بخشی از مقاله
-1 اهمیت تحقیق
مزایای مالی که ممکن است از طریق ناب بودن مدیریت موجودی بدست بیاید،ممکن است به علت وجود اختلالات زیاد در جریان توزیع اثر منفی روی هزینه های مالی بگذارد.بنابر این از لحاظ مدیریت خیلی حیاتی است که در صنعت خودرو بین موجودی و وقوع اختلال در جریان حمل و نقل وتوزیع داخلی و خارجی تعادل مناسبی برقرار باشد.این تعادل است که بهترین خروجی مدیریتی را در یک محیط رقابتی ایجاد میکند.پس از انجام این تحقیق و مشخص شدن وجود رابطه یا عدم رابطه میان میزان موجودی و بروز اختلال ، کلیه شرکتهای خودروساز ایرانی میتوانند با مراجعه به این موضوع در جهت کاهش هزینه های خود برآیند.
5-1 فرضیات تحقیق
فرضیه اول: ارتباط معناداری بین موجودی شرکت ها و وقوع اختلال در جریان حمل و نقل و توزیع داخلی وجود دارد.
فرضیه دوم: ارتباط معناداری بین موجودی شرکت ها و وقوع اختلال در جریان حمل و نقل و توزیع خارجی وجود دارد.
1) هدف این تحقیق توصیف موجودی و اختلالات شرکت ها در جریان حمل و نقل و توزیع داخلی و خارجی می باشد. این تحقیق از این حقیقت ناشی شده است که در هر بازار رقابتی میان شرکت ها وابستگی هایی وجود دارد.
2)هدف دیگر ارائه یک آگاهی نسبت به وقوع بالقوه اختلالات و منبع وقوع آنها در زنجیره تأمین است که ممکن است موجبات پیشرفت اساسی را در راه کنترل ویا پیشگیری از آنها بوجود بیاورد.اقدامات پیشگیرانه ممکن است شدیداً از تکرار اختلالات جلوگیری کرده و مقدار آنها را کاه
ش دهد ودر نتیجه می توانند برای مواجهه با اختلالات آماده شده و موجودی را کاهش دهند.
7 -1 حدود مطالعاتی تحقیق
1-7-1 قلمرو مطالعاتی موضوع
بررسی ارتباط میان موجودی کالای شرکت ها و اختلال در جریان حمل و نقل و توزیع میباشد.
2-7-1 قلمرو مکانی تحقیق
تحقیق حاضر در صنعت خودروسازی ایران انجام شده است.
3-7-1 قلمرو زمانی تحقیق
تحقیق حاضر مربوط به فاصله زمانی 1389-1388 است.
8-1 تعریف واژه ها و اصطلاحات
• موجودی: نیازمندیهای موجودی یک شرکت به ساختار شبکه آن و سطح یا میزان علاقه برای ارائه خدمت به مشتری وابسته است.یک شرکت برای ارائه به مشتری تسهیلات و امکاناتی برای حفظ موجودی در نظر میگیرد تا در زمان تقاضای مشتری در دسترس باشد
• مدیریت موجودی: یک فرایند یک پارچه است که سیاست زنجیره های ارزش گذاری موجودی را در عمل مورد بهره برداری قرار می دهد(جوانمرد،1383،234)1.
• حمل و نقل: حمل و نقل فضای عملیاتی لجستیک است که در موقعیت جغرافیایی استقرار موجودیهاو مبادی و مقاصد لجستیک قرار میگیرد(همان منبع،26)2.
• عملیات توزیع: وظایف عملیات توزیع در سیستم اطلاعاتی لجستیک عبارت است از هماهنگ و هدایت کردن فعالیتهای فیزیکی مراکز یا مرکز توزیع(همان منبع،162)3.
• اختلال در جریان حمل و نقل: کلیه عواملی که باعث بموقع نرسیدن یا تأخیردر رسیدن کالا و سایر محموله هایی که از نقطه الف به نقطه ب باید برسد،اما به دلیل بروز پاره ای از مشکلات(کم کاری های ارسال کننده،تصادفات جاده ای و ....) این امر انجام نمیگیرد (شیرمحمدی،75، 1381)4.
• توزیع داخلی: فرآیند ارائه مواد مورد نیاز از انبارهای درون شرکتی به واحد درخواست کننده توسط توزیع کننده های درون شرکتی را توزیع داخلی گویند.(اولین کنفرانس زنجیره تأمین،
1385)5.
• توزیع خارجی: پخش و توزیع مواد اولیه درخواست شده، بوسیله توزیع کننده های فرعی خارجی زیر گروه یک مجموعه به مکان شرکت را توزیع خارجی گویند (همان منبع،1385)6.
فصل دوم
مروری بر ادبيات تحقيق
1-2 مقدمه
در طول دو دهه اخیر، مدیران شاهد یك دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه پیشرفت در تكنولوژی، جهانی شدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی بوده اند. با افزایش تعداد رقبا در كلاس جهانی، سازمان ها مجبور شدند كه سریعاً فرآیندهای درون سازمانی را برای با
قی ماندن در صحنه رقابت جهانی بهبود بخشند.
در رقابتهاى جهانى موجود در عصر حاضر، بايد محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشترى، در دسترس وى قرار داد. خواست مشترى بر كيفيت بالا و خدمت رسانى سريع، موجب افزايش فشارهايى شده است كه قبلاً وجود نداشته است، در نتيجه شركتها بيش از اين
نمىتوانند به تنهايى از عهده تمامى كارها برآيند. در بازار رقابتى موجود، بنگاههاى اقتصادى و توليدى علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلى، خود را به مديريت و نظارت بر منابع و اركان مرتبط خارج از سازمان، نيازمند، يافتهاند. علت اين امر در واقع دستيابى به مزيت يا مزاياى رقابتى با هدف كسب سهم بيشترى از بازار است. بر اين اساس، فعاليتهاى نظير برنامه ريزى عرضه و تقاضا، تهيه مواد، توليد و برنامه ريزى محصول، خدمات نگهدارى كالا، كنترل موجودى، توزيع ، تحويل و خدمت به مشترى كه قبلاً همگى در سطح شركت انجام مى شده اينك به سطح زنجيره عرضه، انتقال پيدا كرده است. مسئله كليدى در يك زنجيره تامين، مديريت و كنترل هماهنگ تمامى اين فعاليتها است.
2-2- آغازی بر زنجیره تامین
لجستیک و مدیریت زنجیره تأمین ، امروزه در پشت صحنه مدیریت اغلب بنگاه¬های تولیدی قرار دارد و به عنوان ابزار استراتژیکی که موجب سودآوری در تولید کالاها و ارائه خدمات بهتر به مشتری می گردد، شناخته می¬شود. در حقیقت اغلب شرکت¬های بزرگ، اکثر موفقیت¬های خود را منوط به عملکرد کارای عملیات لجستیک خود می¬دانند. امروزه، لجستیک، دومین بخش مهم اشتغال در ایالات¬متحده (بنا به آمار اداره کار ایالات متحده) را تشکیل می¬دهد.
متخصصین مدیریت زنجیره تأمین و تولید، بر طراحی، و عملکرد کارای سازمان¬ها، تأثیرمی¬گذارند. قابلیت¬ آن ها برای درک و فرمول¬بندی استراتژی¬های کسب و کار، برای موفقیت سازمان ها ضروری است.
از آنجا که مدیریت تولید و زنجیره تأمین، تخصصی بین رشته¬ای است، محدوده آن در سازمان¬های مختلف متفاوت است. متخصصین این حوزه، مسئول عملکرد درونی سازما
ن خود هستند. این عملکرد، شامل طراحی محصولات و فرآیندها، انتخاب فن¬آوری مناسب، تهیه روش¬های کاری کارآ، برنامه¬ریزی (شامل مکان¬یابی و جایابی تسهیلات، همچنین برنامه ریزی فعالیت های روزمره از قبیل تولید، موجودی مواد و کالای در جریان ساخت و محصولات نهایی)، تسهیل جریان افراد و مواد و بهبود مستمر کیفیت محصول نهایی، می-شود. همچنین متخصصین تولید و زنجیره تأمین، مسئول ایجاد ارزش برای مشتریان داخلی و خارجی هستند.
این عملکرد شامل فعالیت های خارج از حوزه بنگاه مانند ارتباط با مشتریان و فعالیت های بازاریابی، تبلیغات، توزیع و تامین نیز می گردد.
مدیریت زنجیره تامین به عنوان یک موضوع بین رشته ای، متخصصین، با گرایش های مختلف مهندسی و مدیریت را در زیر یک چتر تخصصی برای انجام فعالیت های متنوع با هدف مشترک، گرد می آورد. از این رو آموزش انجام وظایف در چنین چارچوبی بیش از هر چیز نیازمند یک چارچوب سیستماتیک و یکپارچه است. چارچوبی که بتواند مباحث دقیق مدلسازی ریاضی را در کنار مباحث استراتژیک و کلان مدیریتی از یک سو و عدم قطعیت های بازار و تقاضا و نیز تحولات تکنولوژیک و نوسانات تامین از سوی دیگر، قرار دهد و همه این فعالیت ها را در جهت رشد و سودآوری بنگاه به کار گیرد.
مديريت زنجيره تامين پديدهاى است كه اين كار را به طريقى انجام مىدهد كه مشتريان بتوانند خدمت قابل اطمينان و سريع را با محصولات با كيفيت در حداقل هزينه دريافت كنند.
در حالت كلى زنجيره تامين از دو يا چند سازمان تشكيل مىشود كه رسماً از يكديگر جدا هستند و به وسيله جريانهاى مواد، اطلاعات و جريانهاى مالى به يكديگر مربوط مىشوند. اين سازمانها مىتوانند بنگاههايى باشند كه مواد اوليه، قطعات، محصول نهايى و يا خدماتى چون توزيع، انبارش، عمده فروشى و خرده فروشى توليد مىكنند. حتى خود مصرف كننده نهايى را نيز مىتوان يكى از اين سازمانها در نظر گرفت.
3-2- تاريخچه مديريت زنجيره تامين
در دو دهه 60 و 70 ميلادى، سازمانها براى افزايش توان رقابتى خود تلاش مىكردند تا با استانداردسازى و بهبود فرايندهاى داخلى خود محصولى با كيفيت بهتر و هزينه كمتر توليد كنند. در آن زمان تفكر غالب اين بود كه مهندسى و طراحى قوى و نيز عمليات توليد منسجم و هماهنگ، پيشنياز دستيابى به خواستههاى بازار و درنتيجه كسب سهم بازار بيشترى است. به همين دليل سازمانها تمام تلاش خود را بر افزايش كارايى معطوف مىكردند.
در دهه 80 ميلادى با افزايش تنوع در الگوهاى مورد انتظار مشتريان، سازمانها به طور فزاينده اى به افزايش انعطاف پذيرش در خطوط توليد و توسعه محصولات جديد براى ارضاى نيازهاى مشتريان، علاقمند شدند كه این موضوع به نوبه خود، چالش های جدیدی را برای آن ها رقم زد.
در دهه 90 ميلادى، به همراه بهبود در فرايندهاى توليد و به كارگيرى الگوهاى مهند
سى مجدد، مديران بسيارى از صنايع دريافتند كه براى ادامه حضور در بازار، تنها بهبود فرايندهاى داخلى و انعطاف پذيرى در توانايىهاى شـــــركت كافى نيست، بلكه تامين كنندگان قطعات و مواد نيز بايد موادى با بهترين كيفيت و كمترين هزينه توليد كنند و توزيع كنندگان محصولات نيز بايد ارتباط نزديكى با سياستهاى توسعه بازار توليد كننده، داشته باشند. با چنين نگرش
ى، رويكردهاى زنجيره تامين و مديريت آن، پا به عرصه وجود نهاد. همچنین مدیران دریافتند كه صرفاً تولید یك محصول كیفی، كافی نسبت، در واقع تامین محصولات با معیارهای موردنظر مشتری (چه موقع، كجا، چگونه) و با كیفیت و هزینه موردنظر آن ها، چالش های جدیدی را به وجود آورد.
