بخشی از مقاله

مقدمه

در طول تاریخ، ایران به علت اهمیت سوق الجیشـی و قـرار داشـتن بـر سـر راههـاي تجاري و سیاسی، همواره در مرکز توجه مهاجمان و حکومتهاي همسایه قرار می گرفـت.
در این میان خراسان بزرگ داراي نقش مهمی در معادلات سیاسی، اقتصـادي و اجتمـاعی بود که با روي کار آمدن سلجوقیان، اهمیت دو چندانی پیدا کـرد. نیشـابور یکـی از چهـار کرسی خراسان بزرگ و یکی از بزرگترین مراکز فرهنگی جهان اسلام در قـرون پیشـین به شمار می رفت. نیشابور در این دوره به شکوفایی اقتصادي رسید و سالها، یکی از مراکز تجاري مهم منطقه محسوب میشد.

با سلطه ایلات و حاکمان بیابانگرد سلجوقی بر ایران و نیشابور از قرن پنجم و ششـم هجري به بعد، اوضاع اقتصادي این نواحی به ویژه نیشابور دستخوش دگرگـونی شـد. در این پژوهش تلاش می شود وضعیت اقتصادي نیشابور، تأثیري که ورود قبایل سلجوقی بـر این شهر نهاد و نحوه تعامل سـاکنان شـهر بـا اقتصـاد حکومـت سـلاجقه بـزرگ از ورود سلاجقه و فتح آن به دست طغـرل سـلجوقی تـا دوران طـولانی مـدت حکومـت سـنجر سلجوقی بر خراسان پرداخته شود. هم چنین به این پرسش پاسخ داده شود که عوامل مؤثر بر تحول اقتصادي نیشابور در عهد سلاجقه کدامند؟

جغرافیاي تاریخی نیشابور

اوستا قدیمترین سندي است که از نیشابور یاد میکند و با واژه رئونت به معناي جـلال و شکوه از آن نام میبرد. احتمال می رود این واژه، بعدها به کلمه ریوند تبدیل شـده اسـت که هم اکنون بخشی از توابع نیشابور است.١ در برخی از متـون دوره اسـلامی، نـام دیگـر نیشابور ابر شهر آمده است. این لفظ در دورههاي قبل از اسلام به کار میرفت. سکههـاي مکشوفه، این موضوع را ثابت میکنند.٢

نیشابور در گذشته، یکی از بخشهاي چهارگانه خراسـان بـه شـمار مـی رفـت و داراي نواحی متعددي بود که در آثار مورخان و جغرافی دانان دوره اسلامی و مستشـرقان بـه آن

سال چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1392، شماره مسلسل 55 153

اشاره شده است. ابن حوقل در این باره میگوید:

نیشابور حدودي پهناور و روستاهاي آباد دارد و شهرهاي معروف آن عبارت هستند از: بوزجان، مالن، خایمند، سلومک، سنگان، زوزن، سبزوار، ترشـیز، خـان روان، آزادوار، خسروگرد، بهمن آباد، مزینان، دیواره، مهرجان، اسفراین، قوچان و ریوند و اگر توس در مجموعه نیشابور باشد، شهرهاي رادکان، طبـران، و نوقـان جزو این ولایت محسوب خواهند شد.٣

استخري نیز همه این شهرها را جزو نیشـابور آورده اسـت.٤ هـم چنـین، ابـن خردادبـه شهرهاي جام، و باخرز، جوین و بیهق را در ردیف شهرهاي نیشابور معرفی میکند.٥

نیشابور در منابع دوره هاي اموي و عباسی با نام ابرشهر آمده است. هـم چنـین در ایـن دوره، آن را ایران شهر هم نامیدهاند که شاید فقط عنوانی افتخاري براي ایـن شـهر بـوده است. به سبب آن که نیشابور یکی از چهار شهر کرسی نشین خراسان بود، لقـب ام الـبلاد را دریافت کرد.٦ در قرن سوم در زمان عبداالله بن طاهر به آن شادیاخ گفته اند. البته شادیاخ یکی از محلههاي اطراف شهر بود که عبداالله بن طاهر در آن قصري بنا نهاد.

در حمله غزها در سال 548 ه . ق، نیشابور غارت شد و اهالی شهر به شادیاخ رفتنـد و شادیاخ از نیشابور با اهمیتتر گردید. این لفظ نیشاوور نیز تلفـظ شـده اسـت کـه احتمـال می رود لهجه عامیانه آن سامان باشد.٧ حـاکم نیشـابوري نیـز نیشـابور و ابرشـهر را یکـی میداند و براساس آنچه که وي بیان میکند نیشابور در زمان شاپور اول بنیاد یافته است.٨

اصطخري درباره آبادانی و اهمیت نیشابور مینویسد:

نیشابور را ابر شهر خوانند این شهر در هامونی قرار گرفتـه و بناهـاي آن از گل باشد و دو شارستان دارد و قهندژ، ربض و شارستان آن آباد اسـت و مسـجد آدینه در ربض شهر است و شارستان را چهل دروازه است و ربض گرد بـر گـرد شارستان و قهندژ است و در خراسان هیچ شـهري بزرگتـر از نیشـابور نیسـت و

451 تأثیر سلجوقیان بر اوضاع تجاري – بازرگانی نیشابور

هواي نیشابور از دیگر هواهاي خراسان بهتر است.٩

همچنین ابن رسته در این باره مینویسد:

نیشابور شهري است هم صحرایی و هم کوهستانی که در یک طرف آن کـوه بلندي واقع شده و آب آشامیدنی آن از قناتهاي زیر زمینی است.١٠

ابن حوقل نیز درباره اهمیت نیشابور مینویسد:

در این شهر رود بزرگی است که باغ هاي شـهر و روسـتا هـاي زیـاد از آن سیراب می شوند در سراسر خراسان شهري در سلامت هوا و پهنـاوري عمـارت، تجارت، کثرت مسافر و قافله به پاي نیشابور نمیرسد.١١


بررسی اوضاع اقتصادي نیشابور در آستانه استیلاي سلجوقیان

بر اساس نوشته مورخان و جغرافی دانان مسلمان مانند ابن رسته، مقدسی، اصـطخري، ابن حوقل و یاقوت حموي محیط شهر نیشابور یک فرسنگ در یک فرسنگ بوده و بـازار، میدان و مغازه ها و کاروانسراهاي بسیاري داشته است که از لحاظ اقتصادي، انبارگاه مـال التجاره فارس، کرمان و هند؛ یعنی ولایات جنوبی و همچنین ري و جرجان و خوارزم بوده است. در این دوره؛ یعنی در قرون نخستین اسلامی، ایالات خراسـان بـه چهـار قسـمتو چهار ربع تقسیم میگردید. مرکز هر ربع، یکی از چهار شهر بزرگ نیشابور، مـرو، هـراتو بلخ بوددر. زمانهاي مختلف، یکی از این شهرها مرکـز تمـام خراسـان بـزرگ بـه شـمار میرفت.

نیشابور از زمان طاهریان به بعد به عنوان پایتخت انتخاب می گـردد و مـی گوینـد ایـن شهر از قاهره قدیم (فسطاط) بزرگتر و جمعیتش از بغداد بیشتر و از بصـره جـامعتـر و از قیروان عالیتر بوده و چهل و چهار محله، خیابان اصلی، مسجدي ممتاز و کتابخانه اي بـا شهرت جهانی داشته است و یکی از چهار شهر مهم امپراتوري خراسان بوده است.١٢
پس از مرگ طلحه بن طاهر در 215 ه . ق، عبـداالله بـن طـاهر بـه امـارت رسـید. او

سال چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1392، شماره مسلسل 55 155

نیشابور را به عنوان پایتخـت برگزیـد و بـه آبـادانی آن پرداخـت. بـه خصـوص بـه رونـق کشاورزي، حفر قنات، اصلاح آبیاري، احداث سـاختمانهـاي جدیـد و ایجـاد روسـتاهاي بسیار در منطقه همت گماشت. او شهر و قصر معروفی به نام شادیاخ بنا کرد. این شـهر در زمان او و خاندانش اهمیت فوق العادهاي یافت.١٣

در اوایل نیمه دوم قرن سوم هجري؛ یعنی در سال 259 ه . ق یعقـوب لیـث صـفاري نیشابور را تصرف کرده ولی پس از مرگ وي، عمرو لیث صـفاري در سـال 279 هجـري، نیشابوربهرا عنوان پایتخت برگزید و بر امارات شهر افزود. پس از عمرو لیث، خراسان بـه دست سامانیان افتاد. در زمان این سلسله، نیشابور پایتخت دوم بخارا به حساب میآمد. آن جا محل سکونت سپهسالار سامانی بود که امارت خراسان را بر عهده داشت و تنها ناحیـه مرکزي خراسان به شمار میرفت.١٤

پس از سامانیان حکومت به دست غزنویان افتاد. در این دوران نیشابور، مرکز ایالت بود و از غزنین تبعیت میکرد. بعدها نیشابور تحت تسلط سلجوقیان درآمـد. در سـال 429 ه .
ق، طغرل بیگ شهر را گرفت و پایتخت خود قرار داد. پس از این، شهر منزلت قبلی خـود را از سر گرفت، اما چون طغـرل در گذشـت جانشـین وي، آلـب ارسـلان دربـارش را بـه اصفهان برد ولی زمانهاي فراوانی را در نیشابور میگذرانید.

مقارن همین زمان؛ یعنی در سال 437 ه . ق که ناصر خسرو از این ناحیـه عبـور کـرد نیشابور را در اوج شهرت و اعتبار دید. رونق بازرگانی نیشابور به حدي بود که در سـرزمین عربستان تمامی داد و ستدهاي بازرگانی با سکههاي طلاي نیشابور صـورت مـیگرفـت.
نیشابور در زیر لواي حکومت سلاجقه به ویژه در دوران سلطنت ملکشاه سـلجوقی 465) ـ 485 ه . ق) به همت خواجه نظام الملـک طوسـی 485) ه . ق) وزیـر ملکشـاه، پیشـرفت علمی فراوانی کرد. مدرسه نظامیه که مانند دانشگاههاي کنونی بود در نیشابور بنیاد گردید و تعداد سیزده کتابخانه که مهمترین آنها پنج هزارجلد کتاب داشت به وجود آمد. به همین سبب این شهر، عنوان دارالعلم به خود گرفت و سال هاي متمـادي مرکـز تجمـع علمـا و دانشمندان کشور گردید.١٥ به طور کلی میتوان گفت که نیشـابور پـس از سـلجوقیان تـا

651 تأثیر سلجوقیان بر اوضاع تجاري – بازرگانی نیشابور

حمله مغول، پیوسته دارالملک و مرکز ایالت خراسان بزرگ بوده است.


بررسی وضع اقتصادي مردم نیشابور در عهد سلجوقیان

با توجه به اینکه خراسان دوره سلجوقی گرفتار درگیريهاي خارجی و نابسامانیهـاي داخلی بوده است، میتوان به دشواري اوضاع اقتصادي مردم نیشـابور پـی بـرد. از مطالعـه منابع چنین برمیآید که فرآوردههاي احشام، بخش عمدهاي از نیازمنديهاي مردم نیشابور را تأمین میکرد.١٦

قبل از هجوم سلجوقیان به خراسان، نیشابور داراي تمدن شهري پـر رونـق و اقتصـاد روستایی پیشرفتهاي بود. در اثر منازعاتی که در نیشابور به وقوع پیوسـت، ایـن سـرزمین گرفتار زیانهاي مادي و معنوي گردید.١٧ در زمان هجوم سلجوقیان، نیشـابور بـه عنـوان یکی از شهرهاي ثروتمند خراسان از رونق افتاد. تجارت هند و چین از مسیر نیشابور داراي اهمیت فراوانی بود و نیشابور تا زمان ویرانی آن در سالهاي 556 - 548 ه . ق به عنوان پایتخت دوم سلسلههاي متوالی آن ناحیه به شمار میرفت.١٨

رسم اقطاع و وجود املاك بزرگ در عهد سلجوقیان به شدت ادامه داشت. ایـن رسـم در نیشابور نیز اجرا می شد و سرنوشت روستاییان را تحت تأثیر قرار مـیداد. در قـرنهـاي پنجم و ششم ه.ق، عوارض و خراجهاي ویژه و تازه فئودالی متداول شد که روستاییان بـه نفع صاحبان اقطاع میپرداختند. به عنـوان مثـال، هدیـه اجبـاري روسـتایی بـه مقطـع در صورت تولد پسر یا عروسی و عوارض گوناگون دیگري کـه صـاحب اقطـاع بـراي انجـام وظیفه در برابر سلطان از روستاییان میگرفت.١٩

به طور کلی، شرایط آن روز حاکم بر خراسان و نیشابور بیانگر آن اسـت کـه مـردم از نابسامانیهاي اقتصادي و اجتماعی رنج میبردند. سلجوقیان تازه مسلمان بـا گرویـدن بـه مذهب تسنن داعیه عدل و انصاف داشتند اما در نواحی تحت سلطه آنـان ماننـد نیشـابور، مردم در فقر و تنگدستی به سر میبردند و از جور و ستم آنـان و کارگزارانشـان در امـان نبودند. قتل، غارت و چپاول امري عادي به شمار میرفت. با این که سلطان سنجر، ملـک

سال چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1392، شماره مسلسل 55 157

شرق خوانده می شد و به دیانت و عدالت تظاهر می کرد، ولی به گفته راوندي »خراسان را در دست غلامان و ترکان خویش واگذاشته بود و آنان به ستم به رعایا، بی رحمیهـا آغـاز کردند.«٢٠

این بیدادگريها در خراسان، نیشابور و در تمام قلمـرو سـنجر، صـداي مظلومـان را در سینه خفه میکرد. این قوي دستان بودند که هر وقت دلشان میخواسـت ولایـت را امـن میکردند و هر وقت که صلاح میدیدند نا امن و خـراب مـیسـاختند. در بیشـتر منـاطق، دعواي کوچکی که بین نوکرهاي دو محتشم روي مـیداد بـه غـارت و خـونریزي پایـان ناپذیري منجر میشد. در واقع در نیشابور به اندك بهانهاي ممکـن بـود، بـین محلـه هـا و قصبه ها جنگ روي دهد و چه بسا از دو طرف عده زیادي کشته میشد.٢١ تجـاوزگران بـه میل خویش و به نام فرمان ملک شرق، ضعیفان را غارت میکردند.٢٢ در این درگیريهـا، آسیب واقعی فقط به درماندگان و ضعیفان می رسید که غارت میشـدند و نمـیتوانسـتند دست به غارت بگشایند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید