت تبديل شده) و هم نتيجه نهايي فرآيند انتقال آن باشد. مواردي نظير حق اختراع، حق کپي برداري و نشان تجاري را مي توان براي اهداف حسابداري در ارزيابي سرمايه فکري به شمار آورد. سرمايه فکري ذخيره دانش موجود در سازمان در يک منطقه خاص است و يادگيري سازماني توسعه يکپارچه سازي رفتارهاي دانش و فراهم کردن وسيله اي براي فهم نحوه تغيير ذخيره دانش در طول زمان است.
يکي از تعاريف کاربردي از سرمايه فکري توسط سازمان همکاري اقتصادي و توسعه ارائه شده است که سرمايه فکري را به عنوان ارزش اقتصادي دو گروه از دارايي هاي نا ملموس يک شرکت توضيح مي دهد:
1- سرمايه سازماني (ساختاري)
2- سرمايه انساني
سرمايه سازماني به موضوعاتي از قبيل مالکيت سيستم هاي نرم افزاري، شبکه هاي توزيع و زنجيره عرضه مرتبط مي شود.
سرمايه انساني شامل منابع انساني درون سازمان ومنابع خارج از سازمان ( مشتريان و عرضه کنندگان) است. اسکانديا – يک شرگت خدمات مالي در سوئد _ ارکان سرمايه فکري را در دهه 1980 به عنوان "آن قسمت فراتر از سرمايه انساني که بارفتن به منزل نيروي کار باقي مي ماند" تعريف و بکارگرفت (ادوينسون ومالون،1997)3.


توماس استوارت : سرمايه فکري را چنين تعريف مي کند : " اجزاي فکري – دانش، اطلاعات – دارايي فکري، تجربه – که استفاده از آن مي تواند باعث ايجاد ثروت شود." به عبارتي ديگر سرمايه فکري هزينه اي است که يک شرکت براي حفظ جايگاه رقابتي خود مي پردازد. او مي نويسد که سرمايه ي فکري " بسته اي از اطلاعات مفيد است". به عقيده ي او، س

رمايه ي فکري شامل مواد، دانش، اطلاعات، اموال و تجربه ي فکري است که مي تواند براي ايجاد ثروت مورد استفاده قرارگيرد. سرمايه ي فکري، بنگاه هاي اقتصادي را قادر مي کند تا با افزودن دانش به محصولات و خدمات به جاي مواد فيزيکي ، انرژي و نيروي کار به توزيع ارزش براي مشتريان بپردازند. براي سودآور بودن تبديل سرمايه ي فکري به سرمايه ي مالي بايد از راهبردهايي استفاده کرد که بر اجزايي از سرمايه فکري و ترويج فرهنگ تجاري تاکيد دارند و خلاقيت و نوآوري را در تمام سطوح بنگاه افزايش مي دهند.
آندرو کارنگي3 : تنها سرمايه غيرقابل جايگزيني که يک سازمان در اختيار دارد،
بورگمن و همکاران5 (2005) : اين نوع سرمايه را به عنوان "دارايي متعلق به سازمان که براي آن ارزش آفريني مي کند و در ترازنامه سنتي به عنوان يک دارايي فيزيکي و پولي ارائه نمي شود." تعريف مي کند.
وال من6 (1996): عضوSEC ، سرمايه ي فکري را به عنوان دارايي هايي تعريف مي کند که در زمان حال با ارزش صفر در ترازنامه ارزشگذاري مي شوند. از اين دارايي ها مي توان به موارد زير اشاره کرد:
- قدرت فکري افراد،
- نام هاي تجاري،
- علائم تجاري و
- دارايي هايي که به بهاي تاريخي در دفاتر ثبت شده، اما طي زمان ارزش آنها افزايش يافته است. (مجتهدزاده ، 1388 ، ص2)7.