در چنین شرایطی به عنوان یك نتیجه گیری از تغییرات مذكور دریافتند كه این تغییرات در طولانی مدت برای مدیریت سازمانشان كافی نیست. آن ها باید در مدیریت شبكه همه كارخانجات و شركت هایی كه ورودی های سازمان آن ها را به طور مستقیم و غیرمستقیم، تامین می كردند، همچنین شبكه شركت های مرتبط با تحویل و خدمات بعد از فروش محصول، درگیر می شدند.
با چنین نگرشی رویكردهای «زنجیره تامین» و «مدیریت زنجیره تامین» پای به عرصه وجود نهادند. از طرف ديگر با توسعه سريع فناورى اطلاعات در سالهاى اخير و كاربرد وسيع آن در مديريت زنجيره تامين، بسيارى از فعاليتهاى اساسى مديريت زنجيره با روشهاى جديد درحال انجام است.
4-2- تعريف مديريت زنجيره تامين
تعاريف مختصر و جامعى كه مى توان از زنجيره تامين و مديريت زنجيره تامين ارايه داد، عبارتاند از:
زنجيره تامين: زنجيره تامين بر تمام فعاليتهاى مرتبط با جريان و تبديل كالاها از مرحله ماده خام (استخراج) تا تحويل به مصرف كننده نهايى و نيز جريانهاى اطلاعاتى مرتبط با آن ها مشتمل مىشود. به طور كلى، زنجيره تامين زنجيرهاى است كه همه فعاليتهاى مرتبط با جريان كالا و تبديل مواد، از مرحله تهيه ماده اوليه تا مرحله تحويل كالاى نهايى به مصرف كننده را شامل مى شود. درباره جريان كالا دو جريان ديگر كه يكى جريان اطلاعات و ديگرى جريان منابع مالى و اعتبارات است نيز حضور دارد (لاودن، 2002، 84) .
به بیان دیگر یك زنجیره تامین شامل همه تسهیلات (امكانات)، وظایف و كارها و فعالیت هایی می شود كه در تولید و تحویل یك كالا یا خدمت، از تامین كنندگان (تامین كنندگان و تامی
ن كنندگان آنها) تا مشتریان (و مشتریان آنها) درگیر هستند و شامل برنامه ریزی و مدیریت عرضه و تقاضا؛ تهیه مواد، تولید و برنامه زمانبندی محصول یا خدمت، انباركردن، كنترل موجودی و توزیع، تحویل و خدمت به مشتری می شود.
تسهیلات در زنجیره تامیــن شامل كارخانه ها، انبارها، مراكز توزیع، مراكز خدمات و عملیات خرده فروشی می شود. كالاها و خدمات می توانند به وسیله راه آهن، كامیون، از طریق آب، هوا، خط لوله، كامپیوتر، پست، تلفن و یا به وسیله فرد توزیع شوند. كارها و وظایف در دا
خل زنجیره تامین شامل پیش بینی تقاضای كالا یا خدمـت، انتخاب تامین كنندگان (تامین منبع)، سفارش مواد و ملزومات (تهیه و تدارك)، كنترل موجودی، برنامه ریزی تولید، ارسال و تحویل، مدیریت اطلاعات، مدیریت كیفیت و خدمت به مشتری می شود.هر سازمان تجاری حداقل بخشی از یك زنجیره تامین است و خیلی از سازمان ها بخشی از چندین زنجیره تامین هستند.
تعداد و نوع سازمان ها در یك زنجیره تامین از این طریق كه آیا زنجیره تامین تولیدگرا یا خدمت گرا است، تعیین می شود.
مديريت زنجيره تامين: اكثر موسسه های تولیدی به صورت شبكه هایی از مكان های تولید و توزیع طرح ریزی شده اند. یكی از وظایف آن ها تهیه مواد خام و تبدیل آن ها به محصولات نهایی و واسطه ای و سپس تحویل آن ها به مشتریان است. مدیریت زنجیره تامین، این شبكه ها را اداره می كند. هدف كوتاه مدت مدیریت زنجیره تامین مقدمتاً افزایش بهره وری، كاهش موجودی و زمان سیكل كل است. در حالی كه هدف بلندمدت آن افزایش رضایت مشتری، سهم بازار و سود برای همه سازمان ها ی درگیر در زنجیره تامین است. یعنی تامین كنندگان، تولیدكنندگان، مراكز توزیع و مشتریان که البته برای رسیدن به این اهداف، هماهنگی سخت و دقیقی در بین سازمان های درگیر در زنجیره تامین مورد نیاز است.
مديريت زنجيره تامين بر يكپارچه سازى فعاليتهاى زنجيره تامين و نيز جريانهاى اطلاعاتى مرتبط با آن ها از طريق بهبود در روابط زنجيره، براى دستيابى به مزيت رقابتى قابل اتكا و مستدام مشتمل مىشود. بنابراين، مديريت زنجيره تامين، عبارت است از فرايند يكپارچه سازى فعاليتهاى زنجيره تامين و نيز جريانهاى اطلاعاتى مرتبط با آن، از طريق بهبود و هماهنگ س
ازى فعاليتها در زنجيره تامين تــــوليد و عرضه محصول (لاودن، 2002، 85) .
در حقیقت، مدیریت زنجیره تامین همه این فعالیت ها را طوری هماهنگ می كند كه مشتریان بتوانند محصولاتی با كیفیت بالا و خدمات قابل اطمینان در حداقل هزینه به دست آورند. مدیریت زنجیره تامین می تواند به نوبه خود برای شركت مزیت رقابتی فراهم كند. مدیریت زنجیره تامین معادل است با هماهنگ كردن همه عملیات یك شركت، با عملیات تامین
كنندگان و مشتریان آن شركت. مدیریت زنجیره تامین بر یكپارچه سازی فعالیت های زنجیره تامین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن ها از طریق بهبود در روابط زنجیره، برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتكاء، تمرکز دارد.
بنابراين براى بررسى يك سازمان منحصر به فرد در چارچوب اين تعاريف، بايد هر دو شبكه تامين كنندگان و كانالهاى توزيع در نظر گرفته شوند. تعريف ارايه شده براى زنجيره تامين، موضوعات مديريت سيستمهاى اطلاعات، منبعيابى و تداركات، زمانبندى توليد، پردازش سفارشات، مديريت موجودى، انباردارى و خدمت به مشترى را در بر مىگيرد.
براى مديريت موثر زنجيره تامين ضرورى است كه تامين كنندگان و مشتريان با يكديگر و در يك روش هماهنگ و با شراكت و ارتباطات اطلاعاتى و گفت و گو با يكديگر
كار كنند.
اين امر يعنى جريان سريع اطلاعات در ميان مشتريان و عرضه كنندگان، مراكز توزيع و سيستمهاى حمل و نقل كه بعضى از شركتها را قادر مى سازد كه زنجيرههاى عرضه بسياركارايى را ايجاد كنند.عرضهكنندگان و مشتريان بايد اهداف يكسان داشته باشند. عرضهكنندگان و مشتريان بايد اعتماد متقابل داشته باشند. مشتريان در زمينه كيفيت محصولات و
خدمات به تامينكنندگان خود اعتماد مىكنند.علاوه بر آن عرضهكنندگان و مشتريان بايد در طراحى زنجيره تامين براى دستيابى به اهداف مشترك و تسهيل ارتباطات و جريان اطلاعات با يكديگر شريك شوند. بعضى شركتها كوشش مىكنند تا كنترل زنجيره تامين خود را با كنترل عمومى
عمودى، با استفاده از مالكيت و يكپارچگى تمام اجزاى مختلف در امتداد زنجيره تامين از تهيه مواد و خدمات تا تحويل محصول نهايى و خدمت به مشترى، به دست آورند. اما حتى با اين نوع ساختار سازمانى، فعاليتهاى مختلف واحدهاى عملياتى ممكن است، ناهماهنگ باشد. ساختار سازمانى شركت بايد بر هماهنگى فعاليتهاى مختلف براى دستيابى به اهداف كلى شركت تمركز ك
ند.
5-2- طرح كلى يك زنجيره تامين
به طور كلى زنجيره تامين، زنجيرهاى است كه همه فعاليتهاى مرتبط با جريان كالا و تبديل مواد، از مرحله تهيه ماده اوليه تا مرحله تحويل كالاى نهايى به مصرف كننده را شامل مىشود. در ارتباط با جريان كالا دو جريان ديگر كه يكى جريان اطلاعات و ديگرى جريان منابع مالى و اعتبارات است نيز حضور دارد.
محققان و نويسندگان مختلف، نگرشها و تعاريف متفاوتى را از زنجيره تامين ارايه كرده اند. برخى زنجيره تامين را در روابط ميان خريدار و فروشنده محدود كرده اند، كه چنين نگرشى تنها بر عمليات خريد رده اول در يك سازمان تمركز دارد. گروه ديگرى به زنجيره تامين ديد وسيعترى داده و آن را شامل تمام سرچشمههاى تامين (پايگاههاى تامين) براى سازمان مى دانند. با اين تعريف ، زنجيره تامين شامل تمام تامين كنندگان رده اول، دوم، سوم و ... خواهد بود. چنين نگرشى به زنجيره تامين ، تنها به تحليل شبكه تامين خواهد پرداخت.
ديد سوم، نگرش زنجيره ارزش پورتر، است كه در آن زنجيره تامين، شامل تمام فعاليته
اى مورد نياز براى ارايه يك محصول يا خدمت به مشترى نهايى است. با نگرش ياد شد
ه به زنجيره تامين، توابع ساخت و توزيع نیز به عنوان بخشى از جريان كالا و خدمات به زنجيره، اضافه مىشوند.
6-2- نياز به مديريت زنجيره تامين
در گذشته، اكثر سازمان ها كمتر زنجيره هاي تامين خود را مديريت مي كردند. در عوض تمايل داشتند كه برروي عمليات خودشان و برروي تامين كنندگان بلافصل خودشان تمركز كنند. هرچند كه، چند عامل، مديريت زنجيره تامين را براي سازمان هاي تجاري اي كه زنجيره تامين خود را به طور فعال اداره مي كنند، مطلوب مي سازد. این عوامل عمده عبارتند از:
• نياز به بهبود عمليات:
در طول دهه گذشته، بسياري از سازمان ها فعاليت هايي مانند توليد ناب و مديريت كيفيت جامع را انجام داده اند. در نتيجه آن ها قادر خواهند بود كه كيفيت بهبود يافته اي را كسب كرده و در عين حال مقدار زيادي از هزينه هاي اضافي خارج از سيستم خود را از بين ببرند. اگرچه هنوز، جايي براي بهبود وجود دارد. هم اكنون این فرصت به طور عمده در تهيه و تدارك، توزيع و پشتيباني زنجيره تامين موجود است.
• افزايش سطح منبع يابي از خارج :
سازمان ها در حال افزايش سطوح منبع يابي از بيرون خود هستند؛ يعني خريد و خدمات به جاي توليد يا فراهم كردن آن ها توســط خود سازمان ها. همان طور كــه سطح منبع يــابي از خارج افزايش مي يابد، بخش عمده ای از امور جاری سازمان ها به اداره و برنامه ریز
ی روابط تامين كنندگان، اختصاص می یابد. اين وظيفه جهت كسب كالاها و يا خدمات براي توليد محصولات يا تامين خدمات براي مشتريــــان سازمـان، عمل مي كند. مديريت خريد، تامين كنندگان را انتخاب مي كند، در قراردادها مذاكره مي كند، ائتلاف هايي را ايجاد و به عنوان رابط، بين تامين كنندگان و بخش هاي مختلف داخلي عمل مي كند.
7-2- فرآيندهاى اصلى مديريت زنجيره تامين
مديريت زنجيره تامين داراى سه فرآيند عمده است كه عبارتاند از:
1) مديريت اطلاعات
2) مديريت لجستيك
3) مديريت روابط
1) مديريت اطلاعات:
امروزه نقش، اهميت و جايگاه اطلاعات براى همگان بديهى است . گردش مناسب و انتقال صحيح اطلاعات باعث مىشود تا فرآيندها موثرتر و كاراترگشته و مديريت آن ها آسانتر گردد. در بحث زنجيره تامين، اهميت موضوع هماهنگى در فعاليت ها، بسيار حائز اهميت است. اين نكته در بحث مديريت اطلاعات در زنجيره، مديريت سيستم هاى اطلاعاتى و انتقال اطلاعات نيز صحت دارد. مديريت اطلاعات هماهنگ و مناسب ميان شركا باعث خواهد شد تا تاثيرات فزايندهاى در سرعت، دقت، كيفيت و جنبههاى ديگر وجود داشته باشد. مديريت صحيح اطلاعات موجب هماهنگى بيشتر در زنجيره خواهد شد. به طور كلى در زنجيره تامين، مديريت اطلاعات در بخشهاى مختلفى تاثيرگذار خواهد بود كه برخى از آن هاعبارتاند از:
• مديريت لجستيك (انتقال، جابجايى، پردازش و دسترسى به اطلاعات لجستيكى براى يكپارچه سازى فرآيندهاى حمل و نقل، سفارش دهى و ساخت، تغييرات سفارش، زمانبندى توليد، برنامه هاى لجستيك و عمليات انباردارى).
