بخشی از مقاله
تاثیرات روانشناسی رایانه بر کودکان ونوجوانان
اعتیاد به رسانه، از جمله رایانه از نظر تابلوی بالینی تا حدودی مشابه اعتیاد به مواد مخدر است. هر چند این جمله به آن معنی نیست که هر آن چه در اعتیاد به مواد مخدر وجود دارد، در وابستگی به رایانه نیز وجود دارد، اما الگوی کلی اعتیاد به رایانه شبیه اعتیاد به مواد مخدر است.
چرا؟
زیرا نوعی عادت در فرد ایجاد میکند که در صورت قطع، نیاز به مواجهه مجدد به وجود میآورد. از طرفی فعالیت و عملکرد شغلی و اجتماعی فرد را مختل میکند.
آسیبهای جسمانی کاربران چیست؟
بچههایی که از رایانه زیاد استفاده میکنند دچار مشکلات استخوانی و مفصلی مختلفی میشوند و اگر بین ساعات استفاده وقفه نیندازند به مرور زمان به سمت انجماد میروند. یعنی از قالب انسانی که باید انعطاف داشته باشد، به مجسمهای تبدیل میشوند که ابتدا مومی و بعد از مدتی خشک میشود.
فارس: از طرفی نشستن مداوم پای رایانه موجب کم تحرکی و افزایش وزن نیز میشود.
خرازیها: بله، چاقی هم میتواند تبعاتی برای کاربران داشته باشد. به هر حال کودکانی که به مدت چندین ساعت از رایانه استفاده میکنند تحرک کمتری نسبت به سایر همسالانشان دارند.
به نظر میرسد که حافظه کودکانی که از رایانه استفاده میکنند کارآیی دیگر کودکان را ندارد.
وقتی مطالب با روشی غیر از رایانه آموزش داده میشود، یادگیرنده را وادار به استفاده از حافظه میکند. یعنی نیروی حافظه از طریق آموزشهای غیر رایانهای تقویت می شود چرا که کودک باید ببیند، بشنود، آنها را به خاطر بسپارد و تمرین کند. کسانی که با رایانه کار میکنند و تنها با چند اشاره به آنچه میخواهند دسترسی پیدا میکنند، ممکن است حافظهشان خیلی فعال نشود.
منظورتان این است که در آموزشهای غیر رایانهای حافظه فعال میشود؟
بله، قوه حافظه و قدرت یادآوری در یادگیری با رایانه کمتر از آموزش بدون رایانه میشود. به عبارتی دیگر بچههایی که با رایانه کار میکنند قدرت حافظه انسانیشان آرام آرام به قدرت حافظه رایانهای تبدیل میشود. در واقع بچه کم حافظهای میشود که حافظه رایانه جایگزین حافظه او شده تا به جای ثبت اطلاعات در حافظه به رایانه متکی باشد.
اما روش کار با رایانه در برخی مدارس کشور وجود دارد. بالاخره کدام یک بهتر است؟
هر دو روش مزایا و مضراتی دارند و نمیتوان به صراحت گفت که کدام یک بهتر است.
یکی از دلایل استفاده کودکان از رایانه، فعالیتهای هنری مانند نقاشی است. استفاده از این ابزار با نقاشی سنتی چه تفاوتهای روانشناختی دارد؟
بچههایی که بر پهنه کاغذ نقاشی میکنند، ضمن تقویت و مهارت دستها میتوانند تخیلشان را نیز روی کاغذ بیاورند. از طرفی آنهایی که با رایانه کار میکنند، قدرت مانورشان بیشتر است چرا که میتوانند چند بعدی کار کنند. بنابراین کار کردن با رایانه از نظر نقاشی و تجسم بخشیدن به اجسام، قدرت اجرایی بیشتری میدهد و از این منظر موجب شکوفایی بیشتر خلاقیت در کاربران میشود.