آني بروکينگ (1997): در کتابش، سرمايه ي فکري را چنين تعريف مي کند ک " ترکيبي از دارايي هاي نامشهود که بنگاه اقتصادي را قادر به ايفاي مسئوليت مي کند." از نظر وي، بنگاه اقتصادي در زير تجلي مي يابد:
بنگاه اقتصادي = دارايي هاي مشهود + سرمايه ي فکري
بروکينگ سرمايه ي فکري را ترکيبي از چهار بخش عمده : دارايي هاي بازار، دارايي هاي انسان محور، دارايي هاي فکري و دارايي هاي زير ساختي مي داند(مجتهدزاده،1388،ص 2)2.
ليف ادوينسون3 (1996) :سرمايه ي فکري را با جمع سرمايه ي انساني و سرمايه ي ساختاري برابر مي داند. "سرمايه ي فکري دانشي است که مي تواند به ارزش تبديل شود"
از نظر پروفسور ديويدکلين و لورنس پروساک سرمايه ي فکري، " مواد فکري است که صورت بندي شده، براي ايجاد يک دارايي ارزشمندتر به دست آمده، و قدرتمند گشته است."
هال4 (1992): سرمايه ي فکري مي تواند به عنوان دارايي ها (ماننده مارک تجاري) يا مهارت ها (مانند دانش فني پرسنل، فرهنگ سازماني) طبقه بندي شود.
سويبي5 (1997) : سرمايه ي فکري شامل سه طبقه دارايي هاي ناملموس مي باشد: ساختار داخلي، ساختار خارجي و شايستگي کارکنان
روز و همکاران6 (1997) : سرمايه ي فکري شامل يک بخش فکري (براي مثال سرمايه ي انساني) و شامل يک بخش غير فکري (براي مثال سرمايه ي ساختاري ) است.
بونتيس و همکاران7 (1999) : مفهومي که تمامي منابع ناملموس و ارتباطات داخلي آن ها را طبقه بندي مي کند .


ليو8 (2001) : سرمايه ي فکري منابع سودهاي آينده (ارزش) است، که توسط نوآوري، طراحي هاي منحصر به فرد سازمان يا تجربيات نيروي انساني توليد مي شوند.


1-9-2-شاخص هاي اندازه گيري سرمايه فکري


الف – شاخص هاي ارائه شده توسط گروه ICM :
1- ارزش افزايي
• سود حاصل از عمليات کسب وکار جديد
• بازده ارزش خالص دارايي
• مجموع دارايي ها
• درآمد حاصل از کسب و کار جديد
• ارزش بازار
• امتيازات
2- سرمايه مشتري
• سهم بازار
• ارزيابي مشتري از سازمان
• شاخص رضايت مشتري
• تعداد مشتريان يا بازارهاي جديد
• سرانه فروش سالانه براي هر مشتري
• اندازه متوسط مشتري (حجم متوسط فروش)
• متوسط زمان تماس مشتري براي فروش


• نسبت تعداد تماس هاي فروش به تعداد فروش هاي نهايي شده
3- سرمايه ساختاري
• نسبت تعداد مشتريان به تعداد کارکنان
• نسبت هزينه هاي اداري به درآمد کل
• تعداد قراردادهاي نهايي شده بدون خطا
• سرمايه گذاري در IT


4- ايجاد ارزش
• سرانه هزينه آموزش
• متوسط زمان استمرار مشتري با سازمان
• سرمايه گذاري R&D در تحقيقات بنيادي
• سرمايه گذاري R&D در طراحي محصول
• سرمايه گذاري در پشتيباني و آموزش توليد محصولات جديد
• سرمايه گذاري R&D در تقاضاها و خواسته هاي مشتريان
• سرمايه گذاري در برقراري ارتباط با مشتري
• شاخص رضايتمندي کارکنان
• نسبت هزينه آموزش به هزينه هاي اداري
5- سرمايه ي انساني
• متوسط سابقه کارکنان
• تعداد کارکنان
• تعداد مديران
• متوسط درآمد کارکنان
• ميزان جابه جايي يا ترک خدمت
• تعداد مديران زن
• سرانه سود براي هر کارمند
• متوسط سن کارکنان
• تعداد کارکنان تمام وقت
• متوسط سن کارکنان تمام وقت
• درصد مديران داراي تحصيلات عالي
ب – روس و همکاران : (روس وهمکاران ، 2000)
1- سرمايه ي انساني
• درصد کارکنان داراي تحصيلات عالي
• آگاهي و سوادIT
• ساعت/نفر آموزش در سازمان


• مجموع ساعات تفريح و سرگرمي و استراحت
• ساعات صرف شده براي توجيه کارکنان
• سبک رهبري
• سازو کار انگيزش
• صرفه جويي هاي حاصل از پيشنهادات