• تبادل و پردازش دادهها ميان شركا (مانند تبادل و پردازش اطلاعات فنى، سفارشات و...)
• جمع آورى و پردازش اطلاعات براى تحليل فرآيند منبع يابى و ارزيابى، انتخاب و توسعه تامين كنندگان
• جمع آورى و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و ... براى پيش بينى روند بازا
ر و شرايط آينده عرضه و تقاضا
• ايجاد و بهبود روابط بين شركا
چنانچه پيداست، مديريت اطلاعات و مجموعه سيستم هاى اطلاعاتى زنجيره تامين مى تواند برروى بسيارى از تصميمگيرىهاى داخلى بخشهاى مختلف زنجيره تامين م
وثر باشد كه اين موضوع حاكى از اهميت بالاى اين مولفه در مديريت زنجيره تامين است.
2) مديريت لجستيك: در تحليل سيستم هاى توليدى (مانند صنعت خودرو)، موضوع لجستيك بخش فيزيكى زنجيره تامين را در بر مى گيرد. اين بخش كه كليه فعاليتهاى فيزيكى از مرحله تهيه ماده خام تا محصول نهايى شامل فعاليتهاى حمل و نقل، انباردارى، زمانبندى توليد و ... را شامل مى شود، بخش نسبتا بزرگى از فعاليتهاى زنجيره تامين را به خود اختصاص مى دهد. در واقع، محدوده لجستيك تنها جريان مواد و كالا نبوده بلكه محور، فعاليتهاى زنجيره تامين است كه روابط، اطلاعات و ابزارهاى پشتيبان آن براى بهبود در فعاليتها هستند.
3) مديريت روابط: فاكتورى كه ما را به سمت فرجام بحث راهنمايى مى كند و شايد مهمترين بخش مديريت زنجيره تامين به خاطر ساخت و فرم آن باشد، مديريت روابط در زنجيره تامين است. مديريت روابط، تاثير شگرفى بر همه زمينههاى زنجيره تامين و همچنين سطح عملكرد آن دارد. در بسيارى از موارد، سيستم هاى اطلاعاتى و تكنولوژى مورد نياز براى فعاليتهاى مديريت زنجيره تامين به سهولت در دسترس بوده و مى توانند در يك دوره زمانى نسبتا كوتاه تكميل و به كار گمارده شوند. اما بسيارى از شكستهاى آغازين در زنجيره تامين، معلول انتقال ضعيف انتظارات و توقعات و نتيجه رفتارهايى است كه بين طرفين درگير در زنجيره به وقوع مى پيوندد. علا
وه بر اين، مهمترين فاكتور براى مديريت موفق زنجيره تامين، ارتباط مطمئن ميان شركا در زنجيره است، به گونه اى كه شركا اعتماد متقابل به قابليتها و عمليات يكديگر داشته باشند. كوتاه سخن اين كه درتوسعه هر زنجيره تامين يكپارچه، توسعه اطمينان و اعت است.
8-2- فازهاى اصلى مديريت زنجيره تامين
فازهاي اصلي كه در مديريت زنجيره تامين بايستی لحاظ گردند عبارتند از:
الف) طراحى مفهومى: نشان دهنده استراتژى ساخت است. در اين فاز نحوه اداره سازمان با ايجاد يك تصوير براى آينده و ايجاد يك ساختار براى پياده سازى تعيين مىشود. براى فرآيندهاى فاز اول، يك مدل ويژه سازمان لازم است كه از يك سازمان به سازمان ديگر متفاوت است. بحث اصلى در اين فاز طراحى مفهومى است كه مدركى براى تصديق و اجراى دو فاز ديگر است. هدف از اجراى اين فاز درك جزييات مربوط به هزينهها و شناخت سيستم و منافع پيادهسازى SCM است.
ب) طراحى جزييات و تست: اين فاز مى تواند همزمان با فاز اول و سوم اجرا شود. يعنی جزييات طراحى مىشود و به طور همزمان راه حلها در دنياى واقعى تست مىشوند. در اين فاز ايجاد تغييرات در ساختار سازمان و در نظر گرفتن آن ها براى پيادهسازى در سيستم به منظور پشتيبانى طراحى زنجيره تامين جديد، توصيه مىشود.
ج) پياده سازى: در اين فاز در ادامه فاز دوم، زمانبندى پياده سازى دوره هاى بلندمدت عمليات و تغييرات در سيستم به منظور ايجاد تسهيلات انجام مىگردد.
9-2- سطوح زنجيره تامين
ادغام برنامه ریزی و زمان بندی با بهینه سازی زنجیره تامین وظیفه ای دشوار است. ضرورت اجرای چنین وظیفه ای شامل موارد زیر است :
اهداف مدیریتی بلند مدت معمولا با اهداف عملیاتی در تعارض هستند. به عنوان مثال، عملیات تولیدی ممکن است در جهت حداکثر کردن میزان خروجی و کاهش هزینه گام بر دارد، در حالی که ممکن است مستقیما بر سطح موجودی تاثیر بگذارد و سطح موجودی عملیات را افزایش دهد. حداقل کردن میزان موجودی یک هدف مدیریتی بلند مدت است که با حداکثر کردن میزان خروجی تولید متعارض است. واحد های زنجیره تامین در گذشته به طور مستقل عمل می کردند، در حالي كه امروزه بكارگيري یک مکانیزم برای ترویج ادغام و هماهنگی در سطح استراتژیک امري اجتناب ناپذير است. ادغام و هماهنگی موثر در سطح عملیاتی به علت پیچیدگی ارتباطات، تسهیم و حفاظت اطلاعات و جستجو برای راه حل بهینه یا امکان پذیر جهانی بسیار
دشوار است (لندرمن، 2007، 64) .
نمودار1-2- سطوح متمايز زنجيره تامين (لندرمن، 2007، 64) .
10-2- نقش اطلاعات در زنجيره تامين
اطلاعات به عنوان ابزاري كليدي جهت تصميم گيري در زنجيره تامين به كار مي رود به طوري كه ارتباط بين كليه فعاليت ها و عمليات ها را در اين زنجيره بر قرار مي كند . با توسعه اين ارتباطات (داده هاي كامل،دقيق و به موقع) شركت هاي يك زنجيره تامين قادر خواهند بود تا تصميمات مناسبي را براي عمليات هاي خود اتخاذ نمايند و اين عامل به حداكثر سازي سود دهي زنجيره تامين به عنوان يك كل منجر خواهد شد.
اطلاعات معمولا به دو هدف زير در زنجيره تامين مورد استفاده قرار مي گيرد:
1- هماهنگ سازي فعاليت هاي روزانه مرتبط با: توليد، انبار، مكان يابي و حمل و نقل.
شركت ها در يك زنجيره تامين با استفاده از داده هاي عرضه و تقاضا، نسبت به تصميم گيري در مورد زمانبندي هفتگي توليد، سطوح موجودي، مسيرهاي حمل و نقل و مكان هاي انبارش اقدام مي كنند.
2- پيش بيني و برنامه ريزي به منظور تخمين تقاضاي آتي و نحوه بر آورده ساختن اين نيازها. اطلاعات در دسترس به برنامه ريزي و اتخاذ تاكتيك هاي مناسب كه زمانبندي توليد را بطور ماهيانه يا فصلي تعيين مي كنند منجر مي شوند
.همچنين اطلاعات براي پيش بيني استراتژيك نيز بكار مي روند كه درآن ايجاد تسهيلات جديد، وارد شدن به يك بازار جديد و يا خارج شدن از بازارهاي فعلي موجود مورد بررسي و تصميم گيري قرار مي گيرد. در يك شركت (به طور مستقل) جايگزيني و انتخاب بين واكنش پذيري (پاسخگوئي) و كارآئي به مزايائي كه از اطلاعات مناسب دريافت مي شود در مقابل هزينه كسب اين اطلاعات بستگي دارد. اطلاعات دقيق و فراوان مي تواند تصميم گيري هاي عملياتي
را تا حد بالائي كارا نموده و تصميمات بهتري را فراهم سازد اما هزينه ساخت و نصب سيستم هاي اطلاعاتي كه اين اطلاعات را فراهم نمايند بسيار سنگين است. اما در يك زنجيره تامين (به طور كلي) كارآئي يا پاسخگوئي شركت ها به ميزان اطلاعاتي وابسته است كه شركت ها قصد دارند به اشتراك بگذارند. هر چه ميزان اطلاعات مرتبط با تامين محصول، تقاضاي مشتري، پيش بيني هاي بازار و زمانبندي توليد كه شركت ها به اشتراك مي گذارند بيشتر باشد واكنش پذيري و پاسخگوئي سريع براي اين شركت ها بيشتر خواهد بود. البته اين اشتراك گذاري بايد متازن و سنجيده باشد چرا كه استفاده رقبا از اين اطلاعات از جمله نگراني هاي شركت ها در اين زمينه است (سميع زاده، 1384، 9) .
11-2- زنجيره تامين مجازي
زنجيره تامين مجازي، شركاي تجاري را از طريق تكنولوژي اطلاعات به همديگر مرتبط ميكند. و تبادل دادههاي الكترونيكي اعم از فروش، خريد، جابه جايي محصولات، خدمات و پول را امكان پذير مينمايد. مديريت زنجيره تامين عمليات توليد كنندگان را با تمام تامين كنندگان، مشتريان و واسطه ها مرتبط ميكند و همچنين محيط جديدي را به منظور افزايش سرعت بازار و انعطافپذيري در مقابل تقاضاي مشتريان ايجاد مينمايد. فن آوري اطلاعات مي تواند عمليات داخلي شركت ها و نيز همكاري (تشريك مساعي) بين آن ها را در زنجيره تامين پشتيباني نمايد با استفاده از شبكه ها و پايگاه داده هاي با سرعت بالا، شركت ها مي توانند جهت مديريت بهتر زنجيره تامين به عنوان يك كل و نيز موقعيت هاي خود در اين زنجيره، به اشتراك گذاري داده ها و اطلاعات اقدام نمايند. استفاده موثر از اين فن آوري عامل كليدي در موفقيت شركت هاست.
دسترسي گسترده به اينترنت و استفاده از آن فرصت هايي را براي شركت ها فراهم كرده است كه تا قبل از اين وجود نداشت. اين فرصت ها با توجه به سهولت و ارزان بودن دسترسي و اتصال به شبكه جهاني روز به روز بيشتر مي شود. با برقراري اين اتصال شركت ها مي توانند داده ها را به كامپيوترهای شركت هاي ديگر كه درحال كسب و كار با آن ها مي باشند ارسال كرده و دريافت نمايند و اين تبادل داده و اطلاعات بدون توجه به نوع سيستم و نرم افزارهايي كه هر شركت براي انجام عمليات داخل
ي خود استفاده مي كند ميسر است. اين نوع اشتراك گذاري داده ها، فرصت هايي را فراهم مي كند كه مي توان بوسيله آن ها به اثربخشي چشمگيري در زنجيره تامين و نيز افزايش قابل ملاحظه اي در ارائه خدمات به مشتريان و پاسخگويي (واكنش پذيري سريع ) دست يافت كه اين موارد نتايج يك زنجيره تامين يكپارچه است (حسيني، 1384، 6)1.
