بخشی از مقاله
چکیده
سرمایه اجتماعی((social capital را میتوان مجموعهاي از عناصر نظیر اعتمادجمعی، هنجارها و شبکهها دانست که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضاي یک جامعه شده و در قالب آن همکاري تسهیل میگردد. شناخت سرمایه اجتماعی از عوامل مهم تغییرات اجتماعی محسوب میشود و نحوه بهرهبرداري از آن میتواند رهبران جامعه را در نیل به اهداف خود یاري رساند. به حرکت درآوردن سرمایههاي اجتماعی متروك، مؤلفهاي مثبت در راه تجمیع نیروها و تقویت همکاريها است و در فرآیند ایجاد تغییرات سیاسی ـ اجتماعی نقش قابل توجهی دارد. این نکته در انقلابها که خود از مصادیق مهم اینگونه تغییرات هستند جایگاه برجستهاي مییابد. چرا که انقلابها نیازمند مشارکت، آگاهی و اعتمادند و این همه جز به توانمندي رهبران انقلابی در شناخت سرمایه اجتماعی و استفاده بهینه از آن میسر نمیشود. در این نوشتار پس از تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی و ابعاد آن، با نگاهی استنباطی و مبتنی بر سیره نظري و عملی حضرت امام خمینی(ره) به بررسی رابطه رهبري ایشان و سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران و تحولات پس از آن میپردازیم. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که تأثیر ایشان در ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن چگونه بود؟
در پاسخ به این سؤال به اثبات این فرضیه خواهیم پرداخت که امام خمینی با بهرهگیري بهینه از عناصر و نهادهاي مذهبی، توانست سه مؤلفه اعتماد، انسجام و مشارکت را تقویت کرده و در نتیجه موفق شد سرمایه اجتماعی جامعه ایران را به طرزي مطلوب و در راستاي شکلگیري نظام جمهوري اسلامی ایران تقویت و مدیریت نماید.
واژگان کلیدي: امام خمینی، سرمایه اجتماعی، انقلاب اسلامی، مشارکت، اعتماد، انسجام، مردم
مقدمه
علل، چگونگی و پیامدهاي وقوع انقلاب اسلامی ایران از ابعاد گوناگون قابل بررسـی اسـت. در ایـن بـین
تأثیر امام خمینی به عنوان رهبر این انقلاب مذهبی و مردمی غیر قابل انکار است. تأثیري که نه تنها در جریـان مبارزات انقلاب خود را نشان داد، بلکه درتداوم محتواي انقلاب و اداره نظام برآمده از آن نیـز مـؤثر بـود؛ بـه
نحوي که اکثریت قریب به اتفاق رویدادها ودگرگونیهاي سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران در دوران انقلاب
کنگره ملی بررسی اندیشههاي فرهنگی و اجتماعی حضرت امام خمینی(ره)
2
و پس از آن در سایه اندیشه ها و اقدامات ایشان معنا و مفهوم مییابد. به عبارت دیگر انقلاب اسلامی ایـران و
نظام جمهوري اسلامی با نام و اندیشه امام خمینی پیوندي ناگسستنی یافته است.
دلیل اصلی این همنشینی را میتوان در شیوه مدیریت امام خمینـی در اداره جامعـه انقلابـی و پسـاانقلابی
ایران دانست. در این فرآیند، نقش ایشان در تقویت »سرمایه اجتماعی« به عنوان عاملی مؤثر در حفظ روحیه و
فضاي جامعه انقلابی ایران قابل توجه است. سرمایه اجتماعی در نگرشی کلی به معناي مجموعه روابط، شبکه-
ها، تعاملات، انجمنها، و مؤسساتی است که به واسطه هنجارها و ارزشهاي مشترك شکل گرفته و بر محـور
اعتماد جمعی، همکاري را تسهیل مینماید. این مفهوم گرچه در دو دهـه اخیـر در موضـوعاتی نظیـر توسـعه انسانی، حقوق شهروندي، ملتسازي، دموکراسیخواهی و.... رواج و کـاربرد بـیش تـري یافتـه اسـت،امـا در
حوزه هاي جامعهشناسی و ادبیات مرتبط با دگرگونی سیاسی، قدمتی در حدود نیم قرن دارد که در ادامه بـه آن
اشاره خواهد شد.
این مقاله در پی پاسخ به این پرسش کلی است که تأثیر رهبري امام خمینی بر سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی ایران و تحولات پس از آن چگونه بود؟ به این منظور پس از تبیین مؤلفههاي سهگانـه سـرمایه اجتماعی و ویژگیهاي آن، با تکیه بر تحلیل محتواي گفتارهاي امام خمینی به واکاوي اندیشـه ایشـان در ایـن باب خواهیم پرداخت. مدار این پژوهش گرد این فرضیه اصلی میگردد که امام خمینی به عنوان رهبري که هم
داراي ویژگیهاي رهبران بسیجگر و هم واجد خصـایص رهبـران سیاسـتگذار بـود، توانسـت بـا بهـرهگیـري
هوشمندانه از عناصر و دقایق مذهبی، سرمایه اجتماعی متروك جامعه ایران را به حرکت درآورد.
مفهوم سرمایه اجتماعی
مقوله سرمایه اجتماعی((Social capital را میبایست در قیاس با سایر انواع سرمایه درك نمود. سرمایه
فیزیکی با ایجاد و تغییرات در مواد، جهت شکل دادن به ابزارهایی که تولید را تسهیل میکند به وجود میآیـد
و از خصلتی ملموس و قابل مشاهده برخوردار است. سرمایه انسانی با تغییر دادن افراد براي کسب مهارتهـا
و تواناییهایشان پدید میآید و افراد را توانا میسازد تا به شیوههاي جدید رفتار کنند. سـرمایه انسـانی کـمتـر ملموس بوده و در مهارتها و دانشی که فرد کسب کرده تجسم مییابد. سرمایه اجتماعی حتّی کمتر از سرمایه
انسانی قابل اندازهگیري و درك بوده و در روابط میان افراد جریان مییابد. این نوع از سرمایه زمانی به وجـود میآید که روابط میان افراد به شیوهاي دگرگون شود که کنش جمعی را تسهیل کند.(کلمن، (46:1377
اگرچه در مذهب، فرهنگ و ادبیات بسیاري از ملل از جمله ایران اسلامی ریشههاي قدیمی این مفهـوم بـه
طرزي ماندگار و در قالب آموزههاي اخلاقی نظیر نوعدوستی، وحدت، مشورت، کمک به نیازمندان، صله رحم و... به وفور دیده می شوداما سرمایه اجتماعی به شکل امروزین آن و با صبغه اي جامعهشناسـانه نخسـتین بـار
توسط »جین یاکوب« و در کتاب »مرگ و زندگی شهرهاي بزرگ آمریکایی« در سال 1961 به کار گرفتـه شـد.
در دهه 1970 و 1980 توسط »جیمز کلمن« و »روبرت پاتنام« مورد استفاده قـرار گرفتـه و در نهایـت از دهـه
1990 با واگذاري نقش دولت به سازمانهاي محلی و تغییرات گستردهاي که در سطح نظام بینالملل1 به وجود
آمد مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفت.(شیروانی، (10:1385 »رابرت پاتنام«2 میتواند مدعی سهم زیادي از عمومی کردن این اصطلاح شود. او به طور خلاصه سـرمایه
اجتماعی را اینگونه تعریف میکند: »ویژگیهایی از سازمان اجتماعی چون اعتماد، هنجارهـا و شـبکه هـا کـه
می تواند کارآیی جامعه را از طریق تسهیل کنشهاي تعاونی بهبود دهند.)«فیلـد، .(12:1386 بـه تعبیـر»پاتنـام« ،
همکاري و تعاون داوطلبانه در جاییکه انباشت اساسی از سرمایه اجتماعی در قالب قواعد مبادله و شبکه هـاي
تعهد مدنی وجود داشته باشد به آسانی صورت می گیرد. در واقع تعریف او به پیوندها میان اعضاي یک شـبکه به عنوان منبع باارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا میشود.
»فرانسیس فوکویاما« سرمایه اجتماعی را مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش هاي غیررسمی مـیدانـد کـه
اعضاي گروهی که همکاري و تعادل میانشان مجاز است در آن سهیم هستند. (فوکویاما، (11:1379
این نوع از سرمایه حاصل تعاملات و هنجارهاي گروهی و اجتماعی نظیر اعتماد متقابل، تعامـل اجتمـاعی متقابل، گروههاي اجتماعی، احساس هویت جمعی و گروهی، احساس وجود تصویري مشترك از آینده و کـار گروهی در یک نظام اجتماعی است. ایده محوري آن را میتوان در واژه »روابط« خلاصه کرد که بـا عضـویت در شبکهها و مجموعه ارزشهاي مشترك عملیاتی میشوند.(فیلد، (10:1386
معمولاً کارآیی سرمایه اجتماعی در جوامعی که مرحله گذار از سنت به مدرنیته را طـی مـیکننـد و یـا در
وضعیتی غیر عادي به سر میبرنـد(انقـلاب، جنـگ، بلایـاي طبیعـی و...) خـود را نشـان مـیدهـد. چـرا کـه سیاستگذاران و تصمیمسازان با تکیه بر این قوه نامرئی جامعه است که میتوانند اقدامات تأسیسی، احیاکننده و اصلاحگرایانه خود را عملیاتی سازند.
با مطالعه آثار تولید شده در این موضوع به چارچوبی خواهیم رسید که محور اصلی این مقاله قـرار مـی-
گیرد. سرمایه اجتماعی از سه مؤلفه »اعتماد اجتماعی3«، »انسجام اجتماعی4« و »مشارکت اجتماعی5« تشکیل
شده است که با هم رابطهاي متقابل دارند.
»شبکه اعتماد6«بستري براي عملیاتی شدن مقوله اعتماد اجتماعی محسوب میشود. شـبکه اعتمـاد عبـارت است از گروهی که بر اساس اعتماد متقابل به یکدیگر از اطلاعات، هنجارها و ارزش هاي یکسانی در مبادلات بین خود استفاده میکنند. از این رو اعتماد بین اعضا نقش زیـادي در تسـهیل فرآینـدها و کـاهش هزینـههـاي مربوط به اینگونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد می تواند بین افراد یک گروه و یا بـین گـروههـا و سـازمان هـاي
مختلف به وجود آید.
-1 از جمله این تحولات می توان به فروپاشی شوروي و ناکامی ایدئولوژي هاي دولت گرا، گسترش رسانه هاي جمعی بـهویـژه اینترنـت و افـزایش
روابط غیردولتی افراد در قالب نهادهاي علمی، فرهنگی وا قتصادي و در مجموع فرآیند »جهانی شدن« اشاره نمود.
2- Robert Putnam 3- Social Trust 4 Social Cohesion 5- Partiwpation Social 6- Trust Network of
کنگره ملی بررسی اندیشههاي فرهنگی و اجتماعی حضرت امام خمینی(ره)
4
شبکه هاي اجتماعی امکان انتقال و انتشار اعتماد را فراهم می کنند. من به »شما« اعتماد دارم چرا که من بـه
»او« نیز اعتماد دارم و او مرا مطمئن ساخته که به شما اعتماد دارد. ....»اعتماد مسئلهاي است که در فرایند انتقال از روابط شخصی و غیررسمی بین افراد به اشکال نهادي و عمومی شده در فضایی که به وسیله قرارداد، قـانون
و مبادله متقابل انباشته شده محصور گردیده است.)«ازکیا و غفاري، .(283:1383 در هر جامعهاي که افرادش به
اشکال مختلف عضوي از گروه یا انجمن یا صنفی هستند، درصد اعتماد و مسئولیتشـان نسـبت بـه گـروه و
حتی بیرون گروه بسیار بیشتر می شود. کنتـرل اجتمـاعیِ آسـان تـر، حمایـت خـانوادگی و خویشـی، برقـراري
شبکه هاي فراخانوادگی (مثل صندوق هاي قرض الحسنه) و ایجاد فرهنگ مدنی قوي ، از فوایـد و نتـایج مثبـت سرمایه اجتماعی در جامعه است. اعتماد اجتماعی در میان تودههاي مـردم و نخبگـان فکـري جامعـه، پیشـبرد
برنامههاي توسعهگرایانه را تسهیل میکند و در بلندمدت به رفاه اقتصادي و امنیت فکري میانجامد.
....»اعتماد اجتماعی، هنجارهاي معامله متقابل، شبکه هاي مشارکت مدنی و همکاري موفقیـت آمیـز متقـابلاً
یکدیگر را تقویت می کنند. وجود نهادهاي همکاريجویانه کارآمد مستلزم مهارت هـا و اعتمـاد بـین اشـخاص می باشد؛اما آن مهارتها و این اعتماد نیز به نوبه خـود بـه وسـیله همکـاري سـازمانیافتـه تلقـین و تقویـت می شوند. هنجارها و شبکه هاي مشارکت مدنی به رفاه اقتصادي کمک می نمایند و به نوبه خود به وسـیله ایـن رفاه تقویت می شوند.)«پاتنام، .(309:1379 اعتماد اجتماعی سنگ بناي رابطه سالم در جامعـه اسـت و افـزایش
اعتماد متقابل می تواند به نحو قابل توجهی کارآیی یک نظام را بالا ببرد و اگر از حد فردي به سـطح اجتمـاعی
انتقال یابد، به عنوان یک سرمایه باارزش تلقی میشود.
»انسجام اجتماعی« بر توافق جمعی میان اعضاي یک جامعه دلالت داشته و ناظر بر میزان و الگـوي رابطـه متقابل بین کنشگران، گروهها و خردهفرهنگهـاي تمـایز یافتـه اسـت(ازکیـا و غفـاري، .(286:1383 انسـجام اجتماعی در یک حوزه تعاملی معین شکل و معنا پیدا می کند. »امیل دورکیم« احساسی را که در میدان تعـاملی
افراد به وجود می آید »عاطفه جمعی«1 می نامد. از نظر دورکیم عاطفه جمعی عمیق اکثراً طی مناسک جمعی بـه
وجود می آید و بدین نحو موجبات افزایش و تحکیم انسجام اجتماعی را فراهم می کنـد. (همـان، صـص-287 (286