• تعداد راه حل ها، محصولات و فرآيندهاي جديد
2- سرمايه ساختاري
• نسبت فعاليت هاي تأمين کننده به مشتري
• ميزان استمرار ارتباط با مشتري
• نگهداري و حفظ مشتري
• نسبت هزينه هاي اداري به کل درآمد
• درآمد حاصل از امتيازها و نرم افزارها
• تعداد فرايندهاي انجام شده بدون خطا
• زمان متوسط هر فرايند
• درصد فعاليت هاي ناشي از طراحي محصول جديد
• تلاش هاي آموزش
• نسبت هزينه بازسازي نسبت به هزينه هاي عملياتي
• تعداد امتيازها، نرم افزارها و طرح هاي جديد
ج- حسابداران مديريت کانادا :
اين موسسه با ارائه گزارشي تحت عنوان "اندازه گيري دارايي دانش" شاخص هاي منعکس کننده سرمايه فکري را شامل موارد زير مي داند:
• تعداد محصولات جديد
• تعداد مشتريان جديد
• ميزان موفقيت ها و ارزش دلاري آن ها
• ميزان فعاليت براي يافتن مشتري
• شاخص بهره وري
• تعداد فرآيندهاي تجديد نظر شده
• تعداد فرآيندهاي تغيير يافته
• درصد فرآيندهاي پذيرفته شده در اولين تجديد نظر
• نسبت کارکنان تمام وقت به پاره وقت
• تعداد امتيازها
• تعداد اجراي ايده هاي حاصل از پيشنهادات
• شاخص هاي سنتي کيفيت
• ISO و رضايت مشتري

د – گزارش سرمايه فکري جهاني : اين گزارش توسط ليف ادوينسون از موسسه اسکانديا و ميشل مالون از MIT ارائه شده است. شاخص هاي آن عبارتند از (مالون،1997)1:
1- محور مالي


• مجموع دارايي ها
• سرانه مجموع دارايي ها
• نسبت درآمد به مجموع دارايي
• درآمد حاصل از عمليات جديد
• سرانه درآمد
• متوسط زمان مصروفه براي مشتري توسط هر کارمند
• سرانه سود
• متوسط فرصت درآمدي از دست رفته نسبت به متوسط بازار
• ارزش بازار
• بازده ارزش خالص دارايي ها
• سرانه ارزش افزوده
• سرانه ارزش افزوده کارکنان IT
• سرمايه گذاري در IT
• سرانه ارزش افزوده در هر مشتري
2- محور مشتري
• سهم بازار
• تعداد مشتريان
• فروش سالانه
• مشتريان از دست رفته
• متوسط استمرار ارتباط مشتري
• حجم متوسط فروش به مشتري
• تعداد بازديدهاي مشتري از شرکت
• تعداد روزهاي صرف شده براي بازديد مشتريان
• نسبت تعداد مشتريان به تعداد کارکنان
• درآمد حاصله از کارکنان ستادي
• متوسط زمان تماس مشتري با واحد فروش
• نسبت تماس هاي مشتري با فروش هاي نهايي شده
• شاخص رضايت مشتري
• سرانه سرمايه گذاري IT در نيروي فروش
• سرانه سرمايه گذاري IT در کارکنان خدماتي پشتيباني


• سواد IT مشتريان
• سرانه هزينه هاي پشتيباني هر مشتري
• سرانه هزينه هاي خدماتي هر مشتري
3- محور محصول


• نسبت هزينه هاي اداري به درآمد کل
• هزينه هاي خطاهاي اداري
• قراردادهاي تنظيم شده بدون خظا
• سرانه دستگاه کامپيوتر براي هر کارمند
• سرانه ظرفيت شبکه براي هر کارمند
• سرانه هزينه هاي اداري براي هر کارمند
• سرانه هزينه هاي IT براي هز کارمند
• سرانه هزينه هاي IT به هزينه هاي اداري
• ظرفيت IT
• تغيير در ظرفيت IT
• عملکرد کيفيت شرکت
• عملکرد شرکت در راستاي کيفيت
4- محور بهسازي و بازسازي
• مخارج بهسازي شايستگي ها
• شاخص رضايت کارکنان
• سرمايه گذاري براي ارتباط با مشتري
• ساعات آموزش براي بهسازي
• ساعات توسعه کارکنان
• توزيع فرصت ها
• نسبت هزينه R&D به هزينه هاي اداري
• سرانه هزينه آموزش
• نسبت هزينه بهسازي به هزينه هاي اداري
• تعداد کارکنان زير چهل سال
• نسبت مخارج توسعه IT به کل هزينه IT
• نسبت منابع R&D به کل منابع
• ميزان فرصت هاي در اختيار مشتريان
• متوسط سن درآمد و تحصيلات مشتريان
• متوسط استمرار ارتباط مشتري با شرکت
• سرانه سرمايه گذاري آموزشي براي هر مشتري
• تعداد ارتباط هاي مستقيم با مشتري در سال
• سرمايه گذاري در توسعه بازار جديد