چه مشکلات دیگری این کودکان را تهدید میکند؟
: به طور قطع نوری که از صفحه نمایشگر رایانه ساطع می شود، موجب عیوب انکساری عدسی هر دو چشم میشود. اگر کاربران یکسری اصول بهداشتی و پیشگیرانه را رعایت نکنند علاوه بر ابتلا به مشکلات مفصلی و استخوانی، ممکن است زودتر از زمان پیشبینی شده نیاز به عینک پیدا کنند. البته همه کودکانی که از رایانه استفاده میکنند دچار این مشکل نمیشوند اما جمعیت قابل ملاحظهای از این کودکان دچار عیوب انکساری در عدسی چشمشان میشوند.
یکی از آسیبهایی که کودکان معتاد به رایانه با آن مواجهند، عدم برقراری تعامل مناسب با اطرافیان است. دلایل آن را بفرمائید.
این کودکان کم کم یاد میگیرند که رایانه را جایگزین چیزهای زنده و غیر زنده کنند. در واقع توانمندیهای روانشناختی در این بچهها رشد لازم را نمیکند زیرا این توانمندیها در پرتو تعامل با خانواده مشکل میگیرد. بعد از مدتی تعامل کودک تقریباً به حالت یکطرفه در میآید. یعنی کودک داده وارد میکند و بازخورد کمی از رایانه میگیرد. زیرا ارتباط او در دنیایی خشک و مکانیکی است.
با این مقایسه باید گفت که این کودکان در دراز مدت دچار انزوا میشوند.
بله، این کودکان در ارتباط مؤثر با دیگران دچار ضعفهایی میشوند. تجربه نشان داده که کودکانی که از شهرها دور هستند ارتباط بهتری با اطرافیان برقرار میکنند زیرا در آن مناطق کار با رایانه کمتر است در عوض بچههایی که در جوامع شهری زندگی میکنند به دلیل استفاده زیاد از رایانه در برقراری ارتباط با اطرافیانشان مشکلات بیشتری دارند.
در مورد بازیهای خشن رایانهای چطور؟
برخی اختلالات روانی مانند شب اداری در پی استفاده زیاد از رایانه مخصوصاً بازیهای خشن و تصاویر نامناسب به وجود یا تشدید میشود. خوبیها یا ترسهای کودکانه دیگر پیامد بازیهای خشن رایانهای است. ممکن است این تصاویر وارد رویاهای شبانه کودکان شده و به کابوسهای شبانه آنها تبدیل شود.
آیا خطرات روانی جدی کودکانی را که از رایانه به مدت طولانی استفاده میکند تهدید میکند؟
بله، در پی انزوای کودکان، افسردگی حاصل میشود که اگر افسردگی این کودکان عود کند، آنها دچار تمایلات خودکشی میشوند. فیلم «آدم آهنی» به مسئله اعتیاد نوجوانان به بازیهای رایانهای اشاره میکند که توصیه میشود والدین و نوجوانان حتماً آن را ببینند.
آیا این ادعا درست است که اشتغال بیش از حد والدین میتواند موجب پرداختن کودکان به رایانه شود؟
بله، کاملاً چند دهه است که بر ارتباطات والدین و فرزندان در خانه تأکید میشود. تکنولوژی موجب شده تا حضور سر سفره غذا کمتر شود. از طرفی شرایط اقتصادی باعث شده تا والدین یک یا دو نوبت کار کنند. با توجه به غیاب والدین از خانه یکی از مشغلههایی که بچهها در خلوت خودشان پیدا میکنند، مواجهه با رایانه است که این مسئله میتواند تبعات منفی به بار آورد.
به دلیل عدم نظارت والدین؟
بله، ممکن است کودک سر از سایتهای غیر مجاز درآورد. البته بخشی از خطر این رفتار به دلیل عادتی شدن کودک است. زیرا او در دنیایی خودساخته و رایانه ساخته زندگی میکند نه در جهانی که والدین ساختهاند.
اما ترس از دست دادن امتیاز مانع از این رفتار میشود.
خرازیها: به هر حال باید توصیه شود هر از گاهی بازی را رها کنند یا دست کم برای دقایقی به نقطهای دیگری خیره شوند و خودشان را کمی حرکت دهند. باید مدیریت زمان را به کودکان آموخت. باید به آن ها یاد دهیم که از تمام اوقاتشان برای رایانه استفاده نکنند. چرا که تفریح در مصرف محصولات رسانهای خلاصه نمیشود.