يكپارچگي كامل مديريت زنجيره تامين به معناي شراكت با مشتريان و عرضه كنندگان با هدف حداكثر كردن پاسخگويي
و انعطاف پذيري براي حذف كاغذ بازي ها، ضايعات و هزينه ها در كل زنجيره عرضه مي باشد. عمدتاَ سازندگان راه حل هاي استراتژيكي و تاكتيكي تعادلي ايجاد مي كنند تا آن كه بتوانند تغييرات مداوم ميان مشتريان و عرضه كنندگان را دنبال كرده و آن ها را با هم تلاقي دهند. اين راه حل ها عبارتند از:
1- تنظيم سطوح موجودي
2- تنظيم ظرفيت
3- بكارگيري منابع عرضه جايگزين
4- تغيير مدت زمان تحويل به مشتري
5- معرفي محصولات جديد
6- سپردن برخي عمليات هاي معمول به عرضه كنندگان
7- ترجيحاَ خريد محصولات خام نيمه كاره بجاي انجام فرآيندهاي اوليه توسط خود شركت (نامدار زنگنه، 1384، 10)2.
اهداف IT در SCM شامل موارد زیر است:
1) فراهم کردن اطلاعات آشکارودردسترس
2) میسر ساختن همکاری با شرکاء تجاری
3) میسرساختن تصمیمات مبتنی بر اطلاعات جامع زنجیره تأمین
مهمترین نقش IT در SCM کاهش اختلاف در مبادلات میان شرکاء تجاری از طریق جریان اطلاعات سودمند است. IT نقش مهمی در پشتیبانی از یکپارچگی و همکاری زنجیره های تامین از طریق تسهیم و به اشترک گذاری اطلاعات دارد. برای مثال،
IT یکی از عوامل بهبود اثر شلاق چرمی است (لي و وانگ، 1997، 21) .
همچنین فناوری اطلاعات می تواند در پشتیبانی تصمیم گیری همچون قدرت تحلیلی کامپیوتر در DSS به کار رود (كااورما، 2005، 19) .
12-2- طرح ریزی
در اين مرحله از زنجیره تامين، دادههاي حاصل از سفارشات مشتريان و پيشبيني فروش فرايندهایي براي مديريت و توسعه محصول هستند و مديريت روابط مشتري و B2Cبراي پردازش اطلاعات و تصميمگيري مورد استفاده قرار ميگيرند. و همچنين B2B براي افزايش آگاهي بازار و كاهش ميزان موجودي مورد توجه قرار ميگيرد. اگر چه نبايد از ياد برد كه مهمترين وظيفه در اين مرحله شامل برنامهريزي شبكهاي، جستجوي داده ها و برنامهريزي به منظور همكاري تامين كنندگان با مشتريان پيرامون بازار و منابع مورد نياز ميباشد. كارخانهها در اين مرحله بايستي بر روي تقاضا و رضايت مشتريان متمركز شوند.
13-2- منبع یابی
در اين مرحله از زنجيره تامين، پيشبيني محصول به منظور تصميمگيري در مورد مواد خام، اجزا و بخشها استفاده ميشود. و همچنين تجارت الكترونيك و B2Bبه طور گستردهاي براي اين منظور مورد توجه قرار ميگيرد. B2B هزينههاي خريد ناشي از مكان يابي محصولات و تكميل برگه هاي كاري كه از فرايندهاي ضروري كارگرا-كارمدار هستند را كاهش ميدهد.
تكنولوژي حراجي الكترونيكي و بازار الكترونيكي گزينههاي جديد در توسعه و ايجاد استراتژي منابع كالا هستند و تكنولوژي استخراج داده ها روش مناسبي جهت شناسايي دلايل اصلي مشكلات گردش اطلاعات و مواد و همچنين بهبود فرايندها ميباشد.علاوه بر آن توليد JIT را نيز امكان پذير مينمايند (سروي، 2002، 25) .
14-2- ساخت و تولید
در اين مرحله مواد خام به محصول قابل قبول براي مشتري تبديل ميشود. اين تبديل در شبكه كارخانهها صورت گرفته و سيستم برنامهريزي تقاضاي مواد خ
ام ، محصولات مختلف و عمليات مونتاژ را در محيط و سيستم مجازي پيشرفته به همديگر مرتبط مينمايد. شركتهاي B2B صورتحساب قیمت را از تامين كنندگان متفاوت به راحتي و با استفاده از اينترنت دريافت مينمايند. فرايند مهندسي مجدد كسب و كار نيز، فرصتهاي متعددي را براي كاربرد IT از جمله ERP, B2B را ايجاد نموده و به حذف فعاليت هايي كه ارزش افزوده ايجاد نميكنند ميپردازد.
15-2- تحویل
تحويل به فعاليتهاي حمل و نقل از جمله انبار، جابه جايي، مديرت سفارش، نصب، صورتحساب و وصول پول مربوط شده و سيستم اطلاعات و بي مانند حمل و نقل الكترونيكي به منظور ارتباط فعاليتهاي حمل و نقل زنجيره ارزش با هدف تحويل كالا مورد استفاده قرار ميگيرد. با استفاده از محيط مجازي اطلاعات در مورد ذينفعان به طور محلي قابل دستيابي بوده و كاتالوگ سهام منجر به دستيابي سازمان يافته¬ای برای اطلاعات سهامی دور دست خواهد شد. اینترنت وسیله¬ای به منظور کنترل از راه دور سهام به طور کارا و همچنین دستیابی سازمان یافته به اجزاي سهام كه به طور جغرافيايي پراكنده شدهاند، ميباشد (گوناسكاران و ناگي، 2004، 585) .
شكل 1-2 مدل مفهومي زنجيره تامين مجازی(گوناسكاران و ناگي، 2004، 585) .
16-2- موارد استفاده فناوري اطلاعات در مديريت زنجيره تامين
اولين ساختار يا گونه مورد استفاده از فناوري اطلاعات در SCM حاكي از نحوه بكارگيري IT براي مقاصد SCM ميباشد. بر مبناي تحقيقات اوليه كه در قسمت فوق مورد بحث قرار گرفت، سه نوع فناوري اطلاعات كه در SCM مورد استفاده قرار ميگيرد شامل: فرايند سازي تبادل، طراحي و مشاركت زنجيره تامين و هماهنگي حمل و تحويل سفارشات، مورد شناسايي قرار گرفته است تا به عنوان اولين ساختار ارائه گردد.
اولين نوع بكارگيري فناوري اطلاعات "فرايند سازي تبادل" به معناي استفاده از IT براي افزايش كارآيي تبادل مكرر اطلاعات مابين مشتركين زنجيره تامين ميباشد. در اين نوع از بكارگيري IT معمولاً تبادل اطلاعات به اعمالي نظير رسيدگي به سفارشات، صورتحساب ها، كنترل تحويل، توصيههاي مرتبط با توليد و فرستادن مرسولات و ايجاد برآورد سفارش مرتبط ميباشد. دومين گونه از بكارگيري IT "طراحي و مشاركت زنجيره تامين"، بكارگيري IT در اطلاعات مشترك مرتبط با طراحي نظير پيشبيني تقاضا و ديگر اطلاعات مربوط به تقاضا، اطلاعات صورت كالاها و اطلاعات مربوط به توان توليد را به منظور ارتقاء تاثير زنجيره تامين در بر ميگيرد. و در پايان سومين گونه از بكارگيري IT در (SCM)، "هماهنگي حمل و تحويل سفارش" حاكي از كنترل سفارش و يا حمل فردي كه ممكن است از اجزا و توليد نهايي تشكيل گرديده باشد و با هدف يكپارچگي تحويل و يا انتقال به موقع اطلاعات در مورد موقعيتشان صورت گرفته، ميباشد.
17-2- محرك هاي بكارگيري فناوري اطلاعات در مديريت زنجيره تامين
دومين ساختار، محرك ها براي بكارگيري IT در SCM در اينجا حاكي از دلايل استفاده از IT به شيوهاي خاص در SCMميباشد. بر اساس پيشينه تحقيقها چنين انتظار ميرود كه محرك هاي بعدي براي بكارگيري IT در فرايندسازي تبادل در شركت هاي مور بوسيله "حذف خطاهاي انساني و سرعت بخشي به انتقال اطلاعات بين سازماني".
علاوه بر آن ما چنين مطرح ميسازيم كه ميزان تبادل بعنوان محركي براي بكارگيري IT در فرايند تبادل عمل ميكند و همچنين چنين بر ميآيد كه اطلاعات يكپارچه زنجيره تامين به ويژه در بي ثباتي و غير قابل پيشبيني بودن و محيط شغلي مورد نياز تداركاتي سهيم هستند. در خاتمه، چنين انتظار ميرود كه فعالیت¬های مربوط به حمل و نقل و مشاركتي در تجارت هاي پروژه محور و موارد ادغام هاي تحويل در جريان حمل و نقل، اجرا می¬شود. ارتباط فرض
ي بين اين محرك ها و ساختارهاي اوليه در شكل 2-2 ارائه شده است (اورامو، 2005، 94) .
نمودار 2-2 يك ساختار علت و معلولي و روابط فرضي ميان آن ها (اورامو، 2005، 94) .
18-2- مشكلات زنجيره تامين و منابع آن ها
در جهان تجارت مثال هاي بي شماري از شركت هايي كه قادر نيستند به سطح تقاضايشان برسند و در نتيجه موجودي هاي هزينه بر و زيادي پروژه اي را متحمل مي شوند، وجود دارد. در اين قسمت ما به تشريح اين مشكلات و علل آن ها مي پردازيم.
مشكلات طي زنجيره تامين به طوركلي از دو منبع ناشي مي شوند:
1. عدم اطمينان:
يك منبع اصلي عدم اطمينان زنجيره تامين، پيش بيني تقاضا است. پيش بيني تقاضا از چندين فاكتور از قبيل رقابت، قيمت ها، شرايط فعلي، توسعه تكنولوژيكي و سطح عمومي تعهد مشتريان، تاثير مي پذيرد. ديگر عامل عدم اطمينان زنجيره تامين، زمان هاي تحويل است كه خود به عواملي مانند نسبت خرابي ماشين ها در فرايند توليد خطي، فشردگي ترافيكي كه در حمل و نقل دخالت مي كند و مشكلات كيفيت مواد كه ممكن است تأخيرات توليد را ايجاد كند وابسته است.
2. عدم هماهنگی:
اين نوع مشكلات هنگامي اتفاق مي افتد كه يك بخش شركت با ديگر بخش ها ارتباط خوبي ندارد، وقتي پيغام براي شركاء تجاري غيرقابل فهم باشد و وقتي بخش هاي شركت از بعضي مسائل آگاهي ندارند و يا خيلي دير از آنچه موردنياز است و يا آنچه بايد اتفاق بيفتد آگاه مي شوند.
همان طور كه اشاره شد مشكلات بي شماري طي زنجيره تامين مي تواند رخ دهد كه در اين قسمت به دو مورد از مزمن ترين مشكلات آن اشاره مي شود.
اثر شلاق چرمي
اثر شلاقي به تغييرات نامنظم در سفارشات، طي زنجيره تامين اطلاق مي شود. اين اثر براي اولين بار به وسيله پراكتر اند گمبل (P&G) در ارتباط با يكي از محصولاتشان مشاهده و شناخته شد. در اين مشكل، گرچه فروش واقعي در فروشگاه ها نسبتاً ثابت و قابل پيش بيني بود، اما سفارشات عمده فروشان و توزيع كنندگان براي سازنده ميدان نوسانات شديدي داشته و مشكلات موجودي محصول ساخته شده را براي وي درپي داشت. يك تحقيق نش
ان داد كه سفارشات توزيع كنندگان به دليل پيش بيني ضعيف تقاضا و كمبود هماهنگي و اطمينان درميان شركاء زنجيره تامين، تغييرات نامنظمي داشت، به دليل اين كه هر ماهيت مجزا، طي زنجيره تامين، سفارشات و تصميمات موجودي را با يك ديد، نسبت به منافع خود به طرف بالاي زنجيره تامين انجام مي داد كه اين منجر مي شد كه ميزان پيش بيني
ها به طرف بالاي زنجيره، همچنان افزايش يافته و به موجودي هاي اضافه اي در تمام قسمت هاي زنجيره تامين، منجر شود.
ذخيره فريبنده:
اين گونه مشكل، زماني كه مشتريان محصولي را مي خواهند كه در دسترس نيست اتفاق مي افتد. گرچه درحقيقت وجود دارد، مثل وقتي كه محصول در جايي نادرست قرار مي گيرد يا اين كه مقدار ذخيره، ناصحيح است.