• سرمايه گذاري در توسعه ساختار سرمايه
• ارزش سيستم EDI
• ارتقاء سيستم EDI
• ظرفيت سيستم EDI
• نسبت محصولات جديد به کل محصولات


• سرمايه گذاري واحد R&D در تحقيقات بنيادي
• سرمايه گذاري واحد R&D در طراحي محصول
• سرمايه گذاري در آموزش و پشتيباني محصول جديد
5- محور انسان
• شاخص رهبري
• شاخص انگيزش
• سهم کارکنان در شرکت
• ميزان جابجايي و ترک خدمت
• متوسط سابقه کارکنان
• تعداد مديران
• تعداد مديران زن
• متوسط سن کارکنان
• زمان صرف شده براي آموزش کارکنان
• سواد IT کارکنان
• تعداد کارکنان تمام وقت
• متوسط سن کارکنان تمام وقت
• متوسط سابقه کارکنان تمام وقت
• متوسط جابجايي و ترک خدمت کارکنان تمام وقت
• هزينه سرانه آموزش براي کارکنان تمام وقت
• تعداد کارکنان پاره وقت

10-2 مدل هاي اندازه گيري سرمايه فکري
امروزه سرمايه ي فکري چه به لحاظ ماهيت ذاتي و چه به واسطه ي رشد اهميت آن در نوآوري و رشد بهره وري، به عنوان مزيتي رقابتي و نمايانگر بخشي از عملکرد اقتصادي براي سازمان ها و اخصي از رشد و توسعه يافتگي کشورها در نظر گرفته مي شود. يکي از مهمترين گام ها در مديريت سرمايه فکري، گردآوري داده هاي عملکردي مرتبط با سرمايه ي فکري، با هدف سنجش آن است. اما همان طور که پيش تر نيز گفته شد، رويه ها و مدل هاي سنتي حسابداري در شناسايي اين موارد در قالب دارايي ها، با ضعف هايي روبرو هستند.

در سال هاي اخير، توجه نظريه پردازان و پژوهش گران مختلف و

علاقمندي سازمان ها به سرمايه ي فکري، فرصت تو سعه ي مدلص ها و سنجه ها ، پيش از آن که شباهت به سنجه هاي سنتي متمرکز بر گذشته داشته باشند، مدل ها ، شاخص ها و سنجه هايي مبتني بر ظرفيت هاي آينده ي موفقيت کسب و کار به شما مي روند. همان طور که گفته شد، يکي از مهمترين جنبه هاي مديريت سرمايه ي فکري سنجش است. چارچوب هاي موجود در سنجش سرمايه ي فکري، مجموعه اي از مدل ها، شاخص ها و سن

جه هايي است که با هدف سنجش کلي و يا مولفه اي سرمايه فکري به کار مي روند. اين چارچوب ها بر گستره اي از حسابداري، اقتصاد، حسابداري منابع انساني و مالکيت فکري و مدل هاي ميان رشته اي توسعه يافته اند. به طور کلي اين مدل ها را مي ت

وان به دو دسته ي عمده به لحاظ ماهيت تقسيم بندي نمود. دسته ي نخست، مدل هايي هستند که با رويکرد توصيفي در سنجش سرمايه ي فکري طراحي گرديده اند. دسته ي دوم، مدل هايي هستند که به شکل رهنمود و در قالب رويکردي تنظيمي و با هدف يکسان سازي فرآيند سنجش و گزارش دهي سرمايه ي فکري معرفي شده اند.
از سوي ديگر، با توجه به رشد اهميت سرمايه ي فکري در توسعه يافتگي کشورها، در سال هاي اخير مدل ها و شاخص هايي به منظور سنجش سرمايه ي فکري و دانشي در سطح کلان کشورها، توسط سازمان ها و نهاد هاي بين المللي معرفي شده است. اين مدل ها بر پايه ي رويکردي کلان به سنجش سطح سرمايه ي فکري و دانشي براساس رشد و توسعه ي شاخص هاي ملي اين سرمايه، مي پردازند. در کنار موارد فوق، برخي شرکت هاي خدماتي و مشاوره اي در گستره ي جهاني، با هدف ايجاد چارچوب هاي مديريت و سنجش آسان تر براي سازه هاي مختلف، موفق به ابداع ابزارهايي در اين زمينه شده اند.

