بخشی از مقاله
چکیده
انقلاب اسلامی ایران در سال 1979میلادی منجر به سرنگونی رژیم پهلوی به عنوان متحد درجه اول آمریکا درخاورمیانه شد. این انقلاب علاوه برتغییرات گسترده داخلی اثرات بسیار مهم و تعیین کننده ای در سطح منطقه خاورمیانه و بین الملل گذاشت. آمریکا از سال ها قبل با توجه به اهمیت ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه و همچنین منابع سرشار انرژی و از طرفی برای مقابله با نفوذ شوروی در کشور های منطقه سعی در نفوذ در کشورهای منطقه خاورمیانه و به خصوص ایران به عنوان مرکز و قلب استراتژیک این منطقه داشته که این امر پس از کودتای 28 مرداد 1332 در ایران و از طرفی خروج نیرو های انگلیسی از منطقه خلیج فارس بیش از پیش محقق شد. انقلاب اسلامی ایران علاوه بر اینکه باعث به خطر افتادن و از بین رفتن منافع آمریکا در داخل کشور گشت، منافع غرب و آمریکا در سایر کشور های منطقه را به طور جدی تحت تاثیر قرار داد. در این پژوهش سعی شده است تا تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر رفتار سیاسی آمریکا در منطقه خاورمیانه به عنوان یک منطقه حساس و استراتژیک مورد بررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتار سیاسی آمریکا پس از انقلاب اسلامی به طور کلی، از جهت گیری در مقابل نفوذ شوروی و تفکر کمونیستی، به مقابله با صدور انقلاب اسلامی - به خصوص پس از فروپاشی شوروی - ، در منطقه و همچنین فراگیر شدن تفکر »اسلام سیاسی« به عنوان اصلی ترین تهدید کننده منافع غرب در منطقه تغییر کرده است.
مقدمه
ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم و تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب به دنبال نفوذ و حضور همه جانبه در منطقه مهم و حساس خاورمیانه بوده است. منطقه خاورمیانه با توجه به اهمیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود همواره محل کشمکش میان قدرت های بزرگ و امپریالیستی بوده؛ ایالات متحده آمریکا نیز بعد از جنگ جهانی دوم با دو هدف اصلی جلوگیری از نفوذ شوروی و تفکرات کمونیستی و دسترسی به منابع عظیم نفتی در منطقه غرب آسیا سعی در نفوذ و سلطه افکنی در این منطقه را داشته است.
ایران به عنوان کشوری با موقعیت ژئوپلتیک فوق العاده مهم، دارای خط مرزی با شوروی به عنوان رقیب غرب و آمریکا و از طرفی دارای سواحل، بنادر و گذرگاه های آبی حیاتی برای خطوط انتقال انرژی و بازرگانی و همسایگی با چندین کشور بزرگ، مهم و تاثیر گذار در تامین انرژی و نفت دنیا و همچنین منابع غنی و سرشار نفت و مواد اولیه مورد نیاز صنعت و از طرفی جمعیت قابل توجه و بازارهای مصرفی قابل ملاحضه، انتخاب مناسبی برای نفوذ و سلطه برای کشور های غربی و بخصوص آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بود.
از دید گاه رهبران آمریکا دولت ناسیونالیست دکتر مصدق به عنوان زمینه سازی توسعه طلبی شوروی قلمداد شد. بر اساس چنین پیش فرضی، مقامات آمریکایی درصدد بر آمدند تا استقلال و حاکمیت ایران را نادیده انگاشته و برمبنای برخی از ضرورت های نظام دو قطبی حکومتی را به قدرت برسانندکه دارای پیوند های موثر و همه جانبه ای با ایالات متحده باشد. »گازیوروسکی« در تبیین ماهیت دولت ایران در دوران بعد از کودتای 28 مرداد، از عبارت » دولت دست نشانده« استفاده نموده است. - متقی، 179 :1378 - 184
حضور و نفوذ کامل آمریکا در ایران پس از کودتای نظامی 28 مرداد 1332 و بر اندازی دولت دکتر مصدق و به قدرت رساندن محمدرضا پهلوی و ایجاد ساختار، دولت حامی - آمریکا - و
دولت پیرامون - حکومت شاه و دولت زاهدی - ، مسجل گردید که بر پایه این تغییر ایالات متحده آمریکا از ایران به عنوان یک ابزار در سیاست های خود استفاده کرده و سیاست های خاورمیانه ای خود را پی ریزی نموده است.
آمریکا تا سال 1970 میلادی با مداخله نظامی مستقیم در جهان سوم، انقلاب های ضد غربی را سرکوب می کرد؛ ولی واشنگتن پس از شکست در ویتنام نقش مقابله با خروج کشور های جهان سوم از حیطه غرب را به ژاندارم های منطقه واگذار کرد؛ ژاندارم منطقه خلیج فارس، شاه ایران عهده دار این وظیفه بود. - فضل اللهی، - 66:1377
دکترین نیکسون در مورد خاورمیانه که به دکترین دوستونی مشهور است نیز بیانگر همین نفوذ و سلطه غرب و آمریکا در ایران و برخی کشورها از جمله عربستان سعودی می باشد؛ در دکترین دوستونی بیان می شود که یک ستون سیاست های خاورمیانه ای آمریکا ایران و ستون دیگر آن عربستان سعودی می باشد که با توجه به ظرفیت ها و پتانسیل های خاص ایران از اهمیت بیشتری نسبت به عربستان برخوردار است از جمله این ویژگی ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
.1ایران همسایه شوروی بود و مرزهای طولانی با شوروی داشت؛
.2حدفاصل و حلقه متصل کننده سنتو و ناتو بود؛
.3هم پیمان آمریکا در پیمان سنتو بود؛
.4بر سراسر سواحل شمالی خلیج فارس تسلط داشت؛
.5دارای جمعیت مناسب بود؛
.6 تقویت نظامی رژیم شاه برخلاف عربستان،خطری برای اسرائیل - متحد غرب در منطقه - ایجاد نمی کرد؛