19-2- راه حل هاي مشكلات زنجيره تامين
هرساله سازمان ها راه حل هاي زيادي را براي مشكلات زنجيره تامين پيدا مي كنند. در اين قسمت سعي بر اين است ابتدا راه حل ها مطرح و سپس در مورد پشتيباني فنـــاوري اطلاعات در رابطه با راه حل هاي ارائه شده، بحث شود.
جهت رفع مشكلات در زنجيره تامين سه دسته فنون وجود دارد. دسته اول فنوني هستند كه در ارتباط با طراحي و عرضه قطعات، عرضه كنندگان، مديريت ارتباطات بين عرضه كنندگان و ارتبـــاط سازمان با عرضه كنندگان وجود دارد، دسته دوم فنوني هستند كه در ارتباط با سيستم هاي توليدي، مديريت موجودي و مسائل داخلي سازمان جهت رفع مشكلات وجود دارد و دسته سوم مجموعه تدابيري هستند كه درمورد توزيع كنندگان، خريداران، وفاداري خريداران و هماهنگي آن ها با سازمان بايد لحاظ شود. در ذيل به بعضي موارد اشاره مي شود:
1) ادغام عمودي
2) كنترل موجودي
3) تكنيك هاي مناسب براي برنامه ريزي توليد
الف- تكنيك هاي توليدي به موقع
ب- تكنيك هاي برنامه ريزي مواد مورد نياز
ج- عمليات همزمان
4) استراتژي هاي كاهش عدم اطمينان
اما در محيط تجاري رقابتي امروز، كارايي و ثمربخشي زنجيره تامين در بيشتر سازمان ها بحراني هستند و به طور گسترده اي به هماهنگي اطلاعاتي بين بخش هاي مختلف سازمان، سيستم هاي پشتيباني اطلاعات و يكپارچه كردن سيستم هاي مختلف وابسته است.
20-2- فنآورى اطلاعات و مديريت زنجيره تامين
مديريت زنجيره تامين بر رويكردى مشترى محور استوار است. بر اين اساس، ارتباط به موقع و كامل بين همه عناصر زنجيره براى اطلاع از نيازهاى مشترى و ميزان تامين نيازها از ضروريات زنجيره است.
براى تسهيل جريان اطلاعات و مديريت دقيق آن بسترى مناسبى از نرم افزارها و سيستم هاى اطلاعاتى يكپارچه و شبكه هاى اكسترانت و اينترانت موردنياز است. حقيقتاً مفهوم زنجيره تامين با رايانه اي شدن فعاليت هاي آن طي 50 سال اخير توسعه داده شده است.
به عنوان مثال، پشتيباني فناوري اطلاعات از سيستم هاي برنامه ريزي و توليدي را مي توان با عنوان توليد رايانه اي يكپارچه نام برد كه ازطريق انسجام سخت افزاري و نرم افزاري انواع تكنولوژي هاي JIT، MRP، CAD، CAM، GT و ... صورت مي گيرد. به طور كلي مي توان گفت كه امروزه شركتها دريافتهاند كه بخش خريد آن ها مى تواند به طور فزاينده اى در افزايش كارآيى و اثربخشى آن ها موثر باشد و به همين دليل شيوه هاى خريدشان را تغيير داده و سعى كرده اند تا براى كالاهاى خود شيوه خريد مناسب را بيابند، به طورى كه بخش خريد بتواند به عنوان جزيى از شركت ، اهداف استراتژيك خريد شركت را برآورده سازد. براى تحقق اين امر هر خريد استراتژيك نيازمند يك برنامه ريزى استراتژيك خريد براى كالاى مورد نظر است كه معناى اين سخن برقرارى يك رابطه استراتژيك با تامين كنندگان است .آشكار است كه براى تحقق اين امر بايد با تامين كنندگان شايسته و منتخب روابط استراتژيك برقرار كرد تا در جوار همكارى استراتژيك با آن ها بتوان به مزاياى رقابتى مورد نظر دست يافت. براى رسيدن به اهداف توسعه فناورى اطلاعات و كسب و كار الكترونيك پيادهسازى راهحلهاى مديريت زنجيره تامين در سازمانها به عنوان ضرورت اساسى مطرح مىگردد. توصيه مىشود صنايعى نظير صنعت خودرو، صنايع هوا فضا و پتروشيمى كه تامينكنندگان زيادى دارند از اين راهحل براى بهبود ارتباط با تامينكنندگان، بهرهگيرند.
21-2- ارائه الگوی عرضه ناب و چابک برای کاهش اثر شلاق چرمی در زنجیره تأمین
با توجه به اینکه محصولات به شیوههای مختلف و در بازارهای متفاوت رقابت میکنند، سیستمهای تحویل باید با در نظر گرفتن کلیه جوانب، طراحی شوند. عرضه در مناطق اقتصادی از نظر هزینه، امتیازات قابل توجهی دارد ولی مشکل برقراری تعادل بین سطوح بالای موجودی در مقابل توانایی پاسخگویی کمتر، در این مناطق شدیدتر جلو
هگر میشود. زمانی که این شرایط با تقاضای ناپایدار و بازار
غیر قابل اطمینان همراه باشد، برقراری تعادل به علت ریسک کهنگی (مازاد موجودی) یا کمبود، دشوارتر نیز میشود.
برای رفع و کاهش این مشکلات رویکرد عرضه ناب و چابک مد نظر است که در ذیل تشریح میشود.
22-2- عرضه های ناب و چابک
مبدأ و منشأ مدیریت "تولید به موقع" به "سیستم تولید تویوتا" در جهت حذف ضایعات و ناهماهنگیها در زنجیره عرضه، برمیگردد. میتوان از تولید و تفکر ناب، برای حذف ضایعات در جهت بهبود عملکرد تجاری، به طریق سودمندی، بهره جست. تأکید بر حذف ضایعات و عوامل هدر رفتن منابع تا حد زیادی مرتبط با کاهش موجودی است که توسط تحلیل «سنگ و کشتی» نشان داده میشود. در این تحلیل همچنان که موجودی (سطح آب) کم میشود، منابع ایجاد ضایعات(سنگها) در قالب دیرکرد، تطابق کیفی ضعیف، آماده سازیهای طولانی، فرایندهای غیرقابل اطمینان و ...، ظاهر میشوند. حذف این ضایعات باعث پایین آمدن سطح موجودی، بدون اثر منفی در جریان مواد، (کشتیها) میشود. ثابت شده است که مدیریت تولید به موقع به صورت همزمان، خدمات مشتری و کارایی را با تمرکز بر حذفها، بهبود می بخشد. به این صورت که از طریق، کاهش زمانهای آماده سازی، کنترل آماری فرایند، تعمیرات و نگهداری جامع بهره ور و ...، منابع تغییر و عدم قطعیت در داخل زنجیره عرضه و متعاقباً نیاز به موجودی برای حفظ جریان، کاهش مییابد.
یک شیوه جایگزین برای تنظیم جریان مواد، سرمایه گذاری در ظرفیتهای بالقوه است. این گزینه از دیدگاه سنّتی یا ناب به علت تضاد با مبانی تولید متمرکز رد میشود در حالی که با کمی دقت نظر متوجه میشویم ظرفیت بالقوه منابع، یک مشخصه ضمنی تولید سلولی و از ملزومات انعطاف پذیری است و در واقع استفاده از ظرفیت اطمینان به جای موجودی احتیاطی یک اصل در زمینه کارایی و بهبود در بخش خدمات است. در واقع برای طراحی یک سیستم تحویل کامل علاوه بر موارد فوق، مقابله با ناپایداری تقاضا نیز ضروری است. عرضه چابک که بر
پایه پاسخگویی سریع است، در این مورد اثربخش عمل می کند و به همین دلیل از آن به عنوان یک گزینه یا آلترناتیو در کنار عرضه ناب به منظور تقویت استراتژی های زنجیره عرضه یاد میشود. عرضه چابک با محصولات خاص، نو و تقاضای غیر پایدار شناخته میشود و بر تحویل دامنه وسیعی از محصولات با تقاضایی غیر مطمئن تمرکز میکند.
23-2- ارتباط عرضه های ناب و چابک
در گذشته نه چندان دور بسیاری از سازمانها، تفکر ناب را برای مدیریت و بهبود جایگاه رقابتی خود برگزیده بودند.
بعد از آن نیز ایده تولیدی چابک به عنوان جایگزینی برای شیوه ناب، مورد توجه واقع شد. در بعضی از فازبندیها چابکی را قدم بعد از ناب بودن معرفی میکردند. این موضوع را میتوان چنین تعبیر کرد که به محض حصول خصوصیات ناب، یک نهاد میتواند برای چابکی، تلاش و برنامهریزی کند. در ادامه این روند نیلور در سال 1999 تعاریف زیر را در ارتباط با عرضه چابک و ناب بیان کرد:
عرضه چابک، استفاده از دانش بازار و مفهوم شرکت مجازی در جهت بهره برداری مناسب از فرصتهای پر سود در بازار پر نوسان است.
عرضه ناب، توسعه یک جریان ارزشی برای حذف کلیه ضایعات از جمله زمان و همچنین تضمین برنامهریزی یکنواخت، مي باشد.
لازم به ذکر است، چیزی که در تولید ناب به عنوان ضایعات انگاشته میشود ممکن است در تولید چابک عاملی مطلوب باشد. برای توضیح بهتر میتوان به گفته «مک هاگ» در سال 1995 اشاره کرد که میگوید: در تولید ناب، مشتری محصولات خاصی را خریداری میکند، در حالی که در تولید چابک مشتری ظرفیتی را رزرو میکند که در صورت تقاضا میبایست در مدت زمان کوتاهی پاسخ داده شود.
با توجه به این توضیحات، محصولات بازاری، متناسب شرایط تولید و عرضه ناب هستند. زیرا تقاضا نسبتاً قابل پیش بینی و برنامهریزی نیازمندیها که از ملزومات این نوع زنجیره است، امکان پذیر میشود. از سوی دیگر، محصولات خاص، بیشتر، مناسب محیط چابک هستند که در آن تقاضای ناپایدار به عنوان یک ریسک تجاری، پذیرفته شده است. در چنین شرایطی یک رویکرد کلی و غیر تخصصی ممکن است، مناسب نباشد. برای حل چنین مشکلاتی مفاهیم ناب و چابک با استفاده استراتژیک از مفهوم نقطه جدایش میتوانند در قالب یک سیاست واحد با یکدیگر ترکیب شوند.
24-2- ساختار زنجیره عرضه و نقطه جدایش
یکی از مواردی که در ترکیب و یکپارچهسازی عرضه ناب و چابک نقش اساسی دارد، نقطه جدایش است. نقطه جدایش بخشی از زنجیره عرضه را که درگیر با سفارشهای مستقیم مشتری است از بخشی جدا میسازد که بر مبنای برنامهریزی، فعالیت میکند. از منظری دیگر، نقطه جدایش، نقطهای است که در آن موجودی استراتژیک به عنوان نقطه جدایش ذخیره، بین سفارشهای نوسانی مشتری و تولید، تغییر میکند. درنظرگرفتن نقط
ه جدایش با بحث تأخیر نیز مرتبط است. یعنی نقطه جدایش به افزایش کارایی و اثربخشی در زنجیره عرضه، کمک میکند. میزان این کارایی و اثربخشی با نزدیک تر کردن نقطه جدایش به مشتری نهایی، بیشتر میشود. به تأخیر انداختن نقطه تغییر محصول، خطر مواجه شدن با کمبود و همچنین مازاد موجودی را کاهش میدهد.
25-2- کمینه کردن عدم اطمینان برای بیشینه کردن قدرت رقابت
به رغم وجود تفاوت در ماهیت سیستم های عرضه ناب ،چابک و ترکیبی، مکانیسم شلاق چرمی و نتایج نامطلوب حاصله، تقریباً برای کلیه رویکردها یکسان است. بنابراین بدون توجه به نوع سیستم، به کار گرفته شده است. عدم اطمینان، القایی از جانب سیستم است که به شدت به کارایی و اثربخشی استراتژی، آسیب میرساند. با این تفاسیر، کاهش عدم اطمینان القایی از جانب سیستم برای دریافت کامل منافع استراتژی، حیاتی و لازم است.