11-2 مدل هاي توصيفي سرمايه ي فکري
به طور کلي اکثر مدل هاي توصيفي پيشنهاد شده براي سنجش سرمايه ي فکري را مي توان در قالب چهار دسته تقسيم بندي نمود:
1. مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري
2. مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار
3. مدل هاي بازده دارايي ها


4. مدل هاي کارت امتيازي
1. مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري : اين مدل ها ، ارزش پولي سرمايه ي فکري را با شناسايي مولفه هاي مختلف آن ، مورد محاسبه قرار مي دهند. در واقع از دريچه ي امکان آفريني براي شناسايي مولفه ها ، ارزش گذاري اين مولفه ها چه به صورت منفرد، و چه به صورت کسري از ارزش کل ميسر خواهد بود.
2. مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار : اين مدل ها، از طريق محاسبه ي تفاوت ميان سرمايه ي بازار و سرمايه ي صاحبان سهام، ارزش سرمايه ي فکري را مورد محاسبه قرار مي دهند.
3. مدل هاي بازده دارايي ها : در اين مدل ها ، ميانگين درآمد سازمان پيش از ماليات به عنوان مبنايي براي محاسبه در نظر گرفته مي شود. در واقع اين ميانگين در يک بازه ي زماني، تقسيم بر ميانگين سرمايه ي فکري سازمان مي گردد. حاصل اين کسر مقدار آر-او-اي سازمان را به دست مي دهد. در ادامه مقدار آر-او-اي ، از ميانگين صنعتي کسر شده و حاصل اين عل سرمايه فکري مورد محاسبه قرار گيرد.
4. مدل هاي کارت امتيازي : در اين مدل ها ، مولفه هاي مختلف سرمايه ي فکري تعريف شده و سنجه ها و نشانگر هاي متناسب ايجاد مي شود. سپس نتايج به شکل کارت امتيازي يا گراف، استخراج شده و نمايش داده مي شوند .

12-2 مدل هاي اندازه گيري سرمايه ي فکري و ارائه دهنده آن ها
1-12-2 مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار
1. مقايسه ي ارزش بازاري و ارزش دفتري – توماس استوارت
2. کيوي توبين – توبين
3. برگه متوازن نامحسوس – کارل اريک سويبي
4. مدل عملکردي شرکت دانش پايه (نوکورپ) – کن استندفيلد

2-12-2 مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري
1. حسابداري و هزينه گذاري منابع انساني – راجر هرمانسون
2. مدل اظهارنامه منابع انساني – گاي استفان آهونن
3. ارزشگذاري حقوق انحصار معنوي بر مبناي ميزان ارجاع – نيک بونتيس
4. مدل کارگزار فناوري – آني بروکينگ
5. حسابداري آينده – هامفري نش
6. ارزشگذاري جامع – فيليپ مک پيرسون
7. ايجاد ارزش فراگير – رود اندرسون و راب مک لين
8. ارزشگذاري دارايي فکري – پاتريک سوليوان
9. مدل نمايه ي ارزش – دنيل اندريسن و رنه تيسن
10. رويه ي مالي سنجش دارايي هاي نامشهود – ايرنارودوف و فيليپ لليارت

3-12-2 مدل هاي بازده دارايي ها
1. ارزش افزوده اقتصادي – بنت استوارت
2. ارزش نامشهود محاسبه شده – توماس استوارت
3. تعيين ضريب ارزش افزوده فکري – آنته پاليک


4. محاسبه ي درآمد سرمايه ي دانشي – باروخ لو

4-12-2 مدل هاي کارت امتيازي
1. کارت امتيازي متوازن – روبروت کاپلان و ديويد نورتون
2. محاسبات کل نگر – گروه رامبل


3. نشانگر اسکانديا – ليف ادوينسون و ميشل ملون
4. پايش دارايي هاي نامشهود – کارل اريک سويبي
5. شاخص سرمايه ي فکري – يوهان روس و همکاران
6. شاخص ايجاد ارزش – گآف با اوم و همکارانش
7. چرخه ي مميزي دانش– برنارد مار و جيوواني اسکيما
8. تابلوي زنجيره ي ارزش – بارخ لو
9. سازمان همکاري و توسعه اقتصادي – سازمان همکاري و توسعه اقتصادي
10. طبقه بندي سرمايه ي فکري – ليف ادوينسون
11. ارزشگذاري پويا سرمايه ي فکري – احمد بونفور
12. سنجش و حسابداري سرمايه ي فکري (مجيک) – کميسيون اروپا
13. هوش تجاري – اگيل سندويک
14. شاخص سرمايه ي فکري ملي – نيک بونتي