کنترل مستقیم والدین به صورت اعمال فشار برای جلوگیری از کار با رایانه چه عواقبی دارد؟
این رفتارها دافعه ایجاد میکند و کودک را برای استفاده بیشتر از رایانه ترغیب میکند، آموزشها باید غیر مستقیم باشد. بهترین شیوه رویارویی این کودکان با کودکانی است که از رایانه زیاد استفاده کردهاند و دچار تبعات منفی آن شدهاند. وقتی کودکان همسالان خود را میبینند، تأثیر بیشتری نسبت به خواندن مقاله یا نوشته پیدا میکنند. متأسفانه آموزشها در برخی کشورها از جمله کشور ما متمرکز بوده بر تبعات منفی رسانه و رایانه در حالی که باید در این زمینه دیدی کاملاً منصفانه داشته باشیم.
به هر حال زمانی تلویزیون هم در خانهها نبود اما امروز 2 یا چند تلویزیون در خانهها موجود است. در مورد رایانه هم همینطور است. بر همین اساس باید طی سالهای آتی علاوه بر رایانه مرکزی، تبلتها و پدها را هم اضافه کنیم.
فارس: ناتوانی برخی والدین در استفاده از ابزار رایانهای میتواند به آسیبهایی که کودکان معتاد به رایانه دارند، دامن بزند؟
۱۰۰درصد. برخی والدین مفهوم تالارهای گفتوگو را نمیدانند. این متأسفانه ضعف بزرگی است که والدین را از دنیایی که کودکانشان در آن بسر میبرد دور میکند.
کودکانی که ساعات بیشتری را صرف تماشای تلویزیون یا استفاده از رایانه میکنند بیشتر با مشکلات و اختلالات روانی مواجه میشوند. این متخصصان میگویند: روزانه بیش از دو ساعت تماشای تلویزیون یا انجام بازیهای رایانهای خطر ابتلا به اختلالات روانی را در کودکان افزایش میدهد.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، پژوهشگران می گویند نتایج تحقیقات جدید آنان نشان می دهد انجام بازی های رایانه ای و یا تماشای تلویزیون به مدت بیش از دو ساعت در روز می تواند کودکان را در معرض مشکلات روانشناختی زیادی قرار دهد.
پژوهشگران انگلیسی این تاثیر را بدون در نظر گرفتن چگونگی فعالیت کودک در ساعات دیگر روز کشف کرده اند.
دکتر آنژی پیج از دانشگاه بریستول گفت: ‘می دانیم که فعالیت بدنی برای سلامت روانی و جسمی کودک لازم است و شواهدی نیز وجود دارد که تماشای تلویزیون و رایانه با بروز رفتارهای منفی مرتبط است.’
وی افزود: اما مشخص نیست که آیا فعالیت بدنی زیاد می تواند میزان زیاد تماشای تلویزیون در کودکان را جبران کند یا خیر.
پیج و همکارانش بیش از هزار کودک ۱۰ و ۱۱ ساله را مورد بررسی قرار دادند. در مدت هفت روز این کودکان به پرسشنامه ای در مورد مدت زمانی که روزانه صرف تماشای تلویزیون یا بازی رایانه ای می کنند پاسخ دادند. همچنین در پرسشنامه ای دیگر وضعیت روحی خود مانند مشکلات عاطفی ، رفتاری و مرتبط با همسالانشان را شرح دادند.
محققان در عین حال با استفاده از یک سرعت سنج میزان فعایت این کودکان را اندازه گیری کردند.
به گفته پژوهشگران احتمال بروز مشکلات مهم روانشناختی در کودکانی که روزانه بیش از دو ساعت پای تلویزیون می نشینند ۶۰ درصد بیشتر از کودکانی است که زمان کمتری را صرف تماشای صفحه تلویزیون و یا رایانه می کنند.
نتایج این تحقیقات در نشریه طب کودکان منتشر شده است.
محققان بدون در نظر گرفتن جنسیت، سن، مرحله بلوغ و یا میزان سطح سواد و یا وضعیت اقتصادی این تاثیر را مشاهده کردند.
محققان معتقدند اگر کودکان علاوه بر تماشای زیاد تلویزیون، یک ساعت در روز را صرف ورزش نکنند، دچار مشکلات روانشناختی بیشتری خواهند شد.
با این حال به نظر نمی رسد ورزش و فعالیت بدنی عواقب روانشناختی تماشای تلویزیون را جبران کند.
محققان همچنین دریافته اند که خود زمان بی تحرکی با سلامت روانی مرتبط نیست. بلکه آنچه که در این مدت بی تحرکی انجام می شود با اهمیت است. چرا که به گفته پیج فعالیت هایی مانند مطالعه و انجام تکالیف مدرسه چنین تاثیر منفی از خود بر جا نمی گذارد.
این محققان به وجود محدودیت های متعددی در مطالعه خود از جمله احتمال اینکه کودک در هنگام پرکردن پرسشنامه فعالیت های خود را به درستی به خاطر نیاورده باشد، اذعان دارند.
از سوی دیگر دکتر توماس رابینسون از دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد که در این پژوهش شرکت نداشته می گوید: این مطالعات برای مشخص کردن اینکه آیا ارتباط بین زمان تماشای تلویزیون و یا بازی رایانه ای و سلامت روانشناختی واقعا یک رابطه علت و معلولی است، کافی نیست.
دکتر پیج تصریح کرد: احتمال ابتلا به مشکلات روانی جدی و مهم در بین کودکانی که بیش از دو ساعت در روز مقابل صفحه تلویزیون یا رایانه مینشینند، ۶۰ درصد بیشتر از سایر همسالانشان است. اگرچه تحرک بدنی در کاهش ابتلا به بیماریهای روانی موثر است، اما در صورت تماشای زیاد تلویزیون این فاکتور هم بیتاثیر میشود.
«تأثیرات مثبت» بازیهای رایانهای بیشتر به ارتقای قابلیتهای ذهنی و افزایش مهارتهای روانی معطوف است اما «تأثیرات منفی» این بازیها که شناخت آنها برای مقاومت و مقابله در برابر اثرات آن از لازمههای شناختی خانوادههای ایرانی است، به مسائلی از قبیل خشونت در بازیها، ترس و اضطراب، یادگیری الگوهای نادرست ذهنی و رفتاری و همچنین اعتیاد به بازیها اختصاص دارد.
«دکتر مسعود نصرتآبادی» هماکنون ریاست مرکز توانمندسازی انسان پارند را برعهده دارد. تخصص وی روانشناسی سلامت است و عضو انجمن روانشناسان آمریکا میباشد. ایشان یکی از پایهگذاران درمانهای تکنولوژیک در ایران است. وی همچنین مدرس بنیاد «بیوفیدبک» اروپا در زمینههای نوروفیدبک[1] و بیوفیدبک[2] میباشد. متن زیر حاصل گفتوگوی اختصاصی «برهان» با ایشان با موضوع تأثیرات روانشناختی بازیهای رایانهای است.
با توجه به تأثیرات سوء استفاده از بازیهای رایانهای بر سلامت روان، بفرمایید که عوارض واقعی خشونت در بازیها چیست؟ آیا همانطور که مشهور است خشونت در بازیها منجر به اعمال خشونت توسط افراد در عالم بیرون از بازی میشود؟
همهی ما میدانیم که اصلیترین بخش انسانها هیجانات آنهاست و در این بین هیجان پرخاشگری و خشونت به دلیل اهمیتی که در حفظ بقا دارد جزو هیجاناتی است که در زندگی فرد تأثیر به سزایی دارد. هیجان پرخاشگری و خشونت باعث آزاد شدن سریع آدرنالین و سایر مواد و هورمونهای دیگر در بدن شده که در نتیجه باعث میگردد حالاتی خاص به فرد دست دهد. سازندگان بازیهای رایانهای بر پایهی همین شواهد سعی میکنند برای فروش بیشتر بازیهای خود، خشم و پرخاشگری را در آنها بگنجانند. این بازیها بهخصوص در مورد بچهها میتواند عواقب منفی بسیاری در پی داشته باشد.
کودکان به دلیل محدودیتهایی که دارند در دنیای واقعی قادر به کنترل و تسلط بر خیلی از موقعیتها نیستند در حالی که بازی این امکان را به آنها میدهد که بتوانند بر شخصیتها و موقعیتهای مختلف بازی تسلط پیدا کنند. اوج تسلط بر یک موقعیت نیز تخریب و یا از بین بردن موجودات است. بنابراین بازیهای خشن برای کودکان بسیار جذاب میشوند و میتوانند ساعتها بدون آنکه کسی برایشان مزاحمت ایجاد کند در دنیای مجازی به تخریب و کشتار بپردازند.
تداوم ایجاد چنین بازیهایی، چندین عارضه را در پی خواهد داشت:
1. از آنجا که دنیای کودکان دنیای فانتزی و خیالپردازی است، به طور معمول تا ساعتها بعد از اتمام بازی به خیالپردازی در مورد آن میپردازند، سعی میکنند نقش قهرمان بازی را ایفا کنند و حتی صحنههای بازی و مبارزهها را بر روی والدین خود پیاده کنند. گزارشهای بسیاری از والدین وجود دارد که معتقدند کودکانشان با دیدن این بازیها پرخاشگرتر شده و والدین خود را مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
2. به دلیل پرخاشگری و خشونت بالای بازیها و دیدن صحنههای کشتن، خونریزی و... به طور معمول این کودکان نسبت به مسائل انسانی دارای حساسیت کمتری میشوند. چیزی که والدین از آن به عنوان کاهش وجدان کودک خود در مقابل مسائل و فجایع انسانی یاد میکنند.
به دلیل پرخاشگری و خشونت بالای بازیها و دیدن صحنههای کشتن، خونریزی و... به طور معمول این کودکان نسبت به مسائل انسانی دارای حساسیت کمتری میشوند. چیزی که والدین از آن به عنوان کاهش وجدان کودک خود در مقابل مسائل و فجایع انسانی یاد میکنند.
3. در روزهای اول بازی توسط کودک مدام تأثیرات مختلف بازی بر روی خود را میسنجد و متوجه تغییرات است. حتی ممکن است به والدین خود بگوید دیگر این بازی را انجام نمیدهد. در این زمان مغز به صورت فعال تأثیرات بر بدن را کنترل کرده و به فرد هشدار میفرستد. اما به تدریج و با افزایش مدت زمان بازی وقتی که چندین ماه از انجام بازیهای خشن میگذرد تأثیرات بازیها بر مغز به صورت فعال پردازش نمیشود و دیگر هشدار در کار نیست؛ یعنی کودک ساعتها بازی میکند بدون اینکه بگوید بازی چه تأثیری بر روی او داشته و یا چه تغییراتی در بدنش به وجود آمده است. این نشانهی خوبی نیست زیرا علیرغم اینکه کودک چیزی گزارش نمیدهد اما بازی به تدریج تأثیر خود را میگذارد.
ترس در بازیها چه عوارضی را ایجاد میکند؟ آیا عوارض ترس میتواند به عارضهای مزمن در زندگی فرد تبدیل شود؟
هیجان ترس باعث ایجاد تغییراتی در بدن میشود که فرد را آمادهی پاسخ گریز و یا جنگ میکند. این یک واکنش طبیعی بدن در مقابله با ترس است. زمانی که فرد بازی با ترس زیاد انجام میدهد، مدام این پاسخ بدن (جنگ – گریز) فعال شده ولی چون به واقع پاسخی فیزیکی از سوی فرد اتفاق نمیافتد، تنها انرژی روانی بدن از بین میرود. به همین دلیل فرد ممکن است بعد از انجام این گونه بازیها احساس خستگی و یا حتی کوفتکی کند در حالی که کاری انجام نداده است.
این فعالیت فیزیکی نداشتن از یک سو و پاسخ بدن بر ترس از سوی دیگر ممکن است عوارضی مانند سر درد را نیز به دنبال داشته باشد. شاید انجام بازیهای ترسناک فرد را دچار مشکل شدید و یا مزمن نکند اما به طور قطع وی را مستعد به اختلالهای مختلف مینماید. در افرادی که بازیهای ترسناک را انجام میدهند، احتمال ابتلا به مشکلات حاد روانی و یا بیماریهای قلبی، 2 تا 3 برابر افراد عادی است.
استفادهی بیرویه از(slang)یا زبان بد در برخی بازیها چه تأثیراتی را میتواند بر افراد داشته باشد؟
یکی از شیوههای یادگیری در کودکان، یادگیری مشاهدهای است؛ یعنی فرد به وسیلهی مشاهدهی رفتار و یا گفتار دیگران یاد میگیرد که چگونه رفتار کند. هر چه فرد دارای اعتبار بیشتری نزد کودک باشد، احتمال تقلید کودک از وی بیشتر است. بنابراین زمانی که قهرمان اصلی بازی در گفتار خود کلمات نامناسب را به کار میبرد به کرات مشاهده شده که کودک همزمان آن کلمات را به کار میبرد، حتی در زمانهایی که کودک بازی را انجام نمیدهد، ممکن است مرتب کلمات یاد گرفته را به کار برد. این عبارات ممکن است در رابطهی فرد با خانواده، دوستان و همکلاسیها تأثیرات منفی بگذارد و حتی باعث طرد وی از سوی دوستانش شود.
اعتیاد به بازیها چیست؟ و چه اثراتی را در پی دارد؟
واژهی اعتیاد به وابستگی فرد به موضوع، مواد و یا شیای اشاره دارد که چنانچه فرد مدتی از آن دور بماند، یک سری تغییراتی در وی روی میدهد که تنها با حضور مجدد آن موضوع، مواد و یا شی، فرد آرام میشود. افرادی که به طور میانگین هفتهای 40 الی 50 ساعت بازیهای رایانهای انجام میدهند، جزو معتادان به بازیهای رایانهای شناخته میشوند.
مهمترین علایمی که در این افراد مشاهده میشود، عبارتاند از:
1. مشغولیت ذهنی زیاد با بازی: فرد مدام در رابطه با بازیها، شخصیتها و کارهایی که در بازی انجام میدهد، صحبت میکند. از دید دیگران چنین به نظر میرسد که فرد در دنیای بازیهایی که میکند، غرق شده است.
2. چنانچه برای مدت زمانی (مثلاً 1 الی 2 روز) فرد بازی نکند، نیاز شدیدی برای انجام بازی پیدا میکند، اگر نتواند بازی کند دچار عوارضی مانند بیقراری، پرخاشگری، کم تحملی و ... میشود. به محض انجام بازی این علایم برطرف میگردد.
3. به تدریج مدت زمان انجام بازی افزایش مییابد به نحوی که ممکن است فرد از عصر تا صبح روز بعد مدام به بازی بپردازد. این دقیقاً شبیه چیزی است که در مورد افراد معتاد به مواد مخدر میبینیم، فرد باید مدام مقدار مادهی مصرفی را افزایش دهد.
4. کنترل فرد بر زمان از بین میرود: به عنوان مثال ممکن است فرد بخواهد یک ساعت بازی کند اما وقتی به خودش بیاید ببیند چندین ساعت بازی کرده است.
5. غرق شدن در بازی: فرد به قدری درگیر بازی میشود که ممکن است غذا خوردن و مسائل دیگر را فراموش کند. به همین دلیل معمولاً در برخی افراد معتاد به بازیهای رایانهای، سوء تغذیه و مشکلات گوارشی و دفعی گزارش شده است.
6. نداشتن تحرک فیزیکی: به دلیل مشغولیت زیاد با بازیها، فرد تحرک فیزیکی کافی ندارد در نتیجه برخی از این افراد دچار اضافه وزن، ناراحتیهای مفصلی– عضلانی، کمر درد و ... میشوند.
7. دروغگویی در مورد استفاده از بازیهای رایانهای: این افراد معمولاً به دیگران و خانوادهی خود در مورد مدت زمان انجام بازی دروغ میگویند و یا حتی بسیاری از کارها و قرارهای خود را به دلیل انجام بازی بهم زده و برای افراد دلایل دروغی میآورند.
8. کاهش ارتباط با دیگران: به دلیل مدت زمان زیادی که صرف بازیها میشود، ارتباط این افراد با اعضای خانواده و دوستان به شدت کاهش یافته و رفته رفته فرد را منزوی میکند.
به تدریج مدت زمان انجام بازی افزایش مییابد به نحوی که ممکن است فرد از عصر تا صبح روز بعد مدام به بازی بپردازد. این دقیقاً شبیه چیزی است که در مورد افراد معتاد به مواد مخدر میبینیم، فرد باید مدام مقدار مادهی مصرفی را افزایش دهد.
آیا ابزارها یا روشهای تکنولوژیکی هستند که بتوانند تأثیرات بازیها را بر روی افراد مشخص نمایند؟
بله؛ ابتدا باید کسانی را که به بازیهای رایانهای میپردازند، دستهبندی کرد. دستهی اول شامل کسانی است که در هفته حدود 18 ساعت بازی میکنند اما دارای اعتیاد به بازیها نیستند. دستهی دوم کسانی هستند که به طور متوسط 50 ساعت در هفته بازی کرده و از آنها به عنوان افراد دارای اعتیاد به بازیها یاد میشود. در هر دو دسته انجام بازیها به ویژه بازیهای خشن میزان برانگیختگی فرد را افزایش میدهد و موجب تغییراتی در سطح بدن آنان میشود.
به طور معمول ضربان قلب، تعریق پوست، نرخ تنفس و تنش عضلانی در حین بازی افزایش مییابد و تنش عضلانی به شکل سردرد حتی تا ساعتها بعد از بازی نیز ادامه مییابد. ابزارهایی مانند روش بیوفیدبک میتواند این تغییرات بدنی را بسنجد. افزون بر این در سطح شناختی فرد نیز تغییراتی به وجود آمده و ممکن است باعث افزایش و یا کاهش توجه، تمرکز، حافظه، برنامهریزی و قضاوت فرد شود.
بازیهای استراتژیک و تیراندازی با خشونت کم، تأثیرات مثبت را به دنبال دارد اما بازیهای خشن میتواند باعت افت عملکرد شناختی فرد شود. معمولاً تأثیرات مختلف بازیها بر شناخت فرد را میتوان با استفاده از آزمونهای رایانهای دقیق مانند آزمون حافظه، توجه، برنامهریزی و ... بررسی کرد. اما در مورد کسانی که به صورت حرفهای بازی میکنند و معمولاً چنین تصور میشود که دارای اعتیاد به بازیها هستند. این تغییرات گستردهتر و پایدارتر هستند. این افراد ممکن است دچار علایمی مانند اضطراب و افسردگی شده و تحملشان نسبت به استرس کاهش یابد. این تأثیرات خود را به صورت تغییراتی که در کارکرد مغز به وجود میآید نشان میدهند.
برای بررسی تغییرات کارکرد مغز میتوان از دو روش نقشهی مغزی (QEEG) و نوروفیدبک استفاده کرد. نقشهی مغزی الکترودهایی دارد که وقتی روی پوست سر قرار میگیرند، سیگنالهای الکتریکی (ناشی از فعالیت الکتریکی مغز) را دریافت کرده و توسط سیمهای رابط به رایانه منتقل میکنند. در رایانه با انجام محاسبات ریاضی، این سیگنالها به صورت امواج مغزی دستهبندی شده و شدت و مکان تولید آنها مشخص میشود. میتوان گفت که امواج مغزی زبان مغز هستند و مغز از راه آنها نحوهی کارکرد خود را بیان میکند. اما چون ما زبان مغز را نمیدانیم، نیازمند به یک مترجم هستیم. نقشهی مغزی یا QEEG مترجم ما برای امواج مغزی است.
پس از اندازهگیری امواج، به آنها رنگ خاصی برحسب شدتشان اختصاص داده میشود. امواج مغزی و نقش هر کدام در شکل زیر آمده است.