خوشبختانه حذف عدم اطمینان ناشی از سیستم ، تا حد زیادی از طریق مهندسی جریان مواد میّسر میشود. تاویل در سال 1999 یکسری قوانین اجرایی برای روان سازی جریان مواد به شرح زیر ارائه نمود:
1. تنها محصولاتی را بسازید که میتوانید آنها را به سرعت فاکتور و ارسال کنید.
2. در یک دوره، تنها قطعات یا قسمتهایی را بسازید که برای تولید یا مونتاژ در مرحله بعد نیاز دارید.
3. کمینه کردن زمان پردازش مواد در سیستم یعنی کاهش کلیه زمانهای تحویل.
4. استفاده از کوتاهترین دوره برنامه ریزی یعنی کمترین مقدار تولیدی که قابلیت مدیریت کارا را دارد.
5. محمولههای تأمین کنندگان را در مقادیر کوچک و تنها زمانی که نیاز به پردازش یا مونتاژ وجود دارد، دریافت کنید.
6. تشکیل خانواده محصولات و طراحی فرایندها متناسب با هر جریان ارزشی
7. حذف کلیه عدم اطمینانهای فرایند.
8. شناخت مستندات ، ساده سازی آنها و سپس بهینه سازی زنجیره عرضه.
9. روان و شفاف کردن کلیه جریان های اطلاعات.
10. استفاده از سیستم های حمایت تصمیم گیری منعطف، ساده ولی قابل اطمینان.
11. فرایندهای تجاری زنجیره عرضه بایستی یکپارچه باشند، یعنی همه اعضای زنجیره به عنوان یک جزء از کل عمل کنند.
لازم به ذکر است که این مجموعه قوانین از یکسری مطالعات گسترده شبیه سازی، تجربیات و مشاهدات صنعتی حاصل شده است.
26-2- یکپارچگی عرضه های ناب و چابک از منظر اجرایی
یک روش شناسی برای بومی سازی این مفهوم، کاربر
د قواعد تفکیک «آلشولر» است که متشکل از سیستم هایی بر پایه مفاهیم تجربی است. برای حل مسائل با این رویکرد، تناقضات و تضادها باید به صورت شفاف تعریف شوند. یعنی، قدم اول، شناسایی پارامترهایی است که در معرض نیازهای مخالف قرار دارند،.مانند: کلفت ولی نازک، بلند ولی کوتاه، گرم ولی سرد و ... او این موازنه را «تناقضهای فیزیکی» نامگذاری و برای تسهیل این قسمت، تفکیک و بررسی را در چهار حوزه زیر، بخش بندی کرده است:
• تفکیک نیازمندیهای فضایی مخالف یا متناقض.
• تفکیک در کل و زیربخشهای جزئی.
• تفکیک نیازمندیهای زمانی مخالف یا متناقض.
• تفکیک بر حسب شرایط.
نتایج و تاثیراتی که از عرضه ناب و چابک در زنجیره تأمین حاصل می شود عبارتند از:
• کاهش هزینه های تولیدی.
• کاهش هزینه های موجودی و انبار.
• کاهش زمانهای تحویل سفارشها.
• کاهش هزینه های حمل و نقل.
• کاهش هزینه های نیروی انسانی دریافت و ارسال محصولات.
• افزایش سطح در دسترس بودن محصولات.
• افزایش روابط نزدیک بین اجزا در زنجیره تأمین.
به طور كلي مي توان اين گونه نتیجه گیری كرد كه رویکرد عرضه ناب به ما اهمیت کاهش تغییرات، بهبود جریان و در نتیجه کاهش نیاز به موجودی و ظرفیت اطمینان را نشان میدهد. ولی با افزایش حساسیت بازار نسبت به مد و متعاقب آن عدم اطمینان تقاضا، زنجیره عرضه، نیازمند مکان یابی استراتژیک موجودی و ظرفیت برای بهبود جریان است. انجام چنین کاری نیازمند دیدی جامع و تخصصی است، به ویژه آنکه تصمیمات داخلی، نوسان و ضایعات بیشتری را نسبت به سایر عوامل القا میکند.
سرمایه گذاری در ظرفیت به جای موجودی برای بهبود جریان مواد، در واقع همان رویکرد عرضه چابک است و در این حوزه، کاربرد قواعد جدایش، شیوه ای مؤثر برای کاهش اثر تضادها و تناقضهاست. در نهایت، ملزومات عرضه چابک و ناب اگرچه در تضاد با یکدیگر هستند ولی ترکیب این مفاهیم با اعمال برخی تعدیلات، امکان پذیر است و موجب از بین رفتن مشکلات زنجیره تأمین همانند اثر شلاق چرمی و ... خواهد شد.
27-2- طراحی الگوی زنجیره تامین ناب با رویکرد رقابتپذیری
در طول دو دهه اخیر، مدیران شاهد یک دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه پیشرفت در فناوری، جهانی شدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی بودهاند. امروزه شرکتها باید به گونهای باشند که با کاهش هزینهها و ارائه محصول با قی
مت معقول و موردنظرمشتری، افزایش توان رقابتی و سودآوری را ممکن سازند. رویکرد زنجیره تامین ناب، اهمیت کاهش تغییرات، بهبود جریان و در نتیجه کاهش نیاز به موجودی و ظرفیت اطمینان را مشخص میسازد. در واقع میتوان گفت که رویکرد مذکور بر فرایندهای درونی زنجیره تامین در جهت قابلیت سازی تمرکز دارد و شاخصهای محیطی تأثیرگذار بر آن جهت رقابتپذیری را مورد تاکید قرار نمیدهد.
بنابراین لازم است این رویکرد در فضایی رقابتی مورد تحلیل جدی قرار گیرد و متغیرهای آن از نگاه رقابتپذیری سازمان یا صنعت در مقایسه با رقبا بررسی شود.
امروزه تحولات بسیار گسترده و وسیع در عرصه علم و دانش و به تبع آن تحولات خیرهکننده در گستره سازمانها از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نیز ظهور نظریههای جدید مدیریت، ما را با چالشهای وسیعی روبهرو ساخته است که مستلزم بهرهبرداری مناسب و اصولی از فرصتهای محیطی، بررسی تهدیدات و حساس بودن نسبت به آن ها و نیز مطالعه ظرفیتها و منابع درونی و در دسترس و استفاده منطقی از آن ها میباشد.
اهمیت مدیریت زنجیره تأمین برای رقابتپذیری بنگاههای صنعتی و خدماتی از سوی بسیاری از نویسندگان مطرح (بالدی و بورگمن، ۲۰۰۱؛ بیمون و وپر، ۱۹۹۸، چاندرا و کمار، ۲۰۰۱؛ موریلو، ۲۰۰۱) به اثبات رسیده است. همچنین در سالهای اخیر ما شاهد ظهور رویکردهای نوینی نظیر تولید ناب، تفکر ناب و تولید چابک در سازمانها هستیم که به سازمانها در افزایش سودآوری، حذف اتلافها و ایجاد ارزش تا رسیدن به کمال کمک میکنند.
بیتردید گذر از تولید انبوه به تولید ناب و چابک، امروزه با ظهور مباحث و ابزار نوین مدیریت به عنوان ضرورت در کشور ما مطرح است و برای رسیدن به تولید در کلاس جهانی و قابل رقابت با دیگر کشورها، نیاز به شناخت عمیق از مفاهیم و ادبیات "نابسازی" بیش از پیش احساس میشود. شناختی که اگر با اصول و مبانی مدیریت راهبردی سازمانها همراه باشد میتواند منشا عظیمی در ایجاد تحول سازمانها باشد. در واقع حیات سازمانهای ما امروزه به وجود چنین رویکردهای مدیریتی بستگی دارد. در تحقیق حاضر نیز سعی شده با توجه به ضرورتهای مذکور، مدیریت زنجیره تامین با تمرکز بر دو رویکرد نابسازی و رقابتپذیری مورد بررسی کارشناسی قرار بگیرد تا بر مبنای نتایج بررسیها، در نهایت تصویری جامع و روشن از جهتگیریها برای قابلیتسازی در جهت ایجاد ارزش پایدار و رشد و تعالی آینده ارائه شود.
28-2- نابسازی
ناب، رویکردی نظاممند برای شناسایی و حذف اتلاف (فعالیتهای غیرارزشافزوده) از طریق بهبود مستمر و بوسیله جریان محصول در کشیدن آن توسط مشتری برای رسیدن به کمال است. شرکتهای خودروساز دنیا توانستهاند با تجهیز خود به این جهانبینی صنعتی، شاهد دستاوردهای شگرفی باشند و تعداد عیوب کیفی و ضایعات ناشی از فرایند تولید خود را به نصف تقلیل داده، میزان موجودیها را ۹۰ درصد کاهش داده، زمان بازاریابی محصولات جدید را ۵۰ درصد
تنزل داده، فضا، نیرو و حجم سرمایه موردنیاز خود را بسیار کوچک کرده و بهرهوری خود را تا دوبرابر افزایش دهند و باز در پی بهبودهای بیشتر موجودیها و عیبها بوده و زمان تحویل را نصف کرده و بهرهوری را به دو برابر افزایش دهند و وارد فضایی از بهبود بیپایان شوند.
سه دیدگاه در مورد تولید ناب مطرح شده است: برخی به آن به عنوان مجموعهای از ابزارها نگاه میکنند، گروه دیگر آن را سیستمی میبینند که به موجب آن یک شرکت میتواند
هزینهها را در کنار افزایش رضایت مشتری کاهش دهد. در دیدگاه گروه سوم، ناب به عنوان
فلسفهای مطرح است که در آن بر حداقل کردن منابع مورداستفاده در تشکیلات اقتصادی تاکید دارد.
29-2- زنجیره تأمین ناب
امروزه تأثیر تولید ناب را در کسبوکار نمیتوان نادیده گرفت: اصول نابسازی، شرکتها را قادر میسازد تا بیش از پیش منعطفتر و سودآورتر بشوند. برای نابشدن، این اصول باید فراسوی مرزهای فرایند تولید و ساخت معمولی باشد. همین امر باعث میشود بسیار تلاش کنند تا اصول ناب را در زنجیره تأمین بهکار گیرند و این که این اصول و مبانی را برای ساختن زنجیرههای قابل انطباق، منعطف و خلاق بپذیرند. ادغام ناب و مدیریت زنجیره تأمین، شگفتانگیز نیست. کارشناسان و متخصصان زنجیره تأمین، کاهش اتلافها، افزایش سودآوری و ایجاد انعطافهای بیشتر در زنجیره تأمین را ذکر کردهاند که برخی از این حوزههای ذکر شده با مبانی ناب، مشترک میباشد.
30-2- ویژگیهای زنجیره تأمین در تولید ناب
تولید ناب برای حذف این معایب و پاسخ به تقاضای مشتریان روشهایی با ویژگیهای زیر برای سازماندهی تأمینکنندگان ارائه داد:
• سازماندهی تأمینکنندگان و رتبهبندی براساس کارکرد آن ها
• واگذاری وظایف طراحی محصولات به شرکتهای تأمینکننده رده اول
• طراحی قطعات براساس رویکرد سیستمی و توجه به کل محصول
• عدم دخالت در مسائل تولید از قبیل جنس قطعات و چگونگی ساخت آن ها
• سازماندهی و مدیریت تأمینکنندگان رده دوم که فقط در ساخت و مهندسی فرایند مهارت داشتند توسط تأمینکننده اول
• تبادل اطلاعات و روشهای تولید بین تأمینکنندگان رده دوم و بهبود روشها
مشارکت و سرمایهگذاری در شرکتهای تأمینکننده قطعه توسط کارخانه مونتاژ و تأمینکننده رده اول
• تأمین نیروی انسانی متخصص و مهندسان طراح و ساخت توسط کارخانه مونتاژکننده
31-2- مولفههای زنجیره ناب
براساس تحقیقی که دانشگاه جورجیا انجام داده، شش ویژگی کلیدی که منجر به زنجیره تأمین ناب میشود، معرفی و تبیین است. این شش ویژگی عبارتند از:
1. مدیریت تقاضای بهبودیافته
2. کاهش اتلاف و هزینه
3. استانداردسازی فرایند
4. انطباق با استانداردهای صنعت
5. عامل تغییر فرهنگ
6. همکاری بین شرکتی
32-2- رقابتپذیری
چرا برخی کشورها در رقابت بینالملل از دیگران موفقترند؟
این پرسش اقتصادی در عصر حاضر، ذهن اغلب اقتصاددانان، مدیران صنایع و شرکتها و حتی دولتمردان را به خود مشغول ساخته است. به بیان دیگر، بحث رقابتپذیری یکی از مهمترین دغدغههای تجارت و فعالیت در محیط پویا و رقابتی امروز است. از مشخصههای دنیای امروز، تغییرات سریع و مداوم در محیط اقتصادی جهان است که حاصل آن، شکلگیری رقابت شدید در اقتصاد جهانی است.
رقابتپذیری به معنی توانایی اقتصادی بنگاه برای ثابت نگهداشتن یا افزایش سهم بازار خود در هر بازار و فعالیت است به گونهای که با افزایش درآمد واقعی، استانداردهای زندگی و سود افزایشیافته و یا اینکه حداقل، کاهش پیدا نکند.
رقابتپذیری، متأثر از عوامل متعدد، اقتصادی، اجتماعی و ... است و در سایه برنامههای ملی و هدایت اقتصاد دولتها حاصل میشود و به مفهوم اجتماع ساده بنگاههای منفرد رقابتپذیر نیست. (دفتر مطالعات اقتصادی وزارت بازرگانی، 1387، 23)1.
تئوریهای زیادی تاکنون برای تشریح الگوی تجارت بین کشورها و علت موفقیت آن ها در سطح بینالمللی ارائه شده است. امروزه با توجه به تغییراتی که در محیط اقتصادی بینالمللی رخ داده، هیچیک از تئوریها برای علت تجارت کشورها و دلیل موفقیت کشوری در صنعت خاص و توانایی یک کشور در حفظ موقعیت رقابتی خود در بلندمدت کافی نیست و نیاز به ارائه نظریهای است که بتواند ورای مزیت نسبی، به بیان دلایل رقابتپذیری یک صنعت در سطح جهان بپردازد. این تئوری باید بتواند علت دستیابی کشوری به مزیت رقابتی را در همه ابعاد و با درنظرگرفتن پویایی محیط رقابتی امروز، تشریح کند.
نظریهای که بتواند همه نیازها و شرایط فوق را پاسخگو باشد، مدل "الماس مزیت رقابت ملی " مایکل پورتر است. این مدل به ایجاد بینشی عمیق در بین مدیران، اقتصاددانان و سیاستگذاران برای تنظیم مناسبترین استراتژی به منظور ارتقای موفقیت رقابتی در سطح بینالمللی کمک میکند. مفهوم و پیام اصلی این مدل، چگونگی شکلدهی به محیط اقتصادی کشورها در راستای دستیابی به موفقیتهای جهانی میباشد.
33-2- مدل الماس رقابت ملی پورتر
در سال ۱۹۹۰ مایکل پورتر، استاد دانشکده مدیریت بازرگانی دانشگاه هاروارد، نتایج یک
تحقیق گسترده را انتشار داد که هدف آن، پاسخ به این سئوال بود که چرا برخی کشورها یا ملتها در رقابت بینالمللی، موفق و برخی دیگر ناموفق بودهاند. به بیان دیگر، پورتر بر این سئوال تمرکز میکند که چرا شرکتهایی که در یک بازار معین فعالیت دارند میتوانند در زمینههای مشخصی نسبت به بهترین رقبای جهان، مزیت رقابتی کسب کرده و آن را حفظ کنن
د؟
مطابق نگرش پورتر، مزیت رقابتی یک کشور در صنعتی خاص عبارت است از: "توانایی و قابلیت آن کشور برای ترغیب شرکتها به استفاده از کشورشان به عنوان سکویی برای انجام فعالیتهای تجاری". بر این اساس یک کشور با توجه به ویژگیهای خاص خود میتواند محیطی را فراهم کند که "خلق مزیت رقابتی" توسط بنگاههای داخلی، تشویق شود. در نتیجه، این بنگاهها قادر به تولید بوده و مبادرت به صدور کالاهایی خواهند کرد که متضمن رشد مستمر آن کشور شود. به بیان دیگر، استراتژی ملی که با توجه به شرایط داخلی و محیطی یک کشور تعیین و به صورت پویا عمل میکند، عامل رشد و توسعه اقتصادی آن کشور میباشد.
همچنین یک کشور ممکن است محیطی را ایجاد کند که "خلق مزیت رقابتی" توسط بنگاههای داخلی بازداشته شده و به مرور، صنایع داخلی در رقابت با دیگران دچار اضمحلال و افول شوند. در نهایت پورتر به "چهار مشخصه کلی یک کشور" اشاره میکند که برحسب ویژگیهایشان، میتوانند مزیت رقابتی ایجاد کنند یا مانع آن شوند دفتر مطالعات اقتصادی وزارت بازرگانی، 1387، 54)1.
این چهار عامل عبارتند از:
1. شرایط عوامل تولید :
وضعیت یک کشور براساس عوامل تولید نظیر نیروی کار ماهر یا زیرساختارهای یک کشور يا منطقه که برای رقابت در یک صنعت معین ضروری است.
2. شرایط تقاضا:
ماهیت تقاضای داخلی برای محصولات یا خدمات یک صنعت.
3. صنایع مرتبط و پشتیبان :
وجود یا فقدان تأمینکنندگان و صنایع مرتبط در یک کشور يا منطقه که در سطح بینالمللی رقابتی هستند.
4. استراتژی، ساختار و رقابتپذیری شرکت :
شرایط موجود در یک کشور که بر چگونگی تأسیس، سازماندهی و مدیریت شرکتها حاکم است و ماهیت رقابت داخلی.
براساس نظر پورتر، این چهار عامل تعیینکننده بستری را ایجاد میکنند که شرکتهای یک کشور (منطقه) در آن متولد میشوند و رقابت میکنند. مدل ابتدایی پورتر تنها چهار عامل الماس را دربرمیگرفت. در انتشارات بعدی، پورتر عوامل بیشتری را به مدل الماس خود اضافه کرد. یعنی: اقدامات دولت و رویدادهای شانسی و اتفاقی.
34-2- نقشه استراتژی
استراتژی هر سازمان مشخص میکند که آن سازمان چگونه میخواهد برای ذینفعان خود،یعنی مالکان، مشتریان، دولت و غیره ارزش ایجاد کند. در عصر حاضر که داراییهای نامشهود، قسمت اعظم ارزش سازمانها و شرکتها را تشکیل میدهند، تدوین و پیادهسازی استراتژی باید بر بسیج و هدایت داراییهای نامشهود دلالت کند.
مدل چهار وجهی ارزیابی متوازن برای توصیف استراتژیهای ارزشافزای سازمان، زبان مشترکی را پدید آورد که مدیران بتوانند از آن برای بحث در مورد جهتگیری و اولویتهای بنگاه خود استفاده کنند. استفادهکنندگان از این روش متوجه شدند که نباید معیارهای استراتژی را شاخصهایی برای ارزیابی عملکرد در چهار وجه مستقل از هم بدانند، بلکه باید آن ها را مجموعهای از ارتباطات علی اهداف در چهار وجه کارت امتیازی متوازن تلقی کنند.
به بیان دیگر هرچند تمرکز بر اهداف در چهار وجه کارت امتیازی متوازن، نقطه عطفی برای موفقیت سازمانها ایجاد کرده ولی این به تنهایی کافی نیست و اهداف باید به وسیله روابط علی با یکدیگر مرتبط شوند. نقشه استراتژی به تیمهای مدیریت کمک میکند که استراتژی خود را با روابط علت و معلولی روشن میان اهداف چهارگانه کارت امتیازی متوازن توصیف کنند.
از این رهگذار، تکنیکی با عنوان نقشه استراتژی طراحی شد که تصویری از این ارتباطات را ارائه کرده و به گفتگو و تعامل مدیران کمک زیادی میکند. نقشه استراتژی، تکنیکی خلاقانه است که به وسیله آن مدیران و کارکنان به نمودی بصری از استراتژی دست پیدا میکنند. این نمایش بصری از روابط علی بین اجزای استراتژیک سازمان، به اندازه کارت امتیازی متوازن مهم است و به مدیران شناخت میدهد.
برای ایجاد نقشههای استراتژی، سازمانها باید همواره به چهار سئوال اساسی زیر پاسخ دهند:
1. فلسفه وجودی سازمان ما چیست؟ ما را برای چه به وجود آوردهاند و چگونه میتوانیم انتظارات به وجودآورندگان را برآورده کنیم؟ این سئوال به بالاترین لایه نقشه استراتژی یعنی مأموریت توجه دارد. برای مثال، در سازمانهای خصوصی وجه مالی نتایج مشهود است
راتژی را با تعابیر مالی در این سطح توصیف میکند.
2. برای بهرهبرداران از خدمات سازمان (مشتریان) چگونه میخواهیم خلق ارزش کنیم؟
3. این سوال ناظر بر دومین لایه نقشه استراتژی یعنی ارزشهای خلق شده است. وجه مشتری ارزش قابل ارائه به مشتریان هدف را تعیین میکند. وجوه مالی (که در سازمانهای دولتی جای خود را به وجه مأموریت میدهد) و مشتری، نتایج موردانتظار از استراتژی را توصیف میکنند و شاخصهای هر دو وجه از نوع تأخیری (تابع) هستند.
4. فرایندهای کلیدی سازمان کدامند؟ و چگونه میخواهیم آن ها را مدیریت کنیم تا ارزش موردنظر مشتریانمان را ایجاد کرده و شاهد تحقق مأموریت سازمان باشیم؟ وجه فرایندهای داخلی، فرایندهای حیاتی معدودی را که انتظار میرود بیشترین تأثیر را بر تحقق استراتژی داشته باشد معرفی میکند.
5. برای آینده، برای ایجاد ارزش پایدار و برای رشد و تعالی به چه قابلیتهایی نیاز داریم و چگونه باید قابلیتسازی کنیم؟
محور قابلیتسازی، مدیریت داراییهای نامشهود در سازمان است؛ به گونهای که این داراییها در راستای تحقق مأموریتها ارزشآفرینی کنند. وجه رشد و یادگیری، داراییهای نامشهودی را که برای استراتژی سازمان اهمیت دارند معین میکند.
35-2- پنج عملكرد براى مديريت در برابر چالش هاى زنجيره تامين
بسيارى از تكنولوژىها و ابزارها در بهبود راهكارهاى زنجيره تامين مورد استفاده قرار مىگيرد. دامنه پيادهسازى تكنولوژى، راههاى جديدى را براى تغيير ساختار سازمانى از تكنولوژى سختافزار به تكنولوژى نرمافزار و اطلاعات براى سازماندهى مىگذارد. براى رسيدن به كارايى و اثربخشى در مديريت زنجيره تامين پنج عملكرد را براى مديريت تفكيك كردهاند كه اين پنج وظيفه تا اندازهاى عاملى براى سازماندهى است. مهارت و اثربخشى مديريت زنجيره تامين به صلاحيت و درستى اين پنج عملكرد وابسته خواهد بود.
عملكرد اول: ساختار شركاى زنجيره تامين:
طراحى زنجيره تامين بر اساس كارايى كه بر روى عوامل استراتژيك و با توجه و نيازمندىهاى مشترى براى طراحى زنجيره تامين است، پايهريزى شده است، به طوریکه محدوده محصولات موجود، سرويسها، محصولات جديد يا بخش مشتريان را پوشش مىدهد. بر پايه آگاهى از محصول نهايى در زنجيره تامين پايهريزى مىشود. اين به اين مفهوم است كه در
دوره طولانى، كيفيت محصولات براى ادامه رقابت، بايد توسعه و بهبود بيابد. همچنين يكپارچگى زنجيره تامين، ميزان رقابتپذيرى سازمان را تعيين خواهدكرد.
عملكرد دوم: پياده سازى ارتباطات مشاركتى:
اين بخش به انواع مشاركتهاى ضرورى براى شركت اشاره مىكند. اين عملكرد ارتباطات زنجيره تامين را به مشاركت با عوامل خارج از شركت گسترش مىدهد. هر تغييرى در زنجيره تامين بايد به اطلاع شركا برسد و در كل زنجيره پياده شود.
در اين قسمت عمليات پشتيبان فرآيندهاى زنجيره تامين بيان مى شوند.
• سازماندهى تغييرات و نقش عملكردها در تغييرات زنجيره تامين
• فرآيند مشاركتى براى طراحى مجدد زنجيره تامين
• اجراى ارزيابى ها و نقش آن ها
• جايگاه عملكرد مديريت زنجيره تامين درون شركت
عملكرد سوم: طراحى زنجيره تامين براى سود دهى استراتژيك:
مديريت زنجيره تامين، مشاركت موثر عوامل خارج از شركت را ايجاب مىكند. اما ارتباط هر شركت با شركتهاى خارج از آن بسيار مشكلزا است. در مورد شركاءدقت به موارد زير ضرورى است:
• مركز رقابت: هدف مديريت زنجيره تامين و انتخاب شركا چه تاثيرى بر اهداف رقابتى دارد؟
• انگيزه شركا
• ساختار شركا
عملكرد چهارم : اطلاعات مديريت زنجيره تامين:
نقش سيستمهاى اطلاعاتى را در اصلاح زنجيره تامين نبايد ناديده گرفت. اين بخش نقش تكنولوژى را در اصلاح زنجيره تامين نشان مى دهد. تغييرات سيستمى بايد تغييرات اصلاح فرآيندها و استراتژى شركت را تحت الشعاع قرار دهد.
• عناصر سيستم زنجيره تامين
• نوآورى تكنولوژيكى
• استفاده از وابسته هاى نرم افزارى
• مشكلات موجود در مراحل پياده سازى
عملكرد پنجم : كاهش هزينه زنجيره تامين:
شاخص اصلى بهبودى زنجيره تامين، كاهش هزينه است. اين كوششها براى استراتژىها و سياستهاى كارايى انجام مى شود. پنج دليل اصلى هزينه زايى عبارتاند از:
• عدم وضوح فرآيند زنجيره تامين
• تغييرات رويه هاى داخلى و خارجى شركت
• ضعف موجود در طراحى توليد
• وجود اطلاعات ناقص براى تصميم گيرى
• ضعف حلقه هاى زنجيره در ارتباط ميان شركا زنجيره تامين
36-2- معیارهای عملكرد
مهم است كه عملكرد زنجیره تامین را ارزیابی و پیگیری كنیم، مخصوصاً به علت اینكه چندین سازمان در این زنجیره درگیر هستنــد. برای این مقصود انواعی از معیارها می توانند استفاده شوند. یك رویكرد استفاده از مدل مرجع عملیات زنجیره تامین است كه بیانگر تلاشی برای استانداردكردن ارزیابی عملكرد زنجیره تامین به شمار می رود.
معیارهای اندازه گیری عبارتند از:
تحویل به موقع؛
زمان تحویل برآورده كردن سفارش؛
نرخ پركردن (كسری تقاضا كه از موجودی برآورده می شود)؛
برآورده كردن كامل سفارش؛
زمان پاسخگویی زنجیره تامین؛
انعطاف پذیری تولید؛
هزینه مدیریت زنجیره تامین؛
هزینه گارانتی به عنوان درصدی از درآمد؛
ارزش افزوده هر كارمند؛
روزهای كل موجود در مورد عرضه؛
زمان سیكل صندوق به صندوق؛
نرخ جابجایی دارایی خالص.
37-2- رقابت جديد
مديريت زنجيره تامين بيانگر يك تغيير پارادايم است كه اشتياق شركت را براي مفاهيم همكاري و رقابت افزايش مي دهد. همكاري به عنوان يك فرايند بين مجمــوعه اي از شركاء درحال مبادله به نظر نمي رسد.
همكاري اكنون در كل زنجيره تامين وجود دارد. فرض اساسي رقابت جديد اين است كه شركتها آن طوري كه قبلاً رقابت مي كردند اكنون رقابت طولاني نخواهند داشت. رقابت جديد شبكه هاي جهاني را در كانون شركت هاي چابكي كه داراي مديراني هستند كه به طور فعال تعبير و تفسيرهاي متفاوتي درمورد وقايع را جستجو مي كنند دربرمي گيرند و مشتاق هستند كه به طور متفاوتي درمورد كسب و كارشان فكر كنند، و سريعاً به تغييرات بازار پاسخ مي دهند.
38-2- از همكاري تا اشتراك مساعي
بدون نيازمندي هاي رقابت جديد، تغيير و تحولات شديدي بين شركاي تجاري صورت مي گيرد. همكاري ما كه به موجب آن شركت ها پاره اي اطلاعات ضروري را مبادله مي كنند و برخي قراردادهــا يــا تماس هاي بلندمدت تامين كنندگان / مشتريان را استفاده مي كنند سطح آستانه اي تعامل است. يعني، همكاري نقطه شروع در مديريت زنجيره تامين است و يك شرط لازم اما ناكافي است. سطح بعدي هماهنگي است كه به موجب آن هم جريان كار مشخص شده و هم اطلاعات به شيوه اي مبادله مي شوند كه به سيستم هاي EDI,JIT و ساير مكانيسم هايي كه تلاش مي كنند تا بسياري از روابط سنتي بين و در درون بخش هاي تجاري را يكپارچه كنند، امكان مي دهد. بخش هاي تجاري مي توانند همكاري كنند و برخي از فعاليت ها را هماهنگ كنند اما هنوز به عنوان شركاي حقيقي رفتار نمي كنند. دوباره نيز اين تكامل شرط لازم اما غيركافي براي مديريت زنجيره تامين است.
مديريت زنجيره تامين برپايه اعتماد و تعهد ساخته مي شود. توافق نظر در اين است كه اعتمـاد و اطمينان مي تواند به طور قابل ملاحظه اي به ثبات بلندمدت يك سازمان كمك كند. اعتماد به وسيله ايمان، اتكاء، اعتقاد يا اطمينان به شريك تامين بيان شده است و اعتماد به طور ساده اعتقادي در شركت است كه شريك زنجيره تامين شركت به شيوه اي سازگار عمل خواهدكرد و آنچه كــه شركت مي گــويد انجام دهد، شريك آن كار را انجام مي دهد. تعهد عبارتست از اعتقادي كه شركاي تجاري تمايل دارند براي حفظ كردن اين رابطه انرژي اختصاص دهند. يعني ازطريق تعهد شركاي متعهد منابعي براي حفظ كردن و پيشرفت اهــداف زنجي
ــره تامين اختصاص مي يابد. براي مثال شركاي زنجيره تامين نه تمايل دارند كه اطلاعات در مورد طرحها و برنامــه هاي آينده را به اشتراك بگذارند و همين طور اطلاعات در مورد نيروهاي رقابتي و R&D .شركاء تشخيص داده اند كه موفقيت بلندمدت آنها به قوي بودن ضعيف ترين شريك زنجيره تامين خودشان وابسته است.
روابطي كه به طور استراتژيك مهم و پيچيده بوده و براي مديريت كردن زنجيره تامين بايد به طور اشتراك مساعي، عمل شود. پيچيدگي مي تواند مالي باشد (مانند يك تعهد پولي مهم) يا تجاري باشد (مانند تكنولوژي وابستگي متقابل، فرايندهاي توليد مشترك، توسعه مشترك).
براي مثال 75 درصد تامين كنندگان هوندا در 150 مايلي كارخانه اُُهايو، ويرسويل قرار دارند. شركت وال مارت نمونه اي است كه اين ويژگي هاي مختلف طراحي ذكر شده را در يك زنجيره تامين موفق و موثر ادغام و تركيب كرده است. استراتژي رقابتي وال مارت تامين كالاهاي باكيفيت براي مشتريان خود در زمان و مكاني كه آنها مي خواهند و در يك قيمت رقابتي.
كليد و راهنما براي دستيابي به اين اهداف استراتژيك خصيصه طراحي زنجيره تامين يعني سيستم فرا بارانداز است: (كالايي كه از يك تاميـن كننده به انبار مي رسند از كاميون تامين كننده بارگيري شده و به كاميون هاي رهسپار به خارج يا بيرون رو بارگذاري مي شوند كه به موجب آن از ذخيره كردن و انبار اجتناب مي شود.) در سيستم فرابارانداز محصولات به انبارهاي وال مارت با يك مبناي پيوسته تحويل داده مي شوند و به فروشگاه ها بدون اينكه در موجودي قرار بگيرند توزيع مي شوند. كالاها از يك بارگيري بارانداز تا بارگيري بارانداز ديگر در ظرف 48 ساعت يا كمتر عبور مي كنند. اين سيستم به وال مارت امكان مي دهد كه كاميون هاي كامل و پراز كالا را بخرد در عين حال از هزينه جابجايي و موجودي نيز اجتناب نمايد.
39-2- يك چارچوب مفهومي
مديريت زنجيره تامين، همان طور كه امروزه عمل مي كند، از
بازاريابي، پشتيباني و توليد نشأت گرفته است. سه بعد در مورد مديريت زنجيره تامين وجود دارد.اين سه بعد عبارتند از:
(1) هماهنگي درون عملكردي (اداره فعاليت ها و فرآيندها در درون وظيفه پشتيباني يك شركت)؛
(2) هماهنگي فعاليت هاي بين عملكردي (از قبيل هماهنگي بين پشتيباني و مالي، پشتيباني و توليد، و پشتيباني و بازاريابي) همان طور كه آنها در بين زمينه هاي عملكردي شركت صورت مي گيرند؛
(3) هماهنگي فعاليت هاي بين سازماني زنجيره تامين كه بين شركت هايي كه از نظر قانوني جدا هستند در درون كانال جريان محصول مانند بين يك شركت و تامين كنندگان آن صورت مي گيرد. يك عامل متمايز در بين هريك از اين ابعاد عبارتست از مقدار كنترلي كه مدير بر جريان محصول براي دستيابي به هماهنگي دارد به گونه اي كه وسيله اي براي مديريت كردن ائتلاف وجود داشته باشد. براي اينكه اتحاد سالم و دست نخورده باقي بماند، پاداش هاي همكاري بايد مجدداً توزيع شوند. اين امر مستلزم انجام سه كار است:
• يك نوع وسيله اندازه گيري جديد ماوراء رويه هاي معمول حسابداري براي دربرگرفتن داده هاي بين سازماني و بيان آنها در واژه هايي كه تجزيه وتحليل منافع را آسان كند؛
• يك مكانيسم اشتراك اطلاعات براي انتقال اطلاعات مربوط به منافع وابسته به اشتراك مساعي درميان اعضاي كانال؛
• يك روش تخصيص براي توزيع مجدد پاداشهاي همكـاري به طريقي كه همه بخشها به طور عادلانه منتفع شوند.
نمودار 3-2: سه بعد زنجيره تامين
40-2- نقش طراحي شبکه در زنجيره تامين
تصميمات طراحي شبکه زنجيره تامين شامل نقش اجزاء تشكيل دهنده آن، محل ساخت، ذخيره¬سازي، نقل و انتقالات و تخصيص فضا و بازار به هر محصولي است. تصميمات طراحي شبکه اثر مهمي در ايفاي کار دارد، زيرا پيکربندي زنجيره تامين را مشخص کرده و در آن قيدهايي مي¬گنجاند که زنجيره¬هاي تامين ديگر نيز مي¬توانند براي کاهش هزينه¬ها يا افزايش قدرت واکنش استفاده کنند. تمامي تصميمات طراحي شبکه بر روي يکديگر تاثير گذاشته و اين مهم بايد هنگام اخذ تصميم مورد توجه قرار گيرد.
تصميمات مربوط به نقش هر محصول بسيار مهمند، زيرا قابليت انعطاف زنجيره تامين هنگام تغيير مطالبات را تعيين مي¬کنند. تصميم براي مکان و موقعيت ساختمان¬ها و تجهيزات تاثيري عميق و درازمدت بر کارکرد زنجيره تامين دارد، زيرا تعطيل کردن و يا تغيير مکان هزينه بسيار زيادي خواهد داشت. انتخاب يك موقعيت خوب مي¬تواند به زنجيره تامين کمک کند كه علاوه بر پايين نگه داشتن هزينه¬ها، واکنش¬هاي خوبي نيز از خود نشان دهد. هم
چنين تصميم در مورد تخصيص ظرفيت نيز تاثير مهمي بر کارکرد زنجيره تامين دارد. از آن جايي¬که تخصيص ظرفيت خيلي راحت¬تر از مکان مي¬تواند تغيير کند، تغيير ظرفيت اجازه مي¬دهد که براي سال¬هاي متوالي در يک مکان باقي ماند.