1-4-12-2 مدل مقايسه ي ارزش بازاري و ارزش دفتري (ام – بي – وي)
مدل مقايسه ي ارزش بازاري و ارزش دفتري، جزو مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار است که در سال 1997 ميلادي توماس استوارت معرفي شده است . هر چند بايستي يادآور شد که اين مدل در سال 1998 ميلادي نيز بار ديگر مورد توجه دي.اچ لوتي قرار گرفته و پيشنهادهايي براي توسعه ي آن طرح شده است. مدل ارزش بازاري به دفتري، بدون شک پردامنه ترين مدل به لحاظ به کارگيري در سنجش و ارزش گذاري سرمايه ي فکري به سبب سادگي و قابليت فهم آسان آن است . در اين مدل فرض بر آن است که ارزش نهايي تقريبي شرکت از مجموع ارزش دارايي هاي مشهود و نامشهود به دست مي آيد، که در قالب ارزش بازار بروز مي نمايد. مقدار ارزش در واقع حاصل از ضرب قيمت بازاري هر سهم عادي در تعداد سهم صاحبان سهام است. از دريچه ي دو تعريف فوق، در اين مدل تفاوت ميان ارزش بازاري و ارزش دفتري، به عنوان مقياس تقريبي سنجش سرمايه ي فکري شرکت – که در واقع بخشي از دارايي هاي شرکت به حساب آمده، اما در تراز نامه ها ثبت نمي گردد-، در نظرگرفته مي شود. به طور کلي مي توان گفت که مدل ارزش بازاري به دفتري، تفاوت ميان پولي است که سرمايه گذاران شرکت در ابتدا سرمايه گذاري نمودند، و جريان نقدينگي که در شرايط زماني حاضر در صورت فروش سهام شرکت مي توانند به دست بياورند.
در واقع اين مدل را مي توان، ارزيابي مبتني بر بازار از ارزش فعلي خالص پروژه هاي به کارگيري سرمايه ي جاري يا مفروض شرکت ، به حساب آورد. براين اساس مي توان ارزش بازاري به دفتري را ارزيابي مختصر و معتبري از عملکرد سازمان در نظر گرفت . هرچند سادگي و کاربرد آسان،اين مدل را به مدلي همه پذير و عام در حسابداري تبديل کرده است ، اما بايد در هنگام استفاده از اين مدل به برخي از وسايل ، به منظور دستيابي به چارچوب قابل اعتمادتري در تحليل توجه نمود. يکي از مسائل ، عدم توجه به عامل هاي متفاوت در اين مدل است. عامل هايي چون : شرايط اقتصاد کلان ، سياست هاي صنعتي جاري، عرضه و تقاضاي اوراق بهادار و ....، که مي توانند بر برداشت سرمايه گذاران از پتانسيل شرکت به منظور ايجاد ارزش در آينده موثر بوده و به طور غير مستقيم بر ارزش بازار شرکت تاثير گذار باشند. از سوي ديگر صورت و مخرج کسر رابطه ي موجود در اين مدل ، هر يک از ريشه محاسباتي مجزايي برخوردارند. ارزش دفتري

، برپايه ي رويه ها و سياست هاي جاري حسابداري شرکت – که تنها بر نتايج خروجي تاثيرگذارند – تعيين مي گردد و در مقابل ارزش بازار ، انعکاسي از سياستهاي جاري و همچنين اهداف استراتژيک است . به عبارت بهتر ، ارزش بازار انعکاسي از ارزش مرکب دارايي هاي نامشهود و ارزش دفتري است ، که انتظارات و پيش بيني هاي سرمايه گذاران از استراتژي هاي سازماني و نيز ، بازتابي از پتانسيل هاي موجود خلق ارزش در آينده نمايان مي سازد. در نهايت بايستي گفت که اين مدل ، سنجه قابل اطميناني از کل داراييهاي سازمان را

بدست نمي دهد . اما مي تواند بعنوان مقياسي در مقايسه تطبيقي با رقبا و يا بعنوان عاملي در بررسي وضعيت مقايسه اي سالانه شرکت ، مفيد واقه شود .

2-4-12-2 مدل کيوي توبين
روش کيوي توبين ، توسط جيمز توبين برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. اين نسبت ، ارتباط بين ارزش بازار يک شرکت و ارزش جايگزيني آن شرکت ( هزينه جايگزيني دارايي هاي آن شرکت) را اندازه گيري مي کند. به صورت تئوري در بلند مدت اين نسبت به سمت واحد ميل مي کند، اما شواهد تجربي نشان مي دهد که در همين زمان اين نسبت مي تواند به طور معني داري با عدد يک متفاوت باشد. براي مثال شرکتهاي نرم افزاري که به ميزان زيادي از سرمايه ي فکري بهره مي جويند، نسبتي در حدود هفت يا بالاتر دارند در حاليکه شرکت هاي با سرمايه فيزيکي زياد نسبتي در حدود يک دارند. نسبت کيوي توبين در اصل بسيار شبيه به نسبت بازار – به – دفتر مي باشد با اين تفاوت که توبين در هنگام محاسبه ، هزينه جايگزيني دارائي هاي فيزيکي را به جاي ارزش دفتري دارائي هاي فيزيکي بکار مي گيرد.
نسبت حاصله به اين شکل بکار مي رود که چنانچه نسبت کيوي يک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نيز بزرگتر از مقدار کيوي رقابتي باشد، شرکت مزبور توانايي کسب سود بيشتر از شرکت هاي مشابه را داراست.

3-4-12-2 مدل عملکردي شرکت دانش پايه (نوکورپ)
مدل عملکردي شرکت دانش پايه (نوکورپ) ، جزو مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار است که در سال 1999 ميلادي توسط کن استندفيلد معرفي شده است . استندفيلد معتقد است که دو راه عمده براي سنجش دارايي هاي دانشي سازمان وجود دارد : راه عيني و راه ذهني . سنجش ذهني ، بر پايه ي استراتژي هاي سازمان شکل مي گيرد و اغلب توسط مديران و با هدف کمک به افزايش سطح کارايي کسب و کار صورت مي پذيرد . در واقع سازمان هاي دانش پايه اميدوار به بهبود عملکرد استراتژيک و مديريت داخلي هستند، از اين رو مدل هاي نسل اول يا دوم سنجش سرمايه ي فکري ، مانند : مدل نشانگر اسکانديا، را بکار مي گيرند . اما راه عيني مقايسه و الگو گيري عملکرد است که مستقل از استراتژي صورت مي پذيرد . اين مدل هاي سنجش به مدل هاي نسل سوم معروفند، که اغلب توسط سرمايه گذاران يا سهامداران با هدف تصميم گيري پيرامون سرمايه گذاري مناسب تر انجام مي گيرد . کن استندفيلد مدل هاي مختلفي از اين دست چون : حسابداري نامشهود نوکورپ ، آناليز هزينه نامشهود و مديريت ريسک نامشهود را ابداع نموده است. مدل حسابداري نامشهود در غالب فرمول زير شکل مي گيرد :
اثربخشي عملياتي = هزينه هاي ثابت عمومي - [(سود اثر بخش عملياتي * زمان سازماني)]
"زمان سازماني" در فرمول فوق ، زمان مفيدي است که کارکنان به منظور توليد سود هر سال صرف مي کنند . زمان مفيد عبارت است از : مدت زمان برنامه ريزي شده ي کار – تعطيلات ، غيبت روزهاي بيماري، و ....، است . " سود اثر بخش عملياتي " ، اثر بخشي سازماني يا بهره وري را در اين فرمول نمايندگي مي کند . " هزينه هاي ثابت عمومي" نيز ، ساختار هزينه اي مشهود سازمان ، مانند : هزينه هاي مرتبط با حقوق، تبليغات، بازاريابي، فروش، اداري، و....، را شامل مي شود . در نهايت ، "اثر بخشي عملياتي " به عنوان حاصل فرمول فوق ، در واقع سودي را که کارکنان در خلق آن مشارکت داشته اند ، نمايندگي مي کند. اما " سود حسابداري" ، مجموع سود حاصل از فعاليت کارکنان و بازده حاصل از دريچه ي غير مرتبط با فعاليت

کارکنان است .

سود حسابداري = سود حاصل از غير از فعاليت کارکنان + سود حاصل از فعاليت کارکنان
فرمول فوق بنيان سنجش منابع نامشهود در مدل نوکورپ است و در واقع قدم بعد مميزي دارايي هاي دانشي سازمان است . چارچوبي که مدل نوکورپ برآن استوار است

در شکل زير نمايش داده شده است.
نمودار2-2 مدل نوکورپ (خاوندکارومتقی،1388،ص186)1

4-4-12-2 مدل کارگزار فناوري ( تي – بي)
مدل کارگزار فناوري ، جزو مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري است که در سال 1996 ميلادي توسط آني بروکينگ معرفي شده است . به باور بروکينگ ، سرمايه ي فکري هر سازمان ترکيبي از چهار مولفه ي : دارايي بازار، دارايي هاي انسان محور ، دارايي هاي مرتبط با مالکيت فکري و دارايي هاي زير ساختي است . چارچوب سرمايه ي فکري بروکينگ در شکل زير نمايش داده شده است :

نمودار 3-2 چارچوب سرمايه ي فکري بروکينگ (فطرس و بیگی، 1388، ص6)2
دارايي هاي بازار دارايي هاي با خصيصه فکري دارايي هاي زير ساختي دارايي هاي با محوريت انسان
برندهاي خدمات
برندهاي نوليد
برند هاي مشارکتي
پشتيبان ها
مشتريان
وفاداري مشتريان
معملات تکرار شده
سفارشات
کانال هاي توزيع


توافقات تجاري (همکاري ها )
توافقات حق استفاده از نام تجاري
توافقات استفاده از اجازه انحصار
حقوق و امتيازات انحصار معنوي
کپي رايت
حقوق طراحي
رموز تجاري


دانش فني
علامت هاي تجاري
علانت هاي خدمات
فلسفه مديريت
فرهنگ مشارکتي
فرآيند هاي مديريتي
سامانه هاي فن آوري اطلاعات
سامانه هاي شبکه اي
روابط مالي
تحصيلات
شايستگي هاي شغلي
دانش مرتبط با کار
قابليت هاي مرتبط با کار


بر پايه ي چارچوب فوق هر دارايي از تعريف و طبقه بندي خاصي برخوردار گرديده است : براين اساس دارايي هاي بازار مجموعه اي از توانايي هاي بالقوه سارمان در کسب سهم بيشتر از بازار ، ماندد : مشتريان ، علامت هاي تجاري ، توافقات ، قرارداد ها ، و ...، را شامل مي شود . دارايي هاي انسان محور ، تمام داشته هاي سازماني را که به نوعي از دريچه فعاليت يا حضور افراد در سازمان پديد مي آورد ، يعني مواردي چون : تجارب ، استعدادها، توانايي حل مسئله ف رهبري، نوآوري و ...، را در بر مي گيرد . دارايي هاي مرتبط با مالکيت فکري نيز ، عبارت است از : اختيارات قانوني که سازمان به منظور حفاظت از داشته هاي خود ف چون : دانش فني ، رموز تجاري ف کپي رايت ، حقوق انحصار معنوي و ....، کسب کرده است . نهايتا ، دارايي هاي زير ساختي سازمان ، متشکل از فرآيندهاي مديريتي ، سامانه هاي فن آوري اطلاعات، شبکه ها و سامانه هاي مالي و ...، است .
مهم ترين مزيت هاي مدل کارگزار فناوري را مي توان در معرفي مجموعه ابزاري جهت تخصيص ارزش سرمايه ي فکري و تسهيل آن براي سازمان و معرفي چارچوب مميزي سرمايه ي فکري دانست.

5-4-12-2 مدل سنجش ا رزش گذاري جامع (آي – وي – ام)
مدل سنجش ارزش گذاري جامع جزو مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري است . اين مدل به سرعت مورد توجه شرکت هاي نرم افزاري قرار گرفته و بر پايه ي آن ، محصولاتي طراخي گرديده است. مدل سنجش ارزش گذاري جامع، چارچوبي دوگانه و سلسله مراتبي از ارزش ها ايجاد مي کند که توسط ارزش هاي متقابل ديگر ، ارزيابي مي شو

ند. پايه ي منطق استوار در اين مدل ، تمايزي است که ميان سرمايه ي پولي ، فيزيکي و فکري برقرار است . در اين مدل سه سطح ارزش به منظور ترکيب ارزش هاي مالي و نامشهود تعريف گشته است. در شکل زير چارچوب کلي اين مدل نمايش داده شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید