بخشی از مقاله
چکیده:
بر اساس مستندات تاریخی موجود اصفهان، یکی از شهرهای کهن ایران است که سابقه استقراری آن به هزاره چهارم قبل از میلاد باز میگردد. این شهر در ارتفاع 1500 متری از سطح دریا قرار دارد. دو عامل مهم باعث رشد و رونق اصفهان شده است: یکی رودخانهی زاینده رود به عنوان پر آبترین رودخانه بخش مرکزی ایران و دیگری، موقعیت ویژه جغرافیایی این شهر. در واقع، قرار گرفتن این شهر در میانهی راههای مراکز بزرگ بازرگانی قدیم، یعنی دمشق و حلب در مغرب و سمرقند و بخارا در مشرق. همچنین موقعیت مرکزی آن در خاک ایران موجب شده است تا به عنوان پایتخت دو سلسلهی نیرومند سلجوقی و صفوی برگزیده شود.
سلسله سلجوقی را میتوان مهمترین دولتی دانست که به دست ترکان؛ و توسط طغرل در سال 429 هجری قمری تأسیس شد. اصفهان در قرن پنجم هجری، پایتخت سلاطین بزرگ سلجوقی شد. در این دوره، این شهر از بزرگترین شهرهای آباد و بزرگ آن زمان و مرکز سیاسی و فعالیتهای علمی حکومت سلجوقی گردید. در این پژوهش کوشش میشود تا با مطالعه دقیق منابع مکتوب تاریخی و جغرافیایی، راههای ارتباطی و بلوکات این شهر در دوران سلجوقی بازشناسی شده و روشن شود که این مسیرهای ارتباطی تاریخی، اشاره شده در منابع در حال حاضر کارایی و عملکرد خود را به صورت قبل حفظ نمودهاند یا با گذشت زمان به فراموشی سپرده شده و مسیرهای دیگری جایگزین آنها شده اند. این پژوهش بیشتر بر اساس بررسی و مطالعهی منابع مکتوب میباشد و برای تکمیل اطلاعات نیز، کمی از شواهد باستانشناختی هم استفاده شده است.
واژگان کلیدی: اصفهان، سلجوقیان، وجه تسمیه، راهها، بلوکات، قلعهها، حصارها
مقدمه:
اصفهان از صدر اسلام نقشمهمّ ی درتحوّلات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور داشته و در دورههایی از جمله عصر سلجوقی به عنوان مرکز حکومت برگزیده شده است. در عصر سلجوقی، گسترش راههای ارتباطی اصفهان با نواحی دیگر به منظور سهولت مبادلات و دسترسی به تمامی قلمرو حکومت ضرورت بیشتری یافت. به تبع آن، بر شمار بناهای خدماتی، نظامی و تجاری میانراهی افزوده شد؛ چنان که بناهای قدیمی بازسازی و بناهایی نیز از نو ساخته شد؟ اصفهان از مراکز مهم شهری و خاستگاهتحوّلات مهمّی در دوران اسلامیبود. طغرل اوّل سلجوقی در سال442 هجری، اصفهان را محاصره و تسخیر کرد و بهمدّت12 سال به عنوان اقامتگاه خود برگزید.
آلبارسلان و ملکشاه نیز اصفهان را به پایتختی برگزیدند. اصفهان در عصر ملکشاه به نهایت وسعت، عظمت و ثروت رسید.ویژگیهای جغرافیایی شمال اصفهان و رشته کوههای کرکس در شمال آن سبب شد در دوران اسلامی، ارتباط اصفهان و مناطق شمالشرقی، شمال و شمالغرب مانند نایین، اردستان، خراسان، کاشان،قم، ری،تبرستان،گلپایگان، همدان، آذربایجان و مرکز خلافت عباسیان، یعنی عراق، از چند مسیر یا شاهراه برقرار شود اطّلاعات اولیه در این پژوهش، به روش×اسنادی×گردآوری شده و تدوین یافتههای اسنادی به روش تحلیل صورت گرفته است؟
پیشینه پژوهش:
در نوشته های نویسندگانی چون ابن حوقل، ابن خردادبه، ابن رسته، شاردن و تاورنیه به راههای ارتباطی و جغرافیای تاریخی شهر اصفهان اشاره شده است. همچنین ماکسیم سیرو در کتاب خود .1949 - م - کاروانسراهای ایران و کاروانروهای میان راهی را نام برده. آقای امیرحاجلو نیز در خصوص مراکز سکونتی در حاشیهی شمالی دشت اصفهان در این مناطق به بررسی پرداخت و اطلاعات قابل ملاحظهای به ثبت رسانده است.در رابطه با کاروانسراهای رباط سلطان و چاه سیاه در کتاب راههای باستانی ناحیهی اصفهان و بناهای وابسته به آنها در رابطه با راهها و بلوکات اشاراتی شده است.
وجه تسمیه اصفهان:در رابطه با وجه تسمیه اصفهان باید گفت:اصفهان در دوران هخامنشی "گی" نامیده شده و "پاراتیکا" که آنرا فریدن داشتهاند از نواحی مشهود و آبادان منطقه بوده است. هرتسفلد نوشته است، اصفهان نام بلوکی از ولایت "پریتکان" و نام شهر "گبی" بوده است. گبیها بعدها "گی" و سپس عربی شده، به "جی" تبدیل یافت. در سدهی .2م نام این استان و شهر مرکز آن "گبی و اسپدانا- اسپیدان"، در نقشه بطلمیوس جغرافیانویس یونانی دیده میشود . سپس میگوید واژه اصفهان روی ریشهی اسپاهان قرار گرفته که خود شامل "سپاه" به معنی ارتش و "هان" نام جایگاه، یعنی جای سپاه است.
وی "اسپدانا"ی پارسی روزگار هخامنشی را از کتاب "ارتستنس" مدیر کتابخانهی اسکندر مقدونی برداشته بود، در یک نقشهی جهاننما، که 100 سال پیش از بطلمیوس ترسیم شده است. این نام به گونهی ساسانی سِپانه"" یعنی سپاهان نوشته شده و معنی آن، جایگاه سپاهیان است - افشارسیستانی، . - 191 : 1391نامهایی که در طول تاریخ بر شهر اصفهان اطلاق شده متعدد است که برخی از آنها عبارتاند از:اسپاهان، اصفهان، سپاهان، انزان، گابیان، گابیه، جی، اسبهان، اسفاهان، اصبهان، و در کتب تاریخی گابایاکی و در دایرهالمعارف فرانسه اسپیدان و در نوشتههای بطلمیوس آپادان و آپادانا و در برهان قاطع یهودیه، دارالیهودیه آمده است - سعیدیان، - 899 : 1369 و در جای دیگر اشاره شده است که آسپادانا 1، به معنی معسکر و جای سواران است، در لغت آریا سپه نوشته شده که به معنی سپاه و سپاهی و سوار است و آسپادا یعنی محل سپاهیان - بیات، :1384 . - 67
مطلب بالا میرساند که این نام با سپاه و سپاهیگری بستگی داشته است. واژه سپاه در پارسی باستان به معنی اسب نیز آمده است، زیرا اسب جز کار سپاه بوده است؛ چنانکه یاقوت حموی آورده است: »اصفهان یا اسپهان از کلمه اسباه است که به معنی سپاه و سگ میباشد.« و همین منطقه اصفهان را جایگاه سپاهیان دانسته است.اسب نزد آریاها با ارزش بوده و بسیاری از بزرگان و یا نامآوران ایرانی به نام اسب نامگذاری میشدهاند، مانند: گشتاسب، لهراسب، جاماسب . بیشتر پژوهشگران و نویسندگان بر این باورند که چون این منطقه در پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانی، مرزک گِرد آمدن سپاه بوده و سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند: کرمان، فارس،خوزستان، سیستان در این منطقه گرد آمده و به سوی میدان نبرد رهسپار میشدند آنجا را "اسپهان" گفته و سپس عربی شده و به گونهی "اصفهان" درآمده است. اما استان اصفهان دارای واژگانی کهنتری است، که با نام کنونی آن پیوندی ندارد، مانند: انزان، گابیان، گابیه، گابا، گبی، گی، جی - افشارسیستانی، . - 188 : 1391
در رابطه با وجه تسمیه اصفهان به اسم اصبهان اختلاف نظر وجود دارد. مورخان گفتهاند نامیده شدن این شهر به اسم اصبهان بن فلوج بن لنطی بن یونان بن یافث. ابن کلبی گوید: »نامیده شده به اسم اصبهان بن الفلوج بن سام بن نوح.«ابن درید گفته : »اصبهان مرکب است از اصب و هان و "اصب" به معنی سوار و "هان" به معنی شهر است یعنی شهر سواران« و در عربی به عکس یعنی نوشته است اصب به معنی بلد و هان به معنی سوار است. گویا غلط کاتبی است. دیگری گفته است اصب به لغت عجم به معنی فرس و هان علامت جمع است پس معنی آن سواران خواهد بود و اصبهی سوار است - اعتماد السلطنه، . - 88 :1367در فرهنگ معین معنای کلمهی اسپهان یا اصفهان چنین آمده است: اسپهان = اصفهان؛ نام آهنگی است در موسیقی - معین، . - 290 : 1375
هسته اولیه و شکلگیری شهر اصفهان
منطقه استراتژیک و ارزشمند اصفهان روزی پایتخت ایران به شمار میرفته است و در دوران عیلامی، استان کنونی اصفهان یکی از ایالتهای کشور انزان یا انشان بوده است. اصفهان در دوران هخامنشی آباد بوده و یکی از ایالتهای آن خاندان به شمار میرفته و ایالت انزان و مرکز آن؛ به نام »گابیان، گابا، گاد، گای« تبدیل یافته و جای زندگی پادشاهان هخامنشی بوده است . ابناثیر بنای اصفهان را مربوط به روزگار قبل از هجوم اسکندر مقدونی به ایران یعنی عهد پیشدادیان میدانست وی عقیده داشت که مرکز یکی از حکمرانان بود چون دولت اشکانی روی کار آمد اصفهان در تصرف اشکانیان بود. اردشیر که بر اشکانیان غلبه یافت این منطقه را به تصرف خود درآورد - سعیدیان، :1369 . - 899
جغرافیدانان، در خصوص شهر اصفهان اختلاف نظر دارند . برخی بر این اعتقادند که این همان شهری است که قدیم، یونانیان به اسم »هقاتوم پیلوس1« یعنی شهری که »صد دروازه« دارد، نامیده اند که پایتخت پارتها بود. دیگران به مطلب دیگر معتقدند که این گفته مقبولتر باشد و آن این است که این شهر همان شهر »اسپادانه2« است که بطلمیوس از آن یاد کرده است، زیرا شباهت نام اسپادانه به اصفهان و موقعیت اسپادانه از لحاظ جغرافیای قدیم، هیچ شک و شبههای باقی نمیگذارد که این همان اسپادانه است که اصفهان شده است - اولیویه، 113-112 :1371؛ نیز نک. اعتماد السلطنه، . - 118 :1367
در دوران اشکانی این منطقه تابع آن دولت بوده و حکمران آن عنوان شاه داشته است . در دوران ساسانی، استان اصفهان جایگاه فرمانروایی و سکونت اسپوهران یا اعضای هفت خاندان بزرگ ایرانی بوده است و از دیدگاه دفاعی و نظامی، مرکز سپاه بوده است - افشار سیستانی، . - 186 : 1391 هقالوم پیلوس بر حسب تحدید قدما، در عرض سی و هفت درجه و پنجاه دقیقه بوده، و سه منزل بیشتر از ایالتی است که در مشرق دریای خزر بوده و بعد نداشته است. حدود این ایالت را تا جانب کوههایی که در جنوب شرق استرآباد واقع است، قرار دادهاند. برخلاف، اسپادانه را زیاد دورتر و در عرض سی و سه تحدید کردهاند، و این بسیار با تحدید متأخرین که در کمال دقت رصد شده، اختلاف دارد. پس اصفهان همان اسپادانه است - اولیویه، . - 113 